واكاوي حمايت هاي پشت پرده و علني كاخ سفيد از جريان فتنه و ترور ( بخش پاياني)
تسلسل باطل تدابير جنگ طلبانه

پريسا جلالي
«تنها دولت آمريكا نيست كه از حكومت ايران احساس خطر مي كند، بلكه تمام دنيا احساس خطر مي كند!»
اقتدار ايران اسلامي اين روزها دنياي غرب را به هراس واداشته است و اين ادعاي هيلاري كلينتون كه در آخرين گفت و گوي خود با شبكه بي بي سي فارسي داشت به خوبي گوياي آينده روشن عظمت و قدرت جمهوري اسلامي ايران نه تنها در منطقه و بلكه در سطح دنيا است. البته اين ادعا در حالي با اين تعابير به زبان رانده مي شود كه وي اشاره اي به رويكرد ضد صهيونيستي و ضد آمريكايي اغلب ملت هاي دنيا از جمله ملت هاي مسلمان و علاقه اي كه مسلمانان به گفتمان عدالتخواهي و صلح طلبي ايران اسلامي دارند، نمي كند و اقتدار ايران را بهانه اي براي جنگ افروزي عليه اين كشور جلوه مي دهد.
ادعاي آمريكايي ها مبني بر هراس همه ملت ها از ايران همان اتفاق تكراري است كه منجر به حمله آمريكا و هم پيمانانش به عراق و آوارگي و تحمل مصيبت هاي ناشي از جنگي طولاني در اين كشور شد.
اين يورش به عراق و تقسيم غنايم نفتي اين كشور گويا به مذاق غرب خوش آمده و همين اتفاق ناتو را براي حمله به ايران مترصد كسب فرصت كرده است.
ادعاي جنگ براي تضعيف روحيه
متحدان كاخ سفيد همگي به اين باور رسيده اند كه جنگ نظامي با ايران آسان ترين راه براي رسيدن به شكست خواهد بود. چرا كه توان نظامي و سياسي ايران پاسخگوي هر نوع تهاجم نظامي است.
موضوعي كه امروز حتي مردم ايران اسلامي هم بدان باور دارند و معتقدند ادعاي سران صهيونيستي براي حمله به ايران و آغاز جنگ تدبيري! نخ نما شده و البته براي تضعيف روحيه مردم است.
حسن كلاهدوزي معلم بازنشسته آموزش و پرورش كه دو سال از جواني اش را در جبهه هاي دفاع مقدس گذرانده است، مي گويد: وقتي كه صدام به دستور آمريكا به ايران حمله كرد ايران به اين اندازه از پيشرفت نظامي و سياسي در منطقه نرسيده بود. البته همان وقت هم ادعا كردند سه روزه به تهران مي رسند در صورتي كه مردم مانع شدند و در مقابل دشمن ايستادند.
وي در ادامه گفت و گويش با گزارشگر كيهان تصريح مي كند: به نظر من فقط زماني كه آمريكا احساس كند نظام جمهوري اسلامي پشتوانه مردمي ندارد وقت حمله به ايران است و شايد بتوانند موفق باشند اما با پشتوانه مردمي كه طي اين سال ها از ملت ايران سراغ دارم هرگز چنين آرزويي برايشان محقق نمي شود و قادر به حمله نيستند.
كلاهدوزي تشكيل سفارت خانه مجازي آمريكا را علت اصلي منتفي بودن حمله نظامي مي داند و مي گويد: اگر مي خواستند به كشورمان حمله كنند كه به دنبال سفارتخانه مجازي و اين نوع اقدامات براي جلب نظر مردم نبودند و براي جنگ نرم تا اين اندازه زحمت نمي كشيدند.
راضيه كمري هم دانشجوي سال آخر معماري ديگر شخصي است كه پاي حرف هايش مي نشينيم و او هم با رد چنين ادعايي از مقامات آمريكايي و صهيونيستي حمايت آمريكا و اختصاص بودجه هاي كلان براي راه اندازي جنگ نرم در ايران را نااميد شدن كاخ سفيد از پيروزي در ايران مي داند.
كمري اضافه مي كند: با تهديد و ارعاب به حمله نظامي به ايران مي خواهند روحيه مردم را متزلزل كنند ضمن اينكه واكنش مردم را بسنجند و برآورد كنند كه چطور مي توانند دولت ايران را هم ساقط كنند. در واقع همه گزينه ها را بررسي مي كنند يك روز با بهانه ترور و تهمت هاي اينچنيني را مطرح مي كنند و روز ديگر جنبش سبز را علم مي كنند و بالاخره همه روش ها را امتحان مي كنند.
واكنش مردم به طرح حمله نظامي
در مسير تاريخ بشر نقاط عطفي وجود دارد كه آن نقاط عطف، شرايط پيشرو را از گذشته متمايز مي كند و در واقع شكل دهنده مسير آينده است .
درك آن نقاط عطف، اهميت بسياري دارد و اگر جامعه اي در آن مقطع تاريخي قرار بگيرد و نتواند آن شرايط را به خوبي درك كند و جهت گيري درست را انتخاب كند، ممكن است مسير غلطي را بپيمايد كه آن مسير در سرنوشت كلي بشر اثر منفي به جا مي گذارد .
در حال حاضر ملت ايران در يكي از مهم ترين نقاط عطف تاريخ بشر قرار گرفته اند و واكنش آنها بهترين پاسخ به دشمناني است كه قرن ها ايران را در محاصره انواع تهديدات خود تحت فشار قرار مي دهند .
داوود كريمي تحليلگر مسايل سياسي در همين رابطه به گزارشگر كيهان مي گويد: نظام حاكم بر آمريكا در شرايط سختي به سر مي برد كه در هيچ مقطع تاريخي چنين تجربه اي نداشته است. به لحاظ انديشه و به لحاظ نهادسازي به انتهاي مسيرشان رسيده اند و هر آنچه تاكنون در چنته داشته اند را به ميدان آورده اند.
بنابراين با ضعفي كه درون آمريكا دولتمردان اين كشور را متزلزل كرده است چاره اي جز تغيير مسير افكار عمومي به مساله ايران و نقشه جنگ عليه ايران ندارند.
وي ادامه مي دهد: اكنون به نظر مي رسد نظام سلطه به لحاظ امكانات مادي و نظامي و رسانه اي، موقعيت درخشاني در طول تاريخ دارد؛ اما واقعيت چيز ديگري است. آنها در اوج هستند اما از درون رو به افول و فروپاشي اند.
كريمي تاكيد مي كند: اگر بتوانيم با درك درست از وضعيت كنوني جهان و وضعيتي كه در چند ماه اخير در كشورهاي اسلامي شرح داده و بيداري اسلامي شكل گرفته است، مسير جديدي را با وحدت و انسجام در مسيري كه رهبر معظم انقلاب براي مسلمانان و ملت ايران ترسيم كرده اند، دنبال كنيم، قطعاً مسير بشر تغيير خواهد كرد و زمينه ساز شكل گيري تمدن بزرگ اسلامي و افزايش قدرت مسلمانان خواهيم بود.
از اين رو اين تحليلگر مسايل سياسي تصريح مي كند كه ملت ايران بايد همانطور كه در باطن پشتوانه قدرتمندي براي نظام جمهوري اسلامي هستند، در ظاهر نيز با شركت در راهپيمايي ها و تظاهرات هايي كه به همين مناسبت ترتيب مي دهند عليه استكبار جهاني تنفرشان را نشان دهند.
ايران هراسي براي انحراف اذهان
پروژه ايران هراسي كه سال هاست در راس برنامه هاي جنگ طلبانه آمريكا قرار گرفته است با پير و فرسوده شدن ملبس به طرح جديدي مي شود كه همچنان اذهان عمومي را به دنبال خود بكشد.
« سرمايه داران اسرائيلي و آمريكايي كه از جنبش وال استريت متحمل ضرر و زيان شده اند تلاش مي كنند با انحراف افكار عمومي به مساله ايران جرايم خود را پنهان كنند.»
دكتر محمد عباسي تحليلگر مسايل خاورميانه با بيان اين عبارات به خبرنگار سرويس گزارش كيهان مي گويد: نظام سلطه با شعارهايي كه پيش از اين مي داد به نظامي دروغگو تبديل شد و مردم دنيا به روشني دريافتند كه بحث مردم سالاري آمريكا و غرب يك فريب و بحث مقابله با تروريسم شعاري پوچ و بي محتوا بوده است.
وي ادامه مي دهد: طرفداري از حقوق بشر فقط يك بهانه براي فشار به ديگر كشورها بود و بحث كرامت انساني، صرفاً شعار پررنگ و لعاب براي فريب ملل دنيا محسوب مي شد. بنابراين در عرصه نظري سران غرب آنچه شعار و ايده جذاب و فريبنده داشته اند در صحنه اجرا و عمل تناقضات خود را نشان داده است و فريب بودن آن فاش شد.
وي اذعان مي كند: اكنون وقتي كساني به عنوان نمايندگان 99 درصد جامعه آمريكا و غرب در مقابل مراكز مالي آمريكا و اروپا جمع مي شوند و مي گويند ما نمي خواهيم يك در صد بر ما 99 درصد حكومت كند، نشان از آن دارد كه شعارها و «روياي آمريكايي» اعتبارش را نه فقط در بين مردم خاورميانه و آفريقا كه در بين مردم غرب هم از دست داده است.
دكتر عباسي همچنين مي گويد: به همين دليل است كه هر چه از جنبش وال استريت مي گذرد، اقبال عمومي بيشتر و نحوه برخورد خشن نظام سلطه با اين افراد شدت مي گيرد. بنابراين در دنيا به دنبال حادثه آفريني و حادثه سازي هستند تا شايد با فرار به جلو، مفري پيدا كنند.
سردمداران غربي خود به اين نتيجه رسيده اند كه در حال افول و فروپاشي هستند و بسياري از انديشمندان و متفكران آنها به اين واقعيت اعتراف مي كنند.
همه اين ناكامي ها در حوزه هاي نظري و عملي، نشان دهنده آن است كه نظام سلطه به سمت افول است و متقابلاً مسلمانان در حال تقويت و ايجاد يك ظرفيت جديد در دنيا و جهان اسلام هستند .
مردم غرب نشين هم متوجه اين موضوع و اين واقعيت شده اند و احساس مي كنند در اين سيستم به آنها ظلم شده و مورد تحقير قرار گرفته اند؛ هويت انساني شان مصادره شده و از بين رفته است و لذا واكنش نشان مي دهند.
دكتر عباسي مي گويد: خيل عظيمي از فرهيختگان دانشگاهي، انديشمندان، نخبگان و صاحبان انديشه در جنبش وال استريت حضور دارند و از آن حمايت مي كنند و از پيش از اينها در كتاب ها و مقالات خود سعي در هشدار نسبت به وقوع چنين اتفاقي داشتند.
پايگاه داخلي براي حمايت يا حمله؟
اتفاق ديگري كه صاحبنظران سياسي بر آن اتفاق نظر دارند و به قول اينان موضوع حمله به ايران را منتفي مي كند بحث حمايت كاخ سفيد از جريان فتنه است تا شايد پايگاه داخلي براي تعقيب اهدافش در ايران داشته باشد غافل از اينكه هرگز موفق به كسب چنين پايگاهي نخواهد شد.
حجت الاسلام عبدالرحيم عليزاده عضو هيات رييسه مجمع نمايندگان طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در تحليل حمايت آمريكا از جريان فتنه علل مختلفي برمي شمارد.
وي در گفت و گو با گزارشگر كيهان مي گويد: حمايت آمريكا از جريان فتنه موضوع تازه اي نيست بلكه از ابتداي انقلاب اسلامي جريان ليبرال ها و گروهك ها و هر جرياني كه مخالف نظام جمهوري اسلامي بود، مورد حمايت آمريكا قرار گرفت. جريان تجديدنظر طلب فعلي بقاياي همان التقاطي ها و ليبرال ها هستند، ما اگر اين ها را در دوره هاي مختلف رصد كنيم مي بينيم كه به نوعي مورد حمايت آمريكايي ها و همسو با اپوزيسيون داخلي و خارجي قرار گرفته اند.
وي ضمن اشاره به دلايل حمايت آمريكا از جريان هاي مخالف نظام جمهوري اسلامي تاكيد مي كند: كاخ سفيد اهداف زيادي در حمايت هايش از جريان فتنه دارد. يكي از اين اهداف اينكه مي خواهند به دنيا بگويند ما در ايران جريان ها و پايگاه هايي را داريم كه طرفدار ما هستند و براي حفظ پرستيژ بين المللي اين كار را مي كنند. اما در بيان علت دوم مي توان گفت كه ايالات متحده قصد دارد ثابت كند در تحولات و شرايط منطقه اي و جريان بيداري اسلامي، ايران به عنوان عقبه حمايت كننده از بيداري اسلامي فاقد مخالف نيست بلكه حتي در داخل اين كشور گروه هايي كه مخالف سياست هاي ايران هستند و مي توانيم عقبه بيداري اسلامي را متحول كنيم و براي اين كار پايگاه هايي درون ايران داريم.
جانشين سازمان بسيج اساتيد حوزه علميه قم در بيان سومين علت معتقد است: جريان انحرافي و جريان فتنه در بعضي از امور كه جمع بندي هم شده با هم توافق نظر دارند. اين گروه ها در بي ثبات سازي راس نظام، بي ثبات سازي بدنه حاكميت و قواي سه گانه همچنين بي ثبات سازي در بدنه اجتماعي و سياسي كشور با يكديگر هم نظرند و مي توان به دلايل مختلف ثابت كرد كه همسو با دشمن حركت مي كنند. طبيعي است آمريكايي ها از اينها چون در جريان مخالفت با نظام حركت مي كنند، حمايت كند. وي ضمن اشاره به بعضي از اصلاح طلباني كه هنوز غيرت سياسي خود را حفظ كرده اند مي گويد: اين دسته از اصلاح طلبان مدعي شده اند حمايتي از جانب آمريكا دريافت نكرده اند و اما آنچه از فتنه سال 88 و حركت هايي كه در حال حاضر هم ترتيب داده مي شود نشان مي دهد اين افراد نمي توانند از بهره مندي حمايت آمريكا شانه خالي كنند.
گزارش روز