(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 19 آبان 1390- شماره 20070

فراز و فرود انقلاب يمن
تبادل اسيران پيروزي ديگري براي مقاومت فلسطين
گاه شمار تبادل اسيران ميان فلسطين و رژيم اشغالگر قدس
فروپاشي ناگزير آمريكا
برده داري نوين رسوايي جديد غرب



فراز و فرود انقلاب يمن

زهرا عباسي
به رغم ماه ها تظاهرات مسالمت آميز مردم يمن براي سرنگوني نظام علي عبدالله صالح ديكتاتور يمن، انقلاب اين كشور هنوز به پيروزي نرسيده است.
بمباران شهرهاي مختلف اين كشور و خشونت بي سابقه نيروهاي امنيتي باعث شده كه برخي از ناظران سياسي درباره تأخير در پيروزي انقلاب مردم يمن همچون ساير انقلاب هاي عربي ابراز شگفتي كنند اما برخي ديگر از آگاهان به مسائل منطقه معتقدند ماهيت انقلاب يمن با ديگر كشورهاي عربي تفاوت دارد. دليل عمده اين است كه رئيس جمهور ديكتاتور يمن كه 33سال بر اريكه قدرت تكيه زده مي كوشد با ايجاد جنگ داخلي در كشور وقوع انقلاب را به تأخير بيندازد و كشور را به سوي جنگ داخلي سوق دهد تا مدت زمان بيشتري بر مسند قدرت باقي بماند.
علي عبدالله صالح اطمينان دارد كه فشارهاي آمريكا عليه حكومتش جدي نيست، نظاميان از او حمايت مي كنند و مداخله نظامي در يمن بسيار بعيد است چرا كه در يمن نفتي وجود ندارد كه به بهانه آن عليه وي آتش جنگ برافروخته شود آنچنان كه در عراق و ليبي اتفاق افتاد.
در حال حاضر هدف اصلي علي عبدالله صالح به وجود آوردن فضايي متشنج و بحران زا در كشور است تا به حاميانش فرصت دهد براي ابقاي او در سمت رياست جمهوري راهكارهاي تازه جست وجو كنند.
طرح هاي مختلف شوراي همكاري خليج فارس، آمريكا و اعزام نمايندگان مختلف از سازمان ملل و كشورهاي غربي يا عربي دقيقاً در راستاي همين هدف صورت مي گيرد.
در اين ميان آمريكا و عربستان سعودي از حاميان اصلي علي عبدالله صالح به شمار مي روند و دليل باقي ماندن وي در اين سمت هستند. اگر حمايت هاي عربستان و آمريكا نبود اين رژيم حتي يك روز هم دوام نمي آورد و توان مقابله با انقلاب مردم را نداشت.
اين وقت كشي ها باعث شده كه انقلاب يمن هنوز به نتيجه نرسد و خون هاي زيادي بر زمين ريخته شود.
غرب مي داند با استقرار دولت اسلامي در يمن متضرر خواهد شد و از طرف ديگر عربستان هم به خوبي بر اين مسئله واقف است كه پايه هاي حكومتش سست است و پيروزي انقلاب در يمن همچون پيروزي در ليبي حكومت آل سعود را سرنگون خواهد كرد.
جنبش هاي اعتراضي مردم يمن از آغاز سال جاري ميلادي در اعتراض به حاكميت 33ساله علي عبدالله صالح آغاز شد و مردم خواستار كناره گيري ديكتاتور از مسند قدرت هستند اما علي عبدالله صالح به روش هاي مختلف از پذيرش اين درخواست خودداري كرده است.
رئيس جمهور يمن با ادعاي اينكه شرايط اقليمي و سياسي اقتضا مي كند دولت وي پابرجا بماند و باالقاعده مبارزه كند حضور خود را توجيه مي كند در حالي كه كشته شدن بيش از 2000 نفر از مردم بي گناه يمن به دست مأموران امنيتي علي عبدالله صالح و مجروح شدن هزاران نفر به بهانه مبارزه با القاعده واقعيت ديگري را برملا مي كند.
نيروهاي امنيتي علي عبدالله صالح به كودكان و زنان نيز رحم نمي كنند و با انواع سلاح هاي سبك و سنگين منازل مسكوني شهروندان را گلوله باران مي كنند.
آيا اين كودكان و زنان از اعضاي القاعده هستند كه بايد اينچنين سبعانه كشته شوند؟
انتشار تصاوير اين جنايات كه به عنوان سند جنايت رژيم علي عبدالله صالح مطرح شده است سبب افزايش درخواست مردم و دولت ها براي محكوميت رژيم يمن به دليل ارتكاب جنايات جنگي شده است.
انقلابيون يمن در حال حاضر با رد هرگونه پيشنهاد و طرح از سوي كشورهاي خارجي تأكيد دارند كه نظام علي عبدالله صالح سرنگون شود و وي و نزديكانش به دليل اعمال خشونت بي سابقه عليه شهروندان يمني محاكمه و اعدام شوند.
شهروندان انقلابي يمن همچنين مي خواهند يمن به شيوه مسالمت آميز و بدون ريخته شدن خون بي گناهان آزاد شود حتي اگر رژيم حاكم سياست و سركوب را عليه شهروندان بي دفاع به كار گيرد.
به عبارت ديگر، يمني ها نمي خواهند سناريوي ليبي در يمن تكرار شود. جوانان انقلابي يمن هر چند آمريكا و عربستان سعودي را مانع اصلي در پيروزي انقلاب مردمي اين كشور مي دانند ولي معتقدند اين كشورها هرگز نخواهند توانست شعله انقلاب را خاموش كنند و انقلاب در نهايت به اهداف خود خواهد رسيد.
انقلابيون بيش از هشت ماه است كه تظاهراتشان عليه عبدالله صالح را آغاز كرده اند و اين تظاهرات تا پيروزي انقلاب و تشكيل نظام دموكراتيك كه ميان شهروندان برابري برقرار كند ادامه خواهد داشت.
يمني ها همچنين معتقدند كه هر انقلابي كه از خارج كمك بگيرد حتي اگر به سرنگوني رژيم ديكتاتوري بينجامد شكست خورده است و ملت يمن هرگز از بيگانگان كمك نخواهد گرفت.

 



تبادل اسيران پيروزي ديگري براي مقاومت فلسطين

فريده شريفي
رژيم صهيونيستي پس از سال ها تلاش ناموفق براي آزادي «گلعاد شاليت» اسير نظامي صهيونيستي، با قبول شرايط مقاومت 450 اسير فلسطيني را در مرحله اول آزاد كرد و قرار است در مرحله بعدي 577 اسير فلسطيني ديگر را نيز آزاد كند.
اين مبادله نخستين مبادله تاريخ ملت فلسطين است كه براساس شروط و معيارهاي مقاومت صورت گرفت.
اين مسئله بار ديگر ثابت كرد كه مبادله اسيران امكان پذير است و اسيران فلسطيني مي توانند به آزادي خود اميدوار بمانند و كابوس باقي ماندن در زندان را براي ساليان متوالي و شايد تا آخر عمر از خود دور كنند.
مبادله بيش از يك هزار اسير فلسطيني با يك نظامي صهيونيست موجب تقويت جايگاه حماس و ضعف و انزواي رژيم صهيونيستي شد، به ويژه آن كه دستگاه هاي اطلاعاتي و جاسوسي اسرائيل با تمام امكانات پيشرفته اي كه در اختيار داشتند در طول پنج سال اسارت شاليت نه تنها نتوانستند وي را از چنگ مقاومت رها كند بلكه حتي قادر نبودند محل اسارت وي را كشف كنند.
مسلما اگر رژيم صهيونيستي راه ديگري براي آزادي شاليت داشت به اين خفت تن نمي داد به همين دليل پذيرش تبادل اسيران به اذعان خود صهيونيست ها نشان دهنده ناتواني رژيم صهيونيستي در برابر ساختار اطلاعاتي مقاومت است كه مي توان پس از شكست اسرائيل در جنگ 22 روزه عليه غزه، آن را رسوايي ديگري براي رژيم اشغالگر ارزيابي كرد.
بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي كه پس از تعلل هاي فراوان به پذيرش خواسته هاي حماس تن داد پس از نهايي شدن قرارداد مبادله اسيران اعتراف كرد كه در مقابل شروط مقاومت فلسطين براي تحقق مبادله اسيران تسليم شده است و تصميم اجراي قرارداد مبادله، تصميم سختي است.
نتانياهو در مقابل انتقادات و اعتراضات گسترده احزاب و گروه ها و سازمان ها و همچنين صهيونيست ها دلايل و توجيهاتي را براي امضاي توافقنامه با مبادله اسيران ذكر كرد كه مهم ترين آن مسئله تحولات منطقه و انقلاب هاي عربي بود و خاطرنشان كرد كه ممكن است ديگر فرصتي براي آزادي شاليت به وجود نيايد.
اين درحالي است كه بسياري از شخصيت هاي نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي اين اقدام را شكست استراتژيك اسرائيل و پيروزي جنبش حماس ارزيابي كردند.
رئيس سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي (موساد) با بيان اينكه آزادي گلعاد شاليت از طريق عمليات نظامي ممكن نبود به ناتواني اشغالگران در برابر مقاومت فلسطين اذعان كرد.
«عوزي لانداو» وزير امور زيربنايي اسرائيل در نشست كابينه اسرائيل با اذعان به اينكه اين مبادله پيروزي بزرگ ديگري براي جنبش حماس است تصريح كرد كه اين اسيران آزاد شده ممكن است نظاميان اسرائيلي يا اسرائيلي هاي ديگري را اسير كنند هم چنان كه قبلا نيز اتفاق افتاده و اين اتفاق موفقيت بزرگي براي حماس به حساب مي آيد.
«جرج ميچل» فرستاده ويژه آمريكا در امور خاورميانه موضع آمريكا را درباره تبادل اسيران به خوبي بيان كرد و گفت، تبادل اخير اسيران فلسطيني با گلعاد شاليت سبب تقويت حماس و تضعيف تشكيلات خودگردان شد و روند صلح خاورميانه را مخدوش كرد.
وي اعتراف كرد كه ديگر نبايد به روند صلح خاورميانه اميدوار بود.
در اين حال كارشناسان منطقه معتقدند كه تبادل اسيران اوضاع را به نفع حماس تغيير داد و صهيونيست ها براي نشستن مجدد بر سر ميز مذاكره با فلسطيني ها بايد امتيازات بيشتري به طرف مقابل بدهند.
از جمله امتيازاتي كه رژيم صهيونيستي در قالب اين مبادله به طرف فلسطيني و جنبش حماس واگذار كرده است مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
موافقت با آزادي 1027 اسير فلسطيني درمقابل بازپس گيري يك نظامي صهيونيستي، موافقت با آزادي اسيراني كه محكوم به قتل صهيونيست ها شده بودند و احكام حبس طولاني مدتي براي آنها صادر شده بود. روساي مختلف سرويس هاي امنيتي و اطلاعاتي رژيم صهيونيستي قبلا بارها مخالفت خود را با اين مسئله اعلام كرده بودند و نسبت به بازگشت آنها به جمع مبارزان ابراز نگراني كرده بودند.
آزادي اسيران فلسطيني دستاورد و موفقيتي سياسي براي طرف فلسطيني به شمار مي رود و مي توان با استناد به آن اعلام كرد كه رژيم صهيونيستي به صورت ضمني به حقوق فلسطينيان در اراضي تحت سيطره اين رژيم در مناطق اشغالي اعتراف كرده است و اين مسئله با درخواست هاي رژيم صهيونيستي از فلسطينيان براي به رسميت شناختن هويت يهودي اسراييل مغايرت دارد.
دراين ميان مسئله جالب، موضع گيري خود گلعاد شاليت است كه اعلام كرده از مقامات اسراييل به خاطر تأخير در آزادي اش به مدت پنج سال شكايت خواهدكرد.
وي خاطرنشان كرد كه من از مقامات صهيونيستي كه هيچ اقدامي براي آزادي من انجام نداده و دست روي دست گذاشته بودند و مي خواستند از اين مسئله به عنوان يك برگ برنده براي پيروزي در انتخابات استفاده كنند شكايت مي كنم...!
شاليت، ايهود اولمرت نخست وزير سابق رژيم صهيونيستي، شائول موفاز، ايهود باراك وزير جنگ، تزيبي ليوني وزير خارجه سابق و ديگر مقامات سازمان اطلاعات شاباك را متهمان اصلي اين پرونده اعلام كرد و خواستار غرامت از دولت و ارتش رژيم صهيونيستي شد.
رسانه هاي عربي از موضوع تبادل اسيران با عنوان دستاورد ملي، پيروزي تاريخي و موفقيت بزرگ براي جنبش حماس ياد كردند و افزودند رژيم صهيونيستي با اين اقدام مجبور شد جنبش حماس را به رسميت بشناسد. اين رسانه ها تأكيد كردند كه اسراييل هميشه مدعي بود حماس تروريست است و با تروريست مذاكره نمي كند و به آنها امتياز نمي دهد اما اكنون بنيامين نتانياهو با حماس به عنوان يك جنبش سياسي مذاكره كرده است، حماس با اين كار توانست بسياري از خط قرمزهاي اسراييلي را بشكند و اين رژيم را وادار سازد افرادي را آزاد كند كه حاضر به آزادي آنها نبود.
جنبش حماس با وجود اينكه از حمايت هيچ قدرتي در دنيا برخوردار نبود توانست بيشترين خسارت را در برابر آزادي شاليت به صهيونيست ها وارد كند و خط بطلاني بر طرح هاي سازش بكشد.
اين دستاورد بزرگ يعني آزادي اين تعداد اسير فلسطيني از چنگال رژيم صهيونيستي اقدامي بود كه نه تشكيلات خودگردان و نه هيچ يك از مدعيان حقوق بشر نتوانستند به آن دست يابند و تنها مقاومت فلسطين به رهبري حماس بود كه بالاخره صهيونيست ها را تسليم اراده خود كرد.
حماس طرح مبادله1000 اسير فلسطيني با شاليت را پنج سال پيش به اسراييل داده بود، به همين دليل پذيرفتن اين شرط حماس و تسليم شدن صهيونيست ها پس از پنج سال نشان دهنده ارزش اين سرباز براي اسراييل نيست بلكه نشانگر ضعف و ناتواني اسراييل در برابر مقاومت است.
به اين ترتيب مي توان گفت كه تبادل اسيران نقش مهم مقاومت در تحقق حقوق مشروع ملت ها را بيش از پيش آشكار كرد و نشان داد كه مقاومت تنها راه مطمئن فلسطينيان براي رسيدن به خواسته هاي به حق خود است و مذاكرات سازش و دست به دامن جامعه بين المللي شدن هيچ ثمره اي براي ملت فلسطين ندارد.

 



گاه شمار تبادل اسيران ميان فلسطين و رژيم اشغالگر قدس

مهم ترين تبادل اسيران ميان اسرائيل و فلسطيني ها از 37 سال گذشته تاكنون به شرح زير است:
مارس 1974: 65اسير فلسطيني در ازاي آزادي دو اسير رژيم صهيونيستي كه به اتهام جاسوسي در مصر بازداشت شده بودند، آزاد شدند.
¤ ¤ ¤
مارس 1979: آزادي 76 اسير فلسطيني در ازاي آزادي يك نظامي رژيم صهيونيستي كه آوريل 1978 در لبنان اسير شده بود.
¤ ¤ ¤
23 نوامبر 1983: شش نظامي رژيم صهيونيستي كه در سال 1982 توسط سازمان آزاديبخش فلسطين در لبنان به اسارت گرفته شده بودند، با 4600اسير فلسطيني مبادله شدند.
¤ ¤ ¤
20 مه 1985: آزادي 1150 اسير فلسطيني در ازاي آزادي سه نظامي رژيم صهيونيستي.
¤ ¤ ¤
اين نظاميان در سال 1982 ميلادي توسط جبهه خلق براي آزادي فلسطين اسير شده بودند.
¤ ¤ ¤
اول اكتبر 1997: اسرائيل شيخ احمد ياسين بنيانگذار جنبش حماس را پس از 8سال اسارت آزاد كرد.
همراه با آزادي ياسين، ده ها اسير فلسطيني ديگر نيز آزاد شدند.
¤ ¤ ¤
6اوت 2003: آزادي 341 اسير فلسطيني از زندان هاي رژيم اشغالگر قدس.
¤ ¤ ¤
29 نوامبر 2004: اسرائيل 431 اسير، از جمله 400 فلسطيني و 23 لبناني را در ازاي تحويل اجساد سه نظامي خود آزاد كرد.
¤ ¤ ¤
27 دسامبر 2004: آزادي 159 اسير فلسطيني از زندان هاي رژيم صهيونيستي. بيشتر اين زندانيان از اعضاي جنبش فتح بودند.
¤ ¤ ¤
21فوريه 2005: آزادي 500 فلسطيني.
¤ ¤ ¤
2ژوئن 2005: رژيم اشغالگر قدس 400 فلسطيني را آزاد كرد. اين زندانيان از اعضاي فتح و حماس بودند.
¤ ¤ ¤
20 ژوئيه 2007: بيش از 250 اسير فلسطيني كه اكثرشان عضو جنبش فتح بودند، آزاد شدند.
¤ ¤ ¤
3 دسامبر 2007: آزادي 429 اسير فلسطيني از زندان هاي رژيم صهيونيستي.
¤ ¤ ¤
25 اوت 2008: رژيم صهيونيستي 198 اسير فلسطيني از جمله دو نفر را كه در حملاتي عليه اسرائيلي ها مشاركت داشتند، آزاد كرد. اين اسيران از سال 1977 در بند رژيم صهيونيستي بودند.
¤ ¤ ¤
15 دسامبر 2008: رژيم غاصب صهيونيستي 277 اسير فلسطيني را آزاد كرد. تمام زندانيان سياسي از اعضاي فتح بودند.
¤ ¤ ¤
2اكتبر 2009:آزادي بيست اسير فلسطيني از زندان هاي رژيم صهيونيستي. اين اسيران پس از انتشار يك نوار ويدئويي از گلعاد شاليت آزاد شدند.
¤ ¤ ¤
18اكتبر 2011: همزمان با آزادي گلعاد شاليت صدها اسير فلسطيني در مرحله اول از بند زندان هاي رژيم صهيونيستي رهايي يافتند. توافق تبادل اسيران 11اكتبر 2011 منعقد شده بود.

 



فروپاشي ناگزير آمريكا

چاندرا مظفر رييس جنبش عدالت جهاني مالزي با تاكيد بر اينكه ماجراجويي هاي نظامي آمريكا عامل اصلي سقوط اين كشور خواهد بود، گفت: آمريكا با وجود داشتن بزرگ ترين زرادخانه هاي تسليحاتي جهان در حال سقوط بوده و اين سقوط، حتمي است.
گفت وگوي وي با ايرنا پيش روي شماست: هزينه 4تريليون دلاري جنگ افغانستان و عراق براي اقتصاد آمريكا باعث شده تا بدهي هاي داخلي اين كشور به 14 تريليون دلار برسد و اين رقم آمريكا را به بزرگ ترين نيروي نظامي دنيا با بالاترين بدهي هاي جهان تبديل كرده است.
آنچه از اين موضوع مهم تر است، ناكامي و شكست آمريكا و متحدانش در هر دو جنگ است. واقعيت ثابت كرد كه بزرگترين زرادخانه هاي نظامي هم نمي توانند در برابر ملتي كه اراده كرده است از كيان و همبستگي خود در برابر مداخله خارجي دفاع كند، پيروز شود.
عامل ديگري كه بايد به عنوان نشانه اي از سقوط آمريكا مورد توجه قرار داد، بحران اقتصادي عميق در اين نظام سرمايه داري است. اقتصادي كه ثروتش در دستان يك درصد جامعه باشد و بقيه 99درصد مردم به حاشيه رانده شده اند، محكوم به نابودي است.
جنبش اشغال وال استريت نشان مي دهد كه اميد به هرگونه اصلاحي در اين سيستم اقتصادي كاملا از بين رفته است. دليل آن هم اين است كه يك درصد ثروتمند جامعه آمريكا هيچ گاه حاضر نخواهند شد تا منافع خود را به نفع 99درصد ديگر به خطر بيندازند؛ بنابراين با استفاده از قدرت ثروتي كه اندوخته اند مانع از هرگونه اصلاحاتي خواهند شد.
ماجراجويي نظامي از يك طرف و بحران اقتصادي از طرف ديگر باعث تضعيف يكپارچگي اجتماعي در داخل جامعه آمريكا شده است كه نتيجه آن انشقاق ميان خانواده هاست اما آمريكايي ها باز هم ادعاهاي بي اساس درباره كشورهاي ديگر مطرح مي كنند.
در حالي كه برخي تحليلگران بر اين اعتقادند كه ملت آمريكا به علت ماهيت پويا و كارآفرين آن همچنان قدرتمند باقي خواهند ماند، واقعيت آن است اين پويايي نتيجه مهاجرت نخبگان ديگر كشورها به اين سرزمين و كمك به رشد علمي آن بوده است و با بدتر شدن اوضاع اقتصادي و گسترش بحران اين كشور جذابيت خود را براي اين دسته از نخبگان نيز از دست خواهد داد.
در شرايطي كه سرمايه گذاري كمتري در بخش علمي و تحقيقات صورت گيرد نخبگان علمي نيز به گزينه هاي ديگري براي مهاجرت خواهند انديشيد.
اقتصادهاي ديگري مانند كره، برزيل، هند و آفريقاي جنوبي نيز در حال پيدا كردن نقش مهم تري در منطقه خود و جهان هستند. روسيه نيز در حال بازيابي نفوذ سياسي خود در جهان است؛ در حالي كه آمريكا يكي پس از ديگري متحدان خود را حتي در آمريكاي لاتين از دست مي دهد.
با سقوط آمريكا دنيا شاهد ظهور قدرت هاي نظامي، سياسي و اقتصادي متعددي خواهد بود كه آمريكا در اين نظام جديد تنها يكي از چند كشور بازيگر خواهد بود و ديگر يك قدرت برتر جهاني وجود نخواهد داشت. در چنين سناريويي نهادهاي منطقه اي و بين المللي نقش برجسته تري را خواهند داشت و حقوق بين الملل كه با سلطه آمريكا از بين رفته بود، جايگاه دوباره خود را به دست خواهد آورد.
اما چين به رغم رشد اقتصادي اش به يك سلطه گر جهاني تبديل نخواهد شد، زيرا هنوز درآمد سرانه هر چيني كمتر از درآمد سرانه يكصد كشور دنياست و بيش از 150 ميليون چيني همچنان زير خط فقر زندگي مي كنند. از نظر تاريخي نيز چين هيچ گاه تلاش نكرده است تا ملت هاي ديگر را مستعمره خود كند. در دوراني هم كه امپراتوري چين قدرتمند بوده است سرزمين هاي اطرافش را تنها براي حفاظت از مرزهاي خود اشغال كرده و به كشورگشايي دست نزده است.
چين براي تامين نياز خود به نفت نيز به جاي اينكه از استراتژي كنترل بر منابع نفتي ديگر كشورها تبعيت كند تلاش مي كند تا با استفاده از روابط خود با ديگر كشورها به اين منبع حياتي براي اقتصادش دسترسي داشته باشد. علاوه بر اين، رشد اقتصادي چين و قدرت گرفتن آن صلح آميز بوده است در حالي كه قدرت هاي استعماري اروپايي از پرتغال تا اسپانيا و انگليس و آمريكا با زور و لشكركشي به ديگر كشورها رشد اقتصادي خود را پي گرفتند.
آنچه درباره سقوط آمريكا نگران كننده است چگونگي برخورد اين امپراتوري با اين شرايط است. آيا آمريكايي ها با از دست دادن قدرت خود متخاصم تر مي شوند و به اقداماتي نااميدكننده براي تثبيت هميشگي سلطه خود دست خواهند زد؟
آماده كردن شهروندان آمريكايي و غربي براي چنين لحظه اي تاريخي بايد در كانون توجه انديشمندان غربي قرار گيرد تا تبعات منفي اين سقوط را براي جامعه بشري كاهش دهند.

 



برده داري نوين رسوايي جديد غرب

اصل آزادي انسان ها و احترام به حقوق افراد از مسايل مطرح در قوانين بين الملل است كه از آن با نام حقوق بشر ياد مي شود.
در گزارش هاي كميسيون پارلمان اروپا كه اخيرا افشا شده است اعلام شده كه در عصر حاضر و در شرايطي كه اروپا خود را مهد تمدن و دموكراسي مي داند انسان هاي بسياري به عنوان برده براي خدمت به اربابانشان مورد داد و ستد قرار مي گيرند.
هر چند در قوانين بين المللي و اعلاميه هاي بشردوستانه بر اصل آزادي و كرامت انساني تاكيد شده است اما در نقاط مختلف جهان برده داري همچنان رواج دارد و از انسان ها سوءاستفاده مي شود.
نكته قابل توجه در اين زمينه رواج تفكري نوين در ميان جوامع اروپايي و آمريكا برگرفته از دوران بربريت است.
در اين نگرش كه از آن با نام برده داري نوين در غرب ياد مي شود، انسان ها به عنوان افرادي پست داد و ستد مي شوند.
اين افراد ضمن از دست دادن تمام حقوق انساني مجبورند خواسته هاي اربابان خود را اجرا كنند.
در گزارش هاي كميسيون پارلمان اروپا افشا شده كه در شرايطي كه غرب خود را مهد تمدن و دموكراسي مي داند و به بهانه لشكركشي نظامي و اعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي به ساير كشورها مبادرت مي ورزد، انسان هاي بسياري به عنوان برده براي خدمت به اربابانشان داد و ستد مي شوند.
اين گزارش ها و اطلاعات بيانگر اين حقيقت است كه با رشدي صددرصدي، انسان هاي بسياري در چارچوب منافع افرادي خاص به فعاليت مشغولند كه شيوه زندگي و نحوه برخورد با آنها تفاوتي با دوران بربريت و قرون وسطي ندارد.
نهادهاي حقوق بشر اروپايي و شوراي حقوق بشر سازمان ملل در گزارش هاي متعددي تاكيد كرده اند كه روند برده داري و سوءاستفاده از افراد در سال هاي آينده به فاجعه اي انساني در اروپا مبدل خواهد شد.
تحقيقات به عمل آمده از اين امر حكايت دارد كه اين نوع برده داري به صورت قانوني و غيرقانوني در روش هاي گوناگوني اجرا مي شود كه به دليل بايكوت هاي خبري و سياست بازي برخي سران اروپايي از نظرها دورمانده است. براي مثال از مهم ترين مسايل مطرح در اروپا، قاچاق انسان ها از كشورهاي فقير به ويژه از آفريقا، شرق آسيا كشورهاي تازه استقلال يافته و روسيه به اين قاره است.
اكثريت اين افراد كه شامل زنان و كودكان مي شوند آشكارا توسط اربابان و مالكان يا تاجران و قاچاقچيان خريد و فروش مي شوند.
جالب توجه اين كه اين داد و ستد در مقابل ديدگان همه و حتي در حضور پليس و در فرودگاه هاي انگليس و فرانسه انجام مي شود و اين كشورها كه خود را مدافع حقوق بشر مي نامند هيچ ممانعتي از اين امر به عمل نمي آورند.
اين افراد با عنوان كارگر در منازل، باغ ها، محل كار، شركت ها و... به كار گمارده مي شوند در حالي كه همچون بردگان از هيچ حقوق اجتماعي برخوردار نيستند و صرفاً موظف به اجراي خواست اربابان خود هستند.
اسناد نشان مي دهند بسياري از مقام هاي ارشد اروپايي به ويژه كشورهاي انگليس، فرانسه، ايتاليا و روماني در اين داد و ستدها نقش دارند و با كمك پليس و نيروهاي گمرك، شرايط را براي دلالان برده فراهم مي سازند. نمونه بارز اين رفتار را مي توان در عملكرد سازمان هاي وابسته به دولت فرانسه مشاهده كرد كه به قاچاق كودكان از چاد به فرانسه اقدام مي كردند و در نهايت با وساطت ساركوزي، در چاد تبرئه و به پاريس بازگردانده شدند.
بخش ديگري از برده داري نوين در قاره سبز، شامل افرادي است كه در كارخانه ها و مراكز تجاري به كار گرفته مي شوند، آمارها نشان مي دهد كه بسياري از افراد به ويژه مهاجران به دليل فقر اقتصادي به انجام كارهاي سخت وادار مي شوند و در ازاي كار بيشتر حقوق ناچيز دريافت مي دارند در حالي كه از هيچ مزايايي برخوردار نيستند. اين افراد بدون اينكه هزينه اي براي صاحبان خود داشته باشند به طور غيرقانوني به كار گماشته مي شوند در حالي كه با وجود درآمد سرشاري كه براي صاحبان خود ايجاد مي كنند از هيچ امتيازي برخوردار نمي شوند.
كميسيون اروپا درآمدها را بالغ بر ميلياردها برآورد كرده است در حالي كه سهم كارگران فقط جاي خواب و روزي يك وعده غذاست.
اين افراد در محل هايي نگهداري مي شوند كه حتي امكانات اوليه زندگي را نيز ندارند.
نكته قابل توجه در برده داري نوين اروپايي سوءاستفاده از بردگان است كه به معضلي بزرگ براي اروپا مبدل شده است. كميسيون پارلمان اروپا بارها اعلام كرده در برده داري نوين اروپا، صاحبان افراد، آنها را شخصاً مورد سوءاستفاده مالي و جنسي قرار مي دهند و يا آنكه آنان را به صورت اجاره اي در اختيار مراكز فساد و يا ساير افراد قرار مي دهند. اين افراد كه بيشتر زنان و كودكان هستند صرفاً براي كسب درآمد به كار گرفته نمي شوند بلكه بسياري از آنها كارهاي روزانه منازل يا محل كار صاحبان خود را نيز انجام مي دهند.
بخش عظيمي از اين افراد را كودكان 6 تا 12 سال و دختران و زنان 13 تا 25 سال تشكيل مي دهند كه هر روز بر تعداد آنها افزوده مي شود.
با استناد به گزارش نهادهاي حقوق بشر مي توان گفت، در جهان غرب الگوهاي انسانيت با وجود شعارها و تبليغات فراوان در حال بازگشت به گذشته است كه بارزترين نمود آن را مي توان در به اسارت گرفتن انسان ها و برده داري به شكل مدرن مشاهده كرد.
اين بربريت و برده داري نوين در حالي روبه گسترش است كه مقام هاي اين كشورها چشم از واقعيات جوامع خود فرو بسته و به دخالت در امور داخلي ساير كشورها و جنگ افروزي در جهان مي پردازند، در حالي كه براساس گزارش هاي انتشار يافته بسياري از سران و بزرگان اين كشورها در ترويج برده داري نقش دارند و به قاچاق انسان ها و به بردگي گرفتن آنها مي پردازند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14