(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 19 آبان 1390- شماره 20070

گفتن نمي دانم عيب نيست
تأثير «بسم الله»
امامت علي(ع) در قرآن
لزوم مراقبت سالك از محبت الهي
به مناسبت 15 ذيحجه سالروز ولادت دهمين هادي امت(ع)
راه سبك سازي مصيبت وگرفتاري از نظر امام هادي(ع)
ديدگاه



گفتن نمي دانم عيب نيست

قال علي(ع): الا لا يستقبحن من سئل عمالايعلم، ان يقول لا اعلم.
امام علي(ع) فرمود: آگاه باشيد، كه زشت نمي باشد براي كسي كه از او سؤال شود از چيزي كه نمي داند و او در پاسخ بگويد: نمي دانم.(1)
ـــــــــــــــــــــــــ
1- مصابيح الهداه، ص 204 به نقل از غررالحكم

 



تأثير «بسم الله»

مردي خدمت حضرت علي(ع) آمد، خواست بنشيند يادش رفت «بسم الله الرحمن الرحيم» بگويد، زمين خورد و سرش شكست. امام فرمود: آيا فهميدي چرا سرت شكست؟ براي اينكه بسم الله نگفتي. وقتي بنا شود كه براي يك بسم الله نگفتن سر آدم بشكند پس امتي كه در تمام شئون زندگي بسم الله يادش مي رود چقدر بايد در ميان اين امت سرها بشكند و دست ها بريده و شكم ها دريده شود. مگر ساده است؟ خالق را از محيط زندگي كنار زدن و دل به مخلوق هاي عاجز و ناتوان بستن و آن وقت زندگي خوش داشتن؟ اين شدني نيست.(1)
ـــــــــــــــــــــــ
1- صفير هدايت، آيه الله ضياءآبادي، توبه

 



امامت علي(ع) در قرآن

پرسش:
در قرآن كريم چه آياتي بر امامت حضرت علي(ع) و خلافت بلافصل بودن آن حضرت بعد از رسول خدا(ص) دلالت دارد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال ضمن تأكيد بر اينكه نام علي(ع) به صراحت در قرآن كريم نيامده است اما شأن نزول و تفاسير برخي از آيات، شأن و جايگاه و امامت بلافصل آن حضرت را بيان مي كند، به دو آيه شامل آيه ولايت (سوره مائده- 55) و آيه صادقين (توبه-119) اشاره كرديم. اينك در بخش پاياني دنباله مطالب را پي مي گيريم.
3- آيه هدايت
خداوند متعال در سوره رعد آيه 7 مي فرمايد: «انما انت منذر و لكل قوم هاد» اي پيامبر! تو فقط بيم دهنده اي، و براي هر گروهي هدايت كننده اي است.
منظور از بيم دهنده در اين آيه شريفه، پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) است و منظور از هدايت كننده علي(ع) است، و چندين نفر از دانشمندان اهل سنت نيز بر اين مطلب تصريح كرده اند، از جمله حاكم نيشابوري در كتاب مستدرك الصحيحين، تفسير طبري، ج13، ص108 و تفسير فخرراضي، ج5، ص271 و...
4- آيه اولي الامر
خداوند متعال درسوره نساء آيه 59 مي فرمايد: «يا ايهاالذين آمنوا اطيعوالله واطيعواالرسول و اولي الامر منكم» اي كساني كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر(خدا) و پيشوايان (معصوم) خود را.
منظور از اولي الامر، حضرت علي(ع) و پيشوايان معصومي است كه از فرزندان امام علي(ع) هستند و اين مطلب را شماري از دانشمندان و مفسران اهل سنت، به روشني و صراحت بيان كرده اند.
5- آيه تبليغ
خداوند متعال درسوره مائده آيه 67 مي فرمايد: اي پيامبر آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به رسول كامل (به مردم) ابلاغ كن، و اگر چنين نكني، رسالت او را انجام نداده اي.
خداوند تو را از گزند مردم حفظ كند و خداوند گروه كافران را هدايت نمي كند.
بسياري از مفسرين تصريح نموده اند كه آيه تبليغ در روز غدير، هنگامي كه پيامبراسلام(ص) از حجت الوداع (آخرين حج پيامبر(ص) ) برمي گشتند، در مكاني كه غديرخم نام داشت، نازل شد، و پيامبر گرامي(ص) ولايت علي(ع) را بيان فرمود و دست علي(ع) را گرفت و فرمود: هركس من مولا و سرپرست او هستم، پس از اين علي مولا و سرپرست اوست، بار خدايا هركس علي را دوست مي دارد، او را دوست بدار و هركس با او دشمني كند دشمن بدار. (روح المعاني، ج4، ص 282)
6-آيه اكمال
منظور از آيه اكمال همان سخن خداوند متعال در سوره مائده آيه 3 است كه مي فرمايد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا» امروز دين شما را برايتان كامل كردم. و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) بر شما پسنديدم. بعداز آنكه رسول خدا(ص) در روز هجدهم ذي الحجه سال دهم هجري در سرزمين غديرخم علي(ع) را به عنوان جانشين خود و پيشوا و امام امت منصوب نمود، آيه شريفه (اكمال) نازل شد. مرحوم علامه اميني دركتاب الغدير، ج1، ص230 به غالب منابع اهل تسنن كه به اين حادثه تاريخي مهم پرداخته اند اشاره كرده است.

 



لزوم مراقبت سالك از محبت الهي

(بدان اي سالك طريق محبت و انس) كه در كافي از امام باقر(ع) روايت شده كه «مؤمنين چون به يكديگر برسند و مصافحه كنند، خداوند دست خود را بين دست هاي آنان داخل مي كند و روي خود را به هر كدام از آن دو كه نسبت به ديگري محبت و دوستي اش بيشتر باشد مي نمايد.» (الكافي، ج2، ص179)
مي گويم: در اين روايت تأمل نما كه نكته ظريفي دربر دارد و آن اينكه اگر دو نفر مؤمن كه يكي اهل فضايل بسيار و فردي بسيار متقي است و ديگري اهل معصيت و گناه است به يكديگر برسند و باهم مصافحه كنند، اگر فرض را براين بگذاريم كه آنكه اهل معصيت است، آن فرد متقي را بيش از آن اندازه اي كه آن متقي اين عاصي را دوست دارد، دوست بدارد، خداوند روي خود را به طرف اين عاصي خواهد نمود و اين كاشف از اين حقيقت است كه محبت در راه خدا، از همه فضايل تأثيرش بيشتر است، بلكه گوياي اين حقيقت است كه فضايل ديگر نسبت به اين فضيلت همچون عدم است و به جان خودم سوگند كه اين امري بس عظيم است كه كسي را توان درك و قدر و ارزش آن نيست.(1)

1- اسرارالصلوه ، ميرزا جواد ملكي، ص493

 



به مناسبت 15 ذيحجه سالروز ولادت دهمين هادي امت(ع)
راه سبك سازي مصيبت وگرفتاري از نظر امام هادي(ع)

عليرضا شعاعي
انسان همواره در زندگي گرفتار مصيبت هاي گوناگوني است؛ دردها و رنج هايي كه برخي از آنها ريشه در آزمون الهي و ابتلائات و امتحانات خداوندي دارد و برخي ديگر ريشه در گناهان و خطاهاي انساني.
با اين همه هر كسي دوست دارد تا گرفتار مصيبت نشود و اگر به طور طبيعي گرفتار آن شد، به شكلي آن را بر خود آسان و سبك نمايد و از اين آزمون يا كيفر الهي به سلامت و سربلند بيرون آيد، بي آنكه آثار سوء و بد آن وبال ابدي انسان شده و شقاوت آدمي را سبب شود.
اهل بيت(ع) از جمله امام هادي(ع) به عنوان پيشوايان هدايت انسان به سوي راه راست سعادت ابدي، براساس آموزه هاي وحياني، راه هايي را بيان كرده اند كه نويسنده در اين مطلب به يكي از آنها اشاره مي كند.
انسان در چنبره مصائب و بلايا
زندگي انسان در دنيا همواره در چنبره اي از مشكلات، مصائب و بلاياست و انسان هرگز نمي تواند رنگ خوشي، آسايش و آرامش كامل را در دنيا به خود ببيند؛ زيرا از سويي دنيا محل تضاد و تزاحم است و هرگز نمي توان اميد داشت كه هيچ تضاد و تزاحمي مانع از سير و حركت طبيعي نشود و كارها همواره بر آساني باشد و از سوي ديگر، گاه آزمون هاي الهي و گاه ديگر كيفرهاي خداوند كه نتيجه طبيعي خطاها و گناهان ماست انسانها را در برمي گيرد.
به هر حال، انسان در دنيا براي ابديت ساخته مي شود؛ زيرا انسان موجودي است كه مي بايست سير كمالي خويش را در دنيا با تلاش و مجاهدت هاي خود بپيمايد و صفات كمالي سرشته در ذات خود را در اين آزمون ها و بلاها تجلي و ظهور بخشد؛ زيرا تا زماني كه امور به طور طبيعي پيش مي رود، انسان تنها به همان داشته هاي ظاهري خود بسنده مي كند و تلاشي براي شناخت ديگر توانايي ها و استعدادهايش انجام نمي دهد؛ اما هنگامي كه گرفتار مشكل و مصيبتي مي شود در آن زمان است كه براي رهايي، از همه وجود خويش بهره مند مي شود و مي كوشد تا در خود و استعدادهاي خود راهي براي رهايي بيابد. اين گونه است كه در مشكلات و مصيبت ها انسان، خود واقعي خويش را آشكار مي كند و نشان مي دهد كه تا چه اندازه از علم و قدرت بهره مند است.
بنابراين، يكي از اهداف و فلسفه هايي كه براي مشكلات و مصيبت ها مي توان بيان كرد، بروز و ظهور توانايي هاي نهفته در انسان است.
البته چنانكه گفته شد، برخي از مصيبت ها نتيجه طبيعي رفتارهاي ماست؛ زيرا هر خطا هر چند از روي ناداني و جهالت، آثار طبيعي و وضعي دارد. به عنوان نمونه اگر انسان نادانسته نوشيدني مسكري را به عنوان آب بنوشد، مستي به سراغ او خواهد آمد. يا اگر كسي نادانسته و ناخواسته داروي بيهوشي يا زهري را بخورد، آثار وضعي و طبيعي آن بيهوشي و مرگ خواهد بود. بنابراين، هر چند كه در خطا و اشتباه، شخص گناهي را مرتكب نشده و تكليفي بر او نيست و مجازات نمي شود، ولي به طور طبيعي مي بايست تبعات و پيامدهاي خطا و اشتباه خود را تحمل كند.
در برخي موارد، شخص عاقل و بالغ با علم و اختيار، كاري را كه غير شرعي يا غيرقانوني است مرتكب مي شود. به عنوان نمونه با سرعت غيرمجاز رانندگي مي كند يا چراغ قرمزي مي گذرد يا حرامي را مرتكب مي شود و شرابي مي نوشد. در اين صورت مجازات گريبانگير او مي شود و شخص دچار مصيبت و بلايي مي شود.
خداوند در آياتي چند بيان مي كند كه بيشتر مصيبت هايي كه انسان در زندگي دنيوي خود دچار آن مي شود، ريشه در گناهاني دارد كه مرتكب مي شود.
خداوند مي فرمايد: هر مصيبتي كه به شما برسد دستاورد خود شماست و خدا از بسياري از گناهان درمي گذرد.(شوري، آيه 3)
اين بدان معناست كه اگر خداوند مي خواست در همين دنيا مجازات گناهان ما را به شكلي كيفر دهد، جز مصيبت و بدبختي هيچ چيزي نداشتيم و تمامي زندگي ما سرشار از رنج و مصيبت و بلا بود و ديگر رنگ آسايش و آرامش را در دنيا تجربه نمي كرديم؛ ولي خداوند چون ارحم الراحمين است بر بندگان خويش رحم مي كند و تنها به برخي از گناهان ما را مي گيرد و مجازات مي كند تا به خود آييم و راه خويش را تغيير داده و مسير درست كمالي و هدايت را بپيماييم.
امام صادق(ع) ذيل اين آيه فرمودند: هر نكتب و بلا و حتي سردرد و بيماري كه براي انسان پيش مي آيد، بر اثر گناهان است و آنچه خداوند گذشت مي كند، از آنچه مؤاخذه مي كند بيشتر است.(بحارالانوار، ج73، ص 315) همچنين امام محمدباقر(ع) فرمودند: بر اثر گناه روزي، اندك و فقر، حاكم مي گردد. (همان، ص 318)
مصيبتهاي انسان، نتيجه عملكرد خود او
پس به سبب گناهاني كه ما در طول زندگي خود انجام مي دهيم، زمينه مصيبت و بلا را براي خود فراهم مي آوريم و كارهاي خودمان است كه باعث مي شود تا بلاهاي طبيعي از قبيل سيل و زلزله و خشكسالي زياد شود. حضرت علي(ع) خشكسالي را نيز بر اثر معصيت مي داند و مي فرمايد هيچ سالي كم باران تر از سال ديگر نيست، ولي خداوند آن را هر جا بخواهد هدايت مي كند، زيرا وقتي مردمي به معصيت و گناه روي آوردند، باران سهم آنها را به جاي ديگري مي برد.
يكي ديگر از آثار گناه، كوتاهي عمر است كه امام صادق(ع) در اين باره فرمودند: من يموت بالذنوب اكثر ممن يموت بالاجال؛ كساني كه به خاطر گناه مي ميرند بيش از كساني هستند كه به عمر طبيعي خود از اين جهان مي روند. (بحارالانوار، ج5، ص140)
اگر ما انسان ها تقوا پيشه مي كرديم زندگي ما خيلي بهتر و زيباتر از آن چيزي است كه ما در حال حاضر داريم. با نگاهي به داستان حضرت آدم(ع) و علت گرفتار شدن به مصيبت و شقاوت و بدبختي در دنيا مي توان دريافت كه اگر آن حضرت(ع) تقوا پيشه مي كرد و از ميوه درخت ممنوع نمي خورد، گرفتار شقاوت و مصيبت نمي شد و به سرزمين گرم و سوزان هبوط نمي كرد و گرفتار عرياني و گرسنگي و سوزش آفتاب تند و سوزان و درد و رنج هاي ديگر نمي شد. (طه، آيات 117 تا 120)
بنابراين، اگر ما نيز تقواي الهي را پيشه خود سازيم هرگز گرفتار بسياري از مصيبت ها و بلاياي به ظاهر طبيعي نمي شديم. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: اجتناب السيئات اولي من اكتساب الحسنات؛ پرهيز از بدي ها مقدم بر كسب نيكي هاست.(غررالحكم)
به سخن ديگر، خدا از شما كار نيك و خوب نخواسته بلكه ترك بدي را خواسته است. تو خودت بدي را ترك كن، كار نيك خودش تحقق مي يابد.
امام صادق(ع) در حديثي فرموده اند: ان المومن لينوي الذنب فيحرم الرزق؛ گاهي مومن انديشه گناه مي كند و همين موجب محروم شدن او از روزي مي شود. (بحارالانوار، ج70، ص 358)
حضرت مسيح(ع) نيز به پيروان خود مي فرمود: موسي بن عمران به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما امر مي كنم كه فكر زنا را نيز در خاطر نياوريد؛ چه برسد به اين كه عمل زنا را انجام دهيد. هر كس فكر زنا كند مانند كسي است كه در عمارت زيبا و رنگ آميزي شده اش آتش روشن كند، در اين صورت دود آتش رنگ خانه را تباه كند، اگر چه خانه نسوزد.(بحارالانوار، ج14، ص 331)
به هر حال، بسياري از مصيبت هايي كه انسان دچار آن مي شود، ريشه در خطاها، اشتباهات و گناهان دانسته و نادانسته اي دارد كه انجام مي دهد.
خداوند در آيه 117 سوره آل عمران «گناه» را از مهم ترين عوامل نابودي كشاورزي و كشت معرفي مي كند. در اين آيه توضيح داده مي شود كه چگونه بادهايي كه مي بايست براي بهره وري گياهان باشد، به بادهاي آفت زا تبديل مي شود؛ چرا كه انسان با ظلم به نفس يعني گناه (مجمع البيان، ج1 و 2، ص818) موجبات خشم الهي را فراهم مي آورد و خداوند نيز به كيفر گناهان بندگان، بادهاي مفيد را به بادهاي زيانبار تبديل مي كند.
در آيات قرآني بر اين نكته تأكيد بسيار شده كه طغيانگري بشر از مهم ترين عوامل نابودي كشاورزي و زراعت است. (قلم، آيات 19تا31) در نتيجه اين طغيانگري و فرار از اطاعت و عبوديت است كه بسياري از مشكلات براي بشر فراهم مي آيد و مهم ترين ابزار زندگي و بقاي بشر با بحران كمبود و قحطي مواجه مي شود. اين گونه است كه كفر (كهف، آيات 32 تا 42) و غفلت از خدا و ياد و تسبيح او (قلم، آيات 20 و 28) و نيز ناسپاسي و كفران نعمت (سباء، آيات 15 و 16) نظام كشت و زراعت را به هم مي ريزد و هرگونه كار و مديريت بشر بي نتيجه مي ماند.
از آيات 32 تا 42 سوره كهف همچنين برمي آيد كه نوع رفتار آدمي در زندگي چون غرور و خودبيني به جاي خدابيني و تكبر نيز مي تواند تأثيرات شگرفي در كشت و كشاورزي به جا گذارد. تكبر و خودبيني بشر و غفلت از خداوند و اين كه اوست كه نعمت هايي چون غذا و محصولات كشاورزي را در اختيار او مي گذارد، موجب مي شود كه كشاورزي با بحران مواجه شود. انسان بايد دريابد كه عامل اصلي، تنها مديريت و كار بشر نيست، بلكه فراتر از آن اطاعت و عبوديت اوست كه موجبات جلب نعمت و بركت زايي را فراهم مي آورد.
به هر حال، انسان پيش از اينكه طبيعت و يا روزگار را سرزنش يا حتي خدا را مخاطب قرار دهد كه چرا گرفتار اين همه بلا و مصيبت است، مي بايست خودش را مخاطب قرار داده و سرزنش كند كه عامل بسياري از مصيبتها و بلايايي است كه خود و ديگران بدان مبتلا مي شوند. در حقيقت از ماست كه بر ماست. بي گمان سخن ابليس در اين باره راست و صادق است كه به انسان خطاب مي كند برويد خودتان را سرزنش كنيد به جاي آنكه مرا سرزنش كنيد كه شما را گمراه و دچار شقاوت و مصيبت و بدبختي كرده ام؛ چرا كه ابليس و ياران او تنها وسوسه گران هستند و اين انسان است كه زمينه انجام كار زشت و بد و گناه را دارد و با يك دعوت از هول حليم در ديگ گناه مي افتد: فلاتلوموني و لوموا انفسكم؛ خودتان را سرزنش كنيد، مرا سرزنش نكنيد (ابراهيم، آيه22)
امام هادي(ع) و راه رهايي از مصيبت
امام هادي(ع) در مقام تبيين و تفسير و تأويل قرآن، به مسئله مصيبت هايي كه انسان و جوامع انساني بدان گرفتار مي شوند، اشاره مي كند. ايشان براي اينكه سبك زندگي اسلامي را آموزش دهد و مردم را براساس آن تربيت كند، حقايق مربوط به مصيبت ها را اين گونه بيان مي كند: حسن به مسعود مي گويد: به محضر مولايم حضرت ابوالحسن الهادي عليه السلام رسيدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برايم رخ داده بود؛ انگشتم زخمي شده و شانه ام در اثر تصادف با اسب سواري صدمه ديده و در يك نزاع غيرمترقبه لباسهايم پاره شده بود. به اين سبب، با ناراحتي تمام در حضور آن گرامي گفتم: عجب روز شومي برايم بود! خدا شر اين روز را از من باز دارد!
امام هادي (ع) فرمود:«يا حسن هذا و انت تغشانا ترمي بذنبك من لاذنب له؛ اي حسن! اين [چه سخني است كه مي گويي] با اينكه توبا ما هستي، گناهت را به گردن بي گناهي مي اندازي!
[روزگار چه گناهي دارد!]
حسن بن مسعود مي گويد: با شنيدن سخن امام به خود آمدم و به اشتباهم پي بردم. گفتم: آقاي من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم.
امام فرمود: اي حسن! روزها چه گناهي دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مي شويد، به ايام بدبين مي شويد و به روزگار بد و بيراه مي گوييد!
حسن گفت: اي پسر رسول خدا!، براي هميشه توبه مي كنم و ديگر عكس العمل رفتارهايم را به روزگار نسبت نمي دهم.
امام در ادامه فرمود:«يا حسن ان الله هو المثيب و المعاقب و المجازي بالاعمال عاجلا و آجلا؛ اي حسن! به طور يقين خداوند متعال پاداش مي دهد و عقاب مي كند و در مقابل رفتارها در دنيا و آخرت مجازات مي كند.» (بحارالانوار، ج 56، ص 2)
از اين بيان به روشني معلوم مي شود كه بخش بزرگي از مصيبت ها و دردها و رنج هاي انسان و جامعه به سبب دستاوردها و عملكرد خود انسان است.
بنابراين، پذيرش اين نكته دركنار نكته ديگر كه امام (ع) بيان مي كند، مي تواند زندگي را بر انسان آسان سازد. آن حضرت (ع) درجايي ديگر مي فرمايد: من كان علي بينه من ربه هانت عليه مصائب الدنيا و لو قرض و نشر؛ هر كه برطريق خداپرستي محكم و استوار باشد،مصائب دنيا بر وي سبك آيد، گرچه تكه تكه شود. (تحف العقول، ص 511)
دراين دو روايت به دو نوع مصيبت و بلا اشاره شده است. مصيبتي كه برخاسته از رفتارها و دستاوردهاي ماست و مصيبتي كه ريشه در آزمون هاي الهي داشته و به عنوان سنت الهي انسان گرفتار آن است. درحقيقت نوع نخست، نتيجه اعمال ماست و نوع دوم مقتضيات زندگي دنيوي است.
درباره نوع نخست مصيبت ها و گرفتاري ها امام (ع) پيشنهاد مي كند كه به بازسازي افكار و اعمال خود بپردازيم و با تغيير در رفتار و افكار، زمينه رفع و دفع آن بلاها و مصيبت ها را از زندگي خود و جامعه فراهم آوريم. اگر تقواي الهي پيشه كنيم. همه اين بلاها و مصيبت ها كه ريشه در گناه دارد، برداشته شده و رفع و دفع مي شود و نعمت و آسايش وآرامش نسبي بر زندگي ما حاكم مي شود، چنان كه خداوند مي فرمايد كه اگر تقوا پيشه گيريم بركات الهي بر انسان و جامعه بشري جاري مي شود. (اعراف، آيه 96)
ضرورت صبر در ابتلائات و آزمونها
اما درباره نوع دوم نيز بايد پذيرفت كه سنت زندگي دردنيا، همواره همراه مصيبت و گرفتاري است تا انسان خود را بشناسد و در مقام تضاد و تزاحم و مشكلات با عقل و قلب و منطق، قدرت و توانايي خويش را آشكار كرده و خدايي گونه شود و خدايي عمل نمايد.
درحقيقت اگر كسي ربوبيت و مالكيت الهي را بر هستي بداند و حكمت و فلسفه زندگي در دنيا را بشناسد درمي يابد كه دنيا اقتضائاتي دارد كه از آن جمله مصيبت ها و رنج ها و دردهاست و انسان مي بايست دركنار اين امور، خود را به كمال برساند و اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات را فعليت بخشد و خدايي (متاله) شود و درمقام مظهر ربوبيت الهي قرار گيرد.
آن بينه و دليل روشني كه امور زندگي را سهل وآسان مي كند، همان معرفت نسبت پروردگاري خداوند حكيم و فرزانه و فلسفه آفرينش واهداف آن است. اگر كسي حقيقت هستي و جايگاه خود درهستي را دركنار خالقيت و ربوبيت الهي درك كند، به سادگي درمي يابد كه هرچيزي در هستي بنا به هدفي آفريده شده و تحقق مي يابد و حكمت و فلسفه اي دارد.بنابراين، اگر مصيبت ريشه در گناه و خطا داشت، مي كوشد تا آن را با اصلاح اعمال و افكار اصلاح كند و رفع و دفع نمايد و اگر ريشه در سنت هاي الهي داشت با بهره گيري از آن و صبر و شكيبايي، مصيبت را به عامل رشد و كمال خود تبديل مي كند. بنابراين حتي اگر بريده و تحت فشار مصيبت ها خرد و پراكنده شود، آن را داراي حكمتي مي يابد و مي كوشد تا با صبر، آن را به كمالي تبديل نمايد. اين گونه است كه همه مصيبت ها براي او آسان مي شود و آستانه تحمل شخص نسبت به مصيبت ها و مشكلات بالا مي رود و به مقام رضا و رضوان مي رسد به سبب مشكلات و مصيبت ها آه و ناله نمي كند بلكه همواره آرامش خويش را با پذيرش حكمت الهي حفظ مي كند.
براي اينگونه اشخاص، راه خداوند هدف است و هرگز از كمي جمعيت همراه در اين راه نمي هراسند و تنهايي خويش را با رضايت معبود و پروردگار خويش معنايي ديگر مي بخشند و چونان امام هادي(ع) مي گويند: لو سلك الناس و اديا شعبا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا؛ اگر همه مردم مسيري را انتخاب كنند و در آن گام نهند، من به راه كسي كه تنها راه خدا را خالصانه مي پرستد خواهم رفت. (بحارالانوار، ج78، ص245)
آن حضرت(ع) سفارش مي كرد كه همواره براي حل مشكلات و معضلات مي بايست به خداوند كريم مراجعه كرد و از غير، طلب رهايي از مصيبت و مشكلات را نداشت. مرحوم شيخ طوسي و برخي ديگر از بزرگان آورده اند:
شخصي به نام ابوالحسن، محمدبن احمد به نقل از عمويش حكايت نمايد: روزي از روزها به قصد ديدار حضرت ابوالحسن، امام هادي(ع) حركت كرديم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: خليفه، سهميه و جيره مرا به اتهام اين كه از اطرافيان و دوستان شما هستم، قطع كرده اند. پس چنانچه ممكن باشد، از او بخواهيد كه سهميه مرا برگرداند، قبول مي كند؛ و همانند گذشته كمك هاي خود را نسبت به من پرداخت مي نمايد.
حضرت درجواب فرمود: ان شاءالله درست خواهدشد.
پس به منزل برگشتم و چون شب فرا رسيد، شخصي درب منزل آمد و دق الباب كرد، وقتي درب منزل را گشودم، ديدم كه فتح بن خاقان مأمور متوكل ايستاده است، هنگامي كه چشمش به من افتاد، گفت: در منزل خود چه مي كني؟ زودباش كه خليفه تو را احضار كرده است، پس به همراه او راهي دربار متوكل شديم و چون بر او وارد شديم ديدم نشسته و منتظر من است.
همين كه چشمش به من افتاد، اظهارداشت: اي ابوموسي! ما هميشه به ياد تو هستيم؛ ليكن تو ما را فراموش كرده اي، اكنون بگو كه از ما چه طلب داري؟
گفتم: كمك هاي گوناگوني كه تاكنون به من شده است، آنها را قطع نموده اند؛ پس دستور داد كه كمك ها و سهميه من همانند سابق و بلكه چند برابر پرداخت شود.
سپس از نزد خليفه خداحافظي كرده و بيرون آمديم؛ و به فتح بن خاقان گفتم: آيا علي بن محمدهادي(ع) امروز اينجا آمده است؟
اظهارداشت: خير.
گفتم: آيا نامه اي براي خليفه نوشته است؟
پس جواب داد: خير.
بعد از آن، راهي منزل خويش شدم و فتح بن خاقان نيز به دنبال من آمد و گفت: شكي ندارم كه تو از حضرت ابوالحسن، امام هادي(ع) تقاضا كرده اي كه برايت دعا نمايد و دعاي آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش مي كنم كه از او تقاضا كني براي من نيز دعا نمايد.
هنگامي كه به محضر مبارك امام هادي(ع) وارد شدم و سلام كردم، فرمود: اي ابوموسي! آيا مشكلت برطرف شد و خوشحال گرديدي؟
عرضه داشتم: بلي، يابن رسول الله! اي سرورم! به بركت دعاي شما راضي و قانع شدم.
سپس حضرت مرا مخاطب قرار داد و فرمود:
خداوند متعال نسبت به ما اهل بيت- عصمت و طهارت- آگاه است كه ما در مشكلات به غير از او رجوع نمي كنيم، همچنين در ناملايمات و گرفتاري ها فقط به او توكل و تكيه مي نماييم، بنابراين هرگاه تقاضا و خواسته اي داشته باشيم خداوند متعال از روي لطف و تفضل مستجاب مي كند.
بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت كه از شما تقاضا كنم برايش دعا نمائي.
حضرت فرمود: فتح در ظاهر با ما دوستي مي نمايد ولي در واقع از ما بيگانه است، ما براي كسي دعا مي كنيم كه خالص، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اقرار و اعتقاد به نبوت حضرت محمد مصطفي(ص) داشته؛ و نيز اعتراف به حقوق ما اهل بيت رسالت داشته باشد.
سپس حضرت افزود: من براي تو دعا كردم و خداوند متعال آن را مستجاب گرداند.
در پايان از آن حضرت، تقاضا كردم و عرضه داشتم:
يابن رسول الله! چنانچه ممكن باشد، دعائي را به من تعليم نما كه هرگاه بخوانم، دعايم مستجاب شود.
حضرت فرمود: اين دعائي را كه به تو تعليم مي دهم، من خود زياد مي خوانم و از خداوند متعال خواسته ام كه هركس آن را بخواند نااميد نگردد: يا كهفي و السند، و يا واحد يا احد، و يا قل هوالله احد، اساءلك اللهم بحق من خلفته من خلقك، و لم تجعل في خلقك مثلهم احدا، ان تصلي عليهم، و تفعل بي و سپس حاجتت را بگويي (امالي شيخ طوسي؛ ج1، ص291، مدينه المعاجز: ج7، ص436، ح2437، بحارالانوار: ج05، ص127، ح5)

 



ديدگاه

سنت غلط مهريه آبروي اسلام را مي برد
آيت الله مكارم شيرازي:
هر روز براساس آماري كه منتشر شده است روزانه 6 نفر به دليل پرداخت نكردن مهريه به زندان مي روند كه اين كار خلاف دستورات اسلام است و آبروي اسلام را مي برد.
... وقتي كه همسر، اين مهريه سنگين را به اجرا مي گذارد پس از اين كه جوان به زندان رفته و مشخص مي شود، توان پرداخت مهريه را ندارد براي او اين پرداخت را قسط بندي مي كنند به گونه اي كه براي بازپرداخت آن بيش از صد سال عمر لازم است.
... در اين عرصه سه قانون خلاف شرع وجود دارد كه اميد است مسئولان قضايي با همكاري مجلس شوراي اسلامي اين سه قانون غيرمنطقي كه آبروي اسلام را مي برد حذف كند.
... تنها زماني فرد زنداني مي شود كه ثابت شود پول دارد و نمي دهد و پول نداشتن نياز به ثابت شدن نيز ندارد در صورتي كه هم اكنون فرد را به زندان مي اندازند تا ثابت شود، چيزي ندارد و اين خلاف شرع مي باشد... حال كه براي آن مرد براي نمونه يك سكه قرار مي دهند زماني كه اولين سكه پرداخت مي شود، زن بايد به نزد شوهر خود بازگردد و اين كه تمامي مهريه را به صورت كامل پرداخت كند، خلاف شرع مي باشد... اگر قانوني اين چنين تصويب شود كه مهريه از فلان اندازه بيشتر شود دفاتر ازدواج ثبت نكنند اقدام خوبي است بايد بخش نامه اي براي دفاتر ارسال شود كه مهريه هاي سنگين ثبت نشود.(1)
وحي پشتوانه حقيقي قوانين
آيت الله جوادي آملي:
اگر قوانين از وحي گرفته نشود نه مناسب با حقيقت گذشته است نه مناسب با حقايق آينده يعني بعد از مرگ دست اينها خالي است كارهايي انجام دادند كه آنجا خريدار ندارد كارهايي كه آنجا خريدار دارد اينها تحصيل نكردند.
... بنابراين حتما اين قوانين اعتباري ما بايد از يك جايگاه حقيقي انتزاع بشود و آن ملاكات واقعي، مصالح واقعي و مفاسد واقعي است كه ذات اقدس الهي مي داند اين راههاي طي شده بود.
... مهم ترين دليل و متقن ترين دليل نياز بشر به وحي را عقل اقامه مي كند و ارائه مي كند اين كتابهاي حكيمان است كه پر از اين ادله است و اگر بشر موجودي بود خودرو كه از همين طبيعت برمي خاست و در طبيعت فرو مي رفت و محو مي شد آنها مي توانستند براي بشر قانون وضع كنند.(2)
خطر عرفان هاي كاذب و راهكارهاي مقابله
آيت الله مصباح يزدي:
اگر همه مي پذيريم كه وجود عرفان هاي كاذب در كشور غيرقابل انكار است، حال اين سؤال مطرح مي شود كه وظيفه مقابله با اين پديده كدام نهاد و يا كدام ارگان است؛ آيا نبايد همگان در مقابل اين پديده احساس مسئوليت نماييم و براي مقابله با اين جريان هاي تقلبي، عرفان ناب را ارائه دهيم؟
... امروزه دشمنان دين با انواع و اقسام وسايل روز مانند موبايل، تلويزيون، كانال هاي ماهواره اي و سايت هاي اينترنتي درصدد پوچ كردن عقايد پاك جوانان هستند.
... تنها كاري كه الان بايد بصورت جدي مورد توجه قرار گيرد، افزايش فعاليت هاي مثبت و تهذيب اخلاق و تقويت خدا باوري و مسئوليت پذيري با شيوه هاي مختلف است.
... حوزويان بايد كتاب اخلاقي و با نگارش ساده و روان در عين حال پرمحتوا را تنظيم نمايند و در اختيار مردم جامعه قرار دهند؛ چرا كه روزي مي آيد كه آيندگان از ما بازخواست خواهند كرد.(3)
لزوم شناخت عميق معصومين
بايد سنخيتي ميان عارف و معروف باشد تا بتواند شناختي حاصل شود اما ما سنخيتي با اهل بيت(ع) نداريم كه بتوانيم از آنان شناختي داشته باشيم و اگر شناختي هست از عبارات و كلماتي است كه خود آن بزرگواران بيان كرده اند.
... اگر چه معرفت و شناخت ما از اهل بيت(ع) عوامانه است اما به همين معرفت عوامانه افتخار مي كنيم و تنها اميدمان در آخرت هم همين معرفت است.(4)
ارزش هاي دروغين و زاويه انحرافي
هر ارزش كه در كنار اسلام يا به جاي اسلام يا به جاي آن مطرح شود انحراف است چه با نيت صحيح گفته شود يا با نيت هاي شوم مطرح گردد... خطري كه حضرت امام(ره) در مورد اسلام احساس مي كرد و به خاطر آنها فرياد مي كشيد همين انحرافات است لذا هر جا ديديد كه اشتباهي در حال وقوع است و چيز ديگري مطرح مي شود بدانيد اين زاويه انحرافي است و ما را به سقوط مي كشاند.(5)
شاخص هاي مشكلات نظام سرمايه داري
آيت الله نوري همداني:
اگر مباني اسلامي در جامعه اجرا شود، يك فقير هم باقي نمي ماند.
... صرف بيت المال در ميان سرمايه داران، قرار داشتن اموال در دست اغنيا، وجود ربا در بانك هاي آمريكايي و اروپايي، دريافت ماليات از افراد فقير و... از ديگر دلايل به وجود آمدن مشكلات اقتصادي در اين كشورها و قيام مردم عليه يك درصد سرمايه دار اين كشورها مي باشد.(6)
حب دنيا سبب خروج از ولايت پذيري
آيت الله علوي گرگاني:
از زمان پيامبر اسلام(ص) و ائمه معصوم(ع) اين گونه افراد بودند كه در ابتدا پيرو امامت و ولايت بودند، ولي بعدها بازيچه دنيا شده و از مسير درست خارج شدند... پس از پيروزي انقلاب و حتي امروز نيز افرادي خود را ارادتمند رهبري و مراجع مي دانستند، ولي پس از اين كه دنيا آنها را سرگرم خود كرد، تغيير مسير داده و سخن ديگري گفتند... در ابتداي پيروزي انقلاب همه گوش به فرمان امام(ره) بودند، اما پس از مدتي برخي گروه ها و حزب هاي جديدي به راه انداختند و هر كدام به نوعي از امام و رهبري دور شدند7.
تقليد در فروع دين و اجتهاد در اعتقادات
آيت الله مظاهري:
همان طور كه همه نمي توانند پزشك متخصص شوند و از اين جهت ناچارند به متخصص مراجعه كنند، در امر دين نيز چون براي همه مقدور نيست كه عالم شوند، بايد براي فراگيري مسائل و احكام شرعي، به علماي دين رجوع نمايند... مطالعه و تحقيق در اعتقادات و فراگيري اصول اعتقادي نيز ضروري است. همه، مخصوصاً جوانان بايد در اعتقادات مجتهد باشند؛ يعني به اندازه كافي در اين زمينه تحقيق و مطالعه كنند تا بتوانند با ارائه برهان و بيان استدلال محكم و قوي، از مباني اعتقادي تشيع دفاع نمايند. .... اگر جوانان به مباني اعتقادي مسلط نباشند، نمي توانند در برابر شبهات روزافزون بيگانگان و دشمنان اسلام و تشيع مقاومت كنند و گمراه مي شوند. امروزه، رسانه هاي متعددي مشغول تبليغ عليه تشيع هستند8.
راهكار مبارزه با عرفان هاي كاذب
رواج عرفان هاي كاذب و مهدويت هاي دروغين در زمان حاضر، ناشي از عدم استفاده و بهره مندي جوانان از دروس اخلاق علماي رباني است. كساني كه با اين فرقه هاي نوظهور ارتباط پيدا مي كنند، محكوم به سقوط و تباهي هستند و بي دين مي شوند. اگر اين افراد با اخلاق سر و كار داشتند و به جاي اتلاف وقت خود يا ديدن فيلم و سريال در تلويزيون و ماهواره، اوقاتي را به خواندن يا شنيدن توصيه هاي اخلاقي علماي رباني اختصاص مي دادند، به اين بدبختي دچار نمي شدند9.
نظارت دوسويه رسانه ها و حاكميت
استاد حسن رحيم پور:
در جوامع اسلامي نظارت دو سويه بايد باشد يعني هم رسانه ها با آزادي عمل بتوانند حاكميت را نقد كنند و هم حاكميت رسانه ها را در مسير صحيح هدايت نمايند.
... وجوب امر به معروف و نهي ازمنكر در جامعه بيانگر وجود ديدگاه هاي آزاد ميان رسانه ها است10.
پي نوشت ها
1-حوزه، 11/8/90
2-همان، 30/7/90
3-همان، 11/8/90
4-جهان، 22/7/90
5-حوزه، 5/8/90
6-همان، 11/8/90
7-همان، 8/8/90
8-همان، 2/8/90
9-همان
10-باشگاه خبرنگاران، 6/8/90

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14