(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 دی 1390- شماره 20116

نگاهي به چالش هاي نظام سرمايه داري غرب (بخش دوم)
برده داري نوين محصول نظام سرمايه داري



نگاهي به چالش هاي نظام سرمايه داري غرب (بخش دوم)
برده داري نوين محصول نظام سرمايه داري

- جاي تأسف است كه رسانه هاي آمريكايي نمي خواهند حقايق تلخ وال استريت نشينان را به تصوير بكشند.
- رسانه هاي آمريكا اكثراً وابسته به نظام سرمايه داري و افراد ثروتمند هستند، بنابراين اجازه پرداختن به خواسته هاي مردم را ندارند.
- هرچند شب هاي ملال آوري را سپري مي كنيم اما يقين داريم كه اين مقاومت ها، موجب وحشت كاخ نشينان خواهد شد.
- نظام سرمايه داري به درختي مي ماند كه از داخل پوسيده شده و با وزش باد نسبتاً تندي خواهد افتاد.
- اگر مسئولان ما به فكر جهان گشايي و اشغال كشورهاي ديگر نبودند با نصف بودجه نظامي ارتش آمريكا به راحتي مي توان براي همه اين مردمي كه به علت بيكاري و تورم تحصن كرده اند، اشتغال ايجاد كرد.
اينها اظهارات مردمي است كه روزهاست از نظام سرمايه داري به خشم آمده و تحت عنوان جنبش ضد وال استريت در خيابان هاي شهرهاي مهم ايالات متحده آمريكا تحصن كرده اند. خيابان هاي شهر در قرق مردم معترض تاب نفس كشيدن ندارد و اظهاراتي كه خود گواهي حقيقت تلخ سلطه گري و برده داري نوين در آمريكا است.
امروز بايد نظام سرمايه داري را به برده داري نوين تعبير كرد. اقدامي كه مدت ها پيش بورژواها به دنبال آن بودند و اين روزها شكل نوين و جديدي به خود گرفته است.
غلامعباس كياني تحليلگر مسايل خاورميانه و محقق سياسي در همين موضوع حرف هاي خوبي دارد.
وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان مي گويد: اقتصاد آمريكا بر مبناي نگرش هاي ضدانساني و اصالت دادن به ثروت و فرد شكل گرفته و از نتايج آن مي توان به زراندوزي و انباشت سرمايه و انحصار ثروت براي فرد يا خانواده هاي خاص عنوان كرد.
كياني همچنين زراندوزي اقشار خاص يعني كمتر از يك درصد جامعه آمريكا در مقابل99 درصد مابقي مردم را نتيجه مباني فكري و در نهايت مرگ عدالت اجتماعي مي داند و مي گويد: انباشت سرمايه نزد عده محدود و غني جامعه و فقر و محروميت براي آحاد جامعه به تجمع قدرت سياسي و نظامي براي گروه خاصي منجر شده است. اين عده قليل چون با امكانات مالي قدرت سياسي يافته و حكومت نظامي هم در اختيارشان قرار مي گيرد و حد و مرزي هم برايش نيست، سيري ناپذيرند و دست اندازي جدي به منافع ديگر اقشار و بلعيدن تمام سرمايه هاي جهاني را جزء حقوق خود مي دانند.
اين تحليل گر مسايل سياسي تصريح مي كند: كاخ سفيد ادعاي آزادي و دموكراسي دارد درحالي كه مردم آمريكا نخستين قربانيان انباشت ثروت هاي عظيم در اين كشورند به تعبيري نظام سرمايه داري درپي برده داري نوين است. مردم را با شعارهاي اقتصادي سرگرم كرده اند. تجاوز به منابع طبيعي و ذخاير معدني ديگر كشورها را با همين ادعاهاي آزادي خواهي و بسط آزادي در جهان دنبال مي كنند اما غافل از اين بودند كه روزي بيداري اسلامي در جهان غرب و جنبش ضد وال استريت در آمريكا پديد خواهد آمد.
دولت جديد؛ بي يال و كوپال
پاتريك رينمولان كه خود را كارشناس مسايل استراتژيك معرفي مي كند ، معتقد است: اكنون زمان آن فرا رسيده كه دولتمردان به خواسته ها و حرف هاي مردم گوش دهند. ديگر نمي توان با سخنراني هاي سياسي و استفاده از تبليغات تلويزيوني و رسانه هاي زنجيره اي، مردم آمريكا را فريب داد چرا كه فقر، بيكاري و تورم حيات بسياري از خانواده ها را تهديد مي كند.
اين گونه اعتراضات كه حاكي از خشم مردمي نسبت به سياست هاي اقتصادي ايالات متحده آمريكا است به دنبال نوعي بيداري در جهان امروز غرب ظهور يافته است.
اتفاقي كه حسن عباسي رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز بدان اشاره داشته و طي گفت وگويي از آن به عنوان موج پنجم بيداري ياد مي كند.
وي معتقد است: بيداري اسلامي كه در كشورهاي عربي رخ داده موج بيداري سوم است و طبق پيش بيني رهبر معظم انقلاب موج چهارم بيداري در اروپا شكل مي گيرد، البته ديگر اسلامي نخواهد بود. موج چهارم بيداري يك مقوله بسيار حرفه اي است. مردم در اعتراض به نظام سرمايه داري، در يونان و جاهاي ديگر به خيابان ها ريخته اند. موج پنجم بيداري، امروز در ايالات متحده آمريكا شروع شده است.»
همان طور كه نوآم چامسكي صاحب نظر بزرگ غربي هم بدان اذعان مي كند و مي گويد كه اين اعتراضات عليه بانك نيست، عليه بورس نيست، عليه همه سيستم مالي آمريكا و غرب است. حتي جرج سوروس سرمايه دار آمريكايي نيز معتقد است كه بحران مالي و اقتصادي فعلي به معناي پايان مدل بازار آزاد آمريكا و همچنين پاياني براي كاپيتاليسم محسوب مي شود.
البته كارشناسان كشور خودمان هم بر اين عقيده اند كه آمريكا و اتحاديه اروپا هم اكنون ازنظر اقتصادي در بدترين شرايط اقتصادي قرار گرفته و به دنبال مفري براي نجات خود هستند. باتوجه به نبود بازار كار در كشورهاي غربي و بروز بحران اقتصادي اين شرايط مي تواند يك فرصت مناسب و استثنايي براي ايران باشد. چرا كه شركت هاي خارجي، ايران را بهترين بازار براي سرمايه گذاري مي دانند و بايد شرايطي فراهم كرد تا از موقعيت به وجود آمده به خوبي استفاده كنيم.
يكي از مهم ترين تأثيرات بحران اقتصادي جاري، وارد نمودن آخرين ضربات مهلك بر دنياي تك قطبي به رهبري آمريكاست. نظم نوين جهاني و سلطه يك طرفه به وجود آمده توسط آمريكا كه در سال هاي پس از جنگ سرد شكل گرفت و روند فزاينده اي بخود گرفته بود، در نتيجه اثرات ركود اقتصادي جاري زير سؤال رفته است.
بحران اقتصادي محدوديت هاي جدي بر سياست خارجي يك جانبه آمريكا كه در دوره بوش به نحو چشمگيري افزايش يافته بود تحميل خواهد كرد بنابراين دولت جديد در آمريكا مجال كمتري براي ماجراجويي در حوزه هاي گوناگون سياست خارجي نسبت به گذشته خواهد يافت.
حتي برخي بر اين عقيده اند با توجه به اينكه در اين اعتراض ها جوانان آمريكايي اعلام كردند كه از مدل «اعتراض مردم مصر» تقليد مي كنند. مي توان گفت ، افكار عمومي غرب آمادگي كامل دارد كه از نظريه پايان تاريخ و مطلق دانستن انديشه هاي ليبرال دموكراسي دست كشيده و يك الگو از خارج از خود و حتي جهان اسلام را براي مطالبات خود برگزيند.
رژيم صهيونيستي هدف سرمايه داري است
مشكلات اقتصادي غرب مشكلات ريشه داري است نه مشكلي مقطعي كه به سرعت حل و فصل شود. به ويژه كه اين روزها اختلافات اروپا و آمريكا بر رفع بحران اقتصادي تمامي ندارد.
محمدصالح مفتاح فعال دانشجويي در اين باره مي گويد: آمريكا با چالشي روزافزون و خطرناك در روابط خود با اروپا به دليل بحران اقتصادي مواجه شده است مسئولان آمريكايي كه نگران بحران اقتصادي و اجتماعي در آمريكا هستند، عملكرد كند سردمداران كشورهاي اروپايي را براي جلوگيري از وقوع چنين بحراني مورد انتقاد قرار داده و اعلام مي كنند اين بحران ممكن است اقتصاد جهاني را دچار ركود كند.
وي ادامه مي دهد: بسياري از محافل سياسي و اقتصادي و رسانه هاي بين المللي به ويژه آمريكايي معتقدند كه دولت آمريكا براي فرار از مشكلات داخلي به ويژه بحران اقتصادي و اجتماعي و شكست هاي سياست خارجي، سناريوسازي عليه ايران را كليد زده است.
مفتاح تصريح مي كند: صهيونيست ها بخشي از جمعيت يك درصدي هستند كه از موهبت نظام سرمايه داري بهره مي برند بنابراين آمريكا با اجراي نظام اقتصادي سرمايه داري تلاش مي كند رژيم صهيونيستي را حفظ كند چرا كه از هم پيمانان قطعي و مهم براي آمريكا تلقي مي شود و اين موضوع مورد مخالفت مردم آمريكا قرار گرفته است.
تا جايي كه نه تنها اقتصاد و فرهنگ و اجتماع آمريكا بر مبناي نظريات صهيونيستي دنبال مي شود بلكه سياست خارجي هم بر اين مبنا بايد شكل گيرد!
مفتاح مي گويد: دو تحليلگر سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا از دولت اين كشور خواسته اند تا دست از تبليغات و تهديد عليه ايران بردارد و واقعيت ماهيت برنامه هسته اي ايران را به مردم كشورش بگويد. اين دو عقيده دارند دولت باراك اوباما بايد فوراً بر سيلي از تبليغات منفي عليه ايران پايان دهد زيرا كه اين مي تواند در نهايت اسرائيل و اقتصاد جهاني را نابود كند و جنگ با ايران احتمالا در طولاني مدت مي تواند تخريب اسرائيل را به دنبال داشته باشد.
فرار از افكار عمومي
غرب اكنون در شرايط بسيار حساسي قرار دارد . با توجه به در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه يك فرايند يك ساله است و يك سال قبل از زمان رسمي آغاز انتخابات شروع مي شود ، در حال حاضر شاهديم كه اوباما موقعيت خوبي ندارد و هم حزبي هايش احتمال شكست او را مي دهند و مقامات دولتش كم كم به فكر ترك كردن كرسي هايشان هستند.
مهدي اقراريان كارشناس مسايل سياسي مي گويد: غرب سعي مي كند حلقه محاصره اقتصادي را تنگ تر كند و چون ممكن است اين خواسته مخالفت ديگر كشورها را به همراه داشته باشد از اقدام نظامي صحبت مي كند تا براي درخواست بعدي اش كه تنگ كردن حلقه محاصره اقتصادي است توجيهي پيدا كند.
وي به گزارشگر كيهان مي گويد: همه اقداماتي كه در حال حاضر كاخ سفيد در سياست خارجي اش دنبال مي كند فرار از افكار عمومي است. اما اين اقدام فقط توسط اوباما و كنگره آمريكا دنبال نمي شود بلكه متحدان غربي هم چنين فعاليت هايي را در پيش گرفته اند. از جمله روياهاي خوش بينانه كامرون براي سال 2012 را مي توان برشمرد.
اقراريان با اشاره به سال نو ميلادي در انگليس و اظهارات ديويد كامرون نخست وزير اين كشور كه مدعي شده است امسال سالي است كه جهان انگليس را نظاره گر خواهد بود، مي گويد: البته بسياري از مردم همچنان با بيم بازگشت دوران ركود، افزايش قيمت ها و بيكاري كه در 17 سال گذشته بالا بوده، دست و پنجه نرم مي كنند و به نظر مي رسد دولت هيچ وقت نتواند اين مشكلات را به اين سادگي كه ادعا مي كند، حل و فصل كند. چرا كه اين موضوع، اتفاقي نيست كه مانند ديگر حوادث دنياي غرب از پشتيباني خوبي برخوردار باشد ، چون تمام كشورهاي عضو اتحاديه اروپا و دول غربي خودشان درگير بحران اقتصادي اند كه مهاري براي آن تصور نمي شود.
در اين زمينه بايد به بررسي مؤسسه يورو بارومتر اشاره كرد كه مدعي شده است: اكثر اروپاييان به سياستمداران خود بي اعتمادند و با نااميدي به آينده مي نگرند. دو سوم اروپايي ها معتقدند كه بدترين وضعيت اقتصادي هنوز در سال هاي آينده در انتظار آنهاست. اين احساس بدبيني كه درباره آينده در بين اروپايي ها به وجود آمده است تأثيراتي را بر احساس همبستگي و آمادگي براي هماهنگي در بين اروپاييان گذاشته است.
99درصد يوناني ها ديدگاه هاي خود درباره آينده را بد ارزيابي مي كنند. ايتاليا، اسپانيا، پرتغال و ايرلند، همچنين ليتواني و بلغارستان هم از ديگر كشورهاي بحراني اروپا هستند كه بسته هاي رياضت اقتصادي سرسختانه اي در آنها مقرر شده است و 86درصد فرانسوي ها اعتقاد دارند كه شرايط وخيم تر خواهد شد.
فاطمه آليا عضو كميسيون امنيت ملي مجلس هم مانند ديگر كارشناسان در آسيب شناسي بحران اقتصادي غرب و نااميدي مردم اين كشورها بهبود وضعيت اقتصادي را ناشي از حاكميت نظام ليبرال سرمايه داري يا كاپيتاليسم در اين كشورها مي داند.
وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان تصريح مي كند: نظام سرمايه داري با اصالت سودمحوري بدون توجه به باورهاي جامعه بشري و انساني منابع ثروت را تنها در انحصار كارتل ها و تراس ها و كانون هاي سرمايه داري بزرگ مخصوصاً كانون هاي سرمايه داري صهيونيستي مي داند كه در راه دستيابي به اين هدف ويژگي هاي انساني ذبح و نيازهاي جامعه از بين مي رود.
آليا ادامه مي دهد: محوريت سود و سرمايه داري اقتصاد را به نفع حوزه فروش تسليحات سوق مي دهد و فرمول آن به راه انداختن جنگ هاي مختلف است. از يك سو به عنوان مدعي نقض حقوق بشر ظاهر مي شوند و از سوي ديگر مدعي حفظ منافع كشورهاي درگير جنگ و از اين رو به فروش تسليحات اقدام مي كنند.وي حوزه ديگر مورد تهديد از سوي نظام سرمايه داري را منابع نفتي و ذخاير طبيعي عنوان و تأكيد مي كند: نمونه هاي مستند و معتبر آن را در خاورميانه و كشورهاي همسايه مثل عراق و افغانستان شاهديم. رأي فروشي و خريد رأي حتي در انتخابات رياست جمهوري اين كشور و لابي كردن براي كسب كرسي هاي قدرت از ديگر حوزه هاست تا نظام سودمحور سرمايه داري به حفظ قدرت و ثروت جامعه صهيونيستي كمك كندكه نتايج آن به مرور زمان فقير شدن اقشار كم درآمد و چاق شدن سرمايه داري است. بنابراين شكل گيري جنبش ضد وال استريت دور از انتظار نبود و اين نويد سقوط نظام سرمايه داري است.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14