(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 دی 1390- شماره 20116

اثر دروغگويي و لجاجت
دعوت عملي پيامبر(ص)
منع شدگان از معاشرت
حد و اندازه دنيا طلبي سالك
حقوق همسايه در اسلام
ديدگاه



اثر دروغگويي و لجاجت

قال النبي(ص): يا علي! اياك و الكذب، فان الكذب يسودالوجه... و اياك و اللجاجه ، فان اولها جهل و آخرها ندامه.
پيامبر اعظم(ص) به علي(ع) فرمود: يا علي: از دروغگويي بپرهيز، زيرا كه دروغ گويي و ناراستي مايه روسياهي است... و از لجاجت دوري كن، زيرا كه لج بازي آغازش جهل و ناداني، و پايانش ندامت و پشيماني است.(1)
1- بحارالانوار، ج47، ص76

 



دعوت عملي پيامبر(ص)

روزي آدم بي ادبي وارد مسجد شد و آن هنگامي بود كه رسول اكرم(ص) با جمعي نشسته بودند. ايستاد و با كمال بي ادبي آن حضرت را با اسم صدا زد و گفت: اي محمد! تو جادوگر دروغگويي هستي! من زير اين آسمان از تو دروغگوتر سراغ ندارم. اگر نمي ترسيدم از اينكه خاندانم مرا عجول بدانند، هم اكنون تو را با همين شمشير مي كشتم و آيندگان را از شر تو نجات مي دادم. يكي از اصحاب از جا پريد تا او را تنبيه كند. رسول اكرم(ص) فرمود: «بنشين «كاد الحليم ان يكون نبياً» حلم و بردباري، تالي مرتبه نبوت است. آرام باش و بنشين. آن گاه خودش با لبخندي توأم با لطف و عنايت و محبت به صورت او نگاه كرد و فرمود: «يااخا بني سليم» اي برادر بني سليم! او از قبيله بني سليم بود و شايد رسول اكرم(ص) خواست او را با نسبت دادن به قبيله بني سليم احترام كرده باشد. آنگاه نفرمود: تو چرا چنيني؟ بلكه فرمود: چرا بعضي با ما اين طور رفتار مي كنند؟ چرا در مجلس ما به ما هجوم مي آورند؟ چرا با خشونت با ما سخن مي گويند؟ اينك به تو بگويم: اگر كسي در دنيا مرا بيازارد، بعد از مرگ در آتش سوزان جهنم خواهد بود. بعد از جا برخاست و فرمود: همراه من بيا تا آنچه مي خواهي به تو بدهم! حضرت مي داند درد او چيست؟ در خانه اش آورد و مقداري غذا و پول به او داد، بعد فرمود: از من راضي شدي؟ گفت: بله راضي شدم «جزاك الله عن اهل و عشيره خيرالجزاء خداوند تو را جزاي خير بدهد و براي خاندانت سالم نگه دارد.»
بعد حضرت فرمود: تو در جمع اصحاب من سخن گفتي كه آنها ناراحت شدند. حال، نزد آنها بيا و همين حرفي كه الان به من گفتي آنجا بگو تا آنها هم خوشحال بشوند. گفت: مي آيم. رسول خدا(ص) خطاب به اصحاب فرمودند: اين عرب از من راضي شده است. آيا اينطور نيست؟ گفت: بله. (جزاك الله عن اهل و عشيره خيرالجزاء) بعد گفت: وقتي كه آمدم تو دشمن ترين مردم پيش من بودي و اكنون كه مي روم محبوب ترين مردم در نزد من هستي. مسلمان شد و رفت. نوشته اند جمع كثيري از قبيله اش هم مسلمان شدند. پس از رفتن او پيامبراكرم(ص) به اصحابش فرمود: مثل من با اين مردم، مثل آن عربي است كه شترش رم كرده، در بيابان فرار مي كرد. مردم مي خواستند به او خدمت كنند، از اطراف هجوم آورده و هياهو مي كردند كه شتر را بگيرند اما شتر بيشتر رم مي كرد و مي گريخت! آخر صاحبش گفت: اي دوستان! مرا با شترم بگذاريد و برويد، من خودم بهتر مي توانم آن را رام كنم. بعد قدري علف به دست گرفت و آرام آرام جلو رفت و علف را به شتر نشان داد و شتر هم ايستاد. مرد جلو رفت و افسارش را گرفت و دست نوازش بر سر و صورت و سينه اش كشيد و او را خواباند و جهاز بر دوشش گذاشت و سوارش شد... بعد فرمود: اگر من هم شما را به حال خودتان رها مي كردم او را مي كشتيد يا مي زديد و از شهر بيرونش مي كرديد، او هم مي رفت و ديگر برنمي گشت و جهنمي مي شد. ولي من با يك لبخند و مقداري غذا و چند درهم پول مسلمان و بهشتي اش كردم. آيا اين بهتر نبود؟ آري! او حرص بر هدايت مردم دارد، اگرچه از آنها فحش و دشنام بشنود و كتك هم بخورد.(1)
1- صفير هدايت، توبه(05)، آيت الله ضياءآبادي.

 



منع شدگان از معاشرت

پرسش:
از آنجا كه محيط رفاقتي يكي از عوامل مهم تكوين شخصيت هر انسان به حساب مي آيد و تأثير مستقيم بر افكار و اخلاق دارد، آموزه هاي وحياني چه كساني را از شموليت اين رفاقت و معاشرت منع مي كند؟ لطفا به نحو اجمال پاسخ دهيد.
پاسخ:
در بخش هاي قبلي پاسخ به اين سؤال به نحو اجمال به منع شدگان از منظر آموزه هاي اسلامي شامل: 1-كافران يا اهل ذمه 2-ظالمان و ستمگران 3-فرومايگان 4-فاجران 5-فاسقان 6-بخيلان 7-احمق ها اشاره كرديم. اينك در ادامه دنباله مطلب را پي مي گيريم.
8- اشرار
اشرار افرادي هستند كه شايد ظاهري زيبا دارند ولي باطنشان زشت است. امام جواد(ع) فرمودند: مبادا باشخص بدكار و تبهكار دوستي و رابطه برقرار كنيد كه او همانند شمشير آهيخته است كه ظاهري زيبا دارد ولي اثرش زشت، بد و نازيباست. (بحارالانوار، ج 74، ص 198)
همچنين امام صادق(ع) به نقل از پدربزرگوار خود فرمود: قال الصادق(ع): قال لي ابي يا بني من يصحب صاحب السوء، لايسلم» پدرم به من فرمود: فرزندم هر كه با مردم پليد معاشر و همنشين باشد، آسايش و آرامش ندارد. (الاختصاص، ص 322)
9- جاهلان
پيامبر اعظم(ص) در توصيف ويژگي هاي جاهلان مي فرمايند: جاهلان به اطرافيان ستم كنند و بر زيردستان تعدي و به بزرگان تكبر فروشند، و بدون تشخيص سخن گويند. (نهج الفصاحه، ص 278).
10- دروغگويان
صفت دروغگويي يكي از بدترين صفاتي است كه اگر در كسي يافت شود، او را از شموليت دوستي و مصاحبت ديگران خارج مي سازد. زيرا اين صفت كليد ضدارزش هاي ديگر است و به تعبير روايت «مفتاح كل شر» است. از اين رو پيامبر اعظم(ص) در نهج الفصاحه، ص 204 مي فرمايد: «اياك و مصاحبه الكذاب، فانه يقرب اليك البعيد و يبعد اليك القريب» از مصاحبت دروغگو بپرهيزيد كه دروغگو چون سراب است دور را نزديك و نزديك را دور نمايد.
در توصيه هاي امام سجاد(ع) به امام باقر(ع) آمده است: با اين سه گروه مصاحبت مكن! با آنان به بحث و سخن مپرداز و رفيق راه مشو:
با دروغگو كه چون سراب است و دور را نزديك و نزديك را دور مي نمايد. دروغگو تو را به اشتباه مي اندازد.
11- گنهكاران
امام سجاد(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «اياكم وصحبه العاصين، و معونه الظالمين و مجاوره الفاسقين، احذرو افتنتهم، و تباعدوا من ساحتهم» از هم نشيني با گناهكاران، و ياري ستمگران و نزديكي با فاسقان بپرهيزيد و از فتنه هايشان برحذر باشيد و از درگاهشان دوري كنيد. (تحف العقول، ص 884)
21- يهود و نصاري
قرآن كريم، مسلمانان را از دوستي با يهود و نصاري به شدت بر حذر مي دارد. نخست مي گويد: اي كساني كه ايمان آورده ايد، يهود و نصاري را تكيه گاه و هم پيمان خود قرار ندهيد. (مائده- 15)
يعني ايمان به خدا ايجاب مي كند كه به خاطر جلب منافع مادي با آنها همكاري نكنيد. سپس با يك جمله كوتاه، دليل اين نهي را بيان كرده و مي گويد: «هر يك از آن دوطايفه، دوست و هم پيمان هم مسلكان خود هستند. (بعضهم اولياء بعض) يعني تا زماني كه منافع خود و دوستانشان مطرح است هرگز به شما نمي پردازند. روي اين جهت هر كس از شما طرح دوستي و پيمان با آنها بريزد، از نظر تقسيم بندي اجتماعي و مذهبي، جزء آنها محسوب خواهد شد. (و من يتولهم منك فانه منهم) و شك نيست كه خداوند چنين افراد ستمگري را كه به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خيانت كرده و بر دشمنان آنان تكيه مي كنند، هدايت نخواهد كرد. (ان الله لا يهدي القوم الظالمين)
ادامه دارد

 



حد و اندازه دنيا طلبي سالك

نفس زياده طلب است، يعني طلب و خواسته اش نامتناهي است. ولي ما اشتباه مي كنيم و خيال مي كنيم اين طلب نامتناهي را مي توانيم با امور محدود متناهي دنيايي پاسخ دهيم. كسي كه سيري ناپذير باشد با يك كاسه غذا كه نمي تواني او را سير كني! اين نفس هم سيري ناپذير است و طلبش نامتناهي است. خواسته هاي نفساني ما سقف ندارد. از همين جا كشف مي كنيم كه يك موجود نامتناهي وجود دارد كه اين نفس، آن بي نهايت را مي طلبد و اين ماده و اين دنيا كه متناهي است او را سير نمي كند. پس راحت باش و اين قدر براي رسيدن به دنيا تلاش نكن و فقط به مقدار ضرورت از اين دنيا بردار.(1)
1- سلوك عاشورايي، منزل سوم، هجرت و مجاهدت، آيت الله مجتبي تهراني، ص 162

 



حقوق همسايه در اسلام

علي آقاخاني
اسلام دين اجتماعي است. اين بدان معناست كه راه خدايي شدن و بندگي، از مسير اجتماع مي گذرد و نمي توان جدا از مردم و اجتماع به بسياري از كمالات انساني دست يافت و يا پس از دست يافتن به كناري نشست و مسئوليت اجتماعي خود را در قبال ديگران به عهده نگرفت. از اين رو گوشه نشيني و عزلت حتي اگر تجويز شده، براي دوره هاي كوتاه مدت چله نشيني در جهت خودشناسي و تفكر در آيات آفاق و انفس بوده است.
آنچه به عنوان هدف مياني هر مومني در اسلام تعريف شده، ايجاد جامعه اسلامي و امت واحده است تا در شرايط مناسب زيستي همه بتوانند به كمالات بايسته و شايسته خويش دست يابند. اين گونه است كه حقوق اجتماعي و مباحث ديگر مرتبط با اجتماع، بخش بزرگي از آموزه هاي اسلامي را شكل مي دهد.
از جمله مباحث اجتماعي، تنظيم روابط ميان همسايگان، حقوق همسايگي و آثار و كاركردهاي مادي، معنوي، دنيوي و اخروي آن است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا ديدگاه اسلام را نسبت به حقوق همسايگان و حق همسايگي تبيين كند.
نقش همسايگي در امنيت جاني و روحي
انسان موجودي اجتماعي است. خاستگاه اجتماعي بودن انسان هر چه كه باشد، بازتاب و كاركردهايي در زندگي او دارد كه تمامي زندگي و حتي شخصيت او را تحت تأثير قرار مي دهد و حتي سعادت و شقاوت هر كسي را تعيين مي كند؛ زيرا جامعه اقتضائات و لوازمي دارد كه انسان نمي تواند از آن بگريزد.
شخصيت هر انساني متأثر از جامعه و محيط اجتماعي آن شكل مي گيرد. آداب و سنت ها، نه تنها رفتار او را تحت تأثير مستقيم و شديد خود قرار مي دهد، بلكه افكار و انديشه ها و در نهايت سعادت و شقاوت او را مي سازد.
از آيه 27 سوره نوح برمي آيد كه محيط زيست چگونه در ساخت انديشه و رفتار آدمي نقش مستقيم و بي نظيري را ايفا مي كند. از اين رو حضرت نوح با توجه به شرايط زيست محيطي جامعه خود بيان مي كند كه اين محيط نابهنجار، فاسد و آلوده، اجازه نمي دهد تا كودكان بر فطرت خود متولد شوند، بلكه محيط زيست، آنان را از نظر اعتقادي كافر و از نظر رفتار فاجر مي زايد و پرورش مي دهد.
در مقابل، قرآن در آيه 37 سوره آل عمران از محيط زيست مناسب سخن مي گويد كه حضرت مريم(س) را در پرورشگاه مناسب زكريا(ع) به كمالات بايسته و شايسته اش مي رساند، به گونه اي كه از سوي خداوند به عنوان دو زن اسوه زنان جهان در آيه 12 سوره تحريم معرفي و ستوده مي شود.
در حقيقت اين محيط زيست است كه انديشه و رفتارهاي آدمي را مي سازد و انسان تحت تأثير مستقيم جامعه، شخصيت واقعي خود را شكل مي بخشد و خوشبختي و بدبختي دنيوي و اخروي خويش را رقم مي زند.
در اين ميان نقش همسايگان بسيار روشن تر و قوي تر است؛ زيرا مردم به ويژه كودكان، روزانه بيش از آنكه با خانواده و والدين خود در ارتباط باشند، در ميان همسالان خود به سر مي برند و از آنان مي آموزند و ياد مي گيرند و به آنان مي آموزانند.
در حقيقت محيط زيست اصلي بشر جامعه اي است كه در آن زندگي مي كند و اين جامعه كه تأثير مستقيمي بر شخص و شخصيت افراد دارد، جامعه كوچك محله است كه از همسايگان تشكيل مي شود.
انسان ها براي تأمين نيازهاي خويش، جامعه و اجتماعات كوچك و بزرگ را شكل مي دهند. اين نيازها داراي ابعاد گوناگوني است. به بسياري از اين نيازها تنها در قالب اجتماعات، مي توان پاسخ داد. از نيازهاي روحي و رواني گرفته تا نيازهاي جنسي، جسمي و جاني، از مادي گرفته تا معنوي همه در جامعه به آنها پاسخ داده مي شود. زن و شوهر كوچك ترين واحد اجتماعي است كه شكل مي گيرد تا به نيازهاي گوناگون بشر پاسخ بدهد؛ اما اين جامعه كوچك به تنهايي نمي تواند چتري براي پاسخ گويي به همه نيازهاي انساني باشد، زيرا باران مشكلات در دنيا چندان زياد و بي شمار است كه مي بايست خانواده زير چتر بزرگ تر اجتماعي انساني قرارگيرد تا بتواند به همه خواسته ها برسد و از همه مشكلات برهد.
همسايگان در حقيقت نزديكترين بخش از جامعه هستند كه هر خانواده اي با آن در تماس است و نيازها و مشكلات خود را با آن حل و فصل مي كند. تركيب همسايگي مي بايست به گونه اي باشد كه از نظر روحيات، اخلاق و رفتار و حتي عقايد و باورها به هم نزديك باشند؛ زيرا تأثير شگرف بينش ها بر نگرش ها و رفتارها امري نيست كه بتوان از آن غفلت كرد. همسايگاني كه از نظر بينش و نگرش به هم نزديك هستند، بهتر مي توانند به يكديگر كمك كنند تا اينكه از نظر بينشي و نگرشي مختلف باشد. از اين رو موضوع تحقيق درباره همسايه در روايات مطرح مي شود و پيامبر(ص) مي فرمايد پيش از آن كه درباره خصوصيات خانه تحقيق كنيد درباره همسايگان آن خانه و اهالي محل آنجا پرس وجو كنيد. بنابراين شناخت محله و همسايگان حتي بر خريد خانه مقدم است؛ لذا آنچه بايد به عنوان معيار انتخاب انسان در خريد خانه باشد، اهالي محل و همسايگان آن است. رسول گرامي در حديثي مي فرمايد: «همسايه را پيش از خانه و رفيق را پيش از راه و توشه را پيش از سفر بايد انتخاب و تهيه كرد.» (نهج الفصاحه ، حديث 1316)
آن حضرت(ع) در گفتاري ديگر مي فرمايد: «پيش از خريدن خانه همسايه را پيدا كنيد و پيش از مسافرت، رفيق سفر مناسب خود را بيابيد.» (نهج الفصاحه ، حديث084)
در جوامع رفاه زده و مرفهان بي درد، به سبب حضور و سايه قوي افكار مادي گرايانه، نوعي تكبر و خودپسندي و خودبزرگي در آنان رشد مي كند و هر كسي خود را از ديگري بي نياز مي داند. در مناطق بالا شهري اعيان نشين، هر چند كه نگرش ها و رفتارها با هم نزديك است، ولي روحيه خودپسندي و خودبر تربيني و بي نيازي موجب مي شود تا از يكديگر دور باشند و همسايه نه تنها همسايه را نشناسد، بلكه هيچ گونه ارتباطي وجود ندارد تا پاسخ گوي نيازهاي همديگر باشند؛ از اين رو برخلاف مباني و اصول همسايگي و فلسفه ايجادي آن، امنيت به شدت در اين مناطق كاسته مي شود و مشكلات روحي و رواني در ميان ايشان گسترده تر است؛ چرا كه تعامل با همسايه كمتر يا در حد صفر است و افراد در خود فرو رفته اند و از جامعه غافلند.
انسان در انتخاب خانه و همسايه نخست به مسايل اصلي كه مؤلفه هاي خوشبختي را تشكيل مي دهند يعني امنيت و آسايش و آرامش توجه دارد. از اين رو حضرت رسول(ص) در حديثي مي فرمايد: «حرمت همسايه بر همسايه، چون حرمت خون او است.» (نهج الفصاحه ، حديث 9531) زيرا انسان مي خواهد در كنار كسي زندگي كند كه تأمين كننده خون و جان وي باشد و امنيت او را شكل بخشد.
خداوند براساس اصول روان شناسي اجتماعي، از مؤمنان مي خواهد تا در يك منطقه گرد آيند و همان گونه كه از نظر روحي و اعتقادي به هم نزديك هستند، از نظر فيزيكي هم به هم نزديك باشند، تا پاسخي در خور به نيازهاي امنيتي، روحي و رواني و مادي يكديگر بدهند.
خداوند در آيه78 سوره يونس گزارش مي كند: وأوحينا الي موسي و أخيه أن تبوءا لقومكما بمصر بيوتا واجعلوا بيوتكم قبله و أقيموا الصلاه و بشر المؤمنين؛ و به موسي و برادرش وحي كرديم كه شما دو تن براي قوم خود در مصر خانه هايي ترتيب دهيد و سراهايتان را روبه روي هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده.
در اين آيه سخن از ساخت مجتمع هاي مسكوني است كه خانه ها روبه روي هم قرار گرفته است تا ملت هم عقيده و هم فكر در كنار هم گرد آيند و ضمن تأمين امنيت جاني، پاسخ گوي نيازهاي مشروع خود به يكديگر باشند.
بنابراين، مهم ترين نقش و كاركرد همسايگي را مي توان در تأمين امنيت و برآورد نيازهاي مادي و معنوي، جسمي و روحي يكديگر دانست. همسايگاني كه از يك قوميت نژادي، فرهنگي و عقيدتي باشند، بهتر مي توانند اين نقش مهم را ايفا كنند. در مرحله بعد همسايگاني كه ازنظر عقيدتي و بينشي و نگرشي به هم نزديك هستند، هرچند كه ازنظر قومي و نژادي گوناگون باشند، بهترين همسايگان خواهند بود و در مرحله سوم، كساني كه ازنظر رفتاري به هم نزديك هستند هرچند كه از جهات ديگر، متفاوت مي باشند همسايگان مناسبي هستند.
همسايگي امت ها در محله و جامعه
از آن جايي كه تحقق جامعه انساني واقعي مبتني بر اصول امت، نيازمند تحقق شرايط و بسترهاي بسياري است، قرآن غلبه فرهنگي و بينشي و نگرشي را براي امت سازي در دوره گذار مناسب مي داند. از اين رو وجود اكثريتي از افراد با ايمان را براي ساخت جامعه اسلامي مناسب و مفيد دانسته و برهمين اساس، مدينه النبي را در يثرب بنياد گذاشته است.
در اين نوع از ساختار جامعه، مي توان همسايگاني با عقايدي غير اسلام را نيز داشت. در اين صورت گفتمان غالب جامعه مي بايست، گفتمان اسلامي باشد و ساختاري كه در آيه78 سوره يونس براي جامعه يهودي ارايه شده را به عنوان الگوي مناسب تجويز مي كند با اين تفاوت كه در اين جامعه و امت اسلامي، تنها يك قوميت حضور ندارد، بلكه از اقوام و نژادهاي گوناگون حضور دارند، ولي وجه غالب اين جامعه، همساني در عقايد و باورهاي اسلامي است. اين گونه است كه امت ها و ملت هايي ديگر غير از امت و ملت اسلام چون امت مسيحي و يهودي نيز در آن حضور دارند و در همسايگي مسلمانان زندگي مي كنند.
خداوند در آيه 63 سوره نساء، يكي از آموزه هاي اصلي را چگونگي برخورد با همسايگان و تنظيم روابط اجتماعي قرار داده است. در اين آيه از حقوق همسايگي به گونه اي سخن به ميان آمده كه شامل مؤمن و غيرمؤمن مي شود. علامه طبرسي ذيل اين آيه مي گويد كه مراد از الجار ذي القربي، همسايگاني هستند كه به سبب اسلام به انسان نزديك هستند و مراد از الجارالجنب، همسايه است كه مشرك است و در دين از انسان دور مي باشد. (مجمع البيان، ج3و 4، ص27)
علت اينكه ايشان چنين تفسير را از دو واژه قربيص و جنب مي دهد، از آن روست كه مبناي خويشاوندي حقيقي در اسلام، عقيده است؛ زيرا خويشاوندي خوني و نسبي، هرچند كه مهم است، ولي يك ارزش نيست؛ آنچه ارزش است، خويشاوندي مبتني بر عقيده است؛ زيرا هدف اسلام در يك مرحله ساخت امت و جامعه مبتني بر اصول عقايد اسلام است كه در يك جهت حركت مي كند و جامعه براساس اصول اسلامي به سمت خدايي شدن پيش مي رود. اين گونه است كه روابط ميان مؤمنان را روابط برداري ايماني مي داند. (حجرات، آيه01)
بر اين اساس، نزديكي (قرب) و دوري (جنب) براساس عقيده انجام مي گيرد و كساني كه مؤمن هستند به عنوان ذوالقربي و كساني كه كافرند، به عنوان جنب و دور معرفي مي شوند.
ساماندهي روابط مبتني بر اصول انساني
ازنظر اسلام، آنچه مهم است، ساماندهي روابط براساس اخلاق و اصول انساني است كه مطابق فطرت و اصول اسلامي نيز مي باشد. از آيه63 سوره نساء برمي آيد كه در تعاملات اجتماعي بويژه با كساني كه همواره در كنار هم به سر مي برند و به عنوان همسايه شناخته مي شوند، مي بايست فراتر از اصول عقلاني عمل كرد و عواطف و احساسات در شكل معقول آن حاكم بر عملكرد و رفتارها باشد. از اين رو فراتر از احكام سخت و حقوقي كه عقل صادر مي كند، از مؤمنان خواسته شده تا رفتارها را براساس عواطف انساني با همسايگان تنظيم و سامان دهند.
بدين ترتيب احكام اسلامي در حق همسايگان فراتر از آنچه به نام حقوق مطرح مي باشد، سامان مي يابد و از مؤمنان خواسته مي شود تا براساس احسان، عمل و رفتار كنند. مي دانيم كه از مهم ترين مصاديق احسان، عفو و گذشت، ايثار، خودگذشتگي، رحمت، مودت، مهر و صفا و مانند آن است. در حقيقت از مؤمنان خواسته شده تا فراتر از حقوق عقلاني، از مقام عواطف انساني با همسايگان رفتار كنند.
از اين رو امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود مي فرمايد: فان علمت عليه سوء سترته عليه؛ «چنانچه بر عيب همسايه ات آگاه شدي، بايد آن را مخفي داري.»
و امام كاظم(ع) مي فرمايد: «ليس حسن الجوار كف الاذي ولكن حسن الجوار الصبر علي الاذي؛ همسايه داري نيكو، به آزار نرساندن نيست، بلكه همسايه داري نيكو، در صبر بر آزار همسايه است.»
در آيه فوق الذكر تفاوتي ميان همسايگان از مؤمن و غيرمؤمن بيان نشده؛ در حقيقت حكم بر عنوان جار و همسايه است و هيچ قيدي وجود ندارد تا آن را تخصيص بزند. براين اساس، عموميت و اطلاق برحال خود باقي است و بر مؤمنان است تا در همه احوال بر همه همسايگان خود از مؤمن و غيرمؤمن احسان كنند.
البته در همين آيه از جهتي اطلاق را مقيد كرده است ولي اين قيد به اصل احسان برنمي گردد، بلكه در چگونگي اولويت بخشي به احسان است.
براساس آيه، اولويت نخست اين است كه احسان به همسايه مؤمن انجام شود تا هدف اصلي امت، خود را به شكلي به نمايش گذارد. سپس احسان نسبت به همسايه غيرمؤمن انجام مي گيرد. (مجمع البيان، ج3و 4، ص27)
به هرحال، قرآن از مؤمنان مي خواهد تا براي دست يابي به مودت و برادري ايماني كه اخوت عاطفي و رواني مبتني بر عقيده است، براساس اصول انساني و عواطف عمل كنند. اين حكم همانند حكمي است كه خداوند نسبت به همسران بيان مي كند؛ زيرا از آنان نيز خواسته مي شود تا فراتر از حقوق براساس احسان رفتار خانوادگي را شكل بخشند. همچنين در خانواده بزرگتر يعني جامعه نيز مي بايست اين اصل بويژه درميان همكيشان، بلكه حتي همسايگان غير همكيش نيز رعايت شود.
علامه طبرسي درمجمع البيان، درباره مفهوم خويشاوندي درآيه فوق مي فرمايد كه برخي كلمه ذي القربي را به معناي همسايه خويشاوند خوني گرفته اند و كلمه الجنب را نيز به قرينه مقابله به معناي همسايه غير خويشاوند دانسته اند. (مجمع البيان، ج 3 و 4،ص 27؛ نيز كشاف، زمخشري، ج 1، ص 508)
به هرحال، از نظر قرآن، مومن مي بايست نسبت به همسايه فراتر از حقوق عقلاني، رفتار نمايد و او را تحت رحمت رحماني يا رحيمي خود قرار دهد و از مقام مودت و احسان و عفو و گذشت با او عمل كند. پس اگر مومن است از در رحمت رحيمي به او بنگرد و نگاه ويژه به او داشته باشد و اگر مومن نيست از در رحمت رحماني به او احساس كند.
آثار احسان به همسايه
احسان به همسايه ازباب تاليف قلوب نسبت به غير مومنان يا از باب مظهريت اسماي الهي نسبت به مؤمنان، آثار چندي دارد كه از آن جمله مي توان به گرايش دل هاي غير مومنان به مومنان و علاقه مندي به اسلام و نيز تامين امنيت جاني و مالي و قرارگرفتن در دايره ثبات اجتماعي اشاره كرد.
احسان به همسايگان كه از اوامر الهي و از مصاديق عبادت خداوند است، (نساء، آيه 63)؛ چرا كه خداوند مردم را به كارهاي نيكو امر كرده و احسان را پس از فرمان به عبادت خود قرار داده است.(مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 17)،اين احسان انسان را تا جايي بالا مي برد كه مصداقي از مظهريت الهي مي شود. پس انسان در مقام مظهريت رحمت رحماني و رحيمي قرار مي گيرد و گامي به سوي متاله (خدايي) شدن بر مي دارد.
از سوي ديگر، احسان به همسايگان، زمينه ساز جلب محبت الهي است و انسان را در دايره محبوبان خداوند قرار مي دهد كه خود مقامي بس بزرگ است. (نساء، آيه 63)
از ديگر آثار آن افزايش روزي و بركت است. امام صادق (ع)، خوش رفتاري با همسايه را موجب زياد شدن روزي معرفي مي كند و مي فرمايد:«همسايه داري نيكو، روزي را زياد مي كند.»
همچنين آمرزش گناهان نيز پاداش خداوند به كساني است كه همسايه ها از آنان راضي باشند.
پيامبر خدا (ص) فرمود:من مات وله جيران ثلاثه كلهم راضون عنه غفر له؛ «هركس بميرد، درحالي كه سه همسايه داشته باشد و همگي از او راضي باشند، آمرزيده مي شود.»
آبادي شهر از جمله آثار رعايت حقوق همسايگي است؛ زيرا موجب انسانيت امنيت و آرامش مي شود و رحمت و محبت الهي را برمي انگيزاند:پيامبر اكرم (ص) فرمود: «حسن الجوار يعمر الديار و ينسيء في الاعمار؛ همسايه داري نيكو، شهرها را آباد مي كند و عمرها را دراز مي سازد. (الكافي، ج 2، ص 667، ح 8؛ منتخب ميزان الحكمه ، ص 611، ح 1306)
حقوق همسايگان در كلام پيامبر(ص)
آنچه بيان شد درباره احسان به همسايگان از مقام انسانيت و عواطف است. اما همسايگان به اعتبار همسايگي از حقوقي برخوردارند كه مي بايست مراعات شود.
در روايات حقوق چندي براي همسايگان بيان شده است. براساس روايات، دايره همسايگي تا چهل خانه از هر سمت مي باشد كه يك محله كامل را تشكيل مي دهد. رسول اكرم(ص) در حديثي مي فرمايد: «حد همسايگي چهل خانه است». (ر.ك: نهج الفصاحه ، حديث 0531) نيز فرمود:
«جبرئيل درباره همسايه آنقدر به من سفارش مي كرد كه من پنداشتم همسايه ارث خواهد برد». (ر.ك: نهج الفصاحه ، ح 0462)
پيش از آنكه مصاديق و نمونه هايي از حقوق متقابل همسايگان را در كلمات رسول گرامي اسلام بررسي كنيم، باتوجه به حديثي از حضرت، به اصل اثبات حق براي همسايه پي مي بريم كه مي فرمايد: «همسايه حقي دارد». (ر.ك: نهج الفصاحه ، ح 6622)
حقوق همسايه را نمي توان در مصاديق معيني محدود كرد، در شماره 09 ماهنامه مبلغان مجموعه اي از روايات درباره حقوق همسايگان گردآوري شده كه ما در اينجا به برخي از آنها در كلام رسول اسلام(ص) اشاره مي كنيم. از جمله اين حقوق مي توان به حديثي از حضرت پيامبر گرامي(ص) اشاره كرد كه مي فرمايد: «حق همسايه آن است كه اگر مريض شد، عيادتش كني و اگر از دنيا رفت، در تشييع جنازه اش حاضر شوي و اگر از تو قرض خواست، به او بدهي و اگر حادثه خوبي براي او رخ داد، به او تبريك بگويي و اگر مصيبتي ديد، به او تسليت بگويي و ساختمان خود را بالاتر از ساختمان او نسازي و با اين كار جريان باد را بر او نبندي». (ر.ك: نهج الفصاحه ، ح 7831) محور ديگر در حقوق همسايگان، رعايت عفت و پاكدامني درباره آنان است. حضرت در حديثي مي فرمايد: «آنكه با زن همسايه خود روابط جنسي حرام داشته باشد، روز قيامت خداوند به او نگاه مرحمت ندارد و او را پاك نمي كند و به او مي گويد: همراه با دوزخيان به داخل آتش برو».(همان، ح 8071)
سنگيني كيفر اين كار زشت به اين دليل است كه در دنياي همسايگي، نوعي اطمينان و اعتماد متقابل حكومت مي كند و اگر كسي از اين فضا سوء استفاده كند و اين حاكميت را مخدوش سازد، مرتكب جرم سنگيني شده و بايد در انتظار كيفر سنگين نيز باشد. زشتي اين كار را رسول گرامي اسلام در حديثي ديگر اينچنين ترسيم مي كند: «اگر مردي با ده زن روابط جنسي حرام داشته باشد، جرمش كمتر است تا اينكه با زن همسايه اش چنين روابطي را برقرار كند و اگر از ده خانه دزدي كند، آسان تر است تا اين كه از خانه همسايه اش دزدي كند». (همان، ح 2122)
پيام اين دو حديث توجه به اهميت ويژه حقوق همسايه در مسائل اخلاقي و اقتصادي است؛ يعني هر همسايه اي موظف است كه با عملكرد خود، نه تنها امنيت اخلاقي و اقتصادي همسايه را مورد هجوم قرار ندهد، بلكه از آن پاسداري و از آسيب پذيري آن جلوگيري كند.
محور ديگر در حقوق همسايگان، رعايت حقوق انساني و توجه به گرسنگي و نيازهاي اوليه آنهاست. حضرت در حديثي مي فرمايد: «هر كس همسايه اش از شرش در امان نيست، مومن نيست». (همان، ح 3832)
پيام اين حديث آن است كه حفظ امنيت همسايه و پرهيز از ايجاد مزاحمت و ناامني براي او از لوازم ايمان است. محور ديگر در حقوق همسايگان، رعايت حقوق آنان نسبت به همسايگان جديد است؛ زيرا انسان با فروختن منزل يا ملك خويش آن را تحت تصرف ديگران قرار مي دهد. به همين دليل، ابتدا پيشنهاد فروش را به همسايه اش بدهد، يعني اولويت براي خريد با اوست. رسول گرامي(ص) در اين زمينه مي فرمايد: «هركس خواست خانه يا ملك خويش را بفروشد، بايد نخست به همسايه اش پيشنهاد كند.» (همان، ح861)
در حديثي ديگر مي فرمايد: «همسايه خانه در خريد خانه همسايه مقدم است.» (همان ح 8921)
گاهي رعايت حق همسايه در خريد منزل اهميت بيشتري دارد. براي نمونه، هنگامي كه دو همسايه از يك مسير مشترك براي رفتن به منزل عبور مي كنند، دراين صورت حتما بايد هركدام از آنها هنگام فروش به ديگري پيشنهاد بدهد و در غياب يكديگر معامله نكنند. رسول خدا(ص) دراين باره مي فرمايد: «در معامله، سهم همسايه مقدم است؛ اگر راه آنها يكي است، بايد منتظر او باشد اگر چه غايب باشد.» (همان ح 5131)
محور ديگر در رعايت حقوق همسايگان در سخنان رسول گرامي اسلام(ص) رعايت حق همسايه اي است كه خانه اش به انسان نزديكتر است. حضرت در گفتاري مي فرمايد: «وقتي دونفر تو را با هم دعوت كردند، دعوت كسي را كه خانه اش نزديك تر است؛ بپذير زيرا آن كه خانه اش نزديكتر است در همسايگي مقدم است و اگر يكي زودتر دعوت كرده است، دعوت او را بپذير.» (همان ح 531)
محور ديگر در سخنان رسول خدا، توجه به آثار و پيامدهاي مثبت همسايه براي همسايه ديگر است. رسول گرامي اسلام دراين باره مي فرمايد: «همانا خداوند به وسيله مسلمان پارسا و شايسته، بلا را از صد خانه از همسايگان او دفع مي كند.» (همان، ح 827)
نقش همسايه خوب در زندگي آنچنان است كه حضرت در حديثي مي فرمايد: «مسكن و همسايه خوب و مركب مناسب و رام از سعادت انسان است.» (همان ح 1672) يكي از نشانه هاي حسن همجواري، تكريم همسايه است. رسول گرامي در روايتي، آن را نشانه ايمان دانسته و فرموده است: «هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد همسايه خويش را گرامي بدارد. (همان ح4772)
محور ديگر در سخنان رسول گرامي اسلام (ص) طبقه بندي همسايه ها از نظر نوع و ميزان حقوق آنهاست. حضرت در حديثي مي فرمايد: «همسايگان سه گروهند: همسايه اي كه يك حق دارد كه حق او از ديگر همسايگان كمتر است و همسايه اي كه دو حق دارد و همسايه اي كه سه حق دارد. آن همسايه اي كه يك حق دارد، همسايه اي غيرمسلمان است كه خويشاوندي ندارد. او فقط حق همسايگي دارد. آن همسايه اي كه دو حق دارد، همسايه مسلمان است كه هم حق اسلام و هم حق همسايگي دارد. آن همسايه اي كه سه حق دارد، همسايه مسلمان است كه خويشاوندي نيز دارد كه حق اسلام و حق همسايگي و حق خويشاوندي دارد.» (همان، ح 9331)

 



ديدگاه

اهميت پژوهش و خطوط قرمز آن
آيت الله مكارم شيرازي:
مسائل پژوهشي از ديرباز در مجموعه حوزه به عنوان ايجاد تفكر و انديشه وجود داشته، ولي بصورت فردي انجام مي گرفته است... ما بايد در پژوهش هاي علمي خود به سمت توليد فكر رفته و ايجاد انديشه كنيم و اين را بايد براي طلاب تبيين كرد.
... عده اي براي اين كه بگويند در توليد فكر دست به نوآوري زده اند، اساس و ضروريات دين را نشانه مي گيرند، نبايد بدين صورت به كار پژوهش ها پرداخت شود. (1)
لزوم توجه به قشر مستضعف در فشارهاي اقتصادي
مسئله گراني بي سابقه ارز و سكه سبب نگراني بسياري از دست اندركاران امور اقتصادي و گراني بسياري از اجناس شده و دود آن در چشم قشر مستضعف مي رود... بايد تحريم هاي دشمنان را با هوشياري و همكاري و همفكري عموم و تدبير مسئولين و بخش خصوصي پشت سر بگذاريم، مبادا آثار تورمي آن دامان اقشار ضعيف و كم درآمد را بگيرد. (2)
فلسفه قيام عاشورا مقابله با جريان يزيدي
آيت الله جوادي آملي:
حضرت حسين بن علي(ع) فرمودند: كه هرگاه زمامدار مردم، مثل يزيد شد، در آن حال، اسلام رخت برمي بندد. بنابراين، هر اندازه ساده انديشان بگويند: دين با سياست كاري ندارد و ما به دين مان مي پردازيم و كاري به سياست نداريم، سياست بازان مكار مي گويند: ما با شما و با دين تان كار داريم و شما بايد دين را به ميل ما بفهميد و اگر اهل فتوا هستيد، طبق خواسته ما فتوا بدهيد و تمام كارهاي ما را تصديق كنيد و كارهاي ما را مطابق با دين خدا بدانيد؛ اگر چه كسي كه مسئول فتوا يا قضاست، «شريح قاضي» باشد. او نيز مي گفت كه دين با سياست كاري ندارد، اما سياست او را رها نكرد؛ بلكه سياستمداران مكار به او گفتند: تو بايد به سود ما فتوا بدهي و حسين بن علي(ع) را مهدورالدم بداني و با فتواي تو بايد عده اي به كربلا بيايند. سخن حضرت سيدالشهدا(ع) اين نيست كه اگر شخص يزيد حاكم جامعه شد، بايد اسلام را خداحافظي كرد، بلكه فرمودند: ... شخص خود يزيد مطرح نيست، بلكه جريان يزيدي مطرح است. اين بيان حضرت سيدالشهدا(ع) ناظر به سه عصر است: عصر قبل از كربلا، عصر معاصر كربلا و عصر بعد از كربلا.
عصر قبل از كربلا همان دوراني است كه معاويه حاكم بود و عصر خود كربلا زمان حكومت يزيد بود و عصر پس از آن وقتي بود كه مروان و حجاج و... حكومت مي كردند. امام حسين(ع) در بخش هاي ديگر سخنان خود فرموده اند: «مثلي لا يبايع مثله»، (بحارالانوار/ ج 44/ ص 325)؛ «كسي كه مانند من فكر مي كند، با كسي كه مانند يزيد فكر مي كند، بيعت نمي كند.»(3)
گستردگي پيام عاشورا
هيچ كس نمي تواند بگويد: من از مراسم سوگواري سالار شهيدان بي نيازم؛ خواه شيعه يا سني، خواه كليمي يا مسيحي يا زرتشتي و خواه مسلمان يا كافر؛ زيرا حضرت حسين بن علي(ع) گفتارها، رفتارها و نوشتارهاي فراواني در سطوح مختلف ارائه كرده اند. به برخي فرمودند: اگر مسلمان نيستيد، آزادانديش باشيد و خاصيت آزادانديشي و آزادمنشي اين است كه انسان نه سلطه پذير باشد، نه سلطه گر؛ «ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم» (كلمات الامام الحسين، ص 504)؛ درس آزادگي نشانه آن است كه جنبه انساني كربلا همچنان محفوظ است و اگر كسي به مبدأ و معاد عالم معتقد نبود، به اصل حريت بشر اعتقاد دارد و كربلا، معلم حريت جوامع بشري است.(4)
رسالت و وظيفه خطير صدا و سيما
آيت الله صافي:
نهادي نيست كه با عقايد و افكار و اخلاق مردم، مثل صدا و سيما ارتباط مستقيم داشته و اثرگذار باشد و اگر اين مركز درست كار كند، بسياري از نواقص و نقاط ضعفي كه در جامعه وجود دارد برطرف مي شود.
... هر چه روي برنامه هاي صدا و سيما كار شود و مسئولان آن اهتمام داشته باشند، واقعا سزاوار است. از طرف ديگر اگر مسامحه باشد، هر چند كم، اما بسيار زيانبار و خطرناك است... بايد همه مواظب باشيم و از صدر تا ذيل، همه احساس مسئوليت كنند و هدفشان اجراي دستورات و معارف اهل بيت عليهم السلام، اخلاق اسلامي، استقلال و مبارزه با غرب گرايي، و نيز مبارزه با آن هايي كه اسلام زدايي مي كنند، باشد.(5)
قدرت خدا و مسئوليت انسان
آيت الله مصباح يزدي:
صاحبان اديان مي دانند كه لحظه به لحظه اختيار عالم به دست خداوند است و كوچك ترين موجود در دورترين كهكشان ها بدون اراده خداوند نمي تواند باشد... همه چيز به دست خداوند است، اما انسان ها هم مسئول هستند و تصور و تفكر اين كار اصلي به دست خداوند است و انسان هم به اندازه قدرت خود مسئول است پرفايده ترين معارف انساني مي باشد.
... در قرآن هيچ صفحه اي نيست كه اشاره به اين مطلب نداشته باشد كه قدرت عالم به دست خداوند است و انسان هم تا جايي كه خدا به او اجازه و قدرت داده مسئول است.
... انبياء مبعوث شدند تا تدريجا بشر را براي فهم و قضا و قدر و صدها مسئله ديگر كه به دست خداوند است آگاه كنند.
... بندگان مقرب خدا نهايت آرزويشان اين است كه بنده بودن خود را خوب بفهمند و اين فهميدن آن قدر براي آنان لذت بخش است كه حاضر نيستند يك لحظه آن را با لذايذ دنيا عوض كنند.(6)
لزوم آمادگي دائمي در مقابل فتنه هاي جديد
درس مهم براي ما آن است كه به ياد داشته باشيم، مي بايست با احتمال هرگونه فتنه جديد، هوشياري خود را حفظ كنيم، زيرا دشمن براي ضربه زدن به اين نظام و انقلاب از هيچ احتمال و امكاني دريغ نمي كند به همين منظور نبايد خيال كنيم كه فتنه، تمام شده است و ديگر خطري ما را تهديد نمي كند.(7)
اهميت و ارزش ياد خدا
حجت الاسلام قرائتي:
قرآن مي گويد: «فاذكروني اذكركم»(بقره/152) ياد من باشيد، من هم ياد شما هستم. اگر به شما بگويند: هر كس تلفن كند، به مقام معظم رهبري خودش گوشي را برمي دارد. همه ايران زنگ مي زنند، مي گويند: ببينيم صداي خودش است! يك نفر خودش گوشي را برمي دارد، بگويند: رئيس جمهور خودش گوشي را برمي دارد. مي گويد: تو ياد من باش، خودم گوشي را برمي دارم. «فاذكروني اذكركم» ياد من باش، ياد شما هستم. ما اگر ياد خدا نباشيم، ياد چه كسي باشيم... ياد خدا خيلي مهم است. آن وقت اگر ما ياد خدا باشيم چيزي گير خدا نمي آيد، اما خدا توجه به ما كند خيلي چيز گير ما مي آيد. «فاذكروني اذكركم» دو كلمه اي، «فاذكروني» ياد من باشيد. «اذكركم»! ذكر خدا چيست؟ بالاترين ذكر خدا نماز است، «اقم الصلاه لذكري»(طه/41) بالاترين ذكر خدا قرآن است. «نحن نزلنا الذكر»(حجر/9) يعني «نحن نزلنا القرآن».(8)
رسالت روحانيت در تبديل آيات
و روايات به روش زندگي صحيح
حسن رحيم پورازغدي:
تمام دستگاه هاي رسانه اي دشمن اعم از غرب و وهابيون هجوم خود را عليه شيعه به كار برده اند و شيعيان را بدعت گذار معرفي مي كنند بنابراين ما بايد تعريفي اخلاقي از شيعه را به ملت هاي مسلمان و آزاده جهان ارائه دهيم امروز دنيا بيش از هر چيز ديگر تشنه اخلاق و روش زندگي درست است و آنها براساس فطرت مي توانند از ميان روش هاي مختلف بهترين روش را انتخاب كنند.
... روحانيت در تبديل آيات و روايات به روش زندگي صحيح كوتاهي كرده است لازم است كه روحانيت آگاه و انديشمند در عرصه جنگ نرم به صحنه بيايد و مسائل را اصلاح كند.(9)
فقدان سينماي ديني به جهت نبود تربيت هنري ديني
اين طور نيست كه سينما اصالتا شيطاني است و ما اصالت ابزار نداريم؛ ولايت تكنيك در كنار ولايت شيطان و ولايت خدا نداريم مگر اينكه بگوييم كه ولايت تكنيك بخشي از ولايت شيطان است كه تا حدي آن را قبول دارم... سينماي ديني امري مشكل است و اين مشكل، مشكل عرضي است كه برمي گردد به گفتمان حاكم بر سينما و نبود تربيت هنري ديني و اين البته مي تواند ورود به سينما را تا حد محال پيش ببرد اما به هر حال اين مشكل، ذاتي سينما نيست.
... آن كساني كه فكر مي كنند كه انسان تحت ولايت ابزار قرار مي گيرد اشتباه مي كنند اين طور نيست بلكه تحت ولايت نفس اماره هستند.
... سقوط هنرمند مقتضاي تكنيك نيست بلكه مشكل نفسانيت است و يا بيسوادي است كه 5 تا فيلم مي بيند و سواد اسلامي ندارد و مرعوب مي شود.(01)
پي نوشت ها:
6-همان، 5/01/09
7- همان، 8/01/09
8- درس هايي از قرآن، 8/01/09
9- فارس، 11/01/09
01- همان.1- حوزه، 5/01/09
2- همان، 8/01/09
3- شيعه نيوز، 7/01/09
4- همان.
5- حوزه، 8/01/09

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14