(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 26 دی 1390- شماره 20122

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
عناصر اصلي انقلاب اسلامي
پروژه »جان كين« در ايران: استفاده از »خشونت محاسبه شده« عليه نظام
از دانشگاه مفيد تا حزب مشاركت ايران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
عناصر اصلي انقلاب اسلامي

تشخيص عناصر اصلي در نگاه كلان به انقلاب
خب، اين حادثه، شايسته ي آن هست كه از ابعاد گوناگون مورد توجه و مورد عنايت قرار بگيرد. من امروز عرض مي كنم، ما با گذشت نزديك به سي سال از حادثه ي انقلاب اسلامي، جا دارد كه يك نگاه كلان و يك نگاه فراگير به اين حادثه بيندازيم. نگاههاي جزئي، نگاه به حوادث ميانه ي راه و نگاه به افت و خيزها، خيلي گويا نيست؛ بايد نگاه كلان و فراگير به انقلاب اسلامي - كه البته بسياري از مردم خود ما، برجستگان خود ما و بيگانگان، اين گونه كلان نگاه كرده اند - در سطح افكار عمومي زنده بشود و به آن توجه پيدا بشود.
1. ايمان به خدا
در همه ي حوادث عالم چند عنصر را بايد در كنار هم ديد: يكي نگاه به عوامل اولي، يعني عوامل بالادستي حادثه است: انگيزه ها، هدفها، زمينه هاي تاريخي، زمينه هاي جغرافيائي و جغرافياي سياسي؛ اينها چيزهائي است كه در شناخت حادثه تأثير دارد. در حادثه ي انقلاب ما، آن عنصر اول عبارت است از همان ايمان مردم، مبارزات آزاديخواهانه و جرقه هاي اين مبارزات - كه در مشروطيت و در تحريم تنباكو به وسيله ي ميرزاي شيرازي و در نهضت ملي شدن صنعت نفت و در حوادث گوناگون ديگر، اين زمينه هاي تاريخي وجود پيدا كرد - و بيداري روحانيت مبارز و شخص امام بزرگوار كه از اين زمينه ها بهترين استفاده را كرد و اين حركت به راه افتاد. اين، آن پيش زمينه است.
2. حضور مردم
عنصر دوم نگاه كردن به ميداندار و صاحب حادثه است. عنصر مياندار و ميداندار در اين حادثه مردم بودند؛ مردم! حادثه ي عظيم بي نظير تاريخي انقلاب اسلامي را مردم رقم زدند. انكار نقش مردم و بي اعتنائي به حضور مردمي - كه متأسفانه امروز در بعضي از نگاههاي شبه روشنفكرانه، انسان مشاهده مي كند - خطاست. وقتي مردم به يك سمتي گرايش پيدا مي كنند، كساني كه از اين گرايش خود را منتفع نمي بينند، اسمش را مي گذارند حركت پوپوليستي و حركت عوامگرايي! اين خطاست. انقلاب را همين اراده هاي مردمي و همين حضور مردمي - كه متكي به ايمان آنها بود - توانست به وجود بياورد و به پيروزي برساند. ملّت ايران با ايمانش، با احساساتش، با غرور ملي اش، با افتخار به گذشته ي تاريخي و مواريث عظيم فرهنگي اش، توانست اين حركت عظيم را بوجود بياورد.
هدف ملّت ايران - كه از هر كسي كه سؤال مي كرديم، به زبانهاي گوناگون اين هدف را مي گفت - اين بود كه بتواند در سايه ي اسلام، استقلال و آزادي به دست بياورد. اين شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» كه در دوران انقلاب رائج بود، حرف دل مردم بود و مردم اين را مي خواستند. مردم مي ديدند كه اين كشور با اين عظمت، حكامش و زمامدارانش استقلال رأي ندارند؛ تابع بيگانه و تابع قدرتهاي مستكبرند و طوق اطاعت آنها را به گردن انداخته اند؛ در مقابل آنها ضعيف و غير مستقل، اما نسبت به مردم خودشان سختگير، متفرعن و با آنها با فشار و سختگيري و زور رفتار مي كردند؛ شلاق را بر گرده ي اين مردم مي كوبيدند و به آنها اجازه ي انتخاب نمي دادند. در طول سالهاي مشروطيت و تا قبل از انقلاب اسلامي، هرگز اتفاق نيفتاد كه اين مردم با شوق، با رغبت و با معرفت به پاي صندوق رأي بروند و كسي را انتخاب كنند. انتخاب معني نداشت: حكومت، حكومت موروثي؛ مسئولان و زمامداران، سفارش شده ي قدرتهاي بيگانه؛ مجلسي كه به نام مجلس شورا از مشروطيت بوجود آمده بود، مجلس دست نشانده و غير منتخب مردم! مردم هم اسير و دستخوش تصميمهائي بودند كه اين مجموعه ي غير مسئول و غير متعهد براي آنها مي گرفتند. مردم خواستند استقلال بدست بياورند، آزادي داشته باشند، عزّت ملي شان را تأمين كنند، سعادت و رفاه دنيوي و سربلندي معنوي و اخروي را بدست بياورند؛ اين آرزوي مردم بود و وارد اين ميدان شدند. اين هم عنصر دوم.
3. تحمّل هزينه هاي تحميلي
عنصر سوم در هر حادثه اي عوامل معارض و مزاحم با آن حادثه يا با آن حركت است كه هزينه هائي را تحميل مي كند. در ماجراي انقلاب اسلامي هم همين جور است؛ از اول عنصر معارض وجود داشت. اين معنايش اين است كه ملّت ايران استقلال و آزادي را با سعي و تلاش خود بدست مي آورد؛ اما هزينه ي آن را هم بايد بپردازد و مي پردازد. هر انساني كه بخواهد براي آن چيزي كه به دنبال آن هست هزينه اي نپردازد و زحمتي را بر دوش نگيرد، هرگز به آن هدف نخواهد رسيد. با نشستن و عافيت طلبي و به دنبال تلاش و خطر نرفتن، هرگز انسان به آرزوهايش نمي رسد. ملّتها هم همين جورند. آن ملتي به عزّت و سربلندي دست پيدا مي كند كه با شجاعت وارد ميدان بشود، كار را تعقيب كند و هزينه هاي آن را هم با رشادت تمام بپردازد و ملّت ايران اين كار را كرد.
هزينه اي كه ملّت ايران پرداخت كرد هشت سال جنگ تحميلي بود؛ اين هزينه ي استقلال طلبي و آزادي طلبي و عزّت طلبي ملّت ايران بود؛ ملّت ايران آن را پرداخت كرد و خم به ابرو نياورد. هشت سال جنگ را تحمل كرد، چون اين هزينه ي دست يافتن به استقلال ملّت و قدرت ملي و افتخار ملي بود. قربانيان تروريسم كور دهه ي شصت در اين كشور، هزينه ي ديگري بود كه ملّت ايران پرداخت كرد. از اول انقلاب تا امروز تحريمهاي اقتصادي و محاصره ي اقتصادي كه بر ملّت ما تحميل كرده اند، هزينه هايي بود كه ملّت ايران پرداخت كرد. همين حالا كه من با شما صحبت مي كنم، دو سال است كه قدرتهاي استكباري مرتب تهديد مي كنند كه ما ملّت ايران را تحريم مي كنيم و محاصره مي كنيم! انگار تا حالا اين كار را نكرده اند.
اردوگاه سرمايه داري و استعماري با همه ي توان سياسي خود، با همه ي قدرت مالي و اقتصادي خود و با همه ي شبكه هاي تبليغاتي خود، دارد فشار مي آورد تا شايد بتواند ملّت ايران را وادار به عقب نشيني و تسليم بكند؛ نه فقط از حق هسته اي - حق هسته اي يكي از حقوق ملّت ايران است - بلكه مي خواهند ملّت ايران را از حق عزّتش، از حق استقلالش، از حق قدرت تصميم گيريش و از حق پيشرفت علميش، وادار به عقب نشيني كنند. ملّت ايران امروز در جاده ي پيشرفت علمي و پيشرفت فنّاوري افتاده و مي خواهد دو قرن عقب افتادگي خود را در دوران طاغوتها، جبران كند. اينها دستپاچه شده اند و نمي خواهند ملّت ايران - كه در اين نقطه ي حساس دنيا قرار گرفته است و به عنوان پرچمدار اسلام شناخته شده - به اين توفيقات دست پيدا كند؛ لذا فشار مي آورند. اما ملّت ايران ايستاده است.
پاورقي

 



پروژه »جان كين« در ايران: استفاده از »خشونت محاسبه شده« عليه نظام
از دانشگاه مفيد تا حزب مشاركت ايران

نويسنده: پيام فضلي نژاد
جان كين دهه هاي 1970 و 1980 به همراه استادش سي. بي. مك فرسون (تئوريسين مشهور دموكراسي) روزهاي بسياري را در كشورهاي اروپاي شرقي گذراند. با رهبران جنبش همبستگي لهستان و گروه پيمان 77 براي براندازي حكومت هاي لهستان و چكسلواكي همكاري نزديك داشت.246 حتي در سال 1984 با چاپ كتابي از زندگي سياسي واسلاو هاول، رهبر كودتاي مخملي چكسلواكي چهره يك قهرمان آزاديخواه را ساخت.247 دو سال پس از نشر اين كتاب، كلوب سري بيلدربرگ نيز با اهداي جايزه اراسموس از مبارزات هاول تجليل كرد.248 سال 1988 كين با نشر كتاب دموكراسي و جامعه مدني، مدلي ستيزه گر از جامعه مدني را ارائه داد.249 يك سال بعد، چكسلواكي و لهستان كمونيستي فرو ريخت. در واقع؛ واژه «جامعه مدني» پس از 130 سال غيبت و خاموشي در مغرب زمين، اين بار براي استفاده در پروژه «براندازي نرم» به انديشه سياسي غرب بازگشت. از ابتداي دهه 1990 جان كين در مركز مطالعات دموكراسي( CSD ) پروژه دموكراسي سازي ايران و برنامه «اسلام و دموكراسي» را پايه گذاشت كه اكنون يكي از دروس اصلي دوره فوق ليسانس «علوم سياسي و روابط بين الملل» دانشگاه وست مينستر است.250
او نخستين بار پس از آشوب هاي 18 تير 1378 تحت پوشش «پروژه مبادلات آكادميك» با دانشگاه مفيد وارد تهران شد.251 اين پروژه يك سرمايه گذاري مشترك ميان دانشگاه وست مينستر با بنياد اعانه ملي براي دموكراسي ( NED ) بود.252 روساي اين نهادها مي كوشيدند تا به منظور پيشبرد اصلاحات و پروژه جامعه مدني از رهگذر مبادلات آكادميك و تاسيس شبكه هاي منطقه اي «توان تكنيكي سازمان هاي غيردولتي را افزايش دهند؛ همچنين به اصلاح طلبان آموزش دهند كه چگونه براي اثرگذاري بر دولت برنامه ريزي كنند و چگونه به توسعه استراتژي ويژه رسانه ها و كسب حمايت هاي مردمي بپردازند.»253 جان كين روز 27 مهر 1378 پس از ديدار با سعيد حجاريان و عبدالكريم سروش، براي ملاقات با آيت الله عبدالكريم موسوي اردبيلي (رئيس دانشگاه مفيد) به قم رفت.254 او در اين سفر رايزني هاي بسياري را با مقامات حزب مشاركت ايران، اعضاي حلقه كيان و برخي روحانيون اصلاح طلب انجام داد كه جزئيات آن مذاكرات، هنوز«محرمانه» مانده است. پس از اين سفر، نفوذ كين بر رسانه هاي اصلاح طلب افزايش يافت، چنان كه روزنامه ايران (ارگان دولت اصلاحات) در تبيين «جامعه مدني» به نقل از او مي نوشت:
«جامعه مدني» مجموعه اي از نهادهاي غيردولتي را دربر مي گيرد كه از حمايت دولت برخوردارند. اين نهادها خشونت طلب نيستند، خودجوشند و با يكديگر و با دولت در «تنش» مداوم اند!255
بار ديگر، كين در پاييز 1383 به ايران آمد. وقتي او پا به تهران گذاشت كه سروش و حسين بشيريه از ديدار با جرج شولتز (وزير خارجه سابق آمريكا) و فرانسيس فوكوياما (استراتژيست پنتاگون) به ايران بازگشته بودند.256 از رهگذر اين ديدارها، مقامات
ايالات متحده قصد پيشبرد پروژه «لهستانيزه كردن ايران» را داشتند؛ پروژه اي كه از مدل جنبش همبستگي لهستان اقتباس گشت و البته تئوريسين انگليسي آن هم در تهران به سر مي برد.257 مأموريت كين ايجاد يك «هسته مادر» براي«كودتاي مخملي» در ايران بود و يك كارگاه آموزشي را نيز برگزار كرد. در بانك اطلاعاتي مركز تحقيقات سياست هاي علمي كشور اين كارگاه با نام «دوره آموزشي گذار به مردم سالاري» ثبت شده است،258 اما آنچه كه اين فيلسوف انگليسي به اصلاح طلبان مي آموخت، استفاده از «ميزان محاسبه شده اي از خشونت» و «مقاومت در برابر قانون و نظم» بود. جان كين اعتقاد داشت «كار دموكراسي به زير سوال بردن اين باور است كه حاكميت، مقرّر خداوند است»259 و صريحاً مي گفت:
اگر زماني «راهبردهاي غيرخشن» ناكام ماندند يا «نامناسب» به نظر رسيدند، از ميزان هاي محاسبه شده اي از «خشونت» استفاده كنيد و در برابر گرايش به سمت راهبردهاي «قانون و نظم» اقتدارگرايانه، مقاومت كنيد.260
كين در اين سفر نيز با سعيد حجاريان به ديدار و گفت وگويي طولاني نشست تا آخرين دستورالعمل هاي «براندازي نرم» و مدل هاي «دموكراتيزاسيون» را به استراتژيست هاي حزب مشاركت ايران انتقال دهد. از نظر كين، «حجاريان نمادي از تغيير گسترده اي است كه در ايران جريان دارد و اين روند برگشت ناپذير است.»261 اما، اين «نماد تغيير» پس از شنيدن راهبردهاي جان كين براي مبارزه مدني خطاب به اعضاء حزب مشاركت ايران گفت كه «ما حتي در تئوري دموكراسي هم عقب مانده هستيم» و افزود:
آقاي «جان كين» مدتي پيش به ايران آمد. بحث هاي زيادي با هم داشتيم. ديدم خيلي از موضوعاتي كه مطرح مي كند، مباحث جدي و جديدي است كه درباره آن فكر هم نكرده ام. مثل «رابطه دموكراسي با مسئوليت» يا با اخلاق يا خشونت. كارهاي مطالعاتي كه آنها در غرب انجام داده اند، نتيجه اتفاقاتي است كه در 10 تا 15 سال گذشته رخ داده؛ مثل فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، دموكراتيزه شدن ده ها كشور... مثلاً در حال حاضر نوع جديد دموكراسي با اسم «دموكراسي برون زا» پيدا شده است. در اين الگو چون «دمو» (توده مردم عراق) براي تغيير «كراسي» (حكومت) خود توان نداشت، در نتيجه آمريكا به ياري «دمو» آمد و پديده تازه اي شكل گرفت با عنوان «دمو آمريكاكراسي». ما نياز داريم اين پديده را مورد بحث و بررسي و مطالعه قرار دهيم.262
گرچه كين از اصلاح طلبان خواست تا به دخالت و حمايت قدرت هاي خارجي براي استقرار نظام ليبرال سرمايه داري در ايران فكر كنند، ولي بيشتر به استراتژي «براندازي قانوني» از راه انتخابات تمايل داشت. به همين سبب پيشنهاد كرد كه دولت اصلاحات با حمايت ويژه مالي از سازمان هاي غيردولتي، رسانه هاي مستقل و نهادهاي مدني، سريعاً و به هر وسيله اي عرصه عمومي (جامعه) را فتح كند. او معتقد بود هر NGO يك «آزمايشگاه كوچك» براي جامعه مدني است كه نه تنها حساسيت كسي را برنمي انگيزد، بلكه خيلي راحت مي تواند كارهاي خود را در حاشيه امن پيش ببرد.263 وقتي تعداد اين آزمايشگاه هاي كوچك زياد شود، حكومت با چالش مواجه مي شود و به تدريج بايد عرصه را به آنان واگذار كند. چنانچه پروژه دولتي جامعه مدني از حاكميت شكست بخورد، اين NGOها به عنوان يك منجي، «مبارزه مدني» را عليه رژيم كليد مي زنند.264 كين اعتقاد داشت كه در كنار اين نيرو، اصلاح طلبان بايد يك شبكه چند قطبي از رسانه هاي اينترنتي و... را بسازند تا از طريق مصادره افكار عمومي، انتخابات را «مهار» سازند.265
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14