(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 دی 1390- شماره 20125

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پايه اصلي انقلاب مردمند
تكنيك هاي جاسوسي مدرن
رسوايي پروژه «ترورهاي آكادميك»

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پايه اصلي انقلاب مردمند

امام، همچنان محبوب مسلمانان جهان
نوزده سال است كه در يك چنين مناسبتي، ملّت ايران زمان و مكان را مظهر عشق و ارادت به امام بزرگوار قرار ميدهد. اكثر ملّت ما جواناني هستند كه دوران زندگي پربار امام بزرگوار را درك نكرده اند؛ يا متولد بعد از وفات آن بزرگوار هستند يا در دوران ده ساله ي حيات مبارك امام بزرگوار، پسر بچه ها و دختر بچه هاي خردسالي بودند؛ اما همين جوانهاي مؤمن و نوراني در سرتاسر كشور آنچنان به امام و ياد او و نام او عشق ميورزند كه گويي از هم صحبتي با امام برخوردار بوده اند. همان طوري كه در دعاي سمات مي خوانيم: «و امنّا به و لم نره صدقا و عدلا»؛ ايمان خالصانه و پاك بدون اينكه دوران حيات آن بزرگوار و صحبت آن بزرگوار را درك كرده باشند؛ مخصوص ملّت ما هم نيست. در بسياري از مناطق جهان و كشورهاي مسلمان، همين احساس درباره ي امام بزرگوار ما وجود دارد. اين ناشي از دو عامل بزرگ است: يكي عظمت امام و ابعاد گوناگون شخصيت او كه يك شخصيت استثنائي در دوران معاصر، بلكه در دورانهاي نزديك به ماست. يكي هم به خاطر عظمت اين انقلاب است. عظمتي كاري كه امام بزرگوار با ايمان خود، با تدبير خود، با اراده و عزم راسخ خود در اين برهه ي از زمان انجام دادند: برپا كردن انقلاب اسلامي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي. عظمت اين انقلاب هم حاكي از عظمت امام بزرگوار ماست. اين انقلاب يك معجزه ي الهي بود.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
انقلاب اسلامي، انقلابي همه جانبه
در حالي كه دشمنان اسلام و دشمنان امت اسلامي صد سال
- تقريباً - عليه اسلام و عليه روحانيت تبليغ كردند و تلاش كردند و در حالي كه پنجاه سال يك رژيم وابسته اي در اين كشور منافع ملّت ايران را در مقابل دشمنان و بيگانگان قرباني كرد و كشور را به طور كامل وابسته ي به اجانب قرار داد - رژيم پهلوي - امام بزرگوار با پرچم اسلام، با پرچم ضديت با سلطه و سلطه گرايي در اين كشور قيام كرد و اين كار بزرگ را به ثمر رساند. انقلاب اسلامي با همه ي انقلابهاي ديگر متفاوت است؛ نه يك انقلاب صرفاً معنوي و فرهنگي است، نه يك انقلاب صرفاً اقتصادي است، نه يك انقلاب صرفاً سياسي است؛ يك انقلاب همه جانبه است. مثل خود اسلام است. همان طوري كه اسلام ابعاد معنوي و اخلاقي دارد، ابعاد الهي دارد، در عين حال ناظر به زندگي مردم است؛ بعد اقتصادي، بعد سياسي، بعد اجتماعي در اسلام وجود دارد؛ انقلاب اسلامي هم داراي ابعاد مختلف بود و راز ماندگاري انقلاب اسلامي و روزبه روز زنده تر شدن اين انقلاب در سطح منطقه و جهان، همين ابعاد گوناگون آن است كه با نيازهاي بشر متوازن و همراه است.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
وصيتنامه ي امام، ميراثي معنوي و هدايتگر
امام با سخنان خود، با رفتار خود يك هدايت مستمري را براي امت خود - براي ما مردم - به جاي گذاشته است. يعني دست امام، انگشت اشاره ي امام در همه ي پيچ و خمهاي زندگي ما را راهنمايي مي كند و يكي از قويترين و بهترين مواريث معنوي امام، همين وصيتنامه ي اوست. جا دارد در برهه هاي مختلف، مردم، مسئولان گوناگون، جوانها اين وصيتنامه را بازخواني كنند؛ در اين تدبر كنند. من امروز به مناسبت اين اجتماع عظيم و به مناسبت دلهاي آگاه و بيدار شما، چند نكته از وصيتنامه پر نكته ي امام را اينجا مطرح مي كنم.
نكته ي اول اين است كه امام در وصيتنامه شان تأكيد مي كنند كه اين انقلاب يك انقلاب الهي است و پايه ي اصلي آن مردمند؛ يعني اين انقلاب متعلق به مردم است. معناي اين حرف اين است كه هيچ كس
- هيچ قشري، هيچ فردي، هيچ طبقه اي - نمي تواند و نبايد ادعاي مالكيت اين انقلاب را بكند؛ خود را مالك بداند، ديگران را مستأجر اين انقلاب بداند. اگر قرار بود كسي خود را نسبت به اين انقلاب مالك و صاحب بداند، از همه مناسب تر و شايسته تر، خود امام بود كه انقلاب بر محور عزم و اراده و شخصيت او به وجود آمد؛ ولي امام خود را هيچكاره و خدا را همه كاره مي داند. اين در بيانات امام موج مي زند و در وصيتنامه به آن تأكيد و تصريح شده است. پس صاحب اين انقلاب مردمند. وظيفه اي بر دوش همگان سنگيني مي كند و آن حفظ اين امانت بزرگ الهي است. مردم بايد خودشان را حافظ اين انقلاب بدانند. انقلاب هويتش، معنايش به شعارهاي انقلاب است؛ به جهت گيريهاي انقلاب است؛ به ارزشها و مباني انقلاب است. هميشه بوده اند، امروز هم هستند، در آينده هم خواهند بود كساني كه بخواهند به بهانه ي اينكه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهاي انقلاب را تغيير بدهند يا شعار ديني - بعد ديني - را از انقلاب جدا كنند يا بعد عدالت اجتماعي را از انقلاب جدا كنند يا بعد سلطه ستيزي و بيگانه ستيزي را از انقلاب جدا كنند يا بعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا كنند. انگيزه هاي مختلف، به
بهانه هاي مختلف هميشه ممكن است وارد ميدان شوند، براي اينكه شعارهاي انقلاب و هدفهاي انقلاب را تغيير دهند. مردم بايد هوشيار باشند؛ بدانند. اين انقلاب با شعارهاي خود زنده است. اصلي ترين شعارهائي كه در اين انقلاب بر روي پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامي بودن است؛ پايبند بودن به مباني دين و اصول و قواعد ديني است؛ سلطه ستيزي است؛ ستيزه ي با استكبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صريح و صادقانه ي از همه ي مظلومان.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
پاورقي

 



تكنيك هاي جاسوسي مدرن
رسوايي پروژه «ترورهاي آكادميك»

نويسنده: پيام فضلي نژاد
سابقه دوستي او با شاه ايران به سال 1351 بازمي گشت؛ يعني دو سال پس از آنكه ژرژ پمپيدو، رييس جمهور فرانسه، كنت الكساندر دمارانش 49 ساله را در روزهاي اوج جنگ سرد به رياست سرويس اسناد خارجي و ضدجاسوسي با دو هزار نفر پرسنل برگزيد و به او ماموريت بازسازي سيستم جاسوسي فرانسه را داد.17 او سال هاي آغازين جنگ سرد را به عنوان يك جاسوس جوان در آمريكا گذراند و اين شانس را داشت كه همراه ژنرال جرج مارشال در جلسات سه جانبه سري وزارت امور خارجه، پنتاگون و سيا براي براندازي احزاب و دولت هاي ضدسرمايه داري در سراسر قاره اروپا شركت كند؛ جلساتي سرنوشت ساز كه اولين بار خطوط كلي استراتژي «بي ثبات سازي سياسي» در آن تعريف شد.18 همچنين آموخته بود كه در بسياري از ماموريت هاي امنيتي بايد كارها را بدون جا گذاشتن ردپايي و خيلي تميز با كمك «روشنفكران نخبه»، «هنرمندان»، «روزنامه نگاران»، «ناشران» و «مترجمان» پيش برد، هدف هاي جاسوسي را تحقق بخشيد و در عين حال، آنان و خود را گرفتار رسوايي هاي جبران ناپذيري مانند «قتل هاي زنجيره اي روشنفكران» يا ماجراي لو رفتن «شبكه فيلسوفان يهودي» در CIA و MI6 نكرد.19 انگليسي ها و آمريكايي ها عاشق استخدام نخبگان و دانشگاهيان در سرويس هايشان بودند؛ از آنان هم مثل يك«طعمه» و هم در سطوح رهبري عمليات امنيتي «جنگ هاي علم» و «بي ثبات سازي سياسي» نيز استفاده مي كردند، اما دمارانش چنين افراطي را نمي پسنديد و از رسوايي هاي آن هم مي ترسيد. هرچند زير و بم پروژه «براندازي نرم» را مي شناخت و به نقش حياتي انديشمندان واقف بود؛ از قضا دختر عمويش ترز دوسن فال، رمان نويس و ويراستار ارشد انتشارات دو لودئون بود كه شب و روزش را با نويسندگان و هنرمندان اروپايي مي گذراند. دوسن فال گاهي به 20 كيلومتري پاريس و مقر فرماندهي «سرويس محرمانه» در پادگان تورل مي رفت و به پيشبرد نقشه هاي پسر عمويش كمك مي كرد. در عين حال دمارانش نمي خواست تا آنان و خود را گرفتار رسوايي هاي جبران ناپذير «ترورهاي آكادميك» مانند «ماجراي قتل پروفسور بن بركه» كند.20
سرويس جاسوسي فرانسه همراه ديگر شركا امنيتي خود مانند موساد در دهه 1960 پروژه تشكيل يك «شبكه جاسوسي دانشگاهي» را در مراكش دنبال مي كردند و همه تلاش خود را به جلب همكاري غيرمستقيم پرفسور مهدي بن بركه سياستمدار ضدآمريكايي مشهور و رهبر اتحاديه ملي نيروهاي توده اي معطوف ساختند. بن بركه از بانيان «استقلال مراكش» بود و به فكر تاسيس دانشگاه سه قاره براي تربيت «روشنفكران ضداستعماري» افتاد. اين يك فرصت استثنايي جهت كنترل نامحسوس و تاثيرگذاري پنهان سرويس جاسوسي فرانسه روي محافل آكادميك و روشنفكري ضدآمريكايي به شمار مي رفت. فرانسوي ها دو گزينه را دنبال كردند. اول، كوشيدند تا به هر طريقي به بن بركه نزديك شوند تا او را جذب كنند و دوم اينكه در صورت شكست عمليات جذب، پروژه ترور او را نيز طراحي كردند تا مانع افزايش فزاينده قدرت تئوريك و علمي مخالفان نظام سرمايه داري شوند.21 روز 29 اكتبر 1965، وقتي مهدي بن بركه به دعوت مارگريت دوراس (داستان نويس فمينيست و نويسنده فيلم نامه هيروشيما عشق من) و ژرژ فرانجو به كافه اي در مركز شهر پاريس رفت، ربوده شد و جسدش هرگز به دست نيامد. اتفاق كثيفي افتاد. فيگون (رابط سرويس جاسوسي فرانسه با هنرمندان) در سال 1965 مامور مي گردد تا به بهانه ساختن فيلم مستندي با عنوان مبارز ضداستعمار: مهدي بن بركه پروژه ترور او را پيش ببرد. نويسنده فيلم نامه مارگريت دوراس و كارگردانش را ژرژ فرانجو (فيلمساز مشهور فرانسوي و سازنده فيلم مرد بدون چهره) انتخاب كردند. فيگون ابتدا با پروفسور بن بركه در مصر قرار ملاقات گذاشت و در آنجا يك ژنرال پليس مخفي مراكش به عنوان «تهيه كننده جعلي فيلم» او را شناسايي كرد. سپس براي مقدمات توليد فيلم، با بن بركه در پاريس قرار ديداري گذاشتند تا مارگريت دوراس را به عنوان فيلمنامه نويس و ژرژ فرانجو را به عنوان كارگردان به او معرفي كنند. بن بركه، همراه يك روشنفكر مراكشي ديگر، براي ملاقات با آنان عازم كافه اي در پاريس شد، اما همان ابتداي ملاقات، چند مامور لباس شخصي پليس مخفي فرانسه او را ربودند و پس از انتقال به روستايي كشتند. سال ها بعد فاش گشت بن بركه قرباني معامله پادشاه مراكش با سرويس جاسوسي موساد و سرويس جاسوسي فرانسه شده است؛22 معامله اي كثيف كه با مشاركت «مهم ترين روشنفكر زن» فرانسه، يعني مارگريت دوراس و فيلمساز شهيري مانند ژرژ فرانجو رخ داد و پشت پرده ماجرا، موساد طراح اصلي نقشه و سرويس جاسوسي فرانسه مسئول اجراي عمليات ترور بود.23 همان سال با همكاري سرويس هاي جاسوسي اروپايي- آمريكايي مالكوم ايكس و 3 روشنفكرديگر منتقد ليبراليسم كشته شدند.24 در دهه 1960 سازمان هاي سيا و موساد بيشترين آمار قتل هاي «مخالفان سياسي» و «روشنفكران منتقد» را در كارنامه خود به ثبت رساندند.25 اين سرويس ها به سبب ناكامي در عمليات «جاسوسي آكادميك» به «ترورهاي آكادميك» روي آوردند. براي نمونه، در سال 1960، آژانس اطلاعات مركزي آمريكا يك رشته عمليات «شناسايي، نفوذ و ترور مخالفان سياسي» را در ويتنام پي گرفت كه به عمليات فونيكس شهرت يافت. رابرت كومر از چهره هاي شاخص CIA و متخصص جنگ هاي چريكي براي هدايت اين عمليات به ويتنام رفت. برابر آمار رسمي، افسران او در نيمه اول دهه 1960 فقط 20 هزار نفر از «انقلابيون ويتنامي» را با خونسردي تمام كشتند.26 آمار واقعي اين ترورهاي سياسي را تا 40 هزار نفر تخمين زده اند.27 حمام خون منحصر به عمليات فونيكس نبود. از رهبران چپ گراي كوبا مانند ارنستو چه گوارا در اكتبر 1967 تا مارتين لوتركينگ، رهبر جنبش ضدتبعيض نژادي آمريكا در آوريل 1968 در عمليات سيا به قتل رسيدند.28 وقتي دمارانش به رياست سرويس رسيد، استراتژي هاي «جاسوسي آكادميك» و «جنگ هاي سياسي» در اوج ناكارآمدي به سرمي برد و تبديل به «ترورهاي آكادميك» و قتل هاي سياسي شد، در حالي كه غربي ها براي براندازي ايدئولوژي ها و دولت هاي رقيب خود نياز مبرمي به «قدرت نرم» داشتند. وانگهي، رسوايي قتل هاي مخالفان سياسي- فكري نيز بازتاب هاي گسترده اي در جهان يافت. رئيس سرويس جاسوسي فرانسه در فكر احياي استراتژي از دست رفته و ارتقاي نقش كشورش بود و مدام از خود مي پرسيد گند كار كجا درآمد؟!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14