(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 12 بهمن 1390- شماره 20133

براي تملك خانه ميزبان - فصل اول
انقلابيون در برابر «راست چپ نما»
نقشه راه عمليات جاسوسي Psb براي گسترش ايدئولوژي آمريكايي
استراتژي بي ثبات سازي سياسي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




براي تملك خانه ميزبان - فصل اول
انقلابيون در برابر «راست چپ نما»

اشاره:
پاورقي كتاب «رازهاي دهه 60» (تبارشناسي جريان هاي سياسي معاصر) نوشته آقاي «مرتضي صفار هرندي» از امروز و همزمان با آغاز دهه فجر انقلاب اسلامي در صفحه پاورقي روزنامه كيهان منتشر مي شود.
اين اثر ارزشمند جلد دوم از مجموعه «تبارشناسي جريان هاي سياسي معاصر» است كه جلد اول آن سال گذشته با عنوان «نقش آفرينان عصر تاريكي» به قلم همين نويسنده و توسط «دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان» در جلد 37 از مجموعه كتابهاي نيمه پنهان روانه بازار نشر شد. اكنون پاورقي جلد دوم اين مجموعه منتشر مي شود و علاقه مندان مي توانند اين كتاب را ان شاءالله در نمايشگاه بين المللي كتاب تهران (ارديبهشت 1391) از غرفه انتشارات كيهان تهيه كنند.
كتاب «رازهاي دهه 60» جريان هاي سياسي فعال در صحنه انقلاب اسلامي را در مقطع زماني 23 بهمن 1357 (پيروزي انقلاب اسلامي) تا 15 خرداد 1368 (رحلت امام خميني) روايت و تحليل مي كند. «براي تملك خانه ميزبان»، « تخزب اسلامي؛ تجربه تنوع گرايش ها»، «فصل نقش آفريني جنبش دانشجويي»، «يك انتخاب و تصفيه انقلاب» و «خط امام؛ دسته بندي هاي تحميلي» عناوين 5 فصل كتاب «رازهاي دهه 60» است.
«دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان» مطالعه اين پاورقي را به علاقه مندان به تاريخ انقلاب اسلامي توصيه مي كند؛ چرا كه كتاب «رازهاي دهه 60» هم از حيث تحليلي داراي زاويه ديدي جامع و نگاهي منصفانه است؛ هم از جهت روايت رويدادهاي تاريخي متكي بر اسناد جديد و مدارك متقن تاريخي است و هم از نظر نوع نگارش، سبكي موجز و شيوا دارد. از اين رو، سبك تحليل و نگارش كتاب «رازهاي دهه 60» به شيوه اي است كه مخاطب اثر با اشتياق رويدادهاي تاريخي را در كنار هم مي خواند و با نمايي واقعي از جريان هاي سياسي دهه اول انقلاب روياروي مي شود.
دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان
مقدمه
سال 1387، زماني كه سلسله مقالات «جريان شناسي سياسي» با رويكرد بررسي موضوع در چارچوب مقاطع تاريخي، از اين قلم در هفته نامه صبح صادق به چاپ مي رسيد، سيماي جمهوري اسلامي نيز اقدام مباركي را با تهيه گزارش هايي درباره وقايع دهه اول انقلاب اسلامي آغاز كرد. استقبال عمومي از اين گزارش ها نشان مي داد كه جامعه تشنه چنين مباحثي است. اندكي بعد در سال 1388، از پس از انتخابات پرحرارت نهمين دوره رياست جمهوري، وقايعي رخ نمود كه در خلال آن، بازيگران سياسي دهه هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بلكه پيش از آن، در ميانه ميدان سياست اين بوم، رجز خوانان خودنمايي كردند و برخي از آنان نعره زنان قداره چرخاندند و نفس كش طلبيدند!
فردي به صحنه رقابت انتخاباتي پا نهاده بود كه ميراث اولين اختلاف انگيزي در صف اسلام خواهان طرفدار راه امام در دهه اول جمهوري اسلامي را با خود حمل مي كرد. اكنون اما او با ارائه نشانه هايي از سوي خودش و رسانه هاي دولت هاي قدرتمند ستيزگر با ايران اسلامي مورد اقبال بقاياي گروه هاي دشمن با امام و راهش قرار گرفته بود. گوش هاي حساس شده مردم نام هايي را مي شنيد كه نشان آن ها از اعماق حوادث انتهاي دهه پنجاه و ابتداي دهه شصت، قابل جست وجو بود.
جوزدگي و راديكاليسم هزينه ساز و آشوب آفرين بخشي از بازيگران انتخابات رياست جمهوري در 22 خرداد 88، اندك اندك فضا را براي طرح عريان حوادث دوراني فراهم ساخته بود كه محل اتكاي تبليغات آن ها براي خود به شمار مي رفت. ملاحظه ها و رودربايستي ها كنار رفت و مردم براي اولين بار بي پرده به نظاره رفتارهاي بازيگران سال هاي آغازين جمهوري اسلامي نشستند كه شايد تا پيش از آن برايشان باورپذير نبود. حالا ديگر بازگويي حوادث گذشته حكم اخبار تازه را پيدا كرده بود. وقايع سال 1388 به همان اندازه كه براي آينده تعيين كننده بود، نقش مثبتي در بازنمايي رخدادهاي مكتوم گذشته داشت.
پس از انتشار جلد اول سلسله كتب «تبارشناسي جريان هاي سياسي معاصر» كه تحت عنوان «نقش آفرينان عصر تاريكي» منتشر شد و به بررسي جريان هاي سياسي از جنبش مشروطه تا انقلاب اسلامي مي پرداخت، نگارنده بر آن بود تا به بررسي جريان هاي سياسي در خلال سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا رحلت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي بپردازد، اما شرايط جديد كشور و از پرده برون افتادن بسي رازهاي مربوط به اين دوره، تأمل بيشتر و تكميل نوشته هاي قبل را ضروري مي ساخت.
كتابي كه اكنون پيش روي شماست، به سبك و سياق جلد اول، مقطع مهم دهه اول جمهوري اسلامي يعني از بامداد دل انگيز 23 بهمن 1357 تا صبح حزن آور 14 خرداد 1368 را به عنوان يك دوران تاريخي در بررسي جريان هاي سياسي برگزيده است . اگر عمري باقي بود، جريان هاي سياسي نقش آفرين در دوران هاي سه گانه موسوم به «سازندگي»، «اصلاحات» و «اصول گرايي» نيز در مجلد ديگري مورد بررسي قرار خواهد گرفت، ان شا ء الله.
نگارش و تكميل مطالب اين كتاب با ياري همكاران عزيز دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان و نيز راهنمايي هاي برادر انديشمندم جناب آقاي محمدحسين صفارهرندي ميسر بود. بنابراين تشكر از اين بزرگواران را وظيفه خود مي دانم.
مرتضي صفار هرندي
فصل اول
براي تملك خانه ميزبان!
در روزهاي اوج انقلاب اسلامي 1357 جريان هاي غيراسلامي، بارها براي مصادره انقلاب و اسلاميت آن خيز برداشتند، اما مردم آنان را در دستيابي به اين هدف ناكام گذاشتند. واقعيت اين است كه آنها ابزارهايي را نيز براي فريب افكار عمومي در اختيار داشتند. جريان غيراسلامي تركيبي از تكنوكرات ها، دست اندركاران سيستم اداري، هنرمندان، نويسندگان و اصحاب رسانه هاي مكتوب و راديو و تلويزيون را شامل مي شد. آنان در ماه هاي پاياني مبارزات بر ضد رژيم ستمشاهي با پيوستن به اعتصابيون سعي كردند تا پايگاه اجتماعي خود را گسترش دهند و بدين ترتيب زمينه طرح ايده ها و مطالبات خود را فراهم سازند.
با اين كه مردم هيچ اقبالي به گروه هاي ماركسيست و ملي گرا نداشتند، اما از چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي حركت تبليغات هدايت شده اي توسط نويسندگان مطبوعات وابسته به دربار آغاز شد. آنان با تغيير موضعي ناگهاني، از مدح رژيم سلطنتي دست برداشتند و به ستايش از گروههاي ماركسيست و ملي گرا پرداختند تا آنان را به جاي رهبري واقعي مبارزات بنشانند.
برخي از مطبوعات درباري مثل تهران مصور، سپيد و سياه، فردوسي و اميد ايران در كنار تلاش براي مقبول ساختن دولت هاي لرزان از شريف امامي تا بختيار، به معرفي گروه ها و شخصيت هاي چپ گرا و كمونيست به مردم مشغول بودند. ژست چپ گرايانه اين مجلات طاغوتي كه تا ديروز به اصطلاح سايه كمونيست ها را با تير مي زدند، از نكات طنزآلود آن دوران است.
پاورقي

 



نقشه راه عمليات جاسوسي Psb براي گسترش ايدئولوژي آمريكايي
استراتژي بي ثبات سازي سياسي

نويسنده: پيام فضلي نژاد

اصول ايدئولوژيك و نقشه راه عمليات PSB براي نخستين بار در سند فوق سري شماره PSBD- 33/2 ترسيم گشت. براساس نقشه راه عمليات، ايالات متحده بايد يك «سيستم اعتقادي» كه نوعي خاص از ايدئولوژي و ساختار اجتماعي را تبليغ مي كند، در جهان حاكم سازد. در اين سيستم، بايد براي آرزوهاي بشري مجموعه اي از ضوابط و اصول اخلاقي معين شود و تمامي حوزه هاي انديشه بشري زير پوشش آن قرار گيرد؛ چه «در حوزه انسان شناسي و نوآوري هاي هنري» و چه «در حوزه جامعه شناسي و روش هاي علمي».126 يك عبارت، به صراحت و دقت، نتيجه مورد انتظار از اجراي عمليات PSB را بازمي تاباند و از «اصول سري جنگ عقيده آمريكايي» پرده برمي دارد:
در حركتي روشنفكرانه، عقلايي و بلند مدت، بايد همه «الگوهاي رايج اعتقادي» جهان نابود شوند. تنها الگوي مطلوب، شيوه «زندگي آمريكايي» است، اما مكانيزم عمليات بايد به گونه اي باشد كه الگوهاي رقيب و به ظاهر مخالف اهداف آمريكا را نيز توليد كند.127
استراتژي عمليات براي اين سيستم عقيدتي نقشي ضدآمريكايي را نيز قائل شد. بدين معنا كه برپايه «سياست همساني» بايد «فضايي روشنفكري» كه در ظاهر مخالف اهداف آمريكا است، ساخته شود و بخشي از نخبگان منتقد نظام ليبرال سرمايه داري را به چنين فضايي هدايت كرد، چون آن ها در اين «زمين آمريكايي براي بازي مخالفان» به تدريج اهلي مي گردند. سند «فوق سري» شماره PSBD- 33/2 شامل يك فرضيه مهم درباره كارگزاران عمليات PSB است كه براساس نظريه «خط مشي نخبگان» در كتاب پيروان ماكياولي اثر جيمز برنهام، تئوريسين برجسته سازمان سيا، صورتبندي شد. براساس اين سند، آمريكا براي «نابودي الگوهاي رايج اعتقادي در دنيا» ساخت و ساز يك «طبقه جهاني» به نام «گروه نخبه روشنفكران» را آغاز كرد128 و كوشيد زمينه اي مناسب را براي تولد جنسي جديد از روشنفكران فراهم سازد:
«گروه نخبه روشنفكران» شامل معدودي از افراد هستند كه در كنترل مباحث اعتقادي، مهارت و انگيزه خاصي دارند و «اربابان انديشه» شناخته مي شوند. اين اربابان انديشه با آلت دست قراردادن موضوعات اعتقادي در تلاش هستند تا بينش ها و عقايد «رهبران افكار عمومي» را شكل دهند يا دست كم به آن ها سمت و سو بخشند.129
اولويت عملياتي آمريكا، «جذب نخبگان بومي» در كشورهاي هدف بود تا از اين رهگذر «منشأ آمريكايي عمليات» را پنهان سازد، اما به روايت دونالد جيمسون، نماينده CIA در شوراي برنامه ريزي رواني «آنان با به كارگيري قدرت فكر و استدلال خويش، همواره بايد بر تمامي اعمال ايالات متحده - چه صحيح و چه غلط- صحه بگذارند.» 130 طبقه اربابان انديشه منزلتي فراتر از «رهبران افكار عمومي» داشتند و به عقايد آنان جهت مي دادند. آنان از وابستگي خود به سرويس هاي جاسوسي ليبرال كاملاً آگاهي داشتند، اما گزارش هاي به جا مانده از مركز موفقيت هاي سازمان سيا نشان مي دهد پس از اين طبقه، روشنفكران ديگري نيز در خدمت عمليات PSB بودند؛ همان روشنفكراني كه به قول ريچارد المن در كتاب شگفت انگيز هنرنمايي سازمان سيا «اين سازمان آنان را سگي با قلاده بسيار بلند مي پنداشت.»131 اين «سگ هاي درجه 3» كه خود را وقف پاسباني از «آزادي ليبرالي» و نابودي مكاتب ناسازگار با «جهان آزاد» نمودند، نزد CIA روشنفكراني بودند كه «از افكار طبقه نخبه تغذيه مي كردند»، «موافقت اصولي» خود را در قبال سياست هاي جنگ رواني آمريكا به نمايش گذاشتند و پروژه سيا در سرزمين هايشان را تعقيب كردند.132 آنان بايد حالتي از «بي اطلاعي» را بروز مي دادند و به دو طيف تقسيم مي شدند: طيف اول، روشنفكراني بودند كه اجازه مي يافتند عملكرد خود را چنان تنظيم كنند كه گويي از هيچ چيز (مثل وابستگي مستقيم به سيا) خبر ندارد. طيف دوم، روشنفكراني بودند كه به راستي از هيچ چيز خبر نداشتند و براي سيا درد سر كمتري نيز داشتند، چون مطابق منطق عمليات مخفي سياسي:
بهترين روش «تبليغات» (پروپاگاندا) روشي است كه طبق آن، «سوژه» شما در جهتي حركت كند كه مقاصد شما پيش برده شود. در حالي كه سوژه، پيش خود تصور مي كند كه دارد هدف هاي خودش را دنبال مي كند.133
بنابراين «آنان نمي دانستند كه قلاده شان به كجا وصل است و از چه جايي كنترل مي شود.»134 در ژوئن 1953، گزارشي توسط بخش ويژه طرح اعتقادي آمريكا براي شرح «استراتژي جنگ هاي علم» تدوين گشت. اين سند سري، وظايف روشنفكراني را كه CIA آنان را «رهبران افكار عمومي» و البته «سگ هاي درجه 3» مي داند، تبيين كرد:
توسل جستن به روشنفكران، دانش آموختگان و شكل دهندگان افكار عمومي به منظور غلبه بر الگوهاي رايجي كه مباني فكري «كمونيسم» و بسياري از «مكاتب اعتقادي ديگر» را سمت وسو مي بخشد؛ مكتب هايي كه با اهداف «آمريكا» و «دنياي آزاد» سرناسازگاري داشته اند.135
استراتژي بي ثبات سازي سياسي
جرج كنان ، بنيان گذار «جنگ هاي علم» كه 16 فوريه 1904 به دنيا آمد و سرانجام 101 سال عمر كرد، معمار جنگ سرد و رئيس شوراي سياستگذاري وزارت امور خارجه آمريكا نيز بود.136 عليرغم جواني اش پدر معنوي «جاسوسان ليبرال» به شمار مي رفت و مهم ترين اسناد تاريخي «جنگ نرم» و «كودتاي مخملي» به پيشنهاد او از تصويب روساي جمهور آمريكا گذشت. كنان با آيزايا برلين، فيلسوف بزرگ يهودي و جاسوس برجسته اينتليجنس سرويس انگلستان، هم رفاقتي نزديك و هم ريشه هاي مشترك زيادي داشت: اشراف زاده و ليبرال، فيلسوف و ماركس شناس، و البته جاسوس در پوشش ديپلمات.137 كنان و برلين براي محافل اطلاعاتي واشنگتن عنوان «پيغمبران» را داشتند و از ميانه دهه 1940 همكاري تنگاتنگي را در ساخت استراتژي «جنگ هاي علم» آغاز كردند، چنان كه درونمايه اين دو فرمان سري از دل مذاكراتشان در خانه چارلز چيپ بولن (سفير ايالات متحده در انگليس) بيرون آمد؛ جايي نزديك خيابان دامبرتون در جرج تاون.138
آنان مي گفتند «براي جنگ با كمونيست ها چه كساني بهتر از كمونيست هاي سابق هستند؟»139 سپس در جلسات خود سازوكارهاي نخستين يك «جنگ سياسي» عليه ايدئولوژي كمونيسم را چيدند و سنگ بناي رواج «سوسيال دموكراسي» يا «چپ آمريكايي» را گذاشتند. چنين كاري را «موثرترين حفاظ» در برابر توتاليتاريسم (استبداد) مي دانستند. مي خواستند هم رقيبي براي كمونيسم بسازند و هم اين رقيب، منتقد ليبراليسم باشد و هم اين منتقد بر اقتدار ليبراليسم بيفزايد. ايو ديزالي و برايان گراف نويسندگان رساله همدستي نخبگان فراملتي شده، اين سياست را «حيله كثيف منطق سرمايه داري» مي دانند كه برپايه استراتژي توليد نخبگان، انديشه ها و شيوه هاي انتقادي را نيز خودش عرضه مي كند و با شرح اين فرآيند مي گويند «اختلافات ساختگي در بطن امپراطوري آمريكا، باعث قدرت آن مي شود.» آنان معتقدند:
نظام «ليبرال سرمايه داري» با طراحي و تشويق مبارزات كنترل شده عليه فلسفه اش، همه اجزاي «جامعه مدني جهاني» را به شكل غيرمحسوسي زير سلطه اش مي كشد. چنان كه ليبرال ها و منتقدانشان در آن واحد هم «رقيب» و هم «مكمل» يكديگرند.140
در فرمان اول، جرج كنان «جنگ سياسي» را در گسترده ترين معناي آن تعريف كرده است، يعني «به كارگيري تمام امكانات در اختيار يك كشور، جداي از جنگ سخت افزاري، براي دستيابي به اهداف ملي آن.»141 اين جنگ به 2 بخش آشكار و پنهان تقسيم مي گردد كه طيف آشكار آن دربرگيرنده «تبليغات سفيد»، فعاليت هاي روشنفكري، چاپ كتاب و نشريات، اتحادهاي سياسي، تربيت رهبران اپوزيسيون و اقدامات اقتصادي است و طيف پنهانش، جنگ رواني سياه، تاسيس كميته هاي آزاديبخش زيرزميني و ترورهاي سياه را شامل مي شود. قانون 10/2 در برنامه عمليات مخفي خود تاسيس كانالي با عنوان «واسطه هاي خصوصي» را گنجاند كه در نقش «سازمان هاي غيردولتي جامعه مدني» و «بنيادهاي علمي» ظاهر مي شوند.142
« واسطه هاي خصوصي» در حالي كه به گسترش فلسفه ليبرال سرمايه داري از روش هايي مثل ساخت حلقه هاي روشنفكري، انتشار كتاب و ژورنال هاي آكادميك مي پردازند، شريك يك برنامه كلان خرابكاري هاي مرگبار به نام «ترورهاي سياه» نيز هستند كه با اجراي پروژه «ترورهاي آكادميك» حذف فيزيكي متفكران ضدسرمايه داري را دنبال مي كند.143 انتشارات اروپاي آزاد كه در چارچوب برنامه كنان و با هدف «درك معنوي و صدور ارزش هاي غربي» آغاز به كار كرد، نمونه اي از «واسطه هاي خصوصي» است.144 رياست اين انتشارات را به جورج ميندن، يكي از رهبران CIA سپردند تا به حمايت مالي از انتشار آثار هنري، ادبي، روان شناسي و فلسفي بپردازد؛ آثاري كه در ظاهر هيچ يك از خطوط قرمز سياسي را نمي شكند.145 براساس برآورد پژوهشكده پنتاگون، تا پايان جنگ سرد بيش از 10 ميليون نسخه كتاب و مجله از طريق اين برنامه به اروپاي شرقي فرستاده شد و بنابر گزارش مورخان مستقل، در همين بازه زماني و از كانال واسطه هاي خصوصي بيش از 300 هزار ترور آكادميك صورت گرفت.146

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14