چهارشنبه
12 بهمن 1390- شماره
20133
دروغ، كليد همه زشتي ها
|
|
|
دروغ، كليد همه زشتي ها
اسماعيل نبي زاده انسان داراي عقل، به طور فطري احكامي در حوزه نظري و عملي دارد كه بينش ها و نگرش هاي او را سامان مي دهد. از اين رو بنياد زندگي انساني را مي بايست بر پايه خردورزي و تعقل دانست. از نظر آموزه هاي وحياني اسلام، هرجا عقل حضور يافت و مردم خردورزي و تعقل كردند، دين و زندگي هنجاري (حياء) نيز حضور مي يابد؛ زيرا زندگي ديني و هنجاري جز با تعقل و خردورزي تحقق نخواهد يافت. از جمله احكام نظري عقل، شناسايي حق و باطل و تشخيص آن است؛ در حوزه عقل عملي نيز از مهمترين احكام عقل، ارزش گذاري مبتني بر حق و باطل است كه در شكل بايدها و نبايدها تعريف مي شود و به عنوان حسن و قبح عملي احكام اخلاقي صادر مي گردد. از نظر عقل عملي، عدل امري ارزشي و حسن است و در مقابل، ظلم، قبيح و ضدارزشي است؛ چنان كه صداقت و راست گويي امري ارزشي و دروغ و كذب، امري قبيح و زشت است. نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام، بر آن است تا يكي از سخنان حضرت امام حسن عسكري(ع) را درباره دروغ تبيين نمايد و به تحليل و تبيين علل و چرايي صدور اين سخن بپردازد. اينك در سالروز شهادت حضرت امام حسن عسكري (ع) اين مقاله تقديم خوانندگان گرامي مي شود: دروغ، كليد خانه زشتي ها حضرت امام حسن عسكري(ع) درباره دروغ و كذب وجايگاه خطرناك آن در شقاوت بشر مي فرمايد: جعلت الخبائث في بيت و جعل مفتاحه الكذب؛ تمام پليديها در خانه اي نهاده شده و كليد آن دروغ است. (بحارالانوار ج 78، ص 377؛ و نيز جامع السعادات، ج 2، ص 322) بي گمان اين سخن امام حسن عسكري(ع) يكي از جوامع الكلم است كه مي بايست مورد تحليل و تبيين دقيق قرارگيرد؛ زيرا ساختار جملات و كلماتي از اين دست كه به آن جوامع الكلم مي گويند، همانند فرمول علمي است كه در يك عبارت و اصطلاح كوتاه گفته مي شود. از اين گونه جملات به عنوان اصول كلي نيز ياد مي شود كه قوانين و احكام بسياري از آن استخراج مي شود. امام حسن عسكري(ع) براي تبيين يكي از اصول كلي كه صداقت است، به بيان ضد آن توجه داده تا با شناسايي كذب و دروغ، جايگاه حقيقي راستگويي و صداقت در سعادتمندي دنيا و آخرت بشر روشن شود؛ زيرا يكي از راه هاي شناسايي و معرفت به امري، مطالعه حقيقت و آثار ضد و نقيض آن است؛ چرا كه: «تعرف الاشياء باضدادها؛ چيزها با ضد خودشان شناخته مي شود. از آن جايي كه ضدصداقت و راستي، كذب و دروغ است، «ترتيب العين، خليل فراهيدي، ج 2، ص 977، «صدق») شناخت حقيقت دروغ و آثار آن مي تواند ما را در فهم و شناخت حقيقت صدق و آثار آن ياري رساند. صدق يا صداقت و راستي در فرهنگ ها و لغت نامه هاي عربي و فارسي به معناي مطابقت و هماهنگي گفتار با اعتقاد باطني و نيز مخبر عنه آمده است؛ «مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 478، «صدق») در قرآن اين واژه با اشتقاقات خود در كنار واژگان ديگري چون حق و وقول سديد (احزاب، آيه 70) همين معنا را مي رساند. از نظر قرآن صداقت در گفتار، از اسباب اصلي اصلاح اعمال و رفتارهاي هنجاري و اخلاقي است. (احزاب، آيات 70 و 71) انسان ها در سايه صداقت و راستي به رشد معنوي و انساني دست مي يابند (مريم، آيات 56 و 57) و حتي يكي از بسترهاي كليدي دست يابي به مقام منيع و بلندنبوت از سوي خداوند معرفي مي شود. (مريم، آيات 41 و 56) از نظر قرآن، صداقت و راستي، آدمي را به سمت رستگاري مي برد (مائده، آيه 119) زيرا انسان هاي صادق، انسان هاي درستكاري هستند (احزاب، آيات 70 و 71) كه در برابر احكام نظري و عملي عقل و فطرت و آموزه هاي مبتني بر فطرت اسلام (روم، آيه 30) تسليم هستند و به همه از سر اخلاص و تسليم عمل مي كنند (محمد، آيات 20 و 21) خداوند انسان صادق و راستگو را بسيار تكريم مي كند و اصولا كرامت انساني را در صداقت او مي داند (مريم، آيات 41 و 56) زيرا صداقت چنان كه گفته شد مطابقت قول با باطن يا حقيقت خارجي است و از آن جايي كه حقيقت همان معناي ديگر هستي و خداست، (فصلت، آيه 53) انسان صادق جز انسان خدايي و متاله نيست. بنابراين چنين انساني قابل تكريم است و بزرگواري هر كسي را مي بايست در صداقت و راستي او جست. بنابراين، صداقت نمي تواند با دروغ جمع شود؛ زيرا انسان كاذب و دروغگو كسي است كه سخني خلاف حقيقت، ناحق و ناروا بر زبان مي آورد (فرهنگ فارسي، ج2، ص 1516) چنين انساني، چون خلاف طبيعت هستي و خداوند گام برمي دارد، از مسير رشد معنوي بازمانده و از مسير حقي كه به حق مي رسد دور گشته است. از نظر خداوند، دروغ از مصاديق بارز ظلم است (آل عمران، آيه 94؛ انعام، آيات 21 و 93 و آيات ديگر) كه عقل عملي آن را قبيح و زشت مي داند و به آن حكم مي كند تا به عنوان يك نبايد اخلاقي و ضدارزشي و ضدهنجاري از آن پرهيز شود؛ زيرا دروغ آثار زيانباري (غافر، آيه 28) را متوجه شخص و جامعه مي سازد كه از جمله آنها نفاق (توبه، آيه 77)، محروميت از هدايت به سوي رشد و كمال فرد و اجتماعي (غافر، آيه 28؛ زمر، آيه 3)، محروميت از رستگاري (يونس، آيه 69؛ نحل، آيه 116)، محروميت از درك آيات و نشانه هاي حقانيت خداوند و راه درست انسان شدن (جاثيه، آيات 7 و 8)، روسياهي در دنيا و آخرت (زمر، آيه 60) و خواري و ذلت در ميان مردم از جمله آنهاست. رسول گرامي اسلام(ص) در اين باره مي فرمايد: از دروغ گفتن خودداري كنيد؛ زيرا انسان را روسياه مي كند. (مستدرك الوسائل، ج2/ص 100) امام حسن عسكري(ع) دروغ را كليد همه خباثت ها و زشتي ها برمي شمارد؛ زيرا انسان با كليد دروغ در خانه اي را مي گشايد كه جز زشتي، قباحت، خباثت در آن نيست و ريشه همه پليدي ها و گناهان و منكرات و فواحش، دروغ است. اينكه امام حسن عسكري(ع) بر واژه خباثت تاكيد دارد، از آن روست كه خبث (به ضم خاء) به معناي پليدي و زشتي است. از اين روست كه هر زشت و قبيحي چون كفر و شرك و معصيت را خبث گفته اند. معناي خباثت برخي گفته اند كه خبث معناي عامي دارد كه در برگيرنده همه زشتي ها و مكروهات و پليدي هاست. خباثت كلامي را شتم و دشنام مي گويند، چنان كه خباثت فكري را كفر، خباثت غذايي را حرام، خباثت نوشيدني را ضرر مي گويند. در برخي از روايات از استعاذه به خدا از خبث و خباثت سخن به ميان آمده كه مراد از آن نجاست است كه شامل بول و غائط و نيز شياطين مي شود. بنابراين، هر زشتي و پليدي كه انسان بتواند در هر شكل و قالب تصور كند، در واژه خباثت نهفته است. كسي كه بخواهد به درون اين لجنزار برود و خود را آلوده به همه كثافات و نجاسات بكند، از كليد دروغ استفاده مي كند؛ زيرا با باز كردن اين خانه بسته و لجنزار زشتي ها و كثافت ها و نجاست ها و پليدي ها به وسيله دروغ مي تواند سرتاپا از درون و برون خود را بيالايد و زشت و مكروه كند. رسول گرامي اسلام(ص) درباره بويي كه از زشتي دروغ بر مي آيد سخن جالبي دارد. كسي كه دروغ مي گويد به درون خانه اي مي رود كه آلوده به زشتي ها و نجاسات و خباثت هاست و لذا بوي بد آن جا را مي گيرد و وقتي كسي با او ديدار مي كند اين بوي بد به مشام آدمي مي رسد. آن حضرت(ص) فرموده است: هرگاه مومن بدون عذر (موجه شرعي) دروغ بگويد هفتاد هزار فرشته او را لعنت مي كنند و از قلبش بوي گندي بيرون مي آيد كه تا به عرش مي رسد، آن گاه نگهبانان عرش بر او لعنت مي فرستند. (مستدرك الوسائل، ج2، ص100، سفينه البحار، ج2، ص 474، جامع السعادات، ج2، ص322) براين اساس در آيات و روايات از دروغ به شدت پرهيز داده شده و همه بدبختي ها و شقاوت هاي آدمي به شكلي مرتبط به دروغ دانسته شده است. در رواياتي آن را جزو بزرگ ترين گناهان كبيره در كنار شرك به خداوند قرار مي دهند. از جمله رسول گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: آيا شما را از بزرگ ترين گناهان خبر ندهم؟ بزرگ ترين گناه شرك به خدا و بدرفتاري نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است. (جامع السعادات، ج2، ص 322) به هر حال، دروغ را مي بايست بدترين كنش، واكنش، منش و خصلت آدمي دانست كه عقل و شرع از زشتي و قباحت و خباثت آن به اشكال گوناگون خبر داده و از نزديكي به آن پرهيز مي دهند. حضرت امام محمدباقر(ع) نيز همين مطلب را به شكل ديگري درباره كليد بودن دروغ براي هر بدي و زشتي بيان فرموده است، آن حضرت مي فرمايد: خداوند متعال براي شر و بدي قفل هايي قرار داده و كليد آن قفلها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است. (وسائل الشيعه، ج8، ص 572، نيز اصول كافي، ج2، ص 339، حديث 3) حضرت علي(ع) درباره زشتي دروغ فرمودند: بيماري دروغ زشت ترين بيماري است (مستدرك الوسائل، ج2، ص100) همه انسان ها به ويژه مومنان مي بايست از نزديكي به دروغ حتي به عنوان مصلحتي آن پرهيز كنند چه رسد كه به صورت خصلت و منش مومن درآيد كه در اين صورت شكي نيست كه اين شخص يا اصولا در ايمان داشتن نفاق مي ورزد يا اصلا ايماني ندارد و به ظاهر در ميان مومنان زندگي مي كند، زيرا دروغ بنياد ايمان را مي كند و خانه آن را ويران مي كند، پس در دلي كه ايمان هست، دروغ راه نمي يابد و در جايي كه دروغ راه يافت، ايماني نيست. حضرت امام محمدباقر(ع) درباره نقش مخرب دروغ در تخريب خانه ايمان فرموده است: دروغ ويران كننده ايمان است. (بحارالانوار، ج69، ص 247) رسول گرامي اسلام(ص) نيز در بيان اين مطلب مي فرمايد: سه خصلت است كه در هر كس باشد مناقق است هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: 1-در امانت خيانت كند، 2-در سخن دروغ بگويد، 3-در وعده تخلف كند. (محجه البيضاء، ج 5، ص238، وسائل الشيعه، ج11، ص269) امام رضا(ع) نيز در اين رابطه روايت مي كند كه از پيامبر اكرم(ص) سوال شد: آيا انسان با ايمان ممكن است ترسو باشد؟ فرمود: آري. سوال شد: امكان دارد بخيل باشد؟ فرمود: آري. آيا ممكن است دروغ گو باشد؟ فرمود: نه. (وسائل الشيعه، ج8، ص573، جامع السعادات، ج2، ص 322) لزوم اجتناب از شنيدن دروغ از نظر قرآن، دروغ گفتن از گناهان كبيره است كه خداوند وعده عذاب دوزخ را به مردم داده است. پس مومنان مي بايست از دروغ به عنوان گناه كبيره اجتناب ورزند؛ (حج، آيه 30) زيرا يكي از معاني زور، دروغ است. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 387، «زور») اين حكم خداوند كه حكم شرعي است در حقيقت امضا و تأييد همان حكم عقل است كه هرگونه ظلمي را به عنوان باطل مردود و زشت و قبيح مي شمارد. خداوند افزون بر اينكه از دروغگويي باز مي دارد و به صداقت و راستگويي فرمان مي دهد، همچنين از شنيدن دروغ پرهيز مي دهد. از اين رو استماع دروغ، كاري ناپسند دانسته شده كه موجب بي ارزشي انسان مي شود. (مائده، آيات 41 و 42) خداوند به پيامبر(ص) مي فرمايد: بر گمراهي آنان متأسف و محزون نباش. از اين عبارت فهميده مي شود كه چنين افرادي شايستگي و ارزش هدايت را از دست داده و به انسان هاي بي ارزشي تبديل شده اند كه ديگر شايسته هدايت و توجه به عنوان يك انسان نيستند. به سخن ديگر، استماع دروغ و گرايش به آن، موجب مي شود كه انسان كرامت و شايستگي و شرافت انساني خود را از دست بدهد و ديگر ارزش توجه نداشته باشد. از نظر قرآن كساني گرايش به شنيدن دروغ دارند كه با ظاهر ايماني چون يهوديان كافر و منافقان، در جامعه اسلامي مي گردند. اينان ظاهري انساني دارند ولي از انسانيت كه شناخت حق، حق مداري و باطل گريزي و نيز صداقت و عدالت جويي و كذب و ظلم گريزي است، هيچ بهره اي نبرده اند. بنابراين، نمي بايست به اين افراد اصولا توجه به عنوان انسان مبذول داشت. خداوند مي فرمايد تنها كساني به شنيدن دروغ گرايش و علاقه نشان مي دهند كه انسانيت خويش و ايمان و عقل حيايي و دينداري خود را از دست داده و مانند يهوديان كافر و منافقان درآمده باشند. اين دسته از افراد جامعه اسلامي همانند كافران يهودي مي بايست منتظر عذاب الهي باشند و اميد هدايت نداشته باشند. (مائده، آيات 41 و 42) البته عذاب الهي كه گريبانگير اين افراد مي شود اختصاص به عذاب هاي خواركننده اخروي ندارد، بلكه در همين دنيا نيز گرفتار خواري و ذلت خواهند شد و بوي گند و خباثت و كثافت و نجاست دروغ ايشان را در همين دنيا خوار و ذليل و روسياه مي كند. (همان آيات) انسان هاي دروغ گو به حال خود رها مي شوند. امام سجاد(ع) در نيايش خود به اين نكته لطيف و كليدي كه بارها در قرآن به اشكال گوناگون بيان شده اشاره داشته و مي گويد: «خدايا! شايد مرا در جايگاه دروغگويان يافتي كه به حال خود رهايم كردي. (مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي) مؤمن حتي اگر به شكل موردي دروغ بگويد از بسياري از چيزها در همين دنيا محروم مي شود. حضرت امام صادق(ع) مي فرمايد: مردي كه دروغ بگويد به خاطر دروغگويي اش، از خواندن نماز شب محروم مي شود. (سفينه البحار، ج2، ص473) از جمله آثار دروغگويي هاي موردي مي توان به سخن رسول گرامي اسلام(ص) اشاره كرد كه فرموده است: دروغ روزي انسان را كم مي كند. (جامع السعادات، ج2، ص322) همچنين حضرت صادق(ع) درباره اثر ديگر دروغگويي مي فرمايد: خداوند فراموشي را بر دروغ پردازان مسلط مي سازد. (بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 69، ص251) لزوم تخلق به اخلاق الله براي رهايي از افتادن در خانه خباثت ها و زشتي ها و پليدي ها لازم است كه انسان اخلاق خود را اخلاق خدايي كند. در روايات است: تخلقوا باخلاق الله؛ تخلق به اخلاق الهي پيدا كنيد. (بحارالانوار، ج61، ص129، باب 42، الحجه السادسه ) اخلاق خدايي يعني همان چيزهايي كه خداوند در قرآن به عنوان صفات نيك انساني از آن ياد كرده و به آن فرمان داده است. كسي كه خلق قرآني يافت، در حقيقت خلق خدايي يافته است؛ زيرا خداوند در آيات قرآني راه رشدي و كمال يابي انسان و تقرب به خود را بيان كرده و موانع را نيز در كنار بيان اسباب و عوامل تقرب ذكر نموده است. بنابراين انسان با عمل به واجبات و مستحبات و ترك مكروهات و محرمات مي تواند اخلاق خدايي بيابد. امامان معصوم(ع) از جمله امام حسن عسگري(ع) كه خداوند ايشان و ديگر امامان را نفس پيامبر(ص) دانسته است (آل عمران، آيه16 و آيات و روايات ديگر) همانند متخلق به اخلاق الهي و خلقه القرآن بود به تصريح دوست و دشمن داراي اخلاق رسول اللهي بودند و خود در زندگي خويش با اسوه قراردادن پيامبر(ص) طابق النعل بالنعل به گونه اي عمل كرده اند. (احزاب، آيه12) كه ديگران خلق ايشان را خلق رسول الله(ص) مي دانستند. ابن اثير در اين باره نوشته است: امالحسن بن علي العسگري(ع) فقد كانت اخلاقه كاخلاق رسول الله(ص)؛ خلق و خوي امام حسن عسگري(ع) همچون خلق و خوي رسول خدا بود. از فرزند بزرگوار ايشان حضرت امام مهدي(عج) نقل شده است كه درباره خلق و خوي پدرگرامي اش مي فرمايد: كان «الامام العسگري(ع) نورا ساطعا و قمرا زاهرا اختارالله له ما عنده فمضي علي منهاج آبائه خذوالنعل بالنعل؛ او نوري فروزان و ماهي درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براي او برگزيد. او راه و روش پدران بزرگوار خودرا گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود. آن حضرت (ع) از مؤمنان و شيعيان خود خواسته است تا در زندگي خويش فضايلي كه خداوند در قرآن بيان كرده بويژه دو خصلت اصلي را داشته باشند كه برتر از آن فضيلت و خصلتي نيست: خصلتان ليس فوقهما شيء: الايمان بالله و نفع الاخوان؛ دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزي نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران. هر شيعه اي مي بايست به گونه اي عمل كند كه كسي نتواند تفاوتي ميان مأموم و امام بيابد و ببيند؛ از اين رو امام حسن عسكري(ع) مي فرمايد: اتقوالله و كونوا لنا زينا ولاتكونوا علينا شيئاً؛ تقواي الهي پيشه كنيد و مايه زينت ما باشيد، نه مايه سرشكستگي ما. چنان كه گفته شد، از نظر آن حضرت(ع) بهترين چيز در زندگي صداقت و بدترين چيز كذب و دروغ است. از افتراء و نفاق به عنوان مصاديق دروغ پرهيز مي دهد و مي فرمايد: بئس العبد عبدا يكون ذا وجهين و ذالسانين؛ چه بد بنده اي است كه دورو و دو زبان باشد. امام عسكري(ع) در بيان ارزش صداقت عملي در زندگي مؤمنان ازطريق پرهيز از هر زشتي و پليدي مي فرمايد: من كان الورع سجينه و الكرم طبيعته و الحلم خلته ، كثرصديقه؛ كسي كه پارسايي خوي او و بخشندگي طبيعت او و بردباري خصلت او باشد، دوستانش بسيار شوند. (مسند الامام العسكري، ص 982) از آنجايي كه زشت ترين چيز در نزد آن حضرت دروغ است، پس لازم است كه از آن به عنوان عامل همه بدبختي ها و خواري ها پرهيز كرد؛ چرا كه امام حسن عسكري(ع) مي فرمايد: ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبه تذله؛ چه زشت است براي مؤمن دلبستگي به چيزي كه او را خوار مي كند. (تحف العقول، ص025) بي گمان دروغ همان چيزي است كه خواري انسان را در دنيا و آخرت سبب مي شود. پس لازم است كه از آن پرهيز كند تا از بوي بد و گند آن در دنيا و آخرت در امان ماند.
|
|
|