(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه ۳۱  فروردین ۱۳۹۱ - شماره ۲۰۱۸۸

ارتش سري روشنفكران -62
چگونه علوم انساني و حوزه كتاب در قبضه متفكران سكولار قرار گرفت جايزه هاي دولتي به مترجمان سكولار
عبرتي ماندگار در «انتخاب اصحاب» (فصل پنجم)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ارتش سري روشنفكران -62
چگونه علوم انساني و حوزه كتاب در قبضه متفكران سكولار قرار گرفت جايزه هاي دولتي به مترجمان سكولار

نويسنده: پيام فضلي نژاد

محمدعلي همايون كاتوزيان تحليلگر Mi6 و سردبير مجله مطالعات ايران شناسي كه اكنون در شبكه تلويزيوني BBC نيز فعال است و از حاميان فرقه ضاله بهائيت در ايران به شمار مي رود! وي از نويسندگان ماهنامه مهرنامه نيز مي باشد.
ارزيابي مجله مطالعات ايران شناسي از نفوذ هابرماس درايران
مجله مطالعات ايرا نشناسي كه به سردبيري محمدعلي همايون كاتوزيان توسط انتشارات Routledge پنج نوبت در سال منتشر مي شود، در شماره 40 (ژوئن 2007) در پژوهشي با عنوان «هابرماس، انسان و دستاوردهايش» به تأثير افكار يورگن هابرماس بر »روشنفكران ايراني« پرداخته است. نويسنده مقاله در بخش اول به نفوذ ايده هاي هابرماس در دانشگاه الزهرا، دانشگاه تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه شهيد بهشتي و دانشگاه علامه طباطبايي مي پردازد و تاثير هابرماس را بر رشته هاي علوم اجتماعي و سياسي، فلسفه، مديريت و حقوق مي كاود. اصلي ترين منابع اطلاعاتي اين تحقيق رساله هاي فوق ليسانس و دكترا، كتب درسي، برنامه هاي درسي و آموزشي، مصاحبه با پرسنل دانشگاه و دانشجويان، و نشريات و كتابهاي دانشگاهي در رابطه با ديدگاه هاي هابرماس كه در كتابخانه هاي دانشگاه هاي فوق موجود بوده معرفي شده است. در بخش دوم پژوهش «هابرماس، انسان و دستاوردهايش» ترجمه ها و آثاري كه از وي و يا درباره او در روزنامه ها و مجلات ايراني به چاپ رسيده بررسي شده و براي دست يابي به هدف اين تحقيق، مصاحبه هايي با شماري از روشنفكران ايراني، برخي با تمايلات چپ گرايانه و برخي روشنفكران ديني كه در عصر اصلاحات مشاركت فعال داشتند، صورت گرفته است. براساس نتيجه اين جستار، در سالهاي اخير توجه رو به رشدي نسبت به آراء هابرماس در فضاي روشنفكري ايران، چه در خارج و چه در داخل محيط هاي دانشگاهي ملاحظه مي شود. چنين روندي مشخصاً در دوران اصلاحات به چشم مي خورد. به اعتقاد مجله مطالعات ايران شناسي، در اين دوران روشنفكران ديني حتي بيش از روشنفكران چپ گرا، افكار اين فيلسوف آلماني را جدّي گرفتند و ميان ديدگاه ها و دغدغه هاي خود و آراء هابرماس شباهتي يافتند.
جايزه كتاب فصل و مترجمان سكولار
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت نهم اهداء جايزه كتاب فصل را در پاييز 1386 با هدف »تشويق مولفان، مترجمان و مصححان متعهد و شايسته كشور و نيز براي ارتقاي دانش جامعه اسلامي« آغاز كرد و مسئوليت برگزاري آن به خانه كتاب محول گشت، اما در ادوار مختلف آن از مترجمان و تئوريسين هاي سكولار تجليل شد. در نخستين دوره، كاظم معتمدنژاد (مشاور رسانه اي سكولارها در عصر اصلاحات)، حسين قاضيان و آرش پازوكي (از فعالان اصلاح طلبي راديكال)، ژاله آموزگار و احمد تفضلي برگزيده شدند! از دومين دوره جايزه، حوزه هاي مختلف علوم انساني، علوم كاربردي و علوم محض به آن اضافه شد و 5 سكه بهار آزادي به هر يك از نويسندگان يا مترجمان كتابهاي منتخب تعلق گرفت. در چهارمين دوره جايزه كتاب فصل، علي اكبر قاضي زاده (دبير سرويس اجتماعي روزنامه هاي زنجيره اي جامعه، طوس، نشاط، عصر آزادگان و...) براي ترجمه كتاب اخلاق روزنامه نگاري نوشته كارن سندرز و نيز كتاب حقوق ارتباطات تاليف كاظم معتمدنژاد و رويا معتمدنژاد برگزيده شدند. در چهارمين دوره جايزه كتاب فصل، ترجمه كتاب گريز به تاريكي نوشته آرتور شنيتسلر (مامور ويژه CIA در عمليات جاسوسي آكادميك و صهيونيست برجسته) كه نشر ماهي با ترجمه نسرين شيخ نيا روانه بازار كتاب كرد، جايزه بخش ادبيات را برد. در اين دوره كتاب برآمدن جامعه شناسي تاريخي با ترجمه هاشم آقاجري كانديداي دريافت جايزه در گروه علوم اجتماعي شد.
زندگي نامه محسن ثلاثي؛ از مترجمان آثار فيلسوفان يهودي
محسن ثلاثي متولد سال 1324 در بابل، از مترجمان سكولار حوزه علوم انساني و از تئوريسين هاي كودتاي مخملي در ايران است كه آثار جاسوسان برجسته سازمان سيا مانند هانا آرنت و استراتژيست هاي كودتاي مخملي چون ساموئل هانتينگتون را به فارسي برگردانده است. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مازندران به پايان رساند و سپس براي تحصيلات دانشگاهي به تهران آمد. ثلاثي داراي ليسانس زبان و ادبيات فارسي و فوق ليسانس علوم اجتماعي از دانشگاه تهران است. از سال 1358 تا 1384 در هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران عضويت داشت و دروس ساخت ذهني انسان ابتدايي، تاريخ جامعه شناسي، انسان شناسي سياسي، انسان شناسي فرهنگي، متون تخصصي علوم اجتماعي به زبان انگليسي را تدريس مي كرد. ثلاثي تاكنون 27 اثر منتشر كرده و اولين اثر او ترجمه اي از كتاب جامعه نو نوشته اي. اچ. كار بود و سال 1357 خرد و انقلاب از هربرت ماركوزه را به فارسي برگرداند. سپس كتاب هاي سامان سياسي در جوامع دستخوش دگرگوني اثر ساموئل هانتينگتون، جامعه شناسي دين اثر مالكوم هميلتون، توتاليتاريسم از هانا آرنت، اسلام و سرمايه داري از رودنسون، كالبدشكافي چهار انقلاب از برينتون، نظريه جامعه شناسي در دوران معاصر، انقلاب فرانسه و رژيم هاي پيش از آن اثر الكسي دتوكويل، فلسفه و انديشه سياسي سبزها اثر اندرو دابسون و... را به زبان فارسي ترجمه كرد. بسياري از آثار ترجمه شده ثلاثي به عنوان منابع كنكور كارشناسي ارشد در رشته هاي جامعه شناسي و مطالعات فرهنگي معرفي شده است؛ مانند كتاب درآمدي بر جامعه شناسي نوشته بروس كوئن. اين مترجم سكولار و تحليلگر بنياد باران در بيست و دومين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران مورد تقدير قرار گرفت.
اهداء جايزه هاناآرنت توسط بنياد هاينريش بل
جايزه هانا آرنت براي افكار سياسي از سال 1995 توسط بنياد هاينريش بل و موسسه شهر برمن به شخصيت هايي اهداء مي شود كه «بر اساس سنت سياسي هانا آرنت در رابطه با افكار و رفتار عمومي سياسي حركت مي كنند.» چنانكه بنياد هاينريش بل اعلام كرده، اين جايزه اي آكادميك نيست، بلكه يك «جايزه سياسي» است. وجه مشترك تمام برندگان جايزه هانا آرنت، دفاع آنان از «صهيونيسم سياسي» مي باشد و بسياري از آنان در زمره كارگزاران پروژه جهاني «ناتوي فرهنگي» هستند. آگنش هلر در سال 1995 اولين برنده اين جايزه بود و سپس فرانسيس فوره (تاريخدان فرانسوي)، فرايموت دووه (سياستمدار و ناشر آلماني)، آنتيه فولمر (سياستمدار حزب سبزهاي آلمان)، ماسيمو كاچياري (فيلسوف و سياستمدار ايتاليايي)، يلنا بونر (فعال حقوق بشر روسي)، ارنست فول رات (فيلسوف سياسي آلماني) و جياني واتيمو (فيلسوف و سياستمدار ايتاليايي) برنده آن شدند. در سال 2003 اين جايزه به مايكل ايگناتيف (سياستمدار كانادايي) رسيد و پس از او به ارنست وولفگانگ بوكن فورده (فيلسوف و قاضي آلماني)، وايراوايك فرايبرگا (رئيس جمهور لتلند)، جوليا كريستوا (فيلسوف و روانكاو فرانسوي)، دنيل كوهن بنديت و يوآخيم گاوك (مامور پيشين مدارك اشتازي) تعلق گرفت. در سال 2008 ويكتور زاسلاوسكي (جامعه شناس روسي)، سال بعد كورت فلش (فيلسوف و مورخ آلماني) و در سال 2010 فرانسيس ژولين (فيلسوف فرانسوي) اين جايزه را به دست آوردند.
پاورقي

 



عبرتي ماندگار در «انتخاب اصحاب» (فصل پنجم)

مرتضي صفار هرندي
مهدي هاشمي در بخش ديگري از اعتراف هاي خود درباره محاصره ذهن آقاي منتظري درباره سپاه، چنين نوشته است:
در يك مقطعي جمع ما كه مركب از من و آقا هادي (هاشمي)، شريعتي و (عبدالله) نوري بود كه اكثر انرژي خودمان را روي تضعيف فرماندهي سپاه متمركز كرده بوديم. شگرد ما و اخوي اين بود كه هر چه نقاط ضعف خطي يا عملياتي از سپاه به دست مي آوريم با گزارشي كتبي يا شفاهي خدمت آقا (منتظري) سعي مي كرديم اين انگيزه را در ايشان تقويت كنيم. با هر شكستي كه در عمليات نظامي رخ مي داد يك سلسله تلاش تضعيفي صورت مي گرفت تا اينكه به حدي رسيد كه ملاقات هاي محسن رضايي با آقا محدودتر گشت و زماني اخوي از قول آقا نقل كرد كه ايشان مايل به ملاقات فرماندهي نبوده و ديدارها ممنوع شده است كه قضيه به حضرت امام رسيد و مورد اعتراض معظم له قرار گرفت. القائات اخوي و ساير دوستان در جمع بيت و نزد آقا پيرامون سه محور دور مي زد: 1ـ تصفيه نيروهاي صالح از سپاه 2ـ انحراف خط فكري سپاه 3ـ شكست هاي پي درپي در عمليات نظامي. از اين سه محور عدم لياقت محسن رضايي براي فرماندهي به اثبات مي رسيد.1
وي همچنين به يك خط خطرناك ديگر در دفتر منتظري، با اجزايي شامل رو در رو قرار دادن ارتش و سپاه و مخالفت با تشكيل سه نيروي زميني، هوايي و دريايي در سپاه، اشاره دارد. ظاهر اين درگيري در ديدگاه افراد ساده بين، به جدال ميان دو جناح موسوم به راست و چپ تعبير مي شد، چنان كه به عنوان مثال، محافظان بيت منتظري با اشاره دست اندركاران دفتر وي به تفتيش بدني يكي از مهمانان منتظري يعني وزير كشور وقت (حجت الاسلام علي اكبر ناطق نوري) كه در آن زمان يكي از اركان اصلي جريان موسوم به راست در منازعات سياسي شناخته مي شد، دست زده بودند.2 گويا هواداران جريان موسوم به چپ از اين واقعيت بي خبر بودند كه بيت منتظري ـ كه دعواي خود را در قالب مباحثي مثل مبارزه با طرفداران ليبراليسم اقتصادي و اقتصاد آزاد جلوه مي دهد ـ باب ارتباط وي را با سردمدار جريان ليبراليسم در داخل كشور، يعني مهندس مهدي بازرگان گشوده است، تا ذهن منتظري را از مخالفت با تمام برنامه هاي حضرت امام انباشته كند. مبارزه با مخالفان دولت محوري اقتصادي كجا و همپيالگي با كساني كه كمترين اقدام عدالت طلبانه را تأثيرپذيري از تفكرات ماركسيست ها مي پنداشتند!؟
بيت منتظري توانسته بود افرادي را تا مسئوليت هاي حساس اجرايي و... ارتقا دهد و در عين حال برنامه هاي خود را براي تضعيف تدابير حضرت امام، پيش ببرد. البته مديريت مرحوم حجت الاسلام حاج سيد احمد خميني به رغم نقش كليدي او در رساندن منتظري به جايگاه قائم مقام رهبري، فرصت سوءاستفاده بيت منتظري از طريق اعمال نفوذ بر بيت حضرت امام را گرفته بود و چه بسا همين مسئله يكي از علت هاي كينه توزي هاي بعدي نسبت به آن مرحوم بود. براساس يك تحليل در كنار اين واقعيت كه تأييد حضرت امام نسبت به تشكيل يك تشكل روحاني موازي با جامعه روحانيت مبارز، به سبب احساس ضرورت فعاليت مستقل صاحبان يك نوع تفكر و سليقه متفاوت در درون جامعه روحانيت مبارز بود، شايد مرحوم حاج سيد احمد خميني از سوي حضرت امام مأموريت يافته بود تا تأسيس مجمع روحانيون مبارز را وسيله اي براي از بين بردن محوريت دنباله هاي جريان جاه طلب و خطرناك مهدي هاشمي معدوم در مجموعه نيروهاي جريان موسوم به چپ قرار دهد.
عبرتي ماندگار در «انتخاب اصحاب»
بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف و نفوذي در بيوت شما با چهره هاي صددرصد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه به بار آورند و با يك علم انحرافي، نظام را به انحراف بكشانند و با دست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود.3
وقتي در سال 1362 حضرت امام در پيام به اولين مجلس خبرگان رهبري اين جملات را نگاشتند، بعضي از نگاه ها به بيوت مراجع معظّم تقليد آن زمان دوخته شد. كساني كه امام در اين پيام آن ها را هدف گرفته بودند، بيش از هر كس به اين شائبه دامن مي زدند.
البته زمينه پذيرش چنين توهمي نيز فراهم بود. چرا كه حضرت امام در آن زمان درگير تفاوت نگاه مراجع تقليد نسبت به مقوله هاي حكومتي و به خصوص موضوعات اقتصادي بودند. اما اندكي دقت مشخص مي كرد كه نگراني آن بزرگمرد معطوف به جايگاه ديگري است.
پيش از اين گفته شد امام از زماني كه مهدي هاشمي در شوراي فرماندهي سپاه حضور داشت، فرماندهان را نسبت به وي حساس كرده بودند. زماني از اين حساسيت ويژه رمزگشايي شد كه به دنبال تصويب اساسنامه سپاه بدون واحد نهضت هاي آزاديبخش، مهدي هاشمي امكانات تسليحاتي و اداري اين واحد را با گرفتن تأييد از آقاي منتظري به تشكيلات جديدي در بيرون از نهاد نظامي سپاه منتقل كرد. آقاي منتظري همچنين وزير اطلاعات وقت حجت الاسلام والمسلمين محمدي ري شهري را از انجام مأموريت خود از سوي امام(ره) براي ايجاد تغيير در سپاه قهدريجان و حل مشكلات سپاه منطقه اصفهان بازداشته بود.4 چه بسا همين رفتارها بود كه امام را واداشت تا درباره «انتخاب اصحاب» هشدار دهند. اين هشدار تلويحي، در كنار اعزام فرستادگان متعدد امام به سوي آقاي منتظري براي انذار او، نشان از تلاش امام براي جلوگيري از امر محتملي داشت كه متأسفانه به وقوع پيوست. آقاي منتظري در شرايطي از مهدي هاشمي حمايت مي كرد كه هنوز خبرگان او را به
قائم مقام رهبري انتخاب نكرده بودند.
موضوع افزايش نقش آقاي منتظري، پس از عارضه سكته قلبي حضرت امام در زمستان 1358 مورد توجه برخي از خيرخواهان نظام قرارگرفت. تصور بسياري و از جمله مرحوم حاج سيداحمد خميني براين بود كه در ميان ياران ديرينه امام كسي كه به لحاظ مراتب بالاي فقاهتي در عين آشنايي با مسائل سياسي مي تواند بار فقدان احتمالي بنيانگذار جمهوري اسلامي را به دوش بكشد، كسي جز آقاي حسينعلي منتظري نيست. حتي بخشي از نوار اظهارات شهيد دكتر حسن آيت در جمع تعدادي از دانشجويان كه منافقين به عنوان « نوار كودتا»، از آن ياد مي كردند، به ضرورت پي گيري همين امر مربوط مي شد. عدم اطلاع از نگراني هاي امام نسبت به نقاط ضعف آقاي منتظري، سرانجام به طرح ايده قائم مقامي او از سوي يكي از ائمه جمعه وارسته اما فاقد آگاهي از پشت صحنه فضاسازي تبليغاتي اطرافيان آقاي منتظري، منجر شد. اين در حالي بود كه جلسات جامعه مدرسين حوزه علميه قم با توجّه به شناخت نزديك اعضاي آن با ويژگي هاي شخصيتي آقاي منتظري و نيز بيت او بدون نتيجه قاطعي درباره قائم مقامي او سپري شده بود. مخالفت اساسي با قائم مقامي آقاي منتظري، چيزي بود كه امام راحل در هنگام بررسي موضوع در مجلس خبرگان در ملاقات هاي خصوصي به صورت تلويحي آن را متذكر شده بودند و بعدها در نامه 6/1/1368 به منتظري بر آن تصريح فرمودند، اما تبليغات كاذب و خلط اين مسئله با اختلافات سياسي و مديريتي در مجموعه نيروهاي خط امام، امكان شنيدن اين سخن متفاوت را به هيچ كس نداد.
آقاي محمد محمدي ري شهري در كتاب سنجه انصاف نقل مي كند:
آيت الله محمدي گيلاني در تاريخ 6/9/79 به مناسبت شهادت حضرت امام كاظم(ع) در منزل آقاي علي رازيني ضمن سخنراني گفت: يك روز قبل از مطرح شدن قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان (25/4/1364) من ضمن تماس با دفتر امام(ره) كتبا (از طريق آقاي توسلي و آقاي رسولي) از ايشان درخواست ملاقات كردم. در آن موقع اعلام شده بود كه امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تكه كاغذي نوشتم مطلبي واجب و ضروري است احساس وجوب كردم به عرض مبارك برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسيدم.
گفتم: »فردا قرار است موضوع قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان مطرح شود خواستم به عرضتان برسانم به آقاي هاشمي بگوييد مطرح نشود. من به آقاي منتظري ارادت دارم خدمتشان درس خوانده ام ايشان را عابد و زاهد مي دانم؛ ولي اين خصوصيات كافي نيست او از عهده اين كار بر نمي آيد.»...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان، صص 326و327.
2 . نك: خاطرات حجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري (جلد دوم)، صص 63و64.
3 . صحيفه امام، ج 18، صص 6و7.
4 . نك: محمد محمدي ري شهري، خاطرات سياسي، صص 26و27.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14