(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه ۳۱  فروردین ۱۳۹۱ - شماره ۲۰۱۸۸

چراغ راه
چشم و هم چشمي خوب و بد از نگاه قرآن
حكايت خوبان
پرسش و پاسخ؟
سلوك عارفانه
روزي تضمين شده و تمدن سازي



چراغ راه

راهكارهاي نورانيت قلب
قال الصادق(ع): طلبت نورالقلب، فوجدته في التفكر و البكاء.
امام صادق(ع) فرمود: روشني قلب را جست وجو نمودم، پس آن را در انديشيدن (توحيدي) و گريستن (عاقبت راه) يافتم.(1)
ــــــــــــــــــــ
1- مستدرك الوسايل، ج 12، ص 173

 



چشم و هم چشمي خوب و بد از نگاه قرآن

فرشته محيطي
رقابت يكي از مهمترين انگيزه هاي حركتي در انسان است. ريشه رقابت مي تواند احساس كمبود، حسادت، غبطه، رهايي از نقص و دست يابي به كمالي باشد. بنابراين، رقابت ها مي تواند به دو شكل مثبت و منفي و از نظر ارزشي، خوب يا بد باشد. در اين راستا در آموزه هاي وحياني، تربيتي و اخلاقي و نيز روان شناسي اجتماعي و حتي اخلاق سياسي و اقتصادي، از رقابت سالم و ناسالم سخن به ميان آمده است.
در روان شناسي اجتماعي، از رقابت ناسالم به عنوان نابهنجاري سخن به ميان مي آيد و راه هايي براي درمان آن ارايه مي شود؛ زيرا اين نابهنجاري رفتاري، نشانه اي از عدم سلامت شخص از نظر رواني است و مي بايست درمان شود.
قرآن به مسئله چشم و هم چشمي به عنوان يك رقابت سالم و ناسالم توجه داشته و به تبيين مصاديق هر يك و راه هاي درمان اين بيماري رواني و نابهنجاري اجتماعي پرداخته است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا ديدگاه قرآن را در اين باره بيان كند.
¤ ¤ ¤
رقابت ارزشي و ضدارزشي
انسان با انگيزه هاي گوناگوني تلاش مي كند. البته در ذات همه انسان ها، كمال گرايي و رهايي از نقص وجود دارد كه مهم ترين و اصلي ترين عامل تلاش و حركت انساني است. چنانكه خداوند در آيه 6 سوره انشقاق از تلاش طبيعي و فطري انسان براي رسيدن به خدا سخن به ميان مي آورد، زيرا خداوند كمال مطلق است و هر كسي دوست دارد تا با تقرب به خدا، مظهر كمالات الهي شود و از همه نواقص رهايي يابد و در مقام سبحان درآيد و پاك و منزه از هر عيب و نقصي گردد.
البته بسياري از مردم به علل و عوامل گوناگون دچار گمراهي مي شوند؛ چرا كه در تشخيص كمال يا راه رسيدن يا ابزار به دست آوردن به خطا و اشتباه مي روند و يا به عللي قدرت تشخيص را از دست مي دهند. اينكه چه علل و عوامل موجب مي شود تا انسان از مسير كمالي گمراه شود، سخني ديگر است كه در مجالي ديگر مي بايست به آن پرداخته شود؛ اما آنچه در اينجا مهم است، تاكيد بر اين نكته است كه انسان به طور طبيعي و فطري كمال خواه و نقص گريز است؛ اما به هر علت و عاملي، گاه به خطا و اشتباه مي رود و چيز غيركمالي را كمال مي يابد و اين گونه است كه حركت هاي كمالي او دچار نقص، مشكل، بحران و آسيب مي شود.
دست يابي به كمال هر چند كه همراه با خطا و اشتباه در تشخيص، راه و ابزار و مانند آن باشد، مهمترين و اصلي ترين عامل حركتي انسان است و همين عامل است كه آدمي را به تلاش و كوشش وامي دارد.
از آن جايي كه زمان، بسيار محدود و فرصت عمر كوتاه است، هر كسي مي كوشد تا به سرعت به كمالات مطلوب از نظر خود دست يابد. خداوند نيز براساس همين كوتاهي عمر و فرصت دست يابي به كمال، از انسان ها خواسته است تا در اين كار سرعت و شتاب ورزند؛ (آل عمران، آيه 133) زيرا انسان تنها در همين مدت كوتاه عمر است كه مي تواند به كمالات بايسته و شايسته اش برسد و متاله و رباني شود.
همچنين از آن جايي كه امكانات دنيوي بسيار محدود است، دست يابي به كمال مطلق نيازمند رقابت شديد ميان انسانهاست؛ زيرا هر كسي مي بايست با توجه به محدوديت هاي دنيوي، كمالات را به دست آورد و آن را در خود تحقق بخشد. از اين رو رقابت براي دست يابي سريع تر و بيشتر به كمالات در ميان آدمي شكل مي گيرد. بر همين اساس خداوند در آيه پيش گفته و همچنين آيات ديگر از جمله 148سوره بقره و 48سوره مائده خواهان رقابت و بردن گوي سبقت از ديگران مي شود.
از نظر قرآن، فرصت كوتاه عمر براي مردم، همانند ميدان مسابقه اي است كه هر كسي مي بايست با سرعت تلاش كند تا به خط پايان برسد و گوي سبقت را از ديگران بربايد و بر تخت كمالات تكيه زند.
بر اين اساس، مي توان گفت كه دنيا و فرصت كوتاه عمر، ميدان رقابت شديد ميان انسانهاست و كساني در اين ميدان پيروز و سربلند هستند كه افزون برشتاب و سرعت، بهترين وضعيت را براي خود پديد آورند. اين جاست كه مسئله رقابت سازنده و سالم در برابر رقابت غيرسازنده و ناسالم مطرح مي شود.
معيارهاي رقابت سالم
از آن جايي كه از نظر قرآن، كمال مطلق در خدايي و رباني شدن انسان از طريق فعليت و ظهور بخشي به اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات هر انساني است، مي توان مدعي شد كه رقابت سالم و سازنده، رقابتي است كه اين هدف را تحقق بخشد.
اما بايد توجه داشت كه تحقق اين هدف يعني متاله و رباني شدن انسان، روش ها و ابزارهاي مناسب خودش را مي طلبد و اين گونه نيست كه هدف، وسيله را توجيه كند و انسان بتواند براي دست يابي به كمال مطلوب از هر روش و ابزاري بهره گيرد.
خداوند در بيان دست يابي انسان به كمالات راه مستقيم عبوديت را با وسايلي كه ارزشي ترين آن، اخلاق خوب و نيكو است بيان مي كند. اصولا آموزه هاي وحياني اسلام و قرآن، چيزي جز بيان اصول اخلاقي نيست كه در قالب هائي چون احكام و قانون بيان مي شود تا آدمي در سايه سار آن به كمالات مطلق دست يابد. از اين رو پيامبر(ص) درباره فلسفه بعثت خود مي فرمايد: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق؛ من براي اتمام مكارم و كرامت هاي اخلاقي برانگيخته شدم.
بنابراين، از نظر آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام، رقابت سالم مي بايست كاملا اخلاقي و در چارچوب معيارهاي اخلاق و رفتارهاي پسنديده از نظر عقل و عقلاء و شريعت باشد و هرگونه رقابتي بيرون از اين چارچوب و معيار، به عنوان رقابتي ناسالم و نادرست شمرده خواهد شد.
چشم و هم چشمي خوب و بد
بر همين اساس مي توان دانست كه چه نوع چشم و هم چشمي، سازنده و سالم خوب و كدام يك بد و نادرست است؛ زيرا چشم و هم چشمي، نوع رقابت است كه مي تواند اخلاقي و غيراخلاقي و ارزشي و ضدارزشي باشد.
از آن جايي كه از نظر اسلام، كمال مطلق، خداوند است و هر انساني بايد براي كسب آن شتاب كند و گوي سبقت را از همگان بربايد، مي توان گفت كه چشم و هم چشمي كه در اين چارچوب انجام گيرد سازنده و خوب و ارزشي و در غير اين صورت ضدارزشي و بدخواهد بود.
خداوند در بيان معيار مسابقه اخلاقي، مسابقه به هدف دست يابي به خير را مطرح مي كند و مي فرمايد: فاستبقو الخيرات؛ در كارهاي خير مسابقه دهيد. (بقره، آيه148؛ مائده، آيه48)
خير در فرهنگ قرآني آن نعمتي است كه كمالي باشد يا انسان را به كمالي برساند. از اين رو خداوند از مردم مي خواهد تا در خيرات يعني كمال و كمال خواهي مسابقه بدهند و در فرصت كوتاه عمر، خود را به آن برسانند.
همچنين مي فرمايد: سابقوا الي مغفره من ربكم و جنه عرضها كعرض السماء و الارض؛ به سوي مغفرتي از پروردگارتان و بهشتي كه عرض و پهناي آن آسمان و زمين است، سبقت بجوييد. (آل عمران، آيه 331)
بنابراين، مسابقه و رقابت مي بايست با هدف تحت پوشش قرار گرفتن در سايه غفران الهي و رسيدن به بهشت باشد. اين بهشت نيز چيزي جز همان خدايي و رباني شدن نيست؛ زيرا تا انسان، خدايي نشود در بهشت رضوان در نمي آيد. بر اين اساس، مي توان گفت كه مسير رسيدن، عبوديت و بندگي است كه در سايه اخلاق تحقق مي يابد و انسان متخلق هم همان انساني است كه اخلاق الهي يافته و صفات و اسماي الهي در او پديدار شده است.
پس چشم و هم چشمي كه به معناي الگوگيري از ديگران و رقابت و مسابقه گذاشتن با آنان است، مي بايست در چارچوب معيارهاي الهي باشد تا بتوان از آن به چشم و هم چشمي خوب و ارزشي ياد كرد وگرنه از مصاديق چشم و هم چشمي بد و ضدارزشي خواهد بود.
قرآن در آياتي گزارش مي كند كه برخي از مردم، رقابت سازنده و سالمي نداشتند، چرا كه ره گم كرده بودند و چيزهايي را كمالي مي دانستند كه يا ضدكمالي بود يا ابزاري براي كمال بود و تنها در حد وسيله و ابزار، ارزش داشت ولي برخي ها بدان اصالت داده و آن را هدف مي انگاشتند.
از جمله اين مردمان، گروهي از بني اسرائيل بودند كه قارون را الگوي خود قرار داده و مي خواستند تا مانند او شوند و در حسرت ثروت قاروني بسر مي بردند، چرا كه ثروت را اصيل دانسته و به عنوان هدف براي خود قرار داده بودند. اينان كمال را در زندگي دنيا دانسته و ثروت را عامل سعادت خود مي دانستند. از اين رو در حسرت ثروت قاروني بودند و او را الگوي رفتاري خويش قرار مي دادند.
اينان زماني بيدار مي شوند كه خداوند، قارون را با مال و كاخ و ثروت او به زمين فرو مي برد و نيست و نابود مي كند. آن زمان است كه خود را سرزنش مي كنند كه چرا قارون را الگوي خود قرار داده و چشم و هم چشمي با قارون داشتند. (قصص، آيات 67 تا 28)
از ديگر گزارش هاي قرآن، چشم و هم چشمي دو نفر بود كه در كنار هم بوستاني داشتند و هر يك ثروت و قدرت و شمار فرزندان خود را به رخ ديگري مي كشيد و اين گونه به رقابت ناسالم ميان خود دامن مي زدند. اينان در اين رقابت ناسالم دنياطلبي، چنان گرفتار آمدند كه شبانه به بوستان مي رفتند تا به دور از چشم بينوايان ميوه ها را گرد آورند تا به بينوايي كمك نكنند. در آيات قرآني گزارش شده كه اين بوستان خراب مي شود و آنان در حسرت مال و ثروت و بوستان مي مانند.
كساني كه گرفتار بينش تنگ دنيا دوستي مي شوند و معيار كرامت و بزرگي را در مال و ثروت و نعمت مي دانند، هر گاه خود را با ديگري مقايسه مي كنند اندوهگين مي شوند و براساس همان معيارهاي باطل و نادرست خود، كاهش ثروت و نعمت را اهانت و افزايش آن را كرامتي از سوي خداوند مي دانند. (فجر، آيات 51 و 61)
اصولا كساني كه به مقايسه زندگي خود با زندگي ديگران مي پردازند، از آن جايي كه دنيا همواره با محدوديت هايي مواجه است، گرفتار چشم و هم چشمي بد و ناپسند مي شوند و افزون بر اينكه خود را به رنج مي افكنند موجبات رنجش ديگران را نيز فراهم مي كنند.
كسي كه به مقايسه مادي زندگي خود با زندگي ديگران مي پردازد، گرفتار نوعي خودكم بيني مي شود و خود را در ميان مردم خوار و پست مي شمارد (فجر، آيه 61) از نظر اين دسته از افراد، اگر وضعيت مادي مطلوب شود، وضعيت اعتباري و روحي آنان نيز بهتر مي شود (فجر، آيه 51) زيرا ملاك و معيار كرامت و اهانت را ماديات دنيوي مي دانند، در حالي كه كرامت انسان در تقوا و كمالاتي است كه كسب مي كند و براي آن پاياني نيست، همچنانكه اهانت و خواري را مي بايست در دوري از خداوند و بي تقوايي و نقص وجودي خود دانست.
آثار و پيامدهاي چشم و هم چشمي بد
چنان كه گفته شد، چشم و هم چشمي، ريشه در رقابت ناسازنده و ناسالم و الگوبرداري هاي نادرست دارد. از اين رو شخص، گرفتار بيماري هائي چون حسادت، حسرت و اندوه و افسردگي مي شود و گمان مي كند كه فقدان ثروت و كمبودهاي مادي به معناي اهانت و ذلت و خواري اوست. (فجر، آيه 61)
وقتي ما از پديده نابهنجار چشم و هم چشمي سخن به ميان مي آوريم، منظور رقابت و مسابقه در ماديات است؛ وگرنه مسابقه در معنويات و اخلاق و اين كه هركسي در كار نيك و خير شتاب كند و در انجام آن گوي سبقت را از ديگران بربايد، بسيار كار پسنديده و اخلاقي است و خداوند در آيات زيادي آن را تشويق و ترغيب كرده و به عنوان يك ارزش معرفي نموده است.
پديده نابهنجار چشم و هم چشمي بد از جمله پديده ها و نابهنجاري هايي است كه درميان مردم و بخصوص زنان به شكل گسترده وجود دارد و بيشتر افراد دست كم در موردي و يا زماني گرفتار اين نابهنجاري اجتماعي مي شوند. مولفه هاي اساسي چشم و هم چشمي بد در تظاهر، رقابت ناسالم، احساس خودكم بيني و كمبود، در امور مادي و ارضاي آن به اشكال گوناگون يافت مي شود.
چشم و هم چشمي بد، نوعي نقص و نارسايي در شخصيت شخص و نادرستي در بينش و نگرش او است كه مي تواند منجر به بيماري خطرناك رواني چون احساس افسردگي و نوميدي و بي اعتمادي شود.
اگر چشم و هم چشمي از نوع رقابت بد و ناسالم در خانواده اي وجود داشته باشد، كودكان اين خانواده ها نيز دچار مشكلات ويژه اي مي شوند. از آنجا كه كودكان رفتار پدر و مادر را ملاك اعمال خود قرار مي دهند، پدر و مادري كه دچار چشم و هم چشمي بد و حسادت آميز و خودكم بيني باشند، سبب بروز اين پديده در كودكان خود مي شوند؛ زيرا اين پدر و مادر نمي توانند به كودك بياموزند كه قدرت واقعي، در دوست داشتن ديگران و از خود گذشتگي است، بلكه كودك از روي رفتار پدر و مادر به اين نتيجه مي رسد كه تظاهر به اموري و گردآوري ثروت و ماديات و بها دادن به آن، ملاك برتري افراد انساني است.
اين درحالي است كه والدين به عنوان الگوهاي سازنده كودك، مي بايست چشم و هم چشمي خوب را تشويق كنند و رقابت سالم را در امور معنوي و علمي بدانند؛ چرا كه امتياز واقعي انسان در اخلاق خوب و امور معنوي است كه باعث رشد و تكامل فرد مي شود.
بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در برخي از موارد موجب تحريك افراد و وقوع تخلفاتي در آنها مي شود. در بسياري از موارد، وسواس، اختلاف هاي رفتاري، پرخاشگري و حتي طلاق در خانواده ها از چشم و هم چشمي هاي كوچك آغاز شده است.
روان شناسان براين باورند كه چشم و هم چشمي ها، اگر به صورت رقابت سالم در زمينه تحصيلي، حرفه و شغل باشد موجب پيشرفت انسان است، ولي بيشتر اوقات به صورت رقابت ناسالم در همه زمينه ها از قبيل خريد لوازم منزل، پوشاك، طلا و زيورآلات، انتخاب رشته تحصيلي و حتي سفرهاي خارجي و زيارتي مشاهده مي شود كه نه تنها موجب پيشرفت نمي شود، بلكه از نظر اقتصادي هم به خانواده و حتي جامعه لطمه مي زند.
فردي كه چشم و هم چشمي از نوع ناسالم دارد، به دليل احساس حقارتي كه دارد (فجر، آيه 61)، مي خواهد در انجام كار يا زمينه اي از ديگران بهتر باشد و سعي مي كند به نوعي سرپوشي بر اين احساس بگذارد، به همين خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه كه هست، قلمداد مي كند. (اعراف، آيه 21 و سوره ص، آيه 67) در حالي كه انسان بايد به دنبال تأمين نيازهاي طبيعي خود باشد و در حد طبيعي هم براي تأمين آنها تلاش كند و كمال مطلق را در اين ابزارها و روش ها بجويد.
يكي از دلايل ديگري كه موجب مي شود چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در جامعه و در بين افراد شيوع پيدا كند، تسلط روحيه رقابت ناسالم در جامعه است، يعني افرادي كه از حيث امكانات مادي و معنوي دچار كمبود هستند، بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادي و خانوادگي خود به دنبال نيازهاي غيرواقعي مي روند و با اعتقاد بر اين كه اگر فلان مقام يا موقعيت را داشته باشم در جامعه مقبوليت بيشتري خواهم داشت، مرتباً اتومبيل يا وسايل منزل خود را ارتقا مي دهند و در اين ميان رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون و فيلمهاي سينمايي نيز به اين پديده، بيشتر دامن مي زنند تا جايي كه چشم و هم چشمي بد و تقليد از لباس شروع مي شود و به تدريج در تمام زمينه ها از قبيل مجالس ميهماني، معاشرتها و رفت و آمدها حتي در انتخاب مسكن و وسايل زندگي تأثير مي گذارد.
وقتي در يك جامعه ارزشها تغيير پيدا كنند و داشته هاي مادي جاي ارزشهاي معنوي را بگيرند، افراد براي به دست آوردن جايگاه اجتماعي مي كوشند خود را به ابزار روز مجهز سازند. آنها مي پندارند كه داشتن اين ابزار موجب مي شود سريع تر پيشرفت كنند و بيشتر ديده شوند و اين گونه سعادت و خوشبختي واقعي را تجربه كنند. (قصص، آيات 67 تا 28)
ناآگاهي، تجمل گرايي، داشتن اعتقادات ضعيف، به دنبال مد بودن، غلبه احساسات بر تعقل، تبعيت از فرهنگ هاي بيگانه بدون شناخت و ارزيابي دقيق از آن فرهنگ، عدم تشخيص نيازهاي واقعي خود، خانواده و جامعه، حاصلي جز چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در جامعه ندارد و مردم به جاي تحقق كمالات اخلاقي و معنوي به سمت ثروت هاي قاروني و الگوبرداري از آن ها مي روند و رقابت و مسابقه ناسالمي را رقم مي زنند. (همان)
بسياري از مشكلات خانواده ها به خاطر چشم و هم چشمي در خريد وسايل و لوازم خانه در طول زندگي است، بعضي از زنان به منظور تعويض وسايل خانه و به دنبال تشريفات و ظواهر زندگي به خصوص در نزديكي ايام نوروز، همسران خود را به هر زحمت و مشقتي مي اندازند تا لوازم قديمي خانه را عوض كند. اكثر زنان جامعه ما زنان قانعي هستند و در مقابله با مشكلات و مسائل سخت زندگي با شوهران خود همراهي مي كنند ولي تعدادي هم هستند كه در برابر خواست هاي خود گذشت نمي كنند، طمع و زياده خواهي در زندگي، هم براي مرد و هم براي زن در بسياري از موارد به بحران هاي جدي در زندگي هاي مشترك ختم مي شود.
درمان رقابت ناسالم و چشم و هم چشمي بد
چنان كه گفته شد، ريشه رقابت ناسالم را مي بايست در كج فهمي، عدم تشخيص حق و كمال از باطل و نقص، تغيير ارزش ها و اصول اخلاقي، جايگزين شدن ماديات به جاي معنويات، حسادت، غرور و كبر، عدم اعتماد به نفس، احساس خود كم بيني و مانند آن جست.
بنابراين، لازم است با تغيير در بينش ها و نگرش ها رفتار مردم را بهبود بخشيد و اجازه نداد كه جامعه دچار رقابت ناسالم و چشم و هم چشمي بد شود. براي اين منظور مي بايست بر اصولي چون غبطه در امور معنوي و رقابت سالم در معنويات و امور اخلاقي تاكيد كرد و ارزش ها را در امور خير و مناسب دانست و با بيدار كردن وجدان هاي خفته، آنان را به سمت و سوي كمال واقعي يعني خدايي شدن هدايت كرد و همه ابزارهاي مادي و دنيوي را به عنوان يك وسيله به مردمان فهماند و اجازه نداد تا ابزار به عنوان هدف و وسيله به عنوان كمال مطرح شود و ضدارزش به جاي ارزش بنشيند.
به هر حال رقابت غيرسازنده ميان افراد جامعه، عامل مهمي در ايجاد چشم و هم چشمي است از اين رو بايد با آموزش درست و ايجاد بينش و نگرش سازنده، رقابت هاي نادرست را به شكل رقابت هاي سازنده چون مسئله غبطه تبديل كرد و جامعه را از آثار زيانبار چشم و هم چشمي و صرف هزينه هاي بسيار در امور غيرمفيد رهايي بخشيد.

 



حكايت خوبان

زهد و تواضع سلمان
روزي كه ابوذر مهمان سلمان شد، تكه اي نان خشك را در آب خيساند تا بدان سد جوع كنند. ابوذر گفت: كاش در كنار اين نان، نمك بودي، سلمان برخاست و ظرف خويش را به نزد كسي گرو نهاد و نمك ستاند و ابوذر بر نان خويش نمك مي زد و مي گفت: «الحمدلله الذي رزقنا هذه القناعه » ستايش خداي را كه به ما اين قناعت را عطا فرمود. سلمان گفت: گر اهل قناعت بودي، ظرفم گرو نبودي؟(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 35

 



پرسش و پاسخ؟

آفات الگوي مصرف
پرسش:
اسراف كه يكي از مهم ترين آفت هاي الگوي مصرف به شمار مي آيد از چه ابعاد و جلوه هايي در زندگي فردي و اجتماعي برخوردار است؟
پاسخ:
در بخش قبلي پاسخ به اين سؤال به دو شاخص مهم اسراف شامل:
1-افراط در رفاه طلبي و تجمل گرايي
2-تباه كردن ثروت اشاره كرديم. اينك در بخش پاياني دنباله مطلب را پي مي گيريم.
3- ساخت و سازهاي افزون بر نياز
يكي ديگر از مصاديق اسراف- كه مورد ابتلاي بسياري از ثروتمندان است- ساخت و سازهاي بي رويه و افزون بر نياز است. در روايتي از پيامبر اعظم(ص) آمده است: هر كس ساختماني بيش از اندازه نيازش بسازد، روز قيامت، بر او سنگيني خواهد كرد. (كنزالعمال، ج 15، ص 406)
اين نوع اسراف كاري، به ويژه در شرايطي كه بسياري از مردم، توان تهيه كوچك ترين سرپناه را براي خود ندارند، به شدت نكوهيده شده است، و معصومان در رواياتشان با تعبيرهاي بسيار تندي، مسلمانان را از ساختن چيزي كه بدان نياز ندارند، نهي كرده اند.
4- پيروي كوركورانه از بيگانگان در مصرف
همانند بيگانگان مصرف كردن، پيامدهاي زيانباري براي اقتصاد و فرهنگ جامعه اسلامي دارد، اما بي ترديد، آثار سوء فرهنگي مصرف گرايي به شيوه بيگانگان، به مراتب خطرناك تر از زيان هاي اقتصادي آن است.
از ديرباز، بيگانگان براي به سلطه درآوردن كشورهاي ديگر، از اقتصاد به عنوان ابزار سلطه فرهنگي و به دنبال آن، سلطه سياسي، بهره مي بردند. از اين رو، در روايات اسلامي، مسلمانان، به شدت از تشبه به بيگانگان در مصرف و پيروي كوركورانه از آنان نهي شده اند.
در حديثي از امام باقر(ع) از پدران بزرگوارش نقل مي فرمايد: «خداوند، به يكي از پيامبران وحي فرمود كه به قومش بگويد: همچون دشمنان خدا لباس نپوشند، مثل آنان خوراك نخورند و به شكل ايشان در نيايند، كه در اين حال، همچون آنان، دشمن خدا خواهند بود. (علل الشرايع، ص 348) و بر اين اساس، مصرف گرايي به شيوه بيگانگان، در صورتي كه مصداق اسراف كمي نباشد، بي ترديد، يكي از مصاديق بسيار خطرناك اسراف كيفي است و مبارزه همگان، براي پيشگيري از مفاسد فرهنگي، اقتصادي و سياسي آن، لازم و ضروري است.
5- تفريط در مصرف
تفريط در مصرف، مانند اسراف و افراط در آن، پيامدهاي زيان بار گوناگوني دارد. از اين رو، اسلام، از يك سو، با افراط و اسراف در مصرف، به شدت مخالف است و به ميانه روي و ساده زيستي، سفارش مي كند و از سوي ديگر، تفريط در مصرف و سختگيري بر خود و خانواده را نيز محكوم مي نمايد. در حديث نبوي آمده است: بخوريد و بياشاميد و صدقه بدهيد و بدون فخرفروشي و اسرافكاري، جامه بپوشيد، زيرا هر آينه، خداوند دوست مي دارد كه نعمتش بر بنده اش نگريسته شود.
افزون بر آيات و رواياتي كه به بهره گيري از مواهب الهي، توصيه دارند، در احاديث فراواني، كساني كه خود را از لذت هاي مشروع زندگي محروم مي كنند، به شدت نكوهش شده اند.
در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است كه آن حضرت هنگامي كه شنيد ده نفر از اصحاب او، شماري از لذت هاي زندگي را بر خود تحريم كرده اند، ضمن نكوهش اين اقدام، در يك سخنراني عمومي فرمود: جز اين نيست كه كساني پيش از شما، بر خود سخت گرفتند و از اين روي، هلاك شدند، ايشان بر خود سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت. پس اينان (راهبان و كشيشان) باقي مانده در ديرها و صومعه ها هستند. (مجمع البيان، ج 3، ص 364)

 



سلوك عارفانه

راهكار نجات سالك
از شبهات و فتنه هاي زمان
(اي سالك راه حق) در رواياتمان اين طور داريم كه وقتي دلتان تعلق كوچكي به دين الهي پيدا كرد، از خداوند بخواهيد كه اين دلبستگي عمق پيدا كند و يك سنخ مسائل دنيوي سبب نشود كه اين رابطه دروني با خدا قطع شود. از جمله اين روايت از امام صادق (ع) است كه مي فرمايند:«ستصيبكم شبهه فتبقون بلاعلم يري و لاامام هدي»، به زودي شبهاتي به شما مي رسد كه مي خواهد شما را منحرف و گمراه كند، و شما مي مانيد بدون نشانه اي كه راه حق را به شما نشان دهد، يا امامي كه شما را هدايت كند... چون ما دو نوع هدايت داريم، يكي «ارائه طريق» است كه راه را به تو نشان مي دهد، ديگري «ايصال به مطلوب» است كه دستت را مي گيرد و به مقصد مي رساند. مراد از «علم يري» اشاره به ارائه طريق است و منظور از «امام هدي» اشاره به ايصال به مطلوب است، يعني پيشوايي كه به دنبال او حركتي كني. بعد حضرت مي فرمايد:«لاينجو منها الامن دعا بدعاء الغريق» يعني هيچ كس دراين شرايط نجات پيدا نمي كند مگر آن كسي كه با دعاي غريق از خدا درخواست هدايت كند. يعني اين شبهه ها انسان را مانند همان كسي كه درگرداب افتاده و دارد غرق مي شود، سرگردان و مستغرق مي كند. راوي مي گويد:«قلت و كيف دعاء الغريق» يعني عرض كردم دعاي غريق چگونه است؟ حضرت فرمود: اين طور بگو:«يا الله يا رحمان يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك» (بحارالانوار، ج 52، ص 148) 1
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1-سلوك عاشورايي، آيت الله شيخ مجتبي تهراني، منزل چهارم، ص 83

 



روزي تضمين شده و تمدن سازي

محمدباقر تقدمي
در مطلب حاضر نويسنده با اشاره به تضمين رزق و روزي انسان از سوي خداوند، تلاش را لازمه رسيدن به اين روزي مي داند و بر ضرورت آباداني زمين و تمدن سازي تأكيد مي كند.
انسان در زمين براي هدفي خاص مأموريت يافته و در آن سكنا داده شده است. مأموريت انسان افزون بر خودسازي، ديگرسازي به معنا عام آن است. به اين معنا كه هم انسان هاي ديگر را ياري رساند تا به كمال دست يابند و هم موجودات هستي را به عنوان خلافت الهي و ربوبيت طولي پرورش داده و به مقام كمالي شايسته شان برساند.
از اين رو افزون بر تزكيه و خودسازي، وظايفي چون امر به معروف و نهي از منكر و همچنين آباداني زمين و كمال بخشي به آن به عنوان مأموريت كلي نوع انسان مطرح شده است؛ هر چند كه در اين ميان برخي از انسان ها به دليل مقتضيات فردي و زيستي و شرايط دروني و بيروني به مقامات خاصي رسيده و انسان كاملي شده و خلافت خاصه الهي را به عنوان حجت به عهده مي گيرند. اينان با تلاش و كوشش خويش از نوع انساني برتر مي شوند و سرآمد همه موجودات و آفريده هاي الهي مي گردند و حتي بر فرشتگان و آفريده هاي كمالي در نزد خدا از كروبين و عالين برتري يافته و استاد آنان مي شوند.
از سوي ديگر از آنجايي كه خداوند هر موجودي را كه مي آفريند روزي و رزق او را از پيش فراهم مي آورد تا در تنگنا و مشقت قرار نگيرد براي انسان نيز اين گونه عمل كرده است. شرايط براي همه موجودات به گونه اي است كه هر كس روزي خويش مي خورد و پيش از آن كه آفريده شود شرايطي فراهم مي آيد كه بتواند به غذاي روح و جسم دست يابد و بتواند به كمال خويش برسد؛ در غير اين صورت كاري عبث و بيهوده است كه آفريده اي به وجود آيد و او از نظر روحي و جسمي تغذيه نشود و يا شرايط تغذيه وي فراهم نيايد و از آنجايي كه خداوند افزون بر مالكيت و قدرت، داراي علم و آگاهي به جزئيات امور هستي و حكيم به نيازهاي بشري و فرزانه به هدف است هرگز كاري عبث و بيهوده انجام نمي دهد و آفريده اي را بي رزق و روزي مادي و معنوي نمي گذارد. به اين معنا كه هر چيزي را كه او را به كمال شايسته اش مي رساند براي او فراهم مي كند.
تأثير رفتاري انسان بر محيط زيست
البته در اين ميان انسان ها به سبب دارا بودن اختيار، راه سوءاستفاده را در پيش مي گيرند و به ظاهر خللي در جهان ايجاد مي كنند و به سخن قرآن: ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس؛ در زمين از دريا و خشكي به سبب فعاليت هاي نادرست بشر فساد و تباهي راه يافته است. اين گونه است كه به سبب رفتارهاي عصياني و فسادانگيز بشر نه تنها گروهي از انسان ها بلكه برخي از جانوران و گياهان خشكي و دريا آسيب مي بينند و نمي توانند به آساني به روزي و رزق خويش دست يافته و به كمال شايسته و بايسته خود برسند.
تأثيرات رفتاري انسان در محيط زيست به دو گونه بازتاب هاي طبيعي چون آلوده كردن درياها و از ميان بردن محيط زيست جانوران و گياهان در خشكي و دريا و نيز به شكل بازتاب هاي به ظاهر غيرطبيعي چون عذاب هاي الهي بروز و ظهور مي كند. عدم پرداخت زكات موجب كاهش بارندگي و يا عصيان و كفران نعمت ها باعث كاهش روزي و رزق مي شود. اين گونه است كه روزي تضمين شده برخي از انسان ها و موجودات زميني گاه گاه دستخوش تغييرات و نوسانات مي گردد.
با اين همه خداوند چون آگاه و خبير و عالم و قادر است و هر چيزي را براساس حكمت آفريده و مديريت مي كند بر موجودات زميني رافت و رحمت مي ورزد و آنان را به طرق مختلف به روزي شان مي رساند و آنان را از روزي تضمين شده بهره مند مي سازد.
برخي از انسان ها نيز كه اهل تقوا و مغفرت هستند و خداوند در همه زندگي ايشان حضور دارد از روزي تضمين شده برخوردار هستند. از اين ميان كساني كه در جست وجوي علم دين هستند و مي خواهند آدم شوند هر چند كه در حوزه و مدارس ديني نيستند و با گله ها و رمه هاي گاو و گوسفند در بيابان زيست مي كنند ولي چون همواره در هستي تفكر مي كنند و در آفاق و انفس خويش سير مي كنند و از مصاديق واقعي طالب علم هستند اينان با اين روش خويش جزو كساني هستند كه از روزي تضمين شده بهره مند مي شوند.
ضرورت تلاش براي رسيدن به روزي تضمين شده
با اين همه از آن جايي كه جهان آفرينش براساس قوانين ثابت و طبيعي و گاه به ظاهر غيرطبيعي مديريت مي شود كه از آن به سنت هاي الهي ياد مي گردد انسان مجبور است كه براي دست يابي به اين روزي تضمين شده تلاش كند؛ زيرا: ان الله يابي ان تجري الامور الا باسبابها؛ خداوند پرهيز دارد كه امور جهان جز از مسير علل و اسباب طبيعي آن بگذرد. از اين رو قوانين و سنت هاي الهي اقتضا مي كند كه هر كسي با تلاش خويش به اين روزي تضمين شده دست يابد.
امام حسن عسكري(ع) مي فرمايد: روزي تضمين شده براي انسان نمي بايست او را از عمل به وظيفه كار كردن باز دارد.
به اين معنا كه تضمين روزي به معنا و مفهوم دست برداشتن از تلاش نيست؛ بلكه به اين معناست كه روزي مادي و معنوي هر شخصي به او در صورتي مي رسد كه تلاش كند.
با اين همه اگر تلاش انسان به گونه سالم و در مسير الهي و آموزه هاي وحياني باشد آن را به آساني به دست مي آورد و اگر براساس مسير باطل باشد به سختي به آن مي رسد.
در روايت است كه اميرمؤمنان(ع) روزي افسار اسب خويش را به شخصي در بازار مي دهد كه براي او نگه دارد. آن شخص در نبود آن حضرت(ع) افسار را از اسب جدا كرده و به درهم و ديناري مي فروشد. پس از آن كه حضرت(ع) بازمي گردد و اسب را بي افسار و مرد را گريزان مي بيند مي فرمايد كه من خواستم پس از بازگشت به همان ميزان كه او افسار را فروخته به او درهم و دينار بدهم ولي او نخواست از مال حلال، روزي تضمين شده خود را به دست آورد و همان را از راه حرام به دست آورد.
هر مقدار كه روزي براي انسان تضمين شده باشد همان اندازه نيز به او مي رسد؛ زيرا رزق انسان به روز مقدر مي شود و همان اندازه نصيب و بهره اوست كه به حلال و يا حرام به دست مي آورد و به حلال و حرام هزينه و خرج مي كند.
علت محدود بودن روزي
اينكه روزي به انسان بيش از نياز وي داده نمي شود حكمت و فلسفه اي دارد كه خداوند در قرآن بدان اشاره كرده و فرموده است: ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا في الارض ولكن ينزل بقدر ما يشاء انه بعباده خبير بصير(شورا آيه 27) اگر خداوند روزي را بر بندگانش فراخ مي گرداند، تحقيقا آنان در زمين سركشي مي كردند ولي خداوند به مقداري كه مي خواهد فرو مي فرستد؛ زيرا او از وضعيت بندگانش آگاه و به امور ايشان بيناست.
خداوند خود خالق و آفريدگار بشر است و طبيعت او را مي شناسد و مي داند كه اين بشر چگونه موجود و آفريده اي است كه هرگاه وضعيت مالي و ثروت وي خوب شد راه اتراف را در پيش مي گيرد و سر به عصيان مي گذارد.
خداوند در آيه 6 و 7 سوره علق مي فرمايد «ان الانسان ليطغي ان راه استغني؛ انسان هرگاه خود را غني و بي نياز از نظر مالي و ثروت يافت سر به طغيان مي گذارد.
به هر حال انسان موجودي است كه مي بايست در زمين به كار آباداني بپردازد و تمدني بزرگ را در آن پي ريزي كند. تمدني كه مراد قرآن است تمدني معنوي است كه بر پايه تلاش و مهر و عدالت باشد و سعادت و خوشبختي دو جهان وي را تضمين كند. تمدن جهاني قرآن تمدني بشري، فارغ از اختلافات نژادي و فرهنگي و در حقيقت تمدن جهاني بشري است.
بنابراين افزون بر تضمين روزي مي بايست انسان وظيفه و ماموريت اصلي خويش در زمين را كه تمدن سازي است فراموش نكند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14