(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 13 اردیبهشت ۱۳۹۱ - شماره 20198 

يك سينه صبر، يك سال سازندگي ( بخش پاياني)



يك سينه صبر، يك سال سازندگي ( بخش پاياني)

حسن آقايي
كسي را كه باشد دل حق شناس
نشايد كه بندد زبان سپاس
نشاط امروز مرسوم در خانه مان به وسعت ايران زمين، همانند اجتماع بي شمار پروانه هاي بي قرار گرد شمع فروزان... و يا همچون انبوه مرواريد شبنم است در پديداري پرطراوت سپيده گاهي بر تمامت گل ها و گستره سبزينه هاي هماره تكثير ديارمان.
در گذرگاه زمان اما دل هاي آكنده عطر معنويت دانايي و توانايي در حضوري خجسته از آينه داران بازتاب نما؛ آموزندگان و معلمان قدرداني مي كنند كه: روزت فرخنده باشد گلشن زندگي!
بهانه اين گزارش در هر دو شماره آن، درنگي در جايگاه و عمدتا چند و چون در پيشرفت هاي آموزشي و پرورشي محصلان است كه نسل آينده را براي سكانداري امور آينده كشور، مي پرورانند. اما با مختصر لايه برداري، ضعف معيشتي، بي ملاحظگي و كمبود حمايت نمودار مي شود كه صاحب نظراني مطرح كرده و البته راهكارهاي خروج از كم و كاستي و غفلت ها، هم بيان شده است. با هم گزارش را مي خوانيم:
موقعيت هاي معلم از زبان يك مدير
آرام، سليس، بي پيرايه ولي با نظم و رسا نظر خود را بيان مي كند جوري كه هرجمله گفتارش را مي توان يك قطعه پازل فرض كرد كه از مجموع شان يك شكل شايان توجه قاب ذهن مخاطب شود و ديدگاه و شيوه گفتارش از تأثير و فرايند سال ها تجربه حكايت دارد.
«حسين خوشنويسان» مدير دبيرستان غيرانتفاعي و مديرعامل يك مؤسسه خيريه، در ارزيابي كارشناسي جايگاه و نقش معلم در تعليم و تربيت، كه مورد سؤالم است، چنين نظر مي دهد: «حضرت امام راحل فرمودند كه معلمي شغل انبياء است، بر همين اساس بايد مقام و منزلتي والا و ارزشمند براي معلمان قايل شويم.»
معلم؛ الگوي پرورشي دانش آموزان
در يك دبيرستان و پيش دانشگاهي دولتي به هنگام زمان زنگ ورزش يك كلاس و فراغت بين دو زنگ درسي يك كلاس ديگر، به جمع عده اي از دانش آموزان مي روم. مي پرسم؛ تعريف شان از الگوپذيري دانش آموزان از معلم، چيست؟
«محمدمهدي جعفري» با اشاره به اين كه شيوه فرهنگي، اخلاقي و رفتاري بزرگترها روي فكر و تربيت كودك و نوجوان بيشتر تأثير مي گذارد، مي گويد: «در محيط هاي اجتماعي هم اين موضوع واقع است. اما از آنجا كه محصل حدود نيمي از ساعات هر روز طول سال در محيط مدرسه است به نظرم بيشترين تأثيرپذيري از همه جهت نظير اخلاقي و آموزشي، وجود تنگاتنگ داشته و دارد. درخصوص تأثيرپذيري دانش آموز از معلم، واضح است كه معلم در كلاس فقط درس كلاسيك نمي دهد. او درس درست زندگي كردن و دينداري هم به دانش آموزان مي دهد ضمن آن كه خصوصيات و گفته هاي معلم بر دانش آموز تأثيرگذار است»
اين دانش آموز در همين ارتباط نيز مي گويد: «وقتي معلمي درباره مسايل جوانان صحبت مي كند، بچه ها هم تمايل پيدا مي كنند چنانچه مشكلي غيردرسي داشته باشند. با معلم خود در ميان بگذارند. حتي معلمي داريم كه مي گويد دانش آموز اگر مشكل دارد، در غير ساعت درس و كلاس به او مراجعه و مشكلش را مطرح كند تا راه حلي پيدا شود. بنابراين، معلم از هر جهت راهنماي مفيد براي بچه هاست. پس چنين تعليم دهنده اي، بهترين اسم را دارد: «معلم».
«عليرضا كردي» دانش آموز ديگري هم بر اين باور است كه الگو گرفتن از طرز رفتار، فرهنگ و گفتار نيك معلم، به واقع نوعي سرمشق گرفتن دانش آموزان از اوست كه روي فكر و تربيت اثر مي گذارد. دانش آموز ديگر «محمدحسين رسولي» بر اين نظر است كه «بخش عمده اي از وقتش در مدرسه و با معلم و درس صرف مي شود. به گفته او در خانه نزد خانواده فرصت حضور تنگاتنگ به لحاظ انجام تكاليف درسي، كمتر است. بنابراين، بيشتر از معلم الگوي گفتاري و آموزشي مي گيرد كه روي اخلاق و زندگي روزمره اش تأثير بيشتري مي گذارد.
«كيوان نجفي» دانش آموز يك دبيرستان دولتي، مي گويد: «چون بخشي از عمر هر سال محصلان در مدرسه با معلم، صرف مي شود، به همين علت الگو گرفتن دانش آموز طي اين سال ها امري بديهي مي باشد و خصوصيات معنوي، اخلاقي و گفتاري معلم در هر مدرسه اي روي فكر و روحيه دانش آموز اثرساز مي شود. از طرف ديگر تأثير آموخته هاي الگويي معلم، غير از محيط مدرسه، در جامعه هم منعكس مي شود و سعي مي كنيم آن ها را رعايت كنيم.»
رابطه معلم و شاگرد
حياط مدرسه وسيع و درختان نسبتاً زياد، سايبان روزهاي آفتابي و هواي گرم بچه ها است. اينجا فضاي مناسب براي بازي هاي ورزشي دانش آموزان نيز مطلوب است.
«مجيدي» محصل سال سوم يك مدرسه راهنمايي دولتي است. او از معلمان مدرسه اش به خوبي ياد مي كند و مي گويد: «رابطه خوب در پرسش و پاسخ آموزگار با دانش آموزان باعث مي شود سركلاس، درس به بچه ها تفهيم شود كه اين مهم جزو الگوي خوب معلم است.»
اين دانش آموز درباره موضوع اردو، مي گويد: «دانش آموزان كم به اردو و موزه برده مي شوند.» دليلش را زياد بودن بچه ها مي داند. مي گويم مگر بايد همه دانش آموزان يكدفعه به اردو برده شوند؟ مي خندد و مي گويد: «مدير مدرسه آن طور مي گويد.» و مي افزايد: «اردو بردن براساس امتيازات مثل خوب درس خواندن، انضباط، اخلاق و...، بچه هاست. با اين حال او يكبار به عنوان اردوي زيارتي با عده اي از همكلاسي هايش به زيارت امامزاده پنج تن در تهران رفته است.» گفت وگويم با پياده شدن از اتوبوس در ايستگاه مقصد، تمام مي شود.
«دكتر مهدي فيض» دبير اخلاق و احكام يك دبيرستان غيرانتفاعي، در ادامه بيان ديدگاه هاي خود در شماره نخست گزارش، بحث الگوبرداري دانش آموزان از معلم را از زاويه ديگري مي نگرد و نيز به زعم خود، افت جايگاه برخي معلمان را تجزيه و تحليل مي كند و ضمن آن راهكاري براي ارتقاء مقام معلم ارايه مي دهد.
وي درخصوص مبحث الگوبرداري، با اين اعتقاد كه دانش آموز از كسي الگوبرداري مي كند كه آينده خودش را در امروز او ببيند، مي افزايد: «مگر دانش آموزان قرار است در آينده معلم شوند كه توقع باشد از معلم الگوبرداري كنند؟... چه بسيار مهندس و پزشك، آينده خود را در انواع مشاغل مي بينند. وقتي چنين نگاهي باشد كه از انواع مشاغل معلم او هستند، از معلم الگوبرداري مي كنند.
وي در ادامه با اشاره اين كه چنين افرادي دغدغه نان و درآمد ندارند، پيشنهاد مي كند: «آموزش وپرورش جايگاهي براي اجراي اين مورد مذكور قايل شود.»
اين دبير اخلاق و احكام و معاون فرهنگي دانشگاه جامع علمي كاربردي، ادامه گفتارش متوجه مقام معلم مي شود. با اين جمله كه جايگاه اجتماعي حاصل تعامل فرد و جامعه است، برهمين مبنا مي افزايد: «اگر ما احساس مي كنيم علي رغم جايگاه حقيقي معلم كه مقام شبيه مقام پيامبران است ولي در جامعه چنين جايگاهي احساس نمي شود، اين افت جايگاه ناشي از چگونگي تعامل هر دو طرف با يكديگر است. يعني برخي از معلمان كم دقتي هايي داشتند كه جايگاه آن را در جامعه تخريب نموده و، هم ساير اقشار جامعه بي دقتي هايي نسبت به معلمان كردند كه جايگاه آنان افت يافته است.
براي مثال: معلمي كه در موقعيت كلاس درس صحبت از كمبود حقوق و درآمد مي كند و آن را در برابر دانش آموز كه هيچ نقشي در اين مشكل او ندارد بازگو مي نمايد، خودش جايگاه خود را تخريب كرده است. از طرف ديگر و به عنوان مثال وقتي صداوسيما از ميان مجموعه كاركنان دولت، مكرر موضوع پرداخت حقوق و معوقه معلمان را مورد مانور قرار مي دهد، ناخواسته شأن معلم را در نگاه جامعه تخريب كرده است. گويي فقط معلمان مشكل و كمبود درآمد دارند. در چنين اوضاعي حال اگر بخواهيم جايگاه معلم كه جايگاه مقدس خودش است ارتقاء يابد، همه معلمان در گفتار و رفتار خود بايد تجديدنظر كنند و همچنين رسانه ها و متوليان فرهنگي و اجتماعي نسبت به عملكرد خود درباره معلمان تجديدنظر كنند.»
عارفان با علم عاشق مي شوند
بهترين مردم معلم مي شوند
«حشمت الله همتي» دبير بازنشسته آموزش وپرورش تهران، كه طبع شاعري دارد، تعريفش از منزلت معلم با اين جمله آغاز مي شود: «انسان دو آموزنده دارد. يكي روزگار و ديگري آموزگار. اولي به بهاي زندگي است و دومي به بهاي زندگيش.»
او درخصوص جايگاه معلم، اظهار مي دارد: «خداوند جهان هستي در قرآن كريم، رسالت معلمي را برابر رسالت انبياء مي داند آنجا كه مي فرمايد : -من از ميان خود شما فردي را برگزيدم تا امر تعليم و تربيت را در جامعه شما تحقق بخشد. هرچند شما در قبل در گمراهي و ضلالت به سر مي برديد.- بنابراين مبناي الهي، باتوجه به اين كه امر تعليم و تربيت بعد از انبياء و امامان، به عهده معلمان گذاشته شده، اين خود نشانه مقام شامخ و والاي معلم بودن مي باشد. به همين دليل بوده كه حضرت امام خميني(ره) همواره مي فرمود معلمي شغل انبيا است. بنابراين باتوجه به آيات قرآن كريم و فرموده امام راحل، كرامت قدر و بزرگي مقام معلم مشخص و مبرهن مي شود.»
معلمان را بيشتر دريابيم
«... برخي در اولويت هاي اقتصاد و يا فرهنگ پيشرو و برخي افراد ديگر، صنايع را عامل و كليد ترقي كشور و جامعه مي دانند. اين نظر كساني كه مطالعات آزادشان از كتابخانه عمومي و يا كتابخانه شخصي كسب كرده اند، و كم و بيش با اين تفكرات آشنا هستيم. اما نظر شخصي ام اين است كه يك جامعه علمي و تخصصي با اكثريت جمعيتي، مي تواند كليددار حوزه هاي ديگر در كشوري باشد و هوشمندانه خواهد توانست بهتر در توسعه مثلاً اقتصاد كمك رسان اين حوزه باشد. اين لازمه اش مديريت تخصصي است.»
«نادري» كارشناس امور تربيتي در ادامه، پيرامون جايگاه معلم در سطوح جامعه، براين نظر است: واقعيت اين است كه جامعه آموزگاري آن حد كه مي بايد مورد حمايت و لطف محق مسئولان قرار مي گرفت نبوده و نگاه به آنان، چيزي حدود توجه به رده شغلي متوسط جامعه بوده است. در آن صورت، تنها بخشي بالنده به گسترش فرهنگ كه آن هم به دليل دلبستگي به حرفه معلمي ادامه همكاري داشتند. اين قبيل معلمان با بيدار دلي، از شرايط حقوقي كه غالباً كمتر از بسياري دستگاه ها تدريس كرده و هنوز هستند. ليكن اكثريت، هميشه در مضيقه اقتصادي مي باشند. اكنون اين مسأله كهنه مي تواند روي توليد دانش، توسعه فرهنگ و درنتيجه جامعه روبه بسط مطالعه و داننده، ردپا از خود بگذارد و عدم تجلي علايق به دانش ورزي درخور كشوري چون ايران با فرهنگ باستاني نبوده و نيست. براي توسعه و حفظ فرهنگ اصيل مان، معلمان را بيشتر دريابيم.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14