(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 30 خرداد 1391 - شماره 20235

يادداشت هاي خبرنگار كيهان از سفر 10 روزه به عتبات
خيمه گاه حسين به شما خوشامد مي گويد (قسمت هفتم)
آپارتمان هايي كه روز به روز كوچك تر مي شود
خانواده و همسالان عامل مهم عدم گرايش نوجوان به اعتياد



يادداشت هاي خبرنگار كيهان از سفر 10 روزه به عتبات
خيمه گاه حسين به شما خوشامد مي گويد (قسمت هفتم)

رحيم چوخاچي زاده مقدم
حدود ساعت يك بعداز ظهر به يكي از گاراژهاي «كربلا» رسيديم، تا ساك ها جابه جا شود مدتي معطل شديم. آقاي دهقاني (مدير كاروان) از همانجا با ستاد تماس گرفت تا هتلي را كه از قبل در نظر گرفته شده بود دوباره هماهنگ كند. اما هتل به خاطر تعميرات از ليست خارج شده بود. هوا خيلي گرم و آفتاب تيزي در حال تابيدن بود و احتمال گرمازدگي زائرين وجود داشت و مي توان علائم اوليه آن را «طه» كه از دقايقي پيش گريه ها و بي تابي اش را آغاز كرده و پدر و مادرش را به شدت كلافه كرده درك كرد. بعد از تماس هاي مكرر قرار شدعجالتا به هتل «الملاك» منتقل شويم تا تصميم بعدي ابلاغ شود. هتل الملاك در خياباني معروف به «قبله الامام الحسين» كه انتهاي آن به «باب القبله» حرم اباعبدالله مي رسد، قرار دارد. اين هتل از هتل هاي درجه يك كربلاست كه به تازگي راه اندازي شده و به قول يكي از متصديان هتل: «خيالت راحت حاجي، آكبنده آكبنده...!». راست هم مي گفت؛ چون در مدتي كه ما در اين هتل بوديم مهندسين و كارگرها درحال تجهيز طبقه سوم اين هتل بودند و همه وسايل، نو و تازه از كارتن ها خارج شده بودند. حتي دفترچه راهنما و كارت گارانتي برخي از لوازم هنوز داخل كشوي كمدها بود.
نزديك دو ساعتي بود كه به هتل رسيده بوديم، تا آقاي دهقاني به همراه ساك ها و گذرنامه ها به ما ملحق شود، براي صرف ناهار به طرف رستوران هتل راهنمايي شديم. در اين فاصله محل استقرارمان يعني همين هتل قطعي شد و از اقبال خوبمان بعد از ناهار، آپارتمان ها هم تحويل شد با همان تركيب قبلي، من و حسين آقا و محمدعلي با هم بوديم.
صحنه هاي كربلا «فريم به فريم»
از هتل كه به بيرون مي زني پس از طي مسافت كوتاهي به يك سه راهي مي رسي. از كوچه سمت راست كه آسفالته و تميزتر هم هست، به خياباني مي رسي كه انتهاي آن به «حرم حسيني» خواهد خورد اما كوچه سمت چپ تو را يك راست به خيمه گاه مي برد. كوچه تنگ و خاكي است كه در حال ساخت و ساز است. فاصله ميان هتل تا حرم «اباعبدالله» و «خيمه گاه» بسيار كوتاه و در عين حال جالب است. جالب از اين جهت كه به اندازه تعداد دانه هاي يك تسبيح «السلام عليك يا اباعبدالله» مي گفتم تا از كوچه سمت راستي به حرم «امام حسين» مي رسيدم و به همين اندازه «السلام عليك يا زينب» را زمزمه مي كردم و از كوچه سمت چپ به خيمه گاه مي رسيدم! و چه خوب است، اگر مسير دوم را انتخاب بكني. چرا كه فكر مي كنم در اين صورت بيش از هر چيزي نمايي زيبا و در عين حال، صحنه هاي معني داري از ميدان جنگ در كربلا در قاب چشمانت قرار خواهد گرفت. ابتدا خيمه گاه، سپس «تل زينبيه»، بعد از آن هم «قتلگاه» و سپس حرم «سالار شهيدان». حرم «حضرت عباس» هم كه جاي خود دارد. اگر طبق اين آدرس عمل كني، احساس بسيار خوبي به آدم دست مي دهد و فكر مي كني كه تاريخ را درست و به ترتيب ورق مي زني و به قول هنري ها انگار، اين فرصت را به خود مي دهي تا حادثه كربلا را فريم به فريم، مرور كني. دقيقا همان نكته اي كه «حاج آقا كاهه» روحاني كاروان مان مكرر در نجف و قبل از رسيدن به نجف در داخل اتوبوس به ما توصيه مي كرد و سعي مي كرد توجه مان را به مسئله مهمي مثل كسب آگاهي و بصيرت از دل اين زيارت ها و زيارتنامه ها جلب كند. پيش خودم فكر مي كردم كه چه خوب مي شد اگر تاريخ نهضت عاشورا را آن طور كه اتفاق افتاده به صورت ميداني بررسي مي كرديم. يعني اگر تدابيري انديشيده مي شد كه مي توانستيم هرازگاهي در قالب كاروان هاي خاص تر و با همراهي چند راوي عالم و متخصص در تاريخ اسلام مسير حركت امام را از مدينه به مكه و از مكه به كربلا و سپس استقرار در خيمه گاهي كه ما اكنون نمادي از آن را مشاهده مي كنيم تعقيب مي كرديم و مورد بررسي ميداني قرار مي داديم چقدر عالي مي شد. بي شك در معبر به معبري كه كاروان امام در آن به حركت درآمده و حتي در منزلگاه هايي كه به استراحت پرداخته دريايي از تحليل هاي تاريخي وجود دارد كه به درد امروز ما مي خورد. نقد منصفانه و كارشناسانه كساني كه در بين راه به امام ملحق شده اند يا احيانا از امام جدا شده اند به قطع و يقين عبرت هاي آموزنده اي را براي نسل سرگردان امروز و آينده مان دربرخواهد داشت. ما بايد پاسخگوي سؤالات مكرر و تخصصي و هوشمندانه جوانان امروزمان درخصوص اين گونه حوادث باشيم. چرا حسين(ع) مجبور به خروج از مدينه به مقصد مكه شد؟! در مكه چه گذشت و حضرت عباس در كنار كعبه خطاب به اصحاب راستين حسين(ع) چه ها گفت و اتمام حجتي كه با ياران امام كرد چه بود؟! چرا امام حسين (ع) مثل برادرش صلح نامه امضا نكرد تا عاشورايي در كار نباشد و خيلي چراهاي ديگر. ما بايد بتوانيم با استفاده از هنرمندانه ترين مكانيزم هايي كه در اختيار داريم لغت به لغت و عبارت به عبارت زيارت عاشورا را براي بالا بردن بصيرت ملت ها واكاوي منصفانه كنيم و بگوييم كه مبارزه با باطل و ظالم هيچ منافاتي با صلح دوستي و اتحاد و برادري در اسلام نداشته و ندارد؟! چقدر عالي مي شد كه اگر چنين طرح هايي در برنامه ريزي ستادهاي اعزام كننده زائر به عتبات مقدسه گنجانده مي شد، ولي ظاهرا با توجه به شرايط منطقه و روابط كشورهاي همسايه چنين درخواستي فعلا بيشتر به رويا و يك خواسته و پيشنهاد قلبي و شخصي مي ماند تا واقعيت! اگر چه تلاش هايي دراين موضوع درسفرهاي عمره دانشجويي درحال صورت گرفتن است ولي اصلا كافي نيست.
كوچه اي كه انتهاي آن به دريايي از معرفت باز مي شود!
كوچه اي كه انتهاي آن به خيمه گاه ختم مي شود، خاكي و كم عرض است و اكثر ساختمان هاي داخل اين كوچه و اطراف آن كاهگلي، فرسوده و عنقريب درحال ريزش هستند. اگر چه تك و توك ساختمان هايي هم پيدا مي شوند كه درحال نوسازي هستند. هرچه به انتهاي كوچه نزديك تر مي شوي عرض كوچه به حتي كمتر از 2متر مي رسد. وجود بازار هميشه شلوغي كه از سرهمين كوچه آغاز مي شود برپر ازدحامي اطراف خيمه گاه افزوده است و جالب تر اينكه در ورود و خروج خانم ها به خيمه گاه هم به داخل همين كوچه تنگ باز مي شود! و واقعا درچنين شرايطي امنيت زائرين كاملا در خطر جدي قرار دارد. اگر چه دراين سه روزي كه در كربلا بوديم و نگارنده كنجكاوانه شاهد و ناظر بر آن بود، نيروهاي امنيتي كربلا در اماكن زيارتي اين شهر به طور مرتب درحال آمد و شد هستند و با دستگاه هاي مخصوص هر گونه اشياء مشكوك را به شدت زيرنظر دارند و مراقب اوضاع هستند اما به هرحال وقوع هرگونه حادثه با توجه به بافت هاي پيچيده اي كه اين شهر دارد غيرقابل اجتناب است.
يكي از وسايلي كه براي كشف مواد منفجره استفاده مي شود كه من تا به حال نديده بودم، وسيله اي بود شبيه اسلحه كلت كمري. با اين تفاوت كه در نوك لوله آن آنتن كوچكي تعبيه شده است كه مدام درحال چرخيدن است. آقاي دهقاني مدير كاروان مي گفت اين دستگاه هرجا كه نسبت به چيزي حساسيت نشان بدهد نشانه اين خواهد بود كه احتمالاً مدار الكترونيكي انفجاري رديابي شده است.
براساس اسناد معتبر تاريخي «خيمه گاه» در مقايسه با «تل زينبيه» در مكان گودتري قرار داشته است اما با توجه به تغييراتي كه به مرور زمان تا به امروز درآن ايجاد شده است، مكاني كه هم اكنون از آن به عنوان خيمه گاه ياد مي شود و من، هم اكنون درآن حضور دارم حدود 6-5 پله بالاتر از كف خيابان فعلي قرار دارد. اما با اين حال درمقايسه با مكان «تل» و «حرم مطهر»، اين مكان همچنان گودتر (حدود 2متر) به نظر مي رسد.
تدبير نظامي اباعبدالله
در آرايش و چينش خيمه ها
خيمه گاه فعلي در واقع خلاصه شده اي از خيمه گاه اصلي است و درسال 1381 شمسي توسط صنعتگران ايراني بازسازي شده است. مكان هايي كه در داخل آن به عنوان خيمه اصحاب حسين ياد مي شود بيشتر به نماد مي ماند تا خيمه. با اين حال پس از بازديد بدني وقتي وارد اين فضاي معنوي مي شوي، با كمي دقت مكان خيمه ها را كه با پنجره فولادي و تابلويي به سه زبان عربي، فارسي و انگليسي كه بر سر هر كدام شان نصب شده است خواهي يافت.
وقتي وارد فضاي خيمه گاه مي شوي دراولين نگاه به راحتي مي توان به وجود يك تدبير و آرايش خاص نظامي درچينش خيمه ها پي برد. اين آرايش نشان مي دهد امام حسين (ع) در زماني كه كاروان را دراين منطقه مستقر كرده بودند لاجرم براي حفظ امنيت جاني زنان و كودكان، پيش بيني هاي لازم بعد از شهادت سردارانش و حتي بعد از خودش را هم كرده اند.
حتي نقل شده است كه شب قبل از آن واقعه، شخصا و به كمك اصحاب خارهاي دشت معروف به «نينوا» را كه قرار است فرداي عاشورا كودكان و زنان براي رهايي از دست جنايتكاران جنگي، درآن پراكنده و سرگردان خواهند شد، پاكسازي كردند تا مبادا خاري در دست و پاي مظلومي و معصومي فرو رود!
اولين خيمه، خيمه نگهبان سپاه
وارد خيمه گاه كه مي شوي اولين خيمه اي كه توجه تان را به خود جلب خواهد كرد متعلق به حضرت ابوالفضل العباس است. او حكم نگهباني خيمه گاه را رسما از برادرش اباعبدالله داشت و تا عباس زنده بود هيچ فردي از دشمن جرات نزديك شدن به خيمه گاه را نداشت و اتفاقا بعد از شهادت او بود كه امام دستور به آتش كشيدن خندق ها را داد تا دود ناشي از آن حمله غافلگيرانه دشمن به خيمه گاه را خنثي كند يا حداقل به تاخير بيندازد. آخرين خيمه هم كه در انتهاي خيمه گاه قرار دارد متعلق به حضرت قاسم فرزند رشيد امام حسن(ع) است.
خيمه اباعبدالله در واسط خيمه گاه و پـشت به پشت خيمه برادر خيمه خواهرش حضرت زينب(س) درنظر گرفته شده است. اين دو خيمه به دلايلي كه تاريخ به مورد به مورد آن اشاره كرده است از داخل به هم راه دارند. خيمه حضرت علي اكبر دركناري و خيمه امام زين العابدين (ع) هم در روبه روي خيمه حضرت زينب (س) قرار دارد.
حضرت زينب با چند مسئوليت همزمان در كربلا
«حاج آقا كاهه» درحالي كه به پنجره فولادي خيمه حضرت زينب(س) تكيه زده بود مي گفت: پس از شهادت ابوالفضل العباس مسئوليت سرداري خيمه گاه عملاً به دوش حضرت زينب افتاد و با بدرقه برادر به سوي ميدان نبرد، چندين مسئوليت ديگر هم همزمان برشانه هايش سنگيني كرد اما با شهادت اباعبدالله و وصيتي كه برادر هنگام رفتن به او كرده بود بزرگ ترين مسئوليت تاريخ يعني هدايت نهضتي كه جدش پيامبر گرامي آغازگر آن بود برعهده قرارگرفت و مسئوليتش چندين برابر شد.
به هر حال اگر چه در بازسازي خيمه گاه حالت نعلي شكلي اوليه اش حفظ شده است، اما مساحت فعلي خيمه گاه خيلي كوچك تر از خيمه گاه اصلي است.
اولين ديده بان و خبرنگار كربلا!
بعد از خيمه گاه بي اختيار متوجه «تل زينبيه» بناي بسيار زيباي كاشيكاري شده آبي رنگ شديم. ارتفاع «تل» از سطح زمين حدود 5متر است به طوري كه براي رسيدن به آن بالا حدود 10پله را بالا رفتيم. بالا رفتن از اين پله ها براي زائرين سالمند سخت و غيرممكن بود. از اين بالا، هم خيمه گاه قابل رويت است و هم حرم «آقا». امكان ندارد كه در آن بالا قرار بگيري ولي تحت تأثير فاصله ها قرار نگيري! اين تپه حدود 150 متر با خيمه گاه فاصله دارد و حدود نصف اين فاصله را هم با قتلگاه داريم. حاج آقا مي گفت، تصورش را بكنيد حضرت زينب(س) با 56سال سن بيش از 30 بار اين مسير 150متري را در آن شرايطي كه خود مي دانيد و با تحمل تمامي دغدغه ها و نگراني هايي كه تاريخ نيز آن ها را به ثبت رسانده، به تنهايي به دوش مي كشيد و هروله كنان اين مسير را دويده است و چندين بار هم فاصله «تل» تا نزديكي هاي «قتلگاه» را طي كرده است!. اين «تل» در واقع رصد خانه اي بود براي آن حضرت در هنگامه جنگ. آن هنگامي كه هلهله دشمن را مي شنيد خود را از خيمه گاه به بالاي اين بلندي مي رساند بدون كوچك ترين ايستادني و مكثي تا به تازه ترين خبرها دست يابد. حاج آقا كاهه از من مي پرسيد؛ شما حتما به عنوان يك خبرنگار اين را بهتر از هر كس ديگري بايد درك كنيد و من پيش خودم با آهي از درون به ياد جبهه هاي جنگ خودمان افتادم و گفتم حتما، حتما درك مي كنم، با تمام وجودم درك مي كنم... زير لب مي گفتم اي كاش روز خبرنگارمان هم همان روز پرستارمان بود و هر دو به نام نامي بي بي دوعالم، بانو زينب كبري(س)...
ما كجا او كجا؟!
در بخشي از عمليات كربلاي 5نيروهاي جان بر كف مان توانسته بودند در شرايطي بسيار سخت مناطقي را در آن طرف كانال ماهي به تسخير خود درآورند و قرار بود ما به عنوان جايگزين، و مثلا تازه نفس براي كندن سنگرهاي محكم مسافتي حدود 600 متر را با همراه داشتن مقداري گوني و بيلچه و چند نارنجك، خودمان را برسانيم به خاكريزي كه رزمندگان پيش از ما در آن مستقر بودند. هوا بسيار گرم و سوزناك و خفه كننده بود و بوي دود و آتش و انفجارات پي درپي گلوله هاي دشمن به قدري شديد و آزاردهنده و وحشتناك بود كه مجبور بوديم اين مسافت را به صورت نيم خيز طي كنيم و به هيچ وجه مجال ايستادن براي اندكي استراحت و نفس گيري مجدد هم نبود چرا كه كاملا در تيررس توپخانه و تك تيراندازهاي دشمن قرار داشتيم. جالب اينكه وقتي به پشت خاكريز هدف رسيديم بسياري از افراد كه اين مسافت را طي كرده بودند از فرط خستگي اكثر امكانات همراه خود را در مسير حركت از دست داده بودند و به ناچار با قاشق و تركش هاي خمپاره هايي كه در اطراف پراكنده بود در حال كندن و پركردن گوني ها بودند، حتي برخي از افراد از فرط خستگي نتوانسته بودند با گروه همراهي كنند و در نيمه راه متوقف شده بودند...!.
محمدعلي خيلي كنجكاوانه به اين فاصله ها دقت داشت. به او گفتم: حضرت «هاجر» در بيابان هاي بي آب و علف تنها دغدغه اش تشنگي نوزادش «اسماعيل» بود و وقتي آستانه صبرش به پايان رسيد 7بار فاصله 378متري ميان «صفا» و «مروه» را هروله كرد در حالي كه تنها دغدغه اش يافتن جرعه آبي به قدر تشنگي يك نوزاد بود، ولي حضرت زينب كبرا چه...؟!
اينجا رصدخانه كربلا و عاشورا بود و او گزارشگر و خبرنگار اين رصدخانه و طبق حكمي كه برادربرايش زده بود حكم ديده باني جبهه عاشورا را هم او برعهده داشت. زينب در بالاي اين «تل» صف هاي حق و باطل را و نبرد نور و ظلمت را به نظاره نشست و همه وقايع را به حافظه تاريخي اش سپرد و گزارش جانانه اي از اين واقعه را در روزهاي اسارت كه قرار بود تحقير كاروان اسرا و سرهاي برنيزه براي «عبيدالله» پيروزي همراه با غرور بياورد. گزارش زينب در آوردگاه هاي بحث و مناظره نه تنها براي او بلكه براي همه كساني كه در آينده زخارف دنيا را بر ابتياع حقوق حقه بشريت ترجيح داده اند ومي دهند شكست و خفت به ارمغان آورد. به محمدعلي گفتم؛ من فكر مي كنم اين جمله شايسته حضرت است كه اگر بگوييم ايشان سومين حكم و مسئوليتي كه برادر برايش درنظر گرفته بود يعني ادامه نهضت را به خوبي برعهده گرفت و در سلامت تمام به سرمنزل مقصود رساند و اينكه امروز ما مي توانيم در دنيا در قالب بيداري اسلام در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح عرض اندام كنيم از چشمه فيوضات حماسه اي است كه اين زن رشيد و شجاع در آن مقطع آفريده است.
¤ ¤ ¤
پس از تحويل كفش ها به كفشداري و خلع يد از گوشي هاي همراه و دوربين عكاسي پشت سر حاج آقا وارد حرم اباعبدالله شديم...
ادامه دارد

 



آپارتمان هايي كه روز به روز كوچك تر مي شود

عليرضا سزاوار
رشد روز افزون جمعيت شهرهاي بزرگ و افزايش تقاضا براي مسكن عاملي بود تا تغييرات بسيار مهمي در نحوه و شكل زندگي مردم جامعه ايجاد شود.
تغييراتي كه گاه از سر شوق و اشتياق بود. اين تغييرات به مرور زمان در شرايطي وارد جامعه شده و با گذر زمان جمع زيادي از مردم در آپارتمان ها ساكن شده اند و متأسفانه بدون اينكه از آموزش هاي لازم براي زندگي آپارتمان نشيني برخوردار شوند و رفتارهاي خود را براي چنين زندگي جمعي تغيير دهند، مجبور شده اند كه در كنار يكديگر در چنين محيط هاي جمعي زندگي كنند.
همين باعث شده كه بعضي از آپارتمان ها به محيط نامناسب براي زندگي تبديل شوند. امروزه محيط بعضي از آپارتمان ها به مكان هاي آزاردهنده اي تبديل شده اند كه تاثيرات نامطلوبي بر سلامتي جسم و روان ساكنين آنها مي گذارد.
از سوي ديگر تغييراتي نيز از سر اجبار و نياز در جامعه به وجود آمد كه ديگر چاره اي براي رفع آن وجود نداشت و بايد به آن تن داده مي شد.
خارج شدن خانه ها از فضايي كه وسعت آن امروزه براي نسل جديد كمتر در تصور جاي مي گيرد و تبديل شدن آنها به خانه هايي در ابعاد كوچك تر، به گونه اي كه هر خانه روي خانه اي ديگر بنا شده، مدلي از زندگي را در خانه هايي به نام آپارتمان به وجود آورده و زندگي در آن خلاف زندگي در خانه هاي حياط دار و بزرگ تابع قواعد و قانون خاص خودش است.
امروزه افراد كمتر به برقراري ارتباط عاطفي با يكديگر مي پردازند و بيشتر اسير ظواهر شده اند لذا بسياري از حقوق انساني به دست فراموشي سپرده شده است چرا كه بيشتر خواسته ها بر محور خويشتن مي چرخد.
هم اكنون برخلاف گذشته همسايگان با يكديگر ارتباط كمي دارند و چه بسا پس از سالها حتي نام يكديگر را نمي دانند و اين در حالي است كه ما انسانها هميشه به يكديگر نيازمند هستيم. كمترين مرتبه اين نياز همان ارتباطات عاطفي ميان شهروندان است كه امروزه بسيار مورد بي توجهي قرارگرفته است.
مقياس كوچكي از يك شهر
نتيجه اين سردي ارتباطات نيز به صورت انواع و اقسام بيماري هاي رواني بروز خواهد كرد كه انسان بدست خويش موجبات آن را فراهم ساخته است و نتيجه قرن حاضر براي انسان متمدن امروزي چيزي جز تنهايي نبوده است.
شايد بتوان آپارتمان نشيني را مقياس كوچكي از يك شهر در نظر گرفت كه وضع قوانين و مقررات در ايجاد نظم و هماهنگي در آن نقش بسيار مهم و اساسي را ايفا مي كند.
اگر براي اداره شهر يا كشور نياز به حضور مدير يا مديراني است، اداره آپارتمان نيز نيازمند حضور مدير يا مديراني از داخل خود مجموعه است تا بتوانند قوانين و مقرراتي را براي اداره، كنترل و حتي هماهنگ كردن خانواده هاي ساكن در آپارتمان وضع كنند و به اجرا درآورند كه اين مهم در آيين نامه اجرايي قانون آپارتمان وضع شده است.
با اين حال ديگر دوره سكونت در خانه هاي وسيع گذشته و ضرورت هاي زندگي شهرنشيني و تمركز امكانات و منابع ما را وادار كرده است تا در محيطي فشرده زندگي كنيم. پس طبيعي است كه هرچه مكان هاي زندگي انسان ها فشرده تر شود، خواسته هاي شخصي بيشتر با هم برخورد مي كند. دراين شرايط افراد براي برخورداري از يك زندگي آرام، ناگزيرند از برخي آزادي هاي خود صرف نظر كرده و در ازاي حقوقي كه پيدا مي كنند، تكاليفي درمقابل يكديگر بپذيرند. نكته اي كه شايد از زير چشم بسياري از آپارتمان نشين ها دور مانده است.
به دليل ارتباطات نزديك عاطفي كه بين ساكنين آپارتمان بوجود مي آيد افراد در كارها به كمك يكديگر شتافته و همه مشتاقند كه از كودكان يكديگر مراقبت كنند. هر شخصي همواره حق انتخاب بين زندگي خصوصي در واحد مسكوني خود يا شركت در فعاليت هاي اجتماعي را در فضاهاي عمومي مجموعه دارد.
زندگي در اينگونه مجموعه ها حس همكاري داوطلبانه و مسئوليت پذيري اجتماعي را به خوبي ترويج مي كند. زندگي در اين مجموعه ها تجربه زندگي هماهنگ گروهي و اشتراكي مبني بر روش هاي دموكراتيك را براي همه ساكنان فراهم مي كند. استفاده بهينه از زمين برپايه حداقل سطح اشغال و تراكم جمعيت بالا يكي از فوايد اين مجموعه ها است؛ چرا كه از پي آن هزينه هاي بسياري كاهش مي يابد از جمله نظافت خيابان ها به دليل كم شدن وسعت شهر، تأمين روشنايي و... نزديك شدن مراكز تفريحي و عمومي به دليل اينكه منازل مسكوني سطح كمتري از شهر را اشغال مي كنند.
بنابراين فاصله اين مراكز نيز كمتر خواهدشد كه خود ك - شدن هزينه هاي اقتصادي و حمل و نقل را درپي دارد. استفاده از مناظر زيباي اطراف و دورنماي شهر نيز از منافع اين مجموعه هاست كه به ساكنان خود عرضه مي دارد.
ازسوي ديگر براي بسياري از خانواده ها هم محدوديت هايي را ايجاد مي كند، زيرا والدين براي ايجادنشدن مزاحمت براي ساير همسايه ها از بازي بچه ها در درون واحدهاي مسكوني جلوگيري مي كنند. اين محدوديت كودكان را از حركات طبيعي مورد نيازشان محروم مي كند كه در نتيجه سبب به وجودآمدن رفتارهاي غيراجتماعي گوشه گيري و تماشاي بيش از حد تلويزيون در آنها خواهدشد. همچنين والدين ممكن است مانع بازي كودكان درحياط شوند. زيرا نظارت بر آنها ممكن نيست و پنجره تمام خانه ها مشرف به حياط نمي باشد. سايه اين آپارتمان ها بر روي ساختمان هاي اطراف افتاده و نورگيري آنها را به شدت كم مي كند. فرم فيزيكي اين محيط هاي مسكوني نقش اساسي در ارتكاب جرم بازي مي كند. به علت عدم نظارت بر فضاهاي عمومي در ورودي ساختمان بر روي هركسي بازبوده و درنهايت ساكنان نسبت به جرم و خشونت هاي اجتماعي آسيب پذير هستند.
برخي خانواده ها با همان روحيات حاكم بر خانه هاي حياطي در واحدهاي آپارتماني ساكن شده و همان رفتارهايي را دارند كه در خانه هاي حياطي داشتند. يعني تصور مي كنند هر كاري را در درون آن مي توان انجام داد و بر اين باور كه چهارديواري اختياري است هرگونه رفتاري را براي خود مجاز مي دانند از توليد صداهاي ناهنجار گرفته تا ساير امور و دراين ميان همسايه هاي اطراف، اين خانواده چگونه بايد تحمل نمايند.
قوانيني كه لازم الاجرا ست
قوانين اجتماعي آپارتمان نشيني است و درصورتي كه مورد توجه و اجرا قرار بگيرد، اغلب مشكلات و سختي هاي مجتمع نشيني را در خود حل مي نمايد و آرامش خانه هاي قديمي را مجددا احيا مي كند. از مهم ترين آنها مي توان به نكات زير اشاره كرد:
- ما تنها به ميزان مالكيتي كه در آن مجتمع داريم حق دخالت در امور و ارائه نظر داريم.
- بهتر است از همان ابتداي اقامت از كليه حق و حقوق خود در آپارتمان مطلع شويم. محل پارك اتومبيل و انباري خود را طبق سند شناسايي كنيم و از اشغال پاركينگ و انباري ديگران هر زمان و به هر دليل پرهيز كنيم.
- مكان هاي عمومي آپارتمان مختص ما نيست و ديگران هم به همان نسبت حق استفاده دارند و هيچ كس حق تصرف مكان هاي عمومي را بدون رضايت و اجازه كامل ساير شركا ندارد.
- گذاشتن كفش يا وسيله اي شخصي مانند گلدان و تابلو غيره در راهروي آپارتمان و محل گذر ساير همسايه ها ممنوع است.
- هرگونه تغيير در نما و شكل ظاهري آپارتمان ولو اين كه با هزينه خودتان باشد بازهم بايد با نظر ساير مالكين صورت پذيرد.
- پيش از برگزاري ميهماني و مراسمي كه تا ديروقت طول مي كشد و رفت و آمد و سروصدا افزايش مي يابد بايد همسايه ها را در جريان گذاشت و از آن ها اجازه گرفت. در چنين مواقعي كه همسايه شما را در جريان مي گذارد و اجازه مي گيرد بهتر است با روي خوش با او نهايت همكاري را داشته باشيد.
- اگر ناگزير شديد تا از پاركينگ همسايگان استفاده كنيد از قبل با آن ها هماهنگ نماييد و بدون اجازه اتومبيلي در پاركينگ ديگران پارك نكنيد.
- در اوقات استراحت از بازي بچه ها در پاركينگ و حياط آپارتمان كه منجر به آلودگي صدا مي شود جلوگيري كنيد. دراين زمان ها صحبت كردن با صداي بلند در فضاي آپارتمان خلاف ادب است.
- جابه جا كردن ميز و صندلي يا هر وسيله ديگر و ضربه زدن به ديوارها موجب مي شود تا همسايه هاي شما مورد آزار و اذيت قرار بگيرند. حتي الامكان از اين كارها جلوگيري كنيد يا در زمان مناسبي نسبت به انجام آن اقدام كنيد.
- صداي دعوا و جر و بحث خانوادگي شما ممكن است به بيرون از واحدتان منتقل شود و به گوش همسايگان برسد كه تاثير بسزايي در آبرو و شخصيت خانوادگي شما خواهد داشت.
- گذشت، همكاري و همراهي با همسايگان از اساس آپارتمان نشيني است.
- از امكانات رفاهي و عمومي آپارتمان به نحو احسن و با دقت استفاده كنيد از بالابردن اصطكاك بي مورد آن ها بپرهيزيد.
و به طوركلي به قوانين آپارتمان كه به تصويب ساكنين و مسئولين رسيده است پيروي كنيد.
زندگي در واحدهاي اجتماعي حس همكاري داوطلبانه و مسئوليت پذيري اجتماعي را به خوبي ترويج و زندگي در مجموعه هاي ساختماني تجربه زندگي هماهنگ گروهي و اشتراكي را فراهم مي كند و اين امر مستلزم تاكيد بر رعايت حقوق يكديگر در زندگي اجتماعي است.
در واقع با توجه به سابقه كم آپارتمان نشني در ايران هنوز آنگونه كه بايد، فرهنگ آپارتمان نشيني در كشورمان نهادينه نشده است، از همين رو همواره اختلافات و مشكلات در بين همسايه هاي يك واحد آپارتماني وجود دارد.
بنابراين مي توان وجود مدير انديشمند و توانمند براي هر ساختمان مسكوني را راه مناسبي براي كاهش تنش ها و اختلافات بين همسايه ها دانست. درعين حال، زندگي در مجتمع هاي آپارتماني علاوه بر اينكه خيلي از سنت هاي خوب گذشته را از بين برده در مقابل مشكلات خود را به مردم تحميل كرده است.
برطبق قانون مالكيت در آپارتمان ها شامل 2 قسمت است:
- مالكيت اختصاصي
- مالكيت مشترك
مالكيت اختصاصي به بخشي از ملك گفته مي شود كه فقط صاحب آپارتمان حق استفاده از آن را دارد مثل بالكن.
مالكيت مشترك قسمت هايي از ساختمان است كه تمامي مالكان حق استفاده از آن دارند شامل زمين زيربنا (خواه متصل به بنا باشد يا بنا به وسيله پايه روي آن قرار گرفته باشد). تاسيسات قسمت هاي مشترك از قبيل چاه آب، پمپ، منبع آب، مركز حرارت و تهويه، انبار عمومي ساختمان، اتاق سرايدار درهر قسمت بنا كه واقع شده باشد، آسانسور، لوله ها از هر قبيل مانند لوله هاي فاضلاب، برق و تلفن، گذرگاه هاي شوت زباله، اسكلت ساختمان، تاسيسات مربوط به راه پله، وسايل تامين كننده روشنايي، تلفن، پشت بام و تاسيساتي كه در پشت بام براي استفاده عمومي احداث شده است، نماي خارجي ساختمان، محوطه ساختمان كه جنبه استفاده عمومي دارد و در سند اختصاصي قيد نشده است.
براي بهره مندي از مزاياي قانون نحوه تملك آپارتمان ها بايد ابتدا در مجتمع افراد تشكيل جلسه داده و براي مجتمع هيئت امناء انتخاب كنند. معمولا ساكنين چنين نمي كنند و فقط يك مدير انتخاب مي كنند كه اين امر داراي مشكلات عديده اي است و بهتر است هيئت امنا تشكيل شده و هر يك از افراد هيئت امنا داراي مسئوليتي باشند. مانند بازرس؛ امور مالي؛ امور اجرايي؛ بخش فني و تأسيسات و غيره و از ميان جمع خود يك نفر را به عنوان رئيس هيئت امنا يا مدير مجتمع تعيين كنند كه هماهنگي امور بپردازد. بهتر است هيئت امنا براي تنظيم امور خود اساسنامه اي تنظيم كنند. اين اساسنامه حكم قانون اساسي را دارد و قوانين پايدار در آن درج مي گردد.
نتيجه ناديده گرفتن حقوق همسايه ها
اگر فردي از مقررات اساسنامه يا ساير قوانيني كه بعدا تصويب مي شود تخطي نمود يا از پرداخت هزينه هاي متعلقه امتناع نمود؛ بايد در جلساتي كه به طور ماهانه يا حداكثر هر دو ماه يكبار تشكيل مي شود، كتبا به فرد خاطي ابلاغ و از وي براي اجراي مقررات تعهد كتبي گرفته شود. چنانچه از امضاي صورت جلسات امتناع نمود يا در جلسات حاضر نگرديد، اين امر توسط كليه اعضاي هيئت امنا صورتجلسه و مراتب اطلاع فرد خاطي و تمرد وي گواهي و امضا گردد.
در قانون تاكيد شده است كه ابلاغ بايد به صورت رسمي صورت بگيرد. بنابراين براي برخورد با فرد خاطي بايد بلافاصله متن صورتجلسه به ضميمه اظهارنامه از طريق دادگستري براي فرد خاطي ارسال شود.
پس از ابلاغ اظهارنامه و گذشت مهلت مقرر و عدم توجه به مصوبات؛ هيئت امنا مي توانند راسا خدمات مشترك فرد خاطي را قطع نمايند. مثلا اگر از آب يا گاز مشترك استفاده مي كند، انشعاب مربوط به وي قطع شود. تا از اين طريق تحت فشار قرار گرفته و به قانون تن دهد.
چنانچه مجددا تمرد كند، در اين صورت بايد به دواير اجراي ثبت يا دادگستري و شوراي حل اختلاف مراجعه و اموال وي اعم از حسابهاي بانكي و حقوق و خودرو و ساير اموال وي به ميزان بدهي وي توقيف مي شود.
جالب اين كه در قانون پيش بيني شده كه دادگاه فرد خاطي را به دو برابر مبلغ بدهي جريمه مي كند و اين تنها جريمه اي است كه به حساب خزانه دولت واريز نمي گردد؛ بلكه در اختيار مدير آپارتمان قرار مي گيرد تا در جهت رفاه و بهبود مجتمع هزينه نمايد.
ناديده گرفتن حقوق همسايه ها در برخي موارد زمينه نارضايتي از يكديگر را فراهم مي كند و اين امر بايد با ارايه آموزش هاي لازم به خانواده ها درباره سبك زندگي آپارتماني اصلاح شود.
فرهنگ آپارتمان نشيني در نقاط مختلف يك شهر هم مي تواند با هم متفاوت باشد و اين تفاوت در سطح كلان، مثلا در مقايسه فرهنگ آپارتمان نشيني در شهر كوچك با شهرهاي بزرگ به خوبي قابل مشاهده است. رعايت نكات ريزي كه در برخي موارد ساكنان واحدهاي آپارتماني به سادگي از كنار آنها مي گذرند نيز زمينه را براي ايجاد شرايط مناسب تر زندگي اجتماعي در يك آپارتمان فراهم مي كند.
خانه، امن ترين و مهم ترين ركن براي هر خانواده است و كسي نبايد به خود اجازه دهد حتي با كوچك ترين مسائل از جمله درآوردن كفش هاي خود در راهرو، بلندصحبت كردن و استفاده شخصي از فضاهاي عمومي، اين اصل را مخدوش كند.
وقت شناسي و انجام امور در زمان تعيين شده بسياري از زمينه هاي نارضايتي همسايه هاي يك آپارتمان را از بين مي برد، به عنوان مثال اگر همسايه اي در ساعت سكوت از وسايل پرسر و صدا استفاده نكند و يا زباله هاي خود را در زمان تعيين شده بيرون بگذارد، خانواده ها مي توانند با آرامش بيشتري در كنار يكديگر زندگي كنند.
زير مجموعه اي از روابط اجتماعي
در كشورهاي توسعه يافته از آنجايي كه ساختار شهري آنها براساس آپارتمان نشيني شكل گرفته و همگوني آنها با اين فرهنگ بيشتر است، اما در كشورهايي كه آپارتمان ها كم كم به بافت سنتي شهرها اضافه شده و روزبه روز افزايش مي يابند، ناهمگوني ها و مشكلات ناشي از عدم آشنايي لازم با فرهنگ آپارتمان نشيني به چشم مي خورد.
البته در شهرهاي بزرگ كه قدمت آپارتمان نشيني بيشتري دارد، رفتارهاي مطابق با اين فرهنگ و قوانين مربوط به آن بيشتر رعايت مي شود اما در شهرهايي كه قدمت آپارتمان نشيني كمتر است برخي خانواده ها نتوانسته اند با شيوه جديد زندگي كنار بيايند و به تبع آن مشكلاتي نيز ايجاد مي شود.
فرهنگ آپارتمان نشيني جزيي از فرهنگ عمومي جامعه است و در اين رابطه هرچه فرهنگ مشاركت، مسئوليت پذيري و احترام به حقوق ديگران را تبليغ و ترويج كنيم، به فرهنگ آپارتمان نشيني ايده آل نزديكتر شده ايم.
وجود يك هيئت مديره و مدير توانمند در مجتمع هاي مسكوني به افزايش كيفيت زندگي خانواده ها كمك مي كند زيرا مديريت مجتمع با وضع قوانين داخلي در خصوص وضعيت بهداشت، تعمير و نگهداري ساختمان، هزينه هاي مشترك و نحوه استفاده ساكنان از مشاعات، كيفيت زندگي در مجتمع ها را افزايش مي دهد.
آپارتمان نشيني زيرمجموعه اي از روابط اجتماعي است كه ناگزير است از قوانين اجتماعي پيروي كند. از آن جا كه آپارتمان محل سكونت افراد است و تمام اتفاقات و مراحل مختلف زندگي اعضاي خانواده در همين محل شكل مي گيرد و تاثير مي پذيرد بهتر است كه همه افراد براي ايجاد آرامش و آسايش بيشتر و در عين حال حفظ و ارتقاي موقعيت اجتماعي و خانوادگي خود با قوانين اجتماعي مربوط به آپارتمان نشيني آشنايي كامل داشته باشند و در انجام و رعايت كامل آن بكوشند.

 



خانواده و همسالان عامل مهم عدم گرايش نوجوان به اعتياد

يك پژوهشگر حوزه اعتياد با بيان اينكه خانواده و همسالان بيشترين تاثير را در عدم گرايش نوجوان به اعتياد دارند، گفت: نزديكي عاطفي بين والدين و فرزند و حمايت عاطفي آنان از وي رابطه منفي با مصرف مواد و سيگار در فرزند دارد.
به گفته مجتبي حبيبي اعتياد يكي از شايع ترين اختلالات رواني- جسماني است و عوامل اجتماعي، خانوادگي، ژنتيكي، فردي، مشكلات هيجاني و رفتاري و فشار همسالان از عوامل مهم گرايش نوجوانان به اعتياد است.
مطالعات نشان مي دهد كه ترتيب وتقدم مواجهه كودكان و نوجوانان با هر يك از اين عوامل يكسان نيست و براساس اولويت بندي اثرگذاري بر دوره هاي رشد آنان، مي توان گفت كه عوامل فردي، خانوادگي و همسالان بيشترين تاثير را در اين امر دارند.
از آنجا كه خانواده و همسالان بيشترين تاثير را در عدم گرايش نوجوان به اعتياد دارند بنابراين انتظار والدين از پيشرفت تحصيلي، نزديكي عاطفي اعضاي خانواده، قوانين خانواده در خصوص منع مصرف سيگار توسط اعضاء، حمايت عاطفي خانواده و نظارت و كنترل والدين از عوامل محافظت كننده خانوادگي در خصوص مصونيت فرزندان از اعتياد مي باشند.
خانواده و گروه همسالان، محيط اجتماع، محله زندگي و مدرسه سالم، عدم غفلت و انحراف خانوادگي از موثرترين منابع پيشگيري مصرف در نوجوانان هستند.
سوءمصرف مواد يك سندرم رفتار مشكل ساز و داشتن يك زندگي منحرف مانند رابطه با همسالان منحرف، زندگي در خانواده هاي مصرف كننده مواد، تحصيلات پايين، ناآشنايي با هنجارهاي اجتماعي، درگير بودن در رفتارهاي بزهكاران در سنين پايين از جمله ويژگي هاي اين سندرم رفتار مشكل ساز است.
يافته هاي يك پژوهش نشان مي دهد كه نزديكي عاطفي بين والدين و فرزند و حمايت عاطفي و هيجاني آنان از وي، رابطه منفي با مصرف مواد و سيگار در نوجوان دارد و همچنين وجود فشار، تنش و تضاد درون خانواده با افزايش مصرف مواد و سيگار رابطه مستقيمي دارد.
از طرفي وجود مقررات و ضابطه مندي در بين اعضاي خانواده در انجام وظايف، اعمال مقررات سخت گيرانه ضدمصرف سيگار و مواد توسط والدين، نظارت و كنترل و مديريت رفتار فرزندان توسط والدين با ميزان كاهش مصرف مواد و سيگار در نوجوانان رابطه مستقيمي دارد.
عضويت نوجوانان در گروه هاي همسالان منحرف و خلاف كار، وجود رفتارهاي مشكل ساز در ميان همسالان در محيط مدرسه، الگو قرار دادن همسالان داراي رفتارهاي پرخطر و مصرف سيگار توسط دوستان و همسالان با افزايش ميزان احتمال مصرف مواد و سيگار نوجوانان در ارتباط است.
درمان اعتيادگران و دشوار است و نيازمند سيستم درماني جامع با رويكردهاي مختلف است، همچنين براي طراحي برنامه هاي پيشگيري مناسب، آگاهي از عوامل موثر در شروع و تداوم اعتياد امري ضروري است.
لازم به تاكيد است كه خانواده اولين گروه اجتماعي همه انسان هاست و در اين صورت پيوند عاطفي و هدايت نوجوان از سوي خانواده مي تواند به عنوان سپر دفاعي در برابر تجربه مصرف مواد توسط نوجوان عمل كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14