(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 1 مهر 1391 - شماره 20312

نگاهي به تصوير قهرمان هاي جنگ در سينماي ايران
جاي خالي سلحشوران در سينما
چه كساني از سينماي دفاع مقدس مي ترسند؟
مقايسه سينماي دفاع مقدس و فيلم هاي جنگ جهاني دوم
از هويت يابي ما تا هويت سازي آنها
يك شبكه جديد در صداوسيما
قسمت دوم «ميراث آلبرتا» در اروپا ساخته مي شود
شهيد آويني در جشنواره مقاومت
كارگردان ملكه: اسكار برايم اهميتي ندارد


نگاهي به تصوير قهرمان هاي جنگ در سينماي ايران

جاي خالي سلحشوران در سينما

آرين اميدوار
يكي از وجوه منحصر به فرد دفاع مقدس در مقايسه با ساير كارزارهاي جنگي تاريخ معاصر جهان، ظهور اسوه هاي بزرگ در جبهه ها بود. از رادمرداني چون چمران ها و باكري ها و همت ها كه نامشان بر تارك تاريخ ايران مي درخشد تا هزاران عاشقي كه از ميان كوچه و بازار و مدرسه و روستا و... برخاستند و هر يك پهلواني در ثبت درخشان ترين مقطع تاريخي اين ديار شدند.
با اين حال با بررسي عملكرد سينماي ايران مي توان دريافت كه يكي از ضعف هاي بزرگ آن، عدم اداي دين به اين قهرمان هاي بزرگ و اسوه هاي بي نظير تاريخي بوده است. متأسفانه سينماگران ايراني به جاي مراجعه به اين شخصيت هاي جاودان و مانايي كه سرافرازانه به شهادت رسيده يا درحال زندگي در جامعه هستند، به سراغ موضوع هايي رفتند كه نتيجه اي جز ايجاد شبهه و گاه توهين به اين بزرگان در پي نداشته است. در شرايطي كه هاليوود جنگجويان خونريز خود را در عراق به عنوان منجيان بشريت نمايش مي دهد، كارگردان محبوب ما فيلمي چون «پدر» را توليد مي كند كه نوعي محاكمه رزمندگان است براي اين كه چرا در مقابل هجوم بيگانه ايستادگي كردند. در اين فيلم كه «ابراهيم حاتمي كيا» آن را ساخته، يكي از مردان جنگ به نمايش درآمده كه در مقابل پرسش هاي فرزندش درباره اين كه چرا در برابر هجوم دشمن ايستاد، هيچ جوابي براي گفتن ندارد. در روزهايي كه سينماگران آمريكايي با مشورت و سرمايه گذاري، جانفشاني هاي سربازان خود براي مبارزه با هيولاها در افغانستان را به تصوير مي كشند، كارگردان محترم ما فيلمي چون «بيداري روياها» را مي سازد كه در آن درباره سلامت و صلابت رزمندگان شك و شبهه ايجاد مي شود و بازگشت اين قهرمانان ملي به وطن، جز پديد آوردن ناراحتي و غصه و جدايي ثمري ندارد. تا آنجا كه بازگشت يك رزمنده به كشور پس از سال ها اسارت، معنايي جز از هم گسستن يك خانواده و اندوهگين شدن نزديكان آن آزاده در پي ندارد. در شرايطي كه كارگردان هاي هاليوودي در ستايش فرماندهان خود آثاري مغاير با واقعيت را مي سازند، در سينماي ما يك فيلمساز، «دموكراسي تو روز روشن» را به تصوير مي كشد كه باز هم تقدس شهدا را زير سؤال مي برد. به اين آثار مي توان فيلم هاي ديگري همچون «سيزده 59» را نيز اضافه كرد كه تصويري كاريكاتورگونه از قهرمانان جبهه ترسيم كرده است؛ فيلمي كه در آن تصويري خلاف واقع از رزمندگان ارائه مي شود. تمام افرادي كه در اين فيلم به نوعي بازمانده جبهه معرفي مي شوند، مبتلا به مشكلات اخلاقي و روحي بوده و منزوي و گوشه گير، زندگي سختي را مي گذرانند. در اين فيلم اثري از شكوهمندي و عزت سربازان اسلام ديده نمي شود. حتي در آن نشان داده مي شود كه فرزند يك سردار دلاور جنگ، هيچ نسبتي با فرهنگ ارزشي و انقلابي ندارد و با يك پسر خلافكار، ارتباط نامتعارف دارد!
مشكل اين فيلم ها كه بعضا ناخواسته بوده گرفتار شدن آنها در يك تناقض فكري است به اين معني كه ميان دو مفهوم مقاومت و جنگ تمايزي قائل نشده اند. نمي توان هم جنگ را محكوم كرد و هم مقاومت را. محكوم كردن مقاومت، خود نوعي حمايت از جنگ طلب ها و متجاوزان است و برعكس، آنجا كه بايد ايستادگي مردم در برابر جنگ ستايش شود، ماهيت جنگ محكوم شده است.
البته معدود فيلم هايي هم در چند سال اخير ساخته شده اند كه تلاش هايي تحسين آميز براي نمايش بزرگي و پهلواني سرداران و پاسداران كشورمان محسوب مي شوند. از جمله اين فيلم ها مي توان «به كبودي ياس» را نام برد. اين فيلم به كارگرداني «جواد اردكاني»، بخشي از سلوك و زندگي حماسه آميز سردار «شهيد عبدالحسين برونسي» را به تصوير كشيده است و يا فيلم «شب واقعه» به كارگرداني «شهرام اسدي» كه يكي از نيروهاي مجاهد مردمي با نام شهيد «درياقلي سوراني» را به مردم معرفي مي كند. حتي قسمت اول مجموعه سه گانه «اخراجي ها» ساخته «مسعود ده نمكي» هم با وجود برخي ضعف ها و كاستي ها به دليل يادكرد از يك قهرمان حقيقي به نام «مجيد» جاي تقدير دارد. فيلم «شور شيرين» هم يكي ديگر از اين خط شكني ها بود كه باز به همت جواد اردكاني ياد شهيد كاوه را زنده كرد. اما متأسفانه چنين نمونه هايي در سينماي ايران بسيار ناياب است.
اين امر فقط به فيلم هاي سينمايي محدود نشده، بلكه در سريال هاي تلويزيوني نيز عدم بازنمايي اسوه هاي دفاع مقدس، يك درد فرهنگي محسوب مي شود. در چند سريالي كه طي يكي دو سال اخير با موضوع جنگ تحميلي به نمايش درآمده، قهرمان پردازي براساس شخصيت سرداران و شهداي بزرگ ديده نمي شود. به عنوان مثال در يكي از اين سريال ها با عنوان «قفسي براي پرواز» ماجراهاي يك جوان عاشق پيشه روايت مي شود كه براي يافتن معشوق خود به خرمشهر مي رود، اما اين مسافرت با حمله دشمن به آن شهر همزمان مي شود و به اين ترتيب او به اسارت درمي آيد. در اسارتگاه هم كمتر نشاني از ايستادگي ها و پايمردي هاي آزادگان به شكل واقعي ترسيم شده است و اكثر افرادي كه در آنجا مي بينيم، فاقد ويژگي هاي يك رزمنده ايراني مسلمان به معني حقيقي هستند.
قسمت هاي اول سريال «ستايش» هم به دوران جنگ مي پرداخت. در اين سريال هم متأسفانه به جاي به تصوير كشيدن آن همه رزمنده دلاور، اما گمنام، داستان جواني به نمايش درآمد كه از حضور در جبهه هراس داشت و در نهايت نيز درگيرودار فرار از خدمت سربازي كشته شد!
در سريال «همچون سرو» هم اساساً هيچ نشاني از حال و هواي دفاع مقدس نبود. اين سريال داستان تعدادي زن و مرد جوان است كه در يك اردوگاه به سر مي بردند و روابط ميان آنها ماجراهاي آن را شكل مي داد. «همچون سرو» در واقع يك فيلم رمانتيك دختر- پسري بود كه محل رخ دادن اتفاقات آن با جبهه تلاقي پيدا كرد!
دو سريال «نابرده رنج» و «در چشم باد» هر چند وضعيت ايده آل تري نسبت به ساير سريال هاي دفاع مقدسي داشتند، اما اين دو اثر هم نتوانستند حق مطلب را درباره قهرمان هاي جنگ تحميلي آن طور كه بايد ادا كنند. سريال اول، به تقليد از «اخراجي ها» روايت حضور تعدادي خلافكار در جبهه، به بهانه پيدا كردن يك گنج است. در «نابرده رنج» اين نوع كاراكترها محوريت داشتند و تمركز داستان بر خلافكارها بود، اما ساير شخصيت هايي كه به چهره واقعي رزمندگان نزديك تر بودند، در حاشيه قرار داشتند. قسمت هاي پاياني سريال «در چشم باد» هم به جنگ و آزادي خرمشهر ختم شد. درا ين قسمت ها لحظاتي از فرماندهي شهيدحسن باقري به نمايش درآمد. با اين حال، اين تصاوير بسيار كوتاه و اندك بودند.
در اين ميان سريال «شوق پرواز» يك استثناست. سريالي كه سال گذشته از سيما پخش مي شد و يكي از اسوه هاي جهاد و مقاومت به نام شهيد «عباس بابايي» را به تصوير كشيده است؛ سريالي كه هر جمعه شب بخش هايي از زندگي اين قهرمان فدا شده در راه انقلاب و اسلام را نمايش مي دهد.
يكي از راه هاي ترويج فرهنگ اسلامي و انقلابي در جامعه، پرداختن به شخصيت هاي اسوه و الگويي همچون شهدا و مبارزان انقلابي است. صداوسيما توانايي بيشتري براي عملي ساختن اين امر دارد. اين رسانه ملي مي تواند يكي از برنامه هاي ثابت خود را توليد سريال هاي فاخر و پرجاذبه درباره زندگي و مبارزات سرداران و شهيدان دفاع مقدس قرار دهد. يعني در طول سال چندين سريال مثل «شوق پرواز» ساخته شود.
 


چه كساني از سينماي دفاع مقدس مي ترسند؟

آرش فهيم
گرچه حدود ربع قرن از پايان جنگ تحميلي گذشته، اما امروز در شرايطي قرار داريم كه بيش از پيش به فرهنگ جهادي و دفاع مقدسي نيازمنديم. غرب صليبي- صهيوني كه اقتدار روزافزون جمهوري اسلامي ايران را كابوسي هراسناك مي داند و در عين حال توان حمله نظامي را نيز ندارد، ابزارهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و به خصوص رسانه اي خود را براي خاموش كردن منادي اصلي «بيداري اسلامي» به كار گرفته است.
واقعيت اين است كه تهاجم و تحميل دشمن پايان نيافته، بلكه شكل و شمايل آن تغيير كرده است. كافي است به حجم سخن پراكني ها، فيلم ها، سايت ها، شبكه هاي ماهواره اي، فرقه سازي ها، تفرقه افكني ها و ساير فعاليت هاي ضدفرهنگي و رسانه اي ديگري كه سران جنگ طلب نظام سرمايه داري جهاني طي سال هاي اخير عليه ايران انجام داده اند توجه كنيم تا دريابيم، آنچه ملت ايران با آن مواجه است، يك جنگ تمام عيار و همه جانبه است؛ تا آنجا كه براساس بررسي هاي اعلام شده از سوي مراكز آمار جهاني، حجم جنگ نرم غرب عليه ايران در دو سال اخير، از ميزان تهاجم فرهنگي آمريكا عليه بلوك شرق در تمام دوران جنگ سرد بيشتر است.
البته پرواضح است كه عملياتي شدن اين جريان تازگي دارد و حداقل اين كه تا پنج، شش سال قبل روند تهاجم فرهنگي و جنگ نرم عليه ايران چنين شدتي نداشت، اما امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالي) در همان روزها و سال هايي كه جنگ تحميلي تازه به پايان رسيده بود، بارها اين مسئله را هشدار داده بودند. از جمله حضرت امام(ره) فرمودند: «... جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي شناسد...» و يا امام خامنه اي كه به طور فراوان و مكرر در بيانات خويش موضوع هايي چون تهاجم فرهنگي، ناتوي فرهنگي و جنگ نرم را مطرح كرده اند.
با اندكي تعمق مي توان دريافت، يكي از مهم ترين دستاوردهاي فرهنگي كه محصول منحصر به فرد انقلاب اسلامي محسوب مي شود، سينماي دفاع مقدس است و تمامي عناصر فرهنگ شيعه در آن ديده مي شود. سينماي دفاع مقدس، بومي ترين ژانر سينمايي ايران و مصداق بارز و تام سينماي ملي است. فيلم هايي كه در اين ژانر دسته بندي مي شوند، بازتاب دهنده روحيات، ارزش ها و شاخص هاي فرهنگ اسلامي- شيعي-ايراني هستند. به بيان صريح، پاينده و پويابودن سينماي دفاع مقدس، مي تواند سد محكمي در مقابل جنگ نرم جبهه صليبي- صهيوني باشد. چون اين نوع فيلم ها به شكل غيرمستقيم و با مخاطبي انبوه مي توانند ارزش هايي چون ايثارگري، عدالت خواهي، شهادت طلبي، پيروي از ولي فقيه عادل و مقاومت در مقابل فتنه هاي دروني و بيروني شيطان را به مخاطب خود منتقل كنند و در ذهن و روحش نهادينه سازند.
نكته قابل تأمل اين است كه در سال هاي پس از دفاع مقدس و گسترش روزافزون فرهنگ رفاه طلب و غرب زده درجامعه، سينماي دفاع مقدس نيز رو به استضعاف رفت. اهميت سينماي دفاع مقدس زماني گوياتر شد كه مشاهده كرديم، سردمداران مديريت فرهنگي دولت موسوم به اصلاحات كه هم اكنون به دام انگليس پناه برده اند، تلاش فراواني براي سركوب اين نوع سينما كردند. يعني مي دانستند فيلم هايي كه منتشرشده فرهنگ و ارزش هاي جهادي درسطح جامعه هستند، مانعي بر سر راه پيشبرد اهداف آنها براي گسترش اباحه گري بود. ناگفته پيداست كه يكي از محورهاي اصلي جريان هاي سياسي منحرف و فاسد، سوق دادن مردم و به خصوص جوانان به سمت غرب زدگي و سطحي گرايي و مصرف زدگي بوده است. با اين حال، مردم با هويت و برخوردار از شخصيت انقلابي، نشان داده اند كه علاقه اي به همراهي با آنها نداشته و ندارند. تضعيف سينماي دفاع مقدس هم در همين رابطه قابل شناسايي است. يعني منزوي شدن اين فيلم ها، يك اتفاق طبيعي و خود به خودي نبود. اين كه عده اي مي گويند سينماي دفاع مقدس به خاطر عدم استقبال مردم كم رنگ شد كاملا باطل است. به خصوص اين كه در جدول فيلم هاي پرفروش و پربيننده سينماي ايران در سال هاي پس از انقلاب همواره نام فيلم هايي با موضوع دفاع مقدس ديده مي شود. واقعيت اين است كه جريان هاي فرهنگي، سياسي و رسانه اي وابسته به سرمايه داري كه منافع خود را در گرو غرب زدگي و تقليل يافتن آرمان گرايي و عدالت خواهي در جامعه مي دانسته اند، به صورت برنامه ريزي شده و تعمدي، سعي در به حاشيه راندن سينماي دفاع مقدس داشته و دارند.
متأسفانه در سال هاي اخير نيز موج جديدي در اين راستا پديد آمده كه در قالب فيلم هاي به ظاهر جنگي، سعي در تخريب ارزش هاي انقلابي و دفاع مقدسي دارد. اين فيلم ها عمدتاً با ادعاي ضدجنگ بودن و نمايش تصويري تيره و تار از فضاي جامعه، ايستادگي ملت ايران در مقابل تجاوز بيگانگان را تحقير مي كنند. نكته تأمل برانگيز و تأسف آور اين است كه اين گونه فيلم ها، در ميان آثار جنگي اكران شده در چند سال گذشته، اكثريت را تشكيل مي دهند.
خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگاهانه، سازندگان اين نوع فيلم ها در مسير تقدس زدايي از مقاومت و نبرد مقدس مردم ايران در جنگ تحميلي هشت ساله قرار گرفته اند. آن هم درست در شرايطي كه دشمنان ايران و اسلام در آن سوي مرزها، هجوم خود به مرزهاي عقيدتي و فرهنگي جامعه ما را به اوج خود رسانده اند. فيلم هاي سياه جنگي كه با تقليد كوركورانه و جاهلانه از روي فيلم هاي ضدجنگ غربي ساخته شده و مي شوند، به نوعي نقش مكمل برنامه هاي شبكه هاي ماهواره اي ضدايراني را براي ارزش زدايي از دفاع مقدس بازي مي كنند. زيرا يكي از ترفندهاي ثابت و مكارانه اين شبكه ها اين است كه هر سال به مناسبت هفته دفاع مقدس برنامه هايي شبهه افكن و مخرب را درباره اين بخش از تاريخ پرافتخار ايران نمايش مي دهند. حتي در برخي از اين برنامه ها، كشور ما به عنوان آغازگر و مسئول اصلي جنگ هشت ساله معرفي مي شود!
نگاه باب شده در سينماي جنگي امروز ايران يك انحراف بزرگ است كه عدم ترميم آن لطمات فراواني را در پي خواهد داشت. اين انحراف از آنجا ناشي مي شود كه اساساً كشور ما در آن جنگ در مقام مدافع و مقاوم بود. هم از اين رو ارائه نگاه ضدجنگ به مقاومت، نوعي نقض غرض محسوب مي شود. چنين فيلم هايي را نمي توان ضدجنگ دانست، بلكه اين آثار ضدمقاومت هستند. يعني پايداري ملت ايران در جنگ را مخدوش مي كنند، نه خود جنگ را.
اين يك جفاي بزرگ به يكي از طلايي ترين نقاط تاريخ سرزمين مان است. مقابله پيروزمندانه با حمله رژيم بعث عراق به ايران و حمايت ده ها كشور از صدام براي سرنگون كردن جمهوري اسلامي و تصرف ايران يك افتخار بزرگ است. نمي توان با سهل انگاري در برابر رياكاري عده اي، بيش از اين اجازه تخريب دفاع مقدس را در برخي از فيلم هاي جنگي داد.
بنابراين به موازات حمايت از توليد فيلم هاي دفاع مقدسي به عنوان يك ضرورت اجتناب ناپذير فرهنگي، بايد در مقابل فيلم هاي ضدمقاومت هم ايستاد و مانع از گسترش يافتن چنين آثاري شد.
 


مقايسه سينماي دفاع مقدس و فيلم هاي جنگ جهاني دوم

از هويت يابي ما تا هويت سازي آنها

مهدي اميدي
يكي از تبعات جنگ در كشورهاي مختلف جهان تولد ژانر جنگي در سينما بوده است. سينما هنر- صنعتي است كه به بازتاب زوايا و پديده هاي مختلف زندگي بشر مي پردازد. جنگ هم يكي از ابعاد زندگي اجتماعي انسان بوده است پس به تبع آن، سينماي جنگي نيز به وجود آمده است.
ژانر جنگي يكي از مهم ترين با سابقه ترين و استراتژيك ترين ژانرهاي سينمايي در جهان است. به طوري كه فيلم «تولد يك ملت» به كارگرداني «ديويد وارد گريفيث» اولين فيلم تاريخ سينماست كه به صورت جدي و همه جانبه به موضوع جنگ پرداخته است. اين فيلم در سال 1915يعني در نخستين سال هاي اختراع سينما ساخته شد و اين نشان مي دهد كه سينماي جنگ تا چه حد ديرپا و قديمي است.
مهم ترين اتفاقي كه در دنيا باعث گسترش اين ژانر شد، جنگ جهاني دوم بود. نكته قابل توجه هم اين است كه با وجود گذشت بيش از 60سال از جنگ جهاني دوم، هنوز هم فيلم هاي بسياري در اين باره توليد مي شود. وسعت و حجم اتفاقات و زواياي اين جنگ به گونه اي بوده كه سينماي غرب همچنان خود را به بازروايي آن وفادار مي داند. علاوه بر اين، غربي ها تأثيرات جنگ جهاني دوم را هنوز در جوامع خود احساس مي كنند و مي دانند پرداختن به اين موضوع، صرفاً توجه به يك رويداد تاريخي نيست، بلكه بسياري از ريشه هاي اجتماعي و فرهنگي خود را در اين جنگ مي بينند.
در كشور ما نيز با درگرفتن جنگ تحميلي هشت ساله، سينماي جنگي كه به سينماي دفاع مقدس معروف شد به وجود آمد. اين جنگ و مقاومت همه جانبه مردم كشورمان در برابر متجاوز موضوعي نبود كه فيلمسازان كشور ما به راحتي از كنار آن بگذرند. اين بود كه به جز آن دسته از سينماگران كه خود به طور مستقيم با جنگ در ارتباط بودند. بسياري ديگر از كارگردان ها هم فيلم هايي مرتبط با اين موضوع توليد كردند. با اين حال، سينماگران ما با گذشت چند سال از پايان اين جنگ، خيلي زود به اشباع رسيدند. به رغم اين كه زمان زيادي از اتمام دفاع مقدس نگذشته و خيلي از نكات و مسائل جنگ ناگفته مانده اند، سال هاست سينماي ما نسبت به اين موضوع بي توجهي نشان مي دهد.
اين در حالي است كه سينماي غرب و به خصوص هاليوود هر ساله فيلم هايي درباره جنگ هايي كه با آن درگير بودند را خلق مي كند. تنها كافي است عملكرد سينماي آمريكا در مورد جنگ جهاني دوم را بررسي كنيم. آن هم در شرايطي كه مي دانيم آمريكا نسبت به ساير كشورهاي درگير با آن جنگ، خسارت كمتري ديد. اما چرا هاليوود با وجود اين موضوع و همچنين گذشت بيش از نيم قرن از آن باز هم براي جنگ جهاني دوم اهميت قائل است؟ تفكر و تمركز بر اين موضوع براي ما پندها و درس هاي بسياري دربردارد.
مي دانيم كه آمريكا در جنگ جهاني دوم، در جبهه متفقين قرارداشت، اما آنچه كه در همه اذهان درباره مشاركت آمريكا در آن جنگ، بيش از هر چيز برجستگي دارد، بمباران هسته اي ژاپن است. يك حادثه ضدانساني كه به عنوان لكه ننگي بر پيشاني يانكي ها تا هميشه تاريخ باقي خواهد ماند، اما سينماي آمريكا همان طور كه درباره ساير موضوعات هوشمندانه عمل كرده در اين مورد هم سعي كرده بيشترين بهره را به نفع مالكان خود ببرد.
عمده فيلم هايي كه در هاليوود با موضوع جنگ جهاني دوم ساخته شدند، حول دو محور قرار مي گيرند. نخست، نمايش چهره اي قهرمان و رهايي بخش از آمريكا و دوم هويت سازي براي ايالات متحده و به ويژه رژيم صهيونيستي.
يكي از معروف ترين فيلم هاي آمريكايي پيرامون جنگ دوم جهاني فيلم «نجات سرباز رايان» به كارگرداني «استيون اسپيلبرگ» است. فيلمي كه از جان گذشتگي و سلحشوري كلاه سبزهاي آمريكايي را نشان مي دهد! اين فيلم يك محصول تبليغاتي است كه مي گويد ارتش آمريكا حتي براي جان يكي از فرزندان كشورش آن قدر ارزش قائل است كه براي آن هر نوع ايثارگري كه لازم است، صورت مي دهد. مخاطب جهاني اين فيلم در آمريكايي ها، نوعي شرافت، هويت و خيزش ملي را مي بيند و حتي ممكن است نسبت به اين همه وفاداري و اتحاد ملي نزد آنها غبطه خورد. خود آمريكايي ها هم با ديدن «نجات سرباز رايان» احساسات وطن پرستانه شان برانگيخته مي شود و به دركي مي رسند كه زمينه ساز پذيرش حركات نظامي و اشغالگرانه دولت شان است.
اين رويه در فيلم هاي ديگري هم تكرار شد. از جمله اين فيلم ها مي توان به (wind talkers) به كارگرداني «جان وو» اشاره كرد كه باز هم به حضور نظامي آمريكا در آن جنگ ضدانساني مي پردازد. اين اثر البته با ظرافت كمتري، نسبت به نجات سرباز رايان، چهره اي ايثارگر از نيروهاي نظامي آمريكا را نشان مي دهد. داستان فيلم درباره تقابل ارتش آمريكا با ژاپن درجريان جنگ جهاني دوم است.جالب اين است كه دراين فيلم سرخ پوستان نيز به ياري نظاميان آمريكا مي آيند از خودگذشتگي سربازان آمريكايي در اين فيلم به گونه اي نشان داده مي شود كه گويي آنها براي نجات آدم ها تلاش مي كنند نه براي اشغالگري و درنده خويي.
اما جريان سينمايي ديگري كه درحوزه فيلم هايي با موضوع جنگ دوم جهاني قابل شناسايي است، فيلم هايي با مضمون افسانه سازي هولوكاست است.
قديمي ترين نمونه اين فيلم ها «ليزا» نام دارد كه اروپاي پس از جنگ را نشان مي دهد و سعي دارد مظلوميت يهوديان در آن جنگ را برجسته كند. فيلمي هم كه درسال 1965 به نام «سمسار» ساخته شد همين موضوع را دنبال كرده است. اين فيلم كه در ايران به نام «مردي از گذشته» شناخته مي شود قصد القاي اين پيام را دارد كه يهوديان در جنگ جهاني دوم رنج هاي بسياري را متحمل شدند و بنابر اين حق دارند تا هرگونه خشونتي را مرتكب شوند!
اين مضمون به طور هوشمندانه اي در فيلم هاي به ظاهر روشنفكرانه اي چون «فهرست شيندلر» به كارگرداني اسپلبرگ و «پيانيست» ساخته «رمن پولانسكي» بازتوليد شد. نكته مهم اين است كه اين فيلم ها با رويكرد ضد جنگ ساخته شدند و قصد تقبيح فجايع جنگ جهاني دوم را داشتند. با اين حال لايه دروني محتواي آنها محق دانستن يهوديان و نوحه سرايي براي آنها است. اين افسانه سازي در آخرين فيلم هاليوودي با موضوع جنگ جهاني دوم يعني «حرام زاده هاي لعنتي» نيز انجام شد. اين فيلم به كارگرداني «كونتين تارانتينو» هم به نوعي ديگر خشونت طلبي يهوديان- كه امروز در قالب رژيم صهيونيستي عليه مردم فلسطين و لبنان مرتكب مي شوند- را توجيه مي كند. به اين ترتيب هاليوود با بهره از موضوع جنگ جهاني دوم براي حكومت جعلي و بي ريشه رژيم صهيونيستي هم هويت سازي مي كند.
در همه فيلم هاي جنگي غربي، حتي روشنفكرانه ترين و معترض ترين آنها ميهن پرستي، تلاش براي بازسازي هويت فرهنگي و دفاع از منافع ملي ديده مي شود. با اين كه مي دانيم جنگ هاي آنها متجاوزانه، ضد انساني و فاقد مفاهيم انساني بوده است. آيا آمريكايي ها در جنگ جهاني دوم از سرزمين خود دفاع مي كردند؟ بدون شك هيچ يك از اينها نبوده و آمريكا كارنامه اي به شدت سياه و رذالت بار در مورد آن جنگ و ساير جنگ ها دارد، اما امروز چند فيلم آمريكايي كه دراين باره ساخته شدند ديديم كه چگونه براي خود گنج ساخته اند و با كنارزدن صحنه هاي سياه و تلخي كه به خاطر جهانخواري و توسعه طلبي انجام دادند بستري براي فرهنگسازي ايدئولوژيك فراهم نمودند. اين درحالي است كه دفاع مقدس ما به عنوان الگويي براي ساير ملل مستقل جهان شناخته مي شود و سرشار از ذخاير فرهنگي و انساني است. اين جنگ به معناي واقعي كلمه «گنج» است. آيا سينماگران ما توانسته اند از اين گنج بزرگ بهره ببرند.
 


يك شبكه جديد در صداوسيما

شبكه راديويي كتاب نيز به زودي به جمع شبكه هاي صداوسيما اضافه مي شود .
معاون صداي رسانه ملي در مراسم افتتاحيه نمايشگاه كتاب سروش از راه اندازي« راديو كتاب » تا پايان سال جاري خبر داد و تصريح كرد: معرفي انتشارات، ناشران، نويسندگان، مترجمين، كتب مختلف و بيان مشكلات چاپ و نشر كتاب و..... از مهم ترين مسائلي است كه در راديو كتاب به آن توجه مي شود و اميدواريم كه اين شبكه راديويي بتواند در خدمت تبليغ و نشر احكام نوراني اسلام و اهداف فرهنگي كشورمان قرار گرفته و ارتباط مردم و كتاب را بيشتر كند .
صوفي همچنين گفت: رسانه ملي به ويژه راديو در جهت معرفي و ترويج كتاب برنامه هاي متعددي داشته است و روزانه به طور متوسط 13-12 ساعت برنامه در قالب هاي مختلف به معرفي كتاب، اهميت كتابخواني و ترويج فرهنگ انس و الفت با اين رسانه اختصاص دارد.
 


قسمت دوم «ميراث آلبرتا» در اروپا ساخته مي شود

كارگردان مستند ميراث آلبرتا از ساخت قسمت دوم مستند ميراث آلبرتا در اروپا و در كشورهاي سوئيس، آلمان و فرانسه خبر داد .
حسين شمقدري با اعلام خبر ساخت قسمت دوم مستند ميراث آلبرتا در اروپا گفت: اين قسمت از مجموعه ميراث آلبرتا نيز مربوط به دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف است .
وي با اشاره به اينكه سوژه اصلي سري دوم اين مستند خود دانشجويان مهاجرت كرده دانشگاه شريف هستند، گفت: شرايط فعلي، كار و آينده اين دانشجويان در فيلم مورد بررسي قرار مي گيرد .
كارگردان مستند ميراث آلبرتا با اشاره به استقبال قابل توجه مخاطبان از سري اول اين فيلم افزود: اكران اول اين مستند در ارديبهشت امسال در دانشگاه شريف انجام شد و پس از آن در 40 دانشگاه با استقبال خوب دانشجويان به نمايش در آمد .

 


شهيد آويني در جشنواره مقاومت

كتاب«تماشاگه راز» شامل مجموعه يادداشت هاي شهيد آويني همزمان با برگزاري جشنواره منتشر شد .
روابط عمومي جشنواره بين المللي فيلم مقاومت با اعلام اين خبر افزود: اين اثر اولين كتاب درباره مباحث موضوعي شهيد آويني است كه توسط حسين معززي نيا گردآوري و تدوين شد در آستانه برگزاري دوازدهمين جشنواره بين المللي فيلم مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس منتشر شد .
برپايه اين خبر؛ كتاب«تماشاگه راز »شامل: مجموعه گفتگوها، يادداشت ها، نقد فيلم ها و مقالات شهيد بزرگوار سيدمرتضي آويني درباره سينماي دفاع مقدس است. اين اولين كتاب درباره مباحث موضوعي شهيد آويني است كه گردآوري و تدوين مي شود.
 


كارگردان ملكه: اسكار برايم اهميتي ندارد

درحالي كه فيلم «ملكه» به عنوان اصلي ترين نامزد نمايندگي سينماي ايران براي معرفي به جايزه اسكار شناخته مي شود، كارگردان اين فيلم گفت كه اسكار برايش فاقد اهميت است.
فيلم سينمايي «ملكه»به كارگرداني محمد علي باشه آهنگر همزمان با هفته ي دفاع مقدس پيش از اكران در تهران، در دو سينماي آذربايجان شرقي به نمايش درمي آيد .
به گزارش ايسنا، كارگردان فيلم«ملكه» گفت: براي اكران عمومي فيلم مجبور شديم 15 دقيقه از آن را حذف كنيم، چيزي كه من با آن به هيچ وجه موافق نبودم .
باشه آهنگر با اشاره به اينكه در اكران فيلم مشكلات زيادي داشتند، افزود: دو بار اكران عقب افتاد و در نهايت هشت آذر مشخص شد. اما فيلم ارزشي است و ما مي خواستيم در هفته دفاع مقدس اكران داشته باشيم، براي اين كار با شهرستان ها به توافق رسيديم و در ميان شهرستان هايي كه اعلام آمادگي كرده بودند، تبريز را انتخاب كرديم تا بتوانيم كمكي هم به زلزله زدگان كنيم .
بنا بر اين گزارش، كارگردان فيلم «ملكه» در بخش ديگري از اين نشست به حاشيه معرفي فيلم به اسكار اشاره كرد و گفت: اينكه فيلم به اسكار برود يا نه، براي من مهم نيست، فقط از منتقدان مي خواهم برخورد منصفانه داشته باشند و بر اساس فيلم ديده صحبت كنند .
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14