(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 22 مهر 1391 - شماره 20330

گلوبال ريسرچ:
آمريكا فراموش نكند كه شطرنج يك بازي ايراني است
دو روي سكه منافع غرب
سكولارهاي غربگرا و ديكتاتورهاي دست نشانده
دستگيري هسته ترور موساد، موفقيت استراتژيك وزارت اطلاعات


گلوبال ريسرچ:

آمريكا فراموش نكند كه شطرنج يك بازي ايراني است

پايگاه تحليلي «گلوبال ريسرچ» در مطلبي به قلم «نايل بووي» نويسنده آمريكايي تبار ساكن هند، در تحليلي نوشت : آمريكا قصد دارد به كمك خرابكاري، جنگ سايبري و ترور اشخاص مانع از استقلال اقتصادي و فني ايران شود.
بر اساس اين گزارش علي رغم اينكه مبارزه با مشكلات ناشي از تحريم ها براي هر دولتي دشوار است اما بايد توجه داشت كه اين تحريم ها بر عليه دولت ايران اعمال نمي شود بلكه اين مردم و كسبه ايران هستند كه هدف تحريم ها قرار گرفته اند. يكي از مقامات اطلاعاتي آمريكا چند وقت پيش در روزنامه واشنگتن پست گفت: «علاوه بر فشارهاي مستقيمي كه تحريم ها بر دولت ايران وارد كرده و دولت را در تامين نيازهاي خود با مشكل مواجه ساخته است اما در عين حال تحريم ها جنبه ديگري نيز دارند كه عبارت است از ايجاد نارضايتي در ميان مردم كوچه و خيابان» .
گلوبال ريسرچ ادامه مي دهد : واشنگتن مدت ها است كه در حال اجراي اقداماتي رواني در جهت ايجاد «نارضايتي» در ميان كارگران، تجار، مغازه داران، دانشجويان و توليدكنندگان است. اين اقدامات بخشي از فشارهايي است كه به دنبال به وجود آوردن نارضايتي گسترده اجتماعي و ناآرامي در ايران است .
اين پايگاه تحليلي در ادامه گزارش خود تاكيد مي كند : دولت اوباما اعتقاد دارد فلج كردن زندگي مردم و ايجاد مشكلات براي دانشجويان و سخت تر كردن تأمين مايحتاجي از قبيل خوراك و دارو سبب مي شود تا اعتماد مردم به دولت از ميان رفته و مشروعيت آن زير سؤال برود .
بر اساس اين گزارش اين سياست نه تنها غيراخلاقي است بلكه نشانگر دورويي و عدم صداقت آمريكا نسبت به ارزش هايي چون آزادي و شادي است كه ادعاي پرچم داري آنها را دارد. هرچند كه رسانه هاي غربي حداكثر تلاش خود را كردند تا ثابت كنند اوباما چندان تمايلي براي اتخاذ سياست هاي سخت گيرانه عليه ايران ندارد اما پر واضح است كه واشنگتن بي سروصدا در حال اجراي سياستي خصمانه عليه تهران است و همين سياست خصمانه سبب شده است تنش ميان دو كشور و احتمال وقوع جنگ افزايش يابد و ايرانياني كه بدنبال مصالحه با آمريكا بودند از موضع خود كوتاه بيايند .
گلوبال ريسرچ در ادامه به تشريح اقدامات جمهوري اسلامي در مقابله با اين تحريم ها اشاره كرده و مي نويسد: ايران توانسته است از تحريم هاي آمريكا و متحدانش عبور كند .
بر اساس اين گزارش با توجه به اقداماتي كه عليه تهران صورت گرفته است (مانند خرابكاري، جنگ سايبري و ترور اشخاص) مي توان گفت كه واشنگتن كاملاً مصمم است تا مانع از استقلال سياسي، اقتصادي و فني تهران شود. علي رغم اينكه تحريم هاي اعمالي آمريكا در پي ضربه زدن به همه انواع روش هايي است كه ايران از طريق آن معاملات بين المللي نفتي خود را انجام مي دهد اما ايران توانسته است به كمك ديپلماسي و انجام پروژه هاي اقتصادي پرمنفعت با دوستان آسيايي و تشنه انرژي خود تحريم ها را دور بزند .
اين گزارش ادامه مي دهد چين همچنان و با وجود تحريم ها هر روز و بيش از پيش از ايران نفت مي خرد. در حالي كه اتحاديه اروپا روابطش را با تهران قطع كرده است، پكن با دادن اعتبارات مالي و كالا به ايران خود را به تهران نزديك تر كرده است. به علاوه كشورهايي مانند هند، مالزي و ژاپن همچنان انرژي مورد نياز خود را از ايران تامين مي كنند و با اين كار تلاش ها براي منزوي كردن تهران بيش از پيش مشكل شده است. ايران به شدت در حال مدرنيزه كردن زيرساخت هاي صنعت انرژي خود از جمله ساخت پانزده خط لوله در داخل كشور است .
گلوبال ريسرچ همچنين مي افزايد همچنين شركت هاي ايراني در حال برنامه ريزي براي ساخت يك نيروگاه برق و يك خط لوله براي انتقال انرژي به پاكستان هستند. تهران در راستاي اجراي پروژه هاي اقتصادي سودآور همكاري هاي خود با پاكستان و تركمنستان را افزايش داده است. سرمايه گذاري هاي داخلي ايران نيز تاييدكننده اهميت توسعه زيرساخت هاي تجاري و انرژي براي فراهم آوردن امكان تداوم مقاومت در برابر زورگويي بدون انزواي بين المللي است .
بر اساس اين گزارش تهران قصد دارد 25 ميليارد دلار براي توسعه بندرچابهار و چهار ميليارد دلار نيز در ديگر بنادر كشور سرمايه گذاري كند. با انجام اين سرمايه گذاري ها توان تجاري و انتقال انرژي ايران افزايش مي يابد و جايگاه ايران دراقتصاد دنيا و در ميان قدرتهاي جهان بيش از پيش محكم مي شود .
گلوبال ريسرچ در تحليل پاياني خود تاكيد مي كند تهران بدليل منابع عظيم انرژي و معدني كه دارد مي تواند تحريم هاي
بين المللي را دور زده و حتي از آنها به نفع خود استفاده كند. ايران با همكاري با دوستان بين المللي خود مي تواند توليدات صنايع داخلي را افزايش داده و براي محصولات خود بازارهايي مطمئن در جهان بيابد. سياستمداران واشنگتن و تل آويو نشين نبايد از ياد ببرند كه شطرنج يك بازي ايراني است .
 


دو روي سكه منافع غرب

سكولارهاي غربگرا و ديكتاتورهاي دست نشانده

سيد ابراهيم علوي
قرائن و شواهد نشان مي دهد، غرب مستأصل از بحران اقتصادي داخلي و زخم خورده از امواج بيداري اسلامي كه نگران آينده ي منافع استراتژيك خود در منطقه بوده و به شدت خطر سقوط و فروپاشي نظام ارزشي ،اقتصادي و اجتماعي خود را احساس كرده است ، با همراهي جريانهاي وابسته سكولار در منطقه به دنبال تعمير ،تنظيم ، بازيابي و احياي دوباره ي سيستم استعماري خود متناسب با تحولات جديد در منطقه است.
اينكه غرب با وجود بحران اقتصادي مزمن و به تبع آن مشكلات اجتماعي رو به گسترش داخلي و با علم به اينكه تحريم اقتصادي ايران باعث تشديد اين بحرانها خواهد شد، باز بر اعمال تحريمها عليه ايران اسلامي تاكيد مي كند! حاكي از آن است كه نظام سلطه به خوبي درك كرده است بقاي منافع استعماري درازمدتش در منطقه استراتژيك خاورميانه با وجود انقلاب اسلامي ايران امكان پذير نيست و حتي موجوديتش در خطر جدي قرار گرفته است و بايد به هر قيمتي شده اين مانع سخت را مهار كند ، حتي اگر ناچار به پذيرش هزينه هايي تا حد ريسك فروپاشي اجتماعي شود . انقلابي كه به قول آلوين تافلر بيش از اينكه منافع اقتصادي و سياسي نظام سلطه را به مخاطره بيندازد ، تمدن 400ساله غرب را به چالش كشيده است .
بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه عربي و شمال آفريقا واقعه اي بود كه نظام سلطه از ابتداي انقلاب اسلامي ايران بيم وقوع آن را داشت و حتي سعي كرد با طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ ! آن را مهار كرده و از بروز آن جلوگير كند كه البته اين طرح زايمان ! نهايتا با حماسه ي شبه افسانه اي حزب الله در جنگ 33 روزه ي لبنان و به دنبال آن جنگ 22روزه غزه ، نوزادش مرده به دنيا آمد.
براساس سوابق غرب در برخورد با انقلابهاي مردمي ، بديهي بود كه نظام سلطه بعد از ناتواني در جلوگيري از وقوع بيداري اسلامي ، در صدد مهار ، كنترل و انحراف اين جريان اصيل اسلامي- مردمي برآمده و قصد دارد تا حد امكان نتايج آن را به نفع خود مصادره كند كه البته در اين مسير بدون كمك عناصر وابسته داخلي كه به قول استوارت ميل براي اينچنين روزهايي تربيت شده اند ، امكان پذير نبود و نيست . زماني استوارت ميل نظريه پرداز برجسته انگليسي گفته بود: يك دلار هزينه در تربيت نيرو هاي وابسته در كشورهاي مستعمره ، از صدها دلار هزينه ي جنگ براي اشغال و حفظ اين گونه كشورها جلوگيري مي كند!
روزي كه اردوغان نخست وزير تركيه در برابر دوربين هاي شبكه هاي خبري دنيا با شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي ، درگيري لفظي پيدا كرد! بعضي از صاحب نظران معتقد بودند كه اين رفتار نمايشي بيشتر براي جلب نظر افكار عمومي جهان عرب تنظيم شده است كه البته مواضع بعدي نخست وزير تركيه ، مويد اين نظر بود. به عبارتي وقتي رژيم هاي وابسته و مرتجع عرب يكي پس از ديگري فرو ريختند، اولين و مهم ترين نيازي كه در اين جوامع احساس مي شد ، الگويي براي جايگزيني نظام هاي مرتجع گذشته بود .
بديهي است كه از نگاه منافع غرب و نظام سلطه اين الگو نمي بايست الگوي انقلاب اسلامي ايران باشد و حتما ً نگاههاي جهان عرب از الگوي انقلاب اسلامي ايران بايد به سوي الگوي مدنظر منافع غرب بچرخد و چه الگويي بهتر از الگوي تركيه ي سكولار؟ الگويي كه يكي از محورهاي مهم طرح خاورميانه بزرگ آمريكا بود .تجربه نشان داده كه كار ويژه نظامهاي سكولار غربگرا براي منافع استعماري غرب شبيه به نظامهاي ديكتاتوري دست نشانده است . در اين زمينه اگر فقط به تاريخ انقلاب اسلامي ايران نگاهي گذار بيندازيم ، دلايلي براي صحت اين مدعا خواهيم يافت . همان طور كه مي دانيد بعد از فرار شاه ، اولين جايگزين نظام استبدادي پهلوي كه با هماهنگي و حمايت غرب و آمريكا روي كار آمد ، يك ليبرال تحصيل كرده سكولار به نام شاپور بختيار، عضو جبهه ي ملي ايران كه اتفاقا ً سابقه مخالفت با پهلوي را هم به يدك مي كشيد بود . حتي دولت موقت هم كه از جريانهاي ملي مذهبي سكولار با سوابق مبارزاتي بودند و پس از سقوط دولت بختيار و پيروزي انقلاب اسلامي به قدرت رسيدند ، به دليل سمپاتي با منافع نرم افزاري و سخت افزاري نظام سلطه، موجبات آسودگي خيال و كاهش نگرانيهاي غرب را از وقوع انقلاب اسلامي موقتاً فراهم ساختند! تاجايي كه بعضي از صاحبنظران سياسي بر اين عقيده اند ، يكي از مهم ترين دلايلي كه در روزهاي اول انقلاب ، غرب را از برخورد سخت با انقلاب نوپاي اسلامي بر حذر داشت ، وجود همين دولت سكولار بود، چون از نظر نظام سلطه اين منافع غرب است كه اصالت دارد و با هر كس و هرجرياني كه تامين شود اهميتي ندارد. اين نشان مي دهد كه كاركرد جريانهاي سكولار و نظام هاي ديكتاتوري منطقه براي منافع غرب يكسان است ، يعني براي منافع استعمار هيچ فرقي بين يك حكومت ديكتاتوري مرتجع با يك حكومت سكولار غرب زده وجود ندارد ، با اين تفاوت كه حكومتهاي سكولار غربگرا ، به ظاهر هم كه شده آن چهره خشن و پر هزينه ي حكومتهاي ديكتاتوري دست نشانده را ندارند!
تباني نظام سلطه و جريان فتنه عليه گفتمان اصولگرايي اصيل
غرب پس از نااميد شدن از بقاي حاكميت سكولارهاي ابتداي انقلاب ، بلافاصله برخورد سخت را با نظام نوپاي اسلامي شروع كرد و باتوجه به شرايط نيروهاي نظامي كشور در آن روزها ،مطمئن بود كه با تحميل جنگ كمر انقلاب خواهد شكست. اما غافل از اينكه جنگ تحميلي بسياري از نيازهاي فرهنگي جامعه اسلامي مانند فرهنگ شهادت ، فرهنگ ايثار ، فرهنگ خودباوري و به طور كلي فرهنگي ديني را كه براي ادامه بقاي نظام اسلامي ضرورت اجتناب ناپذيري داشتند را تئوريزه كرد . نظام سلطه بعد از اتمام جنگ و ناكارآمد بودن برخورد سخت ، استراتژي برخورد نرم را در دستور كار قرار داده و پياده نظام روشنفكري داخلي را دوباره فعال نمود.
به قول يكي از اساتيد اقتصاد دانشگاه تهران ، اگر جنگ تحميلي را يك پروژه ملي در نظر بگيريم ، اين پروژه عظيم و خطير را مديران پر بازده و كم هزينه اي مانند همت ، باكري ، زين الدين و.... با بازدهي بالا و هزينه پايين اداره كردند . از ديدگاه اين استاد دانشگاه اشتباه استراتژيك ما اين بود كه به جاي استفاده از فرهنگ بسيجي و تزريق آن در بدنه مديريتي كشور ، متوسل به الگوهاي وارداتي شده و به توصيه تكنوكراتهاي غرب زده ،كليد واژه «حق مديران» را نقطه عزيمت اداره كشور قرار داديم!
در ادامه اين روند ،كم كم با آرمانهاي انقلاب و امام(ره) زاويه هايي پيدا شد تا جايي كه از دل دوران سازندگي ، جريان اصلاحات بيرون آمد ، جرياني كه نه تنها سنخيتي با آموزه هاي انقلاب و امام (ره) نداشت بلكه ريشه در نسخه هاي نخ نما شده ي قرن نوزدهمي نظريه پردازان اروپا داشت! و مي رفت تا در پوشش اصلاحات از اصلي ترين آرمانهاي انقلاب و امام (ره) عقب نشيني و در آنها تجديد نظر شود. حمله غرب به عراق و افغانستان نقاب از چهره بزك كرده غرب برداشت و اين موضوع به عقبه ي تئوريك گفتمان اصلاحات ضربه سختي زد چرا كه مردم فهميدند؛ نمي شود مفاهيمي مانند آزادي ، حقوق بشر ، آزادي بيان و ...را در انديشه هاي ليبرالي و سكولاريستي جست وجو كرد .
فارغ از اشخاص ، كمبودها و اشتباهات ، گفتمان اصولگرايي كه همان گفتمان اصيل امام راحل و انقلاب اسلامي است ، بار ديگر نه تنها در كشور جريان پيدا كرد ، بلكه تبديل به عاملي براي تحريك جهان اسلام و بيداري اسلامي منطقه خاورميانه عربي و شما ل آفريفا شد . فتنه سال 88 ، حركتي طراحي شده براي مقابله با گسترش همين گفتمان بود كه خوشبختانه با رهبري مدبرانه رهبر معظم انقلاب و هوشياري مردم بصير ايران ناكام ماند. اما همان طور كه اشاره شد ، نظام سلطه ي گرفتار در چنگال مشكلات اقتصادي و اجتماعي ساختاري و هراسان و زخم خورده از بيداري اسلامي ، كه ريشه ي درخت اين بيداري را در آموزه هاي انقلاب اسلامي ايران رديابي كرده است ؛ همراه با جريانهاي روشنفكري وابسته ي و فتنه گران سرخورده كه موجوديت خود را در خطر ديده اند ، با كينه اي دو چندان به فكر فتنه و توطئه اي ديگرند .
همزماني ورود فعالين فتنه 88 با تشديد فشارهاي اقتصادي و اخلال در بازار ارز و همچنين خارج كردن گروهك منافقين از ليست گروه هاي تروريستي توسط آمريكا و مواضع اخير اصحاب فتنه ،از يك تباني ننگين بين نظام سلطه و جريان فتنه براي حذف گفتمان اصيل اصولگرايي و جايگزيني آن با نوعي گفتمان اسلام سازشكار سكولار يا به عبارتي گفتمان سكولاريسم اسلامي حكايت دارد . اما نظام سلطه و اصحاب فتنه بازهم در ارزيابي هاي خود دچار خطاي استراتژيك شدند و اين بار هم به لطف الهي و هوشياري ملت بزرگ ايران در ايجاد اين انحراف بزرگ و خطرناك ، باوجود تمام كش و قوسها و فرازو نشيبها و تحميل هزينه هاي تحميلي ، موفق نخواهند شد و اين تير آخرشان هم به سنگ خواهد خورد.
 


دستگيري هسته ترور موساد، موفقيت استراتژيك وزارت اطلاعات

در اواخر خردادماه 91 طي يك سري عمليات هاي مقتدرانه و برق آسا در مناطق مختلفي از ايران، عاملين اصلي ترور شهيدان شهرياري، احمدي روشن و قشقايي شناسايي، دستگير و به بازداشتگاه ها منتقل شده اند. درست دو ماه قبل از انتشار اين اطلاعيه، خبر شناسايي و دستگيري يكي از شبكه هاي اصلي تروريستي استرائيل در چند استان مركزي و مرزي ايران كه در نهايت به كشف يكي از مراكز اصلي صهيونيست ها در مناطق كردستان عراق منجر شده بود، منتشر شد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران يك بررسي ساده در بازه زماني دي ماه 1388 تا دي ماه سال 1390، نشان مي دهد كه در طي اين دو سال، 5عمليات تروريستي عليه متخصصين و دانشمندان هسته اي كشورمان رخ داده است كه در اين سلسله عمليات ها دكتر علي محمدي، مصطفي احمدي روشن و رضا قشقايي به شهادت رسيدند و يك مورد نيز به صورت ناموفق پايان يافت.
جمهوري اسلامي ايران و وزارت اطلاعات، تا قبل از دست گيري عوامل ترور شهيد احمدي روشن تنها توانسته بود به شناسايي و دست گيري محمد جمالي فشي، عامل اصلي ترور شهيد علي محمدي نائل گردد و بعد از آن ادامه يافتن سلسله ترورها، تبديل به يك چالش و مسئله مهمي براي ايران شده بود.
اين ترورهاي سازمان يافته، نشان از رخنه رژيم صهيونيستي در محيط امنيتي ايران و تشكيل هسته هاي ترور شبكه اي مي داد؛ اين شبكه هاي ترور به نوعي طراحي گرديده بودند كه هيچ كدام از وجود ديگري اطلاع نداشته و يكديگر را نمي شناختند و به حدي پيچيده و سازماندهي شده بودند كه براي كشف آن ها نياز به انجام عمليات هاي بسيار پيچيده و محرمانه بود. پيچيدگي اين امر تا آن جا بود كه وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي، در اواخر فروردين ماه در اطلاعيه اي بيان كرد كه تعدادي از اين گروه هاي تروريستي در هنگام انجام عمليات شناسايي و بازداشت شده اند.
پس با توجه به پيچيده بودن اين امر، مي توان كشف و انهدام اين گروه هاي تروريستي به همراه هسته هاي اصلي شان را در يك بازه زماني نسبتا كوتاه، يك موفقيت استراتژيك و سرنوشت ساز براي جمهوري اسلامي دانست. در اين مقاله سعي شده است تا با استفاده از مصاحبه هاي وزير محترم اطلاعات و اطلاعيه هاي منتشره از سوي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي، به بررسي ابعاد مختلف اين موفقيت پرداخته و ملاحظات راهبردي مرتبط با آن شرح داده شود.
راهبرد مرتبط و بررسي آن
منابعي كه در اين مقاله به آن استناد خواهد شد سه اطلاعيه ماه هاي فروردين، خرداد و تيرماه 1391 و مصاحبه وزير محترم اطلاعات جمهوري اسلامي، خواهد بود تا با استفاده از آن ها دستاوردهاي مهم و تاريخي اين عمليات مهم تبيين و تحليل گردد.
طبق بررسي ها و پيش بيني هاي انجام شده، مشخص گرديد كه اين عمليات هاي سازماندهي شده در قالب سلول هاي سازمان يافته تشكيل شده از لايه هايي همچون شناسايي، عمليات و لجستيك طراحي شده كه همگي به صورت شبكه اي و منقطع از هم بوده و شناسايي يكي از آن ها به هيچ وجه به شناسايي ديگر شبكه ها منجر نمي شود.
اين مورد يعني منقطع بودن اين شبكه ها از يكديگر، در مصاحبه وزير محترم اطلاعات نيز ذكر گرديده است پس با توجه به موضوعات مطرح شده، شناسايي اولين شبكه، به كشف و شناسايي شبكه هاي ديگر منجر نشده و در واقع منشأ كشف تمامي اين شبكه هاي تروريستي در خردادماه، كشف اولين شبكه نبوده است. البته به هيچ وجه نمي توان مانع ارتباط كلي اين شبكه ها با يكديگر شد، اما وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي از طريق ارتباط اين شبكه ها با يكديگر موفق به كشف آنان نشده است.
در اين گزارش ها آمده است كه در عمليات هاي شناسايي و بازداشت شبكه هاي ترور، تمامي عوامل و شبكه هاي وابسته با اين عمليات تروريستي، شامل نيروهاي تامين پوشش هاي عمليات، عوامل اصلي فعال سازي بمب، عناصر شناسايي سوژه هاي موردنظر، عوامل مراقبت مستقر در صحنه عمليات و عوامل تداركات شناسايي و تمامي آنان بازداشت شده اند.
همين موضوع ارزش كار وزارت اطلاعات و نيروهاي آن را نشان مي دهد. در واقع وزارت اطلاعات با حالتي انعطاف پذير متناسب با اطلاعات سازماني دنياي جديد توانست به اين مهم دست يابد. واضح است كه وزارت اطلاعات سازماندهي تيم هاي شناسايي و خنثي سازي اين شبكه ها را متناسب با سازماندهي هسته هاي ترور انجام مي دهد.
عملكرد و نقش كشورهاي همسايه در آماده سازي زيرساخت هاي لازم براي اين جريان تروريستي را نمي توان ناديده گرفت. همانطور كه در يكي از اطلاعيه هاي صادرشده ازطرف وزارت اطلاعات بيان شده است كه: «مراكزي كه عوامل سازمان تروريستي موساد در آن مستقر بوده اند، در يك موقعيت جغرافيايي هم مرز ايران در پادگان هاي آموزشي دشمن صهيونيستي در آن منطقه، كشف گرديد.»
مي توان اين جمله را اين گونه بيان كرد كه وزارت اطلاعات براي جمع آوري اطلاعات در اين حوزه، فقط بر حوزه داخلي تمركز نداشته و در عرصه خارجي و در موقعيت جغرافيايي هم مرز با كشورمان نيز متمركز گرديده است. در مصاحبه حجت الاسلام مصلحي، وزير محترم اطلاعات، در مورد اين موضوع توضيحاتي بدين شرح داده شده است: اسراييل با برپايي پايگاه آموزش تروريستي و پادگان نظامي، حداكثر بهره برداري از خاك يكي از كشورهاي همجوار جمهوري اسلامي ايران را برده است. آن ها در كنار ستادهاي عملياتي مشترك آمريكا و انگليس عليه كشورمان برنامه هايي را طراحي و اجرا مي كنند. البته ما معتقديم كه اين حركات با اجازه و اطلاع دولت مربوطه انجام نمي گيرد... تروريست ها براي نقل و انتقال اسلحه و مواد انفجاري به راحتي و فراواني از خاك يك كشور همسايه براي رفت و آمد آزادانه به سرزمين هاي اشغالي استفاده مي كنند.
با بررسي مجدد اين مصاحبه و گزارش هاي منتشره به راحتي مي توان به نقش منطقه كردستان عراق در اين حركات تروريستي پي برد. اعضاي بازداشت شده اين شبكه ها، اكثر آموزش هاي نظامي خود را در پادگاني به نام «پادگان اشرف» در حوالي شهر اربيل عراق گذرانده اند، اين كمپ تقريبا مشابه كمپ اشرف متعلق به منافقين در شهر دياله مي باشد.
با اينكه بارزاني، مسئول منطقه و گروه حاكم اين اتهامات را به شدت رد مي كند، اما با توجه به سوابق قبلي اين منطقه جغرافيايي و شواهد موجود در مورد گروهك تروريستي پژاك مي توان كاملا مطمئن بود كه آن محدوده، كاملا تبديل به صحنه آموزش عمليات هاي تروريستي رژيم صهيونيستي شده است. حضور اين گروه هاي تروريستي و پادگان آموزشي رژيم صهيونيستي عامل دو موضوع كلي است. نخست موقعيت ناپايدار دولت عراق و ديگري رابطه نزديك رژيم صهيونيستي با كردهاي منطقه كه مورد دوم، به راحتي مي تواند تروريسم قومي پژاك را به تروريسم حرفه اي تبديل كند.
از نگاهي كلي تر مي توان گفت كه ناپايداري و شكنندگي دولت هاي همجوار جمهوري اسلامي ايران يعني عراق، افغانستان و پاكستان باعث شده است تا اين كشورها نتوانند به درستي با گروه هاي تروريستي مستقر در خاك خود مبارزه كنند و عدم اين اشرافيت امنيتي باعث شده است تا خاك آن ها تبديل به محيطي براي رشد و نمو اين گروه ها گردد. اين گروه ها اكثرا با جمهوري اسلامي ايران دشمن بوده و همكاري هاي نزديكي با رژيم صهيونيستي دارند. به همين دليل بايد سرويس هاي اطلاعاتي اين كشورها، همكاري هاي خود را به سطوح منطقه اي ارتقا دهند و با يكديگر همكاري هاي لازم را داشته باشند.
بعد از موفقيت وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران در دستگيري گروه هاي تروريستي با استفاده از جمع آوري هاي خارجي، در يكي از اطلاعيه هاي منتشره نيز به اين موضوع اشاره اي گرديده است: «برخي اطلاعات رسمي دريافتي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي، از سوي برخي از كشورهايي بود كه خاك، تسهيلات يا اسناد هويت اتباع آن ها مورد سوءاستفاده تيم هاي تروريستي وابسته به موساد قرار گرفته بود.» البته در كنار اين كمك هاي اطلاعاتي در منطقه، بايد در حوزه سياست گذاري روابط خارجي تدابيري انديشيده شود تا كشورهايي كه دچار اين نوع شكنندگي اطلاعاتي يا ناپايداري سياسي هستند سريع تر از اين وضع رهايي پيدا كنند.
البته بر اساس منابع ذكر شده، بايد به اين موضوع نيز اشاره كرد كه در طي اين مدت، عمليات هاي تروريستي فقط از سوي رژيم صهيونيستي و منطقه مجاور نبوده است و طي يك پروژه كلي و فراگير ايالات متحده آمريكا و انگليس نيز با اين گروه ها هم كاري هاي گسترده اي داشته اند. با ذكر اين موضوع متوجه مي شويم كه اين حركات فقط نوعي عمليات هاي تروريستي نيستند و علنا جمهوري اسلامي ايران در مقابل نوعي اقدامات نظامي البته در حوزه اطلاعاتي، در سطح منطقه اي و بين المللي است و به همين دليل مي بايست راهبردها و راهكارهاي ضدتروريستي، در همان سطوح منطقه اي و بين المللي در قالب هاي هم كاري و اجرايي انجام پذيرد.
براساس قسمتي از اين اطلاعيه ها، تعدادي از عناصر اصلي اين پروژه هاي تروريستي: «شناسايي گرديده، براي عده اي از آن ها چهره نگاري به عمل آمده و بعضا تصاويري از آن ها در گريم هاي مختلف تهيه شده كه فعلا براي تمامي آن ها تشكيل سابقه شده است.» اين قسمت نشان مي دهد كه تعدادي از اين عوامل شامل ماموران ارتباطات فني و عناصر نقل و انتقال تروريست ها و تجهيزات متردد در منطقه غرب كشور، متوليان آموزش هاي تروريست هاي بازداشت شده و فرماندهان ستادي ترورها كه شامل دو گروه اصلي يعني عناصر اطلاعاتي منطقه كردستان عراق و سازمان موساد مي شوند، هنوز دستگير نشده اند.
از ديدگاهي ديگر، بايد گفت كه جمهوري اسلامي ايران هم اكنون در حال يك جنگ اطلاعاتي مستقيم با رژيم صهيونيستي در مرزهاي خود بوده و واضح است كه اين پروژه تروريستي به طور مستقيم و در صحنه توسط عوامل و ماموران كادر موساد مديريت و برنامه ريزي شده است. دراين وضعيت هشدارآميز براي جمهوري اسلامي ايران، بايد بر طبق دكترين ارائه شده از سوي رهبر معظم انقلاب يعني «دكترين تهديد در برابر تهديد» سياست گذاري درستي انجام گيرد. در تيرماه سال 91، در روزي كه به نام سربازان گمنام امام زمان(عج) نام گذاري شده بود، وزير محترم اطلاعات در همايش سراسري به مناسبت اين روز، با اشاره به رويكرد جديد وزارت اطلاعات اعلام نمود كه سال 91 به عنوان سال «تهاجم اطلاعاتي هوشمند عليه دشمن» نام گذاري شده است.
كتاب جديدي به نام «جاسوسان عليه آرماگدون» توسط خبرنگار سابق شبكه سي بي اس، دن ريو و يوسي ملمن خبرنگار سابق بخش اطلاعات جاسوسي روزنامه هاآرتص منتشر شده كه در آن افشا شده است كه در فاصله بين سال هاي 2007 تا 2011، ترور دانشمندان هسته اي ا يران، توسط خود اسرائيلي ها و نه ايرانياني كه براي آن ها فعاليت مي كردند انجام شده است.
نويسندگان اين كتاب، بيان كرده اند كه نيروهاي ويژه موساد، براي نصب بمب هاي مغناطيسي بر روي خودروهاي در حال حركت آموزش هاي ويژه اي ديده و در اين زمينه به خصوص داراي مهارت بسيار زيادي مي باشند، هم چنان آن ها براي انجام اين چنين عمليات هاي حساسي، به هيچ كس اعتماد نمي كنند و خود اين كارها را انجام مي دهند.
تيرماه 91، يعني زمان چاپ اين كتاب و اين گزارشات، حاكي از آن است كه هدف اصلي اين حركت، كمرنگ نشان دادن دست آوردهاي وزارت اطلاعات و تحت تاثيرقراردادن اين موفقيت بزرگ در لواي نوعي عمليات رواني است. البته پيشنهاد مي گردد كه به گونه اي مناسب و متقابل با اين عمليات هاي رواني مقابله گردد و به هيچ وجه ناديده گرفته نشود.
عوامل ترور شهيد احمدي روشن، بعد از دستگيري پرده از برنامه ريزي براي خراب كاري ديگري برداشتند كه بسيار خطرناك است. آن ها در اعترافات خود بيان داشته بودند كه ماموريت بعدي كه از سوي موساد به آنها ابلاغ شده بود، انجام عمليات خراب كاري و انفجار در محل هاي زيارتي و محل هاي عمومي پرازدحام بوده است كه آن ها در حال فراهم آوردن زمينه هاي اجرايي آن ماموريت ها بودند. به نظر مي رسد موساد يا جريان هاي تروريستي ضدايراني، در حال تغيير اهداف خود از امنيت ملي به امنيت ميهني هستند كه بايد هرچه سريع تر براي مقابله با اين نوع تهديدات آمادگي لازم را كسب كرد.
نتيجه گيري
در پايان بايد گفت كه دسترسي به اين موفقيت بزرگ حاصل انعطاف پذيري و افزايش قابليت سازماني در برابر اقتضائات عصر جديد، توجه و تاكيد بر اطلاعات انساني و اولويت آن بر اطلاعات فني و توجه به سرمايه انباشتي ناشي از تجربه نيروهاي وزارت اطلاعات است و اين موفقيت وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران در شناسايي و دست گيري شبكه هاي تروريستي كه عامل ترور دانشمندان و متخصصان هسته اي كشورمان بودند، دست آوردي بزرگ و شايان مباهات است. در پايان كلام، شايد ذكر اين نكته ضروري به نظر آيد كه خداوند مي فرمايد: «اي رسول خدا، در جنگ با كفار چون تو تيرانداختي، نه تو، بلكه خدا افكند تا كافران را شكست دهد.»
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14