تحريم و مقابله با عصر انحطاط (18)
|
|
كلهم نور واحد (1)
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
تحريم و مقابله با عصر انحطاط (18)
دكتر موسي نجفي
از مفاهيم سياسي ديگري كه در فرهنگ مردم به هنگام تحريم دخانيه رخنه كرد، عينيّت
عملي واژه ها و مفاهيم، عينيّت يافتن مفهوم شهادت و كارايي سياسي آن بود چنانچه در
جلوي ارك دولتي اين مهم به صورت يك تجلي ملي درآمد.
مردم در آن روزكشتگان را تا شصت هفتاد نفر مي دانستند و چون فراشان و سربازان براي
محو آثار اين جنايت و جلوگيري از تحريك بيشترمردم، مقتولين را با عجله و شتاب به
اصطبل شاهي مي بردند هيچ كس در آن موقع از تعداد حقيقي تلفات اطلاعي پيدا نكرد با
آنكه خيلي سعي شد جنازه هيچ مقتولي به دست شورشيان نيفتد ولي مردم چهار نعش را كه
يكي از آنها جنازه سيد بيچاره بود از دست فراشان ربوده روي تخته گذاردند و به منزل
ميرزا حسن آشتياني بردند. كسي نبود كه چشمش به اين نعشها بيفتد و ضجه و ناله نكند و
به ناصرالدين شاه و امين السلطان و ديگر دولتيان فحش ندهد. در آن دقيقه كه نعشها به
منزل ميرزاي آشتياني رسيد، هنگامه غريبي برپا شد و از كوچك و بزرگ، زن و مرد حالي
غيرعادي پيدا كردند و نعره ها مي كشيدند كه در دورترين نقاط شهر تهران صداي آنها
شنيده مي شد و هرگاه در آن حال هريك از علماء مي خواستند، مي توانستند با كوچك ترين
اشاره اي دودمان ناصرالدين شاه را بر باد دهند.81
ازجمله مفاهيم ديگري كه بر سر زبان توده مردم افتاد مفهوم و درك ارزش جهاد بوده است
كه البته با نشر شايعه جهاد، مردم با شور و هيجان از آن استقبال مي نمايند. اثرات
اجتماعي و فوايد عاليه اين مطلب بخصوص در سده اخير احتياج به بحث و نقل مفصل نداشته
و از باب توضيح واضحات و تكرار مكررات خواهد بود. در اين مختصر فقط به بيان حالت
عمومي در قبال شايعه جهاد توجه مي نماييم:
غروب روز جمعه بيست و سوم جمادي الاولي 1309 يعني يك هفته بعد از مجلسي كه در منزل
نايب السلطنه منعقد شده بود اعلاني در مجامع و مساجد و گذرها بدين مضمون منتشر شد:
برحسب حكم جناب حجهً الاسلام آقاي شيرازي اگر تا 48 ساعت ديگر امتياز دخانيات لغو
نشود يوم دوشنبه آتيه جهاد است مردم مهيا شويد! و چند نسخه از اين اعلان را هم به
در شمس العماره و اطراف آن چسباندند. اين خبر روز بعد در تمام شهر تهران منتشر
گرديد. .. اكثر مردم آن را باور كرده آماده جهاد شدند و به اين طرف و آن طرف در صدد
تهيه اسلحه افتادند و شبها در منازل خود با زن و فرزندان و ساير خويشان جمع شده با
گريه و زاري وصيت مي كردند و اين اوقات را آخرين دقايق عمر خود مي شمردند.82
تحريم و مقابله با عصر انحطاط
شك نيست كه بعد از اجراي مفاد قرارداد تركمانچاي، روزها و لحظه ها انحطاط هرچه
بيشتر كشور ايران را در پي داشت و انعكاس و جلوه هاي اين انحطاط در تمام عرصه هاي
سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشور مشهود بود در حالي كه بعد از بيش از قرن از
آن واقعه شوم و عهدنامه خسارت بار، در واقعه قيام تحريم، انعكاسي ملي و پرشور عليه
تاريخ انحطاط آغاز مي شود در همان روزها نيز اولين اثرات خود را ظاهر مي كند چنانچه
دول استعماري كه ايران را ملك طلق و خانه بي صاحب مي دانستند در مقابل حيات دوباره
مردم، صاحب خانه اي را در مقابل خود مي بينند و به اين امر اعتراف و اذعان مي
نمايند:
واقعه تحريم تنباكو در ايران در ممالك اسلامي نقل هر محفلي بود و روزنامه و مجلات
تا چندي درباره موضوع قلم فرسايي مي كردند و تمام دول به نمايندگان و مأمورين خود
در تهران و بغداد دستوردادند شرح احوال ميرزاي شيرازي را به طورمفصل تحقيق و گزارش
دهند تا بدانند اين شخص بزرگ كيست. امپراطوري روس براي آنكه نظر ميرزاي شيرازي را
به خود جلب كند نامه اي در نهايت ادب همان طور كه براي پاپ مي نويسند به مرحوم
ميرزا مي نويسد و از اقدام او در موضوع تحريم تنباكو سپاسگزاري مي كند و ضمناً مي
گويد: «من اوامر شما را در ممالك روسيه نسبت به مسلمانان اجرا مي كنم و حاضرم براي
پيشرفت مقاصد شما در مملكت ايران هر اقدامي بنمايم.»
اين نامه را سركنسول روسيه در بغداد، به سامره مي برد كه به ميرزاي شيرازي تقديم
كند. سركنسول روس در سامره دو سه روز در كشتي توقف كرده و تقاضاي ملاقات از ميرزا
مي نمايد ولي مرحوم ميرزاي شيرازي از پذيرايي و ملاقات سركنسول روس عذر خواسته و او
را به حضور خود نپذيرفت و به بهانه اينكه آداب نامه نگاري به امپراطور را نمي داند
از دادن جواب نيز امتناع كرده و همين قدر پيغام داد كه شما از طرف من اظهار امتنان
به امپراطور بنويسيد. انگليسها كه ناظر اعمال و رقيب خود بودند به همين مضامين نامه
اي از طرف پادشاه انگلستان براي آن مرحوم فرستادند و به توسط كنسول خود پيغام دادند
كه انتظار جواب ندارند و فقط ممنون مي شوند كه ميرزاي شيرازي دريافت نامه را قبول
كند83.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
81- تاريخ دخانيه.
82- ابراهيم تيموري، تحريم تنباكو، همان، ص .134
83- همان، ص .204
پاورقي
|
|
|
كلهم نور واحد (1)
اشاره
بيانات مهم و مبسوط مقام معظم رهبري در دومين كنگره جهاني امام رضاعليه السلام ـ
مرداد 1365 ـ درباره عنصر جهاد و مبارزه سياسي در زندگي ائمه عليهم السلام و طرح
عنوان كليدي «انسان250 ساله» كه تصويرگر حركت يكپارچه و پيوسته ائمه عليهم السلام
به سوي مقصدي واحد است، ما را بر آن داشت تا با جمع آوري بيانات ايشان درباره زندگي
ائمه معصومين عليهم السلام كه حول اين محور متعالي ايراد شده اند، كاري ارائه دهيم.
محصول جمع آوري بيانات معظم له، كتاب پيش روست .
عنوان كتاب عيناً برگرفته از كلام منوّر مقام معظم رهبري است و بيانگر نوع نگاه
ايشان به زندگي سياسي ـ مبارزاتي ائمه عليهم السلام است. علت اين نام گذاري در
مقدمه كتاب به تفصيل از بيانات ايشان آورده شده است؛ كه توصيه مي شود با مطالعه اين
مقدمه پيش از مطالعه فصل هاي اصلي كتاب، درك كامل تري نسبت به معنا و مفهوم مترقّي
انسان 250 ساله به دست آورده و از محتواي كتاب بيشتر بهره مند شويد؛ ا ن شاءالله.
به طوركلي مطالب اين كتاب برگرفته از سخنراني ها و متون دست نويس مقام معظم رهبري
است، لذا متن كتاب در بخش هايي كه به طور مستقيم از قلم معظم له استفاده شده، نسبت
به ساير بخش ها كه بيانات شفاهي ايشان است، مستلزم تأمل بيشتري از سوي خواننده
محترم است . همچنين به دليل آنكه مطالب دست نويس مستقيماً برآمده از قلم مبارك معظم
له است، حفظ اصول نگارشي و ويرايشي آنها مورد توجه مركز صهـبا بوده و خواننده محترم
در مطالعه اين بخش از مطالب كتاب، دستور ويرايشي متفاوتي را نسبت به ساير متون
مشاهده مي كند . از آن جمله مي توان به پاراگراف بندي هاي متفاوت، علائم اختصاري
احترام به ائمه عليهم السلام همچون (ع)، (ص) و (س) و مطالب داخل پرانتز اشاره كرد .
به علاوه، پاورقي هاي متون دست نويس كه مستقيماً به اصل سند مربوط بوده است، در
انتها با ذكر عبارت (نويسنده) مشخص شده اند . اين نكته در زمينه مطالبي كه از كتاب
پيشواي صادق و مجله پاسدار اسلام آورده شده اند، قابل مشاهده است .
به منظور حفظ ارتباط محتوايي مطالب كتاب، در مواردي بسيار محدود، مطالبي كه مربوط
به وقايع خاصي از دوران معاصر بودند و يا ارتباط مستقيم با زمينه اي كه در آن آورده
شده اند نداشتند، يا حذف گرديدند و يا در صورت مرتبط بودن با بخشي ديگر، به قسمت
مربوط انتقال يافته اند . اين موارد با علامت (..) مشخص شده است .
در خلال متن، آيات و روايات متعددي مشاهده مي شود كه عبارات عربي آنها توسط مقام
معظم رهبري آورده شده است؛ به نظر مي رسد در پس تأكيدي كه تعمّداً از سوي معظم له
در بيان عبارات عربي ـ با توجه به زمان محدود يك جلسه سخنراني ـ مشاهده مي شود،
مقصودي ارزشمند نهفته است و آن اهتمام بيشتر مخاطبان بر انس با زبان فصيح و بليغ
عربي است . آشنايي هرچه بيشتر با اين زبان، منجر به بهره مندي كامل تري از هدايت
قرآن كريم و روايات معصومين عليهم السلام خواهد شد .
محتواي كتاب «انسان 250 ساله» به دنبال انتقال مفهومي متعالي از مسير و مقصد زندگي
مجاهدانه ائمه عليهم السلام است و از اين رو بيش از آنكه يك كتاب تاريخي ص رف باشد،
يك فراتحليل تاريخي است؛ كه به جاي شرح و تفصيل وقايع زندگي ائمه عليهم السلام،
نگاهي كل گرا به زندگي هريك از معصومين عليهم السلام با توجه به بستر تاريخي دوره
مربوطه و در راستاي مقصود واحدي كه همه اين بزرگواران دنبال مي كردند ارائه مي دهد
. لذا آشنايي هرچه بيشتر خوانندگان محترم با تاريخ زندگي ائمه، تنفس در فضاي انسان
250 ساله را دلنشين تر مي كند .
مركز پژوهش هاي كيهان ضمن سپاس فراوان از موسسه جهادي صهبا كه زحمت انتشار اين كتاب
را كشيده است، آمادگي خود را براي دريافت و انتشار آثاري كه به بررسي ابعاد مختلف
زندگي ائمه معصوم مي پردازد، اعلام مي كند .
مقدمه
غربت ائمه عليهم السلام به دوران زندگي اين بزرگواران منتهي نشد، بلكه در طول قرن
ها، عدم توجه به ابعاد مهم و شايد اصلي از زندگي اين بزرگواران، غربت تاريخي آنها
را استمرار بخشيد. يقيناً كتاب ها و نوشته ها در طول اين قرون، از ارزش بي نظيري
برخوردارند، زيرا توانسته اند مجموعه اي از رواياتي را كه در باب زندگي اين
بزرگواران هست، براي آيندگان يادگار بگذارند. لكن عنصر «مبارزه سياسي حادّ»، كه خطّ
ممتد زندگي ائمه هدي عليهم السلام را در طول 250 سال تشكيل مي دهد، در لابه لاي
روايات و احاديث و شرح حال هاي ناظر به جنبه هاي علمي و معنوي، گم شده.
زندگي ائمه عليهم السلام را ما بايد به عنوان درس و اسوه فرابگيريم، نه فقط به
عنوان خاطره هاي شكوه مند و ارزنده؛ و اين، بدون توجه به روش و منش سياسي اين
بزرگواران، ممكن نيست. بنده شخصاً علاقه اي به اين بعد و جانب از زندگي ائمه عليهم
السلام پيدا كردم، و بد نيست اين را عرض كنم كه اول بار اين فكر براي بنده در سال
1350 و در دوران محنت بار يك امتحان و ابتلا ي دشوار پيدا شد. اگرچه قبل از آن به
ائمه به صورت مبارزان بزرگي كه در راه اعلاي كلمه توحيد و استقرار حكومت الهي
فداكاري مي كردند توجه داشتم، اما نكته اي كه در آن برهه ناگهان براي من روشن شد،
اين بود كه زندگي اين بزرگواران، علي رغم تفاوت ظاهري ـ كه بعضي، حتي ميان برخي از
بخش هاي اين زندگي احساس تناقض كردند ـ در مجموع يك حركت مستمر و طولاني است، كه از
سال دهم، يازدهم هجرت شروع مي شود و 250 سال ادامه پيدا مي كند و به سال دويست وشصت
ـ كه سال شروع غيبت صغري است ـ در زندگي ائمه خاتمه پيدا مي كند.
اين بزرگواران يك واحدند، يك شخصيتند. شك نمي شود كرد كه هدف و جهت آنها يكي است.
پس ما به جاي اينكه بياييم زندگي امام حسن مجتبي عليه السلام را جدا و زندگي امام
حسين عليه السلام را جدا و زندگي امام سجادعليه السلام را جدا تحليل كنيم ـ تا
احياناً در دام اين اشتباه خطرناك بيفتيم كه سيره اين سه امام به خاطر اختلاف ظاهري
با هم متعارض و مخالفند ـ بايد يك انساني را فرض كنيم كه 250 سال عمر كرده، و در
سال يازدهم هجرت قدم در يك راهي گذاشته و تا سال دويست وشصت هجري اين راه را طي
كرده.
تمام حركات اين انسان بزرگ و معصوم با اين ديد قابل فهم و قابل توجيه خواهد بود. هر
انساني كه از عقل و حكمت برخوردار باشد ـ ولو نه از عصمت ـ در يك حركت بلندمدت،
تاكتيك ها و اختيارهاي موضعي خواهد داشت. گاهي ممكن است لازم بداند تند حركت كند و
گاهي كند، گاهي حتي ممكن است به عقب نشيني حكيمانه دست بزند، اما همان عقب نشيني هم
ازنظر كساني كه علم و حكمت و هدف داري او را مي دانند، يك حركت به جلو محسوب مي
شود. با اين ديد، زندگي اميرالمؤمنين با زندگي امام مجتبي با زندگي حضرت ابي
عبدالله با زندگي هشت امام ديگر ـ تا سال دويست وشصت ـ يك حركت مستمر است. اين را
بنده در آن سال متوجه شدم و با اين ديد وارد زندگي آنها شدم، يك بار ديگر نگاه كردم
و هرچه پيش رفتم اين فكر تأييد شد.
توجه به اينكه زندگي مستمر اين عزيزان معصوم و بزرگوار ـ از اهل بيت رسول خدا ـ با
يك جهت گيري سياسي همراه است، قابل اين است كه به عنوان يك فصل جداگانه، مورد عنايت
قرار بگيرد، و بنده به اين مطلب خواهم پرداخت؛ ا ن شاءالله مايلم اين جمله را قدري
با شرح و تفصيل عرض كنم.
اولاً مبارزه سياسي يا مبارزه حادّ سياسي كه ما به ائمه عليهم السلام نسبت مي دهيم
يعني چه؟ منظور اين است كه مبارزات ائمه معصومين عليهم السلام فقط مبارزه علمي و
اعتقادي و كلامي نبود؛ از قبيل مبارزات كلامي اي كه در طول همين مدت شما در تاريخ
اسلام مشاهده مي كنيد. مثل معتزله، مثل اشاعره و ديگران. مقصود ائمه از اين نشست ها
و حلقات درس و بيان حديث و نقل معارف و بيان احكام فقط اين نبود كه يك مكتب كلامي
يا فقهي را كه به آنها وابسته بود، صددرصد ثابت كنند و خصوم خودشان را مفهم كنند،
چيزي بيش از اين بود. همچنين يك مبارزه مسلحانه هم از قبيل آن چيزي كه انسان در
زندگي جناب زيد و بازماندگانش، و همچنين بني الحسن و بعضي از آل جعفر و ديگران، در
تاريخ زندگي ائمه عليهم السلام مي بيند، نداشتند. البته آنها را به طور مطلق هم
تخطئه نمي كردند، بعضي را تخطئه مي كردند به دلايلي غير از نفس مبارزه مسلحانه،
بعضي را هم تأييد كامل مي كردند، در بعضي هم به نحو پشت جبهه شركت مي كردند. «لود
دت أنّ الخار ج يّ م ن آل محمّد خرج و عليّ نفقـه ع يال ه 1» كمك مالي و آبرويي،
كمك بجادادن و مخفي كردن و از اين قبيل. ليكن خودشان به عنوان ائمه عليهم السلام آن
سلسله اي كه ما مي شناسيم، وارد در مبارزه مسلحانه نبودند و نمي شدند. مبارزه
سياسي، نه آن اوّلي است و نه اين دومي، عبارت است از مبارزه اي با يك هدف سياسي. آن
هدف سياسي چيست؟ عبارت است از تشكيل «حكومت اسلامي» و به تعبير ما «حكومت علوي».
پاورقي
|
|