(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 27  آبان  1391 - شماره 20359

بي بي سي و مشكلي به نام حافظه تاريخي ملت ايران
مشاوران امنيتي به اوباما پيشنهاد دادند
بازسازي فتنه 88 براي باج گيري از جمهوري اسلامي!


بي بي سي و مشكلي به نام حافظه تاريخي ملت ايران

رسانه دولتي بريتانيا يا همان بي بي سي، در ايران همواره حساسيت برانگيز بوده است. بي بي سي، رسانه اي پرنفوذ در سطح بين المللي است كه همواره تلاش مي كند بي طرف به نظر برسد اما ملت ايران براي بي طرف نبودن بي بي سي شواهدي تاريخي در اختيار دارد كه شايد هيچ ملتي به اين اندازه براي نفرت از اين شبكه خبري قدرت مند، دليل در اختيار نداشته باشد .
نمي توان انكار كرد كه بي بي سي كار خود را خوب بلد است و به خوبي در راستاي منافع تعريف شده لندن حركت مي كند. طبعا اين رسانه نقاط ضعف فراواني هم دارد اما كارويژه آن كه ايجاد يك زبان همه فهم در سطح بين المللي براي «داونينگ استريت» بوده است را با موفقيتي نسبي به عمل آورده است .
انديشه عدم تعهد در جهان پس از آن متولد شد كه كهن ترين ملت خاورميانه، براي آزادسازي منابع انرژي نفت خود عليه استعمار بريتانيا صف آرايي كرد و شاهكاري را در تاريخ مبارزه با استعمار خلق نمود. اينكه سرانجام اين جنبش به كجا انجاميد و اشتباهات نخست وزير وقت ايران چه تاثيري در شكست نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران داشت، بحثي به جا و شايسته مداقه است كه طي سال هاي پس از انقلاب اسلامي ايران به آن گهگاه پرداخته شده است اما ارزشمندي اصل حركت ضداستعماري ملت ايران در جريان ملي سازي نفت را نمي توان انكار كرد .
در اين ميان، حافظه تاريخي ملت ايران نقش بريتانيا را در مخالفت با نهضت ملي كردن نفت ايران هرگز فراموش نمي كند. به واقع، اين دست لندن بود كه از منابع سرشار نفت ايران كوتاه شده بود و لندن نيز به تلافي همين موضوع، به مركز فتنه عليه ملت ايران تبديل شده بود .
انواع و اقسام تحريم ها كه امروز نيز ملت ايران به خاطر مطالبه حق خود در خصوص «انرژي هسته اي» با نمونه هاي حتي سخت تر از آنها مواجه است، آن روزها نيز در حافظه ايرانيان نقش بسته بود. مع الوصف نهاد سلطنت در آن وانفسا، نقطه اميد سياست خارجي لندن بود و بي بي سي، بنگاه تبليغاتي ضدايراني آن دوران بود كه البته امروز نيز هست .
نقش خاص بي بي سي در ارسال يك پيام به صورت رمز براي محمدرضا پهلوي با تغيير دادن يكي از جملات روتين، حتي از سوي اين رسانه مورد اعتراف نيز واقع شده و مورد انتقاد نيز قرار گرفته است.
هرچند كودتاي 28 مرداد آبي بر آتشي بود كه ملت ايران بر خرقه لندن افكنده بود اما نقش بي بي سي در خاطره ها باقي ماند. به واقع، بي بي سي در آن روزگار، در كنار امثال «شعبان بي مخ »خودنمايي مي كرد.
انقلاب اسلامي ايران
تحليلگران بي بي سي حتي زودتر از بسياري از تحليلگران قدرت مند جهان به اين نتيجه رسيده بودند كه انقلاب اسلامي ملت ايران كار شاه را يكسره كرده و نهاد سلطنت را برخواهد چيد. به اين ترتيب، بي بي سي در آستانه پيروزي انقلاب، به زعم خود تلاش كرد تا خود را حامي اين انقلاب جلوه دهد و حمايت هاي ظاهري خود را حتي زودتر از راديو مسكو كه در آن زمان مدعي حمايت از خلق ها بود، آغاز كرد .
اما بريتانيا و بي بي سي، تنها توانسته بودند سرنگوني شاه را پيش بيني كنند اما نتوانسته بودند آنچه نتيجه انقلاب ايران است را به درستي شناسايي نمايند. به همين خاطر، وقتي مشخص شد كه ملت ايران با منافع غرب سر سازش ندارد، رويه بي بي سي به مخالفت با انقلاب ايران تغيير كرد .
اين چنين است كه ملت ايران در تاريخ بيش از سه دهه انقلاب خود، همچنان با دشمني بنگاه سخن پراكني دولت بريتانيا مواجه است و كسي ترديدي در ادامه اين رفتار خصمانه ندارد .
تقريبا در تمام آشوب هايي كه ايران پس از انقلاب با آن مواجه بوده است، بي بي سي زيركانه در كنار مخالفين انقلاب اسلامي قرار گرفته است، از 18 تير 78 گرفته تا ناآرامي هاي پس از انتخابات رياست جمهوري سال 1388 .
استفاده از رويكرد «تحليل گفتمان» رسانه مزبور در اين مقاطع مي تواند به غايت رهگشا باشد كه البته مستلزم تحقيقاتي گسترده است .
موضوع هسته اي ايران
بريتانيا يكي از طراحان تحريم هاي گسترده اي محسوب مي شود كه غرب پس از پافشاري ايران بر حقوق هسته اي خود عليه كشورمان تصويب و اجرا كرده است؛ تحريم هايي كه غرب خود آنها را فلج كننده مي خواند .
به تحقيق، همان طور كه ملت ايران در دوران ملي كردن صنعت نفت خود با تحريم فلج نشد، اين بار نيز نخواهد شد اما بازوهاي رسانه اي اين تحريم ها، مهم ترين ابزار براي القاي تاثيرگذاري تحريم ها بر ملت ايران هستند. بالاخص، شكستن روحيه ملت ايران از طريق تبليغات رسانه هاي فارسي زبان جريان غالب، يقينا در دستور كار هست و خواهد بود .
پرواضح است كه بي بي سي فارسي در اين تلاش ها بار ديگر زيركانه و در لباس يك رسانه بي طرف يا «گرگي در لباس ميش»، نقشي راهبردي ايفا مي كند. هرچند تغيير جمله براي ارسال پيام ديگر اين بار به كار سياست گذاران بي بي سي نمي آيد اما تهيه انواع گزارش هاي جذاب از مشكلات اقتصادي ايران، اين روزها براي بي بي سي سوژه اي جذاب محسوب مي شود تا مجريان اين شبكه با لباس هاي رنگارنگ خود، به اجراي آنها بپردازند .
رسانه هاي جريان غالب در ماجراي تحريم ها بر ضد ملت ايران، نقش «اقناع» را برعهده دارند؛ اقناعي كه دو مخاطب دارد. مخاطب اول، مخاطب غربي است كه بايد قانع شود سياست تحريم اولا به درستي اتخاذ شده و ثانيا به خوبي در حال اجراست و اثربخش است .
مخاطب دوم، مخاطب ايراني است كه بايد قانع شود كه اولا تحريم ها ظالمانه نبوده و اقدامي طبيعي از سوي جامعه بين المللي در برابر يك تهديد تلقي مي شود و ثانيا جمهوري اسلامي توان مديريت تبعات آنها را ندارد. بديهي است كه برخي ضعف هاي اقتصادي اخير در اين فقره، به كمك رسانه هاي جريان غالب غربي آمده اند .
اما سياست گذاران اين سياست، فراموش كرده اند كه نقش راهبردي بي بي سي در اين زمينه با توجه به آن سابقه تاريخي كه در ذهن مردم ايران دارد مي تواند نقض غرض تلقي شود. حافظه تاريخي ايرانيان بي بي سي را با همان ماجراهايي مي شناسد كه به كودتاي 28 مرداد انجاميد و 25 سال ديكتاتوري خون آشام را به ملت ايران تحميل كرد .
به اين ترتيب، سياست گذاران سياست اقناع، بر سر يك دو راهي هستند، از يك سو بي بي سي حرفه اي ترين رسانه اي است كه در اختيار دارند و از سوي ديگر، تيغ بي بي سي كندتر از آن است كه حريف حافظه هوشمند ايرانيان شود .
صداي بي بي سي در گوش ملت ايران وارد مي شود اما به جاي آنكه در ذهن آنان باقي بماند، لاجرم راه خود را از گوش ديگر به بيرون خواهد يافت .

 


مشاوران امنيتي به اوباما پيشنهاد دادند

بازسازي فتنه 88 براي باج گيري از جمهوري اسلامي!

يك انديشكده آمريكايي در گزارشي نوشت : آمريكا بايستي فتنه اي ديگر را در ايران سازماندهي كند و از اين حربه براي گرفتن امتياز از جمهوري اسلامي ايران در مورد مسئله هسته اي استفاده كند.
انديشكده سياست خاور نزديك واشنگتن در مقاله اي تحت عنوان «مختصري از توصيه هاي يك كارمند خيالي شوراي امنيت ملي آمريكا به باراك اوباما به منظور برنامه ريزي براي سياستگذاري دولت دوم وي پيرامون خاورميانه« به قلم «رابرت ساتلوف»، مدير اجرايي آن انديشكده كه نسخه ويرايش شده آن در تاريخ 8 نوامبر امسال به چاپ رسيده است، از زبان يك كارمند خيالي شوراي امنيت ملي آمريكا توصيه هايي را به دولت باراك اوباما در دومين دور رياست جمهوري خود ارائه كرده است .
اين مقاله در پي نشست نويسنده با «دنيس راس» و «جيم جفري» به نگارش در آمده است.
محور اصلي اين مقاله ارائه مشاوره به دولت آمريكا در مورد لزوم ساقط كردن دولت بشار اسد در سوريه و كوشش در راه به انزوا كشاندن حماس، ايجاد مانع در برابر برنامه هسته اي ايران، حمايت مجدد از فتنه گران در ايران و ايجاد فتنه اي ديگر نظير فتنه 88 ونيز تلاش در جهت برقراري روابط تجاري ميان رژيم صهيونيستي و مصر و برسميت شناختن آن رژيم مجعول از سوي دولت مصر بوده است.
بر اساس اين گزارش آمريكا توان دوري از چالش هايي كه در آينده در خاورميانه با آن ها مواجه است را نخواهد داشت ، تشكيل هژموني به رهبري ايران در منطقه خاورميانه يكي از خطرات جدي پيش روي آمريكا است كه دولت دوم اوباما با آن روبه رو است .
اين تحليل مي افزايد : در اين چارچوب، ساير مسائل براي منافع ايالات متحده در اولويت ثانويه قرار دارند. براي مثال، منازعه رژيم صهيونيستي - فلسطينيان، براي دو طرف صهيونيست و فسلطيني به طور عميقي حائز اهميت است (و به دلايلي براي ايالات متحده نيز از اهميت برخوردار است)، اما دنبال نمودن اين مسئله و يا حل كردن اين چالش تاثير كمي بر روند و پويش تهديد تعريف شده در بالا خواهد گذاشت.
نويسنده براي مقابله دولت آمريكا با خطر فزاينده ايران توصيه مي كند : دولت آمريكا ملزم است كه روش برخورد با ايران را قاطعانه بر گزيند و از سردرگمي كنوني رهايي يابد.
رابرت ساتلوف ادامه مي دهد : آمريكا بايستي هر چه سريع تر به مخالفان دولت سوريه كمك كند تا بشار اسد سقوط كند و در پي آن محور مقاومت جمهوري اسلامي-حزب الله-سوريه در هم شكسته شود.
با وجودي كه نويسنده از سياست حذف بشار اسد در سوريه و نابودي محور مقاومت در منطقه سخن مي گويد و دموكراسي را حلال مشكلات خاورميانه مي خواند ولي توصيه مي كند : آمريكا بايستي از سقوط نظام هاي سلطنتي ارتجاعي عرب جلوگيري كند در اين ميان وضعيت خاندان هاشمي در اردن نسبت به سايرين متزلزل تر است.
نويسنده انديشكده سياست خاور نزديك واشنگتن ادامه مي دهد : جلوگيري از سقوط رژيم هاي سلطنتي مورد حمايت غرب از جمله رژيم بحرين، اردن و مراكش نسخه اي سنجيده است .
در اين راستا سقوط خاندان هاشمي، فروپاشي احتمالي تشكيلات خودگردان فلسطيني، ظهور گروههاي جهادي در شبه جزيره سينا از ديد نويسنده سه مصيبت احتمالي براي واشنگتن خواهند بود.
نويسنده اين تحليل ادامه مي دهد : مسئله ايران بايستي در صدر اولويت هاي سياست خارجي آمريكا قرار گيرد زيرا در صورت موفقيت ايران در پيشبرد برنامه هسته اي خود اوباما كارنامه اي مفتضحانه از خود بر جاي خواهد گذاشت.
رابرت ساتلوف مي نويسد : يكي از فرصت هاي بالقوه براي ايالات متحده ظهور مجدد اعتراضات سياسي در ايران خواهد بود.
وي ادامه مي دهد : در اين زمان، واشنگتن بايستي مسيري را به منظور حمايت و ترغيب معترضان بيابد، ظهور مجدد آشوب هاي خياباني نظير آنچه در سال 88در ايران روي داد ، فرصت جديدي را براي ايالات متحده فراهم مي سازد تا بر زمامداران ايران براي نشستن بر پاي ميز مذاكره و يافتن راه حلي براي موضوع هسته اي آن كشور فشار وارد سازد .
نويسنده انديشكده سياست خاور نزديك واشنگتن ادامه مي دهد : در صورتي كه ايران با وجود تعهد روشن ايالات متحده به جلوگيري از دستيابي آن كشور به انرژي هسته اي به اين امر دسترسي يابد، چنين شكستي به ميراث رئيس جمهور كنوني آمريكا در سياست هايش در قبال خاورميانه تبديل خواهد شد. در واقع، در اين صورت حتي اگر اوباما در پيگيري ساير سياست هاي خود نيز موفق بوده باشد، در نهايت بر روي سنگ قبر سياست خارجي او خواهيد خواند: «باراك اوباما: رئيس جمهوري اي كه با هشياري اش، ايران به انرژي هسته اي دست يافت!»

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10