(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 1  آذر  1391 - شماره 20363

ميرزاي شيرازي و انديشه تحريم
بعثت خاتم، آغاز بيداري

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


ميرزاي شيرازي و انديشه تحريم

دكتر موسي نجفي
سند اول:
فتوايي از ميرزاي شيرازي سه سال قبل از رژي
سند اول مربوط به سؤال و جواب ما بين شيخ شهيد نوري و ميرزاي بزرگ شيرازي، در مورد سد نفوذ اقتصادي اجانب بوده، و تاريخ آن سه سال قبل از تحريم تنباكو مي باشد يعني سنه 1306 قمري را شامل مي شود. و اين تاريخ به خوبي نشان مي دهد كه فكر تحريم و منع نفوذ اقتصادي خارجي را ميرزاي شيرازي قبل از قرارداد رژي و ابطال آن در سرداشته است و آن را اهرمي براي اعتلاي هويت سياسي ايران معرفي مي نمايد.
از نكات قابل تعمق براي انديشه سياسي در اين اعلاميه قسمتي است كه ميرزا، «تحريم» را از باب «سياسات» مي داند و نكته مهم تر آنكه بعد از كلمه سياسات، واژه «مصالح عامه» را مطرح مي كند. مترادف آوردن دو واژه «سياسات و مصالح عامه» و گره خوردن اين دو با هم از لحاظ تاريخ انديشه سياسي در ايران از ارزش والايي برخوردار است.
بسم الله الرحمن الرحيم
اين شصت مسئله كه در اين اوراق مسطور است از فتاوي جناب حجهً الاسلام سيدنا استاد ميرزاي شيرزاي دام ظله مي باشد و عبارات جواب از خود آن جناب است. مقلدين به آن عمل نمايند، صحيح است. ا ن شاء الله
حرره الاحقر فضل الله نوري في شهر 29 صفر 1306 قمري
بسم الله الرحمن الرحيم
مسئله در جواب سؤال از قند و غيره، آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد كفر به محروسه ايران صانها الله تعالي عن حوادث الزمان، صواب، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، كه مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است بوده ام و از اقدام شما در تهيه دفع آنها كه بايد از محض غيرت دين و خيرخواهي مسلمين باشد زياده مسرور شدم.
البته به هر وسيله اي كه ممكن باشد رفع اين مفاسد بايد بشود. در اعصاري كه دولت و ملت در يك محل مستقر بود چون زمان حضرت ختمي مآب صلي الله عليه و آله و سلم، تكليف سياست در اين قسم از امور عامه در عهده همان شخص معظم بود. و حال كه به اقتضاي حكمت الهيه جل ذكره، هر يك در محلي است در عهده هر دو است كه به اعانت يكديگر، دين و دنياي عباد را حراست كرده، بيضه اسلام را در غيبت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه محافظت نمايند. و با تقاعد و كوتاهي از يكي، امر، معوق و رعيت به امثال اين بلاها مبتلا مي شوند. و چونكه از ملت جز گفتن و تحريص و تخويف و تهديد، امري ديگر برنمي آيد و انفاذ و اجرا با دولت است؛ تا از دولت كمال همراهي را نبيند، اقدام نمي تواند نمود و اگر ببيند كه به تكليف لازم خود اقدام دارد و درصدد بيرون آمدن از عهده آن كماينبغي مي باشد البته ملت آنچه را شايسته از اوست خواهد كرد. و چگونه نكند؟ كه خود را از جانب ولي عصر عجل الله فرجه منصوب بر اين امر و حافظ دين و دنياي رعاياي آن جناب و مسئول از حال ايشان مي داند.
و بايد تمام مجهود خود را در نگاهداري اينها مبذول دارد و آنچه در اين مقام مورد اين تكليف است غير از احكام كليه است كه آن وظيفه عالم است لاغير. و غير از موضوعات شخصيه مثل نجاست چيز خاص و حرمت آن، كه عالم و عامي و مجتهد و مقلد در آن يكسانند كه هر يكي از مكلفين اگر علمي يا طريقي دارد به آن عمل مي كند و اگر ندارد و در نزد او داخل در مشتبه است، كه شارع مقدس حكم آن را در مقام عمل طهارت و حليت مقرر فرموده. و لكن عجب است از اقبال طباع در خوردن مثل قند مجلوب از آن حدود؛ با شيوع اين همه اخبار، چنانچه اينجانب محض استماع از اين قذارات بالطبع متنفر و از خوردن آن مجانبت مي كنم ان شاء الله. مورد مذكور، باب سياسات و مصالح عامه است84 و تكليف در اين باب، عهده بر ذوي الشوكه از مسلمين است كه با عزم محكم مبرم درصدد رفع احتياج خلق باشد به مهيا كردن مايحتاج آنها.
چه رجاء ترك اموري كه در ازمنه متطاوله عادت شده از اهل اين زمان نيست و منع فرمايد نفس خود و رعيت را از قند و غير آن بلكه منع از ادخال در ملك خود نمايد. و بر اين تقدير ان شاءالله تعالي آنچه تكليف است در مقام پيشرفت اين امر از بيان و اعلان و نحو آن، كوتاهي نخواهد شد. بحول الله و قوته نسئل الله تعالي اعزاز الدين و نصره المسلمين و قطع دابر المعاندين ادام الله توفيقكم.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته85
سند دوم
تجارت روسيه مقدمه كنيسه شدن مساجد و تبديل اذان به ناقوس است
اعلاميه و سند تاريخي ديگر كه در اين قسمت ذكر مي شود از سوي حجج الاسلام، آيتين عالمين ملا محمد كاظم خراساني و شيخ عبدالله مازندراني از مراجع بزرگ نجف در عصر مشروطيت و مربوط به سال 1329 قمري و عليه دخالت روسها در ايران است. در اين سند مهم تاريخي به صراحت ذكر مي شود كه ادامه استعمال امتعه خارجه تاكنون باعث شده كه روسيه فكر زوال اسلاميت و استقلال مملكت را بكند.
جملات و شعائر مقدس شيعه در متن اعلاميه با دقت تعبيه شده است و هشدارهاي سياسي اين گونه مطرح مي شود: »تبديل مساجد به كنيسه و تبديل اذان به ناقوس«، از كلمات به كار رفته در اين اعلاميه لفظ «جهاد اقتصادي» است كه آن را به منزله »جهاد و شهادت در ركاب امام زمان ارواحنا فداه« مي داند.
صورت دستخط تلگرافي حضرتين آيتين آقاي خراساني و آقاي مازندراني نقل از جريده نجف كه در جواب و سؤال علماي استرآباد فرمودند:
جنابان مستطابان عمده اركان اسلام آقايان علما اعلام و امراء عام و تجار فخام و ساير طبقات ملت دين پرست استرآباد (ايدهم الله نصرالدين) تلگراف محترم رسيد. هرچند به بعض ملاحظات و انتظار فراهمي تمام مقدمات، هنوز حكم به حرمت امتعه روسيه، به عموم مسلمين اعلان نشده، مترصد موقع هستيم، ليكن عموم غيرتمندان اسلام و پيروان حضرت خاتم النبيين
صلي الله عليه و آله الطاهرين البته اين معني را تابه حال فهميدند و به رأي العين مي بينند كه استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلاميه تا به حال به چه درجه موجب ذهاب ثروت مملكت و نسخ منابع داخله و فقر و فلاكت ملت و تسلط كفار بر مسلمين داخله و فقر و فلاكت ملت و تسلط كفار بر مسلمين شده. حالا به ذهاب بيضه اسلام و زوال اسلاميت و استقلال مملكت هم العياذ بالله تعالي نوبت رسيده. بقاء سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسيه در ايران، تدريجاً به كنيسه شدن مساجد و تبديل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامن الائمه صلوات الله عليهم خداي نخواسته مودي خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
84. در كنار هم آوردن كلمه سياسات با مصالح عامه از لحاظ تاريخ انديشه سياسي قابل توجه است.
85. ولايت فقيه زيربناي مشروطه مشروعه، سيد محمدتقي آيت اللهي (تهران، اميركبير، 1363) بخش ضمائم، 174- 177.
پاورقي
 


بعثت خاتم، آغاز بيداري

پيامبر اعظم
كار مهم پيامبر خدا، دعوت به حق و حقيقت و جهاد در راه اين دعوت بود. درمقابل دنياي ظلماني زمان خود، پيامبر اكرم دچار تشويش نشد. چه آن روزي كه در مكه تنها بود، يا جمع كوچكي از مسلمين او را احاطه كرده بودند و درمقابلش سران متكبر عرب، صناديد 1 قريش و گردن كشان، با اخلاق هاي خشن و با دست هاي قدرتمند قرار گرفته بودند، و يا عامه مردمي كه از معرفت نصيبي نبرده بودند، وحشت نكرد؛ سخن حقّ خود را گفت، تكرار كرد، تبيين كرد، روشن كرد، اهانت ها را تحمل كرد، سختي ها و رنج ها را به جان خريد، تا توانست جمع كثيري را مسلمان كند؛ و چه آن وقتي كه حكومت اسلامي تشكيل داد و خود در موضع رئيس اين حكومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم، دشمنان و معارضان گوناگوني درمقابل پيامبر بودند؛ چه گروه هاي مسلح عرب ـ وحشي هايي كه در بيابان هاي حجاز و يمامه2، همه جا پراكنده بودند و دعوت اسلام بايد آنها را اصلاح مي كرد و آنها مقاومت مي كردند ـ و چه پادشاهان بزرگ دنياي آن روز ـ دو ابرقدرت آن روز عالم ـ يعني ايران و امپراتوري روم كه پيامبر نامه ها نوشت، مجادله ها كرد، سخن ها گفت، لشكركشي ها كرد، سختي ها كشيد، در محاصر ه اقتصادي افتاد و كار به جايي رسيد كه مردم مدينه گاهي دو روز و سه روز، نان براي خوردن پيدا نمي كردند. تهديدهاي فراوان از همه طرف، پيامبر را احاطه كرد. بعضي از مردم نگران مي شدند، بعضي متزلزل مي شدند، بعضي نق مي زدند، بعضي پيامبر را به ملايمت و سازش تشويق مي كردند؛ اما پيامبر در اين صحنه دعوت و جهاد، يك لحظه دچار سستي نشد و با قدرت، جامعه اسلامي را پيش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود كه به بركت ايستادگي پيامبر در ميدان هاي نبرد و دعوت، در سال هاي بعد توانست به قدرت اول دنيا تبديل شود.5/7/1370
بعثت خاتم، آغاز بيداري
خود آن حضرت، بنابر حديث متواتر و معروف، فرمود: «بع ثت ل أتمّ م مكار م الأخلاق3». بعثت با اين هدف در عالم پديد آمد كه مكرمت هاي4 اخلاقي و فضيلت هاي روحي بشر عموميت پيدا كند و به كمال برسد. تا كسي خود داراي برترين مكارم اخلاق نباشد، خداوند متعال اين مأموريت عظيم و خطير را به او نخواهد داد؛ لذا در اوايل بعثت، خداوند متعال خطاب به پيغمبر مي فرمايد: «و نّك لعلي خلق عظيم5». ساخته و پرداخته شدن پيغمبر، تا ظرفي بشود كه خداي متعال آن ظرف را مناسب وحي خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛ لذا وارد شده است كه پيغمبر اكرم كه در جواني به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاي هنگفتي از طريق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بين مستمندان تقسيم كردند.
در اين دوران كه دوران اواخر تكامل پيغمبر و قبل از نزول وحي است -دوراني كه هنوز ايشان پيغمبر هم نشده بود ـ پيغمبر از كوه حرا بالا مي رفت و به آيات الهي نگاه مي كرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمين، به اين خلايقي كه در روي زمين با احساسات مختلف و با روش هاي گوناگون زندگي مي كنند. او در همه اينها آيات الهي را مي ديد و روزبه روز خضوع او درمقابل حق، خشوع دل او درمقابل امر و نهي الهي و اراد ه الهي بيشتر مي شد و جوانه هاي اخلاق نيك در او روزبه روز بيشتر رشد مي كرد. در روايت است كه «كان اعقل النّاس و اكرمهم»؛ پيامبر قبل از بعثت، با مشاهد ه آيات الهي، روزبه روز پربارتر مي شد، تا به چهل سالگي رسيد. «فلمّا استكمل أربعين سنهً و نظر الله عزّوجلّ لي قلب ه فوجده أفضل القلوب و أجلّها، و أطوعها و أخشعها و أخضعها»؛ دل او در چهل سالگي نوراني ترين دل ها، خاشع ترين دل ها، پرظرفيت ترين دل ها براي دريافت پيام الهي بود. «أذ ن ل أبواب السّماء ففت حت، و محمّأ ينظر ليها». وقتي به اين مرحله از معنويت و روحانيت و نورانيت و اوج كمال رسيد، آن وقت خداي متعال درهاي آسمان و درهاي عوالم غيبي را به روي او باز كرد؛ چشم او را به عوالم معنوي و عوالم غيبي گشود. «و أذ ن ل لملائ كـه فنزلوا و محمّأ ينظر ليه م6»؛ او فرشتگان را مي ديد، با او سخن مي گفتند؛ كلام آنها را مي شنيد، تا اينكه جبرئيل امين بر او نازل شد و گفت: »اقرأ7»؛ سرآغاز بعثت.
اين مخلوق بي نظير الهي، اين انسان كامل كه قبل از نزول وحي الهي به اين مرحله از كمال رسيده است، از اولين لحظه بعثت، يك جهاد مركّب همه جانبه دشوار را آغاز كرد و بيست وسه سال در نهايت دشواري اين جهاد را پيش برد. جهاد او در درون خود، جهاد با مردمي كه از حقيقت هيچ ادراكي نداشتند و جهاد با آن فضاي ظلماني مطلق بود، كه اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مي فرمايد:«في ف تن داستهم ب أخفاف ها و وط ئتهم ب أظلاف ها و قامت علي سناب ك ها8» از همه طرف فتنه ها مردم را مي فشرد؛ دنياطلبي، شهوتراني، ظلم و تعدّي، رذائل اخلاقي در اعماق وجود انسان ها، و دست تعدّي قدرتمنداني كه بدون هيچ مانع و رادعي9 به سوي ضعفا دراز بود. اين تعدّي نه فقط در مكه و در جزير ه العرب، بلكه در برترين تمدن هاي آن روز عالم؛ يعني در امپراتوري بزرگ روم و در شاهنشاهي ايران، وجود داشت. تاريخ را نگاه كنيد؛ صفحه ظلماني تاريخ، سراسر زندگي بشر را فرا گرفته بود. مجاهدت با اين قدرت عظيم و تلاش بي وقفه و غيرقابل تصور از اولين ساعات بعثت و تحمل وحي الهي براي پيغمبر آغاز شد و وحي الهي هم پيوسته، مثل آب زلالي كه به سرزمين مستعدي برسد، بر قلب مقدس آن بزرگوار نازل مي شد و او را نيرو مي بخشيد؛ و او همه توان خود را به كار برد تا اينكه بتواند اين دنيا را در آستانه يك تحول عظيمي قرار بدهد؛ و موفق شد.
اولين سلول هاي پيكر ه امت اسلامي در همان روزهاي دشوار مكه با دست تواناي پيغمبر بنا شد؛ ستون هاي مستحكمي كه بايد بناي امت اسلامي بر روي اين ستون ها استوار بشود؛ اولين مؤمنين، اولين ايمان آورندگان، اولين كساني كه اين دانايي، اين شجاعت، اين نورانيت را داشتند كه معناي پيام پيغمبر را درك كنند و دل به او ببندند. «فمن ير د الله أن يهديه يشرح صدره ل لسلام10». دل هاي آماده و درهاي گشود ه دل به سمت اين معارف الهي و اين دستورات الهي، با دست تواناي پيغمبر ساخته شد، اين ذهن ها روشن شد، اين اراده ها روزبه روز مستحكم تر شد؛ و سختي هايي در دوران مكه براي همان عد ه قليل مؤمنين ـ كه روزبه روز هم بيشتر مي شدند ـ پيش آمد، كه براي من و شما قابل تصور نيست. در فضايي كه همه ارزش ها، ارزش هاي جاهلي است، تعصب ها،
غيرت ورزي هاي غلط، كينه ورزي هاي عميق، قساوت ها، شقاوتها، ظلم ها و شهوت ها درآميخته با هم است و زندگي مردم را مي فشرد و در خود احاطه كرده و در بين اين سنگ هاي خارا و غيرقابل نفوذ، اين نهال هاي سرسبز بيرون آمد. «و نّ الشّجره البرّيّـه أصلب عوداً و أقوي وقودا11» كه اميرالمؤمنين مي گويد، اين است. هيچ توفاني نمي توانست اين سبزه ها، اين نهال ها و اين درخت هايي را كه از لاي صخره ها روييد و ريشه دوانيد و رشد كرد، تكان بدهد. سيزده سال گذشت و بعد بر اساس اين پايه هاي مستحكم، بناي جامعه اسلامي، جامعه مدني و نبوي، بر روي اين پايه ها گذاشته شد.
شالوده ريزي نظام اسلامي
اين امت سازي فقط سياست نبود؛ يك بخشي از آن، سياست بود . بخش عمد ه ديگري آن، تربيت يكايك افراد بود : «هو الّذي بعث في الأم ّي ّين رسولًا م ّنهم يتلوا عليه م آيات ه و يزك ّيه م و يعل ّمهم الك تاب و الح كمــه 12 ». «يزك ّيه م»؛ يك يك دل ها در زير تربيت پيغمبر قرار مي گرفت. پيغمبر به يكايك ذهن ها و خردها، دانش و علم را تلقين مي كرد. «و يعل ّمهم الك تاب و الح كمــه». حكمت يك مرتبه بالاتر است . فقط اين نبود كه قوانين و مقررات و احكام را به آنها بياموزد، بلكه حكمت به آنها مي آموخت . چشم هاي آنها را بر روي حقايق عالم باز مي كرد . ده سال هم پيغمبر اين گونه و با اين روش حركت كرد . ازطرفي سياست، ادار ه حكومت، دفاع از كيان جامعه اسلامي، گسترش دامنه اسلام، باز كردن راه براي اينكه گروه هاي خارج از مدينه به تدريج و يك به يك وارد عرصه نوراني اسلام و معارف اسلامي شوند، ازطرف ديگر هم تربيت يكايك افراد . اين دو تا را نمي شود از هم جدا كرد .
يك عده اي اسلام را فقط مسئله فردي دانستند و سياست را از اسلام گرفتند .. درحالي كه نبي مكرم اسلام در آغاز هجرت، در اوّلي كه توانست خود را از دشواري هاي مكه نجات دهد، اولين كاري كه كرد، سياست بود. بناي جامعه اسلامي، تشكيل حكومت اسلامي، تشكيل نظام اسلامي، تشكيل قشون اسلامي، نامه به سياست مداران بزرگ عالم، ورود در عرصه سياسي عظيم بشري آن روز، سياست است . چطور مي شود اسلام را از سياست جدا كرد؟ ! چطور مي شود سياست را با دست هدايتي غير از دست هدايت اسلام، معنا و تفسير كرد و شكل داد؟ ! «الّذين جعلوا القرآن ع ضين13 »؛ بعضي قرآن را تكّه پاره مي كنند . «يؤم ن ب بعض الك تاب و يكفر ب بعض 14»؛ به عبادت قرآن ايمان مي آورند؛ اما به سياست قرآن ايمان نمي آورند. «لقد أرسلنا رسلنا ب البيّنات و أنزلنا معهم الك تاب و الميزان ل يقوم النّاس ب الق سط15 ». قسط چيست؟ قسط يعني استقرار عدالت اجتماعي در جامعه . چه كسي مي تواند اين كار را انجام دهد؟ تشكيل يك جامعه همراه با عدالت و قسط، يك كار سياسي است؛ كار مديران يك كشور است . اين، هدف انبياست . نه فقط پيغمبر ما، بلكه عيسي و موسي و ابراهيم و همه پيغمبران الهي براي سياست و براي تشكيل نظام اسلامي آمدند. 31/5/1385
سير ه نبي اكرم در دوران ده ساله حاكميت اسلام در مدينه، يكي از درخشان ترين ـ و گزافه نيست اگر بگوييم درخشان ترين ـ دوره هاي حكومت در طول تاريخ بشري است. بايد اين دور ه كوتاه و پركار و فوق العاده تأثيرگذار در تاريخ بشر را شناخت. دور ه مدينه، فصل دوم دوران بيست وسه ساله رسالت پيغمبر است. سيزده سال در مكه، فصل اول بود ـ كه مقدمه فصل دوم محسوب مي شود ـ و تقريباً ده سال هم دوران مدينه پيغمبر است، كه دوران شالوده ريزي نظام اسلامي و ساختن يك الگو و نمونه از حاكميت اسلام براي همه زمان ها و دوران هاي تاريخ انسان و همه مكان هاست. البته اين الگو، يك الگوي كامل است و مثل آن را ديگر در هيچ دوراني سراغ نداريم؛ ليكن با نگاه به اين الگوي كامل، مي شود شاخص ها را شناخت. اين شاخص ها براي افراد بشر و مسلمان ها علامت هايي است كه بايد به وسيله آنها نسبت به نظام ها و انسان ها قضاوت كنند.
هدف پيغمبر از هجرت به مدينه اين بود كه با محيط ظالمانه و طاغوتي و فاسد سياسي و اقتصادي و اجتماعي اي كه آن روز در سرتاسر دنيا حاكم بود، مبارزه كند و هدف، فقط مبارزه با كفار مكه نبود؛ مسئله، مسئله جهاني بود. پيامبر اكرم اين هدف را دنبال مي كرد كه هرجا زمينه مساعد بود، بذر انديشه و عقيده را بپاشد؛ با اين اميد كه در زمان مساعد، اين بذر سبز خواهد شد. هدف اين بود كه پيام آزادي و بيداري و خوشبختي انسان به همه دل ها برسد. اين جز با ايجاد يك نظام نمونه و الگو امكان پذير نبود؛ لذا پيغمبر به مدينه آمد تا اين نظام نمونه را به وجود آورد. اينكه چقدر بتوانند آن را ادامه دهند و بعدي ها چقدر بتوانند خودشان را به آن نزديك كنند، بسته به همت آنهاست. پيغمبر نمونه را مي سازد و به همه بشريت و تاريخ ارائه مي كند. نظامي كه پيغمبر ساخت، شاخص هاي گوناگوني دارد كه در بين آنها هفت شاخص از همه مهمتر و برجسته تر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. (ص ن د) م هتران، بزرگان
2. منطقه اي بزرگ در عربستان ـ ميان نجد و بحرين ـ كه داراي قريه ها، قلعه ها، چشمه ها و نخلستان هاي فراوان بوده است .
3. شرح اصول الكافي / صدرا / ج /1 ص240
4. (ك رم) بزرگي ها، جوانمردي ها
5. سور ه مباركه قلم / آيه 4 ، «و به راستي تو بر خلق و خوي بس بزرگي هستي . »
6. بحارالانوار / ج /17 ص 309
7. سور ه مباركه علق / آيه 1 ، «بخوان»
8. نهج البلاغه / خطبه 2 ، « فتنه ها، مردم را لگدمال كرده و با سم هاي محكم خود نابودشان كرده و پا برجا ايستاده بود . »
9. (ردع) مانع، بازدارنده
10. سور ه مباركه انعام/ آيه 125 ، «پس كسي را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مي گشايد .»
11. نهج البلاغه/ خطبه 45 ، «درختان بياباني، چوبشان سخت تر و آتش چوبشان شعله ورتر است .»
12. سور ه مباركه جمعه/ آيه 2 ، «اوست آن كس كه در ميان بي سوادان فرستاده اي از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد . »
13. سور ه مباركه حجر / آيه 91
14. تحف العقول / ص 485 ، «به برخي از آيات قرآن ايمان آورد و برخي ديگر را نپذيرد . »
15. سور ه مباركه حديد/ آيه 25 ، «به راستي [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان نازل نموديم تا مردم به عدل و انصاف به پاخيزند .»
پاورقي
 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10