(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 2  آذر  1391 - شماره 20364

سيره اهل بيت(ع) در عزاي امام حسين(ع)
رعايت حق الناس در عزاداري ها


سيره اهل بيت(ع) در عزاي امام حسين(ع)

¤ زهره حق گو
سنت عزاداري در ميان همه اقوام بشري به اشكال گوناگون وجود داشته و دارد؛ اما عزاداري براي امام حسين(ع) در ميان مسلمانان و به ويژه شيعيان از خصوصيتي برخوردارست كه از ديگر سنت هاي عزاداري متمايز مي شود. شگفت اينكه عزاداري براي ديگر امامان معصوم(ع) به اين شكلي نيست كه براي امام حسين(ع) انجام مي گيرد و شگفت تر آنكه خود امامان(ع) بلكه پيامبران و خدا و فرشتگان مقرب موجب اين تمايز و ويژگي شده اند.
نويسنده در مطلب حاضر گوشه اي از سنت و سيره اهل بيت(ع) براي عزاداري امام حسين(ع) را بازگو كرده است.
عزاداري پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بر امام حسين(ع)
در هنگام تولد حضرت امام حسين(ع)، خداوند به جبرئيل امر فرمود تا به همراه هزاران هزار از ملائك به زمين نازل شوند و بر پيغمبر(ص) تهنيت گفته و او را از شهادت فرزندش مطلع ساخته و تسلي دهند. (بحار، ج 43، ص 249)
هنگامي كه امام حسين(ع) متولد شد او را در پارچه سفيدي پيچيده و نزد پيغمبر آوردند. حضرت رسول در گوش او اذان و اقامه گفتند و به او نگاه كرده و گريستند و فرمودند خدا لعنت كند قاتل تو را. خدايا من حسين و هر كس كه او را دوست دارد دوست دارم. (بحا، ج44، ص 250 و امالي طوسي، ج 1، ص 377)
ابن عباس نقل مي كند: روزي در خانه خود خواب بودم ناگهان صداي صيحه و ناله عظيمي از منزل ام سلمه زوجه پيامبر خارج شد پس من به سرعت به خانه او شتافتم، چون بدانجا رسيديم به او گفتم: اي مادر مومنين تو را چه مي شود كه اينچنين فرياد و ناله مي كني؟ جوابي به من نداد و رو كرد به زنان هاشمي و گفت: اي دختران عبدالمطلب در گريه و نوحه سرايي مرا ياري كنيد زيرا آقاي شما و سيد جوانان اهل بهشت را شهيد كردند گفتم: اي مادر مومنان از كجا اين خبر را دانستي؟ گفت: هم اكنون پيغمبر خدا(ص) را در خواب ديدم در حالي كه بسيار اندوهگين و خاك آلود بود عرض كردم: اي رسول خدا اين چه حالي است كه شما داريد؟ ايشان فرمودند: فرزندم حسين(ع) و اهل بيتش كشته شدند و من اكنون از دفن ايشان مي آيم. (بحار، ج 45، ص 230 و امالي طوسي ج 1 ص 321)
بارها و بارها مراسم عزاداري حضرت سيدالشهدا(ع) توسط پيامبر برپا شد، از جمله در سفري حضرت در بين راه ايستادند و فرمودند (انالله و انااليه راجعون) ما از آن خدائيم و به سوي او باز مي گرديم و گريستند.
اصحاب علت گريه ايشان را جويا شدند. حضرت فرمودند: جبرئيل مرا خبر داد حسينم را در زميني نزديك شط فرات به نام كربلا سر مي برند و گويا مي بينم كه سر او را براي يزيد ملعون هديه برده و خاندان او را اسير كرده و سوار بر شتر نموده و شهر به شهر مي گردانند.
هنگامي كه حضرت(ص) از سفر بازگشتند در حالي كه حزن و اندوه بسياري رخساره مباركشان را فرا گرفته بود، دست امام حسين(ع) را گرفته و بالاي منبر رفتند ودرحالي كه دست راست خود را برسر امام حسن(ع) و دست چپ را بر سر امام حسين(ع) گذاشته بودند فرمودند:
خدايا محمد(ص)، بنده و پيغمبر توست و اين دو از بهترين عترت من هستند و بهترين فرزندان من، به درستي كه جبرئيل مرا خبر داد كه حسنم را به زهر كشته و حسينم را با شمشير شهيد مي كنند، اي خدا شهادت را برايشان مبارك گردان و حسينم را سيدالشهدا قرار بده و بركت و غفران خود را از قاتلين او دور و جايگاهشان را جهنم ساز.
حضرت علي(ع) مي فرمايند: در اين هنگام صداي ناله و گريه اهل مسجد بلند شد، پيغمبر(ص) فرمودند: اي مردم بر او گريه مي كنيد ولي او را ياري نمي كنيد؟ خدايا تو ياور او باش. اي مردم! من دو چيز گرانبها و وزين را در ميان شما به يادگار مي گذارم، اولي كتاب خدا و ديگري عترتم را. آگاه باشيد كه در قيامت از اين دو از شما سوال خواهم كرد، مبادا در قيامت نزد من آييد درحالي كه به عترتم ظلم روا داشته ايد. (بحار، ج44، ص247 و 249 و مثيرالاحزان، ص10، 9 و لهوف ص9، 7)
پيامبراكرم(ص) بارها و بارها گلوي امام حسين(ع) را مي بوسيد و گاهي به اميرالمومنين(ع) مي فرمود: او را نگاه دار سپس تمام بدنش را مي بوسيد و مي گريست و مي فرمود: من موضع شمشيرها را مي بوسم. گاهي او لب و دندان او را مي بوسيد و مي گريست، گويا او نيز مي ديد كه چوب خيزران با لب و دندان چه مي كند.
حضرت رسول اكرم(ص) در تمام عمر و در همه جا ذاكر مصائب امام حسين(ع) مي شد و حتي در هنگام احتضار نيز او را بر سينه خويش چسبانيد و درحالي كه مي گريست فرمود: مرا با يزيد چه كار است، خدا او را لعنت كند. پس از گفتن اين كلمات ايشان از هوش رفتند، پس از مدتي كه به هوش آمدند دوباره امام حسين(ع) را بوسيدند و فرمودند حساب كشندگان تو در نزد خدا با خود من است. (بحار، ج44، ص266 و مثيرالاحزان ص12)
در جائي ديگر نقل شده است روزي اميرالمومنين علي(ع) خدمت پيامبر اكرم(ص) شرفياب مي شوند و حضرت رسول اكرم را گريان و غمناك مشاهده مي كنند، حضرت علت اين امر را جويا مي شوند و پيغمبر(ص) مي فرمايند: يا علي جان، جبرئيل مرا باخبر ساخت كه فرزندم حسين را مي كشند و براي من قدري از تربت مدفنش را آورد و چون من اين خاك را بوئيدم بي اختيار اشك از چشمانم جاري شده، اسم آن سرزمين كربلاست.
حضرت علي(ع) نيز هرگاه حسين را مي ديد مي گريست و مي فرمود: تو سبب گريه هر مومن هستي. (بحار، ج44، ص280 و كامل الزيارات باب36، ص108)
ابن عباس نقل مي كند هنگامي كه در ركاب آن حضرت بودم و به جنگ صفين عازم بوديم به نينوا رسيديم حضرت علي(ع) فرمود ابن عباس آيا اين سرزمين را مي شناسي؟ عرض كردم نه فرمودند: اگر تو هم مانند من مي شناختي مي گريستي و محزون مي شدي. سپس حضرت گريست آنچنان كه اشك از روي محاسنش برروي سينه مباركش جاري شد و ما نيز به تبع او گريه كرديم. سپس فرمود: آه آه مرا چه مي شود با آل ابوسفيان كه از جنود شيطانند. اي اباعبدالله! صبر كن، پس حضرت آبي را طلب نمود و در آنجا چند ركعت نماز خواند. (بحار، ج 44، ص 254، 252 و امالي صدوق مجلس 87، ص 480، 478)
حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا (س) بارها در مصائب فرزندش حسين(ع) گريست از آن جمله چون از شهادت نورديده اش حسين(ع) با خبر شد، با حزن و اندوه، ايشان را وضع حمل نمود. يا روز ولادت امام حسين(ع) حضرت زهرا(س) بسيار گريستند تا حضرت ختمي مرتبت تشريف فرما شدند و فرمودند: اي فاطمه! بدان كه حسين كشته نمي شود جز هنگامي كه پيشواي راهنمايي از او متولد شد كه امامان بعدي از نسل او هستند. آنگاه حضرت يكي يكي نام امامان را تا حضرت ولي عصر(عج) ذكر نموده و فرمودند: آن قائم است كه عيسي بن مريم پشت سرش نماز مي خواند. (كمال الدين، ج 1، ص 284)
روايت شده امام حسن مجتبي(ع) در لحظات آخر عمر خود كه زهر در تمام بدن مباركش اثر كرده و رنگ رخساره اش به سبزي گرويده بود، برادر خود امام حسين(ع) را در آغوش گرفته و گريست و فرمود: اي برادر! حديث جدم حضرت رسول خدا(ص) در حق من و تو درست است، پيامبر خبر داد كه در شب معراج هنگامي كه وارد بهشت شدم و دو قصر بسيار بلند و نزديك هم را رؤيت نمودم كه اولي از زبرجد سبز بود و دومي از ياقوت سرخ. از جبرئيل سؤال كردم اين دو قصر از آن كيست؟ جبرئيل گفت: يكي از آن حسن(ع) و ديگري از آن حسين(ع). گفتم: چرا هر دو به يك رنگ نيستند؟ جبرئيل ساكت شد گفتم چرا سخن نمي گويي؟ گفت: از تو حيا مي كنم. پس گفتم: تو را به حق قسم مي دهم بگو! گفت: سبزي قصر حسن(ع) به خاطر آن است كه او را با زهر شهيد مي كنند و رنگش سبز مي شود و سرخي قصر حسين(ع) بخاطر آن است كه او را مي كشند و رنگش از خون، سرخ مي شود. پس در اين هنگام پيغمبر و جبرئيل هر دو گريستند و صداي شيون و ناله و ضجه فرشتگان نيز بلند شد. (بحار، ج 44، ص 145)
همچنين در روايتي آمده هنگامي كه زهر در بدن امام حسن(ع) كارگر افتاده بود و در حالت احتضار بودند، حضرت امام حسين(ع) به نزد برادر آمده و او را در بغل گرفت و گريست، امام حسن(ع) فرمودند: يا اباعبدلله چرا گريه مي كني؟ امام حسين(ع) فرمودند: به حال شما گريه مي كنم. امام حسن (ع) فرمودند: هيچ روزي مانند روز تو نيست، سي هزار نفر كه همه خود را از امت جدمان مي دانند به تو هجوم مي آورند و تو را به قتل مي رسانند و حرمتت را شكسته و عيال و اطفال تو را به اسارت مي برند. اي برادر! آسمان در اين حادثه خون مي گريد همه چيز براي تو گريان و محزون است حتي وحوش صحرا و ماهيان دريا. (بحار، ج 45، ص 218 و امالي مجلس 24، ص 101)
ام سلمه هنگامي كه خبر عزيمت امام حسين(ع) را شنيد به سرعت حركت كرد و در خارج از مدينه به خدمت آن حضرت شرفياب شد و عرض كرد: اي فرزندم! مرا با دوري ات محزون مكن و به سوي عراق مرو زيرا از جدت شنيدم كه مي فرمود فرزندم حسين(ع) در عراق كشته مي شود، در زميني كه آن را كربلا مي نامند.
امام فرمودند: اي مادر، من نيز اين خبر را مي دانم از روز شهادت و قاتل خود و محل دفن خود خبر دارم و من مي دانم چه كساني از اهل بيتم به همراه من كشته خواهند شد، اگر بخواهي آن سرزمين را به تو نشان خواهم داد، پس آن حضرت اشاره اي به زمين نمود و زمين پست شد و كربلا ظاهر گشت و او محل قتل خود را نشان داد، امام فرمود: اي مادر! خداوند خواسته كه مرا كشته و عيال و خاندان مرا اسير و پريشان و اطفال مرا مذبوح و مظلوم ببيند در حالي كه آنان استغاثه كرده و ياري مي طلبند و كسي ايشان را ياري نمي رساند.(بحار، ج44، ص 327 و مقتل خوارزمي، ج1، ص 186)
امام حسين(ع) قبل از ورود به كربلا در آن هنگام كه خيمه ها را نصب مي كردند تمام اولاد و برادران و اهل بيت خود را جمع نمودند نظر بر ايشان انداخته و ساعتي گريه كردند و گويا ياد نمودند از آنچه كه بر سر ايشان مي آيد. سپس گريستند و فرمودند: خدايا ما عترت پيغمبر تو هستيم، ما را از وطن خودمان بيرون كردند و بني اميه بر ما تعدي روا داشت.(بحار، ج44، ص 383 و مقتل خوارزمي، ج1، ص 237)
اما بعد از ورود به كربلا نيز چندين جلسه عزاداري برپا شد كه از جمله آنها مي توان به عصر روز تاسوعا اشاره كرد كه حضرت در مقابل خيمه خود نشسته در حالي كه به شمشير خود تكيه داده بودند به خواب رفتند ناگهان صداي لشكر بلند شد كه رو به خيمه ها مي آمدند، حضرت زينب(س) چون آن صداها را شنيد به نزد برادر آمد و عرض كرد: اي برادر! ايا نمي شنوي صداي لشكر را كه نزديك به خيمه رسيده اند؟ حضرت فرمودند: خواهرم هم اكنون رسول خدا را در خواب ديدم كه فرمود: اي حسينم تو به زودي به سوي ما خواهي آمد. در اين هنگام بي بي حضرت زينب(س) لطمه اي به صورت خود زد و فرياد واويلاه سرداد، حضرت فرمود: ويل بر تو نيست اي خواهر ساكت باش، خدا تو را رحمت كند.
در آن زمان كه حضرت وداع آخر را نمودند و دختر ايشان حضرت سكينه براي وداع آمد، گريه بسيار كرد پس حضرت فرمودند:اي سكينه گريه تو به طول خواهد انجاميد بعد از كشته شدن من، پس ديگر دل مرا به گريه خود مسوزان،(مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 257 و منتخب طريحي، ج 2، ص 133)
آسمان و زمين در عزاي امام حسين (ع)
خداوند در آياتي از قرآن از ادراك و فهم موجودات سخن به ميان مي آورد و مي فرمايد كه آنان به تسبيح آگاهانه خداوند مشغول هستند( رعد، آيه 13؛ اسراء،آيه 44؛ انبياء، آيه 33؛ نور، آيه 41 و آيات ديگر) و مطيع فرمان خداوند بوده و آن را عمل مي كنند. ( فصلت، آيه 11) همچنين با توجه به آگاهي و فهم واكنش اين موجودات نسبت به مسائل هستي، در آيه 29سوره دخان درباره ستمگران و كافران كه به عذاب الهي و مصيبتي بزرگ دچار شدند مي فرمايد: فما بكت عليهم السماء والارض و ما كانوا منظرين؛ و آسمان و زمين برآنان زاري نكرد و آنان مهلت نيافتند.
اين بدان معناست كه آسمان و زمين و هر آنچه در آن است واكنش هايي دارند، هرچند كه آنها براي ظالمان نمي گريند ولي براي مصيبت نيكان و دادگران مي گريند. از اين رو در روايت از عزاداري ما سوي الله نسبت به امام حسين (ع) سخن به ميان آمده است. امام صادق(ع) فرمود: يا زراره! ان السماء بكت علي الحسين اربعين صباحا؛ اي زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسين بن علي (ع) گريه كرد. ( جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 552)
در روايت است كه چون سراز بدن آن بزرگوار جدا ساختند مجلس عزا در تمام ما سوي الله بر پا شد، آسمان به اندازه اي تيره و سياه شد كه در روز ستاره ها ديده شدند و هر سنگي كه بر مي داشتند خون تازه در زيرش بود، آفتاب سياه و تيره گون گشت و احوال به صورتي در آمد كه مردم گمان كردند رستاخيز است، ( صواعق ابن حجر) از آسمان خون باريد، (بحار، ج 45، ص 204 و كامل الزيارات ب 24 ص 77)،ملائكه از تسبيح باز مانده ( بحار، ج 45، ص 221) ، از درختان خون جاري شد (بحار، ج 45، ص 234)، زمين به لرزه درآمد و كوه ها مضطرب گشتند (بحار، ج 45، ص 315)، تمام وحوش صحرا از شب يازدهم گردنها را كشيده وگرد جسد حضرت سيدالشهدا(ع) نوحه سرايي كرده و گريستند (بحار،ج 45، ص 205)
شيوه عزاداري اهل بيت (ع) براي امام حسين (ع)
شيوه عزاداري در اقوام بشري گوناگون است. بهتر آن است كه سبك عزاداري را از اهل بيت(ع) بياموزيم كه ايشان اسوه حسنه الهي در ميان امت و بشر هستند. (احزاب، آيه 21) در اينجا به برخي شيوه ها و آيين عزاداري اهل بيت(ع) و توصيه هاي ايشان اشاره مي شود.
1. گريستن: با نگاهي به شيوه عزاداري امام حسين(ع) در اهل بيت(ع) مي توان دريافت كه مهمترين آيين در عزاداري آن حضرت(ع) گريستن است كه از آدم(ع) تا خاتم(ص) گزارش شده است. در روايات است كه بر امام حسين(ع) گريه كنيد. امام رضا(ع) فرمود: من كل يوم عاشورا يوم مصيبته و حزنه و بكائه جعل الله عزوجل يوم القيامه يوم فرحه و سروره؛ هركس كه عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه اش باشد، خداوند روز قيامت را براي او روز شادي و سرور قرار مي دهد. (بحارالانوار، ج44، ص284) امام رضا(ع) مي فرمايد: هرگاه ماه محرم فرا مي رسيد، پدرم (موسي بن جعفر(ع)) ديگر خندان ديده نمي شد و غم و افسردگي بر او غلبه مي يافت تا آنكه ده روز از محرم مي گذشت، روز دهم محرم كه مي شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود. (امالي صدوق، ص111)
گريه با اشك، نشان از سوز دل است. ريختن قطرات اشك براي امام حسين(ع)، برات بهشت و رهايي از دوزخ است. از آيين هاي مهم، اشك ريختن و پاس داشتن اين اشك است. خود امام حسين(ع) در اين باره مي فرمايد: من دمعت عيناه فينا قطره بواءه الله عزوجل الجنه ؛ چشمان هر كس كه در مصيبت هاي ما قطره اي اشك بريزد، خداوند او را در بهشت جاي مي دهد. (احقاق الحق، ج5، ص325) امام سجاد نيز همين را تاييد مي كند. (ينابيع الموده، ص 924)
2. تباكي: حالت گريه به خود گرفتن. در راه احياي عاشورا و سوگواري بر عزاي حسين«ع»، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد. حتي اگر كسي نگريد يا گريه اش نيايد، گرفتن اين حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ايجاد مي كند، هم به مجلس عزا، چهره و رنگ غم مي بخشد. تباكي، همسويي با داغداران سوگ عاشوراست و مثل گريستن و گرياندن است. در حديث امام صادق«ع» است: «من انشد في الحسين شعرا فتباكي فله الجنه ؛ هر كه درباره حسين، شعري بگويد و تباكي كند، بهشت براي اوست. (بحارالانوار، ج44، ص282) در حديثي هم سيدبن طاووس نقل كرده، چنين است: «من تباكي فله الجنه ؛ هر كسي تباكي كند بهشت بر او واجب است. (همان، ص882) البته غير از تباكي در مصيبت اباعبدالله حسين(ع)، حالت گريه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه هاي رواني تأثير ظاهر در باطن است. رسول خدا«ص» در اين زمينه به ابوذر غفاري فرمود: هر كه مي تواند گريه كند، پس بگريد و هر كه نتواند، پس در دل خويش حزن قرار دهد و تباكي كند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. (مكارم الاخلاق، طبرسي، ص264، بحارالانوار، ج74، ص97.)
3-برگزاري مجالس نوحه: نوحه كردن از ديگر آيين هاي عزاداري است كه خود امامان(ع) براي امام حسين(ع) انجام مي دادند. حضرت صادق(ع) درباره سيره جدش فرمودند يك سال تمام، هر شب و روز بر حسين بن علي(ع) نوحه خواني شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواري برپا گشت. بحارالانوار، ج97، ص 201) اجاره كردن نوحه خوان نيز عملي است كه در سنت و سيره امامان(ع) براي امام حسين(ع) گزارش شده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: يا جعفر! اوقف لي من مالي كذا و كذا النوادب تندبني عشر سنين بمني ايام مني؛ اي جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان كن كه به مدت ده سال در (منا) در ايام حج، بر من نوحه خواني و سوگواري كنند. (بحارالانوار، ج64، ص 022)
4-ضجه و ناله زدن: جزع و ناله و ضجه زدن بر مصيبت هاي بزرگي چون مصيبت شهادت امام حسين(ع) ارزشمند است و پاداش بزرگي را نصيب شخص مي كند. از اين رو جزع و ضجه و ناله براي اهل بيت(ع) جايز دانسته شده است. امام صادق(ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بيت، چنين دعا مي كرد و مي فرمود: اللهم... و ارحم تلك الاعين التي جرت دموعها رحمه لنا و ارحم تلك القلوب التي جزعت و اخترقت لنا و ارحم الصرخه التي كانت لنا، خدايا... آن ديدگان را كه اشك هايش از روي رحمت و عاطفه بر ما جاري شده و دلهايي را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و ناله هايي را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج89، ص8) امام صادق(ع) همچنين در جايي ديگر فرمود: كل الجزع و البكاء مكروه سوي الجزع و البكاء علي الحسين(ع)؛ هر ناليدن و گريه اي مكروه است، مگر ناله و گريه بر حسين(ع). (بحارالانوار، ج 45، ص313) حضرت زينب(س) نيز به قتلگاه آمده و پس از آنكه بدن پاره پاره برادر را يافت به مرثيه سرايي پرداخت كه تمام اهل بيت و حتي لشكريان كفر نيز گريستند. (بحار، ج45، ص 85) هنگامي كه قافله اسراء وارد كوفه شد حضرت زينب(س) و ام كلثوم و فاطمه صغري و حضرت سجاد(ع) به ذكر مصائب امام حسين(ع) پرداختند و آن قدر جانسوز اقامه عزا كردند كه اهل كوفه از زن و مرد صداي شيونشان بلند شد و خاك بر سر خود ريختند. (لهوف، ص 96، 36)
مرثيه خواني: از ديگر آيين هاي عزاي امام حسين(ع) در فرهنگ و سيره اهل بيت(ع) مرثيه سرايي و مرثيه خواني است. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: الحمدلله الذي جعل في الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثي لنا؛ خدا را سپاس كه در ميان مردم، كساني را قرار داد كه به سوي ما مي آيند و بر ما وارد مي شوند و ما را مدح و مرثيه مي گويند. (وسائل الشيعه، ج10، ص964) امام رضا(ع) به دعبل شاعر فرمود: اي دعبل! براي حسين بن علي(ع) مرثيه بگو، تو تا زنده اي، ياور و ستايشگرمايي، پس تا مي تواني، از ياري ما كوتاهي مكن. (جامع احاديث الشيعه، ج12، ص765)
6- مديحه سرايي شاعران: سرودن اشعار از ديگر آيين هايي است كه امامان(ع) از جمله امام صادق(ع) بدان ترغيب و تشويق مي كردند و خود مجالسي را برگزار و شاعران را گرد مي آوردند تا با سرودن و خواندن اشعار، عزاي امام حسين را برگزار كنند (بحار الانوار، ج44، ص282) ابو هارون مكفوف مي گويد: خدمت حضرت صادق(ع) رسيدم. امام به من فرمود: (برايم شعر بخوان). پس برايش اشعاري خواندم. فرمود: اين طور نه، همان طور كه (براي خودتان) شعرخواني مي كنيد و همان گونه كه نزد قبر حضرت سيدالشهدا مرثيه مي خواني. (بحارالانوار، ج44، ص782) امام حتي براي شاعر، پاداشي براي شعر گفتن براي حسين(ع) پرداخت مي كردند. امام صادق(ع) به جعفربن عفان فرمود: هيچ كس نيست كه درباره حسين(ع) شعري بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آنكه خداوند، بهشت را بر او واجب مي كند و او را مي آمرزد. (رجال شيخ طوسي، ص982)
7- اندوه: خاصيت امام حسين(ع) اين است كه غم و اندوه در قلوب مومنان جاودانه است و هرگز به خاموشي و سردي نگرايد؛ چنانكه پيامبر(ص) مي فرمايد: ان لقتل الحسين(ع) حراره في قلوب المومنين لا تبرد ابدا؛ براي شهادت حسين عليه السلام، حرارت و گرمايي در دلهاي مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمي شود. (جامع احاديث الشيعه، ج12، ص655) امام صادق(ع) فرمود: نفس المهموم لظلمنا تسبيح و همه لنا عباده و كتمان سرنا جهاد في سبيل الله. ثم قال يحب ان يكتب هذا الحديث بالذهب؛ نفس كسي كه به خاطر مظلوميت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براي ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام افزود: اين حديث را بايد با طلا نوشت! (امالي شيخ مفيد، ص833)
8- اختصاص ايامي براي عزاداري: اينكه روزهايي براي عزاداري اختصاص يابد از سنت هاي اهل بيت(ع) است. همان گونه كه حضرت فاطمه(س) ايامي را براي عزاداري پيامبر(ص) اختصاص داد؛ همچنين اهل بيت(ع) دستور داده اند كه ايامي براي عزاي اهل بيت(ع) به ويژه امام حسين(ع) اختصاص يابد و آن ايام را ايام حزن و اندوه بدانند و شادي نكنند. امام رضا(ع) به دعبل (شاعر اهل بيت) فرمود: اي دعبل! دوست دارم كه برايم شعري بسرايي و بخواني، چرا كه اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمي است كه بر ما خاندان رفته است. (جامع احاديث الشيعه، ج12، ص765) برگزاري مراسم عزاداري در حقيت احياء خط اهل بيت عليهم السلام است تا جامعه از فلسفه و حقيقت مقامات و مقاصد اهل بيت(ع) دور نشوند و در همان مسير آنان سبك زندگي خود را انتخاب كرده و عمل نمايند. اما صادق(ع) فرمود: تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا و احيوا امرنا؛ به ديدار يكديگر برويد، با هم به سخن و مذاكره بنشينيد و امر ما را (كنايه از حكومت و رهبري) را زنده كنيد. (بحارالانوار، ج 71، ص 253) مجالس حسيني يكي از مهمترين شيوه هاي احياي امر اهل بيت(ع) و مقاصد و مطالب ايشان است. امام صادق(ع) از (فضيل) پرسيد: آيا (دور هم) مي نشينيد و حديث و سخن مي گوييد؟ گفت: آري. فرمود: اينگونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بداريد. خدا رحمت كند كسي را كه امر و راه ما را احيا كند.(وسائل الشيعه، ج 10، ص 293)
9-مراسم عزاي خانگي: برگزاري مراسم سوگواري در خانه ها نيز از سنت و سيره اهل بيت(ع) است؟ امام باقر(ع) نسبت به كساني كه در روز عاشورا نمي توانند به زيارت آن حضرت بروند، اينگونه دستور عزاداري دادند و فرمودند: بر امام حسين(ع) ندبه و عزاداري و گريه كنند و به اهل خانه خود دستور دهند كه بر او بگريند و در خانه خود با اظهار گريه و ناله بر حسين(ع)، مراسم عزاداري بر پا كنند و يكديگر را به گريه و تعزيت و تسليت گويي در سوگ حسين(ع) در خانه هايشان ملاقات كنند. (كامل الزيارات، ص 517)
01-ادب سوگواري: در سوگواري مي بايست رعايت آداب را كرد و از حدود الهي خارج نشد و كاري نكرد كه خشم الهي را برانگيزد و اكرام، به اهانت و تكريم به توهين تبديل نشود. امام صادق(ع) فرمود: چون ابراهيم- پسر رسول خدا- از دنيا رفت، چشم پيامبر پر از اشك شد. سپس پيامبر فرمود: چشم، اشكبار مي شود و دل غمگين مي گردد، ولي چيزي نمي گوييم كه خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو- اي ابراهيم- اندوهناكيم. (بحارالانوار، ج 22، ص 751).
 


رعايت حق الناس در عزاداري ها

محمد نوش آبادي
در مقاله حاضر نويسنده با تشريح ضرورت عدم تداخل و جايگزيني اعمال مستحبي با اعمال واجب، به برخي مصاديق تضييع حق مردم و آزار ديگران در اعمال مستحبي از جمله عزاداري ها اشاره كرده است.
عزاداري به ويژه عزاداري ايام محرم و صفر براي تعظيم شعار بزرگ اسلام امري بسيار پسنديده و از اعمال صالح و باقيات صالحات است؛ زيرا با اين كار، هم تكريم و تعظيم مقام و منزلت امام حسين(ع) است و هم تذكر و عبرتي است تا با پيروي از آن حضرت(ع) و تفكر در فلسفه قيام عاشورايي و عصري كردن قيام، امكان بهره مندي دنيوي و اخروي از بهترين سيره براي آدمي فراهم آيد؛ اما بايد توجه داشت كه انسان نمي تواند براي انجام حتي واجبي موجبات اذيت و آزار ديگران را فراهم آورد حال چه رسد كه بخواهد با انجام مستحبي، گناه و حرامي را مرتكب شود كه همان اذيت و آزار مردم و تضييع حقوق آنان است.
انجام مستحب به هر قيمت، ممنوع
اصولا مستحب چنانكه از خود واژه برمي آيد كاري است كه انسان انجام مي دهد تا حب و دوستي كسي را برانگيزد و جلب محبت كند. كارهايي كه ما به عنوان نافله انجام مي دهيم كارهايي زيادتر از واجبي است كه خداوند تكليف كرده است و ما به هدف جلب و جذب محبت، كارهايي كه به نظر مي رسد محبوب خداوند است انجام مي دهيم. آنچه خداوند از ما خواسته در اصل همان عمل به واجب و ترك محرم است و ما اگر بخواهيم زاهدترين مردمان باشيم بايد به ترك حرام و عمل واجب بپردازيم؛ اما برخي از امور را مي دانيم كه محبوب خداست پس آنها را انجام مي دهيم و برخي از اموري كه خداوند آنها را دوست نمي دارد و مكروه و ناپسند مي شمارد افزون بر واجبات و محرمات مورد توجه قرار مي دهيم.
البته آنچه به عنوان مستحبات و مكروهات در دين مطرح شده، داراي تشريع وحياني است و بدعت نيست؛ چنانكه رهبانيت مسيحي خودشان بدعتي كرده بودند و برخي از امور را به عنوان مكروه ترك و برخي از امور را نيز به عنوان مستحب انجام مي دادند.
امور خير و نيك همواره از نظر اسلام به عنوان مستحب مورد توجه و تاكيد بوده است؛ اما اين بدان معنا نيست كه ما بخواهيم با هر مستحبي به هر شكلي به خداوند نزديك شويم و تقرب جوييم و آن را زمينه ساز محبت خداوندي بدانيم؛ چرا كه اگر عمل به مستحب ما را از واجبي چون نماز مثلا بازدارد، يا بدتر از آن به گناه و حرامي بيندازد، آن عمل، ديگر مستحب نخواهد بود. از اين رو در روايت از امير مومنان علي(ع) آمده كه فرمودند: لاقربه بالنوافل اذا أضرت بالفرايض؛ عمل مستحب، انسان را به خدا نزديك نمي كند، اگر به واجب زيان رساند. (نهج البلاغه، حكمت 93) پس اگر نمازهاي نافله به نمازهاي واجب آسيب مي رساند، نبايد آن مستحب را انجام داد. چنان كه اگر احيا و شب زنده داري، موجب قضاي نماز صبح شود يا برنامه هاي عاشورا نماز واجب را به هم زند و موجبات فوت آن شود، چنين اعمال مستحبي خير نيست و عامل تقرب به خداوند به شمار نمي رود، بلكه عين شر تلقي مي شود؛ زيرا انسان اعمال صالح و خير را براي تقرب به خداوند انجام مي دهد و اگر عمل مستحبي آدمي را از عمل واجبي كه خداوند فرض كرده بازدارد، آن عمل مستحب نمي تواند خير يا موجب تقرب باشد؛ چرا كه خداوند با توجه به ارزش هر عملي به دسته بندي آنها پرداخته و در پنج گروه واجب، محرم، مستحب، مكروه و مباح قرار داده است. خداوند از آنجايي كه مصالح واجب، زياد و اساسي است، آن را فريضه و واجب قرار داده است ولي از آنجايي كه درجه مصلحت مستحب به آن اندازه نبوده، آن را واجب نشمرده است؛ چرا كه احكام بر مدار مصالح و مفاسد آن سازمان دهي شده است و چيزي كه مصلحت يا مفسده آن قوي بوده به عنوان واجب يا حرام بدان امر و نهي كرده و اگر مصلحت و مفسده برابر بوده آن را مباح و مجاز دانسته و اگر مصلحت و مفسده به گونه اي بوده كه مصلحت آن كمي، بيشتر است آن را مستحب و اگر مفسده بيشتر باشد آن را مكروه شمرده است.
بنابراين، اعمالي كه مستحب است هر چند كه به قصد قربت انجام مي گيرد، اما اگر موجب شود تا واجبي ترك يا حرام مرتكب شويم مي بايست آن را به عنوان مانع واجب يا عامل انجام حرام ترك كنيم. پس اگر كسي با احياء شب، نماز صبحش قضا مي شود يا با رفتن به هيئت عزاداري نماز صبحش قضا مي شود، نبايد شب را احيا بدارد و يا به هيئت و عزاداري برود، زيرا انجام واجب، بر هر مستحبي مقدم است.
انجام شعائر الهي به دور از اذيت و آزار
بي گمان اذيت و آزار ديگران از گناهان بزرگ است. اگر مومنان، مورد اذيت و آزار قرار گيرند اين عمل، زشت تر و بدتر خواهد بود. با نگاهي به آموزه هاي اسلامي و روح احكام و قوانين اسلامي اين معنا دانسته مي شود كه نه تنها اعمال خير و صالح اعمالي است كه انسان ها در آن مورد اذيت و آزار قرار نمي گيرند بلكه حتي موجودات ديگر نيز از شر اعمال ما در امان هستند.
جالب اينكه خداوند بر تعظيم شعائر الهي فرمان مي دهد و مي فرمايد: و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب؛ هر كس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواي دلهاست. (حج، آيه 23) پس كسي كه مي خواهد داراي تقواي قلبي شود مي بايست شعائر الهي را بزرگ دارد. بي گمان بزرگداشت شعائر الهي به رعايت و مواظبت همه اصول و اساس اسلام و آييني است كه بدان فرمان داده شده است.
خداوند حج را به عنوان بزرگ ترين شعائر الهي معرفي مي كند و از حاجيان مي خواهد تا با مراعات همه آيين و مناسك حج و مراعات واجبات و مستحبات در تكريم و تعظيم آن بكوشند.
از همه جالب تر اينكه در تعظيم شعائر الهي حج هرگونه اذيت و آزار نسبت به مردمان در سخن گفتن و رفتار و جدل و درگيري كلامي و فيزيكي منع شده است (بقره، ايه197) و از حجاج خواسته شده تا به دور از هر گونه اعمال زشت و بد و خشونت آميز كلامي و رفتاري، حج را به جا آورند. (همان) و در اين ميان بايد به گونه اي عمل كنند كه حتي موجودات ديگر نيز اذيت و آزار نشوند و به محيط زيست گياهي و جانوري آسيب و زياني نرسد وگرنه بايد ضرر و زيان را با مناسك و اعمالي جبران كنند. (مائده، آيات49 تا 79)
از اين هم شگفت تر اينكه حتي جانوران موذي مانند كك و شپش كه در روي بدن انسان سكونت كرده و در حال خوردن خون و تغذيه است مي بايست مورد اذيت و آزار قرار نگيرند، چرا كه آنها براساس طبيعت خود عمل مي كنند و ما در انجام مناسك نمي بايست به گونه اي عمل كنيم كه به برگ درختي و شاخه آن يا جانوري اذيت و آزار برسد و از تغذيه در محيط زيست خود منع شود.
در رسايل عملي كه مراجع تقليد نوشته اند بارها اين نكته در مناسك حج تكرار شده و آن را به عنوان يكي از محرمات سي گانه دانسته اند كه كشتن جانوراني كه در بدن ساكن مي شوند مثل شپش و كك و كنه كه در بدن حيوان است، حرام است. آنان مي گويند كه كشتن شپش و انداختن او از بدن براي محرم جايز نيست اما پشه و كك احتياط در نكشتن آنهاست در صورتي كه ضرري متوجه محرم نشود اما تا راندن آنها ظاهرا جايز است هر چند احوط ترك است. همچنين آمده كه احتياط مستحب آن است كه آن را از محلي به محل ديگر از بدن نقل ندهند اگر مكان اول محفوظ تر باشد.
وقتي خداوند انجام شعائر الهي واجبي چون حج را به گونه اي قرار مي دهد كه بدون اذيت و آزار جانوري باشد، چگونه ممكن است انجام شعائر مستحبي چون عزاداري را با اذيت و آزار، موجب قرب و تقرب به خدا و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بداند؟
پس در انجام عمل عزاداري بايد مواظبت كرد تا موجبات اذيت و آزار ديگران فراهم نيايد؛ كه اگر اين گونه عمل نشود، آن عمل نه تنها مستحب نخواهد بود بلكه عين گناه و حرام خواهد بود؛ چرا كه عمل واجب با گناه جمع نمي شود چه رسد كه عمل مستحب با گناه و حرامي قرين شود.
مصاديق از تضييع حق مردم در عزاداري ها
اگر بخواهيم مصاديق تضييع حقوق مردم را در عزاداري ها بيان كنيم شايد موجب ملال و خستگي شود، اما ذكر برخي از آنها مي تواند مانع از ارتكاب آن از سوي هيئت هاي عزاداري شود.
از جمله اين حقوق مردم مي توان به استفاده هيئت ها از برق عمومي اشاره كرد. اگر مجوز رسمي از استفاده ار برق شهري و عمومي وجود نداشته باشد، هرگونه استفاده از برق معابر براي انجام شعائر از جمله تزيين معابر با چراغ ها و لامپ ها جايز نيست. اين در حالي است كه بسياري از حسينيه ها و هيئت هاي مذهبي از برق معابر استفاده مي كنند. استفاده از برق و آب عمومي بدون پرداخت وجه آن و اجازه رسمي جايز نيست و موجب ضمان است.
بستن راه ها و كوچه ها و معابر عمومي نيز جايز نيست. برخي از هيئت ها، حسينيه هاي موقتي را در كوچه ها برپا مي دارند كه نه تنها مخل آرامش همسايگان بلكه بسته شدن راه مي شود و تردد و آمد و شد مردم را دچار اختلال مي كند. بدتر از آن اينكه برخي از جوانان در اين مراكز اجتماع كرده و آمد و شد زنان را با مشكل جدي مواجه مي سازند كه اين اجتماعات و بستن راه از گناهاني است كه به سبب تضييع حق الناس و اذيت و آزار مردم پديد مي آيد.
نواختن طبل و سنج به گونه اي گوش خراش به ويژه در كوچه و پس كوچه هاي محلات و گذرهاي تنگ و در كنار بيمارستان ها و آسايشگاه ها از جمله مصاديق اذيت و آزار مردم و تضييع حقوق آنان است كه مي بايست ترك و حقوق مردم رعايت شود.
هر سال بارها ديده شده كه آمار مراجعه جوانان دارنده خودرو براي نصب وسايل جانبي مانند ضبط و باند و... افزايش مي يابد و آنها بيش از هر زمان ديگر ترجيح مي دهند سيستم صوتي براي خودروي خود تهيه كنند كه داراي بيشترين قدرت است. آنها در نصب باندهاي قوي بر روي خودروها از يكديگر سبقت مي گيرند و با بلند كردن صداي نوحه تا حدي كه گوش ساير شهروندان را آزار مي دهد، سعي مي كنند خواسته و ناخواسته جلب توجه كنند. آنها شايد فكر مي كنند كه اگر از موسيقي سنگين و نوحه استفاده كنند، ارادت خود را نشان مي دهند اما غافل از اينكه با اين كار نه تنها حرمت اين ماه را نگه نداشته بلكه باعث آزار و اذيت عزاداران حسيني نيز مي شوند.
بايد خود را به جاي پيرمرد و پيرزني قرار داد كه در ساعات پاياني شب قصد استراحت دارند اما ناگهان با صداي بلند نوحه از جا مي پرند و متوجه مي شوند يكي از رانندگان جوان محل بي توجه به حقوق شهروندي سايرين، درحال عزاداري آن هم به شيوه نوين است و موجبات نارضايتي شهروندان را فراهم مي كند.
باتوجه به اينكه معمولا حداكثر ساعت 42 هيئت ها و تكايا بايد مراسم خود را به اتمام برسانند، بسيار ديده شده كه جوانان و نوجوانان از اين ساعت به بعد در كوچه ها، خيابان ها و محلات دور هم جمع مي شوند و ذات عزاداري را از ياد برده و شب زنده داري مي كنند و در برخي از اين محافل دوستانه مشاهده شده كه براي گذراندن اوقات، سرگرمي هايي چون سيگار، قليان و... در جمع اين دوستان ظاهر مي شود.
يكي، دو سالي است جوانان شيوه ديگري را براي ابراز عزادار بودن خود برگزيده اند و آن آغشته كردن ماشين ها به گل و درآوردن آن به رنگ خاك و رنگ هاي ديگر است كه در برخي از موارد موجب مي شوند كه رانندگان ديگر، اين ماشين ها را به خوبي رويت نكرده و تصادفاتي را در سطح شهر موجب مي شوند.
حق حيوانات و گياهان
از جمله حقوقي كه انسان بايد مراعات كند حق حيوانات است. در برخي از روستاها براي عزاداري و شادي، حيوانات را بكار مي گيرند و بيش از توان و قدرت حيوان، او را به اين سو و آن سو با بارهاي سنگيني مي كشانند و نيز مكرر ديده شده كه در خيابان ها و معابر شهرها و روستاها به مسئله اجتناب از نجاساتي مثل خون بي توجهي مي شود و عده اي در جلوي هيئت ها و دسته جات، گاو و گوسفند قرباني مي كنند و خون اين حيوانات در سطح خيابان پخش مي شود و جماعتي كه در آنجا حضور دارند براي دوري از آلوده شدن به نجاست خون دچار مضيقه شده و عده اي هم در برابر اين صحنه بي مبالاتي نشان مي دهند. بايد توجه داشت كه اگر قرباني كردن در برابر دسته جات يك عمل مستحبي است، آلوده كردن سر و وضع و لباس عابران با اين خون هاي ريخته شده، گناهي بس بزرگ است و موجب مسئوليت مي شود و فرد در برابر تك تك اين افراد، مديون و مسئول بوده و در واقع حق آنها را ضايع كرده است.
در پاره اي از موارد ديده مي شود كه برخي از عزاداران، به سبزه ها و گياهان و گلها و درخت هاي حاشيه خيابان ها و معابر و كوچه ها آسيب جدي مي زنند و زحمات چندين ماهه كارگران محيط زيست و شهرداري را از بين مي برند. اين عمل افزون بر اين كه نوعي تعدي به حقوق محيط زيست گياهي است به عنوان يك عمل مجرمانه، داراي مجازات دنيوي و ضمان مالي است كه برعهده شخص قرار مي گيرد، به ويژه آنكه اين درختان و گلها و گياهان جزو اموال عمومي است و فرد را در برابر بيت المال، مسئول و مديون مي سازد.
يكي ديگر از مسائلي كه در همين راستا مطرح مي شود، آزار و اذيت احتمالي است كه برخي از محافل و مجالس عزاداري براي افراد پيش مي آورند، مانند صداي عزاداري و نوحه خواني براي همسايه ها، يا ايجاد راه بندان و ترافيك در معابر عمومي و... كه در برخي موارد واقعا انسان را دچار ترديد و شك مي كند كه آيا مي توان به قيمت حق الناس و اذيت ديگران عزاداري كرد؟
بسيار ديده شده كه دسته عزاداري در خيابان به راه افتاده و ماشين هاي بسياري در پشت سر آن به انتظار بازشدن مسير ايستاده اند. بدون شك معطل كردن مردم و بازداشتن آنها از كار و زندگي خود و تضييع وقت و حوصله آنها به بهانه برگزاري و راه انداختن دسته عزاداري عملي قبيح و ناپسند از نظر اخلاقي بشمار مي رود و متوليان اين گونه برنامه ها بايد در برابر وقت و فرصت از دست رفته مردم پاسخگو باشند.
واضح است كه چنين عزاداري موجب تضييع حق الناس و اذيت و آزار مردم است و يقينا اين عزاداري حرام است؛ زيرا وقتي مي توان در يك حسينيه يا يك هيئت با امكانات و شرائط مساعد عزاداري كرد، چه دليلي وجود دارد كه دو عدد باند بزرگ و چند بلندگوي شيپوري بيرون هيئت يا حسينيه هم روشن باشد تا همسايه ها فيض ببرند؟! مخصوصا كه برخي از همسايه ها از اين مسئله ابراز ناراحتي كرده باشند و يا مردم زيادي پشت سر دسته عزادار به انتظار سپري كنند.
امروزه عوامل و زمينه هاي مختلف فكري، فرهنگي و حتي سياسي، دگرگوني ها و ناهنجاري هايي را در شكل و محتواي عزاداري به وجود آورده است و اين دگرگوني ها از يك طرف عزاداران را از دسترسي به اهداف اصلي قيام عاشورا بازداشته و از جانب ديگر حساسيت ها، بدگماني ها، افتراق ها و انشقاق ها را در ميان جامعه اسلامي افزايش داده و زمينه هاي سوءاستفاده دشمنان از مسئله عزاداري را فراهم آورده است. مجموعه عوامل فوق باعث مي شود تا شكل و صورت عزاداري بر محتوا و حقيقت آن غلبه پيدا كند و عزاداري ها از فلسفه اصلي اش خارج شود.
اشكال خرافي عزاداري چون قمه زني، زمين بوسي، رواج زبان حال هاي مبتذل، سبك هاي غنايي، رواج شيوه هاي ناپسند سينه زني و زنجيرزني در حد آسيب رساندن به خود، استفاده از آلات موسيقي در عزاداري ها، اذيت كردن و آزار رساندن به ديگران با روش هاي گوناگوني چون پخش صداها و نوحه ها از بلندگوهاي محافل عزاداري تا پاسي از شب، ايجاد ترافيك و مانند آن نه تنها موجب تقرب به خدا و پيوند با اهل بيت(ع) نمي شود؛ بلكه بزرگ ترين توهين به امام حسين(ع) و ساير قهرمانان كربلا به حساب مي آيد و سبب معرفي وارونه دين اسلام و حماسه سازان كربلا مي شود و بيم آن مي رود مصداق اين آيه باشيم كه: قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا، الذين ضل سعيهم في الحياه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا (كهف/ 301) بگو ايا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين مردم در كارها چه كساني هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگي دنيا گم و نابود شده، با اين حال فكر مي كنند كار نيك انجام مي دهند!
 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10