(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 2  آذر  1391 - شماره 20364

روايت كربلا در انيميشن مقتل خواني
«خورشيد كاروان» در هلند طلوع مي كند
توليد فيلم زندگي شهيد شوشتري؛ منتظر بودجه
هاپكينز: هاليوود برود به جهنم!
بحران و انديشه!
زنگ خطر براي «هفت» به صدا درمي آيد!


روايت كربلا در انيميشن مقتل خواني

به منظور آشنايي كودكان با رويداد عظيم كربلا مركز فرهنگي صبا اقدام به توليد انيميشن مقتل خواني كرده است.
اين مجموعه در 20 قسمت 10 دقيقه اي به نويسندگي و كارگرداني عليرضا فرماني به روايت حادثه عاشورا براي كودكان مي پردازد. اين سريال انيميشن به بهانه روايت رويداد عظيم حماسه عاشورا و نهضت حسيني(ع) با شيوه اي نو و زباني تازه براي كودكان ساخته شده و از مرگ معاويه و آغاز حكومت يزيد و خودداري امام حسين(ع) از بيعت با يزيد و حركت آن امام به سوي مكه و سپس كوفه و توقف در كربلا و حوادث و اتفاقات عظيم تاسوعا و عاشورا حكايت دارد.
اين سريال كه با تكنيك دو بعدي به كمك كامپيوتر ساخته شده، هر روز ساعت 10:9 از شبكه پويا پخش مي شود.

 


«خورشيد كاروان» در هلند طلوع مي كند

نمايش «خورشيد كاروان» در روزهاي تاسوعا و عاشورا در كشور هلند اجرا مي شود.
به گزارش خبرگزاري شبستان، اين نمايش كه بيست و دومين سال اجراي خود را پشت سر مي گذارد، به نويسندگي مهدي متوسلي و كارگرداني محمود فرهنگ بر روي صحنه خواهد رفت.
خورشيد كاروان با اقتباس از داستان مشهور دير راهب به واقعه پس از عاشورا مي پردازد. با توجه به نوع روايت و حكايت آن از وقايع عاشورا و آميختگي اثر با فضاي مسيحيت، اين نمايش توانسته است در جهت ايجاد ارتباط با فرهنگ ساير اديان براي معرفي فرهنگ عاشورا و وقايع تاريخي كربلا نقشي موثري ايفا نمايد.
گفتني است، نمايش خورشيد كاروان در بيست و يك سال گذشته در كشورهاي انگليس (1388)، هلند (1386)، امارات (1389) و بيش از 20 شهر ايران با 939 اجرا ميزبان 768 هزار تماشاچي بوده است.

 


توليد فيلم زندگي شهيد شوشتري؛ منتظر بودجه

تهيه كننده فيلم زندگي «شهيد شوشتري»، توليد اين كار را منوط به تحقق شرايط مالي و تامين بودجه عنوان كرد و گفت: به محض تامين بودجه، پيش توليد اين كار را آغاز خواهيم كرد.
ابراهيم اصغري تهيه كننده سينما در گفت وگو با فارس درباره پروژه شهيد شوشتري، اظهار داشت: قرار بود سازمان سينمايي، بنياد سينمايي فارابي و استانداري خراسان رضوي در ساخت اين فيلم با ما مشاركت و حمايت داشته باشند اما با توجه به شرايط دولت اين قول ها محقق نشد و به ما قول دوماه آينده را داده اند.وي در ادامه افزود: در طول اين دوماه ما روي فيلمنامه اين كار بيشتر تمركز مي كنيم تا فيلمنامه به شرايط ايده آل ما برسد.تهيه كننده «شور شيرين» در ادامه افزود: به محض اينكه بودجه به دست ما برسد، پيش توليد اين كار را آغاز خواهيم كرد.

 


هاپكينز: هاليوود برود به جهنم!

«آنتوني هاپكينز» بازيگر پيشكسوت كه به تازگي در نقش آلفرد هيچكاك بازي كرده معتقد است هاليوود دنيايي پر زرق و برق اما احمقانه دارد!
وي در گفت وگويي عنوان كرده است: بگذاريد يك واقعيتي را به شما بگويم. اهالي ولز همه استعداد بازيگري دارند و قلب شان با اين هنر است. اين چيزي است كه شما نمي توانيد در انگليسي ها پيدا كنيد. انگليسي ها فاقد قلب هستند!هاپكينز افزود: بين هنر بازيگري و هاليوود فاصله بگذاريد. اين دو با يكديگر تفاوت هاي زيادي دارند. بازيگري چيز باشكوه و مقدسي است، ولي زرق و برق هاليوود ربط زيادي به آن ندارد. حس شخصي ام اين است كه هاليوود با تمام دنياي نمايشي پرزرق و برق و احمقانه اش، بايد به جهنم برود. هاليوود وقت بازيگران را تلف مي كند و در مقابل چيزي به آنها نمي دهد.وي ادامه داد: وقتي به كارنامه هنري ام نگاه مي كنم و بعضي از فيلم هايم را به ياد مي آورم، افسوس مي خورم. احساس مي كنم زمان و وقت زيادي را بيهوده و بيخودي تلف كردم. بازي در يك سري فيلم هاي هاليوودي، مثل حضور در يك فضاي جعلي بود كه همه چيز آن تقلبي است.
 


بحران و انديشه!

پژمان كريمي
ساخت دو فيلم «يك خانواده محترم» و «آينه و شمعدون» دو اتفاق قابل تامل است.
پيش از اين، فيلم هايي ساخته شدند و برخي شان به نمايش عمومي هم درآمدند كه آثاري در برابر نظام اسلامي، ارزش هاي ديني و ملي و در توهين به ملت ايران ارزيابي مي شوند؛ فيلم هايي مثل، وقتي همه خوابيم (بهرام بيضايي)، «سوت پايان» (نيكي كريمي)، «صد سال به اين سال ها» (سامان مقدم)!
اما دو فيلم اخير به دو دليل نسبت به فيلم هاي معاندانه و مبتذل كمي متفاوت ارزيابي مي شوند. اول اينكه؛هر دو فيلم بر پايه اعتماد نابجاي مديران و چشم بستن بر كارنامه روشن تهيه كننده و كارگردان، مجوز ساخت گرفتند.
« يك خانواده محترم » توسط محمد آفريده و مسعود بخشي تهيه و كارگرداني شده است .
محمد آفريده نيز مديري است كه در دوران مديريت خود بر مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، از فيلم هاي مسئله دار مانند «تنها دوبار زندگي مي كنيم» (بهنام بهزادي) حمايت روشن نمود.
بخشي نيز سازنده فيلم سياه «تهران انار ندارد » است
بنابراين، چرا بايد به اين افراد اعتماد مي شد؟!
چه كسي يا كساني در سيما فيلم صلاحيت تهيه كننده وكارگردان اين فيلم را تاييد كردند؟ چرا بايد به آنها ميدان داده مي شد؟
فيلم «آينه و شمعدون» توسط محمد كمالي پور و بهرام بهراميان، تهيه و كارگرداني شده است.
محمد كمالي پور، به دلايلي از يك نهاد، اخراج گرديد. صدا و سيما صلاحيت وي را براي همكاري رد كرد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نسبت به كارنامه او و شكايت هاي چند مرد و زن بازيگر از وي بي خبر نبود!
بهرام بهراميان نيز كارگردان فيلمي به نام «پريناز» است كه به دليل صحنه هاي مبتدل، جشنواره سي ام فيلم فجر آن را نپذيرفت! با اين حال، اعتماد به اين دو چرا؟
چرا بايد عرصه و بودجه دولتي سخاوتمندانه در اختيار دو عنصر ياد شده قرار مي گرفت؟ چرا نبايد فيلم نامه ارائه شده اين دو نفر براي دريافت مجوز مسير عادي را مي پيمود؟
دوم اما؛ فيلم «يك خانواده محترم»:
يك- تاريخ انقلاب و دفاع مقدس را آشكارا تحريف كرده است.
دو- به ملت ايران اهانت نموده است.
سه- به رزمندگان اسلام اهانت نموده و تهمت زده است.
چهار- جامعه ايراني و ديني را سياه تصوير كرده است.
پنج- فيلم نامه مصوب سيما فيلم را تغيير داده است و به اين شكل ضمن سوءاستفاده از اعتماد يك بخش حكومتي، از بيت المال در جهت اميال شخصي و پليد خود سوءاستفاده كرده است.
همه اين اقدامات، روشن و بي پروا- و به دور از خلاقيت هنري و عاري از نشانگان وجلوه هاي استعاري رخ داده است.
در فيلم «آينه و شمعدون» نيز، بي پروايي و گستاخي در پرده دري و بي حيايي تا اندازه اي است كه پس از فيلم برداري از 60 درصد صحنه هاي فيلم،(آنچه ادعا مي شود )حكم توقيف صادر شد.
در واقع، سبكسري و ابتذال و ناسزاگويي و پلشتي دو فيلم ياد شده، روشن تر، جسورانه تر و شديدتر از فيلم هاي هم طيف ارزيابي مي شود!
نگارنده، مخالف انديشه ورزي و عرضه انديشه هاي گوناگون نيست. يك مسلمان ، بهره مند از منطق اسلام است و پروايي از رويارويي با انديشه هاي متنوع ندارد. از اين رو صف آرايي در برابر فيلم مبتذل و معاند، ايستادگي در برابر انديشه و منطق و استدلال نيست! زيرا فيلم مبتذل و معاند، ترادفي و شأني از انديشه و منطق و استدلال ندارد!- آيا فيلمي مانند «سوت پايان» كه احكام اسلامي را هدف نفي و تمسخر قرار داده و يك پلان از زيبايي تهران به نمايش نمي گذارد، از «انديشه» برخوردار است يا از بغض و كينه؟!
آيا فيلمي مانند «يك خانواده محترم» واقع نگر است و مستدل يا سراسر ناسزاگويي و خيال پردازي هاي عوامانه؟
گفتار و صحنه ركيك، چه تناسبي با انديشه و منطق دارد؟
از اين رو، سينمايي كه نماينده آن «يك خانواده محترم» و «پرنياز» و «سوت پايان» و... به شمار مي رود، نه سينماي انديشه، كه سينماي عفن، منطق گريز و چاله ميداني است. نه اين سينما قابل تاب آوردن است و نه كارگزاران و نمايندگان آن!
نه اين سينما و نه كارگزاران ونه نمايندگان و نه حاميان آن!
عرصه بايد در دست سينماگران انديشه ورز قرار گيرد!
سينماگري كه شأن او سينماي انديشه نيست، نبايد فضاي عرض اندام يابد! اين خواست مخاطب عاقل و شعورمند است!
نگارنده بر آن است:
يك- چنان كه هنرمند گرامي جناب آقاي محمدحسين نيرومند در يادداشتي اشاره نمودند؛ برخي از منتسبان به اقليم هنر، كه در آثار خود دست به ناسزاگويي و تحريف واقعيت مي زنند، مانند «ديگران»، در برابر قانون مجبور به پاسخگويي شوند.
نمي توان پذيرفت فردي در قالب فيلمي، نمايشي، شعر و داستاني، هرچه در دل دارد و هر كينه اي پرورده است، به زبان آورد و تلاش كند افكار عمومي را همراه خود كند و از قانون و اعمال قانون مصون تلقي شود! به گفته اي؛ هر كسي در برابر «رفتار» خود مسئول است.
دو- پالايش عرصه كارشناسي، مراكز فرهنگي تصميم گير و پشتيباني ،بايد در دستور كار قرار گيرد.
هم اينك عناصري در برخي مراكز نفوذ كرده اند كه با سياست هاي فرهنگي نظام هم راستا و همداستان نيستند؛ آگاهانه و ناآگاهانه! اين معضل بايد برطرف شود.
سوم- چه نهادي و چه كساني و به چه شيوه و تدبيري، عناصر مستعد در حوزه فرهنگي و در عرصه هاي مختلف هنري شناسايي و پشتيباني مي شوند؟
سينماي ايران با ظرفيت فعلي، با دو شاخص «ملي» و «متعهد» سر برنمي آورد!
بايد به استعدادهاي متعهد و تازه نفس، اميدوار بود و بدان تكيه كرد.ساخت دو فيلم يك «خانواده محترم» و «آينه و شمعدون»، از بحران انديشه در ساحت سينماي ايران و ناكارآمدي بخش هاي نظارتي در حوزه فرهنگ و هنر كشورمان، خبر مي دهد!

 


زنگ خطر براي «هفت» به صدا درمي آيد!

برنامه هفت با هدف نقد و بررسي اوضاع سينماي ايران توسط رسانه ملي توليد شد. اما اين برنامه كه قرار بود در جهت تبيين سينماي ملي پيش رود تبديل شد به پايگاهي براي معرفي و حمايت از عناصر ضدانقلاب، سكولار و شبه روشنفكران سينما و به واسطه اين برنامه، رسانه ملي شد بلندگوي اعضاي خانه منحل شده سينما و ساير سينماگران مخالف با انقلاب اسلامي. پرده دري و عبور از خطوط قرمز فرهنگي و اعتقادي اين برنامه چنان بود كه هدف اعتراض بسياري از فعالان فرهنگي قرار گرفت تا آنجا كه كار به تعطيلي آن كشيده شد.
اما پس از مدتي پخش برنامه «هفت» با تيم اجرايي جديدي از سرگرفته شد. در اولين برنامه هاي پخش شده سري جديد به نظر مي رسيد كه سبك و سياق اين برنامه كاملا با سري قبلي آن متفاوت است و مخاطب اميدوار مي شد كه هفت از آن فضاي شبه روشنفكرانه خارج خواهد شد و رويكردي مردمي خواهد گرفت و به طرح مسائل سينماي ملي، ديني و انقلابي خواهد پرداخت. اما با گذشت زمان شاهد شكل جديدي از اين برنامه هستيم كه تغيير جهت آن را به سمت سينماي غيرمردمي نشان مي دهد.
هفت به وضوح در مسيري كج راهه تلاش مي كند تا اعتماد آن بخش از سينماگران را به دست آورد كه در مسير جريان هاي مردمي قرار نگرفته اند بلكه هر وقت مجالي يافته اند تيغ معاندتشان را هم به روي آرمان هاي انقلابي مردم كشيده اند.
هفت گويا خود را وامدار شبه روشنفكران مي داند و حيات و بقايش را در اقناع نظر آنها مي پندارد.
اين برنامه كه در هفته هاي آغازين پخش سعي مي كرد از منتقدان و كارشناسان متعهد و معتقد بهره ببرد كم كم تغيير مزاج داد و همچون سلف خويش رو به سوي جريان هاي مخالف كرد.
با وجود آنكه كم نيستند سينماگراني كه در جهت ارزش هاي اسلامي و انقلابي فعاليت مي كنند و جايگاه مردمي بسيار خوبي هم يافته اند برنامه «هفت» با بي توجهي از كنار آن ها عبور مي كند و به سراغ آن دسته از برج عاج نشينان سينما مي رود كه از ابتدا خرجشان را از مردم جدا كرده اند.
پزهاي روشنفكرانه و اطوارهاي سكولاريستي و اداهاي فرنگ شيفتگي همانند دام فريبنده اي است كه صيدش را به خود جذب و جلب مي كند چنان كه برنامه اي كه در حوزه سينما فعاليت مي كند چنين تصوري ايجاد مي شود كه بدون دست بردن به دامن اغيار جايگاهي در ميان مخاطبان سينمايي نخواهد داشت و چنين برنامه اي وقتي با موفقيت روبه رو مي شود كه از فلان چهره دود زده در برنامه تمجيد كند و يا بهمان شخص نقاب زده از آن برنامه تعريف كند. غافل از اينكه اين تغيير مسير، ثمره اي جز ايجاد احساس غريبگي در توده مخاطبان نخواهد داشت.
مهم تر آنكه اين جماعت منفعت طلب اگر سود و بهره اي از رسانه ملي! نبرند در آن حاضر نخواهند شد. پس تهيه كنندگان برنامه «هفت» پاسخ دهند كه چه سودي از اين برنامه عايد معاندين نظام مي شود كه حاضر به شركت در آن هستند و يا رسانه ملي! بنا دارد چه بهره اي از اين جماعت نخ نما شده ببرد كه در تنورشان مي دمد اينكه تريبون فراگيري همچون رسانه ملي در اختيار كساني قرار گيرد كه هيچ وجه اشتراك و درد مشتركي با قاطبه مردم ندارند گناهي نابخشودني است خاصه آنكه اين تريبون به بهانه نشر فرهنگ به آن ها اعطا شود و اتفاقاً كسي هم در مقابل آنها براي پاسخگويي به شبه افكني هايشان قرار نگيرد.
اين «هفت» اگر مي خواهد در راستاي نقد و بررسي سينماي ملي كه همان سينماي آرماني انقلاب اسلامي است حركت كند بايد دست از دامن عناصر مطرود بركشد و سينما و سينماگراني را هدف توجه قرار دهد كه در جهت ارزش هاي اسلامي و انقلابي مردم پيش مي رود.
نام آدم ها در سينما گاهي بسيار بزرگ تر و زيباتر از خودشان مي شود شايد اصلا اين خاصيت سينما باشد و نشناختن اين خاصيت باعث فريفتگي كساني مي شود كه به هر نحوي با سينما سروكار دارند.اميد مي رود «هفت» و فراتر از آن رسانه ملي با توجه به اين خصوصيات سينما با آن مواجه شود.
محمدرضا جوانمرد


 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10