(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنج شنبه 16  آذر  1391 - شماره 20374

كويت؛ قبل و بعد از انتخابات
مصاحبه اختصاصي كيهان با دكتر خالد القدومي نماينده جنبش حماس در تهران
اسرائيل را غافلگير كرديم


كويت؛ قبل و بعد از انتخابات


اشاره
انتخابات پارلماني اخير كويت، يكي از حساس ترين انتخابات برگزار شده در اين كشور است؛ چرا كه مخالفان در واكنش به اقدامات اميركويت تهديد خود را عملي كرده و در آن شركت نكردند.
براي بررسي اين انتخابات و تاثير آن در آينده تحولات سياسي كويت، به بررسي شرايط معترضان، بررسي اقدامات اميركويت، نقش كشورهاي ديگر در تحولات اين كشور و ... مي پردازيم. در اين مطلب براي ورود به بحث، ابتدا به بررسي اجمالي تحركات معترضان و انحلال پارلمان پرداخته و گزارشي اجمالي از وضعيت سياسي اين كشور مهم حاشيه خليج فارس ارائه مي دهيم.
كشور كويت، كه در مقايسه با سايركشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليج فارس از سنت پارلماني قابل توجهي برخوردار است، روز اول دسامبر 2012 (11 آذرماه 91) شاهد برگزاري پانزدهمين دوره انتخابات پارلماني خود بود. هر چند كه دمكراتيزه شدن و برگزاري انتخابات آزاد در اغلب كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا بعد از ظهور جنبش هاي مردمي سال 2011 رخ داده است، اما پيشينه برگزاري انتخابات در كويت به اين جنبش ها ارتباط چنداني ندارد و پديده اي مربوط به چند دهه پيش است. با اين حال مجادلات و چالش هاي مربوط به برگزاري انتخابات و اعتراضات صورت گرفته در اين خصوص در كويت نمي تواند از فضاي سياسي و اجتماعي جديد جهان عرب بي تاثير باشد.
با وجود حاكميت خاندان آل صباح در دو قرن گذشته، كويت در بين كشورهاي خليج فارس تنها كشوري است كه از آغاز استقلال در سال 1961، داراي قانون اساسي بوده و تفكيك قواي سه گانه پارلمان مستقل، آزادي هاي سياسي و آزادي مطبوعات در آن تضمين شده است و به نظر مي رسد حاكميت اين كشور كوچك خليج فارس تاكنون به اين اصول مهم قانون اساسي تا حد زيادي پايبند بوده است. گرچه امير كويت طبق قانون اساسي حق دارد در شرايط خاص پارلمان را منحل كند، اما انتخابات در آن كشور به صورت آزاد برگزار مي شود و با اصلاحاتي كه در قانون انجام شده است كليه شهروندان كويت اعم از زن و مرد از حق انتخاب شدن و انتخاب كردن برخوردارند.
نخست وزير و وزرا توسط امير كويت منصوب مي شوند و پارلمان نقش مستقيمي در انتصاب وزرا ندارد، ولي مي تواند نخست وزير و وزيران را استيضاح كند.
اولين دوره انتخابات پارلمان كويت (مجلس الامه) در سال 1963، يعني در حدود نيم قرن گذشته و سيزدهمين دوره آن در سال 2009 ميلادي برگزار شد. اما در فوريه 2012 نيز كويت شاهد برگزاري چهاردهمين انتخابات پارلماني خود بود كه مسائل و چالش هاي مختلفي را در پي داشت و سرانجام باعث انحلال آن شد و در نهايت، طبق دستور امير كويت، انتخابات جديد براساس قانون جديد انتخاباتي در اول دسامبر، براي دومين بار در طول سال 2012، در اين كشور برگزار شد. شايان ذكر است كه پارلمان كويت تاكنون 8بار منحل شده و آخرين بار آن پارلماني بود كه در فوريه انتخاب شده بود و با حكم دادگاه قانون اساسي اين كشور منحل شد.
انتخابات پارلماني كويت در ماه فوريه 2012 به انتخاب 50 نماينده پارلمان از سوي مردم اين كشور منجر شد. در اين انتخابات راي گيري در 5 حوزه اصلي انتخاباتي كويت، شامل حدود 100 شعبه اخذ راي انجام گرفت. در اين انتخابات 400هزار كويتي واجد شرايط بودند كه 54 درصد اين تعداد را زنان تشكيل دادند و در ميان 286 نامزد انتخابات، 23 تن زن بودند. گروه هاي معارض در انتخابات فوريه، 34 كرسي از 50 كرسي مجلس الامه را به دست آوردند، در حالي كه در پارلمان سال 2009، آنها تنها 20 كرسي را در اختيار داشتند. جريانات سني اخواني ها (الحركه الدستوريه الاسلاميه) و سلفي ها (التجمع السلفي الاسلامي) برندگان شاخص انتخابات فوريه 2012 بودند و جمعا 23 كرسي را به دست آوردند، در حالي كه در گذشته تنها 9نماينده در مجلس داشتند. جامعه زنان كويت، كه به موجب مصوبه امير كويت و پارلمان اين كشور در سال 2006 حق مشاركت سياسي يافته اند، در انتخابات 2009 چهار نماينده به مجلس الامه فرستادند. ولي تحت شرايط و فشارهاي تبليغات طايفه اي و عشيره اي در انتخابات فوريه 2012 در كرسي هاي پارلمان هيچ سهمي نداشتند. جريانات سكولار و ليبرالي كويت نيز 3 كرسي از مجموع 5 كرسي خود در پارلمان گذشته را از دست دادند. همچنين جريان هاي شيعي (كه در قالب تشكل هايي مانند هم پيماني ملي اسلامي، هم پيماني عدالت و صلح، تجمع ميثاق ملي و تجمع رسالت سازمان يافته اند) در انتخابات فوريه 2012 به دلايلي از جمله ناهماهنگي و اتحاد درون طايفه 2 كرسي از 9 كرسي پارلمان گذشته را از دست دادند. اما قبايل معروف و سرشناس كويت توانستند تعداد 9كرسي را به خود اختصاص دهند.
در مجموع در انتخابات پارلماني فوريه 2012، اسلام گرايان اخواني و سلفي و هم پيمانان آن ها كنترل پارلمان را به دست گرفتند، اما اين كشور پس از اعلام نتايج انتخابات، وارد يك نزاع سياسي شد. از آنجايي كه پارلمان كويت چند ماه نتوانست جلسه اي را تشكيل دهد، امير كويت مسئله انحلال پارلمان اين كشور را، به منظور زمينه سازي براي انتخاباتي جديد و پايان دادن به بن بست سياسي چند ماهه اخير، در دست بررسي قرار داد. بر اين اساس بود كه دادگاه قانون اساسي كويت در 20 ژوئن به بطلان انتخابات پارلماني فوريه 2012 و نادرستي دستور انحلال پارلمان سال 2009 راي داد و تاكيد كرد كه اعضاي قديم مجلس بايد به جاي خود بازگردند. به اين ترتيب، پارلمان فوريه 2012 منحل و پارلمان 2009 كويت احيا شد، اما با حكم امير كويت اين پارلمان نيز منحل شد و چالش سياسي اين كشور همچنان تداوم يافت تا اينكه انتخابات پارلماني ديگري برگزار شد.
در حالي كه انحلال پارلمان و تحولات سياسي اين كشور باعث شكل گيري اعتراضات مختلف، به خصوص از سوي گروه هاي معارض سلفي در كويت در طول سال 2012 و تداوم چالش سياسي در اين كشور شد و عرصه سياسي كويت منتظر برگزاري انتخابات پارلماني جديد بود، تصميم جديد امير كويت باعث شكل گيري اعتراضات و چالش هاي سياسي جديدي در اين كشور شد.
شيخ صباح احمدالصباح، با ايراد سخنراني در تلويزيون رسمي كويت در 19 اكتبر، از صدور دستور براي اجراي تعديلات جزئي در قانون انتخابات اين كشور خبر داد و هدف از اين دستور را حضور همه جانبه مردم در انتخابات پيش رو و ايجاد اتحاد در بين آنها برشمرد. اميركويت در اين سخنراني همچنين، با بيان اينكه اعتراضات چند ماهه اخير در اين كشور ممكن است در تمامي كشور بروز پيدا كند، از ايجاد كميسيون ملي انتخابات و سازمان دهي مبارزات انتخاباتي، براي برگزاري انتخابات پارلماني شفاف در كويت، سخن گفت. اعلام اين خبر از سوي اميركويت در حالي بود كه همزمان بيش از 5هزارتن از مخالفين، با حضور در مقابل پارلمان اين كشور، در مورد هرگونه دخل و تصرف حكومتي در قانون انتخابات، هشدار دادند.
با وجود اعتراضات صورت گرفته، سرانجام تغييراتي در قانون انتخابات كويت صورت گرفت. براساس قانون جديد انتخاباتي، كه ازسوي دولت كويت پيشنهاد شد، حوزه هاي راي گيري در اين كشور از 5 منطقه به 25 ناحيه افزايش خواهد يافت و هر كويتي تنها به يك نفر راي خواهد داد، در حالي كه در گذشته كويتي ها مي توانستند به 4 كانديدا راي دهند. اعلام اين قانون باعث بروز اعتراضات متعددي شد كه برخي از آنها به درگيري بين پليس و معترضين نيز منجر شد. به خصوص مخالفان در 21 اكتبر، با شعار «راه كرامت امت» تظاهرات گسترده اي به پا كردند كه گفته شد بزرگ ترين تظاهرات تاريخ كويت عليه حكومت محسوب مي شد.
در اين تظاهرات بيش ازصد هزارتن از شهروندان كويتي، در اعتراض به اعمال تغيير در قانون انتخابات، تجمع كردند. در اين تجمع كه با مجوز دولت و با آرامش برگزار شد، تعدادي از نمايندگان مجلس كويت اعلام كردند، در صورت اعمال تغييرات، به تحريم انتخابات پارلمان اقدام خواهند كرد. در واقع معترضان معتقدند اصلاح در قانون انتخابات موجب حضور كمتر اپوزيسيون در مجلس خواهدشد و به تسلط حكومت بر پارلمان منجر مي شود. براين اساس، گروه هاي مخالف اعلام كردند كه در صورت لغونشدن قانون جديد، انتخابات پارلماني را تحريم خواهندكرد.
با وجود تحريم انتخابات پيش از موعد پارلماني از سوي مخالفان دولت كويت و اعتراضات مختلف صورت گرفته در اين خصوص، سرانجام كميته برگزاري انتخابات اين كشور در بيانيه اي اعلام كرد 397نفر، از جمله 15زن، نامزد انتخابات پارلماني اول دسامبر 2012 شده اند. اميركويت نيز با تاكيد بر اينكه اصلاح قانون انتخابات اقدامي در چارچوب قانون اساسي است تهديد كرد كه به هيچ وجه در مقابل كسي كه امنيت كشور را به خطر بيندازد كوتاه نخواهد آمد. به اعتقاد وي، انجام اصلاحات در قانون انتخابات كشور در چارچوب قانون اساسي است و منافع ملي كويت را تأمين مي كند و اين به نفع همگان است. امير كويت همچنين عنوان كرد بازنگري در قانون انتخابات را به پارلمان آينده كويت، كه پس از انتخابات تأسيس خواهد شد، سپرده ايم و هيچ تصميمي جز با مشاركت كارشناسان حقوقي و قانوني كشور در اين خصوص گرفته نخواهد شد.
همان طور كه پيش بيني مي شد تحريم مخالفان باعث شد مشاركت در انتخابات اخير به حداقل يعني حدود 40 درصد برسد و اين مسئله حكومت را وادار به پذيرش خواسته مخالفان كند. در انتخابات قبلي، ميزان مشاركت بيش از 70درصد بود. اين موضوع احتمالا باعث خواهد شد تا در درون خانواده امير بحث بر سر تجديد نظر در رفتار حكومت و بها دادن به خواسته مخالفان افزايش يابد. با اين حال، تا زماني كه مخالفان و حكومت پاي ميز مذاكره ننشينند، به نظر نمي رسد كه افقي براي بهبود وضعيت سياسي جاري در كشور به وجود آيد.
بنا بر نتايج رسمي اوليه اعلام شده در بامداد روز 11 آذر، شيعيان كويت 17 كرسي از مجموع 50 كرسي را به خود اختصاص دادند. اين آماري است كه كميته ملي انتخابات آن را اعلام كرده است. اما اسلام گرايان اهل سنت كه اين انتخابات را تحريم كرده بودند تنها 4 كرسي به دست آوردند اين در حالي است كه در مجلس پيشين، 23 كرسي داشتند. بدين ترتيب شيعيان و گروه هاي نزديك به حكومت توانستند موفقيت بزرگي كسب كنند. اما به اعتقاد برخي از ناظران اين نتايج به معناي ثبات سياسي در كويت نخواهد بود و چالش هاي سياسي در اين كشور بين معارضين با محوريت سلفي ها، از يك سو و طرفداران دولت، از سوي ديگر، تداوم خواهد يافت.
پيروزي گروه هاي نزديك و متحد دولت و تشكيل دولتي منسجم يكي از سناريوهايي است كه پيش روي كويت قرار دارد و به نظر گروهي از تحليلگران مي تواند باعث بازگشت ثبات سياسي به كويت شود. در مقابل اما گروهي نيز استدلال مي كنند، با وجود مخالفت هاي معارضان، شايد دولت بعدي كويت، دولتي منسجم و متحد باشد اما اين پيروزي باعث بازگشت ثبات سياسي به كويت نخواهد شد چرا كه پيروزي گروه هاي نزديك و متحد دولت كويت در شرايطي است كه گروه هاي معارض انتخابات را تحريم مي كنند و اين روند به تعارض و تنش و بي ثباتي در كويت و ادامه مسائل گذشته منجر مي شود. با اين حال، نوع مديريت دولت و مدنظر قرار دادن نظرات معارضين در دوره پس از انتخابات، تعيين كننده ميزان ثبات يا بي ثباتي در كويت، بعد از انتخابات پارلماني خواهد بود.
منبع: خبرگزاري ها
 


مصاحبه اختصاصي كيهان با دكتر خالد القدومي نماينده جنبش حماس در تهران

اسرائيل را غافلگير كرديم

جعفر بلوري- سيدمحمد امين آبادي
اشاره
صبح روز چهارشنبه اول آذرماه 1391 يعني درست چند ساعت قبل از برقراري آتش بس بين رژيم صهيونيستي و حماس، تحريريه كيهان ميزبان دكتر خالد القدومي نماينده جنبش حماس در تهران بود. اين مصاحبه يك ساعته حاوي نكات جالب و شنيدني است كه شايد به برخي سؤال هاي افكار عمومي ايران و جهان پاسخ دهد.
نماينده رسمي حماس در اين مصاحبه موضع رسمي جنبش متبوع خود را راجع به اهداف رژيم صهيونيستي از آغاز حمله 8 روزه به غزه، حوادث سوريه، علت خروج حماس از سوريه، اظهارات جنجالي خالد مشعل درباره رهبري تركيه بر جهان اسلام، موضوع خودروها و ساعت هاي اهدايي امير قطر به حماس و... به تفصيل بيان داشته است كه مشروح آن پيش روي شماست.
سرويس خارجي كيهان
به نظر شما اين بار چرا رژيم صهيونيستي به غزه حمله كرد؟ اهداف اين رژيم از حمله به نوار غزه چيست؟ و آيا اين رژيم به اهداف خود رسيده است يا خير؟
به نام خدا. در آغاز درود مي فرستم بر پيكر پاك شهدا و اميدوارم اين خون هاي پاكي كه به زمين ريخته شده زمينه ساز پيروزي مقاومت بر اين رژيم غاصب باشد و خداوند اين پيروزي را براي مجاهدين رقم زند.
درباره اهداف رژيم غاصب صهيونيستي از انجام اين حمله وحشيانه بايد خدمت شما عرض كنم كه نتانياهو، نخست وزير اسرائيل و ساير مقامات اين رژيم يك سري اهداف را در سر مي پروراندند كه متاسفانه اين اهداف در دستور كار حكومت هاي غربي نيز قرار داشت. با توجه به تحولاتي كه در منطقه شاهد آن هستيم مي توان گفت اهداف اين جنگ 8 روزه فقط مربوط به نوار غزه و جنبش مقاومت اسلامي حماس نيست. بنده اجازه مي خواهم كه پيرامون اهداف كلي اين رژيم صحبت كنم و از ذكر جزئيات بپرهيزم.
در ابتدا بايد بگويم كه تبليغات انتخاباتي اسرائيل كه قرار است طي هفته هاي آينده برگزار شود از هم اكنون شروع شده و اوضاع داخلي اين رژيم به رياست نتانياهو و ساير شخصيت ها و احزاب تندرويي كه شما آنها را به خوبي مي شناسيد با يكديگر هم پيمان شدند اما در اين هنگام اختلافاتي بين آنها رخ داد كه اين اختلافات سرانجام به بروز فاجعه هاي سياسي بين احزاب منجر شد.
به عنوان مثال حزب كار كه تا چندي پيش ايهود باراك رئيس آن بود (باراك در حال حاضر از آن جدا شده و حزب جديدي به نام استقلال را براي خود تشكيل داده است) مجبور شد يك انتخابات داخلي در حزب برگزار كند كه رياست آن در حال حاضر با خانم چيلي است. همچنين يكسري اختلافات ديني و غيرديني نيز بين ائتلاف حاكم به وجود آمده بود كه همين اختلافات باعث شد اين ائتلاف از بين رفته و منحل شود. بنابراين مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه نتانياهو با توجه به انتخابات پيش رو و بحران هاي سياسي داخلي اين جنگ را آغاز كرد.
دوست دارم نظرتان در مورد اين سؤال را صادقانه و صريح بيان كنيد. بشاراسد، رئيس جمهور سوريه در ساعات اوليه جنگ غزه از حماس و مقاومت دفاع كرد، نظر شما در مورد اظهارات رئيس جمهور سوريه چيست؟
- هر رهبري در جهان اسلام به خوبي مي داند كه حماس و مقاومت فلسطين در حال حاضر در مقابل رژيم صهيونيستي ايستاده است، و هر رهبري موضع خود را در اين زمينه اعلام كند و پشتيباني خود را نشان دهد بسيار خوب و عالي است و ما از آن استقبال مي كنيم. البته من اين موضع گيري بشاراسد را نشنيده بودم.
همان طور كه مي دانيد حماس دفتر خود را از سوريه خارج كرده است. حماس چرا چنين اقدامي انجام داده و در حال حاضر دفتر اصلي حماس در كدام كشور قرار دارد؟ قطر، مصر، كجا؟
- در مورد علت خارج كردن دفتر حماس از فلسطين، شما بايد اين سؤال را از مقامات سوريه بپرسيد، بنده بايد بگويم زماني كه حوادث سوريه اتفاق افتاد اختلاف نظرهايي بين رهبران حماس و حكومت سوريه به وجود آمد، اما در حقيقت وضعيت داخلي سوريه بود كه باعث شد ما نتوانيم به خوبي كارهايمان را انجام دهيم و رهبران حماس تصميم گرفتند به جاي اقامت دائمي در اين كشور، حالت رفت و آمد داشته باشند. اين وضعيت تا يك ماه ادامه يافت و بعد از آن تعدادي از رهبران حماس به سوريه مي آمدند تا از اوضاع فلسطيني هاي حاضر در سوريه مطلع شوند و تا آن زمان دفاتر ما باز بود. تا اين كه چندي پيش به دفاتر ما حمله شد و در حال حاضر ما دفتري در سوريه نداريم. بله حوادث سوريه حقيقتا ما را ناراحت و متاسف كرده است، ما ملتي هستيم كه از ضعف لجستيكي رنج مي بريم. ما در حال حاضر تحت اشغال هستيم و تحت يك رهبري داخلي و يك رهبري خارجي قرار داريم. ابتدا در اردن بوديم، از آنجا به قطر رفتيم و سپس به سوريه. حال هر يك از رهبران حماس در كشوري ساكن هستند. به هر حال ما در حال حاضر يك رهبر مستقر در يك كشور عربي نداريم و سعي مي كنيم مسائل را از طريق مشورت با يكديگر بررسي و حل و فصل كنيم.
تا به حال سابقه نداشته رژيم صهيونيستي اين گونه درخواست آتش بس بكند. به نظر شما علت اين همه اصرار از سوي اين رژيم و متحدان غربي- عربي آنها چيست؟
- در اينجا بايد روي دو مسئله تاكيد كنم، مسئله اول قدرت مقاومت است كه حقيقتا آنها را غافلگير كرد. آنها گمان مي كردند كه غزه ضعيف است و براي همين به دروغ ادعا كردند كه 80درصد از قدرت مقاومت را هدف قرار داده اند و شما رخدادهاي بعدي را خودتان ديديد.
مسئله دوم طرح هايي است كه برضد مقاومت پي ريزي كرده اند و ما كاملا نسبت به اين توطئه ها آگاه هستيم. توافقنامه آتش بسي كه ممكن است شكل بگيرد داراي دو قاعده اساسي است:
اول اين كه ما اين جنگ را آغاز نكرده ايم لذا اين تجاوزگر است كه بايد تجاوز خود را متوقف كند و ماحق داريم از خود دفاع كنيم. دوم اين كه امكان ندارد ما براساس شروط دشمن صهيونيستي توافقنامه اي را امضا كنيم بلكه ما شروط خود را داريم.
عده اي معتقدند اگر حماس و جهاداسلامي در شرايط فعلي آتش بس را قبول كنند بازنده جنگ خواهند بود. دليل آنها تلاش هاي گسترده و غيرعادي رژيم صهيونيستي و متحدان غربي آن براي تحميل اين آتش بس بر مقاومت است. تحليل شما چيست؟
- اين سوال شما سوال مهمي است. تحليل هرچه مي خواهد باشد اما همين كه آمريكا از حماس درخواست مي كند با آتش بس موافقت كند، بر قدرت مقاومت اعتراف كرده و آن را نماينده اصلي ملت فلسطين دانسته است. ملت ما نيز ملتي بسيار فهيم و آگاه است، اين ملت زماني حامي جنبش فتح بود اما وقتي كه ديد رهبران آن از اهداف فلسطين منحرف شده اند رو به گروهي آورد كه معتقد بود نجات فلسطين را دغدغه خود قرار داده است.
در مورد اين ديدگاه، قاعده اي كه من برايتان ذكر كردم بسيار مهم است. ما درخواست آتش بس نكرديم، درست است كه نتانياهو تلاش دارد حماس را درخواست كننده آتش بس نشان دهد اما او دروغ مي گويد. زيرا اگر ما درخواست كننده آتش بس بوديم شروط آنها را نيز مي پذيرفتيم. دشمن دراين جنگ متوجه ضعف خود شده بنابراين درخواست آتش بس مي كند. اين دشمن حتي در زمان آغاز جنبش هاي بيداري اسلامي هم دركمين بود و هيچ گاه از توطئه هاي خود دست برنداشته و نخواهد داشت. براي همين ما بايد هميشه آگاه و شجاع باشيم و بايد آنچه را كه خير و صلاح امت ماست انجام بدهيم. ما از طرح هاي دشمن نمي هراسيم و دشمن بايد براساس شروط ما آتش بس را قبول كند.
آيا تضميني هست كه رژيم صهيونيستي به آتش بس پايبند بوده و مجددا به غزه حمله نكند!
- ما هيچ اطميناني به رژيم صهيونيستي نداريم چرا كه اين اولين باري نيست كه آنها مرتكب جنايت مي شوند. ما تحت اشغال اين رژيم هستيم. آنها ملت فلسطين را آواره كرده اند، هنوز قدس به آغوش مان بازنگشته است. اگر آنها مي خواهند آتش بس برقرار شود بايد شروط ما را قبول كنند. و اين آتش بس هم به معناي توقف مقاومت نخواهد بود.
به نظر شما كشوري كه از اعضاي اصلي ناتو است مي تواند رهبر جهان اسلام باشد؟
- رهبري جهان اسلام در دست ملت هاي مسلمان است و آنان هستند كه رهبري خود را انتخاب مي كنند.
كشورهاي اسلامي، ناتو را يك متجاوز مي دانند. جنايات ناتو در عراق و افغانستان و ساير نقاط جهان كاملا مشهود است، به نظر شما كشوري كه عضو ناتو است مي تواند رهبر جهان اسلام باشد؟
نه خير نمي تواند باشد، اين حرف را چه كسي زده است؟
خالد مشعل چنين حرفي را زده است. اجازه دهيد كمي شفاف تر صحبت كنم. ببينيد آقاي دكتر. تركيه از اعضاي اصلي ناتو است و آقاي مشعل چندي پيش در تركيه خطاب به رجب طيب اردوغان چنين حرفي را زد كه بازتاب هايي نيز داشت.
- اينكه يك رهبر حرفي را زده است با اينكه جهان اسلام چنين حرفي زده است متفاوت است... البته اين را هم بگويم كه برداشت مطبوعات ايران از سخنان ايشان نادرست بود. مشعل گفت اردوغان يكي از رهبران جهان اسلام است نه رهبر جهان اسلام... بين رهبران جهان اسلام اختلاف نظرهايي وجود دارد و هريك از آنان براي خود طرفداراني دارند.
بنده سوال خود را تصحيح مي كنم. وقتي مي گوييم فلان شخص يكي از رهبران جهان اسلام، معناي اين حرف يعني آن فرد هم رهبر جهان اسلام است. سوال ما اين است كه چطور عضو اصلي ناتو مي تواند رهبر يا به قول شما يكي از رهبران جهان اسلام باشد؟ پاسخ اين سوال براي افكار عمومي ايران اهميت دارد.
بنده مي گويم كه آيا در اين لحظه، مهم آن است كه بگوييم تركيه خائن و مزدور است يا به دنبال وحدت جبهه اسلام و مقاومت و تقويت آن باشيم؟ آيا بايد به دنبال كشف خائنين باشيم يا وحدت خود را هرچه بيشتر و بيشتر كنيم؟ ما به جاي اينكه نسبت خيانت به ديگران بدهيم بايد اشتباهاتشان را گوشزد كنيم و از آنان بخواهيم پشتيباني خود را از ما بيشتر كنند چرا كه ملت هاي مقاوم و مسلمان آنان را انتخاب كرده اند.
آيا منفعت جهان اسلام در آن است كه تركيه خارج آن باشد يا داخل آن؟ بله همه مي دانيم كه تركيه اشتباهاتي را مرتكب شده است، ما بايد با آنان گفت وگو كنيم نه اينكه در رسانه ها عليه آنان مطلب بنويسيم.
مخصوصا اينكه رابطه ايران و تركيه رابطه بسيار خوبي است و ايران كشوري مهم و بزرگ و موثر در جهان اسلام است.
ما از برخي اقدامات كشورهاي مسلمان از جمله تركيه و مصر راضي نيستيم و خواهان آن هستيم كه اين كشورها اشتباهات ديگران را تكرار نكنند.
ما آنها را خائن نمي دانيم بلكه تنها از آنها انتقاد مي كنيم. ما مي گوييم اگر كشورهاي منطقه در كنار مقاومت باشند بهتر نتيجه مي گيرند تا اين كه نقش ميانجي را بازي كنند؟ بسياري از كشورها از جمله تركيه در حال حاضر نقش ميانجي را بازي مي كنند...
همان طور كه مي دانيد اصولا اتفاق هاي مشابه عكس العمل هاي مشابهي را مي طلبد. امروز در غزه جنگ است و كشورهاي غربي و عربي به دنبال ايجاد صلح و آتش بس در آن هستند. در اين حال شرايط مشابهي نيز در سوريه حاكم است اما برعكس غزه مي بينيم كشورهاي غربي و عربي منطقه به دنبال دامن زدن به اين جنگ هستند. وزارت خارجه عربستان سعودي همين چند روز پيش اعلام داشت كه كشورش آماده تسليح شورشيان سوريه به سلاح هاي سنگين است. خلاصه اين كه در يك زمان مشابه در دو منطقه دو اتفاق مشابه يعني جنگ در حال رخ دادن است. به نظر شما چرا كشورهاي غربي و بعضي از كشورهاي عربي مي خواهند در غزه صلح بشود اما در سوريه چنين چيزي را نمي خواهند؟
تحليل من با شما فرق مي كند. آنچه در سوريه اتفاق مي افتد با آنچه كه در غزه رخ مي دهد متفاوت است. در جنگ غزه دشمن مشخص است و آن دشمن رژيم صهيونيستي است وليكن آيا مي تواني دشمن را در جنگ سوريه براي من مشخص كني؟ دوم اينكه در سوريه يك بحران داخلي بين سوري ها وجود دارد و آنان در انتخاب خود آزاد هستند. به عبارتي در سوريه يك جنگ داخلي برقرار است اما در غزه يك جنگ بين المللي در جريان است.
آيا در هر دو منطقه جنگ برقرار نيست؟ آيا در هر دو جنگ زن و كودك و مردم بيگناه كشته نمي شوند؟ چطور صلح براي يك جنگ خوب است اما براي يك جنگ ديگر خوب نيست؟ توجه داشته باشيم هم در غزه و هم در سوريه افراد بي گناه كشته مي شوند. سوال من اين است كه چرا كشورهاي غربي، عربي و سازمان هاي جهاني مدعي صلح و دموكراسي و... در سوريه به دنبال آتش بس نيستند ولي در غزه هستند؟ آيا دليلش اين نيست كه در جنگ سوريه يك طرف ماجرا اسرائيل قرار دارد؟
- جامعه جهاني هميشه دوگانه عمل كرده است و ما هم به آنان اطمينان نداريم. چه كسي باور مي كند كه مثلا آمريكا از ريخته شدن خون شهروندان سوري احساس ناراحتي كند. آنها مي خواهند شهروندان بيشتري در سوريه كشته شوند تا اين كشور ضعيف شود و به دنبال آن اين جبهه هم ضعيف شود. آنها خونريز هستند و دوگانه عمل مي كنند. وظيفه ما اين است كه به دنبال راه حل باشيم.
متاسفانه يك موضع واحد عربي و يك موضع واحد اسلامي در مورد بحران سوريه وجود ندارد و اين امر ما را هم بسيار ناراحت مي كند. ما نبايد به جامعه جهاني و مقررات بين المللي و سازمان هاي آنان اميد ببنديم. ما خودمان بايد حركت كنيم و راه حل بيابيم. آنها ظالمند و هميشه همين طور بوده اند.
پس شما نيز برخلاف برخي كشورهاي عربي و غرب به دنبال برقراري آرامش در سوريه هستيد؟
بله. دقيقا. ما همچنين مخالف هرگونه دخالت نظامي خارجي در سوريه هستيم. دخالت نظامي بيگانگان در هر كشور مسلمان شر محض است و كاري است شيطاني.
چند روزي است در رسانه هاي مختلف راجع به خودرويي كه شهيد احمدالجعبري هنگام ترور در آن قرار داشت مطالبي منتشر مي شود مبني بر اين كه اين خودرو اهدايي اميرقطر به حماس بوده است. گفته شده در اين خودرو سيستم هاي رهگيري پيشرفته اي كار گذاشته شده بود و براي همين اسرائيل توانست وي را رديابي و ترور كند. برخي نيز از ساعت هاي اهدايي آنچناني اميرقطر به رهبران حماس نوشته اند. اين خبرها تا چه حد درست است؟
- بايد بگوييم اين خبرها مضحك است. انتشار چنين خبرهايي بيش از اين كه به ضرر اسرائيل باشد به ضرر مقاومت است چرا كه با اين وضع نتيجه گرفته مي شود كه حماس ضعيف است و به اين سادگي در دام مي افتد. ما اين خبر را تكذيب مي كنيم.
همچنان كه مي دانيد حماس در ماه هاي اخير مراودات خود را با قطر بيشتر كرده است. آيا در نيت دولت هايي مثل قطر كه مراودات پيدا و پنهان بسياري با رژيم صهيونيستي دارند شك نمي كنيد؟ آيا حماس نگران اين نيست كه ممكن است به او خيانت كند و از پشت به او خنجر بزند؟
-ما به طور مكرر از دوستانمان خواسته ايم كه روابط سياسي، اقتصادي و نظامي خود را با رژيم صهيونيستي قطع كنند در مورد قطر نيز ما از كارهاي خوب قطر استقبال مي كنيم و از روابطش با رژيم صهيونيستي به طور مرتب انتقاد كرده ايم.
 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10