(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 - شماره 20476

PDF نسخه

امپراتوری مرگ
شاه کلید انگلیسی
سرمایه‌داری: هنر کوچک‌کردن مغزها
   
امپراتوری مرگ
پرونده‌سازی ساواک برای شهدا


حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری‌شهری با ذکر خاطرات خود از زمان دستگیری و بازجویی ساواک مشهد، به گوشه‌ای از این آزارها اشاره می‌کند:
«هفته‌ای یک بار برنامه حمام بود، که ما را به حمام پادگان می‌بردند. به استثنای ما، همه در حمام برهنه بودند. مشاهده این وضع بسیار تلخ و ناراحت‌کننده بود. آخرین باری که ما را به حمام بردند، عاجزانه به خداوند متعال عرض کردم که خدایا! ما را دیگر اینجا نیاورند! همان‌طور هم شد. پس از آن ما را به زندان عمومی منتقل کردند و این ماجرا تکرار نشد.» (1)
یکی دیگر از مقاومان(2) در این باره می‌گوید:
«مرا با چشم بسته به ورامین و از آنجا به تهران منتقل نمودند. در اتاق بازجویی اوراقی را به من داده و گفتند بنویس. با خود نجوا کردم «نمی‌شود گفت، لب از لب واکنی دهها نفر را به این جهنم خواهی کشاند» مطالبی غیرمرتبط بر روی اوراق نوشتم و بازجو با نگاهی به آنها بلافاصله مرا به تخت بست و ضربات شلاق بود که پی در پی بر پاهایم فرود می‌آمد و من تا 85 ضربه آن را شمردم و دیگر متوجه نشدم تا اینکه چشم باز کردم و دیدم در سلول هستم. روز بعد مرا به اتاق آپولو بردند و بازجو مرا بر روی تخت آپولو نشاند و سپس تاول‌های متعدد ناشی از شکنجه را که کف پاهایم بود با میله نوک تیزی که در دست داشت پاره نمود. روز بعد مجددا مرا به اتاق بازجویی برده و به جز لباس زیر همه لباس‌هایم را درآوردند و از طریق دست به سقف آویزانم کردند و در همان حال شورتم را به الکل آغشته نموده و آتش زدند که موجب سوختگی نقاطی از بدنم شد و در عین حال مقاومت من تعجب آنها را برانگیخته بود.» (3)
شهید حجت‌الاسلام والمسلمین محمد منتظری که در جریان حمله تروریستی منافقان کوردل در هفتم تیرماه 1360 جزو 72 یار شهید آیت‌الله بهشتی بود که عروج عاشقانه کردند، نیز از مقاومان و شکنجه‌شدگان زندان‌های ساواک بود. او افشاگری‌هایی می‌کند که قلم شرم از گفتن آنها دارد اما با این وجود در جهت شناساندن ماهیت پلید ساواکی‌ها و بی‌اعتقادی و کفر آنها به دین و مذهب مفید است. دل پاک آن شهید هنگامی به درد می‌آید که توهین‌ها و فحاشی‌های بازجوی وحشی ساواک به مقام شامخ امام زمان(عج) و حضرت امام خمینی(ره) را می‌شنود:
«همه جلسات بازجو از فحش‌های ناموس و فحش به افراد ارزنده وغیره بی‌بهره نبود و دراغلب آنها به حد افراط می‌رسید.
خوب به یاد دارم که در روز فلک کردن ضمن فریادها امام زمان (عج) را یاد کردم که یک دفعه یکی از بازجوها گفت: امام زمان کیه! آن قدر این جمله مرا کوبید که حد نداشت و آنچنان شرم‌آور بود که یکی از آنان انگشت خود را به مجرای بینی قرار داد.
و صوت (هیس) را در خارج به وجود آورد. آن روز آن قدر به حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی ناسزا گفتند و دشنام دادند که بی‌نهایت شرم‌آور بود.»(4)
وی در بخشی از این شکایت‌نامه از جریان سوزاندن بدن با بدنه بخاری سخن می‌گوید:
«شب دوشنبه 45/1/17 بعد از شکنجه‌های زیاد در پیش از ظهر و بعدازظهر، ساعت 9شب بود که آقای ازغندی وارد شد و گفت: امشب نوشتنی نداریم و حساب قانون هم دربین نیست، فقط باید اقرار کنی و... این دستوری است که من باید اجرا کنم... وی آن قدر آن شب تهدید کرد و سیلی و شلاق زد که حساب ندارد. بعد از آن (بی‌ادبی است) با زور شلوار مرا ‌کند و نشیمنگاه مرا به بخاری که بدنه آن سرخ بود، چسباند. می‌گفت: خودت بچسبان. اما چون خودم آن‌طور که مراد او بود، نمی‌چسباندم، جلوی من ایستاد و دستان مرا می‌گرفت و به موضعی که ناگفتنی است، آن عمل را اجرا می‌ساخت. در آن وقت بود که آیه شریفه: «یا نارکونی برداً و سلاما»(5) بر زبانم جاری شد و با وجود زخم‌ها و تاول‌های زیاد، معجزه آشکار، و درد آن بسیار ناچیز بود.»
او همچنین از استفاده مفرط بازجویان از شلاق سیمی و شکنجه متهمان از طریق آن یاد کرده و می‌نویسد:
«اگرچه در اکثر جلسات بازجویی، شلاق بدون حساب به کار می‌رفت ولی در جلسه اول بازجویی که در روز چهارشنبه 45/1/3 اتفاق افتاد، در حدود ساعت 4بعدازظهر بود که اینجانب را به دفتر زندان احضار کردند. این روز آقایان جوان و ازغندی (کریمی) بازجویی می‌کردند. شلاق و سیلی و لگد، اورت بود و در حدود یک از شب رفته بود که از بازجویی فارغ شدم. ولی آن شب گفتند: اینها که تو گفتی و ما نوشتیم همه مزخرف است. سپس آنها را پاره و در بخاری ریخته سوزاندند. خلاصه آن‌قدر با شلاق سیمی پوشیده از پلاستیک، بدن مرا مورد حمله قرار دادند که تا یک ماه آثار آن در بدن من یافت می‌شد. اینان ملاحظه محل ضرب شلاق را نمی‌کردند، می‌زدند به هر جا که می‌خواست وارد شود.
از سر و پشت گردن و کف دست و بازوان و شانه گرفته تا کمر و ران و پا و نشیمنگاه، همگی با نصیب[بودند] و بی‌بهره نبودند.»
این شکنجه‌گری افراطی با شلاق توسط جلادانی چون دکتر حسینی(شعبانی) انجام می‌شد. مراد نانکلی از شهیدان مظلوم شکنجه ساواک، به‌گونه‌ای شکنجه شده بود که کنده شدن پوست پاهایش را پزشکی قانونی ستمشاهی نیز تأیید می‌کند. ساواک در پرونده‌سازی برای این شهید ابتدا سعی می‌کند ضایعه آن را نارسایی کلیوی اعلام کند، اما در پرونده پزشکی قانونی آن را خودکشی براثر برخورد جسم سخت به سر اعلام می‌کنند! جالب آنکه در پرونده موجود در اسناد ساواک، قاعده جمجمه که عملا پشت سر فرد مضروب است، به عنوان محل فرود ضربه ذکر می‌شود. در این پرونده‌سازی خنده‌دار و مضحک خودکشی این فرد، ضربه خودش به پشت سرش ذکر می‌شود که ازنظر عقلایی این نوع خودکشی سابقه نداشته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ری‌شهری، ص 18.
2- حجت الاسلام حسین خدادادی که در تاریخ11/6/54 دستگیر و به شش سال زندان محکوم گردید.
3- حسن پور، قاسم، «شکنجه‌گران می‌گویند»، نوار شماره 53، مصاحبه تاریخ 31/‍1/1382، ص 91.
4‌- همان، سند شماره234، صص390-392.
5‌- سوره انبیاء، آیه69.
پاورقی

 


نوشته: پیام فضلی‌نژاد
امروز، تمدن غرب بواسطه تناقض ها، بی منطقی ها، زورگویی ها و بی اعتنایی به اصول انسانی در معرض سقوط و سرنگونی قرار گرفته است. دنياى غرب از دو سه قرن قبل از اين به دانش برتر و فناورى برتر دست يافت و سوراخ دعاى ثروت و انباشت ثروت را پيدا كرد. تفكرات فلسفىِ اجتماعى گوناگونى پديد آمد؛ «ليبراليسم» مبتنى بر تفكر ا ومانيستى، فكر دموكراسى و امثال اين‌ها. بشر در سايه تفكر «اومانيستى» و در جهت نظام‌هاى انسان‌گرا نه فقط به انسانيت دست نيافت، به آسايش دست نيافت، بلكه بيشترين جنگ‌ها، بيشترين كشتارها، بدترين قساوت‌ها، زشت‌ترين رفتارهاى انسان با انسان در اين دوره به وجود آمد.
حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای
اشاره:
کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» نوشته «پیام فضلی‌نژاد» جلد 50 از سری کتابهای «نیمه پنهان» و از تولیدات «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» است که از امروز در صفحه پاورقی منتشر می‌شود. این کتاب محصول جدیدترین پروژه پژوهشی آقای فضلی‌نژاد در «کیهان» و جلد دوم از مجموعه «تاریخ اندیشه سیاسی معاصر» است که ادامة کتاب «ارتش سری روشنفکران» (جلد 45 نیمه پنهان) به شمار می‌رود.
نویسنده، کتاب جدید خود را با رساله‌ای شامل 3 فصل درباره «فلسفه کودتای سرمایه‌داری» آغاز می‌کند. این رساله با محوریت «تاریخ انگلیس» به عنوان زادگاه فکر دموکراسی سکولار نوشته شده و در آن زندگی و حرفه 3 فیلسوف برجسته انگلیسی که تاثیر عمیقی بر اندیشه سیاسی روشنفکران و اصلاح‌طلبان در ایران گذاشته‌اند، بازخوانی انتقادی شده است. «سرفرانسیس بیکن» فیلسوف فراماسون که یکی از پیشروان فکر سکولاریسم علمی است، «توماس هابز» فیلسوف ماتریالیست که اولین رساله روشمند در علم سیاست را نوشته و بالاخره «جان لاک» پدر جامعه مدنی و از برجسته‌ترین ایدئولوگ سکولاریسم سیاسی، سه فیلسوفی هستند که فضلی‌نژاد به مقایسة تطبیقی آراء و تئوری‌های آنان با دیدگاه‌های سران اردوگاه اصلاح‌طلبان مانند «سید محمد خاتمی» و «عبدالکریم سروش» پرداخته است. این رساله بازخوانی تئوری و عمل در فلسفه انگلیسی برمحور نتایج سیاسی این تفکر است؛ تفکری که از دل آن فلسفه ماتریالیسم و فکر سکولاریسم درآمد و در نهایت پایه‌گذار «دموکراسی مدرن» شد، اما نویسنده برای نخستین بار با ارجاعات فراوان فلسفی، تاریخی و سیاسی اثبات می‌کند که «حکومت دموکراتیک مدرن» از حیث ماهیت چیزی جز یک «سلطنت مشروطه سکولار» نیست.
انگیزه نوشتن رسالة «فلسفه کودتای سرمایه‌داری» 4 سال پیش در زمانی پدید آمد که ابتدای بروز و ظهور «فتنه سبز» مقام معظم رهبری در 29 خرداد 1388 ابتدا فرمودند «من دست دولت خبیث انگلیس را در این حوادث می‌بینم» و سپس در 15 شهریور همان سال با «دشمن» دانستن «تفکر مادی» و «گرایش مادی‌گری» فرمودند «با شجاعت وارد نقد علوم انسانی غرب شوید.» ارجاع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به علوم انسانی غرب و خصوصاً تفکر انگلیسی و نتایج حاصل از آن در تحلیل ماجرای فتنه 1388، انگیزه اصلی تعریف و تعقیب پروژه بازخوانی فلسفه انگلیسی بود و از این رو در رسالة حاضر به مقایسه تطبیقی برخی از وجوه فتنه سبز 1388 با اصول کودتای سبز انگلیسی پرداخته شده است.
نویسنده کوشیده است تا از حیث آکادمیک رساله‌ای منظم و روشمند را با ارجاع به متون اصلی و اندیشه‌های اصیل و بنیادین فلاسفة انگلیسی بنویسد؛ هرچند تلاش فضلی‌نژاد معطوف به آن بوده تا با توجه به دامنة گستردة بحث، از یک سبک نگارش یکنواخت به شدت پرهیز کند و بدین‌ترتیب، از سبک‌های روایی مختلف مستند و داستانی در توصیف فضای سیاسی انگلیس در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی استفاده کرده است. از این رو، مطالعة این رساله به مخاطبان عام و علاقه‌مندان به مطالعة حوادث سیاسی توصیه می‌شود. البته مطالعه رسالة «فلسفه کودتای سرمایه‌داری» را بیش از همه باید به چند دلیل به دانشجویان رشته‌های «علوم انسانی» توصیه کرد. یک دلیل عمده این است که شناخت «ایدئولوژی سرمایه‌داری» یکی از لوازم اصلی برای تحلیل حوادث سیاسی معاصر است و عدم درک تخصصی آن می‌تواند زمینه‌ساز تحلیل‌های نامعقول از روند رویدادهای جامعه ایران شود. از این رو، اثر حاضر به مخاطبان کمک می‌کند تا به نحو روشمندی با زادگاه دموکراسی و چگونگی پیدایش تئوری‌های اصلاح‌طلبانه مانند «جامعه مدنی» و «سکولاریسم سیاسی» و «لیبرالیسم» آشنا شوند. این رساله در 3 فصل «سگ‌های پاسبان»، «جاسوسی آکادمیک و جنگ ایدئولوژیک» و «کودتای باشکوه ماسون‌ها» از امروز در کیهان منتشر خواهد شد.
کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» همچنین به تبارشناسی جریان‌های سیاسی معاصر ایران از دهه 1360 تا 1390 در بخش «تاریخ سری کودتای سبز» می‌پردازد. این بخش نیز شامل سه فصل است و با «رازهای سروش و خاتمی» آغاز می‌شود. در فصل اول، نویسنده زندگی و حرفة «عبدالکریم سروش» و «سیدمحمد خاتمی» را به عنوان شاخص‌ترین چهره‌های اصلاح‌طلبی سکولار بررسی می‌کند که شامل ناگفته‌های زیادی از رویدادهای 2 دهه اول انقلاب اسلامی است. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این فصل، بازخوانی تاریخ روزنامه کیهان است و دسترسی نویسنده به آرشیو دفتر پژوهش‌ها و ارجاع وی به منابع اصیل و منتشر نشده، آن را خواندنی می‎‌کند. در فصل دیگر «شاه‌کلید انگلیسی» به تبارشناسی «حلقه انحرافی دولت» پرداخته شده است و آرایش فکری- سیاسی این حلقه را ترسیم کرده است. نام این فصل «میدان مین دولت دهم» و روایتی از «اسفندیار رحیم مشایی» سرکردة حلقه انحرافی است که در لا به لای آن به بازخوانی مهم ترین حوادث سیاسی تا سال 1392 پرداخته شده است.
خوانندگان صفحه پاورقی روزنامه «کیهان» پیش از این از پیام فضلی‌نژاد کتاب‌های «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» (جلد 30 نیمه پنهان) در سال 1386 و «ارتش سری روشنفکران» (جلد 45) را خوانده‌اند؛ کتاب‌هایی که هر یک در زمان انتشار خود بحث‌های فراوانی را موجب شد و استقبال خوانندگان را در پی داشت. کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» نیز برای نخستین بار در صفحه «پاورقی نیمه پنهان» روزنامه «کیهان» منتشر می‌شود و خرداد امسال روانه بازار کتاب خواهد شد. منابع و ارجاعات این کتاب فراوانند و به روال سابق «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان»، مخاطبان برای مطالعه اسناد و منابع و ارجاعات اثر می‌توانند به نسخه چاپی کتاب مراجعه کنند.
دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان

فصل اول:
سگ‌های پاسبان
روشنفکران لیبرال، مزدورانی هستند که دم از تعالی می‌زنند. از فلسفه تا مطبوعات لیبرال، همه «برگه ماموريت» نسبتاً مشابهی دارند. آنان به کمک «فرهنگ سرمایه‌داری» می‌آیند تا با جنگ فلسفی و فریب فرهنگی، مردم را «تحمیق» کنند و توانایی‌شان را برای «درک واقعیت» از بین ببرند.
کارل کروز/ پُل نیزان

سرمایه‌داری: هنر کوچک‌کردن مغزها
مانند سایة یک فاجعة شوم و شرم‌آور، انواع و اقسام اتهامات، از خیانت و جاسوسی تا جنایت و خودفروشی، بر سر روشنفکران لیبرال سنگینی می‌کند. وضعی رقّت‌بار که طلایه‌داران مدرنیته را به مخمصه‌ای دشوار انداخته است. مدرن‌ها، این وارثان عصر روشنگری متهم هستند که با عوام‌فریبی و خیانت به روح حقیقت، علم و فلسفه و هنر را به ابزاری برای «منطقی کردن سلطه سرمایه‌داری» در جهان بدل ساخته‌اند. آنان نه تنها خود را به نظام سرمایه‌داری فروختند، بلکه جرمی بزرگ تر را نیز مرتکب شده‌‌اند: مدرنیست‌ها، اگرچه از حقیقت‌جویی و عقل‌گرایی دَم می‌زنند، اما در واقع، «حماقت» را به نام «عقلانیت مدرن» در بازار علم می‌فروشند. همه این خیانت‌ها برای آن است که به هر وسیله‌ای سلطه نظام ایدئولوژیکِ سرمایه‌داری را بر جهان تداوم بخشند و در این دسیسه، بسیاری از متفکران برجستة غربی شریک جرم سرویس‌های جاسوسی هستند.
حتی فکر چنین اتهاماتی، تن آدم را به رعشه می‌اندازد. با این حال، هر روز به حجم آن‌ها افزوده می‌شود و این ادعانامه دُرشت دیگر به یک نظریه بدل گشته است: «نظریة خودفروشی روشنفکران». صاحبان این نظریه معتقدند معاملات پشت‌پرده در «بازار آکادمیک»، کوشش‌های علمی را از مجرای وظیفه‌ خود خارج کرده‌اند و لیبرال‌ها، وظیفه علوم خصوصاً «علوم انسانی» را به منطقی ساختن «سلطه» (در مفهوم فنی و ایدئولوژیک آن) تنزل داده‌اند. علم، امروزه به راحتی در بازار سرمایه‌داری به فروش می‌رسد، استقلال نظری فیلسوفان از بین رفته و دیگر نمی‌توان سخنی از «تعهد روشنفکران» گفت. آنان فقط برای توجیه دروغ‌های لیبرال دموکراسی نزد مردم تئوری می‌بافند و برای این کار پول خوبی هم می‌گیرند؛ پول خوردن مغز انسان‌ها را. به قول دانی روبردوفور، استاد مشهور دانشگاه پاریس، «تنها هنر علم و فلسفه سرمایه‌داری، هنر کوچک کردن مغزها و ذهن‌هاست.» آن هم توسط روشنفکران لیبرالی که به روایت دیوید گیبس، نویسنده لس‌آنجلس تایمز، «رسوایی رابطه آنان با جاسوسان، سکوتی است که فریاد می‌زند.» آن چنان که حتی اگر بخواهیم از کنار بزرگترین ماجرای خودفروشی روشنفکران در قرن بیستم بی‌تفاوت و ساده بگذریم، باز هم خاموشیِ‌ این ماجرا گوش را کَر می‌کند؛ مثل سکوت جنگل‌های وحشی که پُر از هیاهوی درندگان است.
برای مطالعه ارجاعات وپانوشتها به نسخه چاپی کتاب «شاه کلید انگلیسی» که در آینده نزدیک منتشر خواهد شد ، مراجعه فرمایید .

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10