Email:shayanfar@kayhannews.ir
ساواک و گروههای چپگرا
حزب توده و رژیم شاه
حزب توده پس از مدت کوتاهی که از سقوط رضاخان در شهریور
1320 میگذشت، در عرصه سیاست کشور اعلام موجودیت نمود، خاصه آن که با اشغال کشور
توسط نیروهای اشغالگر روسی و انگلیسی و آمریکایی، این حزب در سایه حمایت اشغالگران
روسی هم قرار داشت.
رهبران این حزب از همان آغاز تحت سلطه شدید شوروی و تنها مجری فرامین رسیده از مسکو
بودند، تا آنجا که علنا خواستار غارت ذخایر نفت شمال توسط روسها بودند و در
تظاهرات و میتینگهایشان خواستار انعقاد قرارداد نفت شمال، به نفع روسها میشدند.
این حزب بلافاصله پس از شکلگیری، فعالیتهای خود را در
عموم مناطق ایران گسترش داد در حالی که آشکارا از منافع و ضرورت نفوذ اتحاد جماهیر
شوروی در ایران حمایت میکرد.
فعالیتهای این حزب در جریان ترور شاه در تاریخ
15/11/1327 در کشور غیرقانونی اعلام شد و رهبران این حزب تحت تعقیب قرار گرفته و
فراری شدند در حالی که هیچ سندی دال بر دخالت حزب توده در ترور شاه به دست نیامد.
در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق و دوران نهضت ملی
شدن صنعت نفت که با رهبری حضرت آیت الله کاشانی همراه بود، عوامل حزب توده با
سوءاستفاده از آزادی حاصل شده، دوباره به فعالیت رسمی پرداختند. سرانجام نیز در
جریان کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332 که منجر به سقوط دولت قانونی مصدق و انزوای
حضرت آیت الله کاشانی و مصدق شد، نیروهای این حزب به جای ریختن به خیابانها و
مبارزه با اراذل و اوباش اجیر شده توسط زاهدی و اربابان آمریکاییاش به دستور مسکو،
در خانههایشان ماندند تا زمینههای بازگشت محمدرضا به سریر قدرت فراهم آید. این در
حالی بود که حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی طی یک قمار سیاسی، جان صدها تن از اعضای
سازمان نظامی حزب را دچار مخاطره ساختند تا بتوانند عوامل اصلی حزب را از کشور خارج
سازند: «جرم اعدامشدگان
و نیز محبوسین ابد و طولانی مدت اعضای حزب توده خیانت بر ضدامنیت کشور و خیانت و
جاسوسی اعلام شده بود. تعقیب، دستگیری و محاکمه اعضای حزب توده (و عمدتا شاخه
نظامی) پس از پایان کار فرمانداری نظامی و از اوایل 1336 شمسی به سازمان جدید
التاسیس ساواک سپرده شده... در این دوره حدود 450 نفر از اعضای سازمان نظامی حزب
توده دستگیر و به مجازاتهایی سنگین محکوم شده بودند.» (1)
بدین ترتیب با توافق مسکو و تهران پس از فرار عوامل اصلی
حزب، طی سالهای 1333 تا 1337 بسیاری از عوامل ردههای میانی و سازمان نظامی حزب
توده به اعدام و حبسهای طویلالمدت محکوم شدند. در جریان این دستگیریها، گروه
عمدهای تحت فشار و شکنجه فرمانداری نظامی و ساواک از گذشته خود ابراز پشیمانی کرده
و با دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی همکاری کردند و به خدمت رژیم درآمدند و به تدریج
در مدیریتهای مهم و حساس کشور و سایر دوایر و دستگاههای حکومتی به کار گرفته شدند
و در شمار نظریهپردازان و تئوریسینهای برجسته رژیم شاه قرار گرفتند. (2)
دکتر محمد بهرامی دبیرکل سابق حزب توده که یک بار نیز با
دکتر تقی ارانی با گروه 53 نفر در زمان رضاخان به زندان افتاده بود طی نامهای خطاب
به محمدرضا پهلوی مینویسد:
«در آلمان بودم از روی سادگی اغفال شدم و به دام کمونیسم
بینالملل افتادم، (سال 1314) به ایران آمدم، دست از فعالیت کمونیستی نکشیده و با
دسته 53 نفر زندانی شده و چهار سال و نیم در زندان ماندم و در شهریور منحوس 1320
آزاد گردیده و یکی از بانیان حزب بیگانهپرست توده شدم (مهرماه 1320) از همان روز
تاسیس حزب منحله توده در کمیته مرکزی آن دارای مقام و مسئولیتهای مهمی بودم، بعد
از مرگ سلیمان میرزا اسکندری با نورالدین الموتی هر دو دبیر کمیته مرکزی بودیم و
کسی بالاتر از ما نبود و در کنگره دوم رادمنش دستهبندی کرد و او دبیرکل شد و من
دبیر هیئت اجرائیه شدم. وقتی که بهمن ماه 1327 پیش آمد و دولت حزب توده را منحل
کرد، دکتر رادمنش و آنهایی که به اعدام غیابی محکوم شده بودند فرار کردند و ما را
با یک دنیا مشکلات اینجا تنها گذاشته از آن به بعد دبیرکل حزب بنده بودم تا روزی که
دستگیر شدم. در تمام جریانات حزب خائن توده بنده دخیل و ناظر بودهام و اینک به نظر
من بزرگ ترین خیانتها را که حزب بیآبروی توده در طول زندگانی خودش مرتکب شده بود،
یادآوری میکنم (البته از جزئیات و اقدامات کوچکتر صرف نظر میکنم.)
در خاتمه با کمال شرمساری از خاکپای همایونی طلب عفو
مینمایم و قول میدهم که اگر مورد عفو قرار گیرم از راه طبابت که شغل جاننثار است
ارتزاق خواهم کرد و دیگر لقمه جاسوسی و خیانت به دهان خود، زن و فرزندانم نخواهم
گذاشت... مرگ بر حزب
بیگانهپرست توده مرگ بر
اجنبیپرستان دکتر م-
بهرامی» (3) بدین ترتیب
بسیاری از عوامل حزب در سیستم حاکمه شاه از ساواک گرفته تا رسانههای گروهی و
رادیو، تلویزیون صاحب پست و مقامهای مهمی شدند و درست به دلیل همین سوابق سیاه
خیانت بود که گروههای جوان چپگرا که در اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 به مبارزه
قهرآمیز با رژیم شاه پرداختند، علیرغم حمایت مالی و لجستیکی از سوی اتحاد جماهیر
شوروی و کشورهای بلوک شرق (حتی یمن و عراق) میکوشیدند تا حساب خود را از حزب توده
جدا سازند. اگرچه که مغز متفکر آنها یعنی بیژن جزنی خود و خانوادهاش در شمار عناصر
مشهور تودهای بودند اما وی کوشید تا در جهت مبارزه با رژیم شاه، برخلاف آموزههای
حزب توده، به شیوه مبارزه مسلحانه بپردازد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-شاهدی، مظفر، ساواک، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،
ص 280. 2- چپ در ایران به
رویت اسناد ساواک، جلد 6، صص 147-146.
3- افراسیابی، بهرام، ایران و تاریخ، صص 107- 105.
پاورقی
|