(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 - شماره 20478

دانشگاه در جبهه-28
دانشجوی شهید مهدی معصومی
تبارشناسی موسسه پرسش-بخش نخست
حلقه در گوش زنجیر بر گردن!
نفس مطمئنه
مردی از تبار خورشید
   


مهدي معصومی در تاريخ 1 شهریور 1339 در شهرستان سبزوار ديده به  دنیا گشود. تحصيلات ابتدائي را تا کلاس چهارم در همان شهرستان گذراند و در سال ۱۳۴۸ همراه با خانواده به تهران آمد و پس از تحصيلات ابتدائي، دوره راهنمایي و دبيرستان را تا کلاس سوم در تهران گذراند و در سال تحصيلي ۵۵_۵۶ در شهرستان کرج موفق به اخذ ديپلم متوسطه گرديد.
مهدی در همان سال در کنکور سراسري شرکت نمود و در رشته مهندسی مکانیک در مجتمع فني مهندسي زادگاهش سبزوار پذيرفته شد. حدود يک سال در اين مجتمع مشغول به تحصيل بود. در سال ۱۳۵۷ با اوج گيري حرکتهاي انقلابي امت مسلمان و تعطيل شدن دانشگاهها به صفوف مردم پیوست. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به علت منحل شدن مجتمع سبزوار به تهران آمد و در مجتمع مهندسی تهران [دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی] مشغول به تحصيل شد.
در سال ۱۳۵۹ با اوج گيري انقلاب فرهنگي و تعطيل شدن دانشگاهها به دانشجويان جهادگر پيوست و توسط دانشگاه علم و صنعت به مناطق غرب کشور براي سازندگي مناطق محروم اعزام گرديد . مهدی در همان سال به اتفاق دوستان دیگرش در جهاد سازندگي به استان باختران ( کرمانشاه )رفتند و در بخش روانسر مشغول به خدمت شدند.
وقتی در سال ۱۳۶۱ دانشگاهها بازگشايي شد چون حضورش را در منطقه غرب لازم‌تر مي ديد، يک ترم از تحصيلش را رها کرد و براي سال بعد که از مهرماه سال ۶۲ آغاز مي گرديد ثبت نام نمود.
در تابستان سال ۶۲ بعد از تحويل دادن جهاد سازندگی روانسر به برادران ديگر، به اتفاق دوست نزدیکش محمد نائب زاده به جبهه اعزام شدند و در اواخر شهريور ماه بازگشت.
در مهرماه به تحصيل مشغول شد و آن ترم را با موفقيت در اواخر بهمن به پايان رساند و براي ترم بعدي ثبت نام نمود چند روزي نيز به دانشگاه رفت تا در تاريخ 9 اسفند 1362 بار ديگر به اتفاق محمد نائب زاده به جبهه اعزام شدند.
مهدی در طول جنگ تحميلي در عمليات مختلفي از جمله آزادسازي چغالوند، عمليات بيت المقدس ، والفجر مقدماتي، والفجر۴ حضور داشت و سرانجام در عمليات ايذائي که بعد از عمليات خيبر انجام شد در تاريخ 22 اسفند 1362در جزيره مجنون، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

 


دکتر حسین روحانی
در بخش قبلی این پژوهش اشاره شدکه بعد از شکست مفتضحانه جبهه استکبار و عقبه داخلی آن در به راه انداختن بلوا در انتخابات ریاست جمهوری سال1388، سران استکبار جهانی این بار در هیأت و کسوتی جدید پا به عرصه سیاست کشورگذاشتند. البته این سیاست بیش از آنکه سیاست به معنای عام کلمه باشد نوعی سیاست فرهنگی است .لب لباب این سیاست فرهنگی رامی توان درترجیع بند “هرچیزشخصی سیاسی است” صورتبندی نمود. مدلول این سخن بدان معناست که ناتوی فرهنگی دشمن درصدد است بافتح سنگر به سنگرحوزه عمومی و رسوخ دربدنه مدیریتی وساختارفرهنگی کشور، بنیان های فکری و عقیدتی جامعه رامضمحل کند و از این رهگذر زمینه لازم جهت فروپاشی فیزیکال نظام را فراهم سازد. مؤسسه پرسش یکی از مهم ترین کانونهای ترویج علوم انسانی سکولارمی باشد که در متابعت و وام گیری از مدرسه آموزش و تربیت نخبگان اصلاح طلب هنری کیسینجر راه اندازی شده است1. پاره ای ازصاحبنظران براین باورند که وجه تسمیه مؤسسه پرسش به آراء واندیشه های سیدجوادطباطبایی- یکی ازکارگزاران برجسته انقلاب مخملی- برمی گردد. سید جواد طباطبایی بر این باور است که نظام دانشگاهی در ایران، از نقصان و کمبودهای بسیاری رنج می برد و نبود سنت پرسش در ایران زمین یکی ازعوامل عمده زوال اندیشه و انحطاط تاریخی ایران می‌باشد. اگر در فلسفه وجودی مؤسسه پرسش قدری تأمل کنیم متوجه این امرخواهیم شد که مطرح نمودن کلیدواژه پرسش، اشاره مستقیمی به آراء سیدجوادطباطبایی دارد؛ چرا که این متفکر مدرنیست ، در مانیفست فکری خویش، درصدد طرح پرسش های نوین از سنت می باشد تا بدین طریق زمینه را برای مدرنیزاسیون در ایران فراهم سازد2. نکته مهم دیگری که درخصوص انتخاب واژه “پرسش” قابل طرح است ، این است که در فلسفه پست مدرن -که مهمترین عناصر سازنده آن مخالفت با غیب و ترویج عدم یقین است- مفهوم پرسش وتشکیک در مبانی متافیزیکی اهمیت شگرفی پیدا می کند. هایدگر- فیلسوف آلمانی- نیز با طرح پرسش از وجود، نقش مهمی در بسته شدن نطفه پست مدرنیزم ایفاکرد. درایران امروز نیز نویسندگان سکولاری چون سیاوش جمادی، بابک احمدی و بیژن عبدالکریمی درصددند با تفسیری اومانیستی وشکاکانه ازفلسفه هایدگر و مطرح نمودن کلیدواژه پرسش به عنوان عصاره و خمیرمایه فلسفه هایدگر، زمینه و بسترلازم برای تشکیک در مبانی اسلام فقاهتی وایدئولوژیک را فراهم سازند. حسن قاضی مرادی که یکی ازنویسندگان پرکار درعرصه ترویج علوم انسانی سکولار می باشد نیز علاقه وافری به کاربست واژه پرسش درتقریراتش دارد. او بنا به گفته خویش درصدد است با جا انداختن سنت”پرسشگری”به جای” پاسخگویی”، گزاره های مدرنیستی رادرساحت عمومی جامعه بگستراند. ازمنظراین نویسنده سکولار، درفرهنگ سیاسی ایرانی، همواره اندیشیده شده که “حق به حق دار می رسد” اما هرگز اندیشه نشده چگونه!؟ این روشنفکر سکولار خاطرنشان می کند که:”احیاءسنت پرسشگری و عقلانی سازی معطوف به وجه ذاتی دموکراسی و دموکراتیزاسیون هست. وجهی که برآورنده حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم ازطریق مشارکت سیاسی- اجتماعی شان است”3.قاضی مرادی که همکاری بلا وقفه ای با صفحه اندیشه روزنامه های زنجیره ای دارد مدرنیته را سرنوشت محتوم جامعه بشری می داند و بالحنی خطابی و شرق شناسانه می افزاید: “بازگشت به متن تاریخ جهان جز از طریق تداوم مدرنیزاسیون تا تحقق مدرنیته ممکن نیست”4. او با نقل جمله ای ازمارکس که حاکی ازشیدایی اوبه مدرنیته است می نویسد:” مدرنیته دومحوراساسی دارد. در مرحله اندیشه ورزی، اندیشه انتقادی است و در عرصه سیاسی،دموکراسی. در روند نوسازی و با تداوم پیگیراین روند از طریق عقلانی سازی به اندیشه انتقادی خواهیم رسید و از طریق روند دموکراتیزاسیون به دموکراسی. “5 قاضی مرادی اخیراً کتابی راتحت عنوان “تفکرانتقادی” روانه بازار کرده است که دال مرکزی این کتاب ، کلیدواژه پرسش و پرسشگری است. به نظر می رسد انتخاب عنوان پرسش از سوی مؤسسه پرسش، اقدامی خلق الساعه وتصادفی نیست و از مدتها قبل، روشنفکران سکولار در خصوص انتخاب عنوانی مناسب برای این مؤسسه، تلاش می کرده اند. مؤسسه پرسش با بهره‌گیری از افرادی چون داود فیرحی- استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران- ، مصطفی ملکیان-روشنفکر سکولار-، مراد فرهادپور -روشنفکر نومارکسیست -و چهره هایی چون محمد رضا تاجیک، حسینعلی نوذری و... در صدد است پروژه سکولاریزاسیون در جامعه ایران رامحقق نماید. نکته جالب درخصوص این مؤسسه حضور اساتید و روشنفکران از نحله های متفاوت فکری است . مثلا درحوزه مارکسیزم ، کسانی چون مراد فرهادپور، مازیار اسلامی، صالح نجفی و امید مهرگان فعالیت می کنند. درحوزه توسعه واقتصاد سیاسی ،کسانی چون محمود سریع القلم وموسی
غنی نژاد سرگرم اشاعه مشهورات لیبرالیستی توسعه هستند و در قلمرو اندیشه سیاسی این سید جواد طباطبایی است که ترکتازی می کند. به موازات شکل گیری مؤسسه پرسش، مؤسسات دیگری نیز برکشیدند که اهدافشان هم جهت وهم سو با اهداف مؤسسه پرسش می باشد. در این مجال بی وجه نیست اشاره ای کوتاه به مؤسسه رخداد تازه داشته باشیم. دراین مؤسسه روشنفکران سکولاری چون محمدضیمران، محمددهقانی، مصطفی مهرآیین، خشایاردیهیمی، مقصود فراستخواه و هاشم آغاجری فعالیت می کنند وعنوان رخداد تازه برگرفته از کتاب رخداد اسلاوی ژیژک- فیلسوف اسلوونیایی- می باشد. محمدرضا تاجیک که علاقه زایدالوصفی به آراء ژیژک دارد با تقریر مقاله ای تحت عنوان “خیابان وسیاست؛تجربه سیاستی ازجنس بازیگوشی درایران امروز” دلبستگی خویش به آراء ژیژک وفیلسوفان پست مدرن را نشان داد؛ اودراین مقاله ازلحاظ تئوریک، آتش تهیه مناسبی راجهت تدارک شورش های خیابانی فراهم می کند.”آنچه تا اینجا به شرح آن پرداختیم، اشاره مختصری به شاکله فکری مؤسسان مؤسسه پرسش بود. از این پس برآنیم آراء واندیشه های پاره ای ازاعضا و روشنفکران جریان سازمؤسسه پرسش راموردبررسی قراردهیم.
* استاد علوم سیاسی
دانشگاه اصفهان
1 .پارسا،امید.مؤسسه پرسش،پایان نوستالژی مدرسه علوم سیاسی.ماهنامه فرهنگ عمومی،دی وبهمن 1389،شماره دوم،ص26.
2 .پیشین.
3 .قاضی مرادی،حسن.نوسازی سیاسی ایران درعصرمشروطه ایران.تهران،نشراختران،1384،ص303.
4 .پیشین،صص306-303
5. پیشین.

 


114 سال (قمری) پیش بود که زمین شاهد حضور فرزندی از سُلاله ی حضرت رسول (ص) گشت، روحِ خدا آمد تا بار دیگر بر کالبدِ دنیا زده ی انسان دمیده شود و دگر بار آدمیان شاهد؛ «وَ نَفَختُ فیه مِن روحی...» گردند.
این واقعه ی نورانی را نخست باید به مادرش، حضرت زهرا (س) تهنیت گفت، او که در روز میلادش بزرگ ترین پیشکش را تقدیم دنیا نمود. بانویی که روح الله این چنین شناختش؛ « زنی که در حجره ای کوچک و خانه ای محقر، انسان هایی تربیت کرد که نورشان از بسیطِ خاک تا آن سویِ افلاک و از عالم مُلک تا آن سوی ملکوتِ اعلی می درخشید. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمتِ الهی و پرورشگاهِ اولادِ آدم است.»
و براستی کدام انسان قادر به انکارِ این حقیقت است که روح الله خمینی نیز پرورش یافته ی همین پرورشگاه بوده است. فرزندِ خَلَفِ صدیقه ی کبری (س) ... همان فرزندی که حضورش نعمتی بود بس بزرگ برای ایران و برتر از آن، برای اسلام! به قول شهید آوینی؛ «وجود مقدس حضرت امام مصداق اَتَم نعیم است که در آیه «لَتُسئَلُنّ یَومئذٍ عَنِ النَعیم» آمده است. مبادا که غفلت کنیم و از عهده شکر برنیاییم... که بر ما نیز همان خواهد رفت که بر بنی اسرائیل رفت.»
حضور امام در این سرزمین حجتی دیگر بود برای تمام بشر! حجتی که به یادِ دلمان می آورد قرارمان با معشوق چه بود!؟ قرارمان بر خلیفه شدن بود، قرارمان این بود که آینه شویم! آیه شویم برای تجلّی معبودمان! «خداوند این عبدِ صالح را به این عصر بخشیده است تا بار دیگر آدم در وجودِ او با حق تجدید میثاق کند و تاریخِ فردا عرصه ی تجدید این میثاق باشد...»
او بود که بار دیگر بساطِ ظلمت را در هم ریخت و حکومت اسلامی را حیات دوباره بخشید. حکومت اسلامی! ولایت! آری بار دیگر به تاریخ اجازه تکرار داده شد و حکومتی علوی شکل گرفت. «ولایت یافتن بر شرایط و مقتضیات و رها شدن از نیازهای کاذبِ تمدنِ حاضر، خرمن کوفتنی است که مردِ کهن می خواهد؛ پیری همچون پیر جماران می خواهد که آن همه با معدن عظمتِ ذاتِ ذوالجلال اتصال دارد که اگر همه ی دنیا هم در جبهه ی مخالفِ او اجتماع کنند تردیدی در حقیقت راه خویش پیدا نکند و ابراهیم وار، با رضا و تسلیم و توکل آتش را به گلستان مبدل سازد.» و برای همین روح الله آمد...
نور ایمانش آن چنان تشعشع داشت که نه تنها تاریکی را از مَهدِ پرورش سلمانیان – ایران- تاراند که وجودش نوری گشت برای حیاتِ دوباره ی مسلمین و پاکدلان، آن چنان که شاگردِ مکتبش او را شناخت؛ «راهِ خروج از بن بستی که شیاطین در دنیای امروز ساخته اند عشق است و این حکمت را نه فقط بسیجیان عاشق این دیار از حضرت امام خمینی آموخته اند، که در لبنان و فلسطین و حجاز و عراق و افغانستان و پاکستان... نیز هستند عشّاقی که نورِ حکمت این سراج منیر از فاصله ی فرسنگ ها، جانشان را برافروخته است و چشمِ دلشان را به مخزنِ اسرار گشوده است.» و همه این ها از آن روست که او روحِ خدا بود.
* سمانه ارغوانی
1- سوره حجر، آیه 29
2- امام خمینی، صحیفه نور، ج 16، ص 167
3- سوره تکاثر، آیه 8
4- شهید آوینی، «منشور تجدید اهل هنر»
5-همان
6- شهید آوینی، «دیکتاتوری»
7- شهید آوینی، «منشور تجدید اهل هنر»

 


مردی از دیار خورشید
به سادگی آب قدم می‌زد
و به روشنی آفتاب، قلم
بر شانه‌اش بار امانت بود و در نگاه نافذش، روشنای کرامت
سرنوشتش نوشتن بود و سرگذشتش، از سر گذشتن!
از اهالی فردا بود:
معلم بود...
استاد شهید مطهری...
همیشه برایتان این سؤال بوده که او کیست؟ و چرا این همه از او یاد می‌کنند؟ و روز شهادتش همه در مدارس و دانشگاه‌ها برای اساتید خود هدیه می‌برند که امروز روز معلم است.
12 اردیبهشت سال روز شهادت استاد شهید مطهری، یکی دیگر از روزهای مهم و بنیادی تاریخ سالانه ایران اسلامی است، برای همه و به خصوص برای کسانی که علاقه‌مند به تفکرات ایشان در حوزه اسلام هستند، بدون شک اندیشه‌های ایشان پتانسیل این را دارد که در فضای امروز مطرح شود. درواقع فکر استاد هر چه می‌گذرد پویایی؛ روشنایی و آینده‌نگری خود را با قدرت هر چه تمام‌تر به ما می‌نمایاند. و در این میان آنچه که توجه علاقه‌مندان به کتب فلسفی- دینی ایشان را به خود جلب می‌کند برتری بارز اندیشه‌های شهید مطهری، بر سایر اندیشه‌های مطرح شده غربی و شرقی است.
استاد شهید مطهری نیز مثل همه بزرگان، دوستان و دشمنان زیادی داشتند، ولی حکایت دشمنی‌های گروهک فرقان حکایتی دیگر است. استاد برای جلوگیری از نفوذ اندیشه‌های ماتریالیستی و مادی‌گرایانه بین نسل جوان و دانشگاهی کتاب «علل گرایش به مادی‌گرایی» راتالیف کردند که بسیار موثر واقع شد. شهید مطهری بی‌محابا به برخی از این گونه مفاهیم ماتریالیستی که به عنوان تفسیر قرآن، توسط گروه فرقان منتشر می‌شد و به یاری گروه‌های دیگر تبلیغ و توصیه می‌شد را به نقد می‌کشیدند. فرقانیان قبل از انتشار نوشته استاد در مقدمه یکی از به اصطلاح تفاسیر خود اخطار کرده بودند که با کسانی که دست به رد و نقض آثارشان بزنند برخورد مسلحانه خواهند کرد. بعضی از شاگردان استاد نسبت به این موضوع و خطر احتمالی به وی تذکر می‌دادند. ولی او می‌گفت: «اگر قرار است من زندگی خود را در راه جلوگیری از انحراف اسلام از دست بدهم، بگذارید این چنین باشد که این بهترین شیوه مردن است» و سرانجام گروه فرقان بعد از انتشار کتاب «علل گرایش به مادی‌گرایی» به دست یکی از فریب‌خوردگانش، اندیشه مخالفش را با گلوله جواب داد! و دنیای اسلام را از نور تابناک او محروم کرد.
برای اینکه نردبان اندیشه خود را در جای محکمی قرار دهیم. باید بهترین زیربنای فکری، یعنی اندیشه‌های شهید مطهری را انتخاب کنیم. مقام معظم رهبری در مورد افکار استاد مطهری می‌فرمایند: «مبانی فکری انقلاب تفکرات شهید مطهری است»
آرزو آروین دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10