(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 - شماره 20493

نگاهي به کتاب "ساعت ها همه خوابند"
نياز به تجديد نظر!
گزارشي از حوزه نشر دفاع مقدس در بيست و ششمين نمايشگاه بين المللي کتاب تهران تشنگي مخاطب و سيستم بيمار توزيع
سلام امام را به او برسانيد
به سيد مجتبي هاشمي...
حكايت «نور بالا زدن» بسيجي‌ها در جبهه
   


هدي مقدم
"ساعت ها همه خوابند" عنوان مجموعه اي از داستان‏هاي کوتاه به قلم حسين علي جعفري است. اين کتاب که به همت حوزه هنري استان سمنان سامان يافته، در دومين دوره جايزه ادبي يوسف در سال 1386 مقام نخست را به خاطر داستان "ساعت ها همه خوابند" کسب کرده است. به نظر مي رسد همين نکته، علت نامگذاري اين مجموعه نيز شده باشد.
کتاب در 126 صفحه؛ شامل 16 داستان ميني‌مال و کوتاه است. کوتاه ترين داستان با نام پلنگ سوم، به عنوان اولين داستان و آخرين داستان مجموعه با نام سه هزار و ششصد و سي روز، بلند‌ترين داستان اين کتاب است. داستاني که به شدت باعث انزجار و ناراحتي مي شود و خاطرات لطيفي که از چند داستان زيبا در ذهن ساخته شده بود، کاملاً نابود مي کند.
داستان هاي مجموعه، بيشتر روي سوژه هاي دفاع مقدس نوسان دارد. تفحص، شهادت، زندگي در شهر جنگي، تشييع جنازه و عناويني از اين دست. هر چند که اولين داستان، شاعرانه اي از يک پلنگ است و هيچ ارتباطي با مجموعه ندارد!
با اين اوصاف مي توان گفت کتاب، آغاز خوبي را تجربه نمي‌کند. داستان دوم با نام کبوتري روي آنتن، پنج دقيقه از يک زندگي عادي را به تصوير مي کشد. بدون اينکه پيام خاصي داشته باشد و يا حتي زاويه نگاه جديدي در آن مطرح باشد.
داستان سوم با نام ارتفاع، وارد سوژه هاي جنگي مي شود. داستان کوتاهي که طبق سالشماري پايانش، بايد در سال 84 نوشته شده باشد. جواد 10سال بعد از شهادت علي، برمي گردد تا جنازه او را پيدا کند. پس از کش و قوس هاي زياد، به واسطه وجود مجيد، بالاخره جنازه پيدا مي شود ولي باز هم نمي توانند او را به عقب برگردانند:
" از جيبش کاغذ وصيت نامه را پيدا کرد و به مجيد داد. هنوز گريه اش تمام نشده بود که مجيد گفت: بايد دفنش کنيم.
گفت: چي؟!
مجيد گفت: بايد همين جا دفنش کنيم.
گفت: چي مي گي تو؟!
مجيد گفت: توي وصيت نامه اش نوشته و وصيت نامه را جلو آورد و گفت: اينا!
با انگشت نشان داد: اينجا نوشته هر جا شهيد شدم، همانجا دفنم کنيد."
در حقيقت تازه با سومين داستان است که احساس تعلق خاطر به کتاب و ادامه دادن آن پيدا مي شود.
داستان سيب، عنوان بعدي کتاب است. روايتي با زاويه بيان غافلگيرانه و سوژه اي عجيب.
يوسف هاي من؛ دلتنگي مادر شهيد مفقود الاثري را روايت مي کند که در نهايت به خاطر خوابي که يکي از تشيع کنندگان مراسم شهداي گمنام ديده، پي به محل دفن پسر خود مي برد ولي چون مزارش دقيق مشخص نيست، همه آنها را يوسف خود مي داند و به آرامش مي رسد. اين داستان چنان حس همذات پنداري خواننده را درگير مي کند که پس از آن خواندنش گويي لطافتي عجيب، آدمي را فرا مي گيرد. به قطع يکي از زيباترين داستان هاي اين مجموعه را مي توان يوسف هاي من دانست.
داستان "ميخواهم بروم زيارت" نيز، مثل يوسف هاي من، اشک را در چشمان مخاطب به بازي مي گيرد و به زيبايي، روح را زلال مي کند.
مابقي داستان هاي کتاب ساعت ها همه خوابند، در همين حال و هوا مي گذرد و با کمي نوسان در موضوع و پرداخت، سير واحدي را طي ميکند.اما آنچه به طور آزار دهنده اي، باعث رنجش ذائقه مخاطب مي شود؛ آخرين داستان است. نيش‌هايي که اين داستان به ارتش مي زند؛ تلخي بي‌حد و اندازه آن و سرانجام نااميد کننده و سراسر پر مصيبتش، احساس انزجار را به حد اعلا مي‌رساند. راوي اين داستان، عاشق نبات، خواهر کاک نادر است و در محاصره خرمشهر، همچنان شهر را ترک نکرده و مقاومت مي کنند. با کش و قوس بسيار و به خاطر خيانتي که ستاره، زن بدکاره شهر مي کند، خانه هايي که در آن مقاومت مي‌شد، از بين مي‌رود و سرانجام گروهي که راوي و مابقي دوستان او در آن بودند؛ بخاطر کمکي که کومله‌ها به بعثي‌ها مي کنند؛ به اسارات عراقي‌ها در مي‌آيند و راهي عراق مي شوند. سرانجام و سرنوشتي از دوستان راوي در داستان شاهد نيستيم. هرچند مي توان احتمال داد که همه آنها شهيد شده اند. به هرحال بعد از سه هزار و ششصد و سي روز(عنوان داستان)، راوي آزاد مي شود و چون عشقش را فراموش نکرده، بلافاصله به ديدن نبات مي رود. نباتي که ديوانه شده و سرانجام پس از اينکه در کشتن راوي ناموفق مي‌ماند، خودش را با سرنيزه مي کشد!
از همه اين موارد که بگذريم، نکته اي که به شدت ذهن را درگير مي کند، آن است که اگر اين کتاب در زمره داستانهاي انقلاب طبقه بندي مي شود، چرا هيچ يک از داستان هايش درباره انقلاب نيست و بيشترين مضمون آن، بر دفاع مقدس متمرکز است؟
به هر روي کتابهايي از اين دست، داراي يک نقطه قوت خاص هستند و آن اينکه خواننده به هر اندازه که تمايل به مطالعه داشته باشد، اين کتاب برايش کارايي دارد و داستانهاي کوتاهش، باعث مي‌شود که حس مطالعه و به سرانجام رسيدن يک واقعه در مخاطب تقويت شود. اما اينکه حلقه اتصال اين داستانها چيست و چه اندازه در انتقال اطلاعات و يا دادن زاويه به خواننده، خوب عمل کرده، سوالي است که چينش اصولي داستان و پرداخت هر کدام از آنها در طول يکديگر، پاسخ آن است. خواسته اي که به زعم دوستان و علاقه مندان به کتاب طلب مي شود، بازنويسي مجدد بعضي داستان ها و حتي تعويض برخي و تجديد نظر در چينش آنهاست. خواسته اي که با تحققش، ارتقاي کمي و کيفي اين کتاب را شاهد خواهيم بود.
بجاست در انتها مطلبي از مقام معظم رهبري را يادآوري کنم با اين محتوا که: اگر حافظ شاعري است که قريب به اتفاق ديوان او را اشعار قوي شکل داده ،اين طور نيست که همه شعرهايش خوب بوده است. بلکه او اشعار زيادي سروده، ولي تنها غزليات پرمغز و پرقوت خود را در اين ديوان جاي داده. و إلا شاعران ديگري نيز بوده اند که شايد حتي قوي تر از حافظ بوده اند؛ ولي نتوانسته اند از شعرهاي ضعيف خود چشم پوشي کنند و اين آثار ضعيف؛ مابقي را نيز تحت تأثير قرار داده است.
اميد است که نويسندگان ما، اين نکته اساسي را براي پرکيفيت شدن آثار خود، همواره در ذهن داشته باشند.

 


سيد محمدمشکوه الممالک
بزرگ ترين رويداد فرهنگي کشور هرساله در دومين ماه سال فرهنگ کتاب و کتابخواني را به مردم يادآوري مي کند. فعالان در حوزه هاي مختلفي در اين نمايشگاه آثار خود را عرضه مي کنند که يکي از اين حوزه ها، دفاع مقدس است که ناشران بسياري آثار خود در اين زمينه به معرض ديد و انتخاب مي گذارند. پايداري و رشد فرهنگ مقاومت با انتشار آثاري در اين زمينه ميسر است وگرنه  اين فرهنگ فراموش مي‌شود. ناشراني چون " روايت فتح"، " شاهد"، " سوره مهر" ، " بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس" ،"فاتحان" و..... در بيست و ششمين نمايشگاه بين المللي کتاب حضور داشتند. در کل از مجموع حدود 500 ناشر حوزه دفاع مقدس تقريبا 65 ناشر در اين نمايشگاه حضور داشتند که تفاوت فاحش اين دو عدد خود سوال برانگيز است!
گزارشي از بازديد کنندگان و ناشران اين حوزه ترتيب داده ايم که در ادامه مي خوانيد.
* شيب ملايم و صعودي
کريمي پور مدير نشر روايت فتح درباره نمايشگاه کتاب صحبت‌هاي خود را اين چنين آغاز مي کند: نمايشگاه کتاب و بحث دفاع مقدس در نمايشگاه مباحثي را به دنبال دارد که بايد عميق تر به مسائل نگاه کرد. در همين راستا ابتدا موضوع توليد و عرضه کتب دفاع مقدس بايد در نظر گرفته شود و پس از آن مبحث نمايشگاه را بررسي کنيم. آن چيزي که در روند طبيعي سال هاي اخير در رابطه با توليد آثار دفاع مقدس قابل توجه است، مربوط به ناشرين و مخاطبان است. از لحاظ ناشرين اقبال به سوي آثار دفاع مقدس داراي سيري به سمت بالاست و اينکه عده اي معتقدند توليد اين آثار به فراموشي سپرده شده ،کاملا اشتباه است و از نظر بنده به عنوان يک ناشر دفاع مقدس توليد و توجه به آثار دفاع مقدس، داراي سيري صعودي با شيب ملايم است. ناشران هم الزاما دولتي نيستند بلکه خصوصي هم هستند. بالغ بر 75 ناشر کتاب فقط کساني هستند که چاپ اول دارند و در سال 91 به انتشار در اين حوزه پرداختند که اگر ديگران که چاپ مجدد دارند را نيز به آن اضافه کنيم بيش از اين هاست. البته اين آمار با توجه به اعلام منابع معتبري همچون خانه کتاب، مراکز تخصصي کتاب و عزيزاني که در بنياد حفظ آثار هستند گفته مي شود.
مدير نشر روايت فتح در ادامه متذکر شد: براي ما در نشر دفاع مقدس دو شاخص وجود دارد، يکي توليدات جديد که جاري و ساري بودن آن بسيار مهم است. چرا که چاپ اول يکي از شاخصه‌هاي حيات يک حوزه نشر مي باشد که امسال بالغ بر700 عنوان کتاب چاپ اول منتشر شده است ضمن اين که 34 نفر مولف جديد گرايش به قلم زدن در اين حوزه پيدا کرده و نو قلم هستند. البته اين نو قلمان در کنار خبرگان و نخبگان اين عرصه تربيت، پرورش يافته و آثارشان مورد بررسي و پالايش قرار مي گيرد و سپس اثرشان براي نخستين بار منتشرمي شود.
کريمي پور ديگر شاخص مهم در اين زمينه را ميزان فروش و تعداد عنوان هاي تجديد چاپ معرفي کرد و افزود: شاخصه هايي چون آمار نويسندگان، ناشران و ميزان فروش و استقبال در آن شيب ملايم قرار دارد. برخي از اين آثار که توسط سوره مهر و مراکز ديگر منتشر مي شود حتي مورد توجه خاص مقام معظم رهبري قرار مي گيرد که از لحاظ کيفي و کمي در سطح قابل قبولي است.
وي با اشاره به حوزه مهم توزيع کتاب مي گويد: توزيع ما در حوزه دفاع مقدس توزيع بيماري است بر کسي پوشيده نيست، اگر موفقيتي بوده موردي بوده و فراگير نبوده که اين يکي از ضعف هاي اين حوزه به شمار مي رود.
* اطلاع رساني ضعيف
محمد حسين علي مددي که براي بازديد از نمايشگاه آمده، درباره کتابهاي دفاع مقدس مي‌گويد: کتاب هاي خيلي خوب و متنوعي هستند من به اين حوزه بسيار علاقه دارم و در زمينه دفاع مقدس کتاب هاي خاک هاي نرم کوشک، فرمانده من، پايي که جاماند و چندين کتاب ديگر که کتابهاي بسيار خوبي بودند را مطالعه کرده ام. از نظر من زندگينامه ها خيلي زيباست، اي کاش فقط زندگي نامه شهداي خاص نوشته نشود و به آن شهدايي که گمنام هستند و کسي آن ها را نمي شناسد هم بيشتر پرداخته شود چون زندگي شهدا الگوي
بي نظيري براي ماست.
اين محصل مقطع پيش دانشگاهي، درباره نحوه اطلاع‌رساني گفت: نمايشگاه بايد تبليغات بيشتري پيرامون کتاب‌هاي دفاع مقدس داشته باشد، من خودم اگر کسي کتابي را معرفي کند به سراغش مي آيم ببينم چه کتابي است. پس معرفي کتاب امر بسيار مهمي است. درحال حاضر که انتشارات زيادي در زمينه دفاع مقدس کار مي کنند و در کارشان نيز بسيار موفق هستند چرا اطلاع‌رساني در اين حوزه تا اين حد ضعيف است. من کتاب هايي که خوانده يا قصد خريدشان را دارم خودم از همرزم هاي شهدا، راويان اردوهاي راهيان نور و... پرسيده و آن ها معرفي کرده اند و اگر آنها معرفي نمي کردند چنين کتاب‌هايي را اصلا پيدا نمي کردم.کتاب هايي که بسيار عالي بوده و تاثيرات بسزايي در زندگي من داشته اند. اطلاع رساني خوب به ما در شناخت اين کتاب ها و دسترسي بهتر آنها بسيار کمک مي کند.
* سيستم اشتراک راه انداختيم
ابراهيم صفري مدير فروش و مدير توسعه بازار انتشارات سوره مهر درباره حوزه دفاع مقدس گفت: امسال انتشارات سوره مهر حدود 180 عنوان نشر تازه داشته است، با همه مشکلاتي که براي تهيه کاغذ،گراني چاپ و.. داشته ايم اما اين ها نتوانسته اند ما را از رسالت اصلي خود که توليد کتاب است بازدارد. مخاطبان ما هر ساله انتظاراتشان از اين انتشارات بيشتر شده و به دنبال کارهاي جديدتر ما هستند. ما امسال "کالک هاي خاکي" را داريم که خاطرات آقاي عزيز جعفري فرمانده سپاه پاسداران است، جلد اول آن از تولد تا عمليات بيت المقدس است که از زير چاپ درآمده و ان‌شاء ا... چاپ هاي بعد هم مي‌رسد. در زمينه نيروي هوايي ما براي اولين بارحدود 9 عنوان کتاب چاپ کرديم که در رابطه با قدرت نمايي تيز پروازهاي ما در دفاع مقدس است و در ديگرزمينه ها نيز کتاب هايي را ارائه کرده ايم.
صفري خاطر نشان کرد: اکثر مخاطبين ما جوانان هستند، آسيب شناسي کرده و براي جذب و استقبال آنها، خاطرات شبه داستاني توليد کرده ايم در واقع خاطرات را در قالب داستاني ريخته تا نسل هاي بعد از جنگ بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. حدودا 75 ناشر در زمينه دفاع مقدس در کشور فعاليت مي کنند که متاسفانه جاي بسياري از آن ها در نمايشگاه خالي است.
وي در ادامه گفت:نبايد اين گونه فکر کرد که چون سالهاي زيادي از جنگ مي گذرد پس تاريخ مصرف اين کتاب ها هم گذشته ،خير اصلا اين طور نيست مخاطبين ما تشنه دانستن هستند و ما بايد روش هايي متعددي را براي علاقه مند کردن آن ها به کتاب هاي دفاع مقدس ايجاد کنيم. ناشرين ما بايد خود را باور کنند گاهي با يک نگرش نو و طراحي مجدد مي توان خيلي از کارها را به روز کرده و در اختيار مردم قرار دهند. امروزه مردم نياز دارند که در حوزه دفاع مقدس بيشتر بدانند. نسل هاي جديد کم اطلاع هستند گاهي نمي دانند چه اتفاقي براي بدنه نظامشان افتاده است اگر اطلاع رساني دقيقي صورت بگيرد سبب مي شود اين جوانان اطلاعات کامل و جامعي در زمينه تاريخچه نظامي خود داشته باشند. نگاه ما به جنگ يک نگاه انساني است نه تاکتيکي، ما بايد به اين باور برسيم که موقعيت انسان در جنگ خيلي مهمتر از حوزه تاکتيک است ،چون با درک موقعيت انسان ها بهتر مي توانيم با آن دوران ارتباط برقرار کنيم. انتشارات سوره مهر با نگاه انساني به جنگ توانست اين اتفاق را بين مردم جاري کرده و آنها را به حوزه دفاع مقدس علاقه مند کند.
همچنين کار ديگر ما در اين حوزه اين بود که جنگ را فقط از نگاه خود بازگو نکرديم، ما افسران دولت صدام را شناسايي کرده ،خاطراتشان را گرفته و به زبان فارسي ترجمه کرديم و جنگ را از نگاه عراقي ها مورد بازبيني قرار داديم. اين نوآوري ها سبب جلب حضور مخاطبين و آشنايي آن ها با حوزه دفاع مقدس شده است. ضمناً ما سيستمي راه اندازي کرده‌ايم به نام سيستم اشتراک، حدود 14هزار نفر مشترک داريم که به محض چاپ کتاب هاي جديد به آن ها اطلاع رساني مي‌کنيم. جديدا سامانه ديگري نيز براي خوانندگان ثابت خود راه‌اندازي کرده ايم. مخاطبين ما خواه ناخواه توسط معرفي قديمي‌ها به ديگران در حال افزايش است و هر ساله عده کثيري به مشترکين ما اضافه مي شوند.
صفري در باره با محصولات الکترونيکي حوزه دفاع مقدس مي‌گويد:کتاب الکترونيک هميشه مکمل کتاب چاپي است، براي ما محتوا مهم است به اين معنا که اولويت انتخاب با مخاطب است که کدام ابزار را براي مطالعه محتوا انتخاب مي کند.به همين خاطر سعي کرديم هم کار ترويجي داشته باشيم و هم فروش کارت‌هاي شارژ با تخفيف تا مخاطبين بتوانند کتاب هاي مورد نظر خود را خريداري کنند. لازمه کار ما معرفي و تبليغ است و نا آشنايي مردم کار را سخت مي کند. در نمايشگاه سال گذشته کتاب ديجيتال و محصولاتمان را معرفي کرديم و کتاب هاي ديجيتال را در اختيار مردم گذاشتيم تا استفاده کرده و ببينند که محتواي ديجيتال هم مانند چاپي است با اين تفاوت که کمک مي کند مخاطب محتوا را هميشه همراه داشته باشد.
وي درباره نقش گراني کتاب در استقبال مردم مي گويد: استقبال مردم نسبت به سال‌هاي گذشته کمتر شده است، در ايران صنعت نشر هميشه مورد حمايت دولت بوده، وقتي دولت يارانه کاغذ را حذف کرد و بعد هم بودجه فرهنگي نهادها و سازمان‌ها را برداشت اين ها همه سبب مشکلات نشر، گراني کتاب، کاغذ و... بوده است.
* نمايشگاه يا فروشگاه؟
وي همچنين گفت: مخاطبين ما از همه طيف ها و از همه سنين هستند چون سوره مهر کتاب هاي متفاوتي در زمينه دفاع مقدس، انقلاب، هنر، شعر و... دارد، همه افراد با سليقه هاي گوناگون را جذب مي کند. ما در حوزه دفاع مقدس به خود اتکائي رسيده ايم و مي توانيم نمايشگاه اختصاصي در اين زمينه داشته باشيم چرا که تنها سوره مهر سالي بيش از 100 عنوان کتاب در اين زمينه منتشر مي کند مثلا سال گذشته 160 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس منتشر کرد. کتاب هاي زيادي در اين زمينه هستند بيش از 2هزار کتاب خاطره در اين زمينه وجود دارد که مي توان به مناسبت روز آزاد سازي خرمشهر و مناسبات ديگر چنين نمايشگاهي را برپا کرد. نمايشگاه فرصتي براي ديده شدن است نه محلي براي فروش، ناشر نبايد دغدغه توزيع کتاب را داشته باشد، چون اين فرصتي است که نمي توان آن را ناديده گرفت. اگر مسئولين تمام همت خود را بر اين بگذارند که کتاب را در سراسر کشور به نحو مطلوبي توزيع کنند و دسترسي مردم به کتاب هاي مورد علاقه شان آسان تر باشد شايد بتوان گفت اين بهترين کار در سامان دادن به کار نمايشگاه است.
* نبايد بگذاريم نسل جديد نسبت به دفاع مقدس غريبه باشند.
محمود مهجل گلشني از بسيج کارگري کارخانه هاي تبريز در بازديد از نمايشگاه و حوزه دفاع مقدس مي گويد: بنده به کتاب‌هاي دفاع مقدس خيلي علاقه داشته و وصيت نامه و زندگينامه شهدا را بسيار مطالعه مي کنم.کتاب هاي مورد علاقه‌ام را بيشتر از طريق نمايشگاه و کتاب فروشي هاي سطح شهر با توجه به ناشران فعال در اين زمينه تهيه مي کنم. بنده معتقدم هفته دفاع مقدس بهترين زمان براي برپايي نمايشگاه کتاب اختصاصي دفاع‌مقدس است زيرا ما در اين حوزه آثار فراوان و بي نظيري داريم و مخاطبان و تقاضاي آن ها زياد است اگر چنين نمايشگاهي برپا شود کار شايسته و ارزنده اي در زمينه ترويج فرهنگ دفاع مقدس انجام شده است.
وي همچنين پيشنهاد مي‌کند صداوسيما، روزنامه ها و مجلات و... به صورت جدي وارد عرصه معرفي کتاب شوند آن ها مي‌توانند نقش بسزايي در معرفي کتاب‌هاي ارزشمند در زمينه دفاع مقدس داشته باشند. دفاع مقدس عرصه‌اي است که بيشتر از اين ها بايد حقش ادا شود، نبايد بگذاريم نسل جديد نسبت به آن نامانوس بمانند، صدا و سيما يک رسانه ملي است که مي تواند تاثيرات زيادي بر مردم داشته باشد.
* لزوم نمايشگاه اختصاصي
دکتر تکلو از فيروزان نهاوند براي بازديد از نمايشگاه آمده و در اين رابطه معتقد است: من مدتي از عمرم را در مناطق جنگي گذراندم و اکثر اين واقعيت ها را با وجود خود حس کردم، مطالعه آنها براي نسل جوان بسيار ارزشمند است. يکي از اعتقادات من اين است که نسل جوان اگر دور از فرهنگ دفاع مقدس باشد مشکلات عديده‌اي در آينده پيدا مي کند . همان طور که علم و درس بچه ها براي ما مهم است، ترويج فرهنگ دفاع مقدس هم بايد به همان اندازه مهم باشد تا بفهميم و درک کنيم، اين ضامن بقاي مملکت و فرهنگ ماست.
دکتر تکلو در ادامه افزود: به عقيده من قطعا ما بايد نمايشگاهي مختص دفاع مقدس برپا کنيم، اگر ما روي اين کار سرمايه گذاري کنيم منافع آن شايد از اين نمايشگاه هم بيشتر باشد.
وي در پايان گفت: دولت بايد از ناشران حمايت کند تا کتاب ها را ارزان تر ارائه دهند، بعضي از کتاب ها را مطالعه کردم بسيار خوب بودند اما قيمت ها کمي بالا بود چون ممکن است خيلي از افراد دوست داشته باشند اين کتاب ها را بخوانند اما به جهت قدرت مالي نتوانند خريداري کنند. از آنجا که ما مي خواهيم فرهنگ شهدا، دفاع مقدس، فرهنگ دفاع از کيان و شرف و آبروي مملکت را اشاعه دهيم بايد هزينه هايي را متحمل شويم و آن اين است که دولت اين ناشران را در همه زمينه‌ها حمايت کند.
*به دنبال موضوعي کردن نمايشگاه
کمالي نژاد مديرکميته ناشران داخلي در اين زمينه مي گويد: در حال حاضر ظرفيت ناشران داخلي که رو به افزايش است بهتر است حوزه هاي دين، ادبيات پايداري و دفاع مقدس را نيز از ناشران عمومي جدا کنيم تا مخاطبان آنان دچار سردر گمي نشوند. ما بايد به سمت موضوعي کردن نمايشگاه برويم. در حال حاضر بيش از دو هزار و 500 ناشر در بخش داخلي هستند که عمده ناشران در حوزه ناشران عمومي بعد ناشران دانشگاهي و کودک و نوجوان فعاليت مي کنند.حوزه دفاع مقدس نيز يکي از عرصه هاي فعال نمايشگاه است که در حدود 65 ناشر در اين حوزه آثار خود را به نمايش گذاشته اند.

 


بهروز کمالي
ميدان مشق قلب ما بچه هاي جنگ نديده نسل چهار، جاي توست! شايد براي همين است که نام تو را نه در بين سرافرازان سپاه ديديم و نه در بين دلاوران ارتش.
چقدر خوب است که تو براي مايي! نه براي هيچ جاي ديگر...
وقتي که خيابان خيام به خيابان امام خميني مي رسد؛ تو را مي‌بينيم و زمزمه ديگران را. و چقدر عجيب است که آنها با ديدن اين قامت افراشته و چشمان نافذ، نگاهي از سر احترام مي کنند و تو را به لبنان نسبت مي دهند!
البته سيد جان! دوست تو از لبنان آمده بود و شايد براي همين تو را هم به آن ديار منسوب مي کنند! چمران را مي گويم. او که تا بود، تو در کنار او بودي و با هم و به طور منظم، فرماندهي جنگ هاي نامنظم را به عهده داشتيد! چمران هم مثل تو، مال اين دنيا نبود. چمران هم اين قفس استخواني را دوست نداشت. آن قدر روحش بزرگ بود که اين کالبد خاکي، طاق تحملش را ديگر نداشت و بالاخره آزادش کرد...
تو هم بزرگ بودي. آوازه جوانمردي ات آن قدر پيچيده بود که اهالي خيابان تختي به وجودت افتخار مي کردند و ريش سفيدان مسجد پنبه چي به احترامت صلوات مي فرستادند و پهلوانان زورخانه، با آوردن نامت، زنگ زورخانه را مي نواختند.
شنيده ام در زورخانه به جاي بلند کردن ميل چوبي ساده، ميل‌هايي که ته آن سرب ريخته بودي را به راحتي در هوا تاب مي دادي و با مهارت آنها را مي گرفتي! خيلي چيزها شنيده ام! مثلاً شنيده ام آن قدرزيبا بودي که عکس تو، روي مجلات خودنمايي مي کرد! البته گويا فقط ظاهر زيبايت اين همه شيفته نداشت! شنيده ام آن قدر صداي حزين و گرم و بي رقيبي داشتي که زمان خواندن دعا در جبهه، رزمنده هاي جبهه ها و محور هاي ديگر به سختي خودشان را مي رساندند تا از اين جذبه داوودي بي بهره نمانند!
شايد ما تو را نديده باشيم... شايد صداي تو را نشنيده باشيم... شايد جوانمردي ات در دستگيري از مستمندان و کارهاي خارق العاده ات در زورخانه را نديده باشيم... اما وقتي چهره پرکشش و نگاه ماندگارت را روي بلندترين ساختمان خيابان خيام مي بينيم؛ دلمان هوايت را مي کند.
دلمان مي خواهد همه بدانند سيد مجتبي هاشمي، اهل همين جنوب شهر تهران است نه يکي از خيابان هاي شيک در بيروت و لبنان!
دلمان مي خواهد مثل همه شهدا و فرماندهان جنگ، براي تو نيز يادواره برگزار کنند. دلمان مي خواهد براي هم نسلي هاي تو بگوييم، چه گوهري را در کنار خود داشته اند و با چه دردانه اي هم نفس بوده اند ...
دلمان مي خواهد تو براي ما باشي و ما با تو از همه دلتنگي هاي اين همه سال را بگوييم. اين همه سال دوري از حال و هواي لطيف دوراني که تو با خون پاکت جاودانش کردي...
تو در قلب مايي. همان قلبي که مي داني عرش خداست. همان قلبي که وقتي جمله خميني کبير را در وصف تو مي خواند، انگار صحن و سرايش را چراغاني مي کنند و شيريني و شربت پخش مي کنند:
«سلام مرا به آقاي سيد مجتبي هاشمي (فرمانده عملياتي فدائيان اسلام) برسانيد و بگوييد از آقايان وصف زحمات و رشادت‌هاي شما را بارها شنيده‌ام. خلوص شما و همه رزمندگان در حال نبرد با متجاوزين براي من که شماها را فرزندان خود مي‌دانم باعث مباهات و افتخار است. بنده همه رزمندگان اسلام را دعا مي‌کنم.»
تودر قلب مايي. همان قلبي که عشق تو به امام را مي فهمد. شايد نه تمام ابعادش را، ولي بالاخره عشق است ديگر!
مي فهمد که اگر تو مي گويي: " من وتمام سربازان جان بر کف امام به فداي يک تار موي شما، بدانيد که تا ما در سنگر نبرد هستيم هيچ نامردي نمي تواند از شماحتي يک قطره اشک بگيرد" يعني چه...
سيدجان!
تو هميشه گمنام بودي... وقتي دلمان براي چمران تنگ مي شود و خودمان را مهمان خانه سه رنگش مي کنيم، ناخودآگاه دلمان يادت مي کند و بعد از موحد دانش، يک رديف جلوتر براي عرض ادب خدمت مي رسيم. مي بيني! جاي تو در کنار بزرگان است! چون بزرگي و از تبار بزرگان...
دلمان هوايت را کرده...
دلمان مي خواهد مثل تو باشيم...
دلمان مي خواهد دعا کنيم... دعا کنيم که شبيه تو باشيم و ...

 


يك جوان دانشجوى كم‌سال با يك مجموعه‌ى معدودى كه خودش اسم آن را گذاشته تيپ - صد نفر آدم يك تيپند؟! صد و پنجاه نفر آدم يك تيپند؟! او خودش مي گويد تيپ! - ميرود به غرب كشور يا جنوب، با اين تيپ مؤمن و مخلص، در مقابل جبهه‌ى دشمن با يك واحد رزمىِ مجهز و يك فرماندهىِ سابقه‌دار مي جنگد. اين ابزارى ندارد، جز همين ابزارهاى ابتدائى، اما او به برترين ابزارها مجهز است؛ اين تجربه‌ى فرماندهى ندارد، اما او به قدر عمر اين، فرماندهى كرده. اينها در مقابل هم قرار مي گيرند، اين بر او غلبه پيدا مي كند؛ تانك او را مصادره مي كند، امكانات او را مصادره مي كند، پيروز برمي‌گردد. اين جز با خودسازى به وجود مى‌آيد. بدون خودسازى نمي شود وارد اين ميدانها شد.
 بعضى‌ها مي ترسيدند. بعضى‌ها از پيش قضاوت مي كردند كه نمي‌شود - اصلاً مي گفتند نمي‌شود - هرجا هم حضور بسيجى بود، مخالفت مي كردند. من مي‌ديدم مردان مؤمنِ باصلاحيتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال مي‌كنند از اين كه مجموعه‌ى بسيج با آنها و همراه آنها باشد؛ اين را من خودم در دوران جنگ مكرر ديدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشى اصرار داشت كه مجموعه‌ى بسيجى با او همراه باشند؛ دوست مي داشت، استقبال مي كرد؛ اينجا در تهران يك عده‌اى نشسته بودند، نق مي زدند كه آقا چرا اينها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را كردند؟ از حضور بسيجى ناراحت بودند. چون اميد نداشتند، مأيوس بودند، مي‌گفتند نمي شود كارى كرد؛ اما وقتى كه وارد شدند، ديدند اين ورود، اميدآفرين است؛ همه‌ى اين استعدادها را جوشش مي دهد.
 خود حضور بسيجى در عرصه‌ى نبرد، به او يك نورانيتى مي بخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس مي گفتند فلانى نور بالا مي زند، روشن است؛ يعنى بزودى شهيد خواهد شد. اين نورانيتِ حضور بسيجى بود؛ اين را من خودم مشاهده كردم؛ نه يك بار و دو بار. يك موردى كه مربوط به همين استان شماست، بد نيست عرض كنم. يك سرگرد ارتشى كه بعد ما فهميديم ايشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمى - به ميل خود، به صورت بسيجى آمده بود در مجموعه‌ى گروه شهيد چمران، آنجا فعاليت مي كرد. بنده مكرراً او را مي ديدم؛ مى‌آمد، مي رفت. يك شبى با مرحوم چمران نشسته بوديم راجع به مسائل جبهه و كارهائى كه فردا داشتيم، صحبت مي كرديم؛ در باز شد، همين شهيد رستمى وارد شد. چند روزى بود من او را نديده بودم. ديدم سرتاپايش گل‌آلود است؛ اين پوتينها گل‌آلود، بدنش خاك‌آلود، صورتش خسته، ريشش بلند؛ اما چهره را كه نگاه كردم، ديدم مثل ماه مي درخشد؛ نورانى بود. روزهاى قبل، من اين حالت را در او نديده بودم. رفته بود در يك منطقه‌ى عملياتى، آنجا فعاليت زيادى كرده بود؛ حالا آمده بود، مي خواست گزارش بدهد. او بعد از چندى هم به شهادت رسيد. ارتشى بود، اما آمده بود بسيجى وارد ميدان شده بود؛ فعاليت مي‌كرد، مجاهدت مي كرد، حضور فداكارانه داشت - در همان مجموعه‌ى بسيجىِ شهيد چمران - بعد هم به شهادت رسيد. اين نورانيت را خيلى‌ها ديدند؛ ما هم ديديم، ديگران هم بيشتر از ما ديدند. اين ناشى از همان حضور فوق‌العاده است.
از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالى‌ 24/?/1391

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10