(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 - شماره 20495

شاه کليد انگليسي (فصل چهارم/3)
ورود «ريچارد فراي» از لندن به تهران در سال 1330
ايدئولوگ انگليسيِ «مکتب ايراني»























پرفسور گريگوري، همسر «الگا ديويدسن» (نفر وسط) در کنار «صادق خرازي» (از ديپلمات‌هاي نزديک به هاشمي رفسنجاني) و «سيدمحمد خاتمي»، 20 شهريور 1385، ضيافت بلوط سبز در بوستون آمريکا.

خاتمي به همراه «صادق خرازي» که با کروات در «ضيافت بلوط سبز» حاضر شده بود، با رابطان برجسته آمريکا و انگليس از جمله «ريچارد فراي» ملاقات و گفت‌وگو کرد. فراي سال 1372 اولين بار در دولت هاشمي رفسنجاني و با مساعدت «عطاالله مهاجراني» (معاون حقوقي- پارلماني رئيس جمهور وقت) توانست به ايران بازگردد. دولت کارگزاران همچنين بسترهاي بازگشت و نفوذ دستياران «ريچارد فراي» را نيز به کشور فراهم ساخت. براي نمونه «هوشنگ اميراحمدي» (دلال رابطه با آمريکا) و همکار فراي در «گروه تماس نيوجرسي» به تهران بازگشت. ردپاي اين تيم مشکوک امنيتي CIA و MI6 به دولت هاشمي رفسنجاني مي‌رسد. «صادق خرازي» نيز در کنار مهاجراني از واسطه‌هاي برجسته تعامل با آمريکا و انگليس بود و همچنان نيز يکي از تئوريسين‌هاي سياست خارجي اردوگاه اصلاحات به شمار مي‌رود و چندي پيش مذاکرات ومصاحبه پر سر و صداي او با «اکبر هاشمي رفسنجاني» درباره لزوم «رابطه با آمريکا» منتشر شد.

تماس‌هاي ريچارد فراي با ايران از طريق ايستگاه CIA در لندن از سال 1330 در حال شکل‌گيري بود.90 پيش از فراي، استادش پرفسور آرتور پوپ به دعوت حسين علاء نخست‌وزير وقت براي هدايت فرهنگي و هنري حکومت پهلوي اول از سال 1304 در تهران و شيراز اقامت داشت91 و به دليل تئوري‌پردازي و تبارسازي براي فرهنگ باستاني- پادشاهي ايران نفوذ فراواني روي رضاخان يافت.92 پرفسور پوپ طي 40 سال در پوشش مورخ هنرهاي باستاني ايران و باستان‌شناس يک مافياي انگليسي- آمريکايي قاچاق عتيقه‌هاي قيمتي ايران را شکل داد که ريچارد فراي جوان نيز به آن پيوست.93
اولين سفر فراي به ايران از مبداء «انگليس» انجام شد. او سال 1330 در با يک ماشين لندرور ابتدا از لندن به بغداد آمد و سپس راهي تهران گشت. در اين سفر، فراي با سناتور پرويز ناتل خانلري وزير فرهنگ کابينه علم، صادق چوبک و صادق هدايت در کافه لاله‌زار ملاقات کرد.94 روابطش با سناتور خانلري به سرعت گرم شد و کمک‌ها و منابعي را براي انتشار مجله سخن در اختيار او گذاشت،95 اما ماموريت اصلي‌ فراي ديدار با محمدرضا پهلوي بود که يک سال از ازدواجش با ثريا مي‌گذشت.96 در آن زمان خطر کودتاي حزب توده و اقتدار کمونيست‌هاي روسي بر ايران از دغدغه‌هاي مهم دولتمردان آمريکا به شمار مي‌رفت و مذاکرات فراي با شاه جوان نيز حول اين محور مي‌گشت.97 او از رهبران شبکه انگليسي بدامن در کودتاي آژاکس بود و چندين بار با دکتر محمد مصدق نخست‌وزير وقت درباره خطر روس‌ها ملاقات و رايزني کرد.98 مذاکرات فراي و مصدق به تدريج از علائق و ماموريت اصليِ فراي در ايران پرده برداشت. فراي در اين دوره کوشيد روابطش را با مشاوران نزديک دکتر مصدق نزديک‌تر کند. مرحوم علي‌اکبر دهخدا دايره‌المعارف نويس برجسته ايراني يکي از اين افراد بود و فراي گاهي به منزلش مي‌رفت تا درباره تاريخ ايران و انقلاب مشروطه با هم گپ بزنند.99 معلومات وسيع يک آمريکايي درباره ايران مي‌توانست براي يک دانشمند جذاب باشد، اما فراي مي‌خواست تا رابطه‌اش با مرحوم دهخدا را به کانال ويژه‌اي براي اثرگذاري روي ديدگاه‌هاي نخست‌وزير تبديل کند.100 او تا حدي پيش رفت و در روزهاي بحراني منتهي به کودتاي 28 مرداد 1332 دهخدا نزد او از احتمال دسيسه انگليسي‌ها براي سرنگوني دولت مصدق ابراز نگراني کرد.101 راه‌حل فراي شگفت‌انگيز بود و بعدها به نظريه بنيادين او درباره «رابطه ايران و غرب» تبديل شد. فراي به دهخدا «پيشنهاد سازش با انگليس» را داد و در دهه 1360 نيز صراحتاً از آن دفاع کرد:
فکر مي‌کنم اگر آن‌ها به انگليس امتيازات خوبي مي‌دادند، خيلي از مصيبت‌ها به سر ايران نمي‌آمد‌!102
































ريچارد فراي (تئوريسين مکتب ايراني و معروف‌ترين ايران‌شناس CIA) در کنار رئيس جمهور احمدي‌نژاد؛ 6 بهمن 1386، تهران.

فضلی نژاد: ريچارد فراي کوشيد تا در هر 3 دولت کارگزاران، اصلاحات و احمدي‌نژاد با استفاده از همه ظرفيت‌ها و اهرم‌هاي شبکه گسترده‌اش در ايران (که 50 سال قدمت داشت) يک «بحران گفتماني» ايجاد کند. براي اين کار فراي و اميراحمدي در دولت هاشمي رفسنجاني با استفاده از روابط‌شان با دولتمردان حزب کارگزاران يک پروژه «جمع‌آوري اطلاعات» را پيش بردند، اما با هوشياري «وزارت اطلاعات» اين پروژه کشف شد و حتي اسناد آن در برنامه تلويزيوني هويت به روي آنتن رفت. تئوريسين مکتب ايراني از بهمن 1384 توانست با «حلقه انحرافي» ارتباطات نزديکي برقرار کند، اما مکاتبات او با شخص رئيس جمهور از شهريور 1386 آغاز شد و احمدي‌نژاد در انتهاي پاسخ به نامه فراي دعا کرد موانع ارتباط با آمريکا برداشته شود! در زمستان 1386 نيز «ريچارد فراي» موفق شد تا احمدي‌نژاد را ملاقات کند و از رهگذر اين تماس‌ها، مرداد 1389 «مکتب ايراني» از سوي «اسفنديار رحيم مشايي» به عنوان ايدئولوژي رسمي دولت معرفي شد. در واقع، شبکه جاسوسي آکادميک انگليس و آمريکا که از رهگذر سياست‌هاي دولت هاشمي در ايران رشد کردند، توانستند به کمک حلقه انحرافي، گفتمان اصيل رئيس جمهور را تغيير دهند.

فراي يکي از هواداران سرسخت منافع انگليس در ايران شناخته مي‌شد؛ يک آمريکايي در ميان انگليسي‌ها. وقتي يک‌بار ريچارد فراي همراه سفير انگلستان و پژوهشگران دانشگاه کمبريج لندن براي ارائه گزارش کار تاليفِ «تاريخ ايران باستان» به ديدار محمدرضا پهلوي در کاخ نياوران رفت، اين نکته تعجب ضمني شاه را برانگيخت.103 شاه با خنده به فراي گفت چگونه است که:
يک دغدغه انگليسي براي تاريخ ايران، يک ارگان بريتانيايي و يک سرپرست آمريکايي!104
راز ماجرا اتفاقاً همين جا بود. او از ابتداي حضورش در ايران براي صورتبندي و ارائه نظريه‌اي کار کرد که آن را «دغدغة انگليسي‌» مي‌دانستند و فراي براي اولين‌بار به اين دغدغه، شکلِ يک «نظريه تاريخي» را داد. اين ايران‌شناس آمريکايي، بن‌ماية فکر انگليسي درباره تاريخ ايران را به روشني توضيح داد و حتي براي اثبات فرضيه‌هاي آن به جعل شواهد تاريخي بسياري دست زد. مقدمات فرضيه فراي، ظاهري فريبنده داشت و ورود اسلام به ايران را يک «عصر طلايي» جلوه مي‌داد. فراي مي‌گويد به يک دليل «حمله اعراب» به ايران را بايد يک «عصر طلايي» ناميد، چون به «ايراني‌شدن» مکتب اسلام انجاميد.105 بنابراين، سرشتِ فرضيه چيز ديگري بود و از قضاء ريچارد فراي خودش اين ظاهر فريبنده را کنار زده است. فراي در رساله ميراث ايران نتيجه آميختگيِ فکر انگليسيِ «باستان‌گرايي» با عناصر اسلام را فرصت خوبي براي ترکيب «ريشه‌هاي انقلابي» دين با «خصلت‌هاي محافظه‌کارانه ملي» مي‌داند106 و به گمانش، اين آميختگي به مرور زمان ماهيتِ اصول‌گراي مکتب پيامبر(ص) را تغيير مي‌دهد. سازگاري عناصر اصلي اسلام با سنت‌هاي ايراني به تولد يک مکتب انگليسي جديدِ «ميانه‌رو» مي‌انجامد که همان «مکتب ايراني» است.107 به نظر انگليسي‌ها، اين نتيجة قابل قبولي از کارکردِ «مکتب ايراني» به شمار مي‌رفت و ارزش سرمايه‌گذاري را داشت، زيرا نتيجه آميختگي و سازگاريِ «سنت ديني» با «سنت باستاني» به خروج باورهاي اصيل اسلام از متن زندگي مردم منتهي مي‌شد؛ دقيقاً همان هدفي که انگليسي‌ها سال‌ها در ايران تعقيب مي‌کردند.108
فراي کار خود را براي عرضة يک «قرائت ايراني از شيعه» بسيار زود کليد زد و هدفش را مشخصاً «دگرگون کردن سرچشمه‌هاي ديني» در ايران اعلام کرد.109 او در ديباچه کتاب عصر زرين فرهنگ ايران به صراحت نوشت «بايد اين نظريه اسلامي را که همه چيز براي مسلمانان با پيامبر اسلام آغاز مي‌شود، دگرگون ساخت» و آنان را به «فرهنگ ايران باستان» بازگرداند110 چون ايرانيان از عصر ساسانيان وارث تمدن شرق بودند.111 براي رسيدن به اين هدف، روايت‌هاي مجعول تاريخ‌دانان انگليسي از اوضاع و احوال ايران به عنوان مستندات قطعي، شاهد دروغين قرار ‌گرفت و اين‌چنين، داستان انگليسي‌ها از تاريخ ايران به عنوان ستون اصلي نظريه «مکتب ايراني» قلمداد گشت. ريچارد فراي برهمين اساس مي‌گفت «حقيقت آن است که ايرانيان اسلام را نپذيرفتند، بلکه با روحيه محافظه‌کار خود آن را ايراني کردند.»112 براي شرح اين روند، فراي عنوان «اسلام ايراني» را جعل کرد و آن را محصول امتزاج با «سنت‌هاي باستاني» دانست.113 در اين داستان انگليسي، فراي حکومت صفويان را بيشتر از آنکه برخاسته از اسلام بداند، بر «سنتِ هخامنشي کوروش» و «آئين‌هاي ساساني» استوار مي‌داند114 و مراد و منظور خود را نيز از اين سنت‌هاي باستاني مانند «فرقه ميترائيسم» (آئين مهر) که در «مکتب ايراني» با اسلام آميخته‌اند، روشن و شيوا شرح مي‌دهد.
ريچارد فراي در «مکتب ايراني» صورتي تاريخي از نظريه «ملي‌گرايي اشراقي» را ترسيم مي‌کند که مخرج مشترکي از ريشه‌هاي ناسيوناليستي و آئين‌هاي صوفيانة شرقي است؛ نظريه‌اي که تيرماه 1386 ريچارد رورتي (فيلسوف مشهور CIA) در واپسين روزهاي زندگي‌اش با ترکيب «اشراق‌گرايي اسلامي» با «دموکراسي ميهن‌پرستانه» صورتي جديد از آن را عرضه کرد و بسيار سريع نيز به ادبيات رسميِ محمود احمدي‌نژاد راه يافت. فراي و بسياري از تاريخ‌دانان يهودي ديگر، «فرقه ميترائيسم» (آئين مِهرپرستي) را نمونه برجستة بازگشت به سنت‌ باستاني ايران و از پايه‌هاي اشراقيِ «مکتب ايراني» مي‌دانند. ميترائيسم يک باور شرک‌‌آلودِ رازآميز برپايه پرستش «ايزد ايران باستان» (مهر/ ميترا) و خداي خورشيد، عدالت، پيمان و جنگ است. سلسله درجات فرقه ميترائيسم، «پله‌هاي تشرف در دين مهر» و «درجات هفت‌گانة مهرپرستي» نام دارد. فراماسونر‌ها دلبستگي زيادي به اين فرقه دارند و براي همين، برخي آداب ميان فراماسونري و ميترائيسم مشترک است. وانگهي، ماهيتِ بسياري از فرقه‌هاي صوفي‌گري در ايران با عقايد ميترائيسم به عنوان «دين مهر» پيوند خورده است و مورخان انگليسي رواج اصطلاحات ميترائيسم مانند «مهراب» در شعر عرفاني و ادبياتِ سلسله صوفيه را نشانه چنين پيوندهايي معرفي مي‌کنند.






















«ريچارد فراي»، مرداد 1389 در خانه اهدايي رئيس جمهور احمدي‌نژاد در شهر اصفهان به همراه مقامات استانداري.
 فراي که از دريافت يک بناي برجسته ميراث فرهنگي به عنوان خانه شخصي‌اش براي زندگي در اصفهان غافلگير شده،‌در مصاحبه با واحد مرکزي خبر قهقهه مي‌زند و نخورده مست است!

فراي براي شرح «مکتب ايراني» در انجمن ايران و آمريکا سخنراني مي‌کرد. او در نظريه‌اش عملاً کل «سنت پيامبر» را معادل با «آداب بدوي» مي‌گيرد و بدين‌ترتيب، يکي از 4 ستون معرفتيِ اسلام ناب را فرو مي‌ريزد تا راه براي نفوذ «باورهاي فرقه‌اي» به حوزه «سبک زندگي ديني» راحت‌تر گشوده شود. وانگهي، در ديباچه کتاب عصر زرين فرهنگ ايران با تاکيد نوشت که بايد باور عمومي ايرانيان به مرجعيتِ تاريخ اسلام را دگرگون کرد و بي‌ترديد ارجاع «مکتب ايراني» به آداب و باورهاي فرقه‌هاي باستاني و صوفي، تلاشي براي همين دگرگوني‌ است. اين التقاط، ترفند روش‌شناختيِ «مکتب ايراني» براي «انحراف» مسلمانان از «اسلام ناب» است. حسين شريعتمداري در تبيين مغالطه‌هاي اين پروژه انگليسي و فرمول کليدي «انتقال مفاهيم به ميدان‌هاي غيرقابل تعريف» مي‌نويسد:
يكي از شگردهاي شناخته شده دشمن براي «تحريف» مفاهيم و آموزه‌هاي اسلامي، انتقال واژه‌هاي شناخته شده از «ميدان‌هاي قابل تعريف» به «بسترها و ميدان‌هاي غيرقابل تعريف» است. به عنوان مثال «مكتب اسلام» تعريف شناخته شده‌اي دارد، ولي اگر به جاي آن از «مكتب ايراني» استفاده شود ديگر نمي‌توان تعريف مشخص و به قول اهل منطق، «تعريف جامع و مانعي» براي آن ارائه كرد. كدام ايران؟ ايران هخامنشي؟ ساساني؟ پهلوي؟ قاجاري؟ كدام ويژگي ايران؟ «ريچارد رورتي» و «ريچارد فراي» با همين انگيزه جايگزيني «مكتب ايراني» به جاي «مكتب اسلام» را توصيه مي كنند.115
پروژه انگليسيِ «ملي‌گرايي اشراقي» در ترکيه نيز کليد خورد و نتيجه آن را ظهور «اسلام ترکي» و شکل تکوين‌يافته معاصر آن يعني «اسلام آناتولي» (به رهبري فتح‌الله گولن) مي‌دانند. همان‌طور که بعدها ريچارد رورتي با ارائه آخرين نسخه اين تئوري براي ايران گفت «مکتب ايراني» يک «پادزهر» موثر عليه اسلام اصول‌گرا ارزيابي مي‌شود؛ اسلامي که ريشه‌هاي جهادي آن ريشه در وحي و سنت پيامبر دارد و با ترويج اين قرائت رو به انحطاط مي‌رود.
* براي مطالعه ارجاعات، اسناد، منابع و پانوشت‌هاي پاورقي به کتاب «شاه‌کليد انگليسي» (جلد 50 مجموعه نيمه پنهان) نوشته پيام فضلي‌نژاد که در آينده نزديک توسط «دفتر پژوهش‌هاي موسسه کيهان» منتشر مي‌شود، مراجعه فرمائيد.



(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10