عليرضا طلابي مردمسالاري، پسته نيست اما ميتواند مثل پسته، مغزدار يا پوک
باشد. درخت هم نيست اما ميتواند مثل يک درخت، در صورت مواظبت، پربار؛ يا در صورت
رهاشدگي و آفتزدگي، بيبر و فاسد شود. انتخابات هدف نيست، مقدمه و فرايندي است
براي مواظبت از اين درخت، تا کساني که انتخاب ميشوند به مراحل داشت و برداشت اين
درخت کمک کنند و نه آنکه خود آفتي و شتهاي شوند، چسبيده بر تنه اين درخت. لذا
انتخابات پروسهاي است براي کاشت و داشت و برداشت درخت تنومند مردمسالاري. ايستگاهي
است براي تجديدقوا و سوختگيري و جايي است در مسير، براي رفع خستگي، توان بخشي و
آچارکشي قطار مسئوليت. از اين منظر انتخابات حق مردم است براي پربار ساختن درخت
مردمسالاري... قضيه آنجا مهمتر و حساستر ميشود که درخت سرسبز مردمسالاري ما،
ديني هم باشد و در اوايل راه براي ميوه دادن و هدر نرفتن، خونهايي که به پايش ريخته
شد و زحمات فراواني برايش کشيده شد. انتخابات متعددي را برگزار کرديم و در چرخه
مردمسالاري خويش نهالهاي متنوعي را کاشتيم به اميد خوشي دل باغبان و رعيت.
بياييم به درختهايمان که همان دولتها، مجالس و شوراهايمان است خوب نگاه کنيم و
ميوههايشان را به نظاره بنشينيم! براستي با وجود همه مجاهدتها، پيشرفتها و
دستاوردهاي مثبت، آيا در همان حد و اندازهاي که توقع داشتيم يا هزينه داديم ثمر
دادهاند، يا دچار آفات و شتهها شدهاند و ميوههايي ضعيف يا پوک تحويلمان
دادهاند. هرگز قصدي براي نگرانسازي يا نااميدي نيست اما نميتوان رنجهاي رهبري و
اين ملت را نديد، تجارب و برخي واقعيات را براحتي ناديده گرفت و بر بال روياها
پرواز کرد. بايد قبول کرد که با وجود اين همه جانفشاني ملت و خون دل خوردنهاي رهبري
و دلسوزان، بسياري از مديران و مسئولان و نخبگان در حد و اندازههاي اين ملت و
آرمانهاي انقلاب عمل نکردند و از اين پس به جاي قهر و ناز و مظلومنماييهاي نخنما
شده و رفتارهاي طلبکارانه بايد در جبران کاستيها، تحليلهاي وارونه و کمکاريهاي
خود بکوشند. بايد قبول کرد که مردمسالاري راه و رسم خودش را دارد چه رسد به مردم
سالاري ديني. گرچه خوشايندمان نيست اما اگر بخواهيم واضحتر اين موضوع را
بشکافيم چارهاي جز يادآوري حوادث تلخ و فرصتسوز دو دهه گذشته در حوزه تمرين
مردمسالاري و دولتسازي در ميدان انتخابات نداريم. و چون پرداختن به همه آنها تکرار
مکررات است، به عصاره و خلاصه آن اشارتي ميکنيم. آنجا که برخي اشتباهات، توهمات،
زيادهخواهيها و تحليلهاي اشتباه و از روي هوس و برخي تخريبها و بداخلاقيها، در
ميدان انتخابات 88، به فتنه و انحراف ختم شد و جالب اينکه هنوز هم سياست فرار به
جلو و طلبکاري اين دو لبه قيچي در قيافه حق به جانب گرفتن، مظلومنمايي و به زحمت
انداختن مردم و متهم ساختن نظام جمهوري اسلامي و بهانه دادن به اردوگاه دشمنان يا
همان پيش قراولان و مبلغان مردمسالاري پوک و توخالي، ادامه دارد. فراموش نکنيم
از بنمايههاي شکلگيري فتنه 88 چيزي نبود جز تصادم دو نگاه ناسالم به قدرت. يکي
نگاهي که قدرت را حق از دست رفته خودش ميدانست که به هر قيمتي بايد آن را بازيابي
ميکرد. و ديگري نگاهي که قدرت را طعمهاي به دست آمده ميدانست که به هر قيمتي
ميبايست آن را حفظ کرد و استمرار بخشيد! و در اين ميان آنچه شنيده نميشد نداي
رهبري بود و آنچه ديده نميشد منافع ملي. عوامل نگاه اول خيلي زود و به صورتي
آماتوري با نمايش رفتارهاي هيجاني و دور از شئون انقلاب اسلامي، قافيه را به عوامل
نگاه دوم واگذار کردند و به نوعي سوختند يا نيمسوز شدند. اما عوامل نگاه دوم يا
اصحاب انحراف طولي نکشيد که در گرداب طمع و توهم اراده معطوف به حفظ و استمرار قدرت
گرفتار شدند و قبل از پايان دوره قانوني خود با گفتارها و رفتارهاي عجولانه و تحت
تأثير و تحريک عوامل ميداني و بيروني، در آتش خودساخته گرفتار شدند. و در اين ميان
ملت ماندهاند و نظام و راهي پر اميد. اما اين، نه پايان يک راه بلکه ميانه راهي
است براي تحقق تجربه واقعي مردمسالاري ديني و شکلگيري دولتي که حقوق و منافع ملت
و آرمانهاي انقلاب اسلامي را نه در حرف و شعار، بلکه در عمل رعايت کند. متاسفانه
دولتهاي ايراني به رغم همه زحماتي که کشيدند و دستاوردهايي که داشتند، در پيمايش
مسير مردمسالاري ديني و در ميانههاي راه خويش دچار اشتباهات استراتژيک و راهبردي
شدند و در حد توقعات، شعارها و آرمانهاي انقلاب اسلامي و رهنمودهاي امام راحل(ره)
و رهبر معظم انقلاب (حفظهالله) عمل نکردند و زحمات و فشارهايي را براي نظام و ملت
باعث شدند. اما اينها نيز تجربهاي بود از تجارب تلخ و شيرين اين مسير. ميگويند
آدمها را بايد در هم خانگي و سفر شناخت و ملت ايران خيليها را خيلي خوب در اين
مسير شناخته است. متاسفانه برخيها همخانه و همسفر خوبي نبودهاند اما ميتوان
اميد داشت که بيش از اين براي اهل اين خانه و مسافرين اين قطار زحمت و سختي
نيافرينند. بادست برداشتن از هوسپرستي، به داد ملت برسند و با برنامه، همدلي و
ايثار، به رفع موانع و مشکلات کمک کنند. انشاءالله در پس صلابت نظام و هوشياري و
مقاومت ملت، مسير صعب اما پرهيجان تحقق مردمسالاري ديني تحت حاکميت اسلام ناب
محمدي(ص)، با اقتدار پيموده خواهد شد. اما نکته مهيج اينجاست : استمرار مسير
تکاملي مردمسالاري ديني و بازتوليد قدرت دولت سالم در دايره انتخابات. آنجا که
دشمن و عوامل داخلي آن دست به دست هم داده بودند تا درخت مردمسالاري ما را از درون
پوک و توخالي کنند، مردم را نااميد و يک مردمسالاري بدلي و تقلبي را بر ما تحميل
کنند، اما خود خاکستر شدند و عجيبتر آن که هنوز در پي تجديد اميد و هوس واهي خويش
با بهرهگيري از عناصر اين خاکسترند! آيا حواس جمع ملت، اين اجازه را به آنها خواهد
داد؟ پاسخ روشن است. هرگز!
|