(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 13 خرداد 1392 - شماره 20509

منشور رسانه ملي در گفتار امام خميني(ره)
صداوسيما؛ دانشگاه عمومي، رسانه مردم انقلابي
نسبت سينماي ايران با انديشه هاي امام خميني(ره)
تردد ميان آفتاب و تاريکي
تحليل شصت و ششمين جشنواره فيلم کن در گفت وگو با سعيد مستغاثي
هياهوي بسيار به خاطر يک مشت دلار
درباره برنامه پايش
شفاف سازي اقتصادي به روايت سيما
   


صدا و سيما بين رسانه هاي عمومي كشور، به خاطر حضور گسترده، مؤثر و فراگيرش از اهميت بسزايي برخوردار است. به همين دليل هم همواره در نگاه امام خميني(ره) نوعي دغدغه و نگراني نسبت به اين دستگاه عظيم ديده مي شود. ارائه و انعكاس مسايل بر سير اسلام، لزوم ارزش دادن به مردم و نظارت بر خير و شر كارها، پرهيز از تقليد از غرب، تعبير دانشگاه عمومي و نظارت بر فيلم ها ازجمله شاخص هايي هستند که در گفتارهاي امام راحل درباره صداوسيما قابل بررسي است.
از جمله اينکه فرموده بودند:
«از اوّلي كه راديو و تلويزيون در اختيار جمهوري اسلامي واقع شد، راجع به آن نگراني داشتم. براي اين كه اين سازماني است كه اگر خوب باشد، مملكت ما خوب مي شود و اگر فاسد باشد، ممكن است كه بسيار فساد ايجاد كند. از اين جهت تذكراتي بايد به شما بدهم. يكي اين كه اين دستگاه راديو و تلويزيون كه در خانه هاي حتي روستاها، در همه جا نفوذ دارد، اگر صددرصد اسلامي نشود، معنايش اين است كه اسلام در ايران پياده نشده است. اگر بنا باشد، راديو و تلويزيون در خدمت دسته اي و يا گروهي كه منحرف هستند و اعوجاج دارند، قرار داده بشود، ممكن است كه سرتاسر مملكت را به فساد بكشد. از اين جهت شما موظفيد، هم وظيفه شرعي و هم وظيفه قانوني داريد كه دستگاه راديو- تلويزيون را از گروه هايي كه منحرف هستند و يا ارتباط با رژيم سابق داشتند و در خدمت آنها بوده اند، تصفيه كنيد... پافشاري من نسبت به راديو- تلويزيون بيشتر از چيزهاي ديگر است. براي اين كه اين فسادش موجب فساد ملت و جامعه مي شود. براي اين كه چيزي كه در اينجا گفته مي شود، سرتاسر مملكت آن چيز پخش مي شود و انحراف در سطوح مملكت و هم چنين در خارج پيدا مي شود.»
در جاي ديگر امام راحل مي فرمايند:
«بنابراين راديو- تلويزيون از تمام رسانه هايي كه هست، حساس تر است... اين را نه روزنامه مي تواند، نه سينما مي تواند، نه تئاتر مي تواند، نه تبليغات لفظي كه در منابر است، مي تواند، براي اين كه اينها همه شعاعشان محدود است. راديو شعاعش مثل تلويزيون است، لكن فقط سمعي است. تلويزيون هم سمعي است و هم بصري. تبليغات تلويزيون مي تواند از راه سمع مردم را يا تربيت كند يا منهدم كند».
امام راحل(ره) دغدغه هاي فراواني نسبت به رسانه ملي داشتند و در اكثر بيانات خويش به اسلامي كردن اين رسانه در تمام ابعاد تأکيد ويژه داشتند:
«من هميشه از اين راديو و تلويزيون نگراني داشته ام. براي اين كه اين راديو- تلويزيون يك بنگاهي است كه از تمام اين رسانه‌هاي گروهي مهم تر است. براي اين كه در تمام دهات، در تمام شهرستان‌ها، تقريباً عمومي شده است. راديو و تلويزيون هم تقريباً و آناً هر مطلبي واقع مي شود، همه جاي ايران و خارج متوجه مي‌شوند و اين راديو- تلويزيون بايد اصلاح بشود، يعني بايد متحول بشود به يك بنگاه تعليمي، آن هم تعليمات اسلامي و اخباري كه در آنجا گفته مي شود، و بايد برخلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهي بخواهند، توطئه كنند، بيايند در راديو و تلويزيون حرف‌هايي بزنند كه توطئه آميز باشد. البته نه اين كه ما مي گوييم بايد سانسور باشد، ما مي گوئيم بايد برطبق اسلام و ملت باشد.»
خطر انحراف رسانه
خطر رسانه هاي گروهي در صورت انحراف، قابل مقايسه با خطر انحراف در وزارتخانه ها و ادارات نيست. چرا كه مردم غالباً از مسايل آنها به طور كامل مطلع نمي شوند، ولي انعكاس مسائل در رسانه ها، تأثير سريع و فوري دارد. حضرت امام(ره) مي فرمايند:
«قضيه راديو و تلويزيون فرق دارد با قضاياي ديگر و ممكن است، در يك وزارتخانه يك مطلب خلافي بشود، بعد از 10 سال ديگر هم مردم نفهمند، راديو و تلويزيون اگر يك كار خلافي بشود و بخواهد يك چيزي باشد كه برخلاف شرع، برخلاف مسير ملت يك چيزي نمايش داده بشود يا گفته بشود، همان روز اول و ساعت اوّل همه كشور- سرتاسر كشور يك دفعه ملتفت مي شوند كه يك همچو مسئله اي است. از اين جهت، اين دستگاه حساس ترين دستگاهي است كه در مملكت موجود است، يعني از حيث اين كه در راديو و تلويزيون هم چشم مي بيند، هم گوش مي شنود، آن هم در يك سطح وسيع همه جايي و راديو در خارج هم پخش مي شود و همه آنجاهايي كه موجش مي رود، اطلاع برآن پيدا مي‌كنند و اگر خداي نخواسته اين دستگاه يك وقتي نقيصه داشته باشد، يعني بر مسير ملت نباشد، بر مسير اسلام نباشد، اين خطرش بيشتر از اين است كه وزارت مثلاً فلان بر مسير اسلام نباشد. اين وقتي بر مسير اسلام نيست، سرتاسر ايران و بسياري از كشورها مي فهمند به اين كه اين بر مسير اسلام نيست.»
لزوم ارزش دادن به مردم و نظارت بر خير و شر كارها
امام عزيزمان از روز اوّل نهضت نسبت به مردم و ارزش دادن به آنها بسيار حساس بودند و تأكيد فراواني نسبت به آن داشتند.
«آن قدر كه پابرهنه ها به راديو- تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست. واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كرده اند و اين نهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزي ها را به دست آوردند، از قشر بالا كسي در اين مسئله حقي ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شركت داشته ايم، امّا حق با آنهاست. من مدت هاست كه وقتي مي بينم راديو- تلويزيون را هر وقتي بازش مي كنم، از من اسم مي برد، خوشم نمي آيد. ما بايد به مردم ارزش بدهيم، استقلال دهيم و خودمان كنار بايستيم و روي خير و شر كارها نظارت كنيم.»
پرهيز از تقليد از غرب در رسانه ملي
امام راحل(ره) نسبت به تقليد از غرب در تمام ابعاد به شدت حساس بودند و هراز چندگاهي به مسئولان هشدار مي دادند و خطر آن را گوشزد مي كردند.
«من صريحاً مي گويم، ما نمي خواهيم نه غرب و نه شرق از ما تعريف كنند، نمي خواهيم، روشنفكران غرب زده و قلمداران خودفروخته از ما تعريف بكنند. ما مي خواهيم يك مسئله اي را كه اسلام مي فرمايد، عمل بكنيم و براي كشورمان خدمت بكنيم.»
و «بايد كاملاً توجه داشت كه به هيچ وجه ما نبايد مقلد شرق و غرب باشيم، زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو- تلويزيون اسلامي نمي سازد. بايد كاملاً مراقبت كنيد و خوف از گفته ها و نوشته هاي اين روشنفكران غرب زده ابداً نداشته باشيم.»
دانشگاه عمومي
رسانه ها با موقعيت فراگيري كه دارند و به دليل ارتباط همه روزه و مستقيم با اقشار مختلف مردم در جهت گيري و تربيت صحيح آنان نقش مؤثري دارند. به تعبير حضرت امام(ره) از صدا و سيما به عنوان دانشگاه، حكايت از اين نقش ويژه دارد.
«رسانه هاي گروهي به ويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومي مي توانند، خدمت هاي گرانمايه اي را به فرهنگ اسلام و ايران نمايند. بنگاه هايي كه شب و روز، ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعي و بصري دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاي خود و چه صدا و سيما در برنامه ها، نمايشنامه ها، انعكاس هنرها، انتخاب فيلم ها و هنرهاي آموزنده بايد همّت گمارند و بيشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربيت صحيح و تهذيب جامعه وضعيت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگي شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمايشنامه ها به ملّت بياموزند و از هنرهاي بدآموز و مبتذل جلوگيري كنند. ملت عزيز در طول پنجاه سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزنامه هاي تخريب كننده و فاسدكننده نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و راديو- تلويزيون بود كه با برنامه هاي خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده ها غلتانيد و ضررهاي رسانه هاي گروهي از خرابي هاي توپ، تانك ها و سلاح هاي مخرب بالاتر و بدتر است، چه كه ضــررهاي سلاح ها گذرا است و ضررهاي فرهنگي باقي و به نسل هاي بعد انتقال پيدا مي كند ... اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در درازمدّت، كشور را تهديد مي كند و سهل انگاري در اين امور ساده انديشي است.»
نظارت بر فيلم ها
از مهم ترين كاركردهاي رسانه ملي در سطح جامعه نمايش فيلم هاي داخلي و وارداتي است كه از اهميت بسزايي برخوردار است. امام راحل(ره) نسبت به پخش اين فيلم ها و نظارت بر آنها مي گويند:
« كساني كه فيلم درست مي كنند، بايد خيلي دقّت روي آن بشود. يعني ما همه موظفيم به اين كه كاري انجام بدهيم كه موافق با مقصد جمهوري اسلامي كه همان مقاصد اسلامي است، باشد و هيچ خوفي از اين نداشته باشيم كه ما اگر فرض كنيد، فلان فيلم را درست كنيم، به ما مي گويند كه اينها چه هستند. ما بالاخره در اين دنيا الآن معرفي شديم، به يك ملت ارتجاعي و يك ملتي كه تقريباً يك هيولايي از جمهوري اسلامي دارند، درست مي كنند».
از نظر امام راحل(ره) فيلم هاي ايراني مورد مقبولند و نسبت به گسترش اين گونه فيلم ها تأكيد دارند:
« غالباً فيلم هايي كه خود ايراني ها درست مي كنند، به نظر بهتر از ديگران است، مثلاً فيلم گـاو آموزنـده بود. امّــا حـالا اين فيـلم ها بايـد حتــماً از امريكـا يا از اروپـا بيايـد، با يك بي‌بندوباري، تا روشنفكران غربزده شاد شوند. فيلم هايي كه از خارج به ايران مي آيد اكثراً استعماري است. لذا فيلم هاي خارجي استعماري را حذف كنيد، مگر صددرصد صحيح باشد. در هر صورت اين به عهده شما و مسئولين آنجاست.»
يا در جاي ديگري امام عزيزمان به مراقبت در پخش فيلم ها اشاره مي كنند:
«توجّه كنيد كه فيلم ها يك فيلم هاي انحرافي نباشد. فيلم‌هايي نباشد كه مثلاً فرض كنيد، يك منظره هايي كه سابقاً بود و انحرافات براي جوان هاي ما ايجاد مي كرد ... حتي آني كه براي بچه ها نمايش داده مي شود، بايد يك جوري باشد كه اين بچه از اول طوري بار بيايد كه مستقل باشد در فكر. مستقيم باشد و متعهد بار بيايد و همين طور فيلم هاي بالاتر بايد خيلي توجه به آن بشود كه رسيدگي بكنيد، نظارت بكنيد. نگذاريد، دست اشخاصي كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند، اشخاص، بايد به آنها حالي كنيد، اگر نمي‌شود، تصفيه كنيد و اين امر يك امر ضروري و لازم است.»
به اميد روزي که بتوانيم جلوي شهدا و امام سربلند باشيم که توانستيم با بودجه بيت المال، رسانه اي شايسته جمهوري اسلامي ايران داشته باشيم.
ترانه عطا

 


آرش فهيم
امسال هم طبق معمول هرسال، نيمه خرداد، همچون ساير مردم، موسم تجديد بيعت مديران و اهالي سينما با امام خميني(ره) بود. آن ها دو روز قبل –شنبه- در حسينيه جماران حضور يافتند تا وفاداري خود به راه امام راحل را اعلام کنند. به ويژه اينکه مي دانيم –و سينمايي ها بيش از هر کس مي دانند- دم مسيحايي امام بود که به سينماي مرده ايران حيات بخشيد. سينمايي که تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به طور واقعي زنده نبود. اگر معناي زنده بودن را حرکت و پويايي بدانيم، چنين مشخصه اي در سينماي آن دوران ديده نمي شد.
آنان که وضعيت سينما در دوران رژيم پهلوي را به ياد دارند، تأثير شگرف و حيات بخش انقلاب اسلامي و خاصه، فرمانده بزرگ اين انقلاب بر هنر هفتم ايران زمين را بهتر درک مي کنند. سينمايي که به جز موارد بسيار نادر و کم نظير، ابزاري در جهت تخريب فرهنگ و تخدير مردم بود. اين وضعيت در سال هاي 56 و 57 به اوج رسيد و در عمل، سينماي ايران به ورطه مرگ افتاد.
با اين حال، رخداد انقلاب فرصت تازه اي را براي سينما پديد آورد تا بار ديگر بر فراز ويرانه سابق، آبادي تازه اي ايجاد شود؛ به اين ترتيب سينمايي نوين شکل گرفت و نه تنها مانند سابق، مايه شرم و ننگ نبود که براي دوستدارانش مايه افتخار شد.
منشأ اصلي اين تحول، به سخن تاريخي حضرت امام؛«ما با سينما مخالف نيستيم، با فحشا مخالفيم» برمي گردد. اين که از يک طرف انقلاب، بناي حذف هنر هفتم را ندارد و از طرف ديگر، راهنمايي شد براي اين حقيقت که سينما تنها با پايبندي به انسانيت مي تواند راه روشني را در پيش گيرد.
حالا پس از 34 سال از آن زمان و 24 سال از سفر جاودانه امام خميني(ره) براي بسياري جاي پرسش است که سينما براي امام چه كرد؟ امام سينما را از منجلاب و مرگ به ورطه سلامت رساند اما سينما هنوز نسبت به نجات دهنده خود اداي دين نكرده است. اداي دين سينما به ناجي اش تنها به معناي ساخت فيلم درباره آن حضرت نيست.(متأسفانه برخي از فيلم هاي ساخته شده با اين موضوع نه تنها اداي دين نيستند که وهن امام محسوب مي شوند) سينماي ايران زماني مي تواند اين دين را ادا کند که در مسير پويايي و نوآوري حرکت کند. اما طي 16 سال گذشته سينماي کشورمان –به طور عمده- مسير معکوسي را در پيش گرفته است؛ سينماي ما در اين سال ها از ارتجاع رنج مي برده است. بازگشت به گذشته و بازتوليد دوباره گونه هاي جعلي فيلمفارسي و سينماي شبه روشنفکري اصلي ترين عامل بحران زا شدن اين عرصه شده است.سينمايي که بخشي از محصولاتش راهي جشنواره هاي خارجي مي شوند و پيامي جز تحقير ملت و کشورمان ندارند و بخش زياد ديگري مضاميني به شدت دم دستي و نازل دارند.
بدون ترديد مديران فرهنگي و سينمايي کنوني از هواداران راستين انديشه هاي رهبر کبير انقلاب اسلامي هستند، اما مسير سينماي ما طي سال هاي گذشته –از سال 76 به اين سو- خلاف آرمان هاي انقلاب و معمارش حرکت کرده است. واقعيت اين است که دوري از شاخص هاي آرماني باعث ايجاد اين بحران ها شد. همچنان که دوري از اين شاخص‌ها سينما را مبتلا به رنج هاي فراواني نمود، راه درمان اين دردها نيز رجعت و بازخواني دوباره مطالبات امام خميني(ره) از هنرمندان است.
پيام صريح و شورانگيز حضرت امام در سال 67 كه بايد آن را مانيفست هنر رهايي بخش بدانيم و بناميم، راه روشني بود كه براي هنر و هنرمندان نمايانده شد. كه براي رسيدن به منازل مقصود، بايد اين راه را طي كرد. پيامي كه خودش يك اثر هنري است و از اين رو، الگو و سرمشقي هم براي هنرمندان و هم مديران و سياستگذاران و منتقدان و مدرسان اين عرصه است.
گويي امام پيش بيني مي كردند در آينده نزديك، «مدعيان هنر بي درد»، كه در واقع پياده نظام سياستمداران و سياست بازان مدعي و بي درد هستند، با دو فرقه سينماي گيشه اي و شبه روشنفكري، خون فرهنگ اصيل را مي مكند. امام خميني(ره) با صدور پيام براي هنرمندان، تكليف اهالي اين عرصه را ماندن هنرمندان در كنار مردم و در مقابل ستمگران داخلي و خارجي دانستند. در جنگ جديد، - كه امروز در اوج آن به سر مي بريم- دو جبهه داخلي و خارجي در مقابل مردم كشورمان صف آرايي كردند. براساس بيانيه امام راحل هنرمندان در مقابل جبهه داخلي موظف به «تجسيم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول»، صيقل دادن «اسلام تازيانه خوردگان تلخ و شرم آور محروميت ها» و كوبنده سرمايه داري و كمونيسم شدند. «ترسيم روشن عدالت و شرافت»‌، «نشان دادن نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، سياسي و نظامي»، «تصوير زالوصفتاني كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي و فرهنگ عدالت و صفا لذت مي برند»، از ديگر تكاليف هنرمندان ماست.از نگاه امام، هنرمندان مي توانند مردممان را به حيات جاودان برسانند، مگر زماني كه مطمئن شوند مردم بدون اتكا به غير، در چارچوب مكتبشان زندگي كنند.و در جبهه دوم هنرمندان موظف هستند تنها به هنري بپردازند كه «راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب» را نشان دهد.
بدون شک، گفتارها و نوشتارهاي امام، شاخص آزادي سينما از اين گرفتاري هستند. اگر به آن بازگشتيم، مي توانيم انتظار تحول در اين عرصه را داشته باشيم، در غير اين صورت، گرفتاري ادامه دارد.

 


جشنواره فيلم کن فرانسه درحالي شصت و ششمين دوره‌اش را پشت سرگذاشت که در آن، حواشي بر متن چيره شدند. بيشتر از اينکه خبرهاي مربوط به مضمون فيلم ها و جلوه نمايي جريان هاي سينمايي را در اين جشنواره بشنويم و بخوانيم، اخباري پيرامون تيراندازي، سرقت اموال مهمانان، به کارگيري تمهيدات امنيتي، رژه مبتذل بازيگران بر فرش قرمز، انتخاب سياسي فيلم هاي برتر و ... مي خوانديم و مي‌شنيديم! بحث برانگيزترين اتفاق، معرفي أثري به عنوان بهترين فيلم بود که مضموني همراستا با سياست هاي روز کشور فرانسه داشت. آنچنان که رسانه هاي فرانسوي نيز فاش کردند که اين انتخاب، فرمايشي و سفارشي بود. همچنين جشنواره کن باز هم مانند دوره هاي اخيرش، رويکردي ضدايراني و مداخله جويانه را عليه کشورمان در پيش گرفت. هرچند، اين بار هم کاروان پرجمعيتي از ايران، عنوان مدير و خبرنگار راهي کن شدند. اين مسائل، بهانه اي شد تا در گفت وگو با «سعيد مستغاثي» رئيس سابق انجمن منتقدان سينما و کارگردان مجموعه مستندهايي چون «اينک آخرالزمان» و «راز آرماگدون» جشنواره کن 2013 را بررسي کنيم.
تصوير روز
امسال هم رسانه ها و اهالي سينما در ايران مانور گسترده‌اي روي جشنواره فيلم کن داشتند و حتي کاروان پرجمعيتي هم از کشورمان به آنجا رفت. آيا واقعا جشنواره کن داراي اين جايگاه و اهميت است؟
واقعيت اين است که اهميت جشنواره کن در حد اهميت همان شهري است که جشنواره در آن برگزار مي شود و رسانه‌هاي جهاني معمولا اخبار محدودي را به آن اختصاص مي‌دهند. کافي است به سايت هاي معتبر سينمايي مراجعه کنيد تا به اهميت جشنواره کن بيشتر پي ببريد. به عنوان مثال در شبي که قرار بود مراسم اختتاميه برگزار شود، سايت imbd که يکي از معتبرترين سايت هاي سينمايي جهان محسوب مي شود، حتي يک خبر هم در صفحه اصلي خودش درباره کن منعکس نکرد. سايت‌هاي ديگر هم خبرهايي در حد مد لباس يا شايعه اي درباره فلان بازيگر و ... را کار کردند. وگرنه درباره خود جشنواره کن خبر خاصي نداشتند. اين درحالي است که در کشورما نه تنها نشريات و سايت‌هاي سينمايي که حتي روزنامه ها و سايت هاي سياسي هم اين جشنواره را بازتاب گسترده‌اي دادند. متأسفانه اين گونه بزرگنمايي ها همواره در رسانه‌هاي ما رواج داشته است.
به نظر مي رسد جشنواره کن هم پيرو مراسم اسکار درحال از دست دادن اعتبار هنري خودش است و بيشتر جنبه سياسي و اقتصادي يافته است. دليل اصلي اين مسئله چيست؟
سال هاي سال است که اين اتفاق درحال رخ دادن است. همان طور که برگزار کنندگان جشنواره هايي چون کن، برلين، ونيز و ... گفته اند، اين جشنواره ها روي شاخ کارتل ها و تراست هاي اقتصادي مي چرخند. بودجه اين جشنواره ها اغلب از طريق کمپاني‌هاي لباس، جواهرات، مد و ... که اغلب هم آمريکايي هستند تأمين مي‌شود. به همين دليل هم هست که به سينماي آمريکا باج مي دهند و برخلاف قوانين شان که فيلم هاي اکران شده امکان حضور در اين جشنواره را ندارند اما فيلم هاي اکران شده آمريکا را پذيرا هستند. حتي اغلب، فيلم مراسم افتتاحيه از ميان آثار آمريکايي انتخاب مي‌شود، همچنان که امسال يک فيلم تجاري آمريکايي را به عنوان فيلم افتتاحيه نمايش دادند. اين موضوع درباره انتخاب اعضاي هيئت داوران نيز صادق است. به طوري که در اين دوره ديديم، رياست هيئت داوران به اسپيلبرگ واگذار شد که يک کارگردان نشان دار آمريکايي است. جشنواره کن برخلاف ادعايش که خود را هنري مي‌داند، يک جشنواره کاملا تجاري و آمريکايي است. حتي از اسکار هم تجاري تر است. اسکار تنها 3، 4 ساعت مراسم فرش قرمز دارد اما در جشنواره کن 11 روز مراسم فرش قرمز برگزار مي شود و همه اتفاقات روي فرش قرمز مي افتد. اگر اين بازيگران آمريکايي روي فرش قرمز رژه نروند و توجه مردم را به خود جلب نکنند و تازه ترين مدل هاي لباس و جواهرات را تبليغ نکنند اصلا جشنواره تعطيل مي‌شود. همان طور که در يک دوره، با کاهش حمايت هاي کمپاني‌ها نزديک بود اين اتفاق بيفتد.
آيا انتخاب فيلمي همراستا با سياست‌هاي اين روزهاي دولت فرانسه به عنوان بهترين فيلم اين دوره جشنواره کن هم بخشي از همين رويکرد است؟ چون برخي از رسانه هاي غربي گزارش‌هايي مبني بر تحميل نام برگزيده به هيئت داوران داشتند.
خود هيئت داوران هم به نوعي فشل بود. به جز اسپيلبرگ و آنگ لي، بقيه افرادي گمنام و فاقد سابقه روشني بودند؛ و البته نيکول کيدمن که ديگر از رده خارج است! ضمن اينکه اسپيلبرگ و آنگ لي هم داراي گرايش هاي روشني هستند؛ انگ لي خودش فيلم همجنس گرايانه ساخته بود و فيلم اخيرش نيز يک فيلم شرک آميز است. اسپيلبرگ هم که تکليفش مشخص است و عضو لابي يهودي-صهيونيستي محسوب مي شود؛ گروهي که در آمريکا دولت را همواره به تصويب قوانيني چون همجنس گرايي و ممنوعيت سقط چينن ترغيب مي کنند. به نظر مي رسد که از ابتدا تعيين اين هيئت داوران براي رسيدن به چنين نتيجه اي بود. به خصوص اينکه خود جشنواره فيلم کن و سينماي فرانسه هم همواره ادعاي پرده دري زير لواي آوانگارديسم داشته است.
به نظر مي رسد که جشنواره کن يکي از اهدافش جذب نخبگان سينمايي ساير کشورها و هضم آن ها در فرهنگ غرب است.
البته فيلم سازهايي که به سمت خودشان جذب مي کنند چندان نخبه به نظر نمي رسند. امثال رسول اف، جعفر پناهي آثارشان از نظر ساختاري بسيار ضعيف است و هيچ گاه فيلم ساز نخبه نبود‌اند. اين قضيه به همان سمت و سوي عمل کردن جشنواره کن در جهت منافع کمپاني هاي آمريکايي بر مي گردد. چون اين کمپاني ها چند وجهي اند. يعني اقتصادي، نظامي و سياسي هستند. يک کمپاني که انحصار لباس و مد را در اختيار دارد از طرف ديگر به تينک تنک هاي سياسي و زرادخانه ها و کارخانه هاي اسلحه سازي مربوط مي شود. به همين دليل جشنواره فيلم کن مجبور است در جهت خواسته‌هاي آن ها عمل کند. يکي از محورهاي اساسي اين کمپاني ها مقابله با ايران و اسلام ستيزي است. دم دستي ترين آثار براي نيل به اين مقصود هم همين فيلم هاي زيرزميني هستند که يک فيلم هاي سوپر هشت آماتور دهه 60 از اين فيلم ها قوي تر است! انتخاب و نمايش اين گونه آثار گوياي غرض ورزي هاي سياسي و عنادورزانه دست اندرکاران اين جشنواره است و نشان مي دهد جشنواره کن هيچ نسبتي با هنر و سينما ندارد. همين که جشنواره کن به فيلم سازهايي چون اينگماربرگمن که نزد غربي ها کارگردان هاي بزرگي به حساب مي آيند،هيچ وقت جايزه نداده، تکليف را روشن مي کند. فيلم آقاي فرهادي هم چون سرمايه اش توسط اتحاديه اروپا داده شده مجبور بودند بپذيرند. من هنوز اين فيلم را نديده ام اما از مجموع نظرات بر مي آيد که از نظر ساختاري قوت چنداني ندارد.
هر سال کارواني از مسئولين و فيلم ساز ها و اهالي رسانه راهي کن مي شوند. آن ها مدعي اند که اين جشنواره يک فرصت است که نبايد از دستش داد. نظر شما چيست؟
اين همان ماجراي جوگير شدن مسئولين ماست. همان طور که درباره يک جشنواره محلي به نام اسکار جوگير مي شوند و ادعاي لابي گري مي کنند و هر سال هم دور هم مي نشينند و براي آن فيلم انتخاب مي کنند؛ درحالي که مي دانند اين رويداد ربطي به سينماي ما ندارد. درباره جشنواره کن هم همين اتفاق مي افتد. از سال هاي پيش انگار اين جشنواره مراد مسئولين سينمايي ما بوده است! آن ها هر سال با هزينه کردن از جيب ملت به کن مي روند و گردش و تفريح مي کنند و مسائلي مثل حضور در بازار فيلم و فروش آثار و مذاکره با خارجي ها را دليل حضورشان مي دانند، اما هيچ گاه نتايج اين گونه مسافرت ها به طور روشن اعلام نمي شود. به نظرم مجلس و نهادهاي نظارتي بايد وزارت ارشاد و مسئولين سينمايي را هدف پرسش قرار دهند که چرا در اين شرايط اقتصادي از بيت المال خرج مي شود تا عده اي به اين جشنواره بروند و هيچ نتيجه مثبت و قابل توجهي هم نداده است؟ آن هم در شرايطي که هر سال موضع گيري ضدايراني جشنواره فيلم کن شديدتر مي‌شود، اما در مقابل، مسئولين سينمايي ما به آن ها باج مي دهند.
با تشکر از فرصتي که در اختيار ما قرار داديد.
من هم از شما ممنون هستم.

 


در دنياي کنوني اطلاع رساني، شفاف سازي و تبليغات، اهرم هايي هستند که بخوبي مي توان از آنها در رسيدن به اهداف و همراه کردن ديگران در اين مسير استفاده کرد. حال اگر رسانه نيز در اين راستا به خدمت گرفته شود، مي توان بيش از پيش به موفقيت در دستيابي به اهداف اميدوار بود.
چندي است رسانه ملي در راستاي تحقق شعار حمايت از کار و سرمايه ملي، اقدام به تهيه و پخش برنامه “پايش” کرده که “ تحليل آخرين تحولات اقتصاد ايران و جهان “ از جمله اهداف آن است. اين برنامه که يکشنبه شب ها حدود ساعت 23 از شبکه يک پخش مي شود هر بار يك مسئول يا کارشناس اقتصادي و يك كارآفرين نمونه ملي را دعوت و سعي مي کند علاوه بر اميد بخشي به مردم براي حضور در عرصه هاي اقتصادي ، اخبار مربوط به اوضاع اقتصادي داخل و خارج کشور را نيز تحليل کند.
در ضرورت شفاف سازي اخبار اقتصادي و تحليل آخرين تحولات اقتصاد ايران و جهان بايد گفت همه روزه خبرهاي اقتصادي متعددي از رسانه هاي مختلف منتشر مي شود اما به دليل خام و پنهان بودن واقعيت و زواياي پشت پرده اين اخبار، امکان ايجاد ذهنيت منفي از اقتصاد داخلي و تصورکاذب از رشد اقتصاد کشورهاي خارجي وجود دارد که اهميت شفاف سازي و تحليل اخبار اقتصادي را بيش از پيش آشکار مي کند. هرچند اوضاع اقتصادي کنوني کشور و بالا رفتن بي رويه قيمت کالاهاي مورد نياز براي مردم مشکل ساز شده است، اما نکته اي که به نظر مي رسد بايد به آن توجه کرد و خوشبختانه در برنامه «پايش» به آن توجه شده بروز مشکلات شديد اقتصادي در اکثر کشورهاي اروپايي و آمريکايي است که سبب اعتراضات گسترده خياباني مردم اين کشورها شده است. اما خوشبختانه برنامه پايش با توجه به اخبار اقتصادي کشورهاي غربي و گنجاندن بخش تحليل و شفاف سازي اخبار اقتصادي ايران و جهان تا حد زيادي توانسته به بينندگان برنامه کمک کند درک بهتري از اوضاع اقتصادي داخل کشور و کشورهاي خارجي داشته باشند، و اين آگاهي را به آنها بدهدکه رکود اقتصادي، تورم و کاهش سطح رفاه عمومي در کشورهاي غربي نيز به وجود آمده است که دلايلي فراتر از سطح ملي دارد. هر چند نبايد ضعف هاي نظارتي و قانوني را در وضع اقتصادي کنوني کشور ناديده گرفت اما به نظر مي رسد “پايش” با بهره گيري درست از دانش کارشناسان اقتصادي و ريشه يابي مشکلات اقتصادي ايران و جهان توانسته گام مثبتي در ايجاد اميد وکم کردن فشار رواني ناشي از اين مشکلات بر مردم، بردارد و جايگاه خود را در بين برنامه هاي شبانگاهي تثبيت کند.
سينا گلزاري

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10