صديقه توانا بسياري از نيازهاي روحي، جسمي و عاطفي بشر از طريق ازدواجي سالم
برطرف ميگردد و معمولاً افرادي که ازدواج موفقي را تجربه کردهاند، هدفمندتر،
سالمتر و شادابتر از کساني هستند که يا مجرد ماندهاند يا ازدواجي ناموفق
داشتهاند. ازدواج امري مقدس و به عنوان يکي از حقوق اوليه و طبيعي انسانها
داراي اصولي است که پيروي از آن باعث ميگردد تا رضايت بيشتري در اين زمينه به دست
آيد. يکي از اين اصول، سن ازدواج است که ميتواند تأثير مستقيمي در روند موفقيت و
رضايت افراد داشته باشد. بديهي است که هر چقدر ازدواج در سنين مناسبتر رخ دهد،
درصد موفقيتش هم بيشتر ميگردد. البته اين موضوع به بلوغ فکري طرفين بستگي دارد به
اين معنا که هر دختر و پسري به محض اينکه به درجهاي کافي از درک و فهم و آمادگي
براي تشکيل خانواده و زندگي مشترک رسيد، بايد براي ازدواج اقدام کند و در اين مسير
قدم بردارد. افزايش سن ازدواج در جوامع مختلف ميتواند دلايل گوناگوني داشته
باشد بالا رفتن سطح زندگي و تحصيلات، گذر از سنت به مدرنيته، مشغله و مسئوليتهاي
کاري، برخي از اين دلايل ميباشند. در کشور ما نيز بالا رفتن سن ازدواج دلايل
خاص خود را دارد که بايد به صورت جدي مورد بررسي قرار گيرد. متأسفانه بسياري از
جوانان با وجود اينکه به سن ازدواج رسيدهاند يا حتي از آن رد شدهاند، کماکان
مجردند و از ازدواج به عناوين مختلف و بهانههاي واهي طفره ميروند و ازدواج را
نوعي ريسک کردن در زندگي ميپندارند. ساختار فرهنگي و سنتي جامعه امروزي از يک
طرف و تضاد آن با شرايط نوين و زندگي مدرن از طرف ديگر يکي از دلايل مهم اين مسئله
ميباشد. به اعتقاد کارشناسان مسائل اجتماعي، نوع نگاه و برداشت جوانان امروزي و
خانوادههاي آنها از پديده ازدواج باعث سختتر شدن هرچه بيشتر شرايط و کمتر شدن
انگيزهها گرديده است. سنتها و مراسم دست و پاگير و هزينهبر و بيمورد، توقعات
بيش از حد و نابجا از طرفين از قبيل داشتن وضعيت مالي و سطح تحصيلات بالا، تعيين
مهريههاي سنگين، چشم و همچشمي، عدم اعتماد دختران و پسران به يکديگر، دوستيهاي
بيقيد و بند و... تنها برخي از دلايل بالا رفتن سن ازدواج است. ازدواج امري
مقدس است، پيوند دو روح و ارتباط دو جسم، رسيدن به آرامش و تکامل، تقسيم شاديها و
سختيها، کسب تجربههاي شيرين، آموختن صبر و گذشت، عشق و محبت و چهبسا دختران و
پسراني که در سن ازدواج، از تشکيل خانواده سر باز ميزنند از اين موهبتهاي الهي
خود را بينصيب ميکنند. تجرد وفرار از مسئوليت در راهروي يکي از مؤسسات
فرهنگي دوستي صميمي را ملاقات ميکنم و بعد از گپ و گفتي کوتاه، هر دو از مشغله
زياد کاري ميناليم و همين بهانهاي ميشود تا او را وارد بحث درمورد سوژه گزارشم
کنم. بدون مقدمه به او ميگويم شما که خيلي راحت هستيد و بعضاً از سر خودخواهي و به
خاطر راحتطلبي قيد ازدواج را زدهايد و از زيربار مسئوليت تشکيل خانواده شانه خالي
کردهايد؟ به اين نوع قضاوتم اعتراض دوستانه ميکند و ميگويد: «همين الان هم
مسئوليت خانه بر دوش ماست و شرايط کاري مشابهي داريم.» به او ميگويم اينکه بخواهيد
سر زندگي خودتان باشيد و به زندگي مجردي خاتمه دهيد موضوعي جدا از زندگي در کنار
پدر و مادر يا خواهر و برادران است. در توضيحاتي از دلايل ازدواج دختران در سنين
بالا يا حتي مجرد بودنشان برايم ميگويد و خاطرنشان ميکند: «متأسفانه الان پسران
فقط به درآمد دختر نگاه ميکنند که آيا خانه، ماشين و حقوق بالا دارد يا خير؟ در
واقع به جاي اينکه پسران تکيهگاه ما دختران پس از ازدواج باشند، اين جايگاه الان
تا حدودي عوض شده است و ما دختران بايد تکيهگاه آقا پسرها باشيم. پس در چنين
شرايطي چه لزومي دارد که تن به ازدواج بدهيم. همين الان هم خيلي راحت داريم
زندگيمان را ميکنيم.» انتظارات نابهجا سر به فلک ميزند! سميه- ف که 4 سال
است زندگي مشترک خود را در کنار حسين آغاز کرده مخاطب بعدي سوژه گزارشم در مرکز
خريد پاسارگاد ميشود. او در عين حال که از زندگي خود يک رضايت نسبي دارد، به
مشکلاتي هم که با آن دست و پنجه نرم ميکند اشاره دارد و ميگويد: «همسرم انسان
خوبي است از صبح تا شب دو شيفت در کارخانه کار ميکند ولي کرايه خانه اقساط ماهانه،
خرج زندگي، اعصابمان را اول و آخر هر ماه به هم ميريزد. واقعا الان فکر ميکنم اگر
مجرد بودم هم براي خودم بهتر بود و هم او!» به او ميگويم شايد توقعتان از زندگي
بالاست گره در ابرو مياندازد و ميگويد: «ديگر هر سه ماه يک بار مانتو فصل خريدن و
يا کيف و کفش مناسب ست کردن، هر چند وقت يک بار سرويس مبلمان و ظرف و ظروف کريستال
را عوض کردن و مهماني گرفتن و مهماني رفتن به نظر شما توقع زيادي است»! روند
صعودي سن ازدواج در کشورهاي در حال توسعه سن ازدواج در اغلب کشورهاي در حال
توسعه، روندي صعودي دارد و آمارها نشان ميدهد در چند دهه اخير به طور مرتب با
نوسانات جزيي افزايش يافته است. بخشي از اين افزايش عملي به ديدگاههاي فرهنگي
بازميگردد که واکنشي در برابر الگوي توسعه در اين جوامع است. به طوريکه نتايج يک
نظرسنجي در تهران نشان ميدهد پسران سنين بالاي 26 سال را براي ازدواجشان مناسب
ميدانند و دختران 21 تا 25 سالگي را سن ايدهآل ازدواج تلقي ميکنند. دکتر رضا
مهدوي استاد دانشگاه با اين عقيده که عوامل مؤثر بر افزايش فرهنگي ازدواج را بايد
در واقعيات جامعه و تلقي نسل جوان از مفهوم تأهل و استقلال جستوجو کرد به گزارشگر
کيهان ميگويد: «الگوهاي رفتاري معاصر به دنبال رفاه است، آن را جزئي ضروري از
زندگي ميداند و از اين طريق توقع مادي بيشتري ايجاد ميکند که بالطبع دستيابي به
آن امري زمانبر محسوب ميشود.» اين استاد دانشگاه پيامنور خاطرنشان ميکند:
«تحول الگوهاي دختران که ادامه تحصيل و کسب شأن تحصيلي، شغلي و اجتماعي را تشويق
ميکند و ازدواج را مانع دستيابي به آن ميپندارد، در افزايش سن ازدواج به صورت
نظري و عملي تأثير بسزايي دارد.» بياعتمادي نسبت به جنس مخالف، وسواس بيش از
اندازه در انتخاب همسر هم از عوامل ديگري هستند که در تأهل تأخير ايجاد ميکنند.
دکتر مهدوي الگوپذيري از جوامع غربي را يکي ديگر از موارد مهم و تأثيرگذار در
افزايش سن ازدواج مطرح ميکند و خاطرنشان ميسازد: «به نظر ميرسد با آنکه تمايل به
استقلال در جوانان بسيار زياد است، ديگر ازدواج مسير تحقق آن محسوب نميشود و نگرشي
مبتني بر جست وجوي استقلال در تجرد به چشم ميآيد. جوانان ترجيح ميدهند به
استقلال مالي برسند، خانهاي بخرند يا اجاره کنند و آخر سر ، تجرد آزادانه را محک
بزنند.» از وي در مورد راهکارهاي کاهش سن ازدواج و خروج از بحراني که گريبان
جامعه را گرفته و طيف تقريبا وسيعي را در برميگيرد سوال ميکنم، ميگويد:
«فرهنگسازي براي ازدواج ساده برپايي کلاسهاي آموزشي درباره ضرورت ازدواج براي فرد
و نظام اخلاقي و هنجاري اجتماع، فراهم شدن امکانات ضروري زندگي زوجين توسط نهادهاي
دولتي يا ان جياوها، حمايتهاي متنوع بيمهاي و مالي از جوانها در آستانه ازدواج،
قرارگيري متاهلان در اولويت برخي خدمات اجتماعي و شغلي ساخت مسکن ارزان قيمت و
واگذاري به زوجين جوان و... بخشي از اين راهکارها را شامل ميشود.» نقش خانواده
و دولت در اين حوزه و ارتباط ميان آنها نکته مهمي است که در تشويق جوانان به ازدواج
به موقع، نقشي پررنگ دارد. اين استاد دانشگاه در اين زمينه چنين ميگويد:
«تربيت و حمايت خانوادگي بايد ازدواج ساده را تشويق کند و زمينه را در مورد
انگيزشهاي تشکيل خانواده براي جوان فراهم آورد.» به اعتقاد او، دولت نيز بايد
به اين انگيزه دروني شده پاسخ بدهد و با ايجاد بسترهاي اجتماعي و اقتصادي مناسب
براي ازدواج، جوانان را حمايت کند. به نظر ميرسد مجموعه اين تلاشها را ميتوان
در يک طرح جامع چنين تصور کرد. دکتر مهدوي ميگويد: «سياستگذاري فرهنگي جامعه
بايد به گونهاي باشد که رشد متناسب فرد را در زمينههاي جسمي- عاطفي- عقلي-
اقتصادي و... رقم بزند اينکه يک جوان در سنين پس از بلوغ از نظر عقلي و عاطفي
توانايي ازدواج و اداره خانواده جديدش را داشته باشد، همچنين امکانات مالي برايش
فراهم باشد. در حال حاضر جوان سالها پس از بلوغ به دنبال شغل يا تامين مسکن
ميرود و در چنين شرايطي، طولاني شدن فرايند تاهل و افزايش نامعقول و دردسرآفرين سن
ازدواج نيز اجتنابناپذير است. آمار از افزايش سن ازدواج ميگويند نگاهي گذرا
بر آمار سن ازدواج از سال 55 تا 91 به صورت ميانگين 10 ساله نشان ميدهد سن ازدواج
بين دختران و پسران رو به افزايش است. علي اکبر محزون، مديرکل آمار و اطلاعات
جمعيتي و مهاجرت سازمان ثبت احوال در گفت و گو با گزارشگر کيهان ميانگين سن ازدواج
در مردان را پس از سرشماري، 7/26 سال و ميانگين سن ازدواج براي زنان را 4/23 سال
اعلام کرده و ميگويد: «در مقايسه ميانگين سن ازدواج در سال 55 که سن ازدواج براي
آقايان 1/24 و خانمها 7/19 سال ميباشد، ميانگين سن ازدواج آقايان و خانمها به
تربيت حدود 2 و 4 سال افزايش يافته است.» آقاي محزون، با تاکيد بر اينکه افزايش
دوبرابري ميانگين سن ازدواج زنان نسبت به مردان آسيبزا است و به همان ميزان سن
فرزندآوري را بالا ميبرد ميگويد: «افزايش سن ازدواج در زنان در درازمدت کاهش نرخ
مواليد و جمعيت را سبب خواهد شد. مديرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعيتي سازمان ثبت
احوال در ادامه آماري از ميانگين ازدواج از سالهاي 65- تا 85 ارائه ميدهد و
ميگويد: «ميانگين سن ازدواج بين پسران و دختران در سالهاي فوق به شرح ذيل
ميباشد: در سال 65 سن ازدواج آقايان 8/23 و خانمها 9/19 سال بود در سال 75
سن ازدواج آقايان 6/25 و خانمها 2/22 سال بود و در سال 85 سن ازدواج آقايان
2/26 و خانمها 3/23 سال بود.» وي همچنين به آماري درخصوص گروههاي سني ازدواج و
طلاق در سال 84 اشاره و به افزايش سني پيش آمده تاکيد ميکند و ميگويد: در سال 84
ميانگين سن ازدواج آقايان 20 تا 24 ميباشد و 5/49 درصد ازدواجها بين سنين 25 تا
29 بوده است. و ازدواج در سنين 20 تا 24 سال 9/38 کاهش يافته است درحالي که ازدواج
در سنين 25 تا 29 سال در همان سال به 6/35 افزايش يافته است. و در مورد خانمها
اين جدول در سال 84 نيز به شرح ذيل ميباشد: 43 درصد خانمها بين گروه سني 15 تا
19 سال ازدواج کردند. همچنين در همان سال، 7/31 درصد بين گروه سني 20 تا 24 ساله
اقدام به ازدواج نمودند که رقم اول در سال 90 2/32 درصد کاهش را نشان ميدهد و
ازدواج بين گروه سني دوم (20 تا 24 ساله) از 7/31 در سال 90 به 6/34 افزايش يافته
است.» محزون در ادامه ارائه آمار دقيق خود در مورد ازدواج دخترها و پسرها
ميگويد: «به طور متوسط 86 درصد کل ازدواجها براي آقايان در سن 20 تا 34 سالگي و
براي خانمها 85 درصد کل ازدواج در سن 15 تا 29 سالگي بيان شده است و اين فاصله 5
سال چالشهاي زيادي به وجود ميآورد.» از وي ميخواهم در مورد چالشهاي پيش رو
توضيح دهد، ميگويد: «در اينجا بحث تعادل جمعيتي دختران و پسران در سن ازدواج پيش
ميآيد. با توجه به اينکه ويژگي هرم سني جمعيت کشور متقارن است، اين تقارن علاوه بر
گذار سني جواني به ميانسالي که طي سالهاي اخير اتفاق افتاده است، باعث گرديده
تعادل ازدواج دختران و پسران از بين برود و تعداد دختران در سن ازدواج که طي
سالهاي قبل بيشتر از پسران بود، در آينده شکل معکوس به خود گيرد و تعداد پسران در
شرف ازدواج بيشتر از دختران شود. البته ناگفته نماند در سال 90- 91 تعداد دختران و
پسران در سن ازدواج حالت تعادل داشت و اين نمودار معکوس طي سالهاي آينده رخ خواهد
داد.» مديريتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و کاهش سن ازدواج در شرايطي
که آمارها حکايت از افزايش سن ازدواج دارد قطعا راهکارهاي مديريتي از جمله مديريت
اقتصادي- فرهنگي و اجتماعي تاثير زيادي در کاهش سن ازدواج خواهد داشت. محمد تقي
حسنزاده رئيس مرکز مطالعات و پژوهشهاي راهبردي وزارت ورزش و جوانان در گفتوگو با
گزارشگر کيهان به صورت تيتروار به اين راهکارهاي مديريتي اشاره ميکند و ميگويد:
«اعطاي تسهيلات بانکي، وام قرضالحسنه براساس نرخ واقعي هزينه تامين سبد کالاي
ضروري، وضع بيمه ازدواج براي همسران غيرشاغل يا بيمه بيکاري تا دستيابي به شغل،
اعطاي کمک هزينه ازدواج اعطاي تسهيلات تشويقي به زوجهاي جوان، بسيج امکانات ملي و
عرصههاي رفاهي اجتماعي، از جمله مديريتهاي اقتصادي براي کمک به کاهش سن ازدواج
است.» گزارش روز
|