Research@kayhannews.ir
اساسنامه و مرامنامه حزب مشاركت
اساسنامه حزب مشاركت در 5 فصل، 37 مادّه و 39 تبصره
تنظيم شده است. ايجاد زمينه مناسب براى مشاركت ملت ايران در فعاليتهاى سياسى و
اجتماعى كه به دخالت مستقيم آنان در سرنوشت سياسىشان منجر مىگردد، به منظور حفظ
دستاوردهاى انقلاب عظيم اسلامى و تداوم آرمانهاى حضرت امام خمينى(ره) هدف حزب اعلام
شده است. در مادّه 26 اساسنامه، تابعيت جمهورى اسلامى ايران، اعتقاد به دين مبين
اسلام و التزام به احكام آن، تعهد به دفاع از دستاوردهاى انقلاب اسلامى و نظام
جمهورى اسلامى، التزام به قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران و تقيد به فعاليت در
چارچوب قانون از جمله شرايط عضويت برشمرده شده است. كنگره، شوراى مركزى، دبيركلّ،
هيأت داورى، دفتر سياسى، هيأت اجرايى، دفتر انتخابات، كميته، منطقه، حوزه، واحد،
شعبه و شاخه از اركان حزب است.
ساير موارد مندرج در اساسنامه حزب مشاركت مشابه احزاب و
تشكلهاى سياسى ديگر است.
حزب مشاركت تأكيدات ويژهاى را در جاى جاى مرامنامه خود درباره «مشاركت مردم در
امور» دارد. امروز بقا و تداوم شور انقلابى و تخمين انگيزه مشاركتجويى مردم در گرو
تأسيس و تقويت نهادهاى مدنى، تعميق بنيادهاى نظرى مشاركت اجتماعى و گسترش زمينههاى
عملى اين مشاركت، قانونمند كردن رقابتهاى سياسى، عرضه چهره جذاب و مقبول از نظام
مبتنى بر اسلام ناب محمّدى (ص) ، انتقال حافظه تاريخى و تجارب سياسى به نسل دوم
انقلاب و سامان دادن نظام توزيع قدرت در بين مردم مىباشد. از نظر حزب مشاركت، مهم
ترين آفات انقلاب «فرسايش انگيزههاى مشاركتجويانه مردم و برداشتهاى سليقهاى از
مفاهيم دينى و بهرهبردارى نابجا از سرمايههاى مقدس» است.
از ديدگاه حزب «جلب و افزايش اعتماد عمومى» بزرگ ترين
سرمايه اجتماعى نظام محسوب مىگردد. همچنين حزب رئوس ديدگاهها و مواضع خود را در 12
بند زير اعلام مىكند :
1ـ ديانت و معنويت شرع پايه فعاليتها است.
2ـ عدالتگسترى و تبعيضزدايى
3ـ فضيلت مجاهدت (تجليل از ايثارگران)
4ـ حرمت انسان و حقوق و آزاديهاى قانونى
5ـ استقلال كشور و اقتدار ملت
6ـ حاكميت قانون و امنيت اجتماعى
7ـ وحدت اسلامى و وفاق ملى
8ـ سازندگى و توسعه پايدار همهجانبه
9ـ مشاركت و رقابت
10ـ خردمندى و حكمت
11ـ منزلت جهانى و نظام مقتدر
12ـ خدمتگزار و پاسخگو
بالاخره بايد از آزادى در بيان، منطق در گفت وگو، قانون
در رفتار اجتماعى به عنوان سه اصل مهم مورد توجه حزب ياد كرد.65
از شعار ايران براى همه
ايرانيان تا حمله به
ارزشهاى انقلاب اسلامى!
حزب مشاركت در بدو تأسيس، موفقيت خود را در نفى رقيب از طريق دادن نسبتهايى مانند
«خشونتگرا» و «استبدادى» از اسلام و انقلاب يافته بود. اين حزب با طرح شعار «ايران
براى همه ايرانيان» براى نخستينبار در ادبيات سياسى، شعار توسعه سياسى خاتمى را
سرلوحه كار خود قرار داد.
حزب مشاركت با تأكيد مستمر بر قانون و قانونگرايى و
تصريح بر اين كه همه شهروندان در برابر قانون مساوى هستند، هرچند امرى مندرج در
قانون اساسى را مطرح مىكرد و تازگى نداشت، امّا به دليل آنكه پرچمدارى آنرا اين
حزب برداشته بود و تبليغ مىكرد، بسيار مؤثر واقع شد. شعار جذاب «ايران براى همه
ايرانيان» از سوى حزب مشاركت شامل همه ايرانيان؛ از سكولارهاى نوانديش تا بهاييها و
سلطنتطلبان را شامل مىشد و همه آنها را برآن داشت كه در ايران سهمى داشته باشند و
درواقع طرح اين شعار نه براى آبادانى و پيشرفت كشور بلكه براى زير سؤال بردن و حمله
به ارزشهاى انقلاب اسلامى بود. از سوى ديگر حزب مشاركت خود را نماد مخالفت با وضع
موجود معرفى مىكرد و با نقد صريح و جدى گذشته ـ به ويژه دوران سازندگى هاشمى
رفسنجانى ـ خود را منجى آينده ايران مىدانست. بدين ترتيب سران حزب مشاركت با طرح
«شعار ايران براى همه ايرانيان» در صدد جذب، همكارى و عضوگيرى عناصر زاويهدار نظام
جمهورى اسلامى برآمدند.
تغيير در وضع موجود در اظهارنظرها و مرامنامه حزب آشكار است. محمدرضا خاتمى (دبيركل
وقت حزب مشاركت) در اينباره مىگويد : «وضع فعلى به هيچ وجه پايدار نيست. جامعه ما
سه راه بيشتر ندارد، راه اوّل؛ پيروزى جمهورى اسلامى با قرائت اصلاحات است كه تنها
راه سعادت ملت نيز به شمار مىرود. راه دوم؛ ديكتاتورى در پوشش جمهورى است . . . و
راه سوم؛ هرج و مرج انقلاب است. نگرانى اصلاحطلبان اين است كه نكند به بدترين وضع
دچار شويم ...».66 در
كنار نسبت دادن خشونتگرايى به رقيب، در بيانيههاى رسمى و اظهارات اعضاى شوراى
مركزى حزب مشاركت آنچه نمايان است تأكيد بر رفتارهاى مسالمتآميز و نفى هرگونه
خشونت مىباشد. به عنوان نمونه مىتوان برنامه حزب مشاركت در سالگرد دوم خرداد خطاب
به خاتمى رئيسجمهور وقت اشاره كرد. در بخشى از اين نامه آمده است : «جبهه مشاركت
ضمن شريك دانستن خود در نگرانيهاى شما و همه دلسوزان كشور وظيفه خود مىداند براى
دفاع از جمهورى اسلامى، چه در مرزهاى سرزمينى و چه در مرزهاى هويتى با هرآنچه به
خدشهدار شدن اين مرزها منجر مىشود با ابزارهاى مناسب و با سلاح تدبير و منطق و به
شيوههاى آرام و بدون تنش به مقابله برخيزد».67
حزب مشاركت كه تحت تعاليم و انديشههاى سروش و اعضاى
حلقه كيان - به ويژه رامين جهانبگلو - بود، انديشههاى آنان را در خصوص سكولاريسم
مبنى بر «حكومت سكولار حكومتى است كه دين را نه مبناى مشروعيت خود قرار مىدهد نه
مبناى عمل خود» و «سكولاريسم به معناى كنار گذاشتن آگاهانه دين از صحنه معيشت و
سياست»، «غير دينى شدن حكومت» و بالاخره سكولاريسم يعنى جدايى دين از سياست بشدّت
ترويج كرد و از آنجايى كه مؤسسين آن در فعاليتهاى مطبوعاتى تجربه زيادى داشتند و
حزب مشاركت محل اتصال و اجماع حلقههاى كيان و آيين بود، فعاليت در عرصه مطبوعات و
رسانه با جدّيت مورد توجه قرار گرفت و موضوعاتى از اين دست براى استحاله نظام
جمهورى اسلامى در آن ترويج شد. آنها كه سالها براى تدوين راهكارهاى سكولاريزه كردن
ايران فعاليتهاى نظرى كرده بودند، با به دست گرفتن قوّه مجريه با تمام توان وارد
عرصه عمل شده و پروژه براندازى نظام دينى ايران را به اجرا گذاشتند.
براساس اعلام رسمى، حزب مشاركت بر اين باور بود كه نقش و
جايگاه فرهنگ در فرايند توسعه همهجانبه حائز اهميت و اولويت ويژهاى است . مشخص
نبودن مفهوم فرهنگ و اصول و خطمشى فرهنگى، روشن نبودن سهم و نقش دستگاههاى
تأثيرگذار در عرصه فرهنگ، چند پارگى و گسستگى سياستها و برنامههاى فرهنگى، درك
نادرست از سرشت و ويژگيهاى كار فرهنگ و هنر، سليقهاى بودن مديريت و سياستگذارى
حوزه فرهنگ و عدم اتكاى آن به دريافتهاى علمى و پژوهشى، بىتوجهى به نيازهاى جوانان
و نوجوانان در توليدات فرهنگى و فكرى، استحصال بىرويه از ذخاير و منابع فرهنگى،
اسلامى و انقلابى و كمتوجهى به بازآفرينى و ارائه روزآمد ميراثهاى دينى، ملى و
انقلابى از جمله مسايل و چالشهاى شرايط كنونى بيان گرديد.
حزب مشاركت بر اين اساس بر ضرورت بازنگرى، اصلاح، تكميل
و تدوين قوانين متناسب با نيازها و ضرورتها تأكيد كرده و حمايت از توليدكنندگان
فرهنگ و فرهنگسازان به ويژه نخبگان و كارآفرينان فرهنگى و زمينهسازى براى توسعه
كمّى و كيفى محصولات فرهنگى با هدف مصونسازى فرهنگى را سرلوحه كار خود قرار
مىدهد. امّا در عمل بسيارى از انديشهها و باورهاى غيربومى و اغلب غربى در طول
صدارت و قدرت اين حزب به ساختارهاى فرهنگى كشور نفوذ پيدا كرد.68
سياست فرهنگى حزب مشاركت، همان
سياستهاى فرهنگى دولت خاتمى بود كه بخصوص در زمان تصدى عطاءالله مهاجرانى به عنوان
حلقه اتصال دولت اصلاحات با دولت سازندگى، بر وزارت ارشاد عينيت بيشترى يافت.
عطاءالله مهاجرانى كه از مؤسسين حزب كارگزاران سازندگى بود مدتى را در سمت معاون
حقوقى و پارلمانى هاشمى رفسنجانى سپرى كرده و نقش تعيينكنندهاى در حمايت از هاشمى
رفسنجانى - به ويژه در طرح مادامالعمر كردن دوران رياستجمهورى وى -
داشت. مهاجرانى همانند حزب متبوعش در آستانه انتخابات
هفتم رياستجمهورى از كانديداتورى خاتمى حمايت كرده و با روى كار آمدن او از سوى وى
براى گرفتن رأى اعتماد وزارت ارشاد به مجلس پيشنهاد شد. با رأى اعتماد مجلس شوراى
اسلامى به مهاجرانى، اين مهره دوجانبه كارگزاران و اصلاحات، روندى را در وزارت
ارشاد در پيش گرفت كه سيد محمد خاتمى در دهه 60 دنبال مىكرد. با اين تفاوت كه
خاتمى كمتر از سوى رئيس دولت وقت ـ هاشمى رفسنجانى ـ مورد حمايت قرار مىگرفت ولى
مهاجرانى همواره در زير چتر حمايتى خاتمى قرار داشت!
سياست مهاجرانى در ارشاد براساس تفكر التقاطى مبتنى بر
تساهل و تسامح ليبرالى بود. او همانند خاتمىِ دهه 60، نه تنها در مقابل تهاجم
فرهنگى غرب نايستاد، بلكه سياستها و عملكردى از خود به جاى گذارد كه در راستاى
تقويت اين تهاجم بود. همانطور كه خاتمى عقيدهاى به تهاجم فرهنگى غرب نداشت،
مهاجرانى نيز مطبوعات را پايگاه دشمن نمىدانست. مهاجرانى ديگر تبديل به جاده
صافكن جنگ نرم دشمن شده بود. اين در حالى بود كه مقام معظّم رهبرى برخى مطبوعات را
پايگاه دشمن دانستند و فرمودند: «من حالا مىبينم متأسفانه همان دشمنى كه به وسيله
تبليغات خود، همّتش اين بود كه افكار عمومى يك كشور را به سمتى متوجه كند، امروز به
جاى راديو، آمده و در داخل كشور ما پايگاه زده است. بعضى از اين مطبوعات كه امروز
هستند. پايگاههاى دشمناند. همان كارى مىكنند كه راديو و تلويزيونهاى بىبىسى و
آمريكا و رژيم صهيونيستى مىخواهند بكند.»69
رشد مطبوعات در زمان حاكميت دوم خرداد و مشاركتىها از
چنان شدتى برخوردار شد كه تعداد 550 عنوان و شمارگان 5/1 ميليون به بيش از 1000
عنوان و شمارگان 3 ميليون رسيد.70 امّا متأسفانه غالب اين مطبوعات و رسانهها به
جاى تنوير افكار عمومى و اطلاعرسانى سالم، نقش ارگان احزاب سياسى و تلاش براى به
دست گرفتن قدرت را در دستور كار قرار دادند. به طورى كه براى نخستين بار در تاريخ
جمهورى اسلامى ايران جمعى از مطبوعات، فهرست انتخاباتى دادند و رسمآ با تمام قوا در
حمايت از فهرست جبهه مشاركت وارد صحنه شدند. مطبوعات در اين زمان با تبديل شدن به
جولانگاه مخالفان غربگراى داخلى، عالىترين مقدسات و اركان نظام اسلامى را زير تيغ
حملات خود قرار دادند كه به اختصار به برخى از آنها اشاره مىكنيم :
روزنامه آفتاب امروز به نقل از ابراهيم اصغرزاده نوشت:
«اگر مجوز راهپيمايى به هر گروه براساس قانون داده شود اشكال ندارد، حتى عليه
خدا».71 روزنامه صبح
امروز با مدير مسؤولى سعيد حجاريان عضو برجسته حزب مشاركت، به قلم اكبر گنجى (عضو
حلقه كيان) واقعه عاشورا را نتيجه خشونت پيامبر 6 در گذشته معرفى كرد. گنجى در
مقاله خود نوشت: «عاشورا معلول تعارضهاى قومى و نتيجه خشونت پيامبر در بدر و حنين
بود».72 اين روزنامه در مطلب ديگرى از نامبرده با عنوان «خون به خون شستن محال آمد
محال»، اساس قيام عاشورا را مورد تعرض قرار داد. اكبر گنجى نويسنده روزنامههاى
زنجيرهاى دوم خرداد نوشت: «دعوت نبايد توأم با خشونت باشد و دعوت و تبليغ
نمىتواند توأم با اكراه و اجبار باشد. جنگ بدر، احد، خندق، خيبر، موته؛ تعدادى از
جنگهاى مؤمنان به دين اسلام عليه منكران آن است. در هنگام درآمدن كاروان اسيران
كربلا به كاخ يزيد، يزيد مىگفت: كاش بزرگان من كه در بدر حاضر شدند و گزند تيرهاى
خزرج را ديدند، امروز در چنين مجلسى حاضر بودند.
مختار به دست مصعببن زبيربه قتل رسيد. سر حسينبن على
(ع) را نزد عبيدالله آوردند، سر عبيدالله را نزد مختار، سر مختار نزد مصعب و سر
مصعب به پيش روى عبدالملك مروان نهاده شد. خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت
ميوهاى جز خشونت به بار نمىآورد. هيچ كس حق ندارد به صرف اين كه خود را حق و
ديگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند. كينهها و عقدههاى به جا مانده از بدر و
حنين در كجا سر باز خواهند كرد.»73
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
65- جريانشناسى سياسى در ايران، على دارابى، پژوهشگاه
فرهنگ و انديشه اسلامى.
66- هفتهنامه صبح صادق، احزاب سياسى ايران، قسمت 77.
67- همان.
68- جريانشناسى سياسى، حسين عبداللهىفر، وبگاه بصيرت.
69- خطبههاى نماز جمعه مقام معظّم رهبرى، به تاريخ
27/1/1379. 70- هفتهنامه
صبح صادق، آشنايى با احزاب سياسى ايران، قسمت 77.
71- روزنامه آفتاب امروز، به تاريخ 2/6/1378.
72- روزنامه صبح امروز، به تاريخ 20/1/1377.
73- روزنامه صبح امروز، به تاريخ 24/1/1377.
پاورقي
|