وقتي کدخدا از مردم خودش هم ميترسد حکومت جاسوسها |
|
خشت اول |
|
هواي تازه |
|
يادداشت سوم |
|
بوي بارون |
|
اس ام اس |
|
|
|
|
داستان ادعاي دموکراسي و آزادي بيان جناب کدخداست اينکه دائم در شوراهاي
خودساخته عليه ايران بيانيه و حکم صادر ميکنند اما...داستان گزارش امروز، يک هشدار
است به نسلي که بيشترين زمان روزانه و شبانه خود را در دنياي اينترنت ميگذارند آن
هم بدون اينکه بداند ناخواسته تمام رفتار اينترنتياش رصد ميشود و او با پستهاي
کوچک فيس بوکي هم ميتواند نقش يک جاسوس ناخواسته را براي آمريکا و ساير رقباي زخم
خورده نظام، ايفا کند. بد نيست بدانيد که امريکاييها به شهروندان خودشان هم رحم
نميکنند و روزانه 100 ميليارد ايميل و 20 تريليون مکالمه در شبکههاي مختلف
ارتباطي را بررسي، ثبت و ضبط ميکنند. و اين جداي برنامهريزيهاي فوق پيشرفته براي
نفوذ به خانهها و حريم خصوصي مردم دنياست...با ما براي لذت خواندن اطلاعاتي
باورنکردني اما واقعي همراه شويد! تحريريه نسل سوم اعتراف با اعتماد به نفس
باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا روز جمعه گذشته از استراق سمع و جاسوسي از حساب
کاربري و گوش کردن مخفيانه مکالمات تلفني توسط مأموران دولت خود حمايت کرد و گفت که
جاسوسي به طور کامل تحت نظارت کنگره و قضات صورت ميگيرد تا توازن ميان امنيت و
حريم خصوصي افراد حفظ شود! رئيسجمهور آمريکا در اين مراسم سخنراني که به منظور
ديگري برگزار شده بود، به طور رسمي اعلام کرد که دولت براي حفظ امنيت کشور، جاسوسي
شهروندان را در دستور کار دارد و اين جاسوسي هيچ تناقضي با حريم خصوصي افراد ندارد.
اوباما اين گونه گفت: فکر ميکنم که ما به طور متوازن يک فرايند و رويهاي را به
وجود آورديم که مردم آمريکا درباره آن احساس آرامش و راحتي کنند! قبل از اين اوباما
درباره مشتريان تلفني وريزون (يک شرکت مخابراتي در آمريکا) و نظارت آژانس امنيت ملي
آمريکا (NSA) روي اين مشتريان مطالبي گفته بود که با شکايت رسانه هاي آمريکا روبه
رو شده بود ولي حالا رئيس جمهور آمريکا علناً جاسوسي دولت از تمام شهروندان را خبر
ميدهد و اين ادامه پروژههاي جاسوسي دولت بوش محسوب ميشود. اوباما که تلاش ميکرد
به مردم القا کند که دولت به تماسهاي تلفني آنها گوش نميدهد، گفت: وقتي بحث
تماسهاي تلفني باشد، هيچکس به تماسهاي تلفني شما گوش نميکند. هدف اين برنامه
گوش کردن به تماسهاي تلفني نيست بلکه همان طور که اشاره شد، آنچه که جامعه
اطلاعاتي انجام ميدهد اين است که به دنبال شماره تلفنها و مدت تماسهاي تلفني
است. آنها به دنبال نام افراد و محتويات تماس تلفني آنها نيستند. برنامه جاسوسي از
شهروندان آمريکايي اين اجازه را به اف بي آي و ديگر سازمانهاي امنيتي آمريکا ميدهد
تا طي زمان، حرکات و تماسهاي شهروندان آمريکايي را تحت تعقيب قرار داده و از آنها
آگاه شوند. او البته اين تناقض را نيز مطرح کرد: کارشناسان با با رصد کردن اينگونه
اطلاعات تلفنها ميتوانند در جلوگيري از اقدامات تروريستي پيشرو باشند اما اگر
مقامات اطلاعاتي واقعا به دنبال گوش کردن به تمامي تماسها باشند، بايد به يک قاضي
فدرال مراجعه کنند درست مثل آنکه در يک تحقيقات جنايي هستند. امنيتيترين کشور
دنيا اين اخبار در حالي از سوي اوباما اعلام شده که خود رسانههاي آمريکايي به
شدت با اين مساله برخورد کرده اند که معروف ترين مقاله ضد اوبامايي را واشنگتن پست
منتشر کرد. اين روزنامه در گزارش خود رفتار اوباما را ادامه برنامه محرمانه دولت
بوش براي جاسوسي از شهروندان آمريکايي مي داند که تحت نام «پريسم» به دستگاهها و
سازمان اجرايي کشور اجازه مي داد بدون اجازه از آمريکايي ها مکالمات تلفني آنها را
ضبط کنند. در محتواي کلي گزارش واشنگتن پست آمده است که نسبت به ساير مردم
کشورهاي جهان، در آمريکا بيشترين جاسوسي از مردم عادي صورت ميگيرد. به نوشته اين
گزارش «جوليا آنگوين» خبرنگار وال استريت ژورنال در مصاحبهاي راديويي به صراحت
اسنادي را افشا ميکند که نشان ميدهد به جاي يک دولت در آمريکا رژيمي جاسوسي در
راس کار است که تنها به منافع خود فکر ميکند و در رسيدن به آن هر قانون انساني را
زير پا مي گذارد. آنگوين ميگويد آمارها نشان ميدهد دولت آمريکا حتي نسبت به
سالهاي جنگ سرد نسبت به دولت آلمان شرقي، استالين و هيتلر نيز بيشتر از شهروندان
خود جاسوسي ميکند. وي ادامه ميدهد پروژه جمعآوري اطلاعات از تلفنها،
ايميلها، پيامکها، جست وجوهاي اينترنتي، شبکههاي اجتماعي، اطلاعات بهداشتي
درماني، سابقه شغلي، و هر چيزي که فکرش را بکنيد سالها پيش از اين در اين کشور کليد
خورده و تنها بخشهايي از آن به طور رسمي اعلام ميشود. مراقب باش! در گزارش
اين روزنامه از شرکتهاي بزرگ آمريکايي اسم برده شده است که به طور مستقيم با کاخ
سفيد براي جاسوسي از شهروندان ارتباط دارند. واشنگتنپست مينويسد: سازمان امنيت
ملي آمريکا و اف بي آي پليس فدرال آمريکا به چندين سرور مرکزي 9 شرکت برجسته
اينترنتي آمريکا از جمله «گوگل»، «اپل»، «ياهو» و «فيسبوک» دسترسي دارد که به اين
سازمانها اجازه ميدهد تا به اسناد صوتي، ويدئويي، تصاوير، ايميلها و اطلاعات در
جريان اينترنت و ديگر اسناد کاربران دسترسي داشته باشند. گوشيهاي تلفن همراه آيفون
در حال حاضر مهم ترين منبع جمع آوري اطلاعات شخصي کاربران سرويسهاي آنلاين اين
تلفنها براي کاخ سفيد محسوب ميشوند. حتي بازيهايي که مخصوص کودکان در اين
گوشيها تعبيه شده نيز طوري طراحي ميشود که بتوان اطلاعات اندکي از صاحبان آنها
دريافت کرد. يکي از کارمندان ارشد سازمان ملي امنيت آمريکا بدون افشا کردن نام خود
ميگويد دولت آمريکا هر روز 100 ميليارد ايميل و 20 تريليون مکالمه در شبکه هاي
مختلف ارتباطي را جمع آوري ميکند. اين کارمند ميگويد اين سازمان حتي ارتباطات و
مکالمههاي اعضاي کنگره و مقامات دولتي و نظامي را نيز بررسي ميکنند که اين پروژه
هم اکنون 10 سال است که کليد خورده و با قدرت ادامه دارد. تمام اطلاعات جمع آوري
شده به طور اتوماتيک توسط يک سيستم کامپيوتري تحليل و بررسي ميشود و به صورت رمزي
طبقه بندي ميشود ولي در سالهاي اخير با وجود گزارشهاي افشاگري رسانه ها اين
رمزگذاري نيز صورت نميگيرد چون از نظر اقتصادي هزينههاي کمتري بر دولت تحميل
ميکند. به گفته اين کارمند سازمان امنيت آمريکا در اين سازمان ليستي وجود دارد که
به ليست دشمنان آمريکا شهرت دارد. اگر کسي به طور اتفاقي هم توسط کامپيوتر در اين
ليست قرار گيرد بايد منتظر زير و رو شدن زندگي خود باشد. کساني که در اين ليست قرار
ميگيرند حتي تا مدت 10 سال زير نظر گرفته ميشوند. سناتور فرانک چارچ يکي از
اعضاي مشهور کنگره آمريکا و موسس کميته کليساي آمريکا در سال 1975 درباره سازمان
امنيت و جاسوسي از شهروندان به صراحت مي گويد که اگر آنها بخواهند کسي را زير نظر
داشته باشند هيچ جايي براي پنهان شدن وجود ندارد. همه اطلاعات جاري در تمام کشور از
زير نظر ما ميگذرد. در سال 2009 گروهي از هکرهاي چيني توانستند وارد بخشي از
سيستمهاي مرکزي گوگل شوند و در آن سال هم گزارش جنجالي همکاري گوگل با اف بي آي
منتشر شد که حتي اوباما بلافاصله در يک سفر رسمي به ديدن همتاي چيني خود رفت تا اين
موضوع را از آن طريق حل و فصل کند. هکرهاي چيني در اولين اطلاعات خود دريافته بودند
که سيليکون والي شهرک اختراعات و ابداعات ديجيتالي در کاليفرنيا يکي از مراکز مهم
جمعآوري اطلاعات جاسوسي توسط گوگل است که حتي شرکتهايي که در آنجا فعاليت
ميکردند نيز از اين مسئله اطلاع نداشتند. چند هفته پيش نيز نيويورک تايمز در
گزارشي افشاکرد: رابرت اس مولر، مدير دفتر تحقيقات پليس فدرال آمريکا در ديدار با
مديران ارشد چندين شرکت فناوري به شهر “سيلکون والي” سفر کرد و پيشنهاد خود را مبني
بر تسهيلات بيشتر براي ضبط و کنترل مکالمات کاربران اينترنتي ارايه داد. به نوشته
نيويورک تايمز، مولر درصدد است تا قانون ???? مبني بر همکاري شرکتهاي ارتباطي براي
اجراي قانون مزبور را به شرکتهاي اينترنتي تحميل کند. عصر جاسوسي ديجيتال
بد نيست بدانيم جهان با حملات 11 سپتامبر وارد دوره جديدي از جاسوسي و پايش شد.
دولت آمريکا به بهانه محافظت مردم آمريکا با تصويب قوانين جديد امکان نظارت و پايش
شديدتر و جاسوسي از تمامي جنبههاي زندگي شهروندان آمريکايي و انجام عملياتهاي
جاسوسي در جهان را براي خود افزايش و هموار کرد. از آن زمان به بعد بود که با گسترش
فناوري هاي پيشرفته ابزار پيچيده تر و پيشرفته تر جاسوسي و پايشي نيز ابداع و
توسعه داده شد. فناوريهاي نوين و تجهيزات الکترونيکي چنان در تار و پود زندگي مردم
عصر ديجيتال تنيده شده که تبديل به تيغ دو لبه شده اند. به طوري که از يک سو براي
تسهيل ارتباطات بين فردي توليد و از سوي ديگر به عنوان ابزاري براي جاسوسي و شنود
به کار گرفته مي شوند. اگرچه اين ابزار نظير دوربين هاي جاسوسي، دوربين هاي
مداربسته، دستگاه هاي ضبط صدا ردياب موبايل و شنود صوتي در دسترس عموم مردم
قرار دارد اما همين ابزار تله و طعمه اي براي جاسوسي و شنود توسط گردانندگان
شبکههاي جهاني ارتباطي نظير مخابرات و اينترنت و ... ميشوند. همچنين اينترنت
به بزرگترين ماشين جاسوسي و بررسي اطلاعات جهان تبديل شده است و اين در حالي رخ
ميدهد که به طور روز افزون شاهد اين هستيم كه اطلاعات شخصي بيشتر افراد نسبت به هر
زمان ديگري در اينترنت قرار دارد و آن را به مثابه گنجينه با ارزشي از اطلاعات
تبديل کرده است. با استفاده روز افزون از اينترنت در زندگي روزمره و پيوند خوردن
دنياي حقيقي و دنياي مجازي و نفوذ اينترنت و فناوريهاي نوين در زندگي مردم دنيا،
حاکمان اينترنت اگرچه در ظاهر بر حفظ حريم خصوصي تاکيد مي کنند به راحتي به تمامي
ابعاد و زواياي زندگي افراد دسترسي پيدا کرده اند. اين امکانات فرصت طلايي را براي
جاسوسي از تمامي مردم دنيا براي آمريکا به وجود آورد. آمريکا نيز با برنامهاي چند
مرحلهاي اقدام به بستر سازي استفاده از اينترنت در تمامي ابعاد زندگي واقعي و
سايبري مردم جهان به وسيله لوازم و ابزار ارتباطاتي و الکترونيکي، بدون آنکه توجه و
واکنش منفي افراد را برانگيزد کرده و توانسته به خصوصي ترين زواياي زندگي آنها
دسترسي و تسلط پيدا کند. در واقع هر وسيلهاي که قابليت اتصال به اينترنت را داشته
باشد از آن ميتوان به عنوان يک ابزار جاسوسي استفاده کرد. اما آمريکا چگونه اين
کار را انجام ميدهد؟ منابع زير با استفاده از منابع اينترنتي به عنوان مشهورترين
ابزارهاي جمعآوري اطلاعات از مردم آمريکا و ساير کشورهاي جهان شناخته شده است.
آژانس امنيت ملي آمريکا مشهور به NSA، يک آژانس دولتي است که به نحوي زير نظر
سازمان دفاع ايالات متحده اداره ميشود. اين سازمان در ? نوامبر سال ???? تاسيس شد
و وظيفه اصلي آن نظارت بر مخابرات و فعاليتهاي ماهوارهاي و کشف رمز است. اطلاعات
مورد تحليل سازمان امنيت ملي آمريکا، به طور دائم از طريق حدود پنجاه ايستگاه شنود
در بيست کشور جهان در سطح پنج قاره دريافت ميشود. اين ايستگاهها وظيفه دارند
علامات فرستاده شده از سوي ماهوارههاي مخابراتي را شنود کنند؛ البته عمده اين
علامات از سوي ماهوارههاي اينتل ست ارسال ميگردد و بايد گفت که مهم ترين
ايستگاههاي شنود در کشورهاي انگلستان، نيوزيلند، استراليا و آلمان مستقر هستند.
مرکز جاسوسي «اشلون» اشلون واژهاي است که معمولا براي اشاره به يک سيستم جاسوسي
جهاني (تأسيس در سال 1947) که سازمانهاي اطلاعاتي پنج کشور آمريکا، انگلستان،
کانادا، استراليا و نيوزيلند در آن نقش دارند و هماکنون توسط آژانس امنيت ملي
آمريکا هدايت ميشود، به کار ميرود. اشلون مقادير عظيم تماسهاي تلفني، پيامهاي
ايميل، دانلودهاي اينترنتي، ارتباطات ماهوارهاي و غيره را جمعآوري کرده، سپس
اطلاعات مورد نظر را از طريق برنامههاي اطلاعاتي تصفيه ميکند. مرکز جاسوسي
يوتا آژانس امنيت ملي امريکا براي رهگيري و ذخيره دادههاي الکترونيکي جمع آوري
شده از سراسر جهان و شهروندان امريکايي، در حال ساخت بزرگترين مرکز جاسوسي جهان
است. اين مرکز که در روستاي دورافتاده بلافديل در ايالت يوتا قرار دارد، قادر به
پردازش دادههايي به حجم «يوتابايتز» (يک ميليونميليارد گيگابايت) است. آژانس
امنيت ملي امريکا با استفاده از رايانهاي که احتمالا پر سرعتترين ابر رايانه جهان
به شمار ميرود، قادر است از طريق لوازم خانگي متصل به اينترنت، به جمع آوري داده
بپردازد. شبکههاي اجتماعي اين روزها فيسبوک تبديل به يکي از بزرگترين شبکه
هاي اجتماعي در جهان شده است و در حال حاضر حدود 845 ميليون کاربر در سطح جهان
دارد. در نگاه اول چيز بدي در مورد سايت «فيسبوک» وجود ندارد. يک شبکه اجتماعي که
به شما کمک ميکند تا با دوستان خود در ارتباط باشيد و حتي بتوانيد دوستان قديمي
خود را که سالهاست از آنها بيخبر هستيد، پيدا کنيد. بسيار زيبا است که تصوير از
کودک تازه متولد شده دوست خود را در صفحه مربوط به او ببينيد و اولين نفري باشيد که
به او تبريک ميگوييد. جوليان آسانژ موسس وب سايت ويکي ليکس ميگويد: فيسبوک
تنفر آميز ترين ابزار جاسوسي است که تاکنون ايجاد شدهاست. هر کس که نام و مشخصات
دوستان خود را به شبکه اجتماعي فيسبوک اضافه ميکند بايد بداند که به شکل رايگان در
خدمت دستگاههاي اطلاعاتي آمريکاست و اين گنجينه اطلاعاتي را براي آنها تکميل
ميکند. به گفته وي فيسبوک يک گنجينه اطلاعاتي بسيار بزرگ از نام و پيشينه افراد
است که کاربران آن را به شکل داوطلبانه در اختيار اين شبکه اجتماعي قرار ميدهند
ولي اين ابزار توسط دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي آمريکا مورد بهره برداري قرار
ميگيرد. دسترسي اين دستگاههاي اطلاعاتي به اطلاعات ذخيره شده در فيسبوک آن را به
يک ابزار خطرناک بدل کردهاست. بزرگترين دستگاه جاسوسي Google Docs ابزار
بسيار سودمند آنلايني است که جايگزين خوبي براي ورد (word)و اکسل (Excel)
مايکروسافت محسوب ميشود. همهجا هم در دسترس است و ميتوانيد اسنادتان را به سادگي
به اشتراک بگذاريد و به طور گروهي آنها را ويرايش کنيد. گوگلارث (GoogleEarth) که
براي مشاهده کره زمين و مکانهاي مختلف آن به صورت مجازي است. سرويس آمار بازديد
سايت گوگل (Google Analytics)، ابزاري بسيار کامل است. هر نوع اطلاعاتي در مورد
بازديدکنندگان سايتتان که بخواهيد به شما ميدهد. اکثر شهرهاي ايران را ميشناسد و
بازديدکنندگانتان از هر شهري را به شما اطلاع ميدهد. گوگل دسکتاپ، ابزار جستوجوي
داخل رايانه شخصي شما که تمام فايلهاي داخل رايانهتان را به سرعت و مانند
جستوجوي اينترنت براي شما مييابد. کافي است آن را نصب کنيد و به آن فرصت بدهيد تا
فايلهاي داخل رايانه شما را شناسايي کند. حتي گوگل ميداند که از صفحات
جستوجويي که برايمان فراهم کرده، در چه سايتهايي کليک کردهايم. فرض کنيد لابلاي
جستوجوهايي که انجام ميدهيم چند جستوجوي بيربط به موضوع هم بکنيم تا طرفمان
(يعني گوگل) منظور ما را نفهمد و مثلاً رد گم ميکنيم اما بدليل اينکه کل عمليات ما
تحتنظر گوگل انجام پذيرفته، خيلي نميتوانيم به پوشيدهماندن کارمان اطمينان داشته
باشيم. به اين جيميل را هم اضافه کنيد. شايد بگوييد «من يک ايميل براي ارتباطات
ناشناس دارم و يک ايميل ديگر براي ارتباط با دوستانم» خب اين هم راه حل بهتري است
اما هنوز اطمينان بخش نيست. هر بار که از گوگل استفاده ميکنيد، گوگل رايانه شما را
با يک کوکي (شماره شناسايي) ميکند. اين کوکي دو سال روي رايانه شما اعتبار دارد و
با هربار استفاده از گوگل، مجدداً احيا ميشود. خب وقتي ببيند يک بار از ايميل يک و
بار ديگر از ايميل دو روي اين رايانه استفاده شده، احتمال زيادي ميدهد که هر دو
متعلق به يک نفر باشد. اگر صندوق ايميل شما در گوگل (Gmail) باشد، گوگل تمام
ايميلهايي که از آن ارسال يا به آن آمده باشد را ميداند. گفت وگو هاي آنلاين يا
چت را نيز بايد به اين آمارها اضافه کنيد. ويروسها حدود ? سال قبل بود که
سر و صداي عظيمي در دنياي تکنولوژي به پا شد. ترس از وجود يک بدافزار فوق العاده
پيشرفته، قدرتمند و بسيار خطرناک که برنامه هسته اي ايران را هدف قرار داده بود. يک
نام در اين بين شنيده ميشد. استاکس نت کرمي که لقب پيشرفته ترين ويروس جاسوسي
تاريخ را از آن خود کرد و مقالات زيادي راجع به آن نوشته شد. حالا اما خبرهايي از
دنياي امنيت به گوش ميرسد که استاکس نت ?، استاکس نت جديد، نسخه پيشرفته تر استاکس
نت و... همه اين اسامي به اين دليل انتخاب شده اند تا قدرت اين بدافزار را بار ديگر
به همگان يادآوري کنند. طبق گفته هاي شرکت امنيتي سيمانتک، اين بدافزار اولين
بار در سيستم هاي کامپيوتري اروپا مشاهده شده است که کدهايي مشابه کدهاي کرم مشهور
استاکس نت دارد و ميتواند پيش زمينه اي براي انجام حملات بزرگ کامپيوتري عليه سيستم
هاي حياتي زير ساختي در آينده باشد.
|
|
|
با چشم باز خصوصيت نسل ما، اراده براي تغيير است و تاريخ اين کشور از دهه 70
به اين سو نشان داده، هرجا نسل سوم به ميدان آمده، هم نظام بيمه شده و هم انتخابي
پرشور و تاريخي براي انقلاب ثبت شده است؛ چه در خرداد 76 و چه در تير 84 و چه در
برههها و تاريخهاي ثبتشده در تقويم اين ملت، از 18 تير 87 تا عاشوراي 88 هر زمان
نسل ما در صحنه دفاع از استقلال و عزت کشور وارد ميدان شده، تمام معادلات غرب و شرق
را به هم ريخته؛ تمام نيتهاي پليد داخلي و خارجي را نقش بر آب کرده است که اين
اراده براي تغيير، محصول تفکر عاشورايي ايرانيان و تابلوي حماسي و بينظير 8 سال
دفاع جانانه ملت در برابر هجوم جهاني است. حالا هم عرصه، عرصه نبرد است؛ نبردي
خاموش که انديشه و آينده نظام را هدف گرفته است و بيصدا و آرام تا پشت ديوارهاي
خانه ما آمده است. رنگ و بو و صداي آشنايي ندارد تا با حس کردن آن سريع عکس العمل
نشان بدهيم و جان پناه بگيريم و يا در پاتک جوابش را بدهيم. امواج نامرئي سمپاشي
دشمن براي نهال سبزشده نظام اسلامي همچون باران اسيدي است و چتر «حمايت مردم» است
که همچون هميشه، اين نهال را مصون ميکند از هر نوع حمله و هجومي. سه روز ديگر
زنگ آغاز فصلي نو در کشور نواخته خواهد شد که پژواک آن قطعا از کرملين تا کاخ سفيد
و از درياي خزر تا اقيانوس آرام از حاشيه خليج فارس تا کنارههاي خليج گينه در
آفريقا شنيده خواهد شد. امروز تحولات و مواضع جمهوري اسلامي ايران، سهم عمدهاي
در معادلات سياسي جهان و البته منطقه دارد براي همين هم انتخابات داخلي کشور ما،
تيتر يک اخبار رسانههاي بزرگ و تاثيرگذار غرب و شرق است و همه چشم ها به جمعهاي
است که ميآيد. حالا بازهم نوبت ماست؛ نوبت اراده و عقلانيت و هوشمندي نسلي که
نهايتا تا 5 سال ديگر اغلب پستهاي کليدي کشور را در اختيار خواهد گرفت و هنر
مديريت خود را به نمايش خواهد گذاشت؛ نسلي که بارها و بارها در نوبتهاي مختلف
انتخابات و حضور جناحهاي اصلي سياسي در کشور تنها به شکل شعاري و ويتريني حضور
داشته. حالا بازهم نوبت ماست که ثابت کنيم اولا سرنوشت کشور عزيزمان که آيندهاش به
دست خودمان است، برايمان مهم است و ثانيا انتخاب تعيين کننده ما به نشاط کشور براي
حرکت پرشتاب در دهه پيشرفت و عدالت کمک خواهد کرد. گردنهاي که امروز کشورمان در
آن قرار دارد با يک انتخاب درست مطمئنا به سرازيري دلپذيري تبديل خواهد شد و از نفس
نفس زدن و هزينه کردن از صندوق ملي خواهد کاست و اين البته با حضور مرداني از جنس
انقلاب (تلفيقي از ديانت و عزت مداري و شجاعت و کارآمدي و کارنامه موفق) بر راس قوه
مجريه دستيافتني است. برنارد شاو ميگويد «مراقب اطلاعات نادرست باشيد چون
خطرناکتر از ناآگاهي است.» اين همان شاه بيتي است که بايد در انتخاب خود دائم در
ذهن مرور کنيم؛ نامزدهاي مختلفي که در صحنه انتخابات حضور دارند، هر يک گذشته و
حالي دارند. هر يک شعارها و برنامههايي دارند. هر يک در پستهايي از نظام، خودي
نشان دادهاند و حالا براي وزن کشي روي باسکول انتخاب مردم ايستادهاند تا ما نشان
بدهيم سهم هر يک از ميزان چقدر است. امروز نه ما و نه نامزدي که رئيس جمهور
ميشود «حق آزمون و خطا» ندارد. دشمن پشت دروازه کشور است (البته از ابتداي انقلاب
اينطور بوده اما اکنون با ابزارها و اهرمهاي ناجوانمردانهاي اين حضور را پررنگتر
و به زعم خود دلهرهآورتر کرده است) ما حق نداريم با آزمون و خطا کشور را اداره
کنيم؛ راي ما نيز نوعي اداره کشور است؛ راي احساسي، راي حزبي، راي ناشي از ترس از
دشمن همه و همه به نوعي تقويت مديريت آزمون و خطا در کشور است که امروز به مراتب
تاثير سختتري در آينده نظام خواهد داشت، پس دوران آزمون و خطا تمام شده است .
از سوي ديگر؛ انتخاب درست، يعني نقد دقيق آراء و نظرات نامزدها بدور از هرگونه
جانبداري و يا دشمني حزبي. يعني ناديده گرفتن شعارهاي خوش رنگ و اشتهاآور. يعني
نگاه درست به تبليغات نامزدها و چگونگي هزينه کردن آنها براي جمع آوري راي. يعني
نگاه موشکافانه به سابقه و صبغه افراد. يعني تمرکز بر همراهان و حاميان نامزدها.
يعني فريب نخوردن در مواجهه با اشک و آه و فرياد نامزدها. يعني مراقبت از افتادن در
دام هوچيگري و خبرسازي و جنگ رواني نامزدها. يعني مراقبت از ظاهرفريبيها و
ظاهرسازيها.. يعني خطکشي درست با ضدانقلاب و اپوزيسيون و قدرت هاي زورگوي جهان .
يعني حواست را جمع کن تخصص با تعهد معنا دارد وگرنه باکريها و همتها و البته شهيد
آوينيها هرگز جهاني نميشدند. انتخاب روز جمعه هر نتيجهاي داشته باشد، يک
امتياز ويژه براي نظام است اما وقتي ميشود با حضور آگاهانه و چشمان باز، انتخابي
اصولي و آيندهنگر داشت چرا بايد کشور را به دست افرادي سپرد که آزمونهاي سخت را
بد پس دادهاند و يا بدون هيچ برنامهاي تنها براي کسب وجهه اجتماعي – سياسي و يا
سهم خواهي در دولت بعدي، خود را در اين عرصه نفسگير عرضه کردهاند؟ ميشود و
ميتوانيم با درايت و هوشياري، گردنه پيش روي نظام را با لبخند به حضرت روح الله
رضوان الله تعالي عليه و جانشين شايسته اش و قلبي سرشار از باور به وعده هاي الهي
پشت سر بگذاريم. محسن حدادي
|
|
|
در گرماي اعصاب خردکن تابستان شايد همه ما با تمام وجود به اين عبارت ايمان
ميآوريم که «هيچ جا خانه خود آدم نميشود!» به ويژه خانههاي امروزي که اگر کولر
نداشته باشند ميتوان لااقل يک پنکه درست و حسابي داخلشان پيدا کرد که از اين گرما
خلاصمان کند. * خانه، جاييست که ما به آن تعلق داريم. در آن رشد کردهايم
ازش خاطره داريم و بين ما و آن محيط پيوند عاطفي وجود دارد. بديهي ست که دور بودن
از اين محيط، ناراحتمان ميکند و بودن در آن، به ما آرامش و امنيت ميدهد. نکته
قابل توجه اينجاست که خانه هرکس با هر نوع مدل و شکل ظاهري و هر موقعيت مکاني خاص
براي ساکنان آن همان حس و پيوند عاطفي ويژه را دارد. کسي که در يک خانه مجلل در خوش
آب و هواترين نقطه کره زمين زندگي ميکند، همان حسي را به خانهاش دارد که شخصي در
يک خانه محقر و کوچک در شهري با آب و هواي نامساعد. اگر آن شخص اول را در خانه دوم
قرار دهيم آزار ميبيند و حس ناخوشايندي دارد. عکس اين قضيه هم صادق است. خانه
از آنجايي براي ما «خانه» است که به آن تعلق خاطر حس ميکنيم. شايد در اين شهر
خانههاي خيلي بهتر و با امکانات رفاهي بيشتر وجود داشته باشند، اما هيچ کدامشان
«خانه» ما نيستند. وقتي اسمشان را ميبريم آن حس ويژه در ما پديد نميآيد. خوب است
گاهي اين نکته يادمان بيايد. به ويژه آن وقتهايي که به زندگي ديگران غبطه ميخوريم
و از زندگي طبيعتا نامساعدمان(!) شکايت ميکنيم. خانه ما همين جاست. همين جايي که
به آن تعلق داريم و در آن احساس آرامش ميکنيم. اين حس آرامش است که ارزش و اهميت
دارد. باور کنيم که اگر در بهترين نقطه اين دنيا باشيم و آرامش نداشته باشيم، آنجا
«خانه» مانخواهد بود. * پس در خانه خود بنشينيد، پنکه را روشن کنيد و از
زندگي لذت ببريد! پيمان طالبي
|
|
|
کاش بيشتر پيرمرد را ميديديم! حالا ديگر چند روزي است که تمامِ حجم
تنهاييات تمام شده! نه خبري از رديف پشتي هاي قرمزي که به سليقه دخترانگي زهرا
ومريم در کنج اتاق سه در چهارت جاگير شده بود تا نحيفي تنت را تکيه گاه شوند، هست و
نه از گنجشکهايي که به هواي تو هر عصر، لب باغچه جعفريها رو به پنجره اتاق
مينشستند و از نگاه گرمت احوالپرسي ميکردند. رسم رفاقت با تو را گنجشکها بهتر
از خيلي از آدمهايي ميدانستند که حالا شيون و زاريشان سکوت ديروز خانه را شکسته
اما آن روزهايي که اتفاقا همين چند روز پيش بود، بابا صفرقلي، غريب روزگارشان بود!
و چه غم دارد که حالا آشناي اين چشم و دل ها شدي. بابا صفرقلي! ميدانم که هواي
اين خانه، اين شهر و حتي اين دنيا به هواي تو نبود! خوب ميدانم که چشمهاي آشنايت
هم اهل اين جا نبود! تو از اهالي آن جايي! آن جا که خيلي دورتر از ماست؛ آن سوي
جبههها؛ آن جا که دست در دست فرماندهاي؛ فرمانده اي که دوباره ديدنش ذکر شب و
روزت بود. حالا ديگر وقت گشت و گذار است! چند سالي ميشد پاهايت فعل رفتن را
صرف نميکرد اما حالا تويي و پاهايي که جان به رگ و پي شان دميده و آماده رفتن! با
همان پوتينهاي پنجاه ونهي! فرمانده تو را صدا ميزند... به آن جا که صداي
صلواتهايت آشناي هر گوشي است عمو صلواتي! به آن جا که هنوز هم لشکر دارد، گردان و
گروهان! لشکر بهشت... به آن جا که براي آمدنت دود دانههاي اسپند رقص برداشته و
پيراهن گلاب بر تن هواست و تا بخواهي بوي شلمچه مي دهد؛ بوي بچههايي که تو سربند
«يا زهرا(س)» را بندِ سرشان ميکردي و عطر نارنج شهادتشان را خبر ميشدي!
اين جا هوا به هواي بهشت توست... همسايگي شقايقهاي گلستان شهداي فسا! اين همسايگي،
مبارکت باشد حاجي! مبارک تويي که 66 ماه خانهات جبهه بود و بوي باروت، عطر تنت و
حالا بوي بادام ميدهي؛ بوي بهار بادام... اما اين روزها شهر، بيتو حرفي کم
دارد! حرفي که تو بودي، حرفي که نفسهاي آرام و بيدغدغهات ميگفت. حرفي که گاه از
پشت قطر عينکت زل ميزد و سکوت ميکرد! حرفي که حتي چشمهايت را باران ميشد و حالا
شهر است و باران و شايد فسا، شهر روزهاي هم نفسيات با کوچهها و خيابانهايش برايت
شهرِ باران شده است و همگان، مات قصه پيرمردي که چشم شهر بود! و کمتر کسي چشم ها را
شست و اين پير دوست داشتني 107 ساله را جور ديگر ديد و کاش چشم هايمان را قبل از
تَر شدن اين روزها، ديروزها جور ديگر ميشستيم تا صفرقلي رحمانيان را تنها پيرسال
ترين رزمنده دفاع مقدس ندانيم و قله همت و افتخارمان ساخت يک – دو مستند دست و پا
شکسته و پيام هاي تسليت اين مسئول و آن مسئول و بنرپوش کردن هر کوي و گذر نباشد که
اينها همه نيکوست اما نيکوتر آن که بابا بزرگ جبههها را سربند دلمان کنيم تا بند
روزگارمان شود. پيرمرد را شعار ندهيم؛ پيرمرد را عمل کنيم! و اين ثانيهها، شهر
تو را التماس به ماندن ميکند. کمي آهسته تر که هنوز من، که هنوز او، که هنوز
شهر... غربت تَر چشمهاي زهرا و مريم دو مونس هميشگيات زمزمهاي است که نجيبانه
مي گريد و ميخواند «خداحافظ اي شعر شبهاي روشن» خداحافظ! خداحافظ اسطوره
روزهاي دور و نزديک! ميدانم که تو را حتي قطرهاي صبر به ماندن نيست و شوق
پرواز تا خدا، تا ستاره، تا مهتاب امان ات را بريده اما کمي هم براي شهر دعا کن!
براي اهالي دور و نزديک. وقت باران است... «مي روي و گريه ميآيد مرا...»
شيما کريمي
|
|
|
در اين کشتي درآ، پا در رکاب ماست درياها مترس از موج، بسم الله مجريها و
مُرسيها اگر اين ساحران اطوار مي ريزند طوري نيست! عصا در دست اينک مي رسند
از کوه موسي ها زمين آسمان جُل را به حال خويش بگذاريد کسي چشم انتظار ماست
آن بالا و بالاها بيايد هر که از فرهاد شيرين عقل تر باشد نيايد هيچ کس جز ما
و مجنون ها و ليلاها همين از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداري همين سرها... همين
سرهاي سرگردان صحراها شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را که همرنگ غروب
ماست صبح سرخ فرداها
محمدمهدي سيار
|
|
|
انتخابات فقط پاکستان: خودشون کانديداهاي غير اصلح رو ترور ميکنن که مردم
راحت تر انتخاب کنن!!! * شايد اشكال كار اينه چون بخشي از نژاد آريايي از 2
قوم مادها و پارتها به وجود اومدن؛ تمام مشكلات تو مملكت يا از طريق پارتي حل
مي شه يا مادي! * از وقتي بعضيا گفتن زنده باد بهار کلا طبيعت قاطي کرده؛
يه جا برف مياد يه جا طوفان ميشه همين طوري همه جا زلزله مياد و... *
سياستهاي غلط به اينا ميگن: ثياثت، صياصت، ثياثط، صياصط، سياسط و... *
به اين موناليزا بگيد اگه چيزي هست بگه ماهم بخنديم! * عطر هر گل چو مسيح از
نفسش ميبارد چه شبي ميشود آن شب که علَم بردارد * چايت را بنوش! نگران
فردا مباش...از گندمزار من و تو مشتي کاه ميماند براي بادها...
|
|