گروه گزارش زماني بزرگ ترين آرزوي يک دانش آموز ديپلمه پشت سر گذاشتن مسير
صعب العبور کنکور بود تا بعد ازآن با درس خواندن هاي سخت و بي وقفه و شبانه روزي
مدرک ارزشمند کارشناسي اش را ضميمه يک کار مناسب کند و زندگي دلخواهش را بسازد.
اما سالهاست که ليسانس ارزش اجتماعي خود را از دست داده و تقريبا اغلب ليسانسهها
پس از ورود به مرحله کارشناسي و از همان ابتداي کار دغدغه چگونگي ادامه تحصيل در
دوره کارشناسي ارشد و بالاتر را دارند. صحبت از مذمت تحصيلات تکميلي درميان
نيست،اتفاقا خيلي هم خوب است که جوانان ما مشتاق تحصيل و کسب مدارج بالاتر علمي
اند. سخن اصلي اين است که يک آسيب شناسي نه چندان حرفه اي نشان مي دهد در دوره
تحصيلات تکميلي آنچنان خبري هم از تکميل کردن تحصيلات نيست. شايد زمانش رسيده
باشد پاسخ سوالهايي ازاين دست را پيدا کنيم، دانشجويان ارشد و دکترا زماني که بر
صندلي کنکور مي نشينند با مدرک جديد خود به دنبال چه جايگاهي هستند؟ از دروسي
که مي خواهند بخوانند و نحوه تدريس آنها و مهارت خود در رشته مدنظرشان چقدر آگاه
اند؟ چقدربه موقعيت اجتماعي، ميزان درآمد، آينده زندگي، شرايط ازدواج و تبعات
خوب و بد هرکدام از اينها فکر کرده اند؟ اصلا با شرايط فعلي آيا مي شود سنت شکني
کرد و با شنا کردن خلاف جريان آب به موقعيت ايده آل رسيد يا تنها راه حل موجود
ادامه تحصيل و کسب مدارک است؟ در گزارش پيش رو به واکاوي معضل مدرکگرايي خواهيم
پرداخت. کميت به هرقيمت! اصلا چيزي عجيب تر و قابل تامل تر ازاين وجود دارد
که اطراف در و ديوار دانشگاه ها و همچنين دانشگاهي ترين خيابان پايتخت پرشده باشد
از اعلاميههايي که در روز روشن به دانشجويان مي گويند: حاضرند انواع و اقسام کارها
و پروژه هاي دانشجويي را به نيابت انجام دهند؟! مکالمه با چند مورد از اين
موسسات لزوم هر ترفندي براي باورپذيرکردن اين معضل را ازبين مي برد. مکالمه
تلفني گزارشگر روزنامه کيهان را در اين باره بخوانيد: - سلام.خسته نباشيد.مي
خواستم بپرسم اگه براي پرپوزال موضوع نداشته باشم شما مي تونيد برام کاري انجام
بديد؟ - بله. ما خودمان موضوع را مشخص مي کنيم بعد هم مي بريم براي تصويب! -
هزينه اش چقدر ميشه؟ - پرپوزال 100تومن - نمونه کارهم داريد که من ببينم؟
- نمونه کار...؟! نمي دونم! فکرنکنم الان داشته باشيم..... موسسه بعدي در
تبليغات کارش را مشاوره براي پايان نامه اعلام کرده است و در گفت وگو با گزارشگر
روزنامه کيهان چنين ادعا مي کند: - سلام. ببخشيد شما براي پايان نامه فقط مشاوره
مي ديد يا کار تهيه اش هم با خودتونه؟ - هم مشاوره مي ديم و هم کار تهيه اش با
خودمونه. - مشاورهاتون کيا هستن؟ - اساتيد ماهستند ديگه! شما رشته تون؟ -
(....) - مي تونيد تشريف بياريد موسسه، يا تلفني با خود استاد صحبت کنيد يا روزي
که استاد اينجا تشريف دارند بياييد حضوري صحبت کنيد. - هزينه اش چقدر مي شه؟
- هزينه رو خود استاد مشخص مي کنه ولي نرخ معمول پايان نامه سه ونيم تا 4 ميليون
تومنه! تصميمات وزارت علوم به کجا رسيد؟ البته با تصميماتي که اين روزها در
وزارت علوم گرفته مي شود هيچ بعيد نيست در آينده اي نه چندان دور کار و بار اين
موسسات هم از رونق بيفتد. وزارت علوم چندي پيش کلمه جديد “آموزش محور” را وارد
ادبيات حوزه تحصيلات تکميلي کرد و نحوه درس خواندن سابق دانشجويان ارشد را
آموزشي-پژوهشي خواند. در دوره “آموزش محور” ديگر خبري از پايان نامه نيست
ودانشجو تنها 32 واحد تئوري را مي گذراند. گرچه ابتدا گفته شد که مدرک دوره
آموزش محور با پژوهش محور تفاوت دارد و اين مورد در مدرک دانشجوياني که پايان نامه
ارائه مي دهند قيد خواهد شد اما متصديان وزارت علوم بعدها اعلام کردند که ارزش و
اعتبار مدارک آموزش محور با روش آموزشي- پژوهشي يکسان است. وزارت علوم در همان
آغاز اجراي اين طرح دو هدف مبهم آن را ايجاد ظرفيت براي حوزه هاي مختلف وجلوگيري از
خروج دانشجويان از کشور اعلام کرد. اما جلوگيري از فرارمغزها آن هم با آسان کردن
فيلترهاي رسيدن به مدرک کارشناسي ارشد درکنار افزايش ظرفيت هاي هرساله و همچنين
ازبين رفتن تدريجي اهميت واحد پايان نامه که نقش شناسنامه تحصيلي يک دانشجو را دارد
از مواردي است که وزارت علوم در آينده حتما بايد پاسخگوي تبعات آن باشد. خانم
دکتر شهنازهاشمي استاد علوم ارتباطات با اشاره به اينکه اين تصميم چندين سال در
وزارت علوم مطرح بوده؛ آن را توليد انبوه دانشجو مي داند و ميگويد: “اين کار اصلا
صلاح نيست.ما حتي مي گوييم که پژوهش ها درمقاطع پايين ترهم بايد تسري پيدا کند.
يعني به مقطع کارشناسي هم راه پيداکند. وي مي گويد:”حتي در سيستم آموزش و پرورش
ما هم مسئله آموزشي پژوهشي مطرح است وپژوهش پايان نامه چيزي نيست که ما با حذف آن
فکرکنيم داريم کيفيت کار را بالاتر مي بريم.” بيکاريم، پس درس مي خوانيم! پله
ها تنگ و باريک هستند. کسي از بالا مي آيد و مجبور مي شوم خودم را به ديوار بچسبانم
تا رد شود. پلهها وصل مي شوند به يک راهرو و چند اتاق. در اتاقها بسته است و
ازپشت در شيشه اي يکي از آنها صداي يک فرمول رياضي را اثبات مي کند. خانم منشي
با پسرجواني که کوله پشتي بزرگي انداخته صحبت مي کند. پسرجوان اصرار دارد درصد
موفقيت خودش را با ثبت نام درآموزشگاه بداند. خانم منشي هم با مثال آوردن از رتبه
هاي برتر که همگي آنجا درس خوانده اند تاکيد مي کند که اگر همراه برنامه هاي موسسه
پيش برود قبول شدنش تضميني است! در راه پله ها به پسر کوله به پشت مي رسم. بعد
ازاينکه قول مي دهم زياد وقتش را نگيرم سر صحبت را با او باز مي کنم: - براي چي
تصميم گرفتي ارشد بخوني؟ - راستشو بگم فرار ازسربازي!(مي خندد) ولي نه، به خاطر
کارهم هست. الانم خب همه ارشد مي خونن ديگه! - مطمئني با فوق ليسانس کار پيدا مي
کني؟ - مطمئن که نه ولي اون طوري حداقل مي گم فوق ليسانس دارم و کار ندارم! -
يعني دوسال درس بخوني و سختي پايان نامه و... براي هيچي؟ - خب درس نخونم چي
کارکنم؟ اين طوري حداقل دانشجوام و سرم گرمه مي گم درس ميخونم. تازه سختي که نداره
الان دوستام همه راحت قبول شدن. - يعني هيچ راه حلي به جز فوق ليسانس خوندن
نيست؟ - چرا. يه پول بادآورده! مي خندد و عذرخواهي مي کند وبه سرعت در
تاريکي پله ها گم مي شود. نگاه سطحي به تحصيلات تکميلي شايد بايد دوباره علت
اين همه سطحي نگري به تحصيلات تکميلي رادر تصميمات وزارت علوم پيدا کرد. چندي
پيش “کامران دانشجو” وزير علوم در نشست مشترک با روساي دانشگاهها و مراکز آموزش
عالي کشور راهکارهايي را به دانشگاه ها براي افزايش دانشجويان تحصيلات تکميلي و
همچنين مدرسان داراي مدرک دکترا پيشنهاد کرد وگفت: با توجه به تعداد فعلي استادان
دانشگاه ها، ميتوانيم در دوره هاي کارشناسي ارشد و دکترا دو تا چهار برابر ظرفيت
فعلي پذيرش دانشجو داشته باشيم. وزير علوم راه حل کمبود اساتيد براي برخي
دانشگاه ها را هم استفاده از متقاضيان ارشد و دانشجويان دکترا دانست تا با بورسيه
دانشگاه از آنها حمايت شود و دکتراي خود را بگيرند. همچنين معاون وزيرعلوم هم به
دانشگاه ها توصيه کرده است که دانشجويان تحصيلات تکميلي خود را افزايش دهند و از
دانشجويان متقاضي، “شهريه” بگيرند. دکتر همايون ، معاون پژوهشي دانشگاه امام
صادق (ع) با ابراز نگراني از جذب گسترده دانشجو توسط دانشگاه ها ومضرات آن مي گويد:
“جريان علم درجامعه بايد همگام با فرآيند تمدن سازي اتفاق بيفتد. اين نوع دامن زدن
گسترده به جريان ورود به دانشگاه به ويژه در حوزه علوم انساني نه تنها دربلندمدت
بلکه درکوتاه مدت هم مي تواند خسارات جبران ناپذيري متوجه جامعه ما بکند.”معاون
پژوهشي دانشگاه امام صادق(ع) ادامه مي دهد: “درواقع وزارت علوم دارد طوري مديريت مي
کند که به آن نيازحجيم پاسخ بدهد و به خاطر همين است که اين تصميمات را مي گيرد.”
اما به وجود آمدن دوره هاي پولي حتي در بهترين دانشگاه هاي پايتخت، افزايش ظرفيتي
که منجر به قبولي با تلاشي ناچيز مي شود و نشستن سرکلاس استادي که خود مدرک ارشد
دارد يا نهايتا دانشجوي دکتراست مي تواند هر فردي را وسوسه کند که وارد دوره
تحصيلات تکميلي شود. به دنبال روزهايي بهتر قرارمان ساعت 11است. توي حياط
دانشکده. ساعت 11 و هفت هشت دقيقه از دور ميبينمش که با عجله خودش را به من مي
رساند. از قبل موضوع مصاحبه را مي داند براي همين تا به من مي رسد بدون سلام مي
گويد: بنويس ارشد نخونيد. ارشد خوندن بدبختيه! فاطمه دانشجوي کارشناسي ارشد
ارتباطات است. انبوه جزوه ها و دفتر دستک هايش را کنارش جا مي دهد و مي
گويد:بفرماييد! از او مي پرسم که چرا تصميم گرفتي ارشد بخوني؟ پاسخ او چنين
است: “من بعد از اتمام کارشناسي قصدي براي ارشد خوندن نداشتم. مي خواستم برم سرکار
ولي وقتي موقعيت کاري برام پيش نيومد تصميم گرفتم درسم را ادامه بدم براي ارشد. ولي
خب تاالانم که ترم آخرم هنوزکارمناسبي پيدا نکردم. فکرمي کني علتش چيه؟ علت
اصلي برمي گرده به خود سازمانها که موقعيتها را تعريف کرده اند. سازمانها نميان
بگن کسي که مهارت داره حقوق بيشترومزاياي بيشتري داشته باشه فقط مدرک براشون
مهمه.خيلي از سازمانها کارمند ديپلم و ليسانس داشتن بعد اومدن براشون امکان تحصيل
تو دانشگاه علمي کاربردي يا غيرانتفاعي گذاشتن که حقوق مزاياشون بره بالاتر.
-خب شماکه الان تو دانشگاه دولتي درس ميخوني ازنحوه آموزش راضي هستي؟ - به هيچ
وجه. مثلامن مقاله اي که مينويسم فقط براي نمره اس! وهيچ استادي ايرادي ازش نمي
گيره که من بخوام اون ايراد رو برطرف کنم! خود اساتيد هم که تدريسشون فقط با اسلايد
هستش. الان تو رشته من که بحث و تحقيق زيادي مي طلبه سر اغلب کلاسها سکوت محض
برقراره! مدرک گرايي در ادارات و ارگانها اکثر فرم هاي درخواست نيروي کار
سازمانها، شرکت ها ، ادارات و ارگانها، اول از همه روي مدرک تاکيد دارند. از
نظر آنان هرکس مدرک دارد مهارت هم دارد و البته دراين ميان چندان هم مهم نيست که
اين مدرک از کدام دانشگاه و با چه نوع درس خواندني اخذ شده است. شغل مناسب در
گرو تحصيلات تکميلي شغل، شغل و شغل. تنها کلمه اي که اين روزها به عنوان اولين
معضل زندگي از زبان جوانان مي شنويم نداشتن وپيدانکردن شغل است. خانم هاشمي،
استاد دانشگاه در اين باره مي گويد: “وزارت علوم، دانشگاه آزاد يا ساير دانشگاه ها
درواقع استدلال هاي خودشان را دارند که چرا جوانهاي ما براي ادامه تحصيل به خارج
ازايران بروند واين همه هزينه کنند درحالي که مي شود همان پول درکشور خودمان خرج
شود. البته اين استدلال کاملا منطقي است ولي اساسا اگر جوانها شغل پيدا کنند
وشغلشان راضي کننده باشد خودشان انگيزه پيدا ميکنند که دنبال مقاطع بالاتر نروند.”
هاشمي ادامه مي دهد: “ الزاما اين درصدي که وارد حوزه تحصيلات تکميلي مي شوند مورد
نياز جامعه نيست و بازار کارهم برايشان مهيا نيست.” اين استاد دانشگاه معتقد
است: “ شغل خوب، به دنبال احساس آرامش و استقلالي که به همراه ميآورد، به طور قطع
محيط دانشگاه ها و به خصوص تجمع گسترده در حوزه تحصيلات تکميلي را کم خواهد کرد و
محيط دانشگاه را به دست کساني خواهد سپرد که پايه و مبناي زندگي خود را بر توليد و
پيشبرد علم گذاشته اند. درآن صورت شايد وزارت علومي ها مجبور نباشند براي پاسخگويي
به تقاضاي روزافزون براي ورود به دانشگاه آسان ترين راه را انتخاب کنند و با اتخاذ
تصميماتي با تبعات جبران ناپذير، هر روز يکي از فيلترهاي ورود به دانشگاه را حذف يا
عملا بدون کاربرد کنند.” و اما ظاهرا اين رشته سر دراز دارد . . .
گزارش
روز
|