(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 23 تـیـر 1392 - شماره 20541

رمضان آمد
نویسندگان انقلاب در واکنش به ادعای جریان شبه روشنفکری:
جریان شبه روشنفکری هیچ گاه با مردم همراه نبوده است
   


مهدی رحیمی
رمضان آمد و من آمده ام
باز هم قید خودم را زده ام
راه گم کرده ترین بنده منم
پیش چشمان تو شرمنده منم
میزبانی و منم مهمانت
لقمه ای اشک بده از خانت
رمضان آمده با طعم دعا
سفره انداخته اند در همه جا
سر این خوان همه نوع آدم هست
شاه اگر هست گدایی هم هست
عمر یک سال جلوتر رفته
از خودم حوصله ام سرفته
یازده ماه گناه آلودم
من همانم که همیشه بودم
چشم، حقّ بدنم را خورده
هر کسی خواست دلم را برده
خو گرفته است به بن بست خودم
طاقتم طاق شد از دست خودم
سال ها در تن خود گم شده ام
تاجر سفره ی گندم شده ام
لحظه هایم به تجارت رفته
از کفم این همه فرصت رفته
مددی من به خودم برگردم
جان بگیرم به تنم برگردم
روسیاهم خدایا چه کنم؟
بی پناهم خدایا چه کنم؟
من بدم شاه ولی بد نکند
پشت در آمده را رد نکند

 


لیلا کریمی
چندی پیش خبرگزاری فارس در خصوص عدم انعکاس وقایع دردناکی چون حمله به هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا و عدم موضع گیری شبه روشنفکران و نپرداختن به آن ؛ با جمعی از نویسندگان جریان شبه روشنفکری گفت و گویی انجام داد که علت ننوشتن وعدم موضع‌گیری آنان دغدغه ممیزی اعلام شده بود . در این خصوص با دو تن از نویسندگان دفاع مقدسی گفت و گویی کردیم که می خوانید :
محمد محمودی نورآبادی در خصوص آثاری که شبه روشنفکران درباره دفاع مقدس نوشته اند ، گفت : زمانی که داور جشنواره شهید غنی پور در بخش آزاد بزرگسال بودم ،آثاری خواندم از برخی روشنفکران که درباره دفاع مقدس نوشته بودند و تعجب کردم چگونه این آثار ممیزی شده و چگونه از ارشاد مجوز گرفتند .
این نویسنده افزود : مجموعه داستانی از نشر مروارید خواندم که در یکی از داستان هایش آمده بود : شخص راوی " روح یک شهید " است که داستان خودش را تعریف می کند .در این داستان می گوید من رفته بودم میدان آزادی دوست دخترم را ببینم و یکی ازسپاهیان مرا دستگیر کرد و به سربازی فرستاد و از بد شانسی افتادم در خط مقدم جبهه و قناسه چی عراقی خواست فرمانده را بزند که یک گلوله کاشت وسط پیشونی من .
محمودی در ادامه داستان می گوید : عراقی ها آمدند جنازه ما را در یکی از روستاهای مرزی دفن کردند و روستا نشین های مرزی که شیعه بودند به مزار ما می آمدند و فاتحه می خواندند . عراقی ها متوجه این قضیه شدند و آمدند جسد ما را بردند در یک گور دسته جمعی بین استخوان های دیگر دفن کردند.
این نویسنده دفاع مقدسی افزود : در ادامه داستان به خاطر شکستن عظمت شهید آمده بود : لنگ من رفته بود تو دهن یکی دیگر و پای من تو چشم فلانی بود و... این توصیف ها و فضا سازی ها ارزش و اعتبار شهید را پایین آورده بود .
محمودی ادامه داد: در ادامه داستان عنوان شده بود که ؛ بعد از 20 سال کمیته تفحص ما را پیدا کردند و به فرودگاه مهر آباد که رسیدیم، دیدم مادرم آمد بالای سرم و اولین سوالی که از مادرم پرسیدم گفتم : دوست دخترم کجاست و داستان در همین جا تمام می شود .
نویسنده کتاب سرریزون اظهار داشت :
"ما ایرانی ها چیزی به اسم جسد سوزی در فرهنگمان نیست ؛بیشتر کسانی هم که به جبهه رفتند 98 درصد مسلمان بودند و چند درصدی هم که از ادیان دیگر بود که این موضوع در مسلکشان نیست .
این نویسنده دفاع مقدسی با اشاره به داستانی از نشر ثالث گفت : داستانی خواندم که راوی می گوید ؛ ما تعدادی جسد را در خط مقدم عقب وانت ریختیم که به معراج شهدا برسانیم . بین راه من گروهبان به بالا دستم گفتم ، حالا این همه راه بریم تو این بیابون و ممکن درگیر شویم و ... این جسد ها را چه کارشان کنیم و مافوقم نظر من را خواست و من گفتم این ها که شهید شدند به بهشت می روند پس چه دفن کنیم و چه ببریم به محل زندگیشون و دفنشون کنیم و... به هرحال شهید هستند و می روند بهشت . پس در نهایت گفت بیایید جسد ها را بسوزانیم . یک پیت بنزین داشتیم و جسد شهدا را سوزاندیم و با خوشحالی به خط مقدم برگشتیم .
محمودی با ابراز تعجب از نوشتن این گونه آثار و چاپش گفت : در دولتی که این قدر ممیزی هست، آثار این افراد چاپ می شود و قیل و قال می‌کنند که ممیزی هست .با وجود ممیزی اما باز این گونه آثار هنوز چاپ می شود . اگر ممیزی نیست بگویید بسم‌الله ، ممیزی نیست ؛ این کارها ی نویسندگان روشنفکری را چاپ کرده ایم ؛ بفرما این هم نمونه اش (!) و افتخار هم بکنید !
نویسنده کتاب " شب های بی آسمان " در ادامه گفت : فکر می کنم این پاسخ خوبی برای دولت آبادی و جواد مجابی است که بگوییم چنین آثاری هم ، علیه و در مذ مت دفاع مقدس چاپ شده است .اگر حزب بعث عراق د ر ایران نماینده ای داشت و می خواست از ادبیات جنگ عراق دفاع کند و در مذ مت ادبیات دفاع مقدس ایران چیزی بنویسد ، چه چیزی بالا تر از آنکه ما جسد شهدایمان را آتش بزنیم و...
محمد محمودی نور آبادی با اشاره به دفاع مقدس هشت سا له گفت : بالاخره این رزمندگان یا از دین یا از وطن یا هردوی آنها دفاع کرده اند. باید گفت شما دین را قبول ندارید لا اقل وطن را که قبول دارید . این رزمندگان از وطنتان دفاع کردند چرا این همه ناسپاسی می کنید . در کجای دنیا دیده اید مجاهدان وطنشان را تا این حد به باد فحش و ناسزا بگیرند و ارزش و اعتبار آنها را کم کنند و با نوشته هایشان از چشم نسل آینده بیندازند . واقعا به حال شبه روشنفکران افسوس می خورم به این ها که تا این حد در حماقت به سر می برند .
احمد شاکری ،ادبیات داستانی دفاع مقدس را به صورت مشخص فصل ممیز و ممتاز را دوره‌ای دانست که در آن قرار داریم و گفت : ادبیات داستانی معاصر ما پس از پیروزی انقلاب و ورود به دفاع مقدس فصل کاملا متفاوتی را با شرایط قبل تجربه کرد البته این فصل ممیز از چند جهت بررسی و مرور تاریخچه آن قابل بررسی است .
این منتقد ادبی ادامه داد: فصل ممتازی که در این زمینه ماهیت دفاع مقدس و انقلاب اسلامی وجود دارد ؛ هم ماهیتی مردمی دارد و هم ماهیت به شدت دینی و قدسی داشتند . اتفاقی که در پس از انقلاب رخ داد موضوعات انقلابی و مقوله انقلاب و رویکرد انقلابی و دینی توسط نویسندگان نسل اول ؛ در واقع عموم نویسندگان در درجه اول بایکوت شد و با سکوت معنا داری با این موضوعات روبه رو شدند و این در حالی است که تجربه جهانی خلاف آن را نشان می دهد و هم اصول داستان نویسی که خود این آقایون تدوین کردند، مخالف این برخورد است.
شاکری اظهار داشت : تجربه جهانی می‌گوید همواره انقلاب ها و وقایع مهم و تاثیر گذار در جامعه بشری پدید آورنده و در حقیقت زاینده ادبیات فاخر هستند . بنابراین یک اصلی وجود دارد که وقایع دینی و مردمی هستند که وقایعی به این بزرگی و شگفتی ادبیات نابی را در پی خودشان دارند . تاریخ به صورت کاملا شفاهی بیان می کند که شبه روشنفکران به موضوع دفاع مقدس نپرداختند البته دلایل این نپرداختن عموما در بین صحبت ها بیان شده است .
احمد شاکری نویسنده دفاع مقدسی، مشکل ممیزی در ننوشتن آثار دفاع مقدسی توسط شبه روشنفکران را به چند دلیل بیان دقیقی ندانست و ادامه داد: دلیل اول، زمانی یک واقعه می تواند به یک ادبیات غنی بدل شود که نویسنده درباره آن واقعه تجربه غنی داشته باشد.حالا سوال می کنیم از همین آقایان ؛ شما ببینید در بین نویسندگان روشنفکر چند نفر جانباز و شهید داریم ؟اساسا این ها از شهر ها خارج نشدند تا در کوران جنگ قرار بگیرند و در دل جنگ نفس بکشند . شما مقایسه بکنید این نویسندگان روشنفکر را با نمونه نویسندگان جهانی چون همینگوی و تولستوی. این نویسندگان چقدر با موضوعاتشان نزدیک بودند و شبه روشنفکران ما چقدر!در نتیجه از مهم ترین دلایل ننوشتن درباره دفاع مقدس این است که اساسا به جنگ نرفته اند و تجربه جنگ را نداشته اند برای نوشتن.
وی افزود : دلیل دوم ننوشتن از جنگ توسط این آقایان و خانم ها دو تا رویکرد دارد یا باید از حقیقت جنگ بگویند که نورانی وقدسی و دینی است و یا باید این حقیقت را کتمان بکنند . اگر به حقیقت نورانی دفاع مقدس بخواهند توجه کنند که این مخالف رویکرد سیاسی و اعتقادی آنها است و عموما رویکرد آنان رویکرد سکولار است. به همین واسطه با انقلاب اسلامی که دعوت‌کننده به سیاست دینی است ، موافق نیستند. بنابراین، نوشتن از حقیقت قدسی با بینش آنان تفاوت دارد. بنابراین اگر هم فرض کنیم از امری که تجربه ندارند و بخواهند بنویسند رویکردشان کتمان حقیقت است یا تحریف حقیقت . اتفاقا در این بخش هم نمی توانند آثار شاخصی تولید کنند و دلیل این امر هم این است که ؛ اصلا تفاوت دفاع مقدس ما با جنگ های دیگر با انگیزه های مادی آن تفاوت در جنبه قدسی آن بوده است وگرنه همین آقایان شبه روشنفکر در گفته هایشان تصریح کرده اند که جنگ هشت ساله ما - البته آنان از تعبیر دفاع مقدس استفاده نمی کنند – در مقایسه با جنگ جهانی دوم مثل یک درگیری مرزی طولانی مدت بوده است یعنی نه عمق جنگ جهانی را داشته و نه خسارت های آن و نه اهمیت آن را داشته است ؛ بنابراین این موضوع از نگاه این روشنفکران واجد چنین اهمیتی نیست .
این منتقد ادبی یاد آور شد که اگر با دیدگاه سکولار خودشان بخواهند از جنگ ما بگویند نمی‌توانند آثار شاخصی بیافرینند‌؛ افزود‌: در ادبیات جهان و به خصوص ادبیات داستانی جنگ که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت‌، دیدگاهش سکولار و جدا افتاده از ارزش های دینی است . در این ادبیات اتفاقا بهترین نمونه‌ها تولید شدند ویعنی همین آقایان و خانم‌ها با این نگرش عموما مادی اندیش و غیر قدسی اگر بخواهند به سراغ دفاع مقدس بروند خب می‌بینند داستان‌هایی چون "در جبهه غرب خبری نیست " تولید شده است . بنابراین بسیاری از رمان‌های جهانی با همین دید نوشته شده اند پس شبه‌روشنفکران حرفی بالاتر از نمونه های جهانی نمی توانند بزنند .
شاکری ماهیت این دلایل یا شبه دلایل را مخفی کردن دو امر دانست و گفت : جریان شبه‌روشنفکر هیچ گاه با مردم نبوده برخلاف ادعایی که دارد... ادعا دارد که برای مردم می نویسد و از دل مردم جوشیده اند درحالی که نه تعلقی به مردم دارند و نه برای مردم می نویسند و در واقع برای جشنواره های آن سوی آب می نویسند .
این نویسنده دفاع مقدسی ادامه داد: می‌خواهند عموما ضعف تجربه و حضورشان در دفاع مقدس و عدم همراهیشان را و بلکه سنگ‌اندازیشان را در جریان دفاع مقدس را پنهان کنند . در ذهنیت ادبیات داستانی درنامه ای که منتشر کردند رسما اعلام کردند که این بلند پروازی‌ها و آرمان خواهی های انقلاب اسلامی است که موجب شد صدام حمله کند . یعنی حتی در دفاعی بودن جریان دفاع مقدس که امری بدیهی است ، آنها تردید دارند . بنابراین این قسم پاسخ‌ها‌،عذر بدتر از گناه است . در حقیقت فرار رو به جلو است . ممیزی در دیدگاه این طیف همیشه خاستگاه سیاسی داشته است و عموما توجیه کننده ضعف‌های اینها در جذب مردم در تولید آثار ناب است.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10