(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 16 مرداد 1392 - شماره 20561

دانشگاه در جبهه-37
دولت اعتدال و کمین افراطی‌ها
تبارشناسی مؤسسه پرسش – (قسمت هفتم)
سقوط اندیشه
نگاهی به احوالات محمد مجتهد‌شبستری
شنیدن کی بود مانند دیدن!
   


دانشجوی جهادگر شهید منصور آخرت دوست
شهید منصور آخرت دوست در سال 1338 در تهران متولد شد و بعد از طي دوران كودكي به درس و تحصيل پرداخت. تا اخذ مدرك ديپلم با موفقيت به آن ادامه داد و در سال 1357 در كنكور دانشگاهها در رشته پزشکی دانشگاه اروميه پذیرفته شد.
وی، صفات و روحيات اخلاقي بارزي داشت، به طوري كه در مقابل ديگر اعضاي خانواده احساس مسئوليت بيشتري مي‌نمود و هميشه به سهم خود سعي در ارشاد آنها داشت.
او ايام فراغت خود را به درس و مطالعه كتب مختلف مي‌پرداخت. شهید در بيشتر حوادث قبل از انقلاب بخصوص در تظاهرات دانشگاه تهران نقش فعال داشت. در سال 1360 در اروميه ازدواج نمود و حاصل آن دو دختر دوقلو بود كه از وي به يادگار مانده اند.
سرانجام ایشان در تاريخ 15 مرداد 1363 در منطقه روستی کوه پایین ارومیه در مقابله و رويارويي با عناصر ضد انقلاب به شهادت رسيد.

 


آرش پاک‌اندیش
1- با ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی، ارزش‌ها و رویکردهای جدید در حوزه های فکری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را شاهد بوده ایم که هر کدام در راستای طرح یک مهندسی مجدد قدم به عرصه‌های مختلف مدیریتی نهاده اند. در این میان نقش راهبردی جنبش دانشجویی اسلامگرا بیش از پیش تعیین کننده است. هرگاه سخن از جنبش دانشجویی می‌شود همه اذهان به سمت اعتراضات و تحصن هایی می رود که طی سالیان موسوم به «عصر اصلاحات» جامعه دانشگاهی با آن درگیر بوده است.تحصن هایی که هر کدام موجب ظهور بحران در فضای دانشگاهی می شد و دانشجویانی را به تعبیری می سوزاند.
جنبش در معنا یعنی تحرک و پویایی و همراستا با الفاظی نظیر نهضت، شورش و انقلاب به کار می‌رود اما زمانی که با الفاظ دیگر ترکیب شود خاص معنا و مفهوم آن کلمه می گردد. دانشجو به دنبال کسب دانش است و در کنار آن نیز دغدغه‌های آرمان‌گرایانه‌ای در ذهن خود دارد. می‌خواهد روشنگری در جامعه نهادینه شود و همگان به پاسخگویی در برابر رفتارشان احساس مسئولیت نمایند. اما زمانی که این دغدغه ها تبدیل به بهانه ای برای ایجاد تنش و درگیری می شود فضای علمی دانشگاه و شأن علمی دانشجو را با تهدید مواجه می‌کند. در این شرایط گاه این شأن به کل نادیده گرفته شده و تخریب می گردد و فضای ملتهب دانشگاه به عمق آن نیز می افزاید.
در واقع جنبش دانشجویی آن گونه نیست که در اذهان و گفته ها از آن یاد می شود. این جنبش بایستی علم را محور اصلی فعالیت خود قراردهد و با داده ها و گزاره های علمی به تحلیل فضا بپردازد. ساختار وجودی انسان نیز به نحوی است که او را به دانایی فرا می خواند لذا در مواجهه با موج عظیمی از جریانات بحران ساز همواره این هنر حاملان این جنبش دانا محور است که بامدیریت در بحران فضا را از حالت مه گرفتگی خارج کند.
این گونه نیست که هر تحرکی و آشوبی در دانشگاه را جنبش دانشجویی بخوانیم و آن را به عنوان سمبل این جریان علم کنیم. دخالت دانشجو در فضای آلوده سیاسی اگر توأم با دغدغه های علمی باشد قطعا موفق خواهد بود و در غیر این صورت توفیقی نخواهد داشت.
تحلیل سیاسی مبتنی بر دانش و آگاهی می‌بایست در فعالیت ها و برنامه های جریان دانشجویی قرارگیرد و از اولویت های آن باشد چرا که ورود دانشجو به اعتراضات و تحرکات سیاسی اگر توأم با تحلیل دقیق سیاسی نباشد با بحران هایی مواجه خواهد شد که به منظور عبور از آنها چالش های جدی‌تری گریبانش را خواهد گرفت. هر حرکتی در دانشگاه ها زمانی که به سمت موجی از احساسات کاذب به پیش برده شود، مطمئنا نمی تواند تحلیل درستی از حوادث در اذهان دانشجویان و جامعه تداعی کند. هر نوع برخورد ساختارشکنانه فضای دانشگاه را از عقلانیت و فضای علمی خارج می کند و موجب می شود که دانشجویان تحت تأثیر احساسات به اقدامات نامعقول دست زنند.
نکته مهم اینکه عملکرد رادیکال و انحصارطلبانه برخی از گروه های دانشجویی، عاملی مؤثر در سیاست‌گریزی دانشجویان است. بسیاری از دانشجویان به دلیل تبعات و هزینه هایی که اقدامات رادیکال این گروه ها درپی داشته حاضر به فعالیت نیستند و در حقیقت غلبه احساسات بر (عقلانیت) در فعالیت های سیاسی و اجتماعی دانشجویان سبب بروز رفتارهای غیرعقلایی و تند می شود.
آزاداندیشی و دید روشن نسبت به بخش های مختلف جامعه مسیر را در رسیدن به جامعه ای آرمانی هموار می کند و در همین راستا نیز فضای علمی و دانشگاهی به سمتی می بایست سوق یابد که هر دانشجو اگر در قامت یک معترض هم ظاهر شد اعتراضش مبتنی بر دانایی و انصاف باشد چرا که شأن جنبش دانشجویی مسلمان این چنین کرنش رفتاری را می طلبد.
در چنین شرایطی جنبش دانشجویی به منظور توفیق در اهداف خود، می بایست در جایگاه یکی از اجزای عرصه عمومی با تجهیز مطالباتش به عنصر تقوی، شکل نوینی از فعالیت های دانشجویی را رقم زند که با تکیه بر چنین رویکردی دیگر شاهد استثمار این جنبش توسط احزاب و بنگاه های سیاسی بیرون از دانشگاه نخواهیم بود. دیگر زمان آن رسیده که حاملان جنبش دانشجویی ابزار مطالبات خود را به سلاح گفتمان «عدالت و پیشرفت» مجهز کرده و به دور از هیجانات درهم ریخته به همگان بباورانند که عدالت خواهی بارزترین ویژگی جنبش دانشجویی است.
عقلانیت، علم محوری و عدالت خواهی سه ضلع مثلث جنبش دانشجویی اند که مسیر جامعه را در راه پیشرفت و توسعه هموار خواهند کرد. با تکیه بر این مولفه ها و مطالعه آسیب شناسانه یقینا شاهد برکاتی در آینده خواهیم بود که طعم تلخ رخدادهای پیش آمده از سوی تجدید نظرطلبان موسوم به اصلاح طلب، بر جنبش دانشجویی، شیرین گردد.
2- در دیدار اخیر دانشجویان با مقام معظم رهبری مباحثی در ارتباط با فتنه 88 وضرورت هوشیاری دانشجویان مطرح شد که لازم است بار دیگر مرور شود :1
« در بررسی آن حوادث تلخ، مسئله اصلی و عمده، قانون شکنی و رفتار غیر نجیبانه ی جماعتی است که در مقابل جریان قانون ایستادند و به ایران عزیز، لطمه و ضربه و خسارت وارد آوردند.
البته در حاشیه و گوشه و کنار یک حادثه ی بزرگ، ممکن است مسائلی روی داده باشد که گاه یک نفر مظلوم یا ظالم واقع شود اما در هر حال نباید مسئله اصلی به خاطر این مسائل گم شود.»
ایشان در همین زمینه این سوال اساسی را مطرح کردند که چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات 88 برای مواجهه با مسئله، به خیابانها اردوکشی کردند!؟
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی‌دهند، چرا عذرخواهی نمی کنند؟
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در جلسات خصوصی می گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟
 معظم له در دیدار مذکور با اشاره به اوضاع پرآشوب و خونین برخی از کشورهای منطقه خاطرنشان کردند:« می دانید اگر در فتنه 88 خدا کمک نمی کرد و گروههای مردمی به جان هم می افتادند کشور به چه روز و روزگاری می افتاد؟ که البته خداوند نگذاشت و ملت هم بصیرت به خرج دادند.»
بدیهی است تا زمانی که فتنه گران 88 در پیشگاه ملت اقرار به اشتباهاتشان ننمایند و از عملکرد خود ابراز شرمساری نکنند اجازه ورود در میان توده های مردم و ایفای نقش نخواهند داشت.
مرور مواضع برخی تجدیدنظرطلبان که به مثابه "عالیجنابان آشوب" با وسوسه‌های خویش زمینه ذهنی را در جامعه برای برخورد آشوبگرانه علیه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 برای دولت آماده کردند، می‌تواند ما را در شناخت بیش از پیش تحولات پشت سر گذاشته مدیران فتنه راهنما باشد.
بررسی مواضع حلقه‌ای که در آن روزها به بازیگران سناریوی از پیش طراحی شده دشمن تبدیل شدند و زمینه‌های تشویش اذهان عمومی در پروژه تقلب و دعوت به آشوبگری و اغتشاشات خیابانی را فراهم کردند و امروز به تعبیر ریاست محترم قوه قضاییه " افعی جانشان گرما گرفته " می تواند برای شما مفید باشد.
گفته هایی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری توانست نقش بسزایی را در تحمیل برخی جریانات به نظام نشان دهد و بازخوانی آن در خطوطی که امروز از سوی این افراد و وابستگان به ایشان پیگیری می شود را نمایان سازد.
بررسی این بخش از تاریخ معاصر گویای پروژه سونامی تخریب و عملیات روانی کسانی است که در فتنه اسراییلی – امریکایی 88 گرد آمدند و با تهییج افکار عمومی علیه منتخب ملت و به تبع آن شعله ور ساختن آتش فتنه در خیابان‌های شهرمان تلاش کردند تا شیرینی انتخابات 22 خردادماه 88 را در کام ملت تلخ کنند. همین امروز در پی آنند که اهداف مورد نظر خود را به نظام تحمیل کنند که هوشیاری همراه با بصیرت دولتمردان می‌تواند در نقش برآب کردن این جریان ها تاثیر بسزایی داشته باشد.
با مطالعه آنچه که در این نوشتار طرح شد و نظر به بیانات مکرر رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر حرکت در مسیر آرمان های انقلاب اسلامی و لزوم تعریف مفهوم اعتدال از سوی دولت یازدهم، لازم است برنامه‌های آینده وزارت علوم و نقشه راه رسیدن به نقطه مطلوب مورد نظر مقام معظم رهبری که همان دانشگاه تمدن ساز اسلامی است، اکنون به اطلاع افکار عمومی و دانشجویان و دانشگاهیان رسانده شود تا جامعه دانشگاهی بعینه فرق بین اعتدال و افراط را ببینند امید است اکنون دولت یازدهم که با شعار اعتدال‌گرایی عزم خویش را برای بدست گرفتن قوه اجرایی کشور جزم نموده ، لازم است با عبرت از سرنوشت افراطیون اصلاح‌طلب که از حریم علم و دانش سوء استفاده نمودند و مایه سرخوردگی بخشی از جوانان دانشگاهی این مرز و بوم را در سالهای حاکمیت دولت اصلاحات فراهم آوردند ، مانع از بازگشت رادیکالیسم کور به ساحت مقدس دانشگاه شود و با بهره مندی از رهنمودهای مقام معظم رهبری و استفاده از عناصر مومن و متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی امید فتنه‌گران را به یاس بدل نماید.
* کارشناس ارشد مهندسی شهرسازی

1- دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری 7/5/1392

 


دکتر حسین روحانی
محمد مجتهد‌شبستری به سال 1315 شمسی در شهرستان شبستر دیده به جهان گشود. او در حوزه‌هایی چون الهیات، فلسفه و دین، قلم فرسایی می‌کند و جزو نخستین اشخاصی است که پای تحلیل‌های هرمنوتیکی را به ادبیات دینی ایران باز کرد. او در سال 1330 برای تحصیل در علوم اسلامی وارد حوزه علمیه قم گردید. 18سال در این حوزه به تحصیل و تحقیق در فلسفه و کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت. دوران تحصیل وی در حوزه علمیه قم، حدود هیجده سال طول کشید. وی سپس در سال 1348 راهی آلمان شد و قریب به ده سال، سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بر‌عهده گرفت. اقامت در اروپا برای وی فرصتی پیش آورد تا با تسلط بر زبان آلمانی در فرهنگ و تمدن غرب به ویژه فلسفه جدید الهیات مسیحی از نزدیک مطالعات و تحقیقاتی به عمل آورد. شبستری در سال 1357 به ایران بازگشت و در سال‌های آغازین پس از انقلاب اسلامی به عنوان نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. وی پس از اتمام دوره اول مجلس، بیشتر به تدریس در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پرداخت و از آن تاریخ بدین سو، با ارائه نظراتی ساختارشکنانه و‌ اومانیستی از دین، سعی نموده است به عنوان چهره ای به اصطلاح نوگرا، امیال و منویات جبهه دشمنان انقلاب اسلامی را محقق نماید. شبستری در حال حاضر نیز سرگرم بسط و اشاعه آراء خویش در مؤسسه پنجره حکمت و مؤسساتی از این دست می‌باشد. وی در سال 1386 آخرین نظرات خویش در باب هرمنوتیک و نسبت آن با قرآن را به صورت یک مقاله مفصل با عنوان "قرائت نبوی از جهان" و یک مصاحبه با عنوان "هرمنوتیک، تفسیر دینی جهان" در شماره شش، فصلنامه مدرسه ارائه نمود. شبستری در مقاله و مصاحبه منتسب به او، با پرده‌دری آشکار و اهانت به مبانی دینی، قرآن کریم را کلام نبوی پیامبر اسلام معرفی کرد و خاطر نشان کرد که قرآن، تجربه شخصی پیامبر است و نه وحی1. شبستری که از دوران اصلاحات تاکنون، پای ثابت رسانه‌های متعلق به جریان فتنه بوده است، متناظر با آراء روشنفکران سکولار، با توشه گیری از علم هرمنوتیک، مقومات و محکمات دین را به سخره می گیرد تا از این رهگذر زمینه و بسترلازم برای شالوده شکنی از دین را فراهم سازد. این روشنفکر به اصطلاح دینی بر این نظر تأکید می‌ورزد که: "فقه نه می‌تواند مبدأ برنامه ریزی باشد و نه می‌تواند واقعیت‌های موجود در جامعه را توضیح دهد و نه قادر است ساز و کار آنها را معین کند2." این روشنفکر دینی در ادامه اظهارات و نوشته‌های شبهه‌افکنانه خویش در باب فقه می نویسد: "احکام و سنت‌های موجود در ابواب معاملات باید مطابق با سلوک توحیدی مردم مورد بررسی قرار گیرد و هرگاه بررسی‌ها و مطالعات صاحب‌نظران صلاحیت‌دار نشان دهد که پاره‌ای از قوانین، عرف هاونهادهای باقی مانده ازگذشته درجامعه دینی مانع ازسلوک توحیدی انسانها می شود،دراصلاح و تعدیل و تغییر آنها هیچ‌گونه تردیدی نباید روا داشت.3" شبستری با رویکردی برون دینی و متأثر از آراء کسانی چون گادامر و ماخر، مقوّمات و مسلّمات دینی را به چالش می‌گیرد و می‌نویسد: "طرفداران قرائت رسمی، به جای داده‌های تاریخی که باید مبنای اصلی شناخت قرائت ارتدوکس باشد، مفهوم‌های ذهنی انتزاعی خود را که عمدتاً از سنت فلسفه یونانی اخذ شده معیار قرائت خود قرار می‌دهند. مثلاً می‌گویند قضایای مربوط به احکام که در قرآن مجید یا سنت پیامبر، حتی در باب معاملات و سیاست آمده، قضایای حقیقیه هستند نه قضایای خارجیه و به این علت، در آن ابواب از ذات موضوع و ذات حکم سؤال می کنند. آنها این احکام را از احکام ابدی موضوعاتی تلقی می‌کنند که یک ذات ثابت دارد. آنها، این احکام را چیزی بیش از احکام مربوط به واقعیات در حجاز تلقی می‌کنند.4" در پاسخ به شبهات وارده از جانب شبستری، می‌توان این سخن را به میان آورد که اکثر فقهای شیعه به زمینه تاریخی-اجتماعی نزول آیات توجه کرده‌اند. مباحثی که در علوم قرآنی در باب شأن نزول آیات مطرح است برای فهم دقیق قرآن کریم است. اما با این استدلال که آیات قرآن در شرایط زمانی و مکانی خاص نازل شده، صرفاً نمی‌توان نتیجه گرفت که احکام فرا تاریخی نداریم. فقیهان و مفسران ما بر‌مبنای پیش فرض‌های کلامی و فلسفی خود احکام تاریخی و فراتاریخی را استنباط کرده‌اند.5". این روشنفکر حامی فتنه سبز، در سخنرانی مشهور خویش در دانشگاه صنعتی اصفهان که در سال 1387 ایراد نمود، به صراحت و با وقاحتی کم نظیر می‌گوید: "پیامبر، وظیفه‌شان فقط دعوت مردم به سمت خدا بوده و در همین وظیفه خود عصمت داشته‌اند و هیچ‌گاه از این وظیفه غافل نمانده‌اند. اما از نظر انجام گناهان نمی‌توان عصمت برای‌شان در نظر گرفت.6" شبستری در ادامه سخنرانی هتاکانه خویش می‌افزاید: "دین که می‌گویند از نزد خدا آمده چیزی نیست به جز شیوه سلوک انسانها در راه معنویت و از خود انسان شروع می‌شود و نقش خدا در دین در حد ارشاد برای بهتر سیر کردن این مسیر است.7" استاد مؤسسه پنجره حکمت در آثار مکتوب خویش نیز همین سخنان را بی کم و کاست تکرار می‌کند و می‌نویسد: "آنچه عالمان دین به نام دین در جامعه مطرح می‌کنند، یک معرفت بشری و لذا قابل نقد است؛ زیرا عالمان دین، بشرند و بامعیارهای قدسیتی برخوردار نیست8." این روشنفکر دینی که دل در گرو الهیات پروتستان دارد، درصدد است با ارائه تفسیری اومانیستی و مدرنیستی از دین، اسلام فقاهتی و انقلابی را به حاشیه براند. او در این خصوص می‌نویسد: "مبانی فکری و فلسفی آن آقایان به قرائت متون دینی مربوط نیست. مبنای آنان عبارتست از توضیح و تشریح معرفتی که بر پایه متافیزیک افلاطونی و ارسطویی استوار است و یک معرفت آنتولوژیک(وجودشناسانه) است. اینها در واقع می‌گویند پیامبر اسلام هم در رسالت خود بر همان معرفت وجودشناسانه تأکید کرده، در فلسفه مثلا از خداوند به واجب‌الوجود تعبیر می‌شود و دین تجلی خداوند است. در نظر آنها وحی عبارت است از اتصال نبی با عقل فعال، این تفکر و این مفاهیم هیچ ربطی به مفهوم و قرائتی که در دنیای حاضر از آن سخن گفته می‌شود ندارد9." نقد بنیاد دینی که به گزاره فوق‌ا لذکر مطروح از جانب شبستری وارد است این است که صرف تعلق خاطر یک متفکر اسلامی به مبانی فلسفی افلاطون و ارسطو، هیچ ارتباط و دخلی به پذیرش قرائت واحد یا کثیر از متون دینی ندارد و به نظر می‌رسد شبستری می‌باید با دقت و ژرف‌نگری بیشتری قلم فرسایی کند.10" واقع امر این است که شبستری طرفدار نسبی‌گرایی و تکثر و تعدد قرائت دینی است و این در حالی است که اسلام، کثرت‌گرایی به معنای ساختار‌شکنی از نص مقدس را نمی‌پذیرد. در دوران اصلاحات نیز گروهی با تمسک جستن به آراء شبستری، راه را برای تعدد قرائت‌های دینی گشودند تا از این رهگذر زمینه و بستر لازم برای به چالش گرفتن احکام فقهی و قانون اساسی را فراهم سازند. استاد مؤسسه پنجره حکمت در هم‌نوایی با عناصری چون سروش و اکبر گنجی می‌نویسد: "با مطالعه تاریخی و پدیدارشناسانه می‌بینیم که هر نبی در جامعه‌ای که نهادهای اجتماعی معینی با ترکیب مشخصی داشته، مبعوث شده و آن واقعیتها زمینه رسالت او را تشکیل می‌داده و احکام اخلاقی و حقوقی مورد تأکید آن نبی، ناظر به همان جامعه‌ها و ترکیبات ویژه آن بوده است....نبی، خود در داخل نظام اجتماعی معینی عمل کرده است، نه از بالا و از فراز آن. بنابراین وجود اوامر و نواهی تاریخی معینی در قرآن مجید ناظر به همان ساختارها بوده و نه ناظر به کل تاریخ بشر11." مدلول این جملات از منظر شبستری بدان معناست که دین می‌باید عصری شود! که در صورت وقوع چنین پدیده‌ای، عملا دین از عرصه اجتماعی و سیاسی رخت برمی‌بندد. شبستری که در جسارت و اهانت به احکام مقدس اسلام، گوی سبقت را از رقبای سکولار و لائیک نیز ربوده است، آشکارا از عرفی شدن دین و انکار وحی سخن به میان می‌آورد. او در این خصوص می‌نویسد: "مطالعه و بررسی قرآن به عنوان یک متن دینی نشان می‌دهد که این متن، حکایت فهمی-تفسیری-دینی از همه حوادث طبیعی و تاریخ و سرنوشت انسان به صورت افعال خداوند می‌باشد. این متن بیش از هر نقش دیگر، نقش ایجاد معنای دینی برای جهان را برای خوانندگان ایفا می‌کنند. متن قرآن خبر می‌دهد که پیامبر با چه چیز سر و کار دارد، اینکه وی درباره چیزهایی به مخاطبان آگاهی می دهد. او خبر می‌دهد که جهان را چگونه می‌بیند، نه اینکه جهان چگونه است. او بینش خود را آشکار می‌کند. او جهان را قرائت می کند.12" مکتوبات و سخنرانی‌های مجتهدشبستری و به طریق اولی روشنفکران به اصطلاح دینی نشان می‌دهد که این جماعت به این جمع‌بندی رسیده‌اند که اردوکشی خیابانی و ایجاد بلوا به خودی خود نمی‌تواند پایه‌های یک نظام سیاسی را متزلزل کند، بلکه این کار فرهنگی یا به تعبیر علمی‌تر آن این جنگ نرم است که می‌تواند در اسقاط نظام اسلامی کارگر افتد. نحله روشنفکری دینی نیز با وقوف به این امر از دوران سازندگی بدین‌سو، تمامی تلاش خویش را به کار بسته تا با ایجاد تشکیک در مبانی دینی و اصل ولایت فقیه، از لحاظ ایدئولوژیک هواداران نظام اسلامی را خلع سلاح کند و به ظن قوی می‌توان گفت حضور چهره‌هایی چون شبستری در مؤسسه پنجره حکمت دقیقا در امتداد و تداوم پروژه ناتوی فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی می‌باشد.
* استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

1 مجتهدشبستری، محمد. از:
www.fa.wikipedia.org/wiki/
2 مجتهدشبستری، محمد. ایمان و آزادی. تهران: طرح نو، 1376، ص89.
3 پیشین، ص88.
4 مجتهدشبستری، محمد. تأملاتی در قرائت انسانی از دین. تهران: طرح نو، 1376، ص73.
5 نصری، عبدالله. گفتمان مدرنیته. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383، ص301.
6 مجتهدشبستری، محمد. هتاکی‌های بی‌شرمانه سخنران جلسات اصلاح طلبان به ساحت پیامبر اعظم. از:
www.farsnews.com/newstext.php?nn=8712051487
7 پیشین
8 مجتهدشبستری، محمد. هرمنوتیک، کتاب و سنت. تهران: طرح نو، 1377، ص84.
9 مجتهدشبستری، محمد. نقدی بر قرائت رسمی از دین. تهران: طرح نو، 1379، ص367.
10 نصری،عبدالله. گفتمان مدرنیته. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383، ص277.
11 مجتهدشبستری، محمد. تأملاتی در قرائت انسانی از دین. تهران: طرح نو، 1376، ص168-167.
12 مجتهدشبستری، محمد. قرائت نبوی از جهان، مجله مدرسه، تیر1386، سال دوم، شماره 6، ص92.

 


حمیدرضا پارسا
ما غالبا انرژی‌مان را در آنجا که باید، صرف نمی‌کنیم و سپس چند برابر آن را در جایی که نباید، از دست می‌دهیم. به جای آنکه شرایطی فراهم کنیم که هم نسل هایمان لذت انقلابی بودن و مجاهدانه زیستن را تجربه کنند، انرژی‌مان را صرف پاسخ به شبهات می‌کنیم. پاسخ به شبهاتی که از انقلابی نیندیشیدن و انقلابی نزیستن نشأت گرفته است.
توجه نمی‌کنیم که بسیاری از هم نسل‌های ما ترکش خورده‌های هجمۀ سنگین فرهنگی دشمن‌اند. و این زخم‌های کاری را تنها با پاسخ به شبهات و دعواهای سیاسی در کف دانشگاه نمی‌توان درمان کرد. این نسخه غالبا نه تنها مُسکن نیست بلکه نوعی نمک روی زخم پاشیدن است.
در دل این نسل بسیارند افرادی که اگر تنها یک بار با پای خود به خیمه‌ای در آیند که نور ولایت بر آن تابیده است و دلدادگان ولایت در آن اجتماع کرده‌اند، آنچنان شیفته و دلدادۀ این راه و این خیمه می‌شوند که دیگر آنها را یارای دل کندن از آن نیست.
در دل واقعۀ عاشورا داستانی اینچنین هست که سخت عبرت آموز است: داستان زهیر...
حسین(ع) می‌داند که زهیر مستعد آن است که فدایی ولایت شود و این استعداد نهفته را جز دم مسیحایی حسین(ع) و نور ولایت نمی‌تواند متجلی کند. برای همین است که کسی را سراغ زهیر نمی‌فرستد که شبهه‌ها و بدبینی‌های تلنبار شده در ذهن او را پاسخ گوید. شبهه هایی آنچنان جدی که موجب شده‌اند زهیر از حسین(ع) فرار کند. و کسی را نمی فرستد که با زبان استدلال زهیر را مجاب به همراهی حسین(ع) کند. بلکه تنها و تنها یک کار می کند: دعوت زهیر به خیمۀ نورانی‌اش.
عجیب نیست که تاریخ هنگامی که به این نقطه می‌رسد سکوت می‌کند. تمام تاریخ را هم اگر زیر و رو کنی از گفت وگویی که در این خیمه میان حسین(ع) و زهیر رد و بدل شده، مطلبی نمی یابی ... شاید برای آن است که در این خیمه جز سکوت چیزی نبوده است!
نگاه نافذ حسین(ع) و عطر نفس های گرمش که در این خیمه پیچیده است برای پاسخ به همۀ شبهه هایش کافی است و آن قدر قدرت دارد که زهیر را برای همیشه دربند کشد و مجنون و شیدایی حسین(ع) کند.
مقصودم از اشاره به این داستان این نبود که پیشنهاد دهم بجای پاسخ به شبهات و کارهایی از این دست، همه مخالفین و منتقدین را به خیمۀ حسین زمان‌مان بفرستیم که فدایی سید علی شوند. منظورم این بود که به آنها فرصت دهیم آن تفکر و آن الگوی زیستنی را که ما برای خود برگزیده‌ایم، برای یک بار هم که شده، خودشان تجربه و لمس کنند. بجای آنکه مدام به آنها بگوییم که ما و انقلابمان اینطور که شما فکر می‌کنید نیستیم، اجازه دهیم با چشم خودشان ببینند و لمس کنند که ما چطور هستیم!
کم نیستند کسانی که اگر تنها یک بار لذت مجاهدانه و ولایی زیستن را، لذت بی‌خوابی کشیدن، عرق ریختن و جان کندن برای انقلاب را و لذت جانبازی در دل معرکه را بچشند، همۀ گونه های دیگر زندگی در نگاه‌شان پست و حقیر می‌شود و همۀ شبهه‌های بی‌مورد و بدبینی های انباشته در ذهنشان، پاک.
و اما سوال مهم این است که کدام اتفاق دانشجویی می‌تواند چنین فرصتی را فراهم کند؟ کدام بستر است که در آن همۀ مولفه‌ها و ابعاد انقلابی زیستن، مجاهدانه و ولایی زیستن متجلی می‌شود و قابل تجربه کردن و لمس کردن است؟
من مدت‌ها به این موضوع فکر کرده‌ام و تنها به یک گزینه رسیده‌ام: جهادی.
حتی راهیان نور با آن همه آثار مثبت و آن همه برکت و نورانیت، ظرفیت و پتانسیلی که در جهادی هست را ندارد.وقتی در راهیان نور، افراد تنها وصف زیبایی‌های ناتمام مجاهدانه زیستن را می‌شنوند و این قدر تحت تاثیر قرار می‌گیرند، اگر خودشان لذتهای جهاد فی سبیل ا... را تجربه و لمس کنند، چه می‌شود؟ شنیدن کی بود مانند دیدن؟
ما زمانی می‌توانیم ادعا کنیم به انقلاب خدمت کرده‌ایم که برای انقلابمان، انسان‌هایی مجاهد، ایثارگر، مخلص و ولایی باشیم و چنین انسان‌هایی تربیت کنیم. جهادی بستری است که همۀ این صفات را با هم پرورش می‌دهد و درعین حال کوتاه‌ترین و اثرگذارترین راه برای تحقق این صفات و ویژگی هاست.
کلام آخر اینکه:
جهادی تنها مسجد و مدرسه و خانه ساختن نیست؛
خدمت به کوخ نشینانی که امام(ره) گفته بود و توشه برای آخرت جمع کردن نیست؛
نوازش کردن پسرک یتیم و شنیدن درد دلهای پیرزن سالخورده نیست؛
تربیت همت و باکری و زین الدین برای انقلاب نیست؛
که همۀ اینها هست و این همه «جهادی» نیست؛
جهادی، جهادی است.

* فارغ التحصیل دانشگاه امیرکبیر و مسئول فرهنگی گروه جهادی روح الله

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10