(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 26 مرداد 1392 - شماره 20567

معمای تكلیف گرایی یا نتیجه گرایی در رفتار سیاسی
   


دکتر ابراهیم زرگر
رفتار سیاسی مؤمنانه تابع عقلانیت معنوی مستتر در دین اسلام است. از دیرباز موازنه‌ی واقعیت‌نگری و آرمان‌نگری یكی از پرسش‌های اساسی در رفتار سیاسی بوده است. اسلام آمده است تا واقعیات را تغییر دهد. زحمات و آزارهایی كه پیامبران عظام الهی متحمل شدند همه به همین منظور بوده است. از اینجاست كه «رفتار سیاسی معطوف به تكلیف» یا «نظریه‌ی تكلیف» حلقه‌ی واسط این تعاملات را برعهده داشته است. این دیدگاه در اندیشه و رفتار سیاسی امام خمینی رحمه‌الله به خوبی تئوریزه شده است. با این همه مسئله‌واره‌ای به نام «معمای تكلیف‌گرایی یا نتیجه‌گرایی» طرح شده است. اگرچه امام خمینی رحمه‌الله بارها با صراحت از ترجیح تكلیف بر نتیجه سخن فرموده‌اند، با این همه برای بسیاری از دانشجویان مذهب‌محور به ویژه در نسل دوم و سوم انقلاب اسلامی این پرسش مطرح بوده است كه جایگاه «نتیجه» در نظریه‌ی تكلیف چیست؟ آیا اصالت به تكلیف شرعی موجب بی‌اعتنایی به واقعیات عینی و بی‌توجهی به نتیجه‌گرایی نمی‌شود؟ این گره ذهنی در بیانات رهبری معظم در دیدار اخیر ایشان با دانشجویان پاسخ داده شد.
چگونگی تحقق تكلیف
تكلیف شرعی چگونه تحقق عینی پیدا می‌كند؟ اركان یك تكلیف چیست؟ كالبدشكافی اجمالی «رفتار سیاسی معطوف به تكلیف» می‌تواند این ابهام را برطرف سازد. كنش معطوف به تكلیف شرعی سه ركن دارد:
یكم: تكلیف‌شناسی (ركن بینشی)
برای انجام تكلیف توسط مكلف، گام اول شناسایی تكلیف شرعی است كه در متون دینی، قرآن، احادیث و سیره‌ی معصومین علیهم‌السلام و یا در راهنمایی‌های راهبردی رهبر معظم به چشم می‌خورد. البته تكلیف‌شناسی خود دارای دو بعد موضوع‌شناسی و حكم‌شناسی است. بنابراین تكلیف‌شناسی یعنی معرفت فرد به حكم خداوند در موقعیت‌های سیاسی گوناگون. این‌كه موحد بداند خدا از او چه خواسته و چه حكم و دستوری در موضوع خاص سیاسی مورد بحث داده است تا بتواند امتثال امر كند.
شناخت موضوع مرحله‌ای مهم در تكلیف‌شناسی است. ابهام در آن به ابهام در انطباق حكم شرعی مناسب در حكم‌شناسی می‌انجامد. اما در صورت كاستی ركن شناختی، فرد به رفتارهایی ‌كشیده می‌شود كه خود خلاف تكلیف است. نظیر حركات برخی مؤمنان در برهم زدن یك اجتماع یا سخنرانی.
دوم: انگیزه‌ اخلاص الهی (ركن اخلاقی)
ركن دیگر تحقق تكلیف شرعی، حضور انگیزه‌ی ناب و خلوص نیت در عمل به تكلیف شرعی است. صرف شناخت تكلیف یا عمل به آن كفایت نمی‌كند، بلكه باید روح عمل یا همان قصد قربت و نیت الهی و قیام برای خدا حضور داشته باشد تا تكلیف در عالم خارج تحقق عینی پیدا كند. این مرحله می‌تواند به صورت شناور قبل یا بعد از عمل قرار گیرد. به طور كلی در عمل به تكلیف گرایش مؤمنانه لازم است.
سوم: عمل به تكلیف (ركن رفتاری)
ركن سوم تحقق تكلیف، عمل به تكلیف شناسایی شده است. به عمل كار برآید به سخن‌دانی نیست. بیشتر آسیب‌ها از ناحیه‌ی عدم عمل به تكالیف است. در این مرحله:
اولاً باید تكلیف را «برونی‌سازی» كرد و در عالم خارج آن را محقق ساخت. باید رنگ ارزش‌های دینی را بر واقعیات خارجی زد.
ثانیاً نباید عمل خلاف تكلیف انجام داد. یعنی برای رسیدن به «نتیجه» از ابزارهای غیرمشروع نباید استفاده كرد.
ثالثاً بایستی برای رسیدن به نتیجه حداكثر تلاش و كوشش را انجام داد. اهمال و مسامحه و قصور و تقصیر در انجام تكالیف جایز نیست و به معنای عدم انجام تكلیف است.
رابعاً نباید به جای انجام تكلیف فقط توكل نمود و از انجام تكلیف سر باز زد. اگر هر كس به انتظار دیگری بنشیند تا او آن كار را انجام دهد، در عمل هیچ كس آن كار را انجام نمی‌دهد.
«رفتار سیاسی معطوف به تكلیف» در عقل معنوی سه آسیب‌شناسی دارد. آسیب نخست در ركن شناختی و ضعف بصیرت است؛ آسیب دوم ضعف انگیزه‌ی الهی و ناخالصی و نیت فاسد در عمل كه فرد را در رفتار سیاسی از درون پوك می‌كند و آسیب سوم عدم توازن در نسبت‌سنجی «تكلیف و نتیجه» در عمل است.
فرد مكلف باید بكوشد تا نه تنها به تكلیف خود عمل كند بلكه «حداكثر تلاش» خود را به كار ببندد و در واقع به گونه‌ای عمل كند كه تا آن‌جا كه تكلیف به او در نقش «كارگزار» مربوط می‌شود، نهایت همت و تلاشش را برای تحقق آن انجام دهد.
پیامدهای تحقق تكلیف
وقتی فرد مؤمن در رفتار سیاسی، اولاً تكلیف‌شناسی كرد، ثانیاً به تكلیف شناسایی شده به نحو احسن عمل كرد و ثالثاً این كار را به طور خالصانه و برای خدا انجام داد، تا این لحظه سه فعالیتی كه در اختیار او به عنوان كارگزار خودمختار بوده انجام داده است. اما واقعیت‌های جهان سیاست چهره‌ی دیگری جز كارگزاری دارد و آن ساختارگرایی است.
بنابراین همه‌ی نتیجه‌های سیاست در حیطه‌ی انتخاب و مدیریت كارگزار سیاسی نیست. حتی گاه نتیجه‌ی عملی در سیاست به نتایجی خلاف انتظار و خلاف برنامه‌ریزی‌های انجام شده می‌انجامد. اینجاست كه كارگزار مؤمن به محض تحقق اركان سه‌گانه‌ی تكلیف به نتیجه‌ی اساسی رسیده و در واقع «پیروزی» را به دست آورده است و به موقعیت «إحدی‌الحسنین» و دوراهی خیر اول یا خیر دوم یا دوراهی برد - برد دست یافته است. یعنی یا به نتیجه‌ی مورد انتظار در سیاست داخلی و سیاست خارجی دست می‌یابد و یا این‌كه به این نتیجه دست نمی‌یابد. اما چون تكلیف شرعی خود را به نحو احسن انجام داده است، باز هم پیروز واقعی است، هر چند در عالم سیاست شكست خورده باشد.
از این رو نتیجه و تكلیف از تناقض‌نمایی خارج می‌شود. یعنی تعارض «نتیجه، در نظریه‌ی تكلیف‌گرایی مهم است» و «نتیجه، در نظریه‌ی تكلیف‌گرایی مهم نیست» و این‌كه این گزاره‌های دوگانه چگونه با هم در زمان واحد قابل جمع و سازگار می‌شوند؟
نتیجه مهم است
«نتیجه‌گرایی خود بخشی از نظریه‌ی تكلیف است» بنابراین نتیجه‌گرایی مهم است. این مسئله در مرحله‌ی نخست یعنی مرحله‌ی تحقق تكلیف و اركان سه‌گانه‌ی آن به ویژه در ركن رفتاری است. در ركن رفتاری، مكلف باید حداكثر تلاش خود را انجام دهد تا به نتیجه‌ی واقعی در سیاست دست یابد. مانند تلاش انقلابیون برای سرنگون كردن شاه یا تلاش رزمندگان برای سقوط صدام. اگر مكلف در این راه كوتاهی كند تكلیف شرعی خود را انجام نداده است. رهبری معظم در پاسخ به سؤال دانشجویی درباره‌ی جایگاه «نتیجه‌گرایی» در نظریه‌ی تكلیف به این نكته تأكید كردند كه همان امام خمینی رحمه‌الله كه همواره اشاره می‌فرمودند «تكلیف برای ما اصل است و نتیجه فرع آن» در همان لحظه به دنبال نتیجه بودند و «با آن شدت، با آن حدّت، در سنين كهولت، اين همه سختى‌ها را دنبال كرد، براى اين‌كه نظام اسلامى را بر سر كار بياورد و موفق هم شد.»
انسان موحد چون به تكلیف خود عمل كرد (در حیطه‌ی اختیار انسان و كارگزار فعال) و رابطه‌ی خود با خداوند را اصلاح كرد، خداوند رابطه‌ی او با مردم و جامعه را اصلاح می‌كند و در واقع ساختارهای جبری و خارج از اراده و توان مدیریتی او را نیز به نفع مؤمن همسو می‌كند و به این ترتیب معمای ساختار و كارگزار حل می‌شود.
این نكته یكی از نكات بسیار جالب در شرح نظریه‌ی تكلیف امام خمینی رحمه‌الله از سوی رهبری معظم و اصلاح یكی از كج‌فهمی‌های رایج در نظریه‌ی تكلیف است كه عدم دقت در آن به بروز خسارت‌هایی در رفتار سیاسی مردم و حتی بزرگان می‌انجامد. بنابراین نتیجه‌گرایی در مرحله‌ی تحقق تكلیف و ركن رفتاری آن مهم است و خود جزء مقوم تحقق تكلیف در رفتار سیاسی و جهان خارج است.
نتیجه مهم نیست!
از سوی دیگر نتیجه‌گرایی آن‌گونه كه بارها در بیانات امام خمینی رحمه‌الله و رهبری معظم به آن اشاره شده است نكته‌ای فرعی محسوب می‌شود؛ یعنی گزاره‌ی «نتیجه‌گرایی در نظریه‌ی تكلیف مهم نیست» رخ می‌نماید. این مرحله، مرحله‌ی پیامد تحقق تكلیف یعنی مرحله‌ی دوم است. مرحله‌ای كه انجام عملیات اختیاری و كارگزاری پایان یافته و مرحله‌ی تسلیم تقدیر الهی شدن و توجه به ساختارهای سیاست داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. این ساختارها بعضاً جبریتی را بر رفتار سیاسی دیكته می‌كنند كه خارج از اراده‌ی فرد است.
نكته‌ی مهم در این مرحله، آرامش روانی حاصل از انجام تكلیف حتی در وضعیت ناكامی‌های كوتاه‌مدت است. مؤمن در این حالات از آرامش خاطر برخوردار است. انجام عمل به تكلیف برای مؤمن، بهداشت روانی تولید می‌كند. آن‌گونه كه در رفتار سیاستمداران الهی مشاهده می‌شود، «انسانی كه برای رسیدن به نتیجه بر اساس تكلیف عمل می‌كند، اگر به نتیجه‌ی مطلوب هم نرسید احساس پشیمانی و خسارت نمی‌كند.»
انسان موحد چون به تكلیف خود عمل كرد (در حیطه‌ی اختیار انسان و كارگزار فعال) و رابطه‌ی خود با خداوند را اصلاح كرد، خداوند رابطه‌ی او با مردم و جامعه را اصلاح می‌كند و در واقع ساختارهای جبری و خارج از اراده و توان مدیریتی او را نیز به نفع مؤمن همسو می‌كند و به این ترتیب معمای ساختار و كارگزار حل می‌شود. چون شریعت و تكلیف «حق» است و همسو با جهت حركت كل هستی، انسان و جهان است، ساختارها هم در نهایت به نفع مؤمن خواهد بود. به طور مثال امام خمینی رحمه‌الله در جنگ تحمیلی مرتب بر تكلیف‌گرایی تأكید می‌كردند و نتیجه را در مرحله‌ی بعد از تحقق تكلیف فرع می‌دانستند. ایشان در پیام مشهور قطعنامه‌ی ۵۹۸ هم برای تبیین عقب‌نشینی ظاهری از موضع خود از منطق اصالت تكلیف و فرعی بودن نتیجه (پیروزی در جنگ) استفاده كردند. چند سال بعد با حمله‌ی صدام به كویت و پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ و آزادی اسرا و ... نتیجه‌ی جنگ با پیروزی ایران آشكار شد.
كج‌فهمی‌ها و پیچیدگی‌ها
نسل دوم و سوم انقلاب و دانشجویان این دو نسل در موقعیتی قرار دارند كه جهت عملیاتی‌سازی و برونی‌سازی تكالیف شرعی در جهان سیاست و رفتار سیاسی با پیچیدگی‌های بیشتری مواجهند و پرسش‌های جدیدی را پیش روی دارند. عدم عنایت به این معضلات نظری پیامدهای ناگواری ایجاد می‌كند.در عقلانیت ابزاری دنیای مدرن اولاً گفته می‌شود شما با توجه به وضع موجود نمی‌توانید به نتیجه‌های مورد نظر خود در سیاست دست یابید. این عقلانیت ابزاری می‌كوشد آنان را از دست‌یابی به نتایج مورد نظر ناامید و منصرف كند. ثانیاً این عقلانیت ابزاری بر آن است تا در توازن هزینه و نفع، هزینه را افزایش داده و نفع حاصله‌ی احتمالی را غیرعقلانی جلوه داده و در نهایت بر رفتار سیاسی عاملان اثرگذاری كند.
تكلیف‌گرایی در محور حكم‌شناسی معطوف به آرمان‌ها و آرمان‌گرایی است؛ یعنی می‌كوشد درونی‌سازی آن در جهان تن و روان فردی و بیرونی‌سازی آن در جامعه، دولت و نظام بین‌‌الملل را محقق كند؛ اما در این حال باید به موضوع‌شناسی یعنی ركن واقعیات و واقع‌گرایی هم توجه داشته باشد.
تكلیف‌گرایی موجب می‌شود تا برای رسیدن به نتیجه به صورت «هدف، وسیله را توجیه می‌كند.» اقدام نشود. برای انجام تكلیف نمی‌توان خلاف تكلیف انجام داد. بی توجهی به این اصل موجبات افت شدید اخلاق در سیاست عملی شده و می‌شود. همچنین توجه به این اصل، فرد را به آرامش روانی از اقدامات گذشته (عدم حزن) و عدم نگرانی از آینده (عدم خوف) می‌رساند.
تكلیف‌گرایی به معنای بی‌اعتنایی به عدم تدارك تمهیدات برای نیل به نتیجه نیست. نتیجه‌گرایی امام رحمه‌الله در تكلیف‌گرایی موجب شده است كه به «وحدت» به مثابه یك ارزش تردیدناپذیر توجه كند. با «وحدت» قدرت تولید می‌شود و با تجمیع قطره‌ها در قالب وحدت، «سیل بنیان‌كن» برای نفی ظالمان و رسیدن به پیشرفت اجتماعی ایجاد می‌شود. وقتی نتیجه‌گرایی در تكلیف كم‌رنگ شد، آن‌گاه وحدت دیگر ارزش مطلق نیست و قابل تردید می‌شود.
تكلیف‌گرایی و اصالت به تكلیف یكی از معجزات نظری امام خمینی رحمه‌الله برای شكست واقعیات متصلب در سیاست داخلی و خارجی است. امام رحمه‌الله با توسل به آن موفق شد عقلانیت معنوی اسلام را روزآمد و عقلانیت ابزاری دنیای مدرن حاكم بر مغرب زمین با عنوان «انتخاب عقلایی» را فلج كرده و از كار بیندازد.
در عقلانیت ابزاری دنیای مدرن اولاً گفته می‌شود شما با توجه به وضع موجود نمی‌توانید به نتیجه‌های مورد نظر خود در سیاست دست یابید. این عقلانیت ابزاری می‌كوشد آنان را از دست‌یابی به نتایج مورد نظر ناامید و منصرف كند. ثانیاً این عقلانیت ابزاری بر آن است تا در توازن هزینه و نفع، هزینه را افزایش داده و نفع حاصله‌ی احتمالی را غیرعقلانی جلوه داده و در نهایت بر رفتار سیاسی عاملان اثرگذاری كند.
امام خمینی رحمه‌الله در سرنگونی شاه با منطق نظریه‌ی تكلیف و این‌كه ما به دنبال انجام تكلیف هستیم و نتیجه‌ی سرنگونی شاه فرعی است، «انتخاب عقلانی» شاه و حامیان او و حتی برخی خیراندیشان را فلج می‌كند و امكان نفوذ به واقعیت متصلب و تغییر در آن را پیدا می‌یابد.
امروزه همین منطق تكلیف‌مدارانه در بحرین در حال فلج كردن منطق «انتخاب عقلانی» مغرب زمین و حاكمان بحرین و حامیان منطقه‌ای آنان است. آنان می‌كوشند تا با افزایش هزینه برای انقلابیون بحرین و ناامید كردنشان، آنان را از پیگیری مطالبات منصرف كنند؛ اما منطق رفتار سیاسی تكلیف‌مدار اصالت را به تكلیف می‌دهد نه به نتیجه‌ی مورد عنایت رقیب.
تكلیف‌گرایی به معنای بی‌اعتنایی به عدم تدارك تمهیدات جهت نیل به نتیجه نیست. نتیجه‌گرایی امام رحمه‌الله در تكلیف‌گرایی موجب شده است كه به «وحدت» به مثابه یك ارزش تردیدناپذیر توجه كند. با «وحدت» قدرت تولید می‌شود و با تجمیع قطره‌ها در قالب وحدت، «سیل بنیان‌كن» برای نفی ظالمان و رسیدن به پیشرفت اجتماعی ایجاد می‌شود.
رفتار سیاسی در تحولات جاری جهان اسلام میدان كارزار دو نظریه‌ی رقیب «انتخاب عقلایی» مغرب زمین از یك سو و «انتخاب عقل معنوی تكلیف‌مدار» از سوی دیگر است.
گزاره‌ی «تكلیف، اصل است و نتیجه (تحقق مطلوب سیاسی) فرع بر آن است» به معنای بی‌اعتنایی به «نتیجه» نیست؛ زیرا تلاش مؤمنانه در سیاست، معطوف به تغییر واقعیات نامطلوب و درونی‌سازی اهداف دین در جهان فردی خود و سپس برونی‌سازی آن در جهان جامعه و سیاست است. بنابراین گزاره‌ی دوم یعنی «نتیجه، در رفتار سیاسی معطوف به تكلیف مهم است.» هم موضوعیت پیدا می‌كند. این گزاره خود جزء مقوم و به تعبیری شكل‌دهنده‌ی خود تكلیف است.
«رفتار سیاسی معطوف به تكلیف» در عقل معنوی سه آسیب‌شناسی دارد. آسیب نخست در ركن شناختی و ضعف بصیرت است؛ نظیر دست زدن به عملیات تروریستی، آدم‌كشی، مسلمان‌كشی و شیعه‌كشی با انگیزه‌ی دینی و برای ورود به بهشت!
آسیب دوم ضعف انگیزه‌ی الهی و ناخالصی و نیت فاسد در عمل كه فرد را در رفتار سیاسی از درون پوك می‌كند و صفای درون را از او می‌گیرد. این آسیب هم خود او و هم دیگران را ضایع و ظلمانی می‌كند.
آسیب سوم عدم توازن در نسبت‌سنجی «تكلیف و نتیجه» در عمل است. از یك سو مسامحه و كوتاهی در عمل موجب عدم تحقق تكلیف است. از سوی دیگر «نتیجه» فرع و انجام خود تكلیف اصل است. نباید برای رسیدن به مطلوب سیاسی كه بعضاً خارج از قدرت كارگزارانه و اختیارمدارانه‌ی ماست دست به عمل غیرشرعی زد و سیاست را با گناه آلوده ساخت. در این صورت است كه فرع بودن نتیجه موجب آرامش درونی و آسیب ندیدن فرد در طوفان دنیای پر استرس سیاست می‌شود.


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10