حسن آقایی این روزها استفاده از وسایل حملونقل عمومی یا خرید کالاهایی که
مبالغ آن به پول خرد ختم میشود مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد کرده و اغلب بر
افزایش سکههای رایج برای آسانتر شدن داد و ستدهای خرد تأکید دارند. برخی از
مردم نیز راهکارهای مختلفی را با گزارشگر «روزنامه کیهان» در میان گذاشتند و از
خدمات الکترونیکی به عنوان یک راهحل خوب و مناسب یاد میکنند و البته برخی دیگر
فراوانی سکهها و اسکناسهای خرد را عامل کاهش این مشکل میدانند. اما آنچه که
در گزارش دیروز و امروز کیهان بدان تأکید شده این است که اصولاً پول خرد از جنس سکه
و اسکناس برای جریان داد و ستدهای امروزی امری لازم و ضروری به نظر میرسد و به هیچ
عنوان نمیتوان آن را در چرخه اقتصاد نادیده گرفت، گرچه دولتمردان و مسئولان نیز
بعضاً در قیمتگذاری برخی کالاها و اجناس نیز باید ملاحظه این موضوع را داشته باشند
و قیمتهای رند را برای برخی کالاها و خدمات تعیین کنند. روایتی از نرخ دوغ و
خردهپول یک روز برای خرید یک بطری آب معدنی به سوپرمارک رفته بودم. یک کارگر
جوان با چهره آفتابزده وارد شد و یک بطری کوچک دوغ خواست و سپس از داخل یخچال آن
را برداشته و همان جا یک جرعه نوشید، بعد یک اسکناس هزار تومانی از جیب پیراهنش
درآورد و به فروشنده داد. فروشنده به او گفت یک صد تومانی بدهد تا یک پانصدتومانی
بگیرد. کارگر گفت پول خرد ندارد. (قیمت دوغ 600تومان است.) کارگر جوان ساکت ماند
مغازهدار مشتریان دیگرش را راه میانداخت. آن جوان زل زده بود به فروشنده که باقی
پولش را نداده بود. چند مشتری به کارگر نگاه کردند. یکیشان گفت شما بروید من حساب
میکنم. فروشنده پانصد تومانی را به کارگر داد و گفت اول قیمت را بدانید بعد مصرف
کنید!... آن جوان بهت زده در سکوت رفت. این روایت را یک دانشجو به نام «رضایی»
تعریف میکند و میافزاید: «آن روز از آن صحنه و برخورد متأسف شدم که چرا نداشتن یک
سکه 100 تومانی موجب شرمساری یک جوان کارگر شده بود.» وی میگوید: «مشکل کمبود پول
خرد مختص بقالی و نانوایی نیست. در اتوبوس و تاکسی هم همه روزه همین مشکل برای خیلی
از مردم اتفاق میافتد.» میپرسم: به نظر شما راهکار حل این مشکل چیست، میگوید:
«از کسانی بپرسید که قیمتها را تعیین میکنند و نتیجه این کارشان را هم بدانند.
بدانند برای نبود 50 تومان خرده پول بقیه کرایه، راننده و مسافر با انبوه مسافر
معطل میشوند تا سرانجام راننده صرفنظر میکند و مسافر هم اصلاً خوشحال نمیرود...
تنها راه آن است یا نرخها چنان کارشناسی و دقیق برآورد شود که نیاز به خرده پول
نداشته باشند. مثلاً نرخ یک قالب پنیر فرضاً 2600تومان است، چند گرم کسر شود و نرخش
2500تومان شود یا آن که کلاً سکههای رایج و اسکناس 50 و 100تومانی با برآورد نیاز
جامعه در دسترس عموم باشد.» معمای چند نرخی نان+ کرایه تاکسی نرخنان سنگک
معمولی هر قرص 600تومان است؛ نرخی است که اتحادیه صنفی نانوایان اعلام کرده و در
بیشتر نانواییها نصب شده و دیده میشود. اما در منطقه مسکونی اندیشه نان سنگک
دانهای 550تومان عرضه میشود. تا اینجا این نانوایی هر نان را 50تومان نسبت به
نانواییهای سنگکی دیگر، ارزان میدهد. اما «نجابتی»، که مشتری همیشگی همین
نانوایی است، میگوید: «این نانوایی هر قرص نان را معمولاً 500 تا 600تومان به
مشتریان میفروشد! و معمای این دو سه نرخ بودن برای اهالی حل نشده است.» گفته دیگر
این شهروند درخصوص کرایه تاکسی در اندیشه، مسئله پول خرد است؛ نرخ کرایه تاکسی از
ابتدای فاز یک تا انتهای فاز یک اندیشه 450 تومان است. مسافران همواره در این فاصله
مسیر دغدغه چطور جور کردن 50 تومان پول خرد از کل مبلغ کرایه هستند. به همین دلیل
برای راحتی اعصاب خود، ناچار از مدیریت تاکسیرانی منطقه و ایضاً با رضایت خود
مایلند 50 تومان موصوف از کل مبلغ کرایه کنونی حذف یا به 100 تومان افزایش یابد،
یعنی کرایه تاکسی مسیر مذکور 500 یا 400تومان رند و قیمتگذاری شود. کمترین رقم
پولی در محاسبات اقتصادی کمترین مبلغ در جریان پولی رایج همیشه بوده و کارایی
داشته و دارد. به عبارت دیگر، هیچ عددی در علم ریاضی بیرون از محاسبات اقتصادی
نمیباشد و نمیتوان آن را از مقولات پولی روزمره نیز جدا یا حذف کرد. این مطلب
بخشی از گفتار یک معلم کامپیوتر است. نگاه او به موضوع پول خرد و چند و چون آن، چند
وجهی است. وی که خود را «رضوان» مینامد، اظهار میدارد: «اصولاً در حوزه
مبادلات اقتصادی جهانی، پایینترین رقم نیز محاسبه میشود. همان طور که در بده
بستانهای پولی بانکی و اداری ما یک ریال هم منظور میشود. اما این موضوع ناکافی
بودن سکه رایج و اسکناس کم مبلغ در گردش امور میتواند دلایلی داشته باشد. یک دلیل
همین کم بودن پول خرد است...» وی در ادامه میگوید: «موضوع را از این زاویه نگاه
کنیم که شایان توجه است و آن اینکه ما، یعنی جامعه و کشور در مرحله توسعه هرچه
بیشتر پدیده پرشتاب دانش الکترونیک و اینترنت و کامپیوتر است. میدانیم این سیستم
نوین با عملیات سریع، بسیاری از امور و نیازهای کار و زندگی و زمان فرد و جامعه را
در کمترین فرصت و به سهولت عملیاتی میکند. درحالی که تا چند دهه پیش همه دیدهایم
انجام کارهای بانکی زمانبر بود. مراجعهکنندگان زیاد، در صف و نوبت پرداخت یا
دریافت پول و دیگر امور بوده که گاه بیش از یک ساعت معطل میشدند. حالا با رواج
سیستمهای الکترونیکی میبینیم آن اتلاف وقت و شلوغی در صحن بانکها، بهطور
شگفتآوری کاسته شده است.» وی درخصوص مشکل کم در دسترس بودن پول خرد، میگوید:
«فروشنده و خریدار کالا نمیتوانند نقشی در همسانسازی نرخهای بدون خرده پول داشته
باشند چون تعیین نرخ بسیاری از کالاها و خدمات من جمله کرایه وسایل حملونقل عمومی،
مصوبه قانونی است و درعین حال اغلب نیاز به سکه و اسکناس خرد دارند که درحال حاضر
به عنوان یک معضل، ملموس است و گاه دیده شده که شخص مصرفکننده مثلاً به خاطر نبودن
50 یا 30 تومان پول خرد احساس ناخوشایندی پیدا کرده است اگرچه فروشنده گفته باشد
بعد حساب میکنیم لیکن در انظار مشتری ناراحت شده است. دستگاههای نرخگذاری و ضرب
سکه رایج باید چارهای برای رفع مشکل پول خرد بیندیشند.» شیوه رند کردن نرخها
او درباره مشکل کمیابی خرده مبلغهای داد و ستدهای روزمره، تعیین درصد نرخگذاری
کرایه حمل و نقل عمومی و رند کردن قیمتها و...، پیشنهاد و راهکارهایی را بیان
میکند. «ناصر بهاردوست» بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی، مبنای پاسخ و نظرات خود
را با این جمله مطرح میکند: «در خصوص نرخ کرایه اتوبوسهای درون شهری، شورای شهر
مقصر است.» مثال میزند: «وقتی این شورا با افزودن فرضا 10، 15 یا 20 درصد تعیین
نرخ میکند و بر این مبنا نرخ یک کرایه اتوبوس 375 تومان میشود، مشکل نبود پول خرد
برای راننده و مسافر به وجود میآید چرا که زمان مصوبه «درصدها» مبلغ خرده پول در
هزینههای جاری عمومی منظور نشده است. این مورد درباره وضعیت کرایه نقدی
اتوبوسها نیز است. اما از طرف دیگر تفاوت قابل توجه مبلغ کارت بلیت با کرایه نقدی
است. به عنوان نمونه: نرخ نقدی کرایه مسیر راهآهن- تجریش 475 تومان است ولی با
کارت بلیت 300 تومان میباشد. چنین تفاوتهایی در تمام خطوط شهری وجود دارد. آیا
این شیوه قیمتگذاری، اجرا و مطالبه آن منصفانه بوده است؟ شاید هدف این گونه تعیین
نرخها آن بوده که تمام مردم دارای کارت بلیت شوند.» ادامه بیان نظر این شهروند
بازنشسته در همین ارتباط یک پیشنهاد است اما قبل از آن: «طی چند سال گذشته با کارت
بلیت یکساله به مبلغ 55 هزار تومان از مترو و اتوبوس استفاده میکردیم. الان حدود
سه ماه است که این کارت بلیت سالانه داده نمیشود. در همین ارتباط پیشنهاد میکنم
سازمان بازنشستگی کشوری چنین کارتی را برای تمام بازنشستگان در نظر بگیرد و هزینه
آن را از افراد بازنشسته دریافت کند. در آن صورت وقتی سازمان، کارت بلیت برای مثلا
یک میلیون نفر تهیه کند، هزینه برای هر نفر همان 55 هزار تومان و برای مدت یک سال
میشود. در آن حالت، بازنشستگان از مزیت کارت بلیت اتوبوس و مترو بیشتر استقبال
میکنند.» «بهاردوست» که رشته تحصیلیاش ریاضی بوده است، سپس از چگونگی رند کردن
خرده پول در هر مورد کاربردی چنین میگوید: «اصطلاحی در مبحث ریاضی به نام گرد کردن
اعداد است بدین معنا: اگر رقم آخر از 1 تا 5 باشد، آن رقم حذف میشود. چنانچه 6 تا
9 باشد، یک رقم بالا میرود. مثلا 372 تومان با حذف رقم آخرش، 370 تومان میشود.
اگر مبلغ 376 تومان باشد، عدد 6 حذف و رقم 380 میشود. این نوع رند کردن، به عنوان
نمونه در نرخگذاری قیمت نان یا وسایل حمل و نقل عمومی نیز میتواند صورت گیرد.»
سالهای پیش که در نانواییها ترازو و توزین نان برقرار بود، یک نفر، بیشتر از
بزرگسالها پشت میز دخل بود. آشنای اهالی محل و کسبه بود. به ندرت اگر کم و کسر چند
ریال از جانب مشتری و احیانا نانوا میشد دفعه بعد آن مقدار پول را رد و بدل
میکردند. حال گاه دیده شده شاطر که دخلدار هم هست اگر پول خرد نداشته تا صد یا
پنجاه تومان بقیه پول مشتری را بدهد مشتری طلبکار میشود، دفعه بعد که به نانوایی
میرود میبیند آن شاطر مورد نظر نیست و نفر دیگری جای او کار میکند و آن مشتری
خردهطلب خود را یادآوری دکاندار نکرده است. این اتفاق گاه ممکن است در فروشگاه
دیگری رخ دهد. علت اولیه، ناکافی بودن پول خرد نزد طرفین خرید و فروش کالا است.
«اسماعیلی» نجار، سه تا نان سنگک در دست دارد. میپرسم دانهای چند است، میگوید
«سه تا ساده خریدم 1800 تومان. البته صد تومان طلبم شد. دو هزار تومانی دادم نانوا
باید 200 تومان میداد، صد تومان داد و گفت صد تومان طلبم باشد.» تجدید روش
قیمتگذاریها «بهاردوست» شهروند بازنشسته، در ادامه ابراز نظرات خود همچون برخی
افراد موضوع صرفه نداشتن تبدیل نیکل به سکههای رایج را مطرح میکند و میگوید:
«نظرم درباره این که ممکن باشد کسانی راهحل کمبود سکه رایج را در افزونی ضرب آن
بگویند، بر این است که چنین امری برای اقتصاد مملکت صرف نمیکند چون هزینه آلیاژ
(نیکل) و تبدیل آن به سکه رایج با صرفه نخواهد بود. امروز یک گدا اسکناس 50 یا 100
تومانی هم نمیگیرد اگر چه با این مبالغ چیزی هم نمیشود خرید. در چنین حالاتی
به نظر میآید با تجدید شیوه قیمتگذاری در جهت هر چه بیشتر رند کردن نرخ کالاهای
مختلف خاصه مصارف عمومی و از جمله حمل و نقل همگانی میتوان کمبود اسکناس ریز و
سکههای رایج را جبران کرد.» راهکار کلان؛ خدمات الکترونیک یک کارشناس سیستم
خدمات بانکداری الکترونیک، در پاسخ به چرایی کمبود سکههای رایج و اسکناسهای کم
مبلغ، چنین جواب میدهد: «اگر کلا خدمات، الکترونیک و بانکداری الکترونیک بشوند در
چنین موقعیتی آنچه که امروز کمبود سکه رایج و اسکناس ریز مبلغ در دادوستدهای روزمره
مردم گفته میشود دیگر جایی برای بحث نخواهد داشت. با این شرح و نظر اما خدمات آن
گونه که گفته شد، نیاز به زیرساختها و توسعه دارد. این کارها لازم است تا انجام
کار بهینه، تسهیل و تسریع یابد. این در حالی است که رویکرد تمام دنیا به خدمات
الکترونیکی یا اینترنت است.» وی که اسم خود را «برادران» معرفی میکند، در ادامه
پیرامون موضوع کمیاب بودن پول خرد و سختی در بدهبستانهای اقتصاد مردمی، چنین
اظهار میکند: «ما نمیخواهیم پول خرد حذف شود. مقداری از آن مربوط به ارزش پول
است. از طرف دیگرنیکل سکه گران است و برای خود بانک هم صرف نمیکند آن را ضرب و سکه
کند اگر چه خیلی چیزهاست که صرف نمیکند اما دولت برای رفاه حال مردم، آن را انجام
میدهد. بنابراین الان نمیشود همه چیز را حذف کرد چون خدمات الکترونیک نهادینه
نشده است، چرا که مردم تمایل به رویکرد و انجام این نوع خدمات نشان نمیدهند. چون
شناخت کم است. به هر صورت، دولت پول خرد ضرب و چاپ کند بانک آن پول را به دست مردم
میدهد.» گزارش روز
|