گل هایی از بوستان بهجت عارفان |
|
مثلث فتنه از منظر قرآن |
|
آداب خرید و فروش در آموزههای دینی |
|
|
|
|
جهت دعا این امور لازم است: الف. ثنا و تعظیم و تمجید ساحت مقدس حضرت حق
تبارک و تعالی ب. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریبا به منزله توبه
یا ملازم آن است ج. صلوات بر محمد و آل محمد که وسیله واسطه فیض هستند د:
بکاء و گریه، و اگر نشد تباکی ( خود را وادار به گریه نمودن) ولو خیلی مختصر ه:
و بعد از اینها درخواست حاجت که در این صورت برآورده شدن حاجت، برو برگرد ندارد...
البته اگر این مطالب در سجده باشد، مناسبتر است. (در محضر بهجت: 1/343) برای
شفای مریض، آب زمزم و تربت حضرت سیدالشهداء به مرات عدیده، صدقه به مرات عدیده به
افراد زیاد- اگرچه مبلغش زیاد هم نباشد- داده شود، سوره حمد هم از یک مرتبه تا صد
مرتبه افراد متعدد بخوانند، خیلی تاثیر دارد. علاوه بر این به رفقا هم بگویید دعا
کنند. (فیضی از ورای سکوت: 227) برای یافتن هرچه که گم شده یا دزدیده شده باشد،
(گرچه انسان باشد) این ذکر را بسیار بخوانید... (اصبحت فی امان الله، امسیت فی جوار
الله) در پناه خدا صبح کردم، در پناه خدا وارد شب شدم. (گوهرهای حکیمانه: 14)
کسی که میخواهد روزیاش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن
هم، یک صلوات بفرستد... (اغننی بحلالک عن حرامک، و بفضلک عمن سواک) خدایا! مرا
به وسیله حلالت از حرام خویش بینیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت
بینیاز ساز! (گوهرهای حکیمانه: 14) سوال: برای درمان عصبانیت چه کنیم؟ جواب:
با عقیده کامل، زیاد صلوات فرستادن اللهم صل علی محمد و آل محمد. (به سوی محبوب:
70) سوال: جهت علاج غرور، چه راهی را توصیه میفرمایید؟ جواب: بسمه تعالی،
اکثار حوقله یعنی زیاد بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. (به سوی
محبوب: 71) در مورد اذکار و اوراد و قرائت و امثال اینها، انسان همیشه تحری
(کوشش در جستجو) و مراقبت نماید (که) چه عملی تا چه اندازه موافق با نشاط و حضور
قلبی او است، همان را اختیار کند. (به سوی محبوب: 76) در شداید و گرفتاریها،
بهترین ذکر این است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما رسیده: لاحول
ولا قوه الا بالله العلی العظیم لاملجا و لامنجا من الله الا الیه. (نکتههای ناب:
72) برای دفع بلا و شر، این دعا نیز نافع است: اللهم صل علی محمد و آله و
امسک عنا السوء: خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست، و بدی را از ما باز دار!
(در محضر بهجت: 1/343) سوال: چگونه در تمامی کارها و عبادات، اخلاص را فراموش
نکنیم؟! جواب: بسمه تعالی، در عبادات و تمام کارها اختیارا راه ندهد، غیر از خدا
را و غیر از یاد او را. و همین راه منحصر سعادت است! (به سوی محبوب: 76) سوال:
زن و شوهری که بینشان خیلی اختلاف است، چه باید بکنند؟ جواب: هر کدامشان که
میخواهد رفع اختلاف شود یا فرد دیگر، صدقه متعدد، به افراد متعدد، به دفعات زیاد
بدهند و برای اصلاح ذات البین زیاد هم دعا بکنند. (فیضی از ورای سکوت: 229) اگر
کسی اهلیت داشته باشد یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و
دیوار به اذن الله معلمش خواهند بود! (در محضر بهجت: 22/1) خوب است که انسان اسم
خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند، زیرا فردای قیامت معلوم نیست
کدام قبول و کدام رد میشود! (در محضر بهجت: 28/1) لازم نیست که انسان در پی این
باشد که به خدمت حضرت ولی عصر تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس
توسل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرف باشد. (در محضر بهجت: 187/1) اگر به
قطعیات و یقینیات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی میبریم که از
کدام یک از کارهایی که کردهایم قطعا حضرت امام زمان عج از ما راضی است، و از چه
کارهایمان قطعا ناراضی است. سوال: این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجت بن
الحسن العسکری عج میباشم، از حضرتعالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت
نائل شوم! جواب: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل
فرجش، و زیاد به مسجد جمکران مشرف شوید، با ادای نمازهایش. (به سوی محبوب: 59)
از: نشریه زیره کرمان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیت الله بهجت (قدس
سره)
|
|
|
سید غلامحسین شفیعی واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه فتنه
گردابی است ظلمانی و حفرهایست سوزان (من حفر النار)، که هر کسی بیمهابا به آن
نزدیک شود، او را به قعر جهنم تکبر و خودبینی ساقط میکند و چنانچه به دستاویز محکم
عروه الوثقی و رشته ناگسستنی و نجاتبخش حبلالمتین الهی متوسل و متمسک نشود هلاکت
او حتمی و به خسر خسرانا مبینا در دنیا و آخرت مبتلا خواهد شد. پس شایسته است
انسان فهیم و بصیر در مواجهه با فتنهها، عصای حزم و احتیاط بردارد و این فرمایش
امیر فتنهستیز علی(ع) را نصبالعین قرار دهد که فرمود: کن فی الفتنه کابن
اللبون لاظهر فیرکب و لاضرع فیحلب. (1) در فتنهها مانند بچه شتر باشید، نه پشتی
دارد که از او سواری بگیرید و نه پستانی که او را بدوشند. اما متاسفانه علی رغم
برافراشته بودن پرچم هدایت و ترنم دلنشین کلام ولایت، هر از چندگاهی بعضی
اظهارنظرها و موضعگیریها از سوی بعضی از بزرگان و پیشکسوتان مبارزه و سیاست،
آنچنان تعجببرانگیز و فضاساز میشود که ناخودآگاه این سؤال به ذهن متبادر میشود
که اینگونه برداشتها و دیدگاهها با استناد به چه مبانی و معیارهایی قابل توجیه و
دفاع میباشد؟ به منظور تنویر اذهان و تبیین برهان، با استمداد و استشهاد از
آیات و روایات در راستای تحقق منویات رهبر فرزانه انقلاب که فرمودند: «فتنهها
را باید با روشنگری خاموش کرد.» مطلب زیر را با هم از نظر میگذرانیم: ***
چرا فضای فکری و ذهنی بعضی از افراد جامعه هنوز مبهم و غبارآلود است و در تشخیص به
خطا میروند به گونهای که خائن را از خادم تشخیص نمیدهند؟ شایداین کلام نورانی
امیرالمؤمنین علیهالسلام مایه تنبه همگان شود که فرمود: لا تطیعوا الادعیاء
الذین شربتم بصفوکم کدر هم و خلطتم بصحتکم مرضهم و ادخلتم حقکم فی باطلهم... (2)
از فرومایگان اطاعت نکنید، آنان که تیرگیشان را با صفای خود نوشیدند، و بیماریشان
را با سلامت خود در هم آمیختهاید، و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کردهاید، در
حالی که آنان ریشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شیطان آنها را
برای گمراه کردن مردم، مرکبهای رام قرار داد، و از آنان لشکری برای هجوم به مردم
ساخت، و برای دزدیدن عقلهای شما آنان را سخنگوی خود برگزید، که شما را هدف تیرهای
خویش، و پایمال قدمهای خود، و دستاویز وسوسههای خود گردانید. نکته قابل تامل
اینکه جریان باطل، همیشه چهره واقعی خود را پشت نقاب خیرخواهی پنهان میکند تا
بتواند در موقع مناسب ضربه نهایی را برنظام ولایی و حزبالله وارد کند. این شیوه و
شگرد همیشگی اهل شقاق و نفاق است و تاریخ اسلام نیز مکرر شاهد این فریب و نیرنگها
بوده است. به گونهای که انسان از شنیدن آن و یا مطالعه تاریخ آنها از تعجب
انگشت به دهان میماند و ناخودآگاه انسان را به یاد کلام امام راحل عظیمالشأن
میاندازد که فرمود: تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام. و چه زیبا و
بجاست کلام نورانی صادق آل محمد که فرمودند: العامل علی غیر بصیره کالسائر علی
غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر الا بعدا (3) عمل کننده بیبصیرت، همچون رونده
ای است بر غیر طریق هدایت که هرچه بر سرعتش افزاید از مسیر حقیقت دورتر میشود.
مثلث فتنه ساماندهندگان هر فتنهای متشکل از سه گروهاند که مثلث شوم فتنه را
تشکیل میدهند: گروه اول: فتنهپردازان (طراحان و سردمداران فتنه) گروه دوم:
فتنهگردانان(پرچمداران و پیشآهنگان فتنه) گروه سوم: فتنهزدگان (پیاده نظام و
سربازان فتنه) گروه اول، همان سردمداران کفر جهانی و صهیونیزم بینالملل
میباشند که موجودیت شوم و جنایتبارشان با فتنهآفرینی بین ملتها و دولتها شکل
گرفته است. این گروه را قرآن کریم از آنها به عنوان ائمه کفر، طاغوتها، شیاطین
و... یاد کرده است. در آیه اول سوره ممتحنه میفرماید: یا أیها الذین آمنوا
لاتتخذوا عدوی و عدوکم أولیاء تلقون الیهم بالموده و... و من یفعله منکم فقد ضل
سواء السبیل ای کسانی که ایمان آوردهاید مبادا دشمنان من و دشمنان خویش را
دوستان خود بگیرید، شما دست دوستی بسوی ایشان دراز کردهاید و حال آنکه آنها کافر
شدهاند... و هر کس از شما این کار را بکند حقا راه راست را گم کرده است گمراه شده
است. در آیه 118 آلعمران میفرماید: یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانه من
دونکم لا یألونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من أفواههم و ما تخفی صدور هم
أکبر قد بینا لکم الآیات ان کنتم تعقلون ای کسانیکه ایمان آوردهاید دوست و محرم
رازی از غیر خودتان نگیرید. زیرا آنان (دشمنان) درباره شما از (هیچ) دشمنی و تباهی
فروگذار نمیکنند. دوست میدارند آنچه شما را به رنج و مشقت میافکند. حقاً بغض و
دشمنی از دهانهایشان (گفتارشان) آشکار است و آنچه را در سینههایشان پنهان
میدارند بزرگ تر است (از آنچه بر زبان میرانند) البته بیان کردیم برای شما
دلیلها را اگر تعقل کنید. همچنین در آیه 51 سوره مائده میفرماید: یأایها الذین
ءامنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری أولیاء بعضهم أولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه
منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ای کسانی که ایمان آوردهاید هرگز یهود و
نصارا را دوست و همراز خود نگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند. و هر کس
از شما آنها را به دوستی بگیرد، از آنان خواهد بود... خداوند تعالی در آیات
زیادی از جمله آیات فوق به هیج مؤمنی اجازه پذیرش ولایت اغیار و دشمنان خدا و
مؤمنین، اعم از کفار و مشرکین و اهل کتاب معاند (همچون استکبار و صهیونیزم جهانی)
را نداده است و اکیداً مؤمنین را از ارتکاب به چنین جرم سنگین و نابخشودنی ممنوع
کرده است و به صراحت سرپیچی کننده از این فرمان حیاتبخش را در زمره دشمنان خدا
شمرده و شریک ظلم آنان دانسته است. و براساس آیه نفی سبیل (141 نساء) و لن
یجعل الله للکافرین علیالمؤمنین سبیلا و در آیه 28 آل عمران میفرماید: لا یتخذ
المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء... و
یحذرکم الله نفسه و الی الله المصیر افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران
را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هرکس چنین کند، هیچ رابطهای با خدا ندارد...
و اینها اصول کلی و خدشهناپذیر قرآنی است که درخصوص فتنهپردازان و طراحان اصلی
فتنه مطرح است. گروه دوم گردانندگان فتنهاند که قرآن کریم از آنها به عنوان
اولیاء الشیطان یاد کرده، آنجا که میفرماید: و انالشیاطین لیوحون الی اولیائهم
لیجادلوکم و ان اطعتموهم انکم لمشرکون(121 انعام) ... و شیاطین به دوستان خود
اشاره و القاء می کنند که با شما مجادله کنند. اگر آنها را اطاعت کنید، شما هم مشرک
خواهید بود... و در آیات فوق نیز هشدارهایی شدید است که اگر ولایت کفار و دشمنان
عنود (استکبار جهانی) را بپذیرید از حوزه ایمان خارج و از آنان خواهید شد. در
روایات معصومین(ع) نیز به چنین هشدارها برمیخوریم از جمله این حدیث شریف رضوی که
فرمودهاند: عن الرضاع: قال ان ممن یتخد مودتنا اهل البیت- لمن هو اشد فتنه علی
شیعتنا من الدجال- فقلت یا ابن رسول الله بما ذا قال بموالاه اعدائنا و معاداه
اولیائنا- انه کان کذلک اختلط الحق بالباطل و اشتبه الامر- فلم یعرف مؤمن من
منافق(4) امام رضا(ع) فرمود: بعضی از کسانی که ادعای محبت و دوستی ما را دارند،
ضررشان برای شیعیان ما از دجال بیشتر است. سؤال شد ای پسر رسول خدا(ص) به چه علت؟
فرمود: به خاطر دوستیشان با دشمنان ما و دشمنیشان با دوستان ما. و هرگاه چنین
شود، حق و باطل به هم درآمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق بازشناخته نشود.
و امام صادق(ع) فرمودند: هر کس دشمن ما را سیر کند، مانند این است که دوست ما را به
قتل رسانده است.(5) نکته ظریفی در این کلام زیبای امام(ع) است و آن اینکه سیر
کردن دشمن گاهی ظاهری است که باعث تقویت جسمی او میشود و گاهی تغذیه فکری و روحی و
اطلاعاتی دشمن است که به مراتب خطرناکتر و خیانت بارتر است! و باز در کلام
روشنگرانهای فرمودند: من جالس لنا عائبا او مدح لنا قالیا او واصل لنا قاطعا او
قطع لنا و اصلا او والی لنا عدوا او عادی لنا ولیا فقد کفر بالذی انزل السبع
المثانی و القرآن العظیم هر که با عیب کننده ما مجالست کند یا از دشمن ما مدح
کند یا با کسی که از ما بریده پیوند ایجاد کند یا از وابستگان به ما ببرد یا با
دشمن ما دوستی کند یا با دوست ما دشمنی کند، حقا به آنکه سبع مثانی و قرآن عظیم را
فرو فرستاده، کافر شده است!!! این کلام روشنگرانه امام(ع) حجت را بر همگان تمام
کرده و جای هیچگونه توجیهی را برای هیچ فرد و یا گروه و حزبی باقی نمیگذارد. و
این کلام رسول خدا(ص) که صادق آلمحمد(ع) از آن حضرت نقل میکند بیانگر حال و هوای
اصحاب فتنه و بسیار راهگشاست که فرمود: ایاکم و جدال المفتون فان کل مفتون ملقی
حجته الی انقضاء مدته(6) با کسانی که گرفتار فتنهها شدهاند مجادله نکنید چون
آنها در فتنهها و آشوبها دچار کجرویها و انحرافات شدهاند و دست از خیالات خود
برنمیدارند، آنها را واگذارید تا با برهانهای خود وارد آتش گردند. بنابراین و
بدون تردید کسانی که در تقویت دشمنان و ارسال خوراک تبلیغاتی و فکری به آنها ذرهای
کوتاهی نکردند و پس از گذشت سالها، نه تنها از عملکرد خویش عذر خواه نیستند و اظهار
ندامت و پشیمانی نکردهاند بلکه طلبکارانه به میدان آمدهاند و مدعی هم هستند را
نمیتوان با فریب خوردگان همسان دانست. چه زیبا و روشنگرانه است این بیان نورانی
امیرالمؤمنین (ع) درباره فتنه افروزان، گویا همین امروز صادرشده است که فرمودهاند:
و همانا اینان همان عده سرکشانند که کودک فتنه را که موهایش بلند شده و خون به
رگهایش دویده در میان قوم و خویشها دست به دست هم دادهاند از مادرش که سالها بچه
را از شیر بازگرفته، شیر میخواهند و بیعتی را که متروک مانده احیا میکنند و
میخواهند بدین وسیله ضلالت را بدست گمراهان دهند از آنچه به جا میآورند پوزش
نمیخواهند و از آنچه انجام داده بیزاری نمیجویند حرمان نصیب کسی است که دیگران را
با نداشتن هیچ گونه حقی به جانب خود دعوت میکند و کسی که دم از دعوت میزند اگر از
او بپرسند به سوی چه کسی مردم را دعوت میکنی، و به چه کسی میخوانی و پیشوای تو
کیست و سنت او چیست؟ دراین هنگام باطل از مقام خود میافتد و زبان آن لال
میگردد.(7) گروه سوم: فتنه زدگان یا پیاده نظام جریان فتنه هستند که سپاهی لشکر
دشمن شدند و موجب تقویت جبهه باطل که این گناهی است بس عظیم و عذری است نابخشودنی
که قرآن کریم درباره آنان میفرماید: لاتعتذروا قد کفرتم بعد ایمانکم ان نعف عن
طایفه منکم نعذب طایفه بأنهم کانوا مجرمین (162 اعراف) ... عذر نیاورید، که
عذرتان به کلی پذیرفته نیست. که شما پس از ایمان کافر شدید، اگر از برخی نادانان
وساده لوحان شما درگذریم، گروهی را نیز عذاب خواهیم کرد که مردمی بسیار زشت کارید.
خداوند تعالی هیچ عذری را از این گروه نمیپذیرد، زیرا هم سویی و هم نوایی وسیاهی
لشکر فتنه شدن را در زمزه فتنهگران مجرم دانسته که به عذاب الهی در دنیا و آخرت
وعده داده است. (نعدب طایفه بأنهم کانوا مجرمین) مگر افرادی که حقیقتا نادم و
پشیمان از رفتار و عملکرد خود شدهاند که مورد عفو الهی قرار میگیرند ( نعف عن
طایفه منکم) که البته حضرت امیر (ع) فرمودهاند: فقد عفا عن القلیل من هولاء کمی از
آنان مورد عفو الهی قرار میگیرند. اما اینکه چرا در آیات و روایات با این شدت و
حدت با اصحاب فتنه برخورده شده این است که اصحاب فتنه با تحقیر و تمسخر آیات الهی
وتقابل با حکومت دینی و رهبر الهی، مرتکب گناهی بس عظیم و نابخشودنی شدهاند (
تحسبونه هینا و هو عندالله عظیم) بنابراین باید هوشیار بود تا سابقه افراد و یا
دوستیها و ... مانع دیدمان از حقیقت نشود که خدای ناخواسته مقدمه انحراف از
خط مستقیم ولایت و تقابل با نظام مقدس اسلامی را فراهم آورد. و به یادمان باشد این
جمله امام راحل عظیم الشأن که فرمودند: من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس در
هر مرتبهای که باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد
نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است.
و فراموش نکنیم که امیرالمؤمنین در طول حکومت کوتاه خویش بر سر تأویل و با اهل
قبله، کسانی که حافظ قرآن بودند و پیشانیهاشان از سجده پینه بسته بود در جنگ و
قتال شد! آنان که شمشیر خدعه از نیام فتنه بیرون کشیده و قصد براندازی حکومت عدل
علوی را داشتند! زنهار که: یک روز گوساله زرین سامری سمبل فتنه بود و روز
دیگر شتر سرخ موی اصحاب جمل و دیروز ولایت ستیزان و فردا ...؟!!! ألا و ان
الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله ... آگاه باشید که شیطان حزب خود را
جمع کرده، و سواره نظام و پیاده نظام لشکر خود را فراخوانده است... فاعتبروا یا
اولی الابصار
1- نهج البلاغه، حکمت 1 2- أمالی المفید، ص: 45 3- أمالی
الصدوق، ص: 421 4- مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 1، ص: 102 5- صفات
الشیعه، ص: 9 6- أمالی الصدوق، ص: 56 7- الارشاد فی معرفه حجج الله علی
العباد ج 1
|
|
|
محمد حمزهای یکی از پایههای اقتصاد، خرید و فروش است که امکان توزیع کالا
را فراهم و زمینه بهرهمندی از تولیدات دیگران را پدید میآورد. البته غیر از
تولیدکنندگان، افراد دیگری به عنوان کاسب و تاجر در توزیع مشارکت میکنند. از نظر
اسلام آگاهی از دانش کسب و کار به ویژه خرید و فروش واجب است، زیرا چنان که از آیات
قرآنی به دست میآید یکی از علتهای خشم الهی بر مردم شهر مدین و قوم شعیب(ع) کم
فروشی در هنگام خرید و فروش و معاملات بوده است. نویسنده در مطلب پیش رو گوشهای
از آداب خرید وفروش و معاملات را براساس آموزههای اسلامی تبیین کرده است. نقش
دانش فقه در مدیریت صحیح زندگی از مهم ترین ماموریتهای پیامبران، ارائه شیوه و
سبک درست زندگی است تا انسانها در جامعه بتوانند در مسیر همکاری و تعاون گونهای
عمل کنند تا کمال را درک نمایند. در این میان مهم ترین ماموریت در حوزه رفتار
اجتماعی دستیابی به عدالت محسوس در حوزه عمل اقتصادی است. (حدید، آیه25) از این رو
پیامبران با آموزههای عقلانی و وحیانی به روشنگری و تبیین اموری پرداختهاند که
جامعه مدنی و قانونمندی را ایجاد میکند و به بشر اجازه میدهد تا عدالت فراگیر
ویژه اقتصادی را با همراهی همگانی تودههای مردم فراهم آورند. (همان) از نظر
اسلام و آموزههای قرآنی علم و دانش در همه حوزهها بسیار اهمیت دارد، چرا که اولا
خلافت انسانی و کرامت و شرافت او به همین دانش و افزایش آن بستگی دارد (بقره، آیات
31 و 32) و حتی پیامبر (ص) برای افزایش آن دست به دعا بر میدارد (طه، آیه 114) و
ثانیا انتخاب مسیر درست و سبک زندگی سالم بستگی به علم و دانش در هر زمینه و
حوزهای دارد که انسان برای رسیدن به سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت باید از آن
بهرهمند شود. آگاهی انسان نسبت به حقوق و نیز وظایف متقابل در جامعه به ایجاد
عدالت در همه حوزهها و دستیابی به سعادت کمک میکند. خداوند در آیات بسیار
براهمیت دانشآموزی تاکید کرده و حتی یکی از ماموریتهای پیامبران را تعلیم بشر در
همه امور از جمله دانش ارتباطات و همکاری با یکدیگر در چارچوب حقوق و قوانین مکتوب
دانسته است. (بقره، آیات 129 و 151، حدید، آیه 25) از جمله وظایف هر مسلمانی آن
است که حقوق و وظایف خویش را بشناسد. لذا تفقه کامل در دین و آشنایی با آن، به
عنوان یک واجب کفائی مطرح شده است. (توبه، آیه 122) پس در هر جامعهای میبایست
گروهی به طور تخصصی در حوزه علمآموزی دینی وارد شوند و به تفقه و فهم دقیق از دین
بپردازند و براساس اجتهادات فقیهانه به انذار مردم بپردازند. (همان) همچنین بر
همگان است که از کسانی که به عنوان فقیه به اجتهاد و تفقه در دین پرداختند در
حوزههای اعتقادی و رفتاری استفاده کرده و با مراجعه به ایشان عقاید و وظایف و حقوق
خود را بشناسند و بدان عمل کنند. (همان) از همین جا دانسته میشود که هرکسی در
هر کاری که میخواهد وارد شود افزون بر علم تخصصی در آن علم میبایست دیدگاهها و
احکام و قوانین اسلامی را درباره آن حوزه کاری از فقیهان بپرسد و براساس آن عمل
کند؛ (نحل، آیه43؛ انبیاء، آیه7) چرا که این تنها راه رسیدن به دانشی راستین در
راستای مدیریت زندگی در چارچوب شیوه و سبک زندگی اسلامی است. تفقه پیش از تجارت
براساس همین اصل اساسی در اسلام، از تجار و کسانی که در حوزه خرید و فروش وارد
میشوند و میخواهند این کار اقتصادی را انجام دهند خواسته شده تا به تفقه در دین
بپردازند و وظایف، حقوق و احکام اسلام را در این حوزه بشناسند و بدان عمل کنند.
از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت است که ایشان در بازار میرفت و تجار را به تفقه در
دین فرمان میداد و میفرمود: یا معشر التجار الفقه ثم المتجر الفقه ثم المتجر و
الله للرّبا فی هذه الامه اخفی من دبیب النمل علی الصفا؛ ای گروه تجار! اول احکام
مورد نیاز شغل خود را یاد بگیرید بعد شروع به کسب و کار خود بکنید؛ به خدا سوگند
ربا در این امت نهانتر از حرکت مور بر سنگ سیاه در شب است. هرچند که مراد از
تفقه و یادگیری عمیق دین، تنها اختصاص به احکام و فروعات دینی ندارد، بلکه همه
آموزههای آن را شامل میشود. (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی؛، ج9، ص428، دارالکتب
الاسلامیه.) ولی هر کسی در کاری که وارد میشود میبایست به شکل تخصصی نسبت به
احکام و قوانین آن از منظر اسلام آگاهی داشته باشد و در آن حوزه تفقه کند. براین
اساس در روایات بسیاری امامان معصوم(ع) بر تفقه در دین بویژه در عمل اقتصادی تأکید
کردهاند؛ چرا که زندگی انسان بر محور اقتصاد میگردد و اقتصاد، قوام بخش جامعه است
(نساء، آیه5) و اگر کسی یا جامعهای نسبت به حلال و حرام در زندگی خود آگاهی نداشته
باشد، گرفتار خشم الهی میشود، چنانکه اقوام پیشین شدند. امام صادق(ع) میفرماید:
من اراد التجاره، فلیتفقه فی دینه لیعلم ما یحل له مما یحرم علیه، و من لم یتفقه من
دینه ثم اتجر تورط الشبهات؛ کسی که قصد تجارت دارد، احکام دینی آن را بیاموزد تا
بدین طریق، حلال خود را از حرام آن، باز شناسد و کسی که بدون تفقه در دین خود، به
تجارت بپردازد، در مالها و درآمدهای شبههناک، غوطهور میشود. (وسائل الشیعه، شیخ
حر عاملی، ج17، ص382، مؤسسه آل البیت.) بسیاری از مردم به سبب آنکه احکام دین در
حوزه تجارت و خرید و فروش را نمیدانند به حرامخواری گرفتار میشوند و مال حلال
خود را به حرام میآمیزند که نتیجه طبیعی آن خروج از سلامت در تن و روان و گرفتاری
به خشم و غضب الهی است. امتهای بسیاری به سبب همین رویه نادرست، خود و جامع خویش
را نابود کردند که شاید بتوان مهم ترین و مشهورترین امتها را در اینباره همان قوم
شعیب دانست که در شهر مدین میزیستند و گرفتار شیوههای نادرست خرید و فروش بودند و
از ترازو و پیمانه کم میگذاشتند و به سخنان مصلحانه حضرت شعیب(ع) نیز گوش
نمیدادند و در نهایت گرفتار خشم الهی شدند. آداب تجارت و خرید و فروش خداوند
در آیاتی چند مردم را به یادگیری احکام و آداب تجارت تشویق میکند. در این آیات
بیان میشود که مردم چگونه باید آداب تجارت را در پیش گیرند تا آثار و برکات آن در
زندگیشان ظهور پیدا کند. در اینجا به برخی از آداب تجارت و خرید و فروش اشاره
میشود. 1- یاد خدا: از جمله آدابی که خداوند در قرآن برای تجارت و خرید و فروش
بیان کرده، فضیلت یاد و ذکر خدا در هنگام تجارت است. خداوند در آیه 10 سوره جمعه
میفرماید که در هنگام حرکت برای جستوجوی فضل الهی و نعمتهایش و اقدام به خرید و
فروش و تجارت، بسیار نام خدا را به یاد داشته باشید: واذکروا الله کثیرا (مجمع
البیان، ج 10-9، ص 435) خداوند در آیه 37 سوره نور نیز از مردم میخواهد که در
هنگام خرید و فروش مراقب باشند که ذکر الهی راداشته باشند؛ چرا که چنین رویهای
موجب میشود تا از انجام عملی خلاف آموزههای وحیانی خودداری کنیم و همواره خداوند
را ناظر و حاضر بدانیم. 2- اقامه نماز و پرداخت زکات: تجارت و خرید و فروش نباید
انسان را از انجام واجبات عبادیاش غافل کند. از جمله مهم ترین واجبات عبادی انسان
نماز و زکات است. پس در هنگام خرید و فروش، مواظب و مراقب باشیم که هنگام نماز،
به جای خرید و فروش به نماز بپردازیم و اگر سودی کردیم و درآمدی داشتیم از پرداخت
واجبات مالی خود نیز غافل نشویم و حقوق مالی خود را به مستحقان زکات بپردازیم.
(نور، آیه 37) 3- گواه بر معامله: هنگام معامله و خرید و فروش مطلوب است که
کسانی را به گواهی بر معاملات بگیریم. (بقره، آیه 282) 4- آشنایی با عقود: انسان
باید از احکام شرعی تجارتی که مشغول آن است برای این که عقد صحیح و فاسد را از
یکدیگر بشناسد آگاهی داشته باشد. 5- مراعات حالگواه: وقتی کسی برای معامله شاهد
گرفته می شود به گونهای با او رفتار نشود که او آزرده شود یا زیانی به او برسد.
(بقره، آیه 282) 6- تعطیلی در هنگام اوقات نماز: در هنگام برپایی نماز جمعه،
تعطیلی خرید و فروش واجب است، ولی در زمانهای دیگر هرچند که واجب نیست، ولی بهتر
است که در هنگام نماز معاملات تعطیل شود. (جمعه، آیه 9) 7- رعایت انصاف: هرچند
که معاملات و خرید و فروش باید عادلانه باشد ولی از مهم ترین آداب خرید و فروش
مراعات انصاف است. به این معنا که در معامله به گونهای عمل شود که هر دو طرف از
معامله سود برند و اینگونه نباشد که سود یکی بسیار بیشتر از دیگری باشد؛ چرا که
واژه انصاف از نصف گرفته شده است. پس بهتر است که بگونهای معامله صورت گیرد که
هر دو، نصف نصف از آن سود برند همچنین از انصاف آن است که به سود کم راضی بود و بر
قیمت چنان نیفزود که بیش از متعارف 5 تا 30 درصد باشد. بنابراین گران کردن قیمت
کالا به دو برابر قیمت خرید دور از انصاف است. البته شکی نیست که در انجام معامله
بهای حمل و نقل و امور دیگر متعارف برآورد شده و روی کالا کشیده میشود. 8- بیان
عیب و عدم تدلیس: کالا را نباید به گونهای زینت داد که عیب آن پوشیده شود. فروشنده
باید عیب کالا را بیان کند تا خریدار در انتخاب کالا مختار باشد. پس مستحب است که
اگر متاع، عیبی دارد آن را برای مشتری بیان کند چه عیب ظاهری باشد و چه عیب باطنی.
9- ترک سوگند: در خرید و فروش سوگند نخورد؛ چرا که سوگند امری عظیم است و انسان
نباید برای کارهای بزرگ سوگند بخورد چه رسد که برای متاع دنیوی به سوگندی تمسک جوید
که در نظر خداوند بزرگ است. البته سوگند راست نخورد چه رسد که سوگند دروغ بخورد که
خود گناهی نابخشودنی و حرام است. 10- آسانگیری: مستحب است که در خرید و فروش
سختگیری نشود و آسان گرفته شود (به اصطلاح عامیانه چانه زده نشود.) خصوصاً در خریدن
وسایل عبادت مثل چیزهایی که برای حج میخرند (لباس احرام، گوسفند قربانی) یا پارچه
کفن و سجاده و تسبیح که در اینها آسان گرفتن، ثوابش بیشتر و استحبابش شدیدتر است.
11- تکبیر و دعا: مستحب است که خریدار بعد از خریداری، سه مرتبه تکبیر بگوید و سپس
شهادتین را یاد کند. همچنین سزاوار است که بعد از تکبیر و شهادتین، این دعا را
بخواند: پروردگارا! من این متاع را خریدهام و از خیر تو در آن میطلبم، پس برای من
در آن خیری قرار ده، خداوندا! من این مال را خریداری کردهام و از فضل تو در آن
میطلبم، پس برای من در آن سودی قرار ده، خدایا! من این مال را خریدهام و در آن از
رزق و روزی تو میطلبم، پس برای من در این مال، روزی قرار ده. 12- تخفیف به
خریدار: مستحب است که هر یک از فروشنده و خریدار، مال دیگری را کمتر بگیرد و مال
خود را زیادتر بدهد. از همینرو تجارت کردن در موردی که شخص بخواهد به وسیله تجارت،
به فقرایی که احتیاجشان به حد اضطرار نرسیده، نفعی برساند، مستحب است. 13-
مراعات اعتدال در کار تجارت: مستحب است چه تاجر و چه غیر تاجر، چه بازاری و چه مردم
عادی، زود به بازار نروند و دیر از بازار نیایند به این دلیل که در روایت آمده است
که بازار، جای شیاطین است؛ همانطور که مسجد جای ملائکههاست. شکی نیست که انسان
نباید همه وقت خود را به تجارت یا هر کار دیگری اختصاص دهد و بلکه بخشی از وقت خود
را به تفریح و استراحت و بخشی را نیز به عبادت اختصاص دهد. این در حالی است که
اکنون برخی از تجار و مردم بیشتر وقت خود را به جای تفریح و استراحت و عبادت در
بازار میگذرانند. در اینباره روایات بسیاری است که از مردم خواسته اعتدال را در
کارها داشته باشند و خودشان را سرگرم متاع دنیا و جمع آن نکنند. از اینرو مستحب
است که از طلوع فجر (سپیده صبح) تا طلوع آفتاب، خرید و فروش و تجارت نکنند؛ زیرا
این وقتها، وقت دعا و درخواست از خداوند متعال است. همچنین مستحب است که انسان در
طلب رزق و روزی میانهرو باشد، نه تنبلی و سهلانگاری کند و نه حرص بورزد. 14-
احتیاط در خرید و فروش ارزاق: مستحب است که مواد غذایی چون گندم، جو، خرما، کشمش،
روغن حیوان، روغن زیتون و نمک را به امید اینکه گران شود احتکار نکنند که پس از
گران شدن آنها را بفروشند. شکی نیست که در صورت نیاز مردم به مواد غذایی و خوراکی،
احتکار آنها حرام است. البته در آیات و روایات موارد بسیاری به عنوان آداب و
مستحبات خرید و فروش و مکروهات آن بیان شده که در اینجا به همین مقدار بسنده میشود
و کسانی که میخواهند به تجارت و خرید و فروش بپردازند و به ویژه در نقش تاجر و
بازاری کار اقتصادی کنند، لازم است که اینها را بیاموزند. همچنین بر اتحادیهها
و مجامع صنفی لازم است که بطور مستمر آموزشهای لازم درخصوص آداب خرید و فروش از
دیدگاه اسلام و شرع را به اعضای خود ارائه دهند و خود فروشندهها نیز اهتمام جدی به
آموختن بایدها و نبایدهای شرعی خرید و فروش داشته باشند و این توصیه اکید
امامعلی(ع) به بازاریان را نصبالعین خود قرار دهند که: الفقه ثم المتجر= نخست
احکام و آداب تجارت را بیاموزند پس به تجارت بپردازند. میگویند در گذشته
بازاریان و کسبه برای شناخت حدود و آداب تجارت و خرید و فروش، پای جلسات علما
مینشستند و با کتاب مکاسب محرمه انس و ارتباط مستحکمی داشتند و لذا احکام و آداب
شرع در رفتارهای اقتصادی و معاملات آنها کاملاً نمایان بود.
|
|