معمولاً به محض شنيدن عبارت “جنگتحميلي” بهياد يورش ددمنشانه ارتش صدام عليه
انقلاب نوپاي ايران ميافتيم. اما بسي سادهانگارانه خواهد بود اگر تصور کنيم جنگ
ايران با رژيم عراق، تنها به تقابل نظامي دو کشور همسايه محدود ميشد؛ چرا که
براساس شواهد و مستندات، نه فقط صدام تکريتي معدوم بلکه 26کشور قدرتمند جهان کمر
به نابودي نظام جمهوري اسلامي بسته بودند. در اين نوشتار برآنيم تا نگاهي اجمالي به
مساعدتهاي بيدريغ مالي و تسليحاتي اين کشورها به رژيم بعثي عراق داشته باشيم:
اتحاد جماهير شوروي شوروي سابق را ميتوان بهعنوان بزرگترين تأمينكننده
نيازهاي تسليحاتي عراق بهشمار آورد. گورباچف(آخرين رهبر شوروي) با ارسال نامهاي
به برخي سران عرب، به آنان اطمينان داده است كه شوروي اجازه نخواهد داد عراق در جنگ
با ايران شكست بخورد. هواپيماهاي پيشرفته ميگ از جمله هداياي شوروي به صدام براي
نبرد نابرابر با ايران انقلابي بود. در نوامبر 1983(1361ش)؛ 400 فروند تانك55 T،
250 فروند تانكT72 و مقادير عظيمي موشك گراد، فراگ 7، سام 9 و اسكادبي از جانب
شوروي به رژيم بعث داده ميشود. جالب آنکه عراق تنها كشوري بود كه از سوي بلوك شرق
به موشك هاي اسكادبي مجهز ميشد. در سال 1983اما شوروي بار ديگر تحويل سلاح در حجم
وسيع را به عراق از سر ميگيرد و تمامي تجهيزاتي را كه عراق در طي دو سال نخست جنگ
با ايران در صحنه نبرد از دست داده بود را جايگزين ميکند. پادشاهي انگلستان
انگليس يکي از تجهيزکنندگان اصلي صدام در جنگ با ايران بود. موشکها و هواپيماهاي
متعدد و پيشرفته، همچنين ارائه خدمات اطلاعاتي و امنيتي و نيز به گواهي برخي اسناد
تجهيز صدام به سلاحهاي شيميايي بخش کوچکي از خيانتهاي انگليسيها به مردم ايران
است. اما به عنوان يک نمونه کوچک ميتوان به قرارداد ساخت پناهگاههاي نظامي اشاره
کرد. در ژوئن 1982(1360ش) صدام تصميم ميگيرد برنامه پرهزينه ساخت شبكه پناهگاه هاي
زيرزميني را به اجرا بگذارد تا بلکه بتواند منابع استراتژيك خود را از خطر حملات
هوايي احتمالي ايران مصون نگه دارد. براين اساس شركتهاي انگليسي طرحي را ارائه
كردند كه به موجب آن براي 48 هزار سرباز عراقي پناهگاه امن ساخته ميشد. هر پناهگاه
تونل پولادين داشت و ميتوانست تا 1200 نفر را در خود جاي دهد. يكي از آنها در كنار
كاخ رياستجمهوري بنا شده بود. و پر از تجهيزات الكترونيكي، كامپيوتر، تله پرينت و
شبكههاي ارتباطي بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار ميداد.
حفاظت از اين پناهگاه به گونهاي بود كه اگر كسي به داخل آنها رخنه ميكرد دوربين
هاي ويديوئي او را ميديدند و مسلسل هاي خودكار نصب شده بر روي ديوارها بر سر و روي
او گلوله ميباريدند. در راستاي همين همكاريها شركت “ماركني” انگليس فرستندههاي
مايكروويو نظامي در اختيار عراق قرار داد و شركت راكال نيز متعهد شد تا كارخانه
توليد پيشرفتهترين راديوي نظامي جهان را به نام جاگوار در عراق احداث نمايد.
جمهوري ايتاليا ميزان کمک کشورهاي اروپايي و بهويژه ايتاليا به دليل عدم انتشار
اسناد مربوطه به رغم کثرت و فراواني هميشه در هالهاي از ابهام بوده است و هر از
گاهي با اعتراف يک مقام مسئول يا درز اسناد محرمانه گوشههايي از آن آشکار ميشود.
به عنوان نمونه و عليرغم معاهده بينالمللي ممنوعيت فروش مينهاي ضدنفر، در يكي از
پيچيدهترين خلافكاريهاي تاريخي، ميليونها مين مرگبار با استفاده از يك شركت
قلابي در سنگاپور به عراق فرستاده شدند. عراق به كمك يكي از شعبههاي بانك “لاوورو”
در شمال ايتاليا 9 ميليون مين ضد نفر به ارزش 25ميليون دلار خريداري نمود. اين
مينها ساخت شركت “والسلا” بود كه 50 درصد آن تحت مالكيت شركت فيات، گروه صنعتي
بزرگ ايتاليا و تحت كنترل «جياني آنيلي» بود كه امروزه نيز به عنوان پادشاه بدون
تاج و تخت ايتاليا معروف است. برخي از مينهايي كه عراق دريافت نمود از نوع بسيار
وحشتناكي است كه به راحتي مي توان آنها را از هليكوپتر پرتاب كرد يا به سادگي روي
سطح بيابان انداخت. اگر كسي روي اين مينها پا ميگذاشت پاي قرباني تا مچ يا حتي
ران پا قطع ميشد. جمهوري فرانسه در ژانويه 1981(1359ش)، تحويل 60 فروند
ميراژ مجهز به موشك به ارتش عراق كه ابتداً از سوي “والري ژيسكاردستن”(رئيس جمهور
وقت فرانسه) معلق شده بود آغاز ميگردد. در جولاي همان سال دولت فرانسه، ابوالحسن
بنيصدر و مسعود رجوي را به عنوان پناهنده سياسي ميپذيرد. به دنبال خروج
ديپلماتهاي فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحويل 5 فروند هواپيماي
سوپر اتاندارد مجهز به موشكهاي اگزوست به عراق ميکند. يكي از پايگاههاي ناتو كه
در مركز فرانسه احداث شده بود به صورت مركز بارگيري آنتونوفهاي نيروي هوايي عراق
درميآيد. اين هواپيماها روزانه به اين فرودگاه ميآمدند و موشكهاي ساخت فرانسه،
بمبهاي خوشهاي، فيوز و تجهيزات رادار را با خود به عراق ميبردند. سازمانهاي
اطلاعاتي فرانسه در سال 1986(1364ش) برآورد ميکنند كه اگر سه هفته از ارسال كمك به
عراق خودداري كنند، آن كشور شكست ميخورد. همچنين انعقاد قرارداد فروش خمپارههاي
دو زمانه فرانسه يكي از شيرينترين معاملات فرانسه با عراق بود. 83توپي كه موضوع
قرارداد ولكان بود براي طيف وسيعي از مقاطعه كاران تسليحاتي فرانسه درآمد توليد
ميكرد. درهمينارتباط يكي از افسران ارتش فرانسه كه خمپارهاندازهاي عراقي را در
بيابانهاي بصره آموزش مي داد، اينگونه ميگويد: «با يك بار آتش آنها همه
ايرانيها را تا فاصله يك كيلومتري درو ميكردند. همين سلاح بود كه جلوي امواج
انساني ايران را گرفت؛ درست مانند نبرد”وردن” در جنگ جهاني اول، آنها مدام آتش
ميكردند و ايرانيها واقعاً قتل عام ميشدند.»! كمكهاي خارجي فرانسه به عراق
به جايي ميرسد كه فرستاده آنها به بغداد در ديدار با وزير دفاع وقت، عدنان
خيرالله، طرح اعطاي يك بمب اتمي به عراق را نيز مورد بررسي قرار ميدهد. جمهوري
عربي مصر در طول دهه 80 ميلادي، حسني مبارك رئيس جمهور وقت مصر، معادل 5/3
ميليارد دلار موشك و تسليحات به عراق فروخت كه البته بايد آن را به عنوان هديه
مبارک به صدام در نظر گرفت زيرا هرگز بهاي آنها به دولت مصر پرداخت نشد. در سال
1984(1362ش)، دولت مصر موافقت کرد تا با دولت عراق بر روي برنامه سرّي موشكهاي
بالستيك داراي قابليت هستهاي همكاري كند. اين برنامه پروژه كندور نام گرفت. همچنين
مبارك در ملاقات خود با بوش پدر در سال 1986(1364ش)، مصر را به كانالي براي صدور
انواع گوناگون فناوريهاي موشكي ناتو (كه شركت هاي تحت پوشش اروپا به بغداد قاچاق
ميكردند) تبديل ساخت. کشور پادشاهي بلژيک صدام در ژوئن 1982 قراردادي به
ارزش 830 ميليون دلار با يك شركت بلژيكي به نام “سيكسكو” امضا كرد. هدف از اين طرح
پرهزينه كه با نام رمزي پروژه 505 خوانده ميشد، آن بود كه براي جنگندههاي پيشرفته
عراقي 800 پناهگاه در عمق50 متري زمين احداث گردد. سيكس كو كه از اعتبارات صادراتي
دولت بلژيك استفاده مينمود طي 4 سال 17پايگاه هوايي و چند مقر نظامي در عراق ايجاد
نمود. ميراژهاي عراق در جريان جنگ با ايران از همين پناهگاهها خارج ميشدند و به
پرواز درميآمدند. از ديگر شركاي صدام “سايبترا كنسرسيوم” بلژيكي بود كه با جديت
تمام روي پروژه هاي “عكاشات” و “القائم” كار ميكرد و يكي از بزرگترين كارخانههاي
آزمايشي و توليد فسفات جهان را در اين دو منطقه بنا نمود. اينها از مهم ترين مراکز
توليد سلاحهاي شيميايي صدام بودند. ايالات متحده آمريکا بيشک مهمترين مدافع
صدام در طول جنگ دولت جنايتکار آمريکا بود. ميزان کمکها و حمايتهاي آمريکا در اين
جنگ بيسابقه بود و طيف وسيعي از کمکهاي ديپلماتيک، رسانهاي، اطلاعاتي، تسليحاتي
و حتي طراحي ميدان عمليات را در بر ميگرفت. تبيين اين کمکها خود چندين کتاب را
شامل ميشود. اما يکي از پيش پا افتاده ترين کمکهاي آمريکا تجهيز صدام به سلاحهاي
کشتارجمعي ممنوعه و غيرمتعارف است. در مقطع زماني تداوم جنگ ميان ايران و عراق،
ايالات متحده به پيشنهاد ويليام كيسي(رئيس سيا)، تحويل بمبهاي خوشهاي به عراق را
در اولويت قرار ميدهد زيرا اين سلاح را كارآمدترين سلاح براي درهم شكستن امواج
انساني مدافعان ايراني ميداند. در واقع اين بمبها از لحاظ تكنيكي جزء سلاحهاي
متعارف محسوب ميشوند اما در ميدان نبرد همانند سلاحهاي نامتعارفي چون سلاحهاي
شيميايي مي توانند موجب كشتار وسيعي شوند. چنانچه اين بمبها درست عمل كنند
ميتوانند در وسعتي به اندازه 10 برابر زمين فوتبال هر كسي را كشته يا مجروح كنند.
عملاً اين بمبها چرخ گوشتهاي هوايي هستند و هر چيزي را در سر راه خود خُرد
ميكنند! ايالات متحده اما از طريق رصدهاي ماهوارهاي نيز اطلاعات ارزشمندي از
نحوه استقرار نيروهاي ايراني را در اختيار ارتش بعثي قرار ميداد. اين اطلاعات را
آواكسهاي آمريكايي مستقر در رياض، به كمك پرسنل آمريكايي از منطقه نبرد جمع آوري
ميكردند و با تحليل دقيق آنها، عکسهاي پردازش شده از سربازان ايراني را در
اختيار نيروهاي بعثي ميگذاشتند. آمريکا همچنين امکانات شيميايي و بيولوژيکي
زيادي را به ارتش عراق واگذار نمود. صدام حسين از يك شركت امريكايي به نام “آل
كولاك”در بالتيمور بيش از 500 تن ماده شيميايي به نام”فيودي گليكول” خريداري کرد كه
اين ماده به گونهاي بود كه در صورت مخلوط شدن با اسيدكلريدريك به گاز خردل تبديل
ميشد. بر اساس قرائن و مستندات شركتهاي خصوصي آمريكا در دهه 80 با گرفتن مجوز از
طرف وزارت بازرگاني امريكا نمونههاي بسياري از مواد بيولوژيكي و ميكروبي را به
عراق صادر كردهاند که در ميان آنها ميكروب سياه زخم، طاعون و همچنين يك باكتري
سمي به نام “ستريديوم باتوليني” به چشم مي خورد. جمهوري شيلي صنايع نظامي
شيلي، منافع سرشاري از فناوري بمب خوشه اي و ارسال آن به عراق به دست آورد. در آن
زمان بمبهاي خوشهاي به ارزش نيم ميليارد دلار از طريق شيلي به عراق فروخته شد.
همچنين مقدار زيادي ماده زيركونيوم از ايالاتمتحده وارد شيلي وسپس تحويل عراق شد.
اين ماده از مواد اصلي تشكيل دهنده بمبهاي كوچكي بود كه در داخل بمب خوشهاي قرار
داده ميشد. پادشاهي عربستان سعودي زمامداران عربستان درست يك ماه مانده به
شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وي هديه شاهانهاي دادند و آن گزارشي بود كه از
سوي دستگاههاي سرّي آمريكا تهيه شده بود و در آن اوضاع اقتصادي، اجتماعي و نظامي
ايران تشريح ميشد. علاوه بر آن اطلاعات دقيقي درباره وضعيت ارتش ايران، تعداد
نفرات آن، مواضع و تجهيزات قابل بهره برداري آن و اطلاعات مختلف ديگر كه بسيار
محرمانه بود به او منعكس كردند. بهعلاوه کمکهاي عظيم مالي و تسليحاتي عربستان
سعودي در دوره جنگ تحميلي 8ساله عليه جمهوري اسلامي نيز از جمله واقعيت هاي غير
قابل کتمان آن برهه محسوب ميشود. يقيناً مردم ايران خيانتها و همراهيهاي آلسعود
را هرگز فراموش نميکنند. سودان سودان در اواسط ديماه 61 صدها تن از سربازان
ارتش خود را به جبهههاي جنگ، ضد ايران اعزام ميکند. همچنين به دستور جعفر نميري
رئيس جمهور وقت سودان در شهر خارطوم پايتخت اين كشور دفاتري به منظور ثبتنام براي
اعزام نيرو به جبهه هاي جنگ عليه ايران داير شد. نميري در مصاحبه با مجله اليوسف
چاپ قاهره اذعان مي دارد كه اعزام نيرو به عراق طبق تصميمات كنفرانس سران عرب صورت
گرفته است. کويت كويت در جريان جنگ عراق عليه ايران ميلياردها دلار پول نقد
به عنوان وام بلاعوض در اختيار بغداد قرار داد و اين جدا از نفتي بود كه كويت براي
عراق صادر ميكرد .افسران نيروي هوايي كويت اذعان كردند كه نيروي هوايي عراق از
پايگاه هوايي عليالسام كويت در طول جنگ به دفعات استفاده كرده است. اين پايگاه
چون در منطقهاي استراتژيک قرار داشت، مسير عراقيها براي هدف قرار دادن سكوهاي
نفتي خارك را 200 كيلومتر كوتاهتر ميكرد و اين امر به خلبانان بعثي كمك شاياني
مينمود. افزون بر همه کمکهاي مايل و تسليحاتي، کويت بخشي از خاک خود يعني جزيره
“بوارين” را در اختيار صدام قرار داده بود تا مسير حمله به شهرهاي جنوبي ايران
هموارتر گردد. جمهوري فدرال آلمان نام دولت آلمان در حافظه تاريخي ملت ايران
ونيز رسانه ها واسناد تاريخي، بالتر از هر کمکي ،به عنوان اصلي ترين تجهيز کننده
صدام به سلاح هاي شيميايي ماندگار است .سلاح هاي شيميايي که سردشت ايران وحلبچه
عراق ودهها منطقه جنگي وغير جنگي ديگر را آماج وحشيانه ترين حملات قرار داد.
درآلمان گروه ها وشرکت هاي متعددي برخلاف تمامي کنوانسيون هاي بين المللي والبته
تمامي موازين انساني، به صدام سلاح هاي شيميايي ومواد اوليه آن را مي فروختند اما
يکي از مهم ترين آنها شركت آلماني كارلكولمب بود که 6 خط توليد سلاح شيميايي
جداگانه به نام احمد، محمد، عيسي، عاني، مداي و قاضي در مجتمع سامراء ايجاد كرد.
اولين آنها در سال 1983 و آخرينشان در سال 1986 تكميل شدند.دراين کارخانه هاي جهنمي
، از گاز خردل و اسيد پروسيك تا گازهاي عصبي سارين و تابون توليد ميشد که همه آنها
در خمپارهها، راكتها و گلولههاي توپ جاسازي ميشدند. بيترديد اين بزرگترين
كارخانه سلاح شيميايي در جهان بود. سوئيس عراقيها يك شركت سوئيسي به نام
شركت مهندسي “آلساآلو” سوئيس را اجير كردند تا كار بر روي پروژه اورانيوم را آغاز
كند. در طول پروژه كاركنان شركت با هيچكس تماس نداشتند و طرح آنها در كمال خفا و
به طور کاملاً سرّي انجام ميگرفت. بعدها معلوم شد كه اين شركت واحد توليدي خاصي
دركارخانه القائم عراق ايجاد كرده تا به استخراج نمك هاي فلوئور و از جمله
فلوئورآمونيم از اسيد فسفريك مايع بپردازد. آن طور كه كار پيش مي رفت القائم به
صورت پروژه اي كليدي در توليد سلاح هستهاي عراق درميآمد و اين علاوه بر هزينه
اوليه پروژه يعني توليد مقادير عظيم مواد شيميايي براي استفاده در سلاح مرگبار گاز
سمي بود.
اسپانيا اسپانيا هم مثل ديگر دولت هاي خائن اروپايي نقش تعيين
کننده اي در تجهيز صدام داشت اين نقش به ويژه در ساخت سلاح هاي شيميايي ببربود في
المثل در يكي از عكسهايي كه در مجله تايم به چاپ رسيد و شهرت بسياري پيدا كرد،
هيأت سازمانملل و روزنامهنگاران غربي با ماسك ضد گاز در حال بررسي يكي از بمبهاي
شيميايي كار نكرده عراقي بودند. مأموران سازمان ملل علائمي از روي يکي از بمبها
پيدا كردند که با رديابي قضيه معلوم شد، جداره اين بمب ساخت كشور اسپانيا بوده است.
فيوزهاي عمل نکرده آن نيز ساخت يك شركت اسپانيايي بودند. از اين روي اگر فيوزها
بيعيب و نقص بود و تمام بمبها در جبهه نبرد منفجر ميشد كشف دخالت دولت اسپانيا
در برنامه توليد سلاح هاي شيميايي عراق چندان آسان به نظر نميرسيد. *در نگارش
بخش هايي از اين مطلب ،از پرونده موضوعي شماره 19 نشريه «پيامديدار» استفاده شده
است
|