(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 28 شهریور 1392 - شماره 20594

لزوم تداوم یک ابتکار در رسانه ملی
علی فاطمی نیا مستند ساز ؛ در گفت وگوی اختصاصی :مستندسازان سوریه قهرمانان گمنام هستند(بخش پایانی )
   


وسائل ارتباط جمعی به طور عام و رادیو و تلویزیون به طور خاص در تکوین افکار عمومی بسیار موثرند تا آن حد که به این وسائل «رکن چهارم دموکراسی» نام نهاده اند. از سوی دیگر اساسی ترین ارکان قدرت سیاسی در هر کشور قوه مقننه است که به عنوان کانون تصمیم گیری نقش ایفا می نماید. در جامعه ما پیوند وسائل ارتباط جمعی با ارکان نظام به جهت ایفای نقش به عنوان یکی از مهم ترین سرپل های ارتباطی با آحاد جامعه اهمیت بسزایی پیدا می کند.
اما آنچه در رسانه اهمیت پیدا می کند ایفای نقش مدیریتی توانمند است که به صورت متوازن هم پاسخگوی سطح بالای انتظارات مورد تقاضا و هم پاسخگوی مصالح عمومی کشور باشد و البته در این میان به دلیل قدرت بیشتر رسانه ملی در مقابل سایر رسانه ها، مدیریت این کلان رسانه اهمیت بیشتر پیدا می کند.تاکید می شود رسانه ملی عامل اصلی ایجاد «فضای عمومی» بر محور «استدلال عقلایی» و «مباحثه انتقادی» در جامعه شناخته می شود. به گونه ای که امروز انتظار قاطبه مردم از رسانه ملی «علنی سازی» تصمیمات و اقدامات و انتشار دهی افکار و عقاید است تا در سایه آن افکار عمومی نسبت به تصمیمات و اتفاقات پیرامونی خود مطلع شوند.
با این مقدمه لازم است تحلیل کوتاه بر پوشش زنده بررسی صلاحیت وزرا به شکلی که در جریان رأی اعتماد دولت یازدهم برای نخستین بار از رسانه ملی صورت گرفت داشته باشیم. این اقدام صداوسیما گامی بلند در جهت آگاه سازی عموم جامعه از مسائل و مباحث مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... بود، که شادابی و نشاط اجتماعی را در میان اذهان عمومی تقویت کرد و مردم احساس کردند در جریان تصمیم گیری های مسئولان برای آبادی و پیشرفت کشور هستند.
صداوسیما با پخش زنده جلسات بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی، نقش پررنگی در رونق دادن به این مراسم سیاسی داشت. رسانه ملی با این اقدامش همه نگاه ها را متوجه مجلس ساخت و بحث درباره رأی آوردن یا نیاوردن هریک از وزرا را به یک دغدغه اجتماعی و عمومی بدل کرد. این اولین بار بود که مراسم رأی اعتماد به صورت کامل و زنده از تلویزیون بازتاب می یافت. در دوره های گذشته رسانه شنیداری رادیو این مسئولیت را به عهده می گرفت و تلویزیون بخش هایی از مراسم را تقدیم علاقه مندان می کرد، ولی در این دوره تلویزیون به کمک رادیو آمد و مخاطبان را بی واسطه در جریان اتفاقات داغ مجلس قرار داد.
در تحلیل عمومی این اقدام بی سابقه رسانه ملی آنچه به صورت تیتر وار و گذرا می توان بیان کرد به قرار ذیل است:
1-پخش گزارش حقیقت آمیز، قابل درک و هوشمندانه رویداد مجلس شورای اسلامی، به مثابه یک کانون مباحثه به منظور تبادل تفسیرها و انتقادات برای آحاد جامعه.
2-ارائه تصویر عینی و حقیقی قانون و تصمیمات کشوری برای گروه های مختلف اجتماعی.
3-خودداری از عرضه تصویر قالبی و فانتزی از فرآیند اتخاذ تصمیمات کشوری که عموماً از سوی رسانه های زرد ، معاند و مخالف صورت می گیرد.
4-اقدامی شایسته برای رسیدن به مدل رسانه ای شدت و شرایط انتشار پیام به منظور ارائه ارزش ها، اهداف و مبانی اصولی نیازهای جامعه.
5-ارائه ملموس اطلاعات روز و مفید در فرایند تصمیمات کشوری برای ایجاد همبستگی اجتماعی.
6-ورود مردم به نظارت محیطی و محاطی بر نحوه تبیین قوانین و تصمیمات کشوری برای ارتقاء همبستگی اجتماعی.
7-از دیگر مزیت اساسی این اقدام صداوسیما تضمین تنوع عقاید و نظریات بود. در واقع مخاطبی که می خواست ادله طرفین را بشناسد تا حقایق امور نیز تا حدودی برایش روشن و شفاف شود، با این اقدام صداوسیما شرایط لازم برایش فراهم گردید.
پوشش تصویری جلسات علنی، زمینه نظم حضوری را فراهم آورد ، امری که بخشی از مشکلات هیأت رئیسه بوده و به دنبال آن مشارکت فعال نمایندگان را بدنبال داشت.‌که تداوم این اقدام توسط صداوسیما می تواند از بی نظمی اجتماعی تا بی نظمی فردی را تحت الشعاع قرار دهد وبه فرهنگ سازی رفتاری کمک نماید. ازرویکرد های غیر صواب و بعضاً مغایر با نقش مجلس شورای اسلامی و وظایف نمایندگی اجتناب و ارتباط وکیل و موکل را معنی دار و پایدار و پایبندی به قواعد اخلاقی وحرفه ای را هموار کند.
اما از سوی دیگر این اقدام رسانه ملی تأثیر بزرگی در انجام وظایف هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی داشته است. به نظر می رسد بررسی مجدد آئین نامه داخلی اداره مجلس و اقدام به تجدید نظر اساسی در آن از آثار نتایج این اقدام صداوسیما بوده است که هم اکنون در دستور کار مجلس قرار دارد.
لازم است مدیران صداوسیما بدانند که قدرت رسانه ملی که امروز به ودیعه در دست آنان قرار گرفته فقط به ابزاری بودن یا نبودن آن محدود نمی شود، بلکه به عوامل دیگر چون اقداماتی از این قبیل متکی است و هرچه رابطه صداوسیما با جامعه قوی تر باشد مقبولیت قدرت نظام و پایداری آن تضمین می شود. صداوسیما باید از فرصت پیش آمده در ارتباطات فی مابین و قوه مقننه با اتکا به ظرفیت اجتماعی ایجاد شده نزد افکار عمومی جامعه استفاده نماید و با استمرار پخش زنده مذاکرات مجلس حداقل در ابتدای کار با تاکید بر قوانین و موضوعات مهم شرایط لازم را برای رشد و بالندگی نقش قوه مقننه در ارکان کشور را فراهم آورد.
دراین میان بازتاب این اقدام تأثیر بسزایی در مقابله با جنگ نرم رسانه ای دشمن داشته است زیرا اقشار مختلف جامعه این اقدام صداوسیما را حاکی از آن دانستند که حاکمیت چیز پنهانی از مردم ندارد و بین مسئولان نظام و مردم هیچ مرزبندی تقابلی وجود ندارد. درحقیقت رسانه ملی با این عملکرد خود به مردم نشان داد که هیچ مانع و دیواری میان آنها و نمایندگانشان در مجلس نیست و وکلای مردم به عنوان موافقان و مخالفان مباحثی را مطرح کردند و مردم تمام این حرف ها را شنیدند و دیدند. بدین ترتیب باید گفت که مردم از این حرکت رسانه ملی احساس رضایت داشتند و وکلای ملت نیز از پخش زنده مراسم بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت یازدهم استقبال کردند.
همچنین پخش مستقیم روند رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی فرصت سوء استفاده را از رسانه های رقیب و معاند گرفت و آنها را مجبور به عقب نشینی کرد. امید است رسانه ملی سهم بیشتری در انعکاس رویدادهای جذاب سیاسی داشته و باتداوم چنین ابتکاراتی خط بطلانی بر دعاوی پوچ آن دسته از دولت ها ورسانه های معاند غربی بکشد که مدعی نقض دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر درایران هستند.
محمود عاطفی (رئیس سازمان بسیج رسانه)

 


علیرضا آل یمین
سوریه، امروز به مرکز اصلی تحولات جهان تبدیل شده است. بدون شک یکی از ابعاد اصلی مسئله سوریه، رسانه های جمعی هستند که افکار عمومی را هدایت می کنند. رسانه هایی که اغلب به تصاویر مستند متکی هستند.علی فاطمی نیا، یکی از مستندسازان حاضر در کشور سوریه و از دوستان نزدیک شهید هادی باغبانی است که قسمت اول گفت وگو با وی در شماره قبلی منتشر شد. آنچه در پی می خوانید، ادامه این گفت وگو با محوریت مسائل رسانه‌ای سوریه است.
جنایت‌های تروریست های تکفیری در سوریه در افکار عمومی چه تأثیری ایجاد کرده؟
همین حماقتی که انجام دادند اثر معکوس داشت.یعنی اگر می‌خواستند رعب و وحشت ایجاد کنند باعث ایجاد اتحاد و همدلی شده. این رفتارها تکلیف همه را روشن کرده، حتی انجمن های حقوق بشر غربی که از ابتدای ماجرا دولت بشاراسد را می‌کوبیدند وقتی تصاویر جنایات مخالفان را دیدند صدایشان در آمد. مقالات متعددی نوشتند، کمپین‌های فراوانی راه انداختند و گویی موضعشان تغییر کرد. گفتند؛ ما داریم از چه دفاع می کنیم؛ می‌خواهیم یک دولت مقتدر پا برجای محلی را، با یک ثبات بسیار خوب برداریم و یک عده آدمخوار را بیاوریم روی کار!؟
نقش رسانه‌های همسو با مقاومت در موضوع سوریه چگونه است؟
وظیفه رسانه ها انعکاس حقیقت است. انعکاس حقیقت از طریق نمایش واقعیت. بدون تردید هر رسانه‌ای دنبال منافع خودش است. متأسفانه بین چند هزار شبکه معدود رسانه‌هایی هستند که همسو با محور مقاومت کار می‌کنند. ازجمله المیادین، المنار، العالم، صدا و سیمای جمهوری اسلامی و رسانه های روسیه.
کار مستند سازان که در خبررسانی خلاصه نمی شود!؟
نه. مستند سازی بخشی از کار رسانه است. اما کاری که ما انتخاب کردیم این است که افزون بر خبر، آگاهی بدهیم و مثلا بگوییم که چه شد جنگ شد و این جنگ به اینجا کشیده شد و این خیابان تصرف شد و حالا ارتش رفته آزاد کرده. تصویر درستی مردم دنیا از وضعیت سوریه ندارند. هر چقدر هم که اخبار نگاه کنند از هر کدام از رسانه‌ها باز متوجه همه قضایا نمی‌شوند. یک تصوری که از نگاه کردن اخبار به‌ وجود می‌آید این است که کلا همه حیات در سوریه متوقف شده و همه دارند همدیگر را می‌کشند، در صورتی‌که این طور نیست...
البته تا الان همه تصویر‌هایی که شما دادید هم همین بود، یعنی اینکه فقط دارند یکدیگر را می‌کشند.
بله، ولی زندگی هم هست. آن آدم ها که مورد هجوم تروریست ها قرارگرفته‌اند زندگی دارند. ما می‌خواهیم بگوییم نیروی دفاع اهل سنت یا مسیحی یا دروزی یا علوی که داوطلبانه آمده ثبت نام کرده و در ساختار دفاع وطنی رفته، آموزش دیده، اسلحه گرفته و آمده ایستاده پشت خاکریز و از محله خودش دفاع می‌کند، شیفتش که تمام می‌شود می‌آید پیش خانواده خودش ناهار می‌خورد. سردش که می‌شود از خانه خودش پتو می‌آورد می‌پیچد دور خودش. اصلا می‌خواهیم همین زندگی را تصویر کنیم. ما همه حرفمان همین است که آن‌طرف خط از حداقل 27 کشور آمده‌اند فقط آدم می‌کشند. برایشان فرقی نمی‌کند چه گروهی را می کشند: شیعه، سنی و یا مسیحی! اما این طرف خط یک سری آدم هستند که خود و زن و بچه‌هایشان به نوبت سر کوچه می‌ایستند و پاسداری می‌کنند. پشت چهار تا کیسه شنی که خودشان گذاشته‌اند و گاهی تیر در می‌کنند که به طرف مقابل بگویند؛ هوی! در این محله هنوز آدم زنده هست و شما نمی‌توانید بیایید جلو. من همه هنرم این است که این را تصویر کنم.
تصویری داده بودی از این‌که شهید باغبانی داشت از یک دختر بچه ای در مدرسه متروک فیلم می‌گرفت...
بله. فراش مدرسه مانده در مدرسه و زندگی می‌کند. داشته حیاط مدرسه را جارو می‌کرده. خیلی ها این‌طور هستند. یک سری مشاغل هست که در هر شرایطی همه آدم ها همه جای دنیا به آن نیاز دارند. همه آدم‌ها در هر حالتی نان می خورند، خیلی عجیب نیست که در جنگ کارش را ادامه دهد. این اتفاقات یک کم تکان دهنده‌ است که کسی هم خیلی به آن فکر نمی‌کند. من دنبال این چیز ها هستم. این‌که زندگی واقعا جریان دارد.
اخبار شهادت هادی که منتشر شد، یک سری در فضای مجازی نوشتند که چرا رفت؟ می ماند در مملکت خودش و کار می‌کرد. چه می‌شود که هادی با وجود داشتن یک بچه می‌رود آنجا فیلم بسازد؟ می توانست بماند اینجا لای زرورق و کارش را بکند، مثل خیلی های دیگر. فقط لطفا شعار ندهید!
نه، من اصلا شعاری نیستم. هادی مطلقا نگاه تکلیفی داشت. مطلقا وظیفه خودش می دانست که بیاید و این کار را انجام دهد. فقط هادی نبود، همین الان هم دوستان زیادی هستند. ما مدت‌هاست که می‌رویم و خیلی ها دلشان می خواهد به سوریه بروند. اوضاع آن‌جا هم طوری نیست که بگویند جاه طلبی وادارت کرده بروی. نه پول می دهند، نه جایزه و نه پست و مقام. عمده بچه هایی که به سوریه می‌روند گمنام هستند؛ برخی حتی اسمشان را در تیتراژ فیلم ها نمی‌زنند. هادی رفته بود که واقعیت‌ها را تصویر کند. تکلیف را درک کرده بود و می خواست به این روش به مردم جهان بفهماند؛ به این شکل که آگاهی مردم جهان را افزایش دهد و این آگاهی باعث اعتلای حق شود.
در ماجرای سوریه رسانه های غربی چه می کنند؟
کار غربی‌ها که یک چیز عجیبی ا‌ست. معتقدم بعدها ماجرای سوریه در کتاب‌های درسی نظامی و تاریخ خواهد آمد و در دانشکده‌های رسانه تدریس خواهد شد. مثلا شبکه العربیه، سه دقیقه قبل از انفجار در میدان مرجه خبر انفجار را منتشر کرد. اخبارگوی العربیه گفت دقایقی پیش یک بمب در "میدان مرجه " منفجر شد، اما وقتی خبر را می‌گفت هنوز بمب منفجر نشده بود! من در خیابان "کفرسوسه" دمشق بودم که تلویزیون الجزیره مباشر اعلام کرد، الان در خیابان کفرسوسه دمشق تظاهرات است. من از بالکن بیرون را نگاه کردم دیدم خبری نیست و آرام است. آن‌ها خیلی خوب دروغ می‌گویند، ما خیلی بد راست می‌گوییم.
رسانه های غربی بر اساس منافع کشورهای سلطه‌گر فعالیت می کنند. چرا موقیعت سوریه برای کشورهایی مثل آمریکا اینقدر اهمیت دارد؟
نظام سلطه تا اواسط دهه 80 با یک فاصله خیلی زیادی از همه کشورها جلو بود. خصوصا آمریکا در راس نظام سلطه از کشورهای دیگر پیش می‌رفت. بعد به انتها رسید. از آن‌طرف کشورهای دیگر که رقیبش بودند فاصله شان کم شد،این کم شدن فاصله منافع طرف را به خطر می‌اندازد.در گزارش "2025" که برآیند 16 اتاق امنیتی آمریکاست گفته شد در سال 2025، دیگر آمریکا ابرقدرت اول جهان نخواهد بود و ابرقدرتی به چین، روسیه، هند و ایران منتقل می شود. با این حساب هزینه گزافی که آمریکا در جاهایی مثل افغانستان وعراق می‌دهد توجیه می‌شود. این حضور نظامی برای تثبیت قدرت اقتصادی و برتری اقتصادی است. یک نقشه‌ای چیدند که قبلا به آن می‌گفتند بیگ برژنسکی، بعد بوش پدر گفت نظم نوین جهانی، بوش پسر در سال 2003 گفت پروژه خاورمیانه بزرگ. می گویند باید از مراکش تا سین کیانگ یک منطقه آشوب دائم ایجاد کنیم. یعنی تمام جهان را به آشوب بکشیم و جهان را به 600-700 کشور تبدیل کنیم. نمونه ها را هم به وضوح می‌بینیم، لیبی به غیر از بنغازی و طرابلس برگشته به ماقبل عصر حجر. مصر چند پاره می‌شود، تونس هم همین طور، عراق سه تکه شد، افغانستان چهار تکه شد، پاکستان چهار تکه و ایران هم (براساس نقشه خاورمیانه جدید) 9 تکه می شود، ترکیه هم به قسمت ترک نشین و کرد نشین تقسیم می شود. برای همه برنامه دارند و مشخص است چرا این اتفاق می افتد. به خاطر اینکه هیچ دولت و حکومت و نظام یکپارچه‌ مستقل و منسجمی باقی نماند. تا قدرت این را داشته باشد که بتواند در مقابل نظام سلطه بایستد. کاری که الان ایران می کند، نظام جمهوری اسلامی ایران آخرین مانع در خاورمیانه برای تحقق این نقشه است و تنها نظامی در منطقه است که انسجام و قدرت نظامی واقتصادی زیادی دارد، مردمش همراهش هستند و می‌تواند برای خودش تصمیم بگیرد. ایران توان استراتژیک بالایی دارد که توازن منطقه را به ضرر آمریکا به هم زده و این اعصابش را خرد کرده است. حضور نظامی یک بخشی از مدل اقتصادی است. ایالات متحده 1300 پایگاه نظامی بیرون از کشور خودش دارد. یک میلیون سرباز آمریکایی بیرون از آمریکا حضور دارند که در کمتر از 24 ساعت در هر نقطه جهان می توانند عملیات نظامی کنند.این‌همه هزینه برای چیست؟ بارها دیده ایم که هرگاه دولت‌های محلی و منطقه‌ای برخلاف میل و خواست بانک‌ها و سناتورهای آمریکایی عمل کردند ارتش آمریکا وارد عمل شدند، از این حد ساده که یک ناو آمده کنار ساحل آن کشور و یا تا آنجا که آن کشور را تصرف کرده، مثلا به پاناما حمله کرد، دولت شیلی را سرنگون کرد، در ایران علیه مصدق کودتا کرد که تازگی ها رسما به آن اعتراف کرده. این حضور نظامی ضامن برتری اقتصادی است. حالا سوریه شده کمر محور مقاومت. محور مقاومت یعنی ایران، سوریه، حزب الله. می‌خواستند به ایران حمله کنند، سید حسن نصرالله گفت: اگر یک گلوله به ایران شلیک کنید اسرائیل را به آتش می‌کشم. همه چیز تمام شد. همه شان دنده عقب رفتند. در جنگ 33 روزه حزب الله لبنان هیمنه اسرائیل را شکست.70 شهید هم بیشتر نداد، کمر این محور سوریه بود. ته ماجرااینها می خواهند سوریه را ساقط کنند تا پل ایران و حزب الله رااز بین ببرند. بعد حزب الله را کارش را یکسره کنند. لندن نقطه کور ندارد یعنی هیچ جای لندن شما از دید پلیس مخفی نیستید. می‌خواهند تمام جهان را این طوری بسازند. الان نبرد سوریه است که تعیین می‌کند این اتفاق بیفتد یا نیفتد. این که می‌گویم این جنگ، نقطه عطف تاریخ است یعنی همین. یعنی این جنگ است که جهان را به سمت خیر و شر می برد.
از اینکه در این گفت وگو شرکت کردید ممنون هستم.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10