مقاله رئیسجمهور روسیه در نیویورک تایمز چاپ شد هشدار پوتین به
اوباما |
|
آیا طبل جنگ از صدا افتاد؟ آزمون دشوار اوباما |
|
درسهای عراق |
|
|
|
|
اشاره ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه با چاپ مقاله در روزنامه نیویورک
تایمز به اوباما رئیسجمهور آمریکا هشدار داد درباره سوریه خطا نکنید چرا که هرگونه
اشتباه درباره حمله به این کشور باعث افزایش تروریسم در منطقه و ناآرامی و بیثباتی
در کل جهان خواهد شد. برگردان مقاله پوتین در نیویورکتایمز در ذیل از نظرتان
میگذرد: حوادثی که به تازگی پیرامون سوریه رخ داده مرا بر آن داشته است تا به
طور مستقیم با مردم آمریکا و رهبران سیاسی آن سخن بگویم این امر در برههای از زمان
که بین جوامع ما ارتباط کافی وجود ندارد، بسیار مهم است. روابط ما مراحل متفاوتی
را گذرانده است. ما در دوران جنگ سرد رو در روی یکدیگر ایستادیم. اما زمانی نیز
همپیمان هم بودیم و به یاری یکدیگر در برابر نازیها مقاومت کردیم. پس از آن بود
که سازمان جهانی ملل متحد به منظور جلوگیری از وقوع مجدد چنین فجایع و ویرانیهایی
بنا نهاده شد. مؤسسان سازمان ملل دریافتند که اتخاذ تصمیمهای موثر بر جنگ و صلح
باید تنها براساس اجماع انجام شود، از این رو با رضایت آمریکا، حق وتو برای اعضای
دائم شورای امنیت در منشور سازمان ملل جای گرفت. خرد عمیق نهفته در این تصمیم ثبات
روابط بینالمللی را برای چند دهه تضمین کرده است. هیچکس نمیخواهد سازمان ملل
به سرنوشت «جامعه بینالملل»، که به دلیل نبودن قدرت اجرایی حقیقی منحل شد، دچار
شود. البته اگر کشورهای بانفوذ سازمان ملل را نادیده بگیرند و بدون مجوز شورای
امنیت دست به اقدام نظامی بزنند، چنین چیزی چندان دور از ذهن نخواهد بود. حمله
احتمالی آمریکا به سوریه، با وجود مخالفتهای شدید بسیاری از کشورها و اکثر سران
مذهبی و سیاسی، از جمله پاپ، نتیجهای جز قربانی شدن افراد بیگناه و تشدید و گسترش
احتمالی درگیری به خارج از مرزهای سوریه نخواهد داشت. انجام چنین حملهای خشونتها
را افزایش میدهد و موج جدیدی از تروریسم به راه میاندازد. این امر میتوان
تلاشهای چندجانبه برای حل مسئله هستهای ایران و نزاع بین اسرائیل و فلسطین را
تضعیف کند و افزون بر این، خاورمیانه و شمال آفریقا را بیثبات کند. این اقدام ممکن
است به کلی نظام قوانین بینالمللی را متزلزل کند و تعادل آن را برهم بزند. آنچه
در سوریه جریان دارد مبارزه برای دموکراسی نیست، بلکه نزاعی مسلحانه میان دولت و
مخالفان یک کشور چند مذهبی است. تعداد اندکی در سوریه برای دموکراسی مبارزه
میکنند، اما شمار بسیاری از اعضای القاعده و گروههای افراطی نیز در سوریه وجود
دارند که با دولت در جنگ هستند. وزارت خارجه آمریکا جبهه النصره و دولت اسلامی عراق
را به عنوان سازمانهای تروریستی برای مبارزه در کنار مخالفان طراحی کرد. این
درگیری داخلی، که خارجیها با تامین تسلیحات برای مخالفان به آتش آن دامن زدهاند،
یکی از خونینترین نبردهای جهان است. حضور مزدورانی از کشورهای عربی و همچنین
وجود صدها شبهنظامی از کشورهای غربی و همچنین روسیه در سوریه، موضوعی است که سبب
نگرانی عمیق ما را پدید آورده است. آیا احتمال ندارد که آنان با تجربه اندوخته در
سوریه به کشورهای خودمان بازگردند؟ از اینها گذشته، افراطگرایان، پس از نبرد در
لیبی به مالی رفتند. چنین تهدیدی برای ما نیز وجود دارد. روسیه از همان ابتدا،
از مذاکره مسالمتآمیزی که سوریه را به منظور پیشبرد یک طرح مصالحه برای آینده این
کشور یاری کند، حمایت کرده است. ما از دولت سوریه حمایت نمیکنیم؛ مقصودمان محافظت
از قوانین بینالمللی است. ما باید از شورای امنیت سازمان ملل استفاده کنیم و باور
داشته باشیم که حفظ نظم و قانون در دنیای پیچیده و آشفته امروز یکی از معدود
راههای دور نگاه داشتن روابط بینالمللی از هرج و مرج است. قانون، قانون است و چه
بخواهیم و چه نخواهیم باید از آن پیروی کنیم. براساس قوانین بینالمللی کنونی، به
کارگیری نیروی نظامی تنها برای دفاع از خود و یا براساس تصمیم شورای امنیت مجاز
است. هر اقدام دیگری خارج از این چارچوب براساس منشور سازمان ملل غیرقابل قبول است
و تجاوز محسوب خواهد شد. جای هیچ شک و شبههای نیست که در سوریه از گاز سمی
استفاده شده است. اما دلایل بسیاری وجود دارد که باور کنیم این اقدام از سوی ارتش
سوریه انجام نگرفته است بلکه نیروهای مخالف با هدف تحریک حامیان خارجی قدرتمند خود
برای مداخله در این کشور عربی دست به چنین اقدامی زدهاند. گزارشها حاکی از آن است
که شبهنظامیان برای انجام حملهای دیگر- این بار بر ضد اسرائیل- آماده میشوند که
نمیتوان آن را نادیده گرفت. این مسئله که مداخله نظامی در درگیریهای داخلی
کشورهای خارجی برای آمریکا به امری عادی بدل شده، موضوعی هشدار دهنده است. آیا چنین
اقداماتی در جهت منافع بلندمدت آمریکا است؟ شک دارم. میلیونها تن از افراد جهان
اکنون به طور فزایندهای آمریکا را نه به عنوان الگویی برای دموکراسی، بلکه به
عنوان کشوری که تنها با تکیه بر زور، به دنبال تشکیل ائتلافهایی با شعار «یا با ما
و یا بر ضد ما» است، میشناسند. اما ثابت شده است که استفاده از زور راه به جایی
نمیبرد. افغانستان در موقعیت وخیمی قرار دارد و به هیچوجه مشخص نیست که پس از
عقبنشینی نیروهای بینالمللی از این کشور چه روی خواهد داد. لیبی به قبایل و طوایف
مختلف تقسیم شده است. در عراق، جنگ داخلی همچنان ادامه دارد و این در حالی است که
روزانه دهها تن در این کشور کشته میشوند. بسیاری از مردم امریکا عراق و سوریه را
با یکدیگر مقایسه میکنند و از خود میپرسند چرا دولت کشورشان باید بخواهد اشتباهات
اخیر را تکرار کند. مهم نیست که هدفگیری برای انجام حملات تا چه اندازه دقیق
است و یا اینکه تسلیحات تا چه حد پیشرفته هستند، تلفات غیرنظامی در میان سالخوردگان
و کودکانی که قرار است این تهاجمها برای دفاع از آنان باشد، اجتنابناپذیر است.
جهان نیز در این بین این پرسش را مطرح میکندکه اگر نمیتوانید روی قوانین
بینالمللی حساب کنید، پس باید راههای دیگری را برای تضمین امنیت خود بیابید. از
این رو شمار بسیاری از کشورها در پی دستیابی به سلاح کشتار جمعی خواهند بود. این
منطقی است؛ اگر بمب داشته باشید، کسی به شما تعرض نخواهدکرد. ما تنها درباره نیاز
یه تشدید منع گسترش تسلیحات هستهای سخن میگوییم، در حالی که همه اینها در حقیقت
بیفایده است. ما باید زبان اجبار را کنار بگذاریم و به مسیر راهحلهای
متمدنانه دیپلماتیک و سیاسی بازگردیم. فرصتی نو برای دوری از هرگونه اقدام نظامی
در چند روز گذشته مطرح شده است. آمریکا، روسیه و تمامی اعضای جامعه بینالمللی باید
از تمایل دولت سوریه برای کنترل بینالمللی زرادخانه تسلیحات شیمیایی خود و سپس
ویرانی آن بهره ببرند. با در نظر گرفتن و بررسی بیانیههای باراک اوباما، (رئیس
جمهور آمریکا) درمییابیم که واشنگتن نیز این اقدام را جایگزینی برای حمله نظامی
میبیند. من از تمایل رئیسجمهور آمریکا برای ادامه مذاکره با روسیه درباره
سوریه استقبال میکنم. ما باید برای زنده نگاه داشتن این امید با یکدیگر همکاری
کنیم، همان گونه که ماه ژوئن در جلسه گروه هشت در لوچ ارن، واقع در شمال ایرلند بر
سر آن توافق کردیم و این گونه بار دیگر بحث را به مسیر مذاکره بازگردانیم. اگر
ما بتوانیم در قبال سوریه از زور و اجبار حذر کنیم، این اقدام جو موجود در امور
بینالمللی را بهبود میبخشد و اعتماد متقابل را تقویت میکند. اعتماد روزافزون،
مشخصه رابطه کاری و شخصی من با باراک اوباما است. من این موضوع را ارج مینهم. من
با دقت سخنان اوباما خطاب به مردم را بررسی کردم و باید بگویم با گفته وی راجع به
«استثناگرایی امریکا»، مبنی بر اینکه سیاست واشنگتن، «همان چیزی است که امریکا را
متمایز و استثنا میکند» مخالف هستم. ترغیب مردم به اینکه خود را افرادی استثنایی
ببینند، به هر انگیزه و هدفی که باشد، کاری خطرناک است. در جهان کشورهای بزرگ و
کشورهای کوچک وجود دارد، کشورهای فقیر و کشورهای غنی، آنان که سنتهای دیرینه دارند
و آنان که هنوز در پی یافتن راه خود به سوی دموکراسی هستند. سیاستهای این کشورها
نیز متفاوت است. همه ما متفاوت هستیم، اما هنگامی که از درگاه پروردگار طلب عنایت
میکنیم، نباید از یاد ببریم که خداوند همه ما را برابر آفریده است. منبع:
پرستیوی
|
|
|
فریده شریفی با ارائه طرح روسیه مبنی بر تحت نظارت قرار گرفتن تسلیحات
شیمیایی سوریه توسط سازمان ملل متحد که برای جلوگیری از جنگطلبی آمریکا صورت گرفت
طرح حمله نظامی موقتا منتفی شد و طرح دیپلماتیک بر روی میز تصمیمگیری قرار گرفته
است. در همین رابطه دیدارهایی نیز بین سران و مقامات کشورهای مختلف برای حل
بحران سوریه صورت گرفت که میتوان به دیدار اخیر اخضر ابراهیمی نماینده ویژه سازمان
ملل در امور سوریه با جانکری وزیرخارجه آمریکا و سرگئی وروف وزیر خارجه روسیه در
ژنو اشاره کرد. همزمان با تلاشهای بینالمللی برای حل بحران سوریه، بشار جعفری
نماینده دائم سوریه در سازمان ملل از موافقت کشورش برای عضویت در معاهده منع
استفاده از سلاحهای شیمیایی خبر داد. وی با تأکید بر اینکه مسئله سلاحهای
شیمیایی باید با پیشقدم شدن دمشق برای ارائه درخواست عضویت در معاهده منع سلاحهای
شیمیایی به پایان برسد خاطرنشان کرد پس از عضویت سوریه در این معاهده باید ادعاها
درباره استفاده از سلاحهای شیمیایی پایان یابد و از لحاظ قانونی نیز سوریه به
عضویت کامل این معاهده درآیند. نماینده سوریه در سازمان ملل همچنین به خطر
زرادخانههای هستهای اسرائیل اشاره و تأکید کرد منطقه باید عاری از سلاحهای کشتار
جمعی باشد. همزمان با موافقت دمشق با خلع سلاح شیمیایی ولادیمیر پوتین
رئیسجمهور روسیه ضمن اعلام حمایت کامل از موضعگیری دمشق از مردم آمریکا خواست
مانع از حمله نظامی کشورشان به سوریه شوند و متعاقبا حضور نظامی خود را در دریای
مدیترانه افزایش داد. اما اینکه چرا مقامات آمریکایی به سرعت از طرح روسیه استقبال
کردند به اعتقاد تحلیلگران از چند منظر قابل بررسی است: نخست اینکه ایالات متحده در
همراه کردن همپیمانان همیشگیاش مثل انگلیس، آلمان، ایتالیا و سایر کشورهای
اروپایی ناکام ماند و نتوانست جامعه جهانی را برای این حمله متقاعد کند و از
همپیمانان واشنگتن فقط فرانسه با حمله نظامی به سوریه موافقت کرد که آن هم با
انتقادات فراوان در جامعه فرانسه مواجه شد تا جایی که اعضای مجلس فرانسه خواستار آن
شدند که دولت این کشور همانند رئیسجمهور آمریکا، مسئولیت رأیگیری درباره حمله به
سوریه را به پارلمان واگذار کند، این خواسته قانونگذاران فرانسوی بعد از رأی منفی
پارلمان انگلیس به طرح حمله به سوریه و اقدام باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا در
واگذاری مسئولیت تصمیمگیری درباره حمله به سوریه به کنگره مطرح میشود. مسئله
دیگر فشار افکار عمومی داخلی و خارجی به دولت اوباما بهویژه نهادهای قدرتمند
کلیسای کاتولیک، نهادهای مردمی و برگزاری تظاهرات ضدجنگ در کشورهای مختلف دنیا بود
که از اوباما یک چهره جنگطلب و مخالف با صلح ارائه کرد بهویژه آنکه بسیاری از
مخالفان حمله به سوریه از رئیسجمهور آمریکا خواستند جایزه صلح نوبل را که به نشانه
صلح دوستی و مخالفت با جنگ دریافت کرده بود پس بدهد. نظرسنجیهای انجام شده در
آمریکا هم نشان داد که بیش از 60درصد مردم آمریکا مخالف جنگ هستند و نمیخواهند
تجربه جنگ در عراق یا افغانستان دوباره تکرار شود. پیشبینی سیاستمداران آمریکایی
این بود که مخالفتها با این جنگ افزایش خواهد یافت و دولت واشنگتن با پیامدهای
خطرناکی در داخل و خارج روبه رو خواهد شد. دلیل دیگر پذیرش طرح روسیه از سوی
آمریکا نگرانی از واکنش متحدان منطقهای سوریه بهخصوص ایران و حزبالله بود چرا
که مسئولین آمریکایی پس از اطلاع از تصمیم قاطع ایران در دفاع از سوریه و احتمال
گسترش آن به کل منطقه و آسیب دیدن امنیت استراتژیک رژیم صهیونیستی در موضع قبلی
مبنی بر حمله نظامی مردد شدند و اکنون طرح روسیه میتواند گزینه مناسبی برای فرار
اوباما از مخمصه جنگ باشد. ازسوی دیگر، اعلام آمادگی مسکو برای حمایت ازسوریه در
صورت حمله نظامی عامل دیگری برای تردید ایالات متحده در حمله به سوریه بود. درگیر
شدن در جنگ منطقهای میتوانست خطرات زیادی برای امنیت آمریکا و منافع این کشور در
نقاط مختلف جهان فراهم آورد. وجود پایگاه نظامی روسیه در بندر طرطوس سوریه احتمال
یک جنگ گسترده نهتنها در منطقه بلکه در کل جهان را درپی داشت به ویژه وجود ناوهای
دارای کلاهک هستهای روسیه در این منطقه خطر جنگ جهانی سوم از نوع هستهای را محتمل
میساخت به همین دلیل مجموع این عوامل ایالات متحده را دچار وحشت کرد و از ادامه
تهدید نظامی علیه سوریه منصرف شده و به رایزنی دیپلماتیک پرداختند. اما سناریوی
پذیرش طرح روسیه از سوی آمریکا و متحدان غربیاش روی دیگری نیز دارد و آن فشارهای
فراوان عربستان، رژیم اسرائیل ترکیه، قطر و دیگر کشورهای مخالف محور مقاومت برای
ورود به جنگ با سوریه است، از این روست که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه اعلام
کرد این طرح تنها درصورتی کارآمد خواهد بود که آمریکا و حامیان آن متعهد شوند که
استفاده از زور را لغو کنند چون سخت است که هر کشوری خواه سوریه باشد یا هر کشور
دیگر را متقاعد کرد که درحالی که طرح حمله به آن بررسی میشود بهطور یکجانبه خلع
سلاح شود. اما مسئلهای که در این راهحل کمتر به آن اشاره شده نقش ایران در راضی
کردن سوریه برای ورود به این مرحله بود. سران دمشق در طول دو سال و نیم گذشته هرچند
مشورتهای خوبی را از مسکو دریافت کردند اما چشم امید آنها به تهران بود و هیچ
درخواستی بدون مشورت ایران صورت نمیگرفت بنابراین پس از رایزنیهای صورت گرفته
سوریه موافقت کرد که تسلیحات شیمیایی مورد نظارت بین المللی قرار بگیرد. واضح
است که با ارائه طرح روسیه و پذیرش آن توسط سوریه که با ایفای نقش برجسته جمهوری
اسلامی ایران رقم خورده است آمریکا و شخص اوباما در آزمون دشواری قرار گرفتهاند و
ابتکار عمل تا حد زیادی از دست آنها خارج شده و در معرض قضاوت افکار عمومی دنیا
قرار گرفته است. در شرایط حاضر اوباما باید صداقت خود را در رابطه با تحولات
صورت گرفته درباره سوریه نشان دهد و ادوات نظامی خود را از آبهای مدیترانه عقب
بکشد و حمایت خود را از گروههای مسلح فعال در سوریه که مهمترین آنها گروههای
مسلح وابسته به القاعده هستند قطع کند. در غیر این صورت اگر آمریکا به طرح روسیه تن
ندهد و ناوگان خود را از دریای مدیترانه خارج نکند و دست از حمله به سوریه برندارد
بیشک مردم سوریه و مردم کشورهای دیگر به مقابله با آمریکا برمیخیزند چون بدون
تردید سوریه در رویارویی مسالمتآمیز سربلند از صحنه بیرون خواهد آمد و علاوه بر
سرکوب تمام گروههای مسلح این توان را دارد تا به مقابله با هرگونه تجاوز استعماری
یا صهیونیستی برخیزد. قرار دادن سلاحهای شیمیایی سوریه تحت نظارت بینالملل
نهتنها عقبنشینی برای دولت دمشق به حساب نمیآید بلکه یک نوع امتیازدهی به شمار
میآید اما این امتیاز دادن در معادلات مقاومت و قدرت بازدارندگی خللی وارد نمیکند
چرا که حتی اگر سلاح شیمیایی مورد ادعای غرب زمانی از دست سوریه خارج شود به جای آن
گزینههای دقیقتر و خطرناکتری در معادلات قدرت وجود دارد. هماکنون سلاح
شیمیایی تنها ابزار بازدارندگی به شمار نمیآید که محور مقاومت از آن برخوردار و
درصدد باشد از آنها تنها برای مقابله با رژیم صهیونیستی یا دیگر کشورهای متخاصم
استفاده کند، صرفنظر از اینکه در سرزمینهای اشغالی بمبهای شیمیایی بسیاری وجود
دارد که موشکهای دوربرد و دقیق سوریه به راحتی میتواند تأسیسات شیمیایی و هستهای
اسرائیل را هدف قرار دهد و این حملات بدون تردید زیرساخت نظامی اسرائیل را
دربرخواهد گرفت تا این رژیم را از هرگونه حرکتی بازداشته و فلج کند و سرانجام اینکه
نمیتوان گفت که سلاح شیمیایی تنها سلاح بازدارندهای است که میتوان با آن به
مقابله با رژیم صهیونیستی پرداخت. بنابراین محور مقاومت توانایی هدف قراردادن
نقاط استراتژیک دشمن با دقت بسیار بالا را دارد و این قدرت بازدارندگی صرفا با اتکا
به سلاح شیمیایی صورت نمیگیرد بلکه موشکهای دقیق مقاومت قدرت بازدارندگی به وجود
آورده که بسیاری از معادلات نظامی و سیاسی منطقه را به نفع محور مقاومت تغییر
میدهد. به هر صورت طرح هوشمندانه، دقیق و استراتژیک روسیه که با همکاری ایران و
سوریه ارائه شده در جای خود پیروزی بزرگی برای ملل منطقه و تمام ملل صلحطلب و
آزاده جهان به شمار میآید. تحلیلگران معتقدند این جنگ برافروخته نخواهد شد مگر
آنکه فردی چون باراک اوباما جهان را درگیر جنگی کند که در پس خود صدها هزار قربانی
و آواره و خرابیهای گسترده به دنبال خواهد داشت.
|
|
|
طرح مسکو به منظور نظارت سازمان ملل بر تسلیحات شیمیایی سوریه با واکنشهای
مثبت و استقبال گسترده در عرصه بینالملل و منطقهای مواجه شده است. طرح مسکو زمانی
ارائه شد که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا طبل جنگ را علیه سوریه به صدا درآورد.
طرح روسیه پیش از هر چیز بر ثبات معادلات جدید بینالمللی تاکید میکند که به دلیل
ایستادگی و مقاومت سوریه در قبال جنگ داخلی ظالمانهای است که از سال 2011 در معرض
آن قرار گرفته است. طرح روسیه موجب شد تا جنگی خانمانبرانداز از سوی آمریکا
علیه سوریه به راه نیفتد، جنگی که نتیجه آن تنها قتل و کشتار گسترده است و طرفهای
اصلی آن را آمریکا و اسرائیل تشکیل میدادند، اگرچه در این میان محور مقاومت نیز
دارای ابزار بازدارندگی خاص خود برای مقابله با این تجاوز و وارد آوردن ضربات
دردناک به رژیم صهیونیستی و ناوگان دریایی و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است.
از آغاز حمله آمریکا به عراق در سال 2003 حدود 10 سال میگذرد در آن زمان جرج بوش
تسلیحات کشتار جمعی عراق را بهانهای برای حمله به این کشور قرار داد. اما اسناد و
اطلاعاتی را که نهادهای امنیتی به واشنگتن ارائه دادند اشتباه از آب درآمد. در آن
زمان همه این اسناد، شرایط حمله نظامی به عراق را مهیا کرد. حملهای که بعدا بسیاری
از آمریکاییها آن را اشتباه قلمداد کردند. آمریکا در عراق با چالشهای مختلفی
مواجه شد و نتوانست به اهداف از پیش طراحی شده دست یابد و ناچار، استراتژیهایش
مکرر تغییر میکرد. جرج بوش در جایی گفت: «ما بر این باوریم که از مسئله عراق درس
گرفتهایم و نباید اشتباههایی را که در گذشته مرتکب شدهایم، تکرار کنیم. بلکه
باید به گونهای حساب شده و با آرامش کار را انجام دهیم، از طریق مجرای سازمان ملل
متحد عمل کنیم، با کشورهای دیگر همکاری داشته باشیم و از گذشته و اشتباههای آن درس
بگیریم. به نظر میرسد که ایالات متحده با وجود آن که هزینههای گزافی را در
عراق داده، اما دستاورد جدی نداشته است و در سال 2011 با توجه به مشکلات و بحران
مالی نیروهای خود را از این کشور خارج کرد. لذا عملکرد نزدیک به یک دهه آمریکا در
عراق و ناکامی در تحقق اهداف، ابهامات و موانع جدی را برای تحقق استراتژی دولت
اوباما در حمله به سوریه به ذهن متبادر میسازد. درسهای عراق از منظر مقامات
آمریکایی ایجاد دموکراسی غربی در عراق، توجیهگر تلفات و هزینههای این کشور در جنگ
است. اما با توجه به هزینهها و تحولات سیاسی در عراق، و روی کار آمدن دولت شیعی،
نتایج حاصل با اهداف آمریکا تناسبی ندارد. به طور قطع ایجاد حکومت شیعی در ساختار
سیاسی عراق، هیج سنخیتی با سیاستگذاری آمریکا در منطقه نداشته است. البته کارنامه
آمریکا در طول مدت زمان حضورش در عراق، نمرات منفیای دارد که تشریح خواهد شد.
انسجام قومیتها و مذاهب در زمان صدام ولو به زور مشاهده میشد. اما بعد از حضور
آمریکا، نفاق قومی و سیاسی ایجاد شد خطر تجزیه این کشور را تهدید میکند.
سیاستهای میلیتاریستی و کاربرد ابزارهای نظامی، با ایجاد دموکراسی در عراق تناسب
نداشت و عراقیها را با این پرسش مهم مواجه کرد که دموکراسی با تلاشهای امنیتسازی
آمریکا و تلاشهای منفعتجویانه چه تناسبی دارد. بعد از اشغال عراق، مشکلات
مربوط به تمامیت اراضی و مسائل مرزی، تاکنون حل نشده و چالشهایی را برای عراق به
وجود آورده است.تحلیلگران معتقدند که آمریکائیها دیگر توان تاثیرگذاری ایدئولوژیک
ندارند و متغیرهای قدرت را از دست دادهاند که شروع این مسئله از زمان حمله به عراق
بوده است. * نابودی بسیاری از زیرساختهای عراق از جمله انحلال ارتش و هرج و مرج
بورکراتیک در این کشور به وقوع پیوست. * تحریمهای سازمان ملل و جلوگیری از
صادرات نفت عراق، موجب سختی اوضاع زندگی و نابودی اقتصاد و زیربنای عراق شد. *
رشد و تقویت القاعده و گروههای بنیادگرای تکفیری، از دیگر دستاوردهای حمله آمریکا
به عراق است. * آمریکا بسیار تلاش کرد تا نقش ایران را در معادلات عراق به حداقل
برساند، اما با گذشت زمان پیبرد که بدون ایران نمیتواند تحولات عراق را حل و فصل
کند. * آمریکا که تا قبل از حمله به عراق با تکیه بر توان ارتش، اقتدار خود را
به تصویر کشیده بود، با ناتوانی در برقراری امنیت و حفظ جان سربازان خود در مقابل
بقایای رژیم صدام و القاعده، نشان داد که تا چه حد ارتش ضربهپذیری دارد. *
بسیاری از ترورها و عملیات انتحاری و بمبگذاریهای تروریستی، از زمان حمله آمریکا
به عراق شروع شده است. * در زمینه ادعای حقوق بشر، عملکرد آمریکا در اداره
زندانهای عراق و برخورد با متهمین و اعمال انواع شکنجهها در زندان ابوغریب،
رسوایی گستردهای را برای آمریکا به دنبال داشت. * آمریکا به دنبال معرفی عراق
به عنوان الگوی دموکراسی در خاورمیانه بود اما با گذشت زمان پس از سقوط دیکتاتور،
مشکلات اقتصادی- امنیتی و جنایات سازمان یافته، دامن گیر این کشور شده است و پیوسته
ادامه دارد . * دولتی که با رای مردم عراق به قدرت رسیده است تناسبی با آرزوی
آمریکا برای آینده سیاسی این کشور ندارد . * درگیری نظامی در عراق مشکلات متعددی
را برای نیروی زمینی آمریکا ایجاد کرد و فرسوده شدن بخشی از ارتش آمریکا را درپی
داشت. * کاهش محبوبیت دولتمردان آمریکا نزد افکار عمومی مردم این کشور از تبعات
حمله عراق است. * آمریکا استراتژی خود را برپایه خلع سلاح عراق از سلاحهای
کشتار جمعی و مبارزه با تروریسم قرار داد اما پس از تصرف این کشور استراتژی مشخصی
نداشت. درسهای سوریه شکافی که دولتمردان آمریکا پس از تصمیم یک جانبه خود در
19 مارس 2003 با حمله به عراق ایجاد کردند، تاکنون ترمیم نشده است. تجربه ناموفق
اشغال عراق نشان داد که غرب در بنا نهادن حکومت باثبات، پس از اشغال نظامی، ناکام
بوده است. باراک اوباما هم مایل نیست تجربه عراق را در سوریه تکرار کند؛ چرا که
ساختارهای حکومت اسد بسیار قدرتمندتر از عراق است و این رژیم پایگاه اجتماعی و
پشتیبانی قویتری دارد. رهبر حزب کارگر انگلیس، بزرگ ترین حزب مخالف در پارلمان،
در آستانه بررسی موضوع سوریه در مجلس عوام این کشور، تأکید کرد که باید از جنگ عراق
درس بگیریم و مداخله نظامی در سوریه اول بدبختیهای آمریکا است. چنانچه آمریکا به
سوریه حمله کند، دنیا شاهد جنایت دیگری خواهد بود که تجربه تلخ و بینتیجه عراق و
افغانستان را زنده خواهد کرد و درسهای آموزندهای برای آمریکا دارد که به آن اشاره
میشود. * مردم سوریه تمایلی به حضور نیروهای آمریکایی در کشورشان ندارند. *
فرضیهای مطرح است که روش آمریکا، ایجاد بحرانهای خودساخته و سوءاستفاده از آن
است. اما شرایط فعلی خاورمیانه به مثابه «یک بشکه باروت» است و آمریکا نمیتواند از
این اوضاع سود ببرد. * مداخله در یک کشور مستقل ازنظر حقوق بینالملل، نیازمند
اجماع اعضای شورای امنیت سازمان ملل، تحت فصل هفتم سازمان ملل (دفاع در برابر
تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی) است که رفتار روسیه و چین در وتوی اقدامات علیه
سوریه نشان داده که زمینه برای مداخله در سوریه هموار نیست. * وضعیت سوریه به
مراتب دشوارتر از عراق است و به همین دلیل مداخله نظامی برای آمریکا میتواند تبعات
سنگینی درپی داشته باشد. * حمایت قاطع مردم و افکار عمومی از بشار اسد نشان
میدهد که مقایسه وی با دیکتاتور عراق، قیاس معالفارق است. * پشتیبانی حرکت
مقاومت از بشار اسد باعث تمایز شرایط این کشور با عراق شده است. * مقاومت 30
ماهه مردم دوشادوش ارتش این کشور در پاکسازی عناصر تروریستی وضعیتی متمایز از عراق
را رقم زده است. * آمریکا مثل گذشته نمیتواند نقش ایفا کند؛ بلکه ازنظر
ایدئولوژیک و تعریف جایگاه و استراتژی خود در منطقه خاورمیانه، با نوعی از پیچیدگی
و سردرگمی مواجه شده است. جو بایدن معاون اول اوباما در گفتوگو با نشریه «رولینگ
استون» تصریح کرد: دولت آمریکا درقبال موضوع سوریه بسیار محتاط است و علت آن، درس
گرفتن از اشتباهاتی است که در حمله به عراق در سال 2003 مرتکب آنها شد. هرگونه
شروع عملیات نظامی از طرف آمریکا در سوریه، باعث به چالش کشیدن تمام زیرساختهای
این کشور خواهد شد. به طور قطع وضعیت سوریه به لحاظ لجستیکی و قدرت مهار بحران، با
عراق متفاوت است. لذا هرگونه ورود نظامی آمریکا در سوریه به مراتب تبعات سنگینتری
نسبت به عراق خواهد داشت. در نهایت تنها راه جلوگیری از این تراژدی، فعال شدن
نیروهای ضد جنگ در دنیا و برجسته کردن راهحلهای مسالمتآمیز برای جلوگیری از جنگ
است. چرا که شروع جنگ بحرانی را درپی دارد که معلوم نخواهد بود دامنه این بحران تا
کجا سرایت کند. اگرچه آمریکا اذعان داشته خواهان جنگ محدود است؛ اما درصورت وقوع،
گستره آن از توان آنها خارج خواهد شد و ممکن است شکست دیگری در کارنامه آمریکا ثبت
گردد. منبع: خبرگزاریها
|
|