Research@kayhan.ir این روزها جریاناتی که عمدتاً شریانهای اقتصاد، سیاست و
فرهنگ کشور را در سالیان گذشته در اختیار خود داشتند از موضع طلبکارانه به دنبال
این هستند که افکار عمومی جامعه را نسبت به گذشته خود دچار فراموشی و مشمول گذر
زمان بکنند. موسسه فرهنگی قدر ولایت در مورد عملکرد احزاب آثاری را منتشر کرده
است که روزنامه کیهان در این صفحه بخشهایی از کتاب حزب مشارکت این موسسه را باز
نشر کرده است. از این پس بخشهایی از کتاب «مجمع روحانیون مبارز در گذر زمان» را به
صورت پاورقی منتشر خواهیم کرد. دفتر پژوهشهای موسسه کیهان مجمع روحانيون
مبارز در گذر زمان بعد از انشعاب «مجمع روحانيون مبارز تهران» از جامعه روحانيت
مبارز، سران اين تشكّل، طى نامهاى به محضر رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت امام
خمينى(ره)، خواستار اظهار نظر رسمى معظمٌ له نسبت به اين انشعاب و تشكيل مجمع شدند.
حضرت امام موافقت خود را با تشكيل مجمع با قيد اين مطلب كه «ايجاد تشكيلات جديد، به
معناى اختلاف نيست»، اعلام فرمودند.1 حدود هفت ماه بعد، شيخ محمدعلى انصارى، از
اعضاى دفتر امام، طى نامهاى به محضر حضرت امام، در خصوص چگونگى تأييد هر دو جريان
مجمع و جامعه روحانيت توسط حضرت امام، و شائبه اختلاف بين دو جريان ياد شده، سؤال
مىنمايند. حضرت امام خمينى پاسخ نسبتآ مفصلى به اين پرسش مىدهند. محور اساسى پاسخ
امام، با توجه به وجود اختلاف نظر بين علما در مسائل فقهى و باز بودن باب اجتهاد،
به اين اصل متوجه است كه تا زمانى كه اختلاف نظرها و سليقهها، زيربنايى و اصولى
نشده است، تهديدى متوجه انقلاب نيست، امّا اگر اختلافات زيربنايى و اصولى شد، موجب
سستى نظام خواهد شد.2 سپس در توضيح اين محور اصلى، به هر دو جريان تأكيد
مىكنند كه : 1ـ موضعگيريها بايد به گونهاى باشد كه در عين حفظ اصول اسلام براى
هميشه تاريخ، حافظ خشم و كينه انقلابى خود و مردم عليه سرمايهدارى غرب و در رأس آن
آمريكاى جهانخوار و كمونيسم و سوسياليسم بينالمللى و در رأس آن شوروى متجاوز
باشند. 2ـ هر دو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك
از آن دو جريان رحم نمىكنند. و آنگاه اختلاف دو جريان «جامعه روحانيت مبارز» و
«مجمع روحانيون مبارز» را فقط در اين حيطه و حوزه قبول مىكنند كه هريك معتقدند از
اين راه مىشود به هدف رسيد. درواقع بر مبناى اشاره امام، اين دو جريان بايد دو
راه باشند كه به صراط مستقيم انقلاب اسلامى متّصلند و به يك نقطه مىرسند، نه دو
راهى باشند كه از صراط مستقيم، دور و از يك نقطه در دو جهت مخالف حركت مىكنند.
اين دستورالعمل، فقط مخصوص اين دو جريان نيست، بلكه هدف اصلى و صحيح براى تشكيل هر
حزب و گروه و جمعيتى بايد همين محورهاى تصريح شده در پاسخ فوقالذكر باشد. نگاهها و
موضعگيريها بايد مبتنى بر اصول اسلام و حفظ چارچوبهاى نظام جمهورى اسلامى از جمله
سياست «نه شرقى و نه غربى» باشد. در اين صورت اختلافات زيربنايى و اصولى نخواهد شد
و گروهها همگى در راستاى رسيدن به نقطه مشترك كه همانا تعميق معنويت و اخلاق اسلامى
و حل مشكلات و مسائل جامعه با معيارها و ضوابط اسلامى و ايجاد تمدن نوين اسلام در
جهان است، خواهند رسيد. نگاهى به عملكرد و موضعگيريهاى «مجمع روحانيون مبارز
تهران» كه هدف از انشعاب خود را آنگونه ترسيم مىنمايد و حضرت امام با توجه به آن
هدف، تشكيل آن را تأييد مىنمايند، نشان مىدهد كه تا چه ميزان محور اساسى مطرح در
نظر حضرت امام، مورد توجه و رعايت سران اين جريان قرار گرفته است. آيا مواضع آنان
عليه سرمايهدارى غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و سوسياليسم و كمونيسم و در رأس
آن شوروى متجاوز بوده است؟ آيا آنان در مواضع خود، حفظ اصول اسلام را همواره مورد
توجه قرار داده و از آن تخطّى نكردهاند؟ حركت مجمع در طول مدت حدود 20 سال حيات
آن، متأسفانه نشانهاى از تقيّد و پايبندى اين جريان به اهداف توجيهكننده
انشعابشان، ندارد. عدم موضعگيرى صريح در برابر هجمه به مبانى فكرى حضرت امام و
چارچوبهاى اصلى نظام جمهورى اسلامى از جمله انحرافات اين جريان است. حضور و
پاىفشارى بر مواضع منطبق بر منافع و خطوط ترسيم شده اتاقهاى فكر آمريكا و صهيونيسم
و ضد انقلاب در جريان فتنه سالهاى 78 و 88 از جمله انحرافات ديگر مجمع است. سكوت و
عدم مرزبندى روشن در برابر شعارهاى انحرافى «نه غزه، نه لبنان، جانم فداى ايران» و
راهپيمايى عليه روز قدس و اهانت به تصوير حضرت امام و هجمه و اهانت به عزاداران
عاشورا و ارزشهاى عاشورايى از نقاط سياه در كارنامه اين جريان است كه بهطور طبيعى
منتهى به تعطيلى مبارك آن گرديد. انشعاب از جامعه تا تأسيس مجمع از نيمه دوم
سال 1356 ه . ش جامعه روحانيت مبارز با حضور تعدادى از چهرههاى سرشناس و انقلابى
چون حضرات آیات وحجج اسلام بهشتى، مطهرى،مفتح، خامنهاى، مهدوى كنى، موسوى اردبيلى،
موحدى كرمانى، محلاتى، محمدجواد باهنر، امامى كاشانى و عميد زنجانى3 به منظور
ساماندهى و جهتدهى قيام مردم مسلمان ايران عليه رژيم شاهنشاهى و پيروى از حضرت
امام خمينى(ره) شكل گرفت. با پيروزى انقلاب اسلامى، جامعه روحانيت مبارز در كنار
ديگر احزاب و برخى احزاب مولود انقلاب نظير حزب جمهورى اسلامى به فعاليت سياسى
پرداخت، به طورى كه در انتخابات مجلس اوّل شوراى اسلامى با ارائه ليست انتخاباتى به
عرصه رقابت وارد شد. در اين ليست انتخاباتى كه تحت عنوان «ائتلاف بزرگ» بود،
چهرههايى چون : آيتالله سید علی خامنهاى، محمدعلى رجايى، محمدجواد باهنر،
اكبر هاشمى رفسنجانى، محمدجواد حجتى كرمانى، علىاكبر ناطق نورى، سيّد محمد موسوى
خوئينىها، حبيبالله عسگراولادى، حسن حبيبى، محسن مجتهد شبسترى، هادى غفارى،
علىاكبر ولايتى و فخرالدين حجازى4 حضور داشتند. امّا درنهايت تركيب مجلس اوّل توسط
مردم با انتخاب برخى كانديداهاى جامعه روحانيت مبارز و حزب جمهورى اسلامى، تعدادى
از چهرههاى شاخص نهضت آزادى و همچنين برخى طرفداران بنىصدر شكل گرفت. گروههای
ملیگرا ومارکسیست با پاسخها و نقدهاى مستدل آيتالله بهشتى ودیگر عالمان دینی
مواجه شدند و بدين ترتيب كمكم حضورشان در عرصه سياست کمرنگ شد و به اضمحلال کامل
گرائید. سازمان مجاهدين خلق (منافقين) نيز پرده از چهره خود برداشته و با هويدا شدن
چهره نفاق آنان از چشم مردم افتادند. بنىصدر نيز بدون توجه به تذكرات و هشدارهاى
حضرت امام(ره) كار را به جايى رساند كه نمايندگان مجلس اوّل طرح عدم كفايت سياسى وى
را مورد بررسى قرار داده و او را از مسند رياستجمهورى بركنار كردند. در آن سالها
نيروهاى وفادار به انقلاب با درك مشتركى از تهديدات بالقوّه و بالفعل ضد انقلاب و
به منظور حفاظت از انقلاب اسلامى و پاسدارى از نظام مقدّس جمهورى اسلامى ايران در
يك جبهه با قرار گرفتن در كنار همديگر و با رعايت اصل خويشتندارى و همگرايى، وحدت
موجود را حفظ كردند و با وحدت قدم به انتخابات دومين دوره مجلس شوراى اسلامى
گذاشتند. به طورى كه در آن انتخابات در سال 1363 بسيارى از اعضاى جامعه روحانيت
مبارز وارد مجلس شوراى اسلامى شدند. اكبر هاشمى رفسنجانى، مهدى كروبى، گوهرالشريعه
دستغيب، محمدمهدى ربانى[املشی]، عباس شيبانى، عاتقه صديقى (رجايى)، محمدعلى موحدى
كرمانى، جلالالدين فارسى، فخرالدين حجازى، هادى غفارى، سيّد محمود دعايى، مهدى
شاهآبادى، قربانعلى درى نجفآبادى، محسن مجتهد شبسترى در مرحله اوّل و محمدعلى
هادى نجفآبادى، حسين كمالى، محمد يزدى، حسن روحانى، مرضيه حديدچى (دباغ)، موسى
زرگر، محمدباقر انوارى، ابراهيم اسرافيليان، سيّدرضا زوارهاى، سيّد محمد اصغرى،
مريم بهروزى، محمدهاشم رهبرى، سيّدحسين موسويانى، سعيد امانى، عباس دوزدوزانى و
اسدالله بادامچيان در مرحله دوم به مجلس راه پيدا كردند.5 هرچند در ابتداى شروع
به كار مجلس دوم وحدت و يكپارچگى در آن موج مىزد، امّا با گذشت زمان، اختلاف علايق
و سلايق نمايندگان رفته رفته خود را نشان داد، تا جايى كه نمايندگان در بسيارى از
موضوعات سياسى، اقتصادى و حتى حكومتى دچار تشتّت آراء شدند!در سال 1364 چهارمين
دوره انتخابات رياستجمهورى برگزار شد و آيتالله سيّدعلى خامنهاى با بيش از 14
ميليون رأى، مجددآ رياست قوّه مجريه كشور را عهدهدار شدند. از آنجا كه
آيتالله خامنهاى در دوره اوّل رياستجمهورى نسبت به مواضع اقتصادى و عملكرد
ميرحسين موسوى نخستوزير كابينه انتقاد داشتند، در دوره دوم از معرفى ميرحسين موسوى
برای تصدى نخستوزيرى خودداری کردند. نزديك به 3 دهه بعد، رهبر معظّم انقلاب حضرت
آيتالله خامنهاى اينگونه از عملكرد دولت موسوى ياد كردند : «در آن سالهاى دهه
60 كه آقايان همينطور به سمت روز به روز غليظتر كردن اقتصاد دولتى مىرفتند، من
مثال مىزدم و مىگفتم فرض كنيد يك موتورى است كه مىتواند اين بار سنگين را برساند
و شما هم در كنار موتور راه مىرويد، يا خودتان پشت فرمان مىنشينيد و هدايتش
مىكنيد. شما اين موتور را كنار گذاشتيد و همه بارى را كه توى اين وانت است، خودتان
روى دوش گرفتيد، هِن و هِن داريد جلو مىرويد؛ هم نمىرسيد، هم خسته مىشويد، هم
همه بار حمل نمىشود، هم اين موتور اينجا بىكار مىماند. اين موتور، بخش خصوصى
است. اين را آن زمان به آنها مىگفتيم، اثر هم نمىكرد. امام هم هرچه مىگفتند به
مردم بدهيد، اينها مىگفتند مراد از مردم، بخش خصوصى نيست ـ مراد نظر امام را توجيه
مىكردند! ـ مردم يعنى توده مردم. به توده مردم چه جورى مىشود كمك كرد؟ دولت
اقتصاد را در دست بگيرد، به توده مردم كمك كند. فرمايش امام را اين جورى معنا
مىكردند! خوب، اين توجيه، غلط بود.»6
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پانوشتها : 1 -صحيفه
امام، ج 21، ص 28. -2 همان، ص 178. -3 جامعه روحانيت مبارز، صادق سليمى بنى،
ص 62. 4 -جامعه روحانيت مبارز، صادق سليمى بنى، ص 151. -5 جامعه روحانيت
مبارز، صادق سليمى بنى، ص 62. 6 -بيانات مقام معظّم رهبرى در ديدار رئيسجمهور و
اعضاى هيأت دولت، به تاريخ1389/6/8. پاورقی
|