Research@kayhan.ir اسدالله بيات (عضو شوراى مركزى مجمع روحانيون مبارز) سير
مراحل اخذ مجوز از امام(ره) را بدين شكل بيان مىكند: «در بعضى از جلسات مقدماتى،
حاج احمد آقا شركت مىكردند و گزارش جلسات ما به امام مىرسيد. ما به صورت شفاهى
نظر امام را گرفتيم كه آيا نظرش موافق است يا مخالف؟ ديديم امام نفى نمىكند. خود
همين نفى نكردن امام براى ما خاطرجمعى و دلگرمى ايجاد كرد. باز گفتيم اين كافى
نيست. اين مسأله را بايد تقريبآ پخته بكنيم تا اين كه از آقاى امام جمارانى، آقاى
موسوى خوئينىها و آقاى كروبى خواستيم كه شما خدمت امام برسيد و مسأله را از امام
استفسار كنيد. اينها رفتند خدمت امام، امام باز هم منع نكرد».21 قرار بر اين
بود كه مهدى كروبى و موسوى خوئينىها خدمت امام برسند و گزارشى از اختلافات موجود
خدمت ايشان ارائه دهند. امّا بيمارى كروبى و بسترى بودن وى در بيمارستان، اين وظيفه
را بر دوش خوئينىهاقرار داد و وى مأمور در ميان گذاشتن اين مسأله با امام شد.22
پس از كسب اجازه شفاهى از حضرت امام(ره) تنها هجده روز مانده به برگزارى
انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى، تعدادى از اعضاى جامعه روحانيت مبارز از
جمله مهدى كروبى، حيدرعلى جلالى خمينى، سيّد محمدعلى ابطحى، سيّد سراجالدين موسوى،
محمدحسن رحيميان، محمدعلى انصارى، سيّد مهدى امام جمارانى، حسن صانعى، سيد محمد
موسوى خوئينىها، علىاكبر آشتيانى، سيّد حميد روحانى، اسدالله كيان ارثى، محمدرضا
توسلى، مجيد انصارى، محمدعلى نظامزاده، سيد محمد خاتمى، سيّد محمد هاشمى، سيّد تقى
درچهاى، اسدالله بيات، هادى غفارى، محمدعلى رحمانى، صادق خلخالى و رسول منتجبنيا
با انتشار بيانيهاى در مورخه 29 اسفند 1366 ضمن اعلام استقلال از جامعه روحانيت
مبارز، موجوديت خود را اين چنين اعلام كردند: «در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس
شوراى اسلامى، گروههاى بسيارى به نامزد نمودن كانديداهاى گوناگون اقدام كردهاند و
روحانيون مبارز تهران كه دردها و آلام ملّت انقلابىمان را براى بار ديگر در آينه
حركتآفرين امام ديده است، از اين موقعيت استفاده كرده و به توضيح نقطه نظرات خود
در قبال ضروريات اين مرحله از انتخابات اقدام مىكند.»23 مجمع روحانيون مبارز در
ادامه به صورت تلويحى خطمشى جامعه روحانيت مبارز در انتخاب و معرفى كانديدا در
آستانه انتخابات مجلس سوم را زير سؤال برد و افزود : «روحانيون مبارز تهران كه
موقعيت كانديداها را در ليستهاى مختلف انتخاباتى سنجيده و متأسفانه با كنار گذاشتن
افراد صالح و به زير سؤال كشيده شدن برخى از صلحا در ليستهاى مختلف مواجه شده و از
آن پرخطرتر، طرح اسامى غيرمقبول و خارج از ضابطههاى ياد شده را ديده است، به خاطر
حفظ حرمت خون شهداء و اصالتهاى انقلاب اسلامى به انتشار و معرفى كانديداهاى خود
اقدام مىنمايد».24 علىاكبر ناطق نورى در خصوص انشعاب مجمع روحانيون مىگويد :
«ما و برادرانمان در مجمع روحانيون مبارز قبل از انتخابات سومين دوره مجلس شوراى
اسلامى در يك تشكيلات به نام جامعه روحانيت مبارز تهران فعاليت مىكرديم كه البته
در اين تشكيلات دو سليقه وجود داشت كه در انتخابات مجلس سوم، بعضى از اعضاى شوراى
مركزى مانند آقايان كروبى، جلالى خمينى و دعايى افرادى را براى معرفى كانديداى مجلس
پيشنهاد كردند كه پس از بحث رأىگيرى به عمل آمد و پيشنهاد آنها چون در اكثريت
نبودند، رأى نياورد و لذا آقايان معترض شدند و گفتند اگر بخواهيد اينگونه عمل كنيد
خودمان را جدا مىكنيم. جناب آقاى هاشمى رفسنجانى تلاش زيادى كردند تا اين انشعاب
صورت نگيرد و به همين دليل پيشنهاد كرد از نيروهاى پيشنهادى آقايان هم پذيرفته شود
تا انشعاب رخ ندهد و با احترامى كه براى آقاى هاشمى قائل بوده و هستيم، اكثريت
اعضاء پيشنهاد را پذيرفتند و در نتيجه بعضى از آقايان در دوره سوم در ليست ما قرار
گرفتند، بدون اين كه ما اطلاع داشته باشيم. يكباره تشكل مجمع روحانيون مبارز اعلام
موجوديت كرد و هنگام انتخابات، مردم سردرگم مانده بودند كه بالاخره روحانيون و
روحانيت چه فرقى باهم دارند؟».25 محمد موسوى خوئينىها (عضو ارشد مجمع روحانيون
مبارز) درباره انشعاب مىگويد: «آن جمع در بسيارى از موارد، سليقهها و مواضعى
دارند كه مورد قبول روحانيون مبارز نيست و لزوما براى بيان مواضع خود ناگزير به
تشكيل جمع ديگرى شده كه مواضع و نقطه نظرات از طريق آن جمع تأمين شود . . . هرچند
كه در نزد هر دو جريان، ملاك عمل، اسلام و احكام اسلام است، لكن اختلاف برداشت و
بينش امرى غيرقابل اجتناب است. مهم ترين علت تشكيل روحانيون مبارز، اجرا و پياده
كردن نقطه نظرات حضرت امام مىباشد».26 سيد محمد خاتمى (از اعضاء بنيانگذار
مجمع روحانيون مبارز) نيز دليل انشعاب را اينگونه تشريح مىكند: «گردهمايى تبادل
نظر و همفكرى ميان افرادى كه همدل و همزبان و داراى اصول فكرى و احساس و اهداف
مشترك هستند امرى است طبيعى و هنگامى كه مصالح انقلاب و موقعيت حساس جامعه انقلابى
ايجاب مىكند كه عدهاى از برادران كه بهتر مىتوانند باهم كار كنند گرد هم آيند،
اين تشكل و انسجام امرى لازم و يك وظيفه حتمى است. اعلام موجوديت مجموعهاى به نام
روحانيون مبارز و شروع فعاليت آن را بايد ناشى از اين ضرورت و احساس وظيفه دانست .
. . عدهاى از اعضاى روحانيون مبارز خود از بنيانگذاران اوّليه روحانيت مبارز در
دوران ستمشاهى و پيش از پيروزى انقلاب اسلامى هستند».27 علىاكبر آشتيانى
(نماينده وقت امام در ژاندارمرى و از پايهگذاران مجمع روحانيون مبارز) نيز در اين
باره مىگويد: «بيان نظرات صريح امام و استفتائاتى در خصوص مسائل اقتصادى و
اجتماعى، احكام حكومتى، قانون كار و . . . عدم تحقق آنها، همچنين عدم احقاق حقوق
محرومين و رنجديدگان و بسيجيان عاشق و جان بر كف، عدم توفيق مجلس دوم در وضع
قوانين بنيادى مورد انتظار امام، رأى منفى 99 نماينده مجلس دوره دوم به نخستوزير
وقت علىرغم قرائتنامه امام در مجلس، جلوگيرى همين گروه از نمايندگان از تصويب
لوايح و طرحهايى كه به نفع محرومين و مستضعفين و كارگران بوده و ضرورت برداشتن
گامهاى ارزنده براى پيشبرد اهداف و آرمانهاى مقدس انقلاب و تقارن همه اين مسائل با
انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى، موجب اختلاف نظر با جامعه روحانيت مبارز شد
و با اعلام استقلال اين تشكل تازه پى گرفت».28 مرحوم عباسعلى عميد زنجانى29 از
اعضاى با سابقه شوراى مركزى جامعه روحانيت مبازر، عامل اصلى انشعاب برخى اعضاى
جامعه و تشكيل مجمع روحانيون مبارز را رنجش خاطر آنها از عملكرد انتخاباتى جامعه
روحانيت معرفى مىكند: «تصور آقاى كروبى اين بود كه جامعه روحانيت به انقلابيهاى
اصيل كم بها مىدهد و خصوصا نظر آقاى كروبى هم روى دعايى بود. چون آقاى دعايى را
ابتدا جامعه روحانيت كانديدا نكرد. به اين دليل يك مدت آقاى كروبى در جلسات جامعه
روحانيت نمىآمد. حتى يك بار من يادم هست كه از بيمارستان با من ـ كه در دانشگاه
تهران بودمـ تماس گرفتند و گفتند آقاى كروبى پشت خط هستند. ايشان گفتند: من توى
بيمارستان هستم روى تخت، شماها چرا سكوت كردهايد؟ چرا شما حرف نمىزنيد؟ آخر اين
كه نمىشود كه انقلابيون اصيل مثل آقاى دعايى را كنار بزنند، چه كسى را مىخواهند
به جاى ايشان بياورند ... به هر حال اين مسأله منجر شد به قهر دائمى آقاى كروبى. در
بيرون جامعه روحانيت مبارز هم يك تعدادى مثل آقاى خوئينىها و ديگران به آقاى كروبى
فشار مىآوردند . . . خلاصه آقاى كروبى با دو سه نفر ديگر رفتند خدمت حضرت امام(ره)
كه آقا ما با اينها (اعضاء جامعه روحانيت) نمىتوانيم كار كنيم. اينها خلاصه مسير
انقلاب را دارند عوض مىكنند، انقلابيها را كنار گذاشتند و . . . حضرت امام(ره) هم
قاعده و رفتارش اين بود كه فرموده بودند، خوب شما با آنها كار نمىكنيد جدا كار
كنيد و به اين ترتيب مجمع روحانيون را امام تأييد كردند . . . اصل اساسى در علت
انشعاب مجمع از جامعه روحانيت همان است كه گفتم. اينها (مجمعىها) فكر مىكردند كه
ما دنبال افرادى هستيم كه اين افراد خيلى انقلابى اصيل نيستند و بالاخره باعث
دلسردى انقلابيها مىشود».30
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 21- مجمع روحانيون مبارز،
صادق سليمى بنى، ص 53. 22- سراب سياست، محمدرضا امينى، ص 134. 23- مجمع
روحانيون مبارز، صادق سليمى بنى، ص 53. 24- همان، ص 73. 25- روزنامه رسالت،
به تاريخ 19/1/1371. 26- سياستمداران اهل فيضيه، على دارابى، صص 184 و 185.
27- همان، ص 195. 28- جريانشناسى سياسى در ايران، على دارابى، ص 311. 29-
جامعه روحانيت مبارز، صادق سليمى بنى، ص 62. 30- مجمع روحانيون مبارز، صادق
سليمى بنى، ص 74. پاورقی
|