(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 15 مهر 1392 - شماره 20610

جواد اردکانی کارگردان سینما و تلویزیون در گفت وگو با کیهان
نوشدارو تجلی غیرت یک ملت در ایستادگی مقابل تحریم ها
سخنی با محمد رحمانیان
عاشورا با مشروطه فرق می کند
درس هایی از قرآن برای آن‌سوی مرزها
نگاهی به مجموعه تلویزیونی «اولین انتخاب»
کمدی اشتباهی
   


آرش فهیم
- آغاز پخش سریال «نوشدارو» با جنجال‌ها و کشمکش های مربوط به انتخاب وزیر نفت همزمان شد. حتی جالب بود که همزمان با سفر وزیر نفت به عسلویه و طرح یک سری مسائل درباره آن، در این سریال هم به این منطقه پرداخته شد.
خیلی خوشحالم که «نوشدارو» در این مقطع زمانی پخش شد. چون اگر در زمان دیگری، پخش می شد، شاید شرایط به گونه ای دیگر بود. اتفاقاتی از این دست، مثل این گونه همزمانی ها برای یک سریال در حال پخش مثبت است، چون فضا را برای تأثیرگذاری سریال فراهم می کند. اتفاقا یکی از مشکلات فیلم سازی در ایران، فاصله داشتن آثار با مسائل روز است. به هر‌حال پرداختن به موضوعات روز در حوزه فیلم سازی در کشور ما با توجه به اتفاقات بزرگی که به سرعت طی این چند دهه در جهان و ازجمله در کشور خود ما رخ داده، یک مقدار سرعت عمل طلب می کند. ما به خاطر نداشتن سرعت عمل متأسفانه بسیاری از این فرصت ها را در عرصه رسانه ای از دست داده ایم. موضوعاتی که اگر در زمان خودشان کار می شدند کاملا می‌توانستند تأثیرگذار باشند. چون انتقال به شرایط و زمانه دیگری، هم تأثیرگذاری کار را پایین می آورد و هم محدودیت هایی ایجاد می کند.به همین دلیل است که می‌گویم این همزمانی، اتفاق مبارکی بود که برای «نوشدارو» رخ داد و من از این حیث خوشحالم.
- تغییر دولت و حوادث سیاسی سه چهار ماه اخیر هم روی کار أثر گذاشت؟
نه، چون کل نگارش و ساخت کار در دولت قبلی اتفاق افتاد. هر دولت دیگری هم روی کار می آمد، باز هم محتوای سریال همین بود که دیدید. یعنی موضوع و رویکرد سریال خیلی به دولت خاصی وابستگی ندارد.
- چون به نظر می رسد که سریال تاحدودی تحت تأثیر دیپلماسی مدنظر دولت کنونی است. انگار سریال «نوشدارو» را طوری ساخته اید که تعمدا به برخی از رویکردهای دولت انتقاد می کند.
طبیعتا در زمان تولید سریال، نمی‌توانستم پیش بینی کنم که سیاست خارجی و نوع دیپلماسی دولت آینده چه خواهد بود. اما سریال «نوشدارو» براساس یک نگاه فرازمانی شکل گرفت؛ تا زمانی که رعایت مصالح ملت ما با منافع قدرت‌های جهانی برخورد کند، درگیری بین ما و آن‌ها وجود خواهد داشت؛ گاهی مستقیم‌تر و گاهی غیرمستقیم تر. چون قدرت های جهانی دنبال منافع خود هستند و ما هم طبیعتا باید از مصالح خودمان دفاع کنیم. اگر بناست که از مصالح و اصولمان دست برنداریم، لوازمی دارد که مجرد از نوع دیپلماسی که در حوزه بین الملل دنبال می‌کنیم، غیرقابل تغییر است.
- و سریال «نوشدارو» چه دارویی را برای درمان ابتلائات این عرصه تجویز کرد؟
حرف سریال «نوشدارو» این است که ما تا جایی که می توانیم باید امکان رفتار و عمل مستقل را در کشورمان تقویت کنیم. به عنوان مثال در حوزه های صنعت و اقتصاد، به هر میزانی که ما در گلوگاه ها وابسته باشیم، طبیعی است که دشمنان ما قدرت عمل بیشتری خواهند داشت. و به هر میزانی که ما مستقل باشیم، آن طرف مجبور است که کوتاه بیاید. نمونه روشنش در مسئله هسته ای است که غربی ها در ابتدا حتی راضی به غنی سازی زیر پنج درصد اورانیوم هم در ایران نبودند. اما با عملکرد مستقلانه ما آن ها الان مجبور هستند که به غنی سازی 20درصد هم رضایت بدهند. خُب اگر این پیشرفت اتفاق نیفتاده بود ما الان کاملا دستمان بسته بود و باید طبق نظر آن ها پیش می رفتیم. تحریم ها واقعیتی است که ما الان با آن روبه رو هستیم؛ پیشنهاد «نوشدارو» این است که ما با اتکای به بومی سازی دانش و نیروی انسانی داخلی و فرصت هایی که در داخل داریم باید هر چقدر که می توانیم زیرساخت های صنعتی و اقتصادی خود را محکم کنیم. در این صورت با هر چالشی هم که روبه رو شویم دستمان بسته نیست.
- ماجراها و شخصیت های سریال تا چه حد واقعی هستند؟
بیش از 80 درصد ماجراهای روایت شده در سریال، براساس واقعیات شکل گرفتند. درباره شخصیت ها هم باید بگویم که بدون اشاره به شخص خاصی اما اغلب پشتوانه واقعی دارند. یعنی اگر گفتیم که یک مشاور وزیر خیانت می کند، متأسفانه از این نوع آدم ها زیاد داشته ایم. -البته نه لزوما در حوزه صنعت نفت- یا اگر در سریال گفتیم که عده ای از بچه های جهاد آمدند و ایستادند و امروز به عنوان مسئول و معاون وزیر هستند، زیاد بوده اند و به ویژه در سال‌های قبل، خدمات زیادی به صنعت نفت ارائه دادند. یا اگر گفتیم آدمی مثل محمد حق شناس هست که منزوی و خانه نشین شده و می خواهد از کشور برود، متأسفانه مابه ازاهای زیادی دارد.
- اما به نظر می رسد که شخصیت مشاور وزیر (دکتر پژمان) که به کشور خیانت می کند، براساس یک نمونه واقعی که در دولت اصلاحات حضور داشت و امروز به دامان انگلیس پناه برده، شکل گرفته است. حتی چهره‌اش هم شبیه اوست.
درباره پژمان واقعا فرد خاصی مدنظرم نبود که حالا بخواهم در طراحی و نوع گریم به او نزدیک شوم. منتها پژمان نماینده تیپی است که در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور زیاد حضور داشته اند؛ چه در رفتار، چه در ظاهر و چه در دو دوزه بازی هایی که انجام می دهد. ما متأسفانه از این نوع آدم ها زیاد داریم و شما هم در روزنامه کیهان این گونه افراد را به خوبی می شناسید.
- بازتاب های سریال چطور بود؟ چه بین مردم و چه نخبه های صنعت نفت.
هنوز به بازتاب جمع بندی شده ای نرسیده ام. اما آنچه مشاهده کردم، اقبال و استقبال خوب کار بین مردم است. بخشی از این استقبال هم اتفاقا به رویکرد محتوایی کار برمی گردد. خیلی خوشحال شدم از اینکه دیدم مردم ما به آثاری با رویکرد ملی علاقه مند هستند. البته نقدهایی هم با نگاهی کاملا منفی درباره این کار منتشر شده است، همان طور که نقدهای مثبتی هم بوده. از سوی نهادها و سازمان ها، ازجمله سازمان صداوسیما یا بچه های جهاد هم نقد منفی به کار ندیدم. درباره فعالان صنعت نفت هم هنوز واکنش روشنی ندیدم. برایم جای سؤال است که چرا باوجودی که برای نخستین بار در این سریال به موضوع نفت پرداخته شده اما از سوی اهالی صنعت نفت سکوت شده است؟
- البته یک مورد بود. گروهی از زحمتکشان صنعت نفت خوزستان انتقاد کردند که چرا نگفتید ساخت دستگاه «لاینر هنگر» کار آن ها بوده است؟
به نظرم این انتقاد، موضوعی نیست که بخواهم پاسخ رسانه ای بدهم. به خود آن ها پاسخ دادم، اما فکر می کنم به نفع مجموعه صنعت نفت نیست که این پاسخ را رسانه‌ای کنم. با این حال خیلی مایل هستم که نقطه نظرات و انتقادات اهالی نفت را بشنوم. چون برای اولین بار خیلی چیزها را از این حوزه نشان دادیم. به عنوان مثال، وقتی برای فیلمبرداری روی دکل حفاري رفتیم، بچه هایی که درآنجا کارمی کردند یکی از گلایه هایشان این بود که در شرایطی دشوار درحال انجام یک کار خیلی مهم هستند و هیچ کس به آن ها توجه ندارد و خوشحال بودند از این بابت که بالاخره یک دوربین برای ثبت زحمات آن ها به سراغشان رفت. البته آنچه در سریال «نوشدارو» به نمایش درآمد، تنها گوشه کوچکی از زحمات آن‌ها بود.
- چرا این گونه آثار کمتر در رسانه ملی به نمایش در می آید؟
این سؤال را باید از مدیران سازمان صداوسیما بپرسید. چون من نه از شرایط مدیریتی خبر دارم و نه از اینکه آیا این گونه محصولات به دوستان دیگر سفارش شده یا نه. منتها نکته ای که برای من حائز اهمیت است اینکه حداقل برای آن دسته از فیلمسازانی که فیلم را به عنوان یک رسانه قدرتمند قبول دارند، توقع این است که به روزتر باشند. ما متأسفانه در أثر عدم به روز بودن، چه از ناحیه مدیران و چه هنرمندان خیلی آسیب دیده ایم. بنده شخصا وظیفه خود می دانم که در کارهايم به سمت موضوعاتی بروم که مسئله روز هستند و جامعه با آن ها درگیر است. امیدوارم هر مشکلی در زمینه ساخت فیلم و سریال درباره مسائل روز هست حل بشود و ما مسئولیت خودمان را به عنوان آدم هایی که در یک دوره پراتفاق تاریخی زندگی می‌کنیم، انجام دهیم. اتفاقاتی که جدای از اهمیت سیاسی و اجتماعی اش سوژه های بسیار نابی برای فیلم سازی هستند و این سوژه ها می تواند منشأ آثار ماندگار متعددی شود، این فرصت را از دست ندهیم و فرزند زمان خودمان باشیم.
- فیلم سازها چطور می‌توانند فرزند زمان خود باشند؟ به روز بودن هنرمند معنایش چیست؟ چون اغلب هنرمندان معتقدند که پرداختن به مسائل روز موجب تاریخ مصرف‌دار‌شدن کارشان یا سفارشی بودن می‌شود.
خُب ببینید آن افرادی که چنین دیدگاهی دارند، وجه هنری را بر وجه رسانه‌ای سينما ترجیح می دهند. البته انتخاب نگاه صرفا هنری به سینما هم کاملا محترم است، اما واقعیت این است که الان در همه جای دنیا وجه رسانه ای سینما بر‌وجه هنری و صنعتی آن غلبه دارد. آن هم در شرایطی که دشمنان ما و نیروهایی که علیه کشور ما صف آرایی کرده اند، از سینما بیشترین بهره برداری را می کنند. در اینجا این سؤال پیش می آید که مگر چند درصد از تولیدات سینمای ما بدون تاریخ مصرف بوده و آثار جاودانی هستند؟
- برخی منتقدان، آثار شما را به شعاری بودن متهم می کنند.
خُب اول باید ببینیم شعار یعنی چه. این هم جزو همان بدفهمی های ناشی از یک نوع روشنفکرزدگی است. مفهوم شعار برای ما بد جا افتاده است. من معتقدم که شعار یک بخش مهمی از حیات اجتماعی هر ملتی است. ما در دوره های اجتماعی ملت‌های مختلف به یک سری شعارها می‌رسیم. شعارها مهم هستند و بخش مهمی از واقعیت های انکار ناپذیر دوره های تاریخی را به وجود می آورند. اگر یک أثر هنری یا ادبی بخواهد به تعبیر دوستان شعاری نباشد، راهش این نیست که از شعارها فاصله بگیرد، بلکه راهش این است که آن شعار را در دل داستانش مطرح کند، به گونه ای که برای مخاطب دل پذیر باشد. درباره «نوشدارو» هم این اتفاق رخ داده است. یعنی به جز عده‌ای، اغلب مردم آن را پذیرفته اند. حتی افراد غیر حزب اللهی هم به خاطر غیرت ملی از این سریال استقبال کردند. من حداقل با انگ شعاری بودن، از این نوع کارها فاصله نمی گیرم. یک أثر هنری اگر می خواهد آینه زمانه خودش باشد نمی تواند بازتابنده شعارهای کلیدی شرایط اجتماعی نباشد.
- یکی از تصوراتی که از سوی برخی از رسانه ها دامن زده می شود این است که بازیگران حرفه ای از بازی در آثاری که مارک سیاسی دارند پرهیز می کنند. شما با چنین مشکلی مواجه شدید؟
اصلا این حرف را قبول ندارم. ببینید، یک وقت ممکن است که یک فیلم یا سریال به نفع یک جناح سیاسی جانبداری کند، و یک سری بازیگرانی که با آن جناح سیاسی مشکل دارند، همراهی نکنند. اما اگر یک أثر به مسائل ملی بپردازد، من با قاطعیت عرض می کنم که اکثریت بزرگ بازیگران و بدنه سینما نه تنها استقبال می کنند که با غیرت هم همکاری می کنند. ما توی این کار لحظاتی داشتیم که بازیگران و گروه تولید، برای رساندن حرف «نوشدارو» به مردم شرایط سختی را تاب می آوردند. الان مردم ما درباره مسائلی مثل بحث هسته‌ای یا دفاع مقدس وحدت نظردارند. عوامل تولید فیلم و خانواده سینما و تلویزیون هم این گونه هستند. مثلا در زمان ساخت سریال «آئینه های نشکن» ما 20 روز در کنار دستگاه های فراوری اورانیوم UCF دراصفهان کار می‌‌کردیم. شرایط بسیار سختی بر گروه حاکم بود، اما چون موضوع سریال یک مسئله ملی به نام «انرژی هسته‌ای» بود، حتی یک نفر هم برای لحظه ای قدم پس نکشید. در همين سريال نوشدارو تيم ما شرايط بسيار سختي را غيرتمندانه تحمل كرد كه قطعآ بخشي از آن تحمل به حساسيت كل گروه روي موضوع ملي كار برمي‌گشت .
- درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
قصد ساخت یک سریال راجع به فرقه گرایی را دارم که در مرحله تحقیق و پژوهش قرار دارد. چون فرقه گرایی به اهرمی خطرناک در دست دشمنان اسلام تبدیل شده است. نمودهای فاجعه بار فرقه‌گرایی در کشورهای اسلامی و به ویژه در سوریه مشاهده می شود و البته برای کشور ما نیز یک خطر بالقوه محسوب می شود.
- ممنون از اینکه در این گفت‌وگو شرکت کردید. اگر حرف ناگفته‌ای مانده بفرمائید.
ممنونم و از اين طريق بار ديگر از همه همكارانم كه صميمانه همراهي كردند تا «نوشدارو» به ثمر نشست تشكر مي كنم .

 


علیرضا آل یمین
شهریور سال گذشته نمایشنامه‌ای به دستم رسید با نام "روز حسین" که سراسر وهن به ساحت اهل بیت(ع) بود. نتیجه خوانش این نمایشنامه یادداشتی شد که همان ایام در کیهان به چاپ رسید. در آن یادداشت سعی شد تا آنجا که بیان قبح نباشد و خاطر خوانندگان را نیازارد به برخی از مصادیق اهانت آن نمایشنامه اشاره شود. اما دلیل قلمی کردن این سطور، گفت وگوی محمد رحمانیان، نویسنده "روز حسین" با خبرگزاری فارس است که هفته گذشته منتشر شد.
در این باب و بخش های دیگری از مطالب مطروحه در این گفت وگو، یادآوری نکاتی را به ایشان لازم می دانم؛
آقای رحمانیان دفاع شما از نمایشنامه‌تان به این سه گزاره ختم می‌شود:
-«برداشت‌ها از نمایشنامه روز حسین را درست نمی‌دانم! »
-«من نمایش‌های مذهبی دارم چطور می‌توانم به ائمه توهین کنم!»
در نمایش من یک فرد مذهبی بازی می‌کرد پس نمایش من وهن اهل بیت نیست.
آنچه توقع می‌رفت این بود که شما پس از گذشت قریب به چهار سال از نوشتن و تمرین نمایش روز حسین و مطالعه و استماع نظرات منتقدان، بدون هیچ شرط و تبصره‌ای از مردمی که با جان و دل، مقدساتشان را پاسداری می‌کنند عذرخواهی کنید که نکردید. اما کاش حداقل اگر در مقام دفاع از نمایشنامه خود بودید به جای اینکه ممیزان و منتقدان را تلویحا و تصریحا متهم به بی‌سوادی، عدم اطلاع از نمایش، برخورد گزینشی و قضاوت غیر منصفانه کنید و دستگاه نظارتی را پای میز محاکمه بکشانید حداقل به بیان دلایل و مستندات عقل‌پسند می‌پرداختید. نه اینکه دلایلی بیاورید که نه تنها موجب تطهیر نمایشنامه شما نمی‌شود بلکه تغافل و تجاهل نویسنده را نمایان می‌کند.
جناب رحمانیان! "روز حسین" شما چندان روایت پیچیده‌ای نیست که عقل مخاطب حتی عام، از فهم لحن مغرضانه آن بازماند. اتفاقا شما تعمدا چنان روان دست به تحریف و تخریب فرهنگ عاشورا زده‌اید که قابلیت طرح و گسترش در فضای عمومی جامعه را داشته باشد. چه آنکه هر چه از نام حسین در جامعه برون می‌تراود از میان توده‌ی مردم است. بی‌پروایی شما در به کار بستن کلمات و اصطلاحاتی که عرفاً کاربرد تصغیری و تحقیری دارد در ساحت اهل بیت نشان از هدفمندی لحن و بیان نمایشنامه برای تقدس‌زدایی از مقدس‌ترین عنصر فرهنگ شیعی دارد. شما نمایشنامه‌ای نوشته‌اید درباره مهم‌ترین، مقدس‌ترین و ریشه‌ای‌ترین عنصر فرهنگی و‌ اعتقادی شیعیان که گستره‌ آن فراتر از مرزهای جغرافیایی کشورمان است. حال اگر غرض، هجوم به این روح حیات بخش تاریخ شیعیان نبوده است، آیا نباید کمی با ادب، تأمل و دقت پیش می‌رفتید تا جلوی به قول شما برداشت‌های نادرست که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست گرفته شود؟! در اینجا بنا ندارم باز نمونه‌هایی از نمایشنامه‌تان را بیاورم که گفته‌اند؛ بیان قبح، قبیح است. اما نه تنها آنان که از کودکی دل به محبت اهل بیت گره زده‌اند، بلکه به زعم هر خواننده‌ آزاده‌ای آنچه شما به نام نمایشنامه "روز حسین" آورده‌اید چیزی جز توهین و تحریف نیست. با توجه به حرفه‌ای بودن شما در عرصه تئاتر گمان نمی‌رود قرار‌تان بر این بوده باشد که پیش و پس از هر اجرا روی صحنه بروید و قسم حضرت عباس یادکنید که منظورتان آنچه مخاطب دریافته است نبوده چه آنکه دم خروس از لابه‌لای سطور نمایشنامه تان بیرون زده است.
جناب استاد! شما بهتر می‌دانید که تاراندن نظرات مخالف با چماق کج فهمی و بی‌سوادی دیگران ، منش دیکتاتوری نوین است. دیکتاتوری که پشت نقابی از هنر، علم و تظاهرات روشنفکرانه ، چهره‌ای پر از انانیت و خودشیفتگی را مستور کرده است و دیگران را به دیده استخفاف می‌نگرد. گفته‌اید حاکمیت باید با فلان فیلمساز که در زمان فتنه 88 خانه‌اش را تبدیل به استودیوی فیلمسازی علیه آرمان‌های انقلابی مردم کرده بود مدارا کند، چرا که او هنرمند است. دلیلتان هم برای هنرمند بودن وی چند جایزه بو دار از جشنواره‌هایی است که ماهیت سیاسی آنها بر‌همگان آشکار است. حالا او با وجود محکومیت آزاد است؛ خودش فیلم می‌سازد و می‌آید کلید فیلم شما را هم می‌زند و باز انقلاب بدهکار شماست که چرا وقتی در جریان فتنه، فعالیت هدفمند و جریان‌ساز کرده‌اید، مانع شده است.
آقای رحمانیان! هنرمند، هنرمند است و نباید از او به مثابه یک کارشناس سیاسی توقع داشت. خصوصیت بارز هنرمند، عاطفه و لطافت طبع اوست. یعنی دقیقا همان چیزی که در عرصه سیاست هویتی ندارد. اما به هر حال نمی‌شود و نباید کسی را که درگیر فعالیت‌های اجتماعی از منظر هنری است از ورود به سیاست منع کرد، حتی اگر این هنرمند هنرش را به سیاست آلود و نتیجه کار اشتباه از آب درآمد هم، باید باز جانب مدارا را حفظ کرد چه آنکه هنرمند است دیگر، و توقعی نیست که در هیئت یک تحلیلگر سیاسی وارد شود. اما اگر پس از باز شدن گره‌ها و حل شدن معما باز بر اشتباه خود پافشاری کرد، مدارا حکم بلاهت را می یابد. حالا تشت فتنه 88 از بام افتاده است و عجب از کسانی که هنوز خودشان را به بازی گرفته‌اند و آب در هاون بی‌هویت خود می‌کوبند. تاکید جنابتان بر اینکه اهل سیاست نیستید از سویی و از سوی دیگر نگاهی گذرا بر نمایشنامه روز حسین و یا حتی همین گفت وگوی کوتاه با فارس. مَثَل شترمرغ را به ذهن می آورد که نه این تمام نه آن!گفته‌اید همان طور که دغدغه‌ تاریخ مشروطه و به توپ بستن مجلس را دارید، به تاریخ 61 هجری هم علاقه مند هستید. این علاقه‌مندی شما به تاریخ، تحسین برانگیز است. من از دنیای روشنفکران بی‌خبرم اما می‌دانم در نظر مردم این سرزمین روز عاشورا با روز به توپ بستن مجلس تفاوت می‌کند. همین قیاس این دو، از نوع نگاه شما به عاشورا و کربلا خبر می‌دهد. با این نگاه منجمد اگر غرض خاصی! از پرداختن به دین و مذهب ندارید، مرحمت فرموده به سراغ وقایع دیگری از تاریخ بروید و دست از گلوگاه عاطفه تاریخی این ملت بردارید. جناب استاد رحمانیان! گفته‌اید یک فرد مذهبی در نمایشتان بازی می‌کرده و این را دلیل این دانسته‌اید که نمایشتان غیر عقیدتی نبوده است. آیا این استدلال را دون شأن علمی و عقلی خودتان نمی‌دانید؟! آیا باور کنیم یکی از نخبگان! تئاتر این کشور با چنین استناد خنده‌داری می‌خواهد فکر حاکم و جاری در اثرش را قلب کند؟! یا این دلیل صرفا برای تمسخر منتقدان و احمق پنداشتن مردم است؟!جناب استاد! همچنان چشم به راه خواهیم ماند تا خبر عذرخواهی شما را به خاطر آزردن خاطر توده مردم در رسانه‌ها ببینیم یا اینکه حداقل عقاید ملت را به خودشان وانهید و بروید سراغ همان به توپ بستن مجلس ...

 


ایوب توکلیان
یکی از برنامه های مذهبی و قرآنی شبکه جهانی سحر ، برنامه ی درس هایی از قرآن است که از طریق سیمای انگلیسی این شبکه تولید و پخش می شود.
درس هایی از قرآن در مدت زمان 15 دقیقه بر اساس تفسیر نور ، در هر قسمت دو یا چند آیه شریفه از قرآن کریم را توسط یکی از روحانیون متبحر در حوزه تفسیر قرآن و نیز مسلط به زبان انگلیسی مورد تفسیر قرار می دهد.در این برنامه قرآنی که در یک فضای کاملا ساده تولید و پخش می شود مهم ترین و کلیدی ترین نکات مربوط به تفسیر آیات مربوطه برای مخاطبان انگلیسی زبان بازگو می شوند .
از آنجایی که مخاطبان هدف این برنامه غیر ایرانی هستند و احتمال اینکه در بین ایشان برادران اهل سنت در خارج از کشور وجود داشته باشد و از سوی دیگر به طور تصادفی مخاطبان غیرمسلمان ساکن هر نقطه دنیا را هم ممکن است داشته باشد باید به نکاتی توجه داشته باشد تا بتواند رسالت خود را که همان ابلاغ پیام قرآن و کلام خداوند برای دعوت مردم به این دین و کتاب الهی است، به نحو احسن انجام دهد.
یکی از ویژگی هایی که باید مورد توجه قرار گیرد و در همین جهت هم می‌گنجد ، پرهیز از مباحث ثقیل و سنگین و غیر قابل فهم برای مخاطبان خارج از کشور است. به هر حال همان طور که اشاره شد اکثر بینندگان برنامه درس‌هایی از قرآن در خارج از کشور به سر می برند و به اندازه مردم ما با مراجع دینی و کتب اسلامی و برنامه های تلویزیونی و حتی برنامه هایی که همه روزه در سطح مساجد کشور برگزار می شود ، با مفاهیم قرآنی و دینی آشنایی ندارند و لذا این برنامه از این حیث باید کمی متفاوت با برنامه های مشابه شبکه های داخلی باشد.
به عنوان مثال باید توجه شود که درباره حقوق زن در اسلام و احکام مربوط به حقوق زن و تفسیر آیات مربوط به آن ، این نکته در نظر گرفته شود که ذهنیت تماشاگران این برنامه با فضای ذهنی ما بسیار متفاوت است و در دنیایی زندگی می کنند که به آنها القا شده که مثلا حجاب نقض حقوق زن است، یا ارث زن اگر کم تر از مردان باشد، نقض حقوق زنان است. و یا درباره مسئله جهاد ، به آنها باورانده شده که مسلمانان و شیعیان خشونت طلب‌اند و یا در مورد اجباری بودن روزه و یا نماز و ... نیز باورهای غلط بسیاری از سوی دستگاه تبلیغاتی غرب علیه اسلام صورت گرفته است.
همه اینها مسائلی بدیهی برای مردم ما به شمار می‌روند که هیچ بحثی در آن ندارند، ولی در دنیای غرب با وجود تبلیغات گسترده مکاتب مادی و البته جهت‌دهی بسیار منفی علیه اسلام ، طبیعی است که مردم در غرب به سختی این باورها را از ذهن خود دور کنند.
بنابراین برنامه های مذهبی و قرآنی همچون برنامه درس هایی از قرآن کار دشواری دارند تا قرآن واقعی را به مردم بشناسانند. این قبیل برنامه ‌ها در واقع دو وظیفه دارند. اولا به گونه ای باید برنامه را اجرا کنند که مخاطبان مسلمان را در عین حالی که خیلی هم سطح مطالب پایین و پیش پا افتاده نباشد، اقناع کنند و در ثانی باید توجه به مطالب بالا هم داشته باشند و در جهت ارائه تصویر صحیح از اسلام و نیز دعوت سازنده و ایجاد اشتیاق برای آشنایی بیشتر با دین مبین اسلام و مفاهیم قرآن کریم ، سطح برنامه را به گونه ای تنظیم کنند تا مخاطبان غیر مسلمان که شاید برای بسیاری از آنها اولین برخوردشان با یک تفسیر قرآن یا برنامه قرآنی باشد ، تحت تاثیر قرار گرفته یا حداقل دفع نشوند.با توجه به وجود روحانی خوش سیما و با فن بیان خوب و مسلط به زبان انگلیسی و نیز با توجه به رعایت بسیاری از اصولی که گفته شد ، به نظر می رسد این برنامه اگر آیتم های متنوع تری را اضافه کند و از رازهای علمی قرآن و اعجازهای علمی آن که امروزه به اثبات رسیده نیز بیشتر استفاده کند، قطعا در این مسیر موفق تر خواهد بود و گستره بیشتری از مخاطبان را جذب خواهد کرد .

 


مهدی امیدی
پخش مجموعه تلویزیونی «اولین انتخاب» نشان می دهد که صداوسیما هنوز هم به الگوی متناسب و برتری در زمینه طنز دست نیافته است.
قبل از پرداختن به این سریال به اصطلاح کمدی باید به این نکته مهم اشاره کرد که که نمی توان طنز را جدی نگرفت. حتی اگر از تأثیر روانی محصولات کمدی بر افزایش نشاط در سطح جامعه نیز بگذریم، با نگاه راهبردی و استراتژیک هم نمی توان از قدرت نفوذ این ابزار هنری-رسانه ای به سادگی گذشت. به ویژه اینکه می بینیم، سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ و حتی آن دسته از شبکه‌هایی که صرفا با اهداف سیاسی فعالیت می کنند نیز جایگاه ویژه ای را برای این قالب پرجاذبه قائل هستند. به طوری که امروز دیگر رسم شده است که بسیاری از رسانه ها برای انتقال پیام های سیاسی خود از کمدی بهره می برند.
اما برنامه های سرگرم کننده و به ویژه محصولات طنزآمیز، همیشه در خطر آلوده شدن به لودگی و ابتذال هم هستند. تجربه ده ها فیلم کمدی سینمای ایران و همچنین بعضی از سریال های سیما و شبکه نمایش خانگی طی سال های اخیر گویای آن است که متأسفانه در اغلب این آثار، شاهد مضحکه و روایت هایی سخیف بوده ایم.
نمونه اخیر چنین آثاری، سریال «اولین انتخاب» است.این سریال که طی هفته های اخیر سریالی از شبکه تهران درحال پخش است را باید مصداق بارز بی احترامی به مخاطب دانست. «اولین انتخاب» عنوان سریالی است که گویا تنها برای پر کردن آنتن و تلف کردن وقت بینندگان سیما تولید شده است. نکته شگفت انگیز، نام کارگردان و گروه بازیگران سریال است. مهدی صباغ زاده، فیلمساز باتجربه ای است و اغلب بازیگران سریال هم افراد امتحان پس داده و مجربی هستند. اما آنچه به عنوان نتیجه روی آنتن رفته، قابل قبول نیست.
همه اتفاقات سریال، مجعول و غیرقابل باور هستند. داستان از جایی شروع می شود که یک پسر جوان به خاطر علاقه به یک دختر خانم، تصادف او را به گردن می گیرد و سرانجام به تهران می آید تا با وی ازدواج کند، اما چون امکان خواستگاری فراهم نمی شود، برای مدتی طولانی ساکن منزل خانواده دختر می شود و باقی ماجراها!
در این سریال نه از فیلمنامه معینی خبری است و نه بازی قابل توجهی را شاهدیم. حتی اگر تنها مأموریت «اولین انتخاب» را سرگرم کردن و به خنده واداشتن مردم هم بدانیم، باز هم نمره سریال مردودی است. چون این مجموعه حتی در ایجاد موقعیت طنز و خنداندن مخاطب نیز هیچ توفیقی نداشته است.
از ضعف شدید ساختار سریال که بگذریم، باید به محتوای نازل آن اشاره کرد. مجموعه «اولین انتخاب» نه تنها هیچ ارزش افزوده ای برای بینندگانش ندارد که گویا با هدف تخریب فرهنگ اسلامی-ایرانی و ترویج ابتذال در جامعه ساخته شده است! مثل نمایش نحوه خواستگاری جوان از دختر مورد علاقه اش که کارکردی جز حیازدایی و عادی سازی روابط خارج از عرف ندارد. استفاده از دیالوگ های سبُک و لوده، از دیگر مشکلات این سریال است. صحنه های مربوط به شایعه بارداری مادر خانواده و مراجعه به پرورشگاه برای پذیرفتن یک بچه و صحبت هایی که بین آدم ها رد و بدل می شود، نمونه بارزی از وضعیت این سریال است.
به طور کلی، مشخص نیست که سریال «اولین انتخاب» چرا ساخته شده است. البته جای تردیدی نیست که صداوسیما باید برای افزایش نشاط و شادی در جامعه تلاش کند. تولید ونمایش برنامه ها و سریال های کمدی هم یک شیوه مناسب برای انجام این وظیفه است. اما «اولین انتخاب» بیشتر به نوعی رفع تکلیف می‌ماند تا انجام وظیفه!
با توجه به مشکلات مالی این روزهای صداوسیما که بارها از سوی مدیران این سازمان اعلام شده است، باید در تولید برنامه‌ها و سریال ها، دقت بیشتری شود تا حاصل کار به اتلاف بودجه منجر نشود. تقویت نظارت کیفی و تحکیم احترام به مخاطب می تواند به صرفه جویی در کارها کمک کند.
از طرفی به رسانه ملی پیشنهاد می‌شود که همپای افزایش تولیدات کمدی خود و همچنین راه اندازی شبکه تخصصی طنز، با گردهم آوردن اندیشمندان و اهالی نظر و تفکر، به الگویی از طنز پاک و دلخواه، متناسب با شأن و رسالت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران دست یابد. اهمیت این موضوع تا آنجاست که رهبر حکیم انقلاب اسلامی هم در یکی از مهمترین دیدارهایشان با اهالی رسانه ملی بر مسئله پرداختن به طنز پاک تأکید کردند. این بیانات می تواند سنگ بنای الگوسازی و عملیاتی ساختن طنز فاخر و حکیمانه باشد: «مراقب باشيد شادى در مردم با لودگى و ابتذال و بى‌بندوبارى همراه نشود؛ از اين طريق به مردم شادى داده نشود. همه‌جور مى‌شود به مردم شادى داد؛ از نوع صحيح آن شادى داده شود. گاهى اوقات يك لطيفه يا يك تعبيرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مى‌كند؛ گاهى هم ممكن است يك آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آن‌طور شادى را ايجاد كند. شادى كردن و شادى دادن به مردم، به‌معناى لودگى نيست. يكى از آقايانى كه در صدا و سيما گاهى صحبت مى‌كند و مصاحبه‌هاى خوب و صحبت هاى خوبى دارد - من گاهى گوش كرده‌ام - اصلاً شوخى نمى‌كند؛ اما تعبيرات و كيفيت بيانش طورى است كه انسان گاهى بى‌اختيار لبخند به لب مى‌آورد؛ اين‌طور خوب است.طنز فاخر و برجسته، يكى از هنرهاست. طنز، هنر خيلى بزرگى است. بنده با مرحوم صابرى شوخى مى‌كردم و مى‌گفتم «طنازها»!طنازهاى واقعى را تقويت كنيد، پرورش دهيد و كمك كنيد تا طنز بياورند. طنز، يعنى مطلب مهمِ جدى كه با زبان شوخى بيان مى‌شود؛ محتوا و معنايى در آن هست، منتها به زبان شوخى.»

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10