(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 06 آبان 1392 - شماره 20626

نقش بشیريه در پشت پرده اصلاحات
تاریخچه صهیونیسم در عصر پهلوی-13
نمایش صهیونیستی برای تاریخ نگاری جعلی
   


Research@kayhan.ir
موسوى خوئينى‌ها به دليل اين گرايش های التقاطى همواره مورد اتهام بود. او براساس اين نگاه چپ‌گرايانه خود، به شهيدان و مطهرى به سبب فعاليتهايى مثل نگارش كتابهاى تعليمات دينى مدارس در دوران شاه يا حضور در جايگاه استادى دانشگاه الهيات شديدآ انتقاد مى‌كرد و آنان را مصداق «يَصدُونَ عَنْ سَبيلِ الله» معرفى كرده بود117 و آنها را مزاحم انقلاب مى‌دانست.
روايتهايى نيز از نگرانى شهيد مطهرى نسبت به مبانى فكرى منحرف موسوسى خوئينى‌ها وجود دارد. به طور مثال جعفر شجونى در خاطره‌اى از سال 1355 مى‌گويد :«آقاى آقا رضى شيرازى به اتفاق آقاى مطهرى به ديدن آيت‌الله انوارى كه از زندان آزاد شده بود، رفت. ديدند آقاى موسوى خوئينى‌ها آن‌جا نشسته است. آقاى رضى مى‌گويد تا من و آقاى مطهرى وارد خانه انوارى شديم، . . . از جا بلند شد و رفت و مطهرى به انوارى گفت: آقاى انوارى! اين را مى‌شناسى؟ گفت: نه! گفت: از كسانى است كه مسائل اسلامى را به شيوه ماركسيستى و كمونيستى تفسير مى‌كند».118
همچنين هاشم صباغيان عضو مركزيت نهضت آزادى و از متحدان سياسى خوئينى‌ها در دهه 80 درباره تفسيرهاى شبه ماركسيستى وى از دين مى‌گويد :
«يكى از ويژگيهاى بارز شهيد مطهرى اين بود كه پس از مطالعه و تحقيق درباره مطلبى وقتى كه به يقين مى‌رسيد، پافشارى و ايستادگى مى‌كرد.
يكى از آن موارد، همين تحليلهاى اگر نگوييم ماركسيستى، بايد بگوييم چپ‌گرايانه و غير توحيدى از قرآن بود. حتى گاهى با دكتر شريعتى هم اين بحثها را داشت. آن موقع برخى از همين دوستان روحانى ما به مرحوم مطهرى حمله مى‌كردند و مى‌گفتند آقاى خوئينى‌ها دارد جوانها را جذب مى‌كند چرا مى‌گوييد تفسيرهاى او درست نيست؟ ايشان مى‌گفت: بايد جوانان را با پايه‌ريزى صحيح جذب كنيم. اگر اين پايه‌هاى صحيح نباشد در آينده گرفتار اينها خواهيم شد».119
به غير از عبدى و ميردامادى، سعيد مظفرى ـ كه اكنون او را با نام حجاريان مى‌شناسند ـ به مركز تحقيقات راه پيدا كرد تا معاونت سياسى اين مركز را بنيان بنهد.
حجاريان، تئوريسين فتنه
سعيد حجاريان از شاگردان حسين بشیريه يكى از متفكران سياسى سكولار در ايران بود. بشیريه آن چنان بر روى حجاريان تأثير گذاشته بود كه بسيارى معتقدند علّت اصلى تغيير چپهاى جوان در اوايل دهه 70 را بايد شخص حسين بشیريه شمرد.120 شخصى كه اگرچه شاگردانش شروع‌كننده جريان اصلاحات بودند امّا خودش هميشه نقش پشت پرده را ايفا كرده است. بشیريه يكى از عناصر پشت پرده و از نويسندگان برنامه چهارم توسعه بود. باور اين موضوع شايد به نظر سخت بيايد كه در برنامه چهارم توسعه قسمتهايى مبنى بر لزوم رابطه با رژيم صهيونيستى گنجانده شده بود.121
وقتى دكتر بشیريه ترجمه خود از لوياتان اثر مشهور توماس هابز را منتشر كرد، سعيد حجاريان در مقاله‌اى در روزنامه ايران از اين كار استاد خود استقبال فراوانى كرد. اين اثر مشهور اوّلين شرح جامع درباره دولت مدرن و ويژگيهاى آن است كه مهم ترين ويژگى دولت مدرن را جدايى دين از سياست معرفى كرده است. يك سال قبل از انتشار ترجمه اين اثر در سال 1379 بشیريه در جلسه‌اى در دفتر مطالعات و تحقيقات وزارت كشور، اسم تئورى خود را گفت :
«ايران راهى جز توسعه سياسى ندارد و توسعه سياسى هم معنايى جز دموكراتيزاسيون ندارد».122
و حجاريان كه مأموريت داشت پروژه توسعه سياسى را پى بگيرد از نظرات دكتر بشیريه استفاده‌هاى فراوان برد.
با افزوده شدن مجيد محمّدى، مصطفى تاج‌زاده، بهزاد نبوى، محسن سازگارا، محسن امين‌زاده، محسن آرمين، عليرضا علوى‌تبار و هاشم آغاجرى به مركز تحقيقات رياست‌جمهورى، حلقه كيان به حلقه چپهاى جوان متصل شد. آنان كه عمدتا در ماجراى تسخير لانه جاسوسى آمريكا نقش داشتند و دلبسته موسوى خوئينى‌ها بوده و او را پدر معنوى خود مى‌دانستند، اين مركز را كانونى براى جابه‌جايى در نظام ارزشى انديشه خود يافتند و با ليبرالهايى كه زمانى آنان را ستون پنجم مى‌خواندند به بحثهاى معرفت‌شناختى و فلسفى پرداختند و با اساتيد دانشگاهى خود همچون بشیريه به پروژه‌هاى مشتركى رسيدند. مركز تحقيقات استراتژيك با مديريت عضو شاخص مجمع روحانيون مبارز به عناصر حلقه كيان و جوانهاى چپ كرده اين امكان را مى‌داد تا با بهره‌گيرى از يك كانون حكومتى، اقدامات خود را بدون ترس از تعقيب و يا نگرانى مالى دنبال نمايند.123
يك بررسى آمارى مى‌گويد: گروه كيان از طريق مركز ياد شده بيش از 500 نفر از نيروهاى هوادار خود را با بورس دولتى به خارج اعزام كرد كه بعدها همين‌ها در قيافه شخصيتهاى حقوقى، جامعه‌شناسى، روزنامه‌نگارى و سياسى به گسترش انفجارگونه افكار حلقه كيان در سالهاى 1376 تا 1379 كمك فراوانى كردند. حالا ديگر انديشه‌هاى هابر ماس و ماركس وبر در اذهان آنان رسوخ پيدا كرده بود و آن سوپر انقلابيهاى دهه 60، نه تدريجا كه شايد با اندكى اغماض دفعتآ در آن سوى راديكاليسم يعنى ليبراليسم به صف ايستادند. اين جوانان بى‌ترديد هرچه بيشتر خواندند، بيشتر فاصله خود با مواضع اصولى نظام و سير گفتمانى حضرت امام را رقم مى‌زدند.124
پروژه توسعه سياسى تنها پروژه مطالعاتىِ مركز به شمار مى‌رفت كه بر مبناى تغيير ساختار و فرهنگ سياسى ايران و طراحى نظام توسعه جمهورى اسلامى ايران، همسان با مدلِ توسعه سكولاريستى صورت‌بندى شده بود. بر اين اساس نظریات رامين جهانبگلو كه از طراحان مانيفست روشنفكرى در ايران و عنصر تأثيرگذار در حلقه كيان، حزب كارگزاران و حزب مشاركت بود در كنار انديشه‌هاى حسين بشیريه در مركز تحقيقات استراتژيك مورد بهره‌بردارى واقع شد. جهانبگلو از دريچه فلسفه ژاك دريدا (از روشنفكران فرانسوى) به مسأله دموكراسى و مسأله ايجاد جامعه مدنى مدرن پرداخت. به طورى كه معتقد بود روشنفكران بايد از ايدئولوژى دست بكشند و به روح فرانسوى اين كلمه برسند.125
رامين جهانبگلو، در مقام مشاورى در سايه، براى آن پروژه بود .او توصيه‌هايى را نيز به روحانيون اسلامى داشت. جهانبگلو اين چنين التقاطِ نظرى خود را براى
روحانيون چپ تجويز مى‌كرد :«روحانى هم مى‌تواند روشنفكر باشد، امّا بايستى ديد كه بينش خداشناختى و انديشه روشنفكرى او تا چه حد مانع يكديگر مى‌شوند و باهم اصطكاك پيدا مى‌كنند. مشكل اصلى آن است كه يك روشنفكر مدام در پى جست وجوى حقيقت است، امّا بينش مذهبى يك روحانى سبب مى‌شود كه ادعا كند حقيقت را شناخته و به آن رسيده است. اين در حالى است كه روشنفكر، حقيقت مطلقى را براى هميشه نمى‌پذيرد. بلكه درست در مقابل آن بينش قرار مى‌گيرد. از اين جهت بهتر است يك روحانى روشنفكر بخشى از اعتقادهاى خود را براى برجسته كردن بخشهاى ديگر كنار بگذارد».126
________________________________
117- رازهاى دهه شصت، ص 139.
118- رمز عبور (2)، ويژه‌نامه سياسى روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 59.
119- رازهاى دهه شصت، ص 140.
120- روزنامه كيهان، به تاريخ 26/2/1391.
121- همان.
122- روزنامه كيهان، به تاريخ 26/2/1391.
123- رمز عبور (2)، ويژه‌نامه سياسى روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 194.
124- پتك جمهوريت، ويژه‌نامه سالروز دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهورى، روزنامه جوان، خرداد 1389، ص 180.
125- شواليه‌هاى ناتوى فرهنگى، پيام فضلى‌نژاد، ص 84.
126- شواليه‌هاى ناتوى فرهنگى، ص 92.
پاورقی

 


E-MAIL:shayanfar@kayhannews.ir
سعید مستغاثی
از برجسته‏ترين تحركات صهيونيستي یهودی در تاريخ معاصر ايران ، برپايي جشن‏هاي‏2500 ساله شاهنشاهي در سال 1350 شمسي برابر 1971 ميلادي بود.
صرف نظر از چگونگي زمينه سازي‏ها ، اقدامات و توجيهات درباره برگزاري مراسم موسوم به‏ جشن‏هاي 2500 ساله شاهنشاهي و به علاوه ، صرف هزينه‏هاي هنگفت و نيز مفاسد فراوان اين‏ مراسم ، به طور خلاصه مي‏توان گفت؛ براساس اسناد و مدارک موجود ، طراحي و اجراي اين برنامه به تمامي از سوي مجامع‏ صهيونيستي و اسرائيلي صورت گرفت.
برخلاف آنچه كه تبلیغات خارجی توجيه و القا كرده‏ بود و علي رغم بزرگ نمایی دربار پهلوي مبني بر بزرگداشت 2500 سال سلطنت وپادشاهي در كشور ايران،واقعيت اين بود كه جشن‏هاي 2500 ساله ، عمدتا با هدف نكوداشت‏ خاطره و تاريخ عزيمت يهوديان از بابل به ايران و بيت المقدس در زمان كورش ، در سال 539 قبل‏ از ميلاد شکل گرفت. براساس اسناد موجود که در همین مجموعه به نظرتان خواهد رسید ، آشكار شد ، محافل صهيونيستي در اواخر دهه 30 و اوایل دهه ‏40 شمسي ، طرح و تمايل به برپايي اين جشن را اعلام كرده بودند.
در سال 1957 (1336) ، اسرائيلي‏ها تصميم گرفتند تا به منظور يادبود آزادي و رهايي ملت‏ يهود از اسارتش در بابل ، كنگره‏اي با شركت تاريخ نويسان برگزار نمايند که مورخین و شرق شناسان ايراني هم به اين اجلاس اسرائيليان دعوت شدند. از همین کنگره بود که ایده برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی بیرون آمد و از طریق «شجاع الدین شفا» ( مشاور فرهنگی دربار شاه) به رژیم پهلوی ابلاغ گردید. «احسان نراقی» از مشاوران ارشد دربار در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» از ملاقات «شجاع الدین شفا» با شاه برای برگزاری جشن های شاهنشاهی شرح مختصری نوشته است. «شجاع الدین شفا» كه از اعضای شناخته شده فراماسونری و وابسته به محافل صهیونیستی بود ، در این ملاقات ، تئوری دیرین فراماسون ها برای اسلام زدایی در ایران از طریق باستانی گرایی را مطرح کرده و برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی را گامی مهم در این راستا دانست که می توانست تئوری عملگرایانه محکمی در راه مقابله با تفکر اسلامی ملت ایران به حساب آید. (33)
در آن زمان ، بر اساس محاسبه كانون‏هاي صهيونيستي،سال 539 قبل از ميلاد(سال آزاد سازی قوم یهود به دست کوروش) به عنوان‏ مبدأ ، با سال 1961 ميلادي (1340 شمسي)جمع شده و رقم 2500 به دست آمده بود.بعضي ديگر عقيده دارند كه چون كانون‏هاي مزبور موفق به برگزاري جشن‏ها در سال‏1340 شمسی نشدند ، ده سال بعد يعني سال 1350 شمسی ،به برپايي اين مراسم‏ اقدام كردند. بر اين اساس، آنها سال 1971(1350 شمسي) را با سال 529 قبل از ميلاد ، كه‏تقريبا همزمان با آغاز پادشاهي كورش بود جمع و رقم 2500 را به دست دادند.شمس الدین رحمانی مورخ و پژوهشگر معاصر ، در اثر تحقيقي خود به نام «لولاي سه قاره » نيز در اين باره چنين تصريح و تأكيد کرده است :
«...داستان آزادي يهود به دست كورش در تورات نقل شده و جشن‏هاي 2500 ساله كه‏ محمد رضا پهلوي راه انداخته بود ، در واقع به خرج ملت ايران و به خاطر بزرگداشت‏ اين واقعه تاريخي محبوب يهودي‏ها و با رهبري و برنامه‌ريزي صهيونيست‏ها بود..»(34)
محافل يهودي و صهيونيستي نيز در اين باره اعترافات جالب توجهي داشتند كه در اينجا ،فقط به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم.«لطف اله حي» يكي از سران انجمن كليميان تهران،نماينده مجلس شوراي ملي،از مشاهير و معاريف فراماسون و عضو برجسته تشكيلات صهيونيسم كه رياست«شوراي يهوديان ايران»در«شوراي مركزي جشن‏هاي 2500 ساله»را عهده‏دار بود،در مهر ماه 1349،طي اطلاعيه‏اي درميان جامعه يهود ايران،درباره جشن های 2500 ساله شاهنشاهی چنين نوشت:
«...اين جشن‏ها در حقيقت ماده تاريخ 2500 ساله جامعه‏ يهوديان ايران شد...في الواقع جشن‏هاي شاهنشاهی براي يهوديان ايران جنبه جشن 2500 ساله‏تاريخ ما[يهوديان‏]در ايران است...به همين منظور از مدت‏ها قبل ،شوراي يهوديان ايران وابسته‏ به شوراي مركزي جشن‏هاي شاهنشاهي تشكيل و با مطالعه مستمر و عميق و مشاورات لازم ، برنامه اجرايي جامعه مارا در اين باره تهيه نمود...كه‏ به موقع خود به اطلاع همگان خواهد رسيد تا هرخانواده يهودي ايراني سهم خود را در آن
ادا نمايد....»(35)
پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10