Research@kayhan.ir گردش 180 درجهاى مجمعىهاى سلام آن چنان بود كه نشريه
ضد انقلابى نيمروز در تيترى نوشت: «روزنامه سلام بت آيتالله را شكست».149 اين مجله
افزود: «[ امام] خمينى معصوم نيست. مىتوان از او انتقاد كرد . . . روزنامه سلام كه
مدير مسئول آن موسوى خوئينىهاست، در نظريهاى كه از قول يكى از خوانندگان خود
نوشت، مسأله انتقاد از اعمال و اقدامات چهارده معصومِ مورد اعتقاد شيعيان را مطرح
ساخت و تلويحآ انتقاد از معصومين را مباح دانست».150 از ديگر اقدامات سلام،
دفاع از كسانى چون عبدالكريم سروش بود كه به صراحت به اعتقادات و ارزشهاى دينى مردم
مىتاخت. اين روزنامه بارها به دفاع از وى پرداخته و سروش را با القابى چون:
«استادى جامع»، «متدين»، «متعهد» مورد تمجيد قرار داد.151 علاوه بر اين بر فضاى
فرهنگى روزنامه سلام نيز خبرهايى از ميرزا آقا عسگر معروف به مانى كه از اعضاى رده
بالاى گروهك ماركسيست چريكهاى فدايى خلق آلماننشين بود، منتشر مىشد و بسيارى از
مظاهر اسلامى نظير حجاب اسلامى، مورد حمله واقع گرديد.152 پس از توقيف روزنامه
سلام، روزنامه بيان با مديرمسؤولى علىاكبر محتشمى (از اعضاى مجمع روحانيون مبارز)
به انتشار ديدگاه ها و مواضع اين تشكل سياسى پرداخت. امّا روزنامه بيان نيز همان
راه سلام را مىرفت و حتى در برخى زمينهها گوى سبقت را از سلام ربوده بود، تا اين
كه اين روزنامه نيز توقيف شد و عملا مجمع روحانيون مبارز تا مدّتها ارگان رسمى
نداشت. البته برخى از اعضاى شوراى مركزى مجمع روحانيون مبارز آن روزنامهها را
ارگان غير رسمى مجمع روحانيون قلمداد مىكردند. رسول منتجبنيا در اين باره مىگويد
: «روزنامههاى سلام و بيان كه توقيف شدند به عنوان ارگان غير رسمى مجمع
روحانيون مبارز بودند كه توسط اعضاى مجمع يعنى آقايان خوئينىها و محتشمىپور
انتشار مىيافت و عمومآ ديدگاه هاى مجمع در اين روزنامهها درج مىشد. بعد از آن هم
در حال حاضر روزنامه آفتاب يزد ارگان غيررسمى مجمع روحانيون است».153 وى در
خصوص اين كه چرا مجمع تاكنون ارگان رسمى نداشته و ندارد؟ مىگويد : «از اوّل،
سياست خودمان بود زيرا اين كار را به مصلحت مجمع روحانيون نمىدانستيم. آن هم به
اين دليل كه مجموعه اعضاى شوراى مركزى ممكن است به رغم وجود وجوه مشترك دينى آنها،
از سليقههاى مختلف برخوردار باشند و همين روزنامه داشتن مىتواند محل بروز و ظهور
سليقهها و گرايشها باشد. وقتى 25 نفر ديدگاه هايشان در روزنامه جمع شود منجر به
اختلاف نظر مىشود. مديرمسؤول روزنامه نيز بايد ديدگاه هاى همه را جلب كند. امّا
آقاى خوئينىها مستقلا سلام را اداره مىكرد و به طور غير رسمى ديدگاههاى مجمع را
هم درج مىكرد».154 ناكامى در انتخابات مجلس چهارم تعطيلات نوروزى سال 1371
در حالى سپرى مىشد كه پايان مجلس سوم و انتخابات مجلس چهارم نُقل مجالس ديد و
بازديد بود. امّا مسألهاى موجب نگرانى جناح موسوم چپ شده بود. اين مسأله چيزى نبود
جز نظارت استصوابى شوراى نگهبان بر انتخابات. غلامرضا رضوانى (رئيس هيأت مركزى
نظارت) در تاريخ 24/2/1370 طى نامهاى به شوراى نگهبان، نظر تفسيرى آن شورا را در
مورد نحوه اجراى اصل 99 قانون اساسى استعلام كرده بود. جواب شوراى نگهبان به اين
نامه چنين بود : «نظارت مذكور در اصل 99 قانون اساسى استصوابى است و شامل همه مراحل
اجرايى انتخابات از جمله تأييد و رد صلاحيت كانديداها مىشود».155 و اوّلين
انتخابات كه با نظارت استصوابى شوراى نگهبان همراه شد، انتخابات مجلس چهارم بود.
اعمال اين نوع نظارت در جريان انتخابات مجلس چهارم، واكنشهاى متفاوتى را از سوى
جريانهاى سياسى به دنبال داشت. جامعه روحانيت مبارز اين نظارت را در راستاى پاسدارى
هرچه بيشتر دستاوردهاى نظام و دقت نظر در بررسى صلاحيت داوطلبان نمايندگى دانست،
امّا در مقابل مجمع روحانيون مبارز و گروه هاى همسوى آن، اجراى نظارت استصوابى توسط
شوراى نگهبان در انتخابات مجلس چهارم را جناحى خواند و به آن اعتراض نمود. ولى
اعتراض مجمع روحانيون مبارز بىدليل نبود. آنها مطمئن بودند در صورت اجراى نظارت
استصوابى بسيارى از كانديداهاى خود را رد صلاحيت شده خواهند يافت. لذا با استفاده
از تريبونهاى رسمى و غيررسمى و روزنامه سلام حملات خود را به شوراى نگهبان آغاز
كردند. با نزديك شدن ايام انتخابات مجلس چهارم شوراى اسلامى، بررسى صلاحيت
داوطلبان نمايندگى مجلس توسط شوراى نگهبان آغاز گرديد و درنتيجه هشتاد نفر از
نامزدهاى جناح چپ رد صلاحيت شدند كه 40 نفر از اين افراد نماينده مجلس سوم بودند.
بيات زنجانى، عاتقه صديقى (رجايى)، فؤاد كريمى، بهزادياننژاد، هادى غفارى و
ابراهيم اصغرزاده از جمله رد صلاحيتشدگان بودند. مهدى كروبى (دبيركل وقت مجمع
روحانيون مبارز) درباره واكنش جناح چپ به رد صلاحيتها مىگويد : «تصميم گرفتيم
كه نامهاى به خدمت مقام معظّم رهبرى بنويسيم و نامهاى خدمت ايشان فرستاديم. در
همان زمان من و آقاى موسوى خوئينىها با آقاى هاشمى به عنوان رياستجمهورى صحبت
كرديم تا بلكه اين مشكل حل شود. در آن زمان به آقاى هاشمى گفتم كه من سه دوره در
مجلس بودم و در اين دو دوره شما اوّل شديد و من نفر دوم و اين چنين رأى سنگينى من
داشتم. اگر انتخابات درست باشد و صحيح انجام شود الان كه رئيس مجلس هستم ممكن است
در دوره ديگر رأى نياورم. من مىآيم امّا اگر بخواهيد با زور ما را حذف كنيد، از
تمام كارهاى اجرايى كنارهگيرى مىكنم. زيرا احساس مىكنم كه نمىتوانم كار انجام
دهم. اجازه ندهيد كه با زور عدهاى را حذف كنند. با برخى از اعضاى شوراى نگهبان
صحبت كرديم ولى هيچ كدام از گفت وگوها نتيجه نداد و به ثمر نرسيد. جز ديدارى كه من
و آقاى موسوى خوئينىها با مقام معظّم رهبرى داشتيم كه باعث شد برخى از چهرهها
بازگردانده شوند، همچنين پس از اين که اعلام كرديم در انتخابات شركت مىكنيم، سر و
صدا شد و شايعه شد كه محتشمى و كروبى و موسوى خوئينىها رد صلاحيت شدهاند. رهبرى
وارد شدند و آنها را بازگرداندهاند. آقاى موسوى در همين باره نامهاى به مقام
معظّم رهبرى نوشت كه شما لطف كرديد امّا بگذاريد شوراى نگهبان كار خودش را بكند. به
هر جهت كارهاى ما از نظر برگرداندن افراد نتيجه اندكى داشت و چند نفرى برگشتند».156
___________________________ 149- نشريه نيمروز، به تاريخ 9/10/1373.
150- همان. 151- روزنامه سلام، به تاريخ 1/11/1374. 152- روزنامه سلام، به
تاريخ 28/8/1374. 153- مجمع روحانيون مبارز، ص 39. 154- همان. 155- رمز
عبور (1)، ص 128. 156- رمز عبور (1)، ص 128. پاورقی
|