Research@kayhan.ir هنوز چيزى از عمر مجلس پنجم شوراى اسلامى نگذشته بود كه
دو جريان عمده كشور يعنى جناح راست و جناح چپ به اضافه كارگزاران سازندگى ـ كه
عمدتا مديران و نزديكان دولت هاشمى رفسنجانى را تشكيل مىدادند ـ خيز بلندى براى
انتخابات سال 1376 برداشتند. از تابستان سال 1375 بحث كانديداتورى ناطق نورى
بلندترين صدايى بود كه از اردوگاه جناح راست، متشكل از جامعه روحانيت مبارز و
تشكلهاى همسو شنيده مىشد. گروه موسوم به كارگزاران سازندگى نيز كه از نزديكان
هاشمى رفسنجانى و از مديران دولت وى بودند، با محوريت عطاءالله مهاجرانى و حسين
مرعشى بحث مادامالعمر شدن رياستجمهورى هاشمى را با اين ادعا كه خواست عموم مردم
است! مطرح كردند. تكنوكراتهاى دولت هاشمى با طرح مادامالعمرى تنها يك هدف را دنبال
مىكردند و آن چيزى نبود جز برافراشته نگه داشتن بيرق حضور خود بر عرصه سياست. امّا
در جناح چپ روند به گونهاى ديگر رقم خورد و چپها متشكل از مجمع روحانيون مبارز،
سازمان مجاهدين انقلاب، انجمن اسلامى دانشجويان و اساتيد و نيروهاى خط امام كه
البته تا مقطعى تحت اين عنوان فعاليت خود را به تعليق درآورده بودند، مجددا فعاليت
خود را از سر گرفتند. آنان قبل از اعلام رسمى از سرگيرى فعاليت خود ديدارهايى را با
ميرحسين موسوى انجام دادند. روزنامه سلام در مردادماه 1375 از ديدار تعدادى از
گروهها و سازمانهاى تشكيلدهنده ائتلاف گروههاى خط امام با موسوى خبر داد.174
بنا بر گزارش اين روزنامه سازمان مجاهدين انقلاب، دفتر تحكيم وحدت، انجمنهاى اسلامى
معلمان و مدرسين دانشگاهها در اين درخواست اشتراك نظر داشتهاند و تنى چند از اعضاء
و هيأترئيسه مجمع حزبالله مجلس نيز در گفت وگو با موسوى اين پيشنهاد را تكرار
كردهاند.175 در حين انجام اين تلاشها از سوى جناح چپ، مجمع روحانيون مبارز كه
اوضاع را براى حضور مناسب مىديد با انتشار بيانيهاى از سرگيرى فعاليتهاى سياسى
خود را اعلام كرد: «اكنون با توجه به شرايط پيش آمده و آشكار شدن نادرستى تهمتها و
حملههاى تبليغاتى و روشن شدن اين حقيقت كه انگيزه ورود به عرصههاى سياسى از جانب
مجمع، قدرتطلبى نبوده و تنها اداى وظيفه در برابر انقلاب اسلامى و آرمانهاى حضرت
امام(ره) است، مجمع روحانيون مبارز حضور مجدد خود در عرصه فعاليتهاى سياسى را كمكى
به نشاط سياسى جامعه مىداند».176 موسوى خوئينىها (عضو برجسته مجمع روحانيون
مبارز) در خصوص حضور مجدد مجمع روحانيون مبارز در عرصه سياست و كسب اجازه از مقام
معظّم رهبرى مىگويد: «ما امروز هم كه به صحنه فعاليتهاى سياسى برگشتهايم، قبل از
هر چيز باهم خدمت مقام معظّم رهبرى رسيديم و به ايشان عرض كرديم كه به نظرمان آمده
است كه الان زمينه مساعدى براى بازگشت وجود دارد كه البته ايشان ابراز مَحبّت
فرموده و فرمودند : من قبل از اين هم فكر مىكردم شما قبل از انتخابات مجلس بياييد؛
امّا حال هم كه آمدهايد، بسيار خوب است».177 اين در حالى بود كه مجمع روحانيون
مبارز براى تعطيل كردن فعاليت سياسى خود از رهبرى تأييدى نگرفته بود، امّا براى
بازگشت به عرصه فعاليتهاى سياسى، به سراغ رهبرى رفت. كاملا روشن است كه مقام معظّم
رهبرى از هر فعاليت سياسى در چارچوب قانون حمايت مىكنند و آن را مايه نشاط سياسى
مىدانند، عكس اين موضوع هم صادق است. درواقع، تعطيلى فعاليت سياسى از سوى مجمع
روحانيون مبارز برخلاف نظر كلى مقام معظّم رهبرى در خصوص لزوم مشاركت سياسى در نظام
جمهورى اسلامى صورت گرفت.178 درنتيجه؛ اظهار كسب اجازه از مقام معظّم رهبرى
براى بازگشت مجدد به عرصه سياست نوعى فريب تلقى مىشود. مجمع روحانيون مبارز پس از
اعلام حضور مجدد، ميرحسين موسوى را به عنوان گزينه صد درصدى خود معرفى كرد.179 چند
روز بعد، روزنامه سلام كه براى آمادهسازى افكار عمومى جامعه براى پذيرش موسوى
كوششى تمام مىكرد، نتايج يك نظرسنجى را منتشر كرد كه در آن ميرحسين موسوى با 1/60
درصد آراء نفر اوّل و پس از او علىاكبر ولايتى و علىاكبر ناطق نورى به ترتيب با
21درصد و 1/6 درصد در جايگاه دوم و سوم قرار داشتند.180 عطاءالله مهاجرانى
(معاون حقوقى پارلمانى دولت سازندگى) كه در طرح مادامالعمر كردن رياستجمهورى
هاشمى ناكام مانده بود، در مجلس اعلام كرد : «يك نظرسنجى در يك جامعه آمارى 50
هزار نفرى در مركز 24 استان كشور انجام شده و فردى كه بيشترين مقبوليت و پايگاه ملى
را براساس اين نظرسنجى دارد، آقاى ميرحسين موسوى است و تنها مشكل اين است كه خود
ايشان هنوز تصميم قطعى را اعلام نكردهاند وگرنه ما اعتقاد داريم در صورتى كه ايشان
نظر خود را اعلام كنند، رأى ايشان در انتخابات با نفر بعدى اصلا قابل مقايسه نخواهد
بود».181 مهدى كروبى (دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز) نيز در پاسخ به اين سؤال
كه موضوع نامزدى ميرحسين چقدر در از سرگيرى فعاليت مجمع روحانيون مبارز نقش دارد،
ابراز داشت : «قضيه آقاى موسوى از قبل مطرح بود، ولى استدلال اين بود كه جمعيتى
از روحانيان از ايشان حمايت كنند. اگر مجمع وارد ميدان شود ضريب موفقيت افزايش
مىيابد. حتى بعضى گفتند اگر مجمع از آقاى موسوى حمايت نكند و وارد ميدان نشود،
متهم مىشود كه به رسالت تاريخى خود عمل نكرده . . . درمجموع به اينجا رسيديم كه
براى حمايت از آقاى موسوى وارد عمل شويم».182 امّا فعال شدن مجدد مجمع روحانيون
مبارز در آن ايام از دو جهت قابل تفسير بود، اوّل اين كه مىتوانست هراس از حضور را
در ميرحسين موسوى كه هشت سال ازپایان نخستوزيرىاش مىگذشت، كاهش دهد و دوم اين كه
با توجه بهقطعى نشدن حضور او در عرصه رقابتهاى انتخاباتى، فرصت مناسبى را براى
مجمع فراهم مىكرد تا جايگزين مناسبى براى موسوى برگزيده شود. چپها تمام قامت
براى به ميدان آوردن ميرحسين در عرصه ظاهر شدند و تمام تلاشهاى خود را از ديدار و
ملاقات گرفته تا بيانيه و برگزارى تجمعات دانشجويى و . . . انجام دادند. امّا
ميرحسين موسوى در هفتم آبان 1375 با نوشتن نامهاى كه در روزنامه سلام منتشر شد،
اميدهاى مجمع روحانيون مبارز را كمرنگ كرد. ميرحسين گرچه دلايل انصراف خود را به
روشنى بيان نكرد، ولى در پيام خود دليل نيامدنش را حفظ مصلحت نظام عنوان كرد.183
گروههاى جناح چپ بخصوص مجمع روحانيون مبارز كه چند ماه تمام توان و انرژى خود
را صرف به صحنه آوردن موسوى كرده بودند، بدون ابراز كوچكترين يأسى به فعاليتهاى
خود ادامه دادند. مهدى كروبى با صدور بيانيهاى ضمن ابراز تأسف از انصراف موسوى
اعلام كرد : «موضوع انتخابات رياستجمهورى همچنان به عنوان موضوع مهم در اين مجمع
مورد بررسى قرار گرفته و در دستور كار قرار خواهد داشت».184 همزمان با مجمع
روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب و ائتلاف گروههاى خط امام با صدور بيانيهاى
اعلام كردند كه بزودى گزينه جايگزين موسوى اعلام خواهد شد. چند هفته بعد از
انصراف موسوى، زهرا رهنورد (همسر ميرحسين موسوى) در توجيه عدم حضور همسرش در عرصه
رقابتهاى انتخابات هفتم رياستجمهورى اعلام كرد : «هرچند ما مجلس بدى نداريم ولى
مجلس فعلى مجلسى است كه جناح مخالف موسوى در آن زياد هستند و مجلسى نيست كه با
سياستهاى راديكال هماهنگ باشد. ساير قوا هم اين هماهنگى لازم را نداشتند و مهم تر
از همه اين كه حمايت رهبرى بايد پشت سر يك رئيسجمهور باشد».185 بنابراين گرچه
برخى از نزديكان موسوى سعى داشتند او را در تبعيت از ولايت فقيه بىهمتا جلوه دهند،
امّا همسر او تلويحا اختلاف با رهبرى و ناهماهنگى مجلس وقت را دليل امتناع موسوى
اعلام كرد.186 عدم پذيرش كانديداتورى از سوى ميرحسين هرچند از سوى جناح چپ عادى
جلوه داده مىشد، امّا آنها را تا حدى سردرگم كرده بود. به طورى كه مجمع نيروهاى خط
امام به رايزنى با حسن حبيبى پرداختند و برخى از اعضاى اين مجمع كه همزمان عضو حزب
كارگزاران بودند، محمد هاشمى را به عنوان گزينه كانديداتورى رياستجمهورى مطرح
كردند و محمد خاتمى يك نفر را در آينده معرفى خواهد كرد. امّا گويا تصميم براى
كانديداتورى خاتمى در جاى ديگرى كه چپهاى مدرن در آن مستقر بودند، اتخاذ شده بود و
آن جايى نبود جز مركز تحقيقات استراتژيك رياستجمهورى. به همين دليل بود كه سعيد
حجاريان براى اوّلين بار در تاريخ 20 آذر 1375 در نشستى با دانشجويان دانشگاه
تهران، موضوع كانديداتورى سيّد محمد خاتمى را اينگونه اعلام كرد : «مجموعه
ائتلاف خط امام از مجمع روحانيون خواستند كه «دكتر خاتمى» را به عنوان كانديدا
معرفى كنند».187 الياس حضرتى (نماينده 4 دوره مجلس) در اين باره مىگويد :
«باخبر شديم كه قبل از آن، آقايان نورى و كرباسچى به همراه جمعى به سراغ آقاى كروبى
رفته بودند و پيشنهاد داده بودند. آقاى كروبى پيشنهاد كانديداتورى را قبول نكرده
بود. بعد با آقاى خاتمى صحبت شده بود كه ايشان هم با آنها تندى كرده بود و براى اين
كه از فكر كانديدا شدن ايشان منصرف شوند دو هفته به سفر سوريه و لبنان رفت، امّا
بعد از بازگشت هم، همه گروهها و تشكلهاى جريان خط امام با ايشان ديدار كرده و آقاى
خاتمى را مجاب به پذيرش كانديداتورى در انتخابات كردند».188 امّا خاتمى براى
پذيرش كانديداتورى ترديد داشت. او نگران بود كه مقام معظّم رهبرى با ورود او به
عرصه انتخابات موافق نباشد. مهدى كروبى (دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز) نيز در
اين باره مىگويد : «وقتى آقاى موسوى كانديداتورى را نپذيرفت، ما به آقاى خاتمى
براى پذيرفتن فشار آورديم و ايشان نمىپذيرفت تا آن كه منجر به اين شد كه من مأمور
شدم خدمت مقام معظّم رهبرى بروم و سؤالاتى از ايشان بكنم تا ببينم نظر معظّمله
چيست؟ و ديدم نظرشان درباره وى، همانند سايرين است. قبلا فرموده بودند هركدامتان
بياييد و كانديدا شويد به شما مىگويم: هركدامتان كه رأى بياوريد تنفيذ و تأييد و
حمايت مىكنم . . . وقتى كه من رفتم و اين خبر را آوردم، بعد خودش (سيد محمد خاتمى)
به محضر رهبرى مشرف شد و صحبت كرد و پذيرفت».189 كانديداتورى خاتمى كه آن روزها
از سوى نزديكانش «دكتر خاتمى» لقب گرفته بود، اواخر دى ماه 1375 از سوى مجمع
روحانيون مبارز قطعى شد و 7 بهمن ماه هم روزنامه سلام خبر از قطعى شدن نامزدى خاتمى
را داد. سيّد محمد خاتمى كه پس از استعفا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از سال
1371 رياست كتابخانه ملى را برعهده داشت، در حالى به عنوان گزينه شماره يك مجمع
روحانيون مبارز براى تكيه بر كرسى هفتمين رياست جمهورى نامزد مىشد كه نزديكان وى
هرگز تصورى براى پيروزى او نداشتند و حضور او را صرفا فرصتى براى مطرح شدن در عالم
سياست تلقى مىكردند. خاتمى خود هم هنگامى كه 10 بهمن 1375 رسما كانديداتورى خود را
اعلام مىكرد، گفت كه با اين اميد به ميدان مىآيد كه طرح شدن ديدگاههاى مختلف و
متفاوت و دامن زدن به بحث درباره آنها نشاط فكرى و سياسى را در جامعه افزون كند.190
_______________________________ 174- روزنامه سلام، به تاريخ 7/5/1375.
175- همان. 176- روزنامه سلام، به تاريخ 24/7/1375. 177- روزنامه سلام، به
تاريخ 21/2/1376. 178- مجمع روحانيون مبارز، ص 165. 179- روزنامه سلام، به
تاريخ 24/7/1375. 180- روزنامه سلام، به تاريخ 29/7/1375. 181- رمز عبور (1)،
ص 137. 182- روزنامه كيهان، به تاريخ 2/11/1375. 183- روزنامه سلام، به تاريخ
7/8/1375. 184- روزنامه كيهان، به تاريخ 7/8/1375. 185- هفتهنامه عصر ما، به
تاريخ 7/9/1375. 186- رمز عبور (1)، ص 137. 187- رمز عبور (1)، ص 137.
188- ماهنامه سياسى فرهنگى نسيم بيدارى، شماره 17، ص 81. 189- روزنامه همشهرى،
به تاريخ 3/2/1376. 190- رمز عبور (1)، ص 137. پاورقی
|