هنر لذت بردن از فوتبال در همایش بینالمللی علم و فوتبال، کارلوس کیروش
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران هم یکی از سخنرانان بود که سخنرانی تقریبا مفصلی هم
داشت و علاقه مندان پیگیر مسائل فوتبال حتما آن را مطالعه کرده و از محتوای آن کم و
بیش مطلع هستند. ما اینجا میخواهیم به دو سه نکته از صحبتهای او اشاره و درباره
یک نکته آن که به نظر حرف کلیدی است و البته سخن تازهای نیست، اما شنیدنش از زبان
کیروش میتواند جالب باشد، قدری درنگ و تامل کنیم. یکی از نکتههایی که کیروش در
سخنرانی خود بر آن تاکید میورزد «هنر لذت بردن از فوتبال» است. چیزی که در جهان
ورزش و هر جا که در عرصه ورزش پیشرفتی رخ داده امری کاملا جا افتاده و به صورت یک
فرهنگ درآمده است، برخلاف جاهای دیگری که فوتبال نه وسیلهای برای تمدد اعصاب و لذت
بردن و گذراندن ساعاتی خوش و فارغالبال از مشکلات روزمره و بالاخره ارتقای! سطح
همبستگی و وحدت اجتماعی بلکه خود عاملی برای جنگ اعصاب و تشدید کینهها و درگیریها
و دامن زدن به جنگهای و...! کیروش میگوید: «بعد از گذشت 40 سال در این حرفه تمام
تجارب به دست آمده مسائل زیادی را میتوانیم در مورد تجهیزات پزشکی و ورزشی ارائه
دهیم که به ما کمک کند اما مهم ترین موضوع این است که باید از فوتبال لذت ببریم و
بازیکنان باید از بازی کردن خوشحال باشند و از این رشته لذت ببرند.» یک ورزش
ساده کیروش به عنوان مقدمه این بحث برخلاف کسانی که در کشور خودمان سعی دارند
القا کنند فوتبال یک ورزش پیچیده و عجیب و غریب است که «عوام» نباید درباره آن حرف
بزنند و سر درآوردن از تکنیکها و تاکتیکها و خلاصه علم آن را کار «مغز و اندیشه
مربیان ایرانی» نمیدانند و در این باره به نوعی به درد «برخویشکافری» و باور هرکس
که نام و نشان «خارجی» دارد گرفتار شدهاند، تاکید میکند که: «فوتبال یک ورزش ساده
است.» کیروش خارجی این حرفها را میزند؟! کیروش در جاهای دیگر سخنرانی خود
به نکات جالب دیگری هم اشاره میکند که همانطور که گفته شد علاقهمندان به ویژه
آنهایی که دنبال مسائل فنی و آموختن آن هستند، باید متن کامل آن را مطالعه کنند،
نکتهای که ما به بهانه آن بحث سخنرانی کیروش و همایش علم و فوتبال را به میان
کشیدیم، مربوط به آن بخش از صحبتهای سرمربی پرتغالی تیم ملی میشود که بحث «تقلید
و کپیبرداری» و «تطبیق» و... بالاخره «برنامه ایرانی» را پیش میکشد و تقریبا قسمت
عمده بحث خود را معطوف به این بخش میکند. بالاتر اشاره کردیم حرفهای کیروش
حرفهای بکر و تازهای نیست او نیز برای ورود به این بحث از حرفهای فرانس پوشکاش
آورد که «افراد بزرگ افرادی نیستند که کارهای بزرگ انجام میدهند بلکه افرادی هستند
که به خوبی تطبیق پذیرند.» منتهی متاسفانه در فوتبال ما خیلی از حرفهای بدیهی،
عقلایی و سرراست، تبدیل به معادلات چند مجهوله و به این علت خیلی از مسائل پیش پا
افتاده آن به مسائل لاینحل تبدیل شده است! مثلا وقتی گفته میشود «پیشرفت فنی و
تاکتیکی فوتبال در گروی ارتقاء مسائل اخلاقی و فرهنگی است» عدهای جیغ و داد و
فریاد و فغان راه میاندازند و در برابر این حرف که حرف کسی، گروهی، جریانی یا
نشریه خاصی نیست بلکه «تجربه دنیا»ست، مواضع عجیب میگیرند و آن را به خط و ربطهای
جناحی و زد و بندهای سیاسی ارتباط میدهند! البته در این میان بعضی دانسته و
آگاهانه چنین جوی را میسازند و برخی هم نادانسته روش و حرفهای گروه اول را تکرار
و ادامه میدهند، در هر حال وقتی یک «مربی خارجی» مثل کروش که چون «فقط» خارجی است
یک عدهای قبولش دارند، همان حرفها را حرفهای بدیهی، عقلایی و سرراست میزند،
باید فرصت را غنیمت شمرد و برای جا انداختن در اذهان دیرباوران و انشاءالله در عمل
و برنامه مسئولان مرعوب و واداده، آن را آگراندیسمان و بر آن تاکید کرد. باری جهت و
خلاصه حرف کیروش این است که شما و هیچ کس با کپیبرداری و تقلید به جایی نمیرسد،
هر کسی باید خودش باشد، هر فوتبالی باید رنگ و بوی فرهنگ و ملیت و کشور خودش را
بدهد. به راستی که «خلق را تقلیدشان بر باد داد»! فوتبال و هیچ چیز دیگر با تقلید و
ادا درآوردن به جایی نمیرسد، نمیتواند توقعات به حق را برآورده سازد، بلکه باید
بر اساس مقتضیات، شرایط و واقعیات هر کشور و منطقهای راه را پیدا کرد و در مسیر
درست به حرکت درآمد و ادامه داد. سبک زندگی امروز بحث «سبک زندگی» یکی از
مطرحترین مباحث در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی است. این بحث هم ریشه در این
اصل دارد که هر جامعهای فرهنگ خودش را دارد، هر مردمی با آداب و سنت و رسومی که
درگذشته و تاریخ او شکل گرفته و ماندنی شده، خو گرفته و زندگی میکند، جوامع و مردم
برای حفظ هویت و استقلال خویش، برای حفظ شخصیت و پویایی قوه ابتکار خویش باید از
آنچه هستند و آنچه خود دارند، و آنها را هم مفت به دست نیاورده به راحتی عبور نکنند
و به تقلید و ادا درآوردن از دیگران که آنها نیز با تکیه بر فرهنگها و ارزشها و
باورهای خویش توفیق و پیشرفتی را به دست آورده، رو نیاورند. جوامع و ملتها ضمن
اینکه نباید از آنچه در دنیای «خارج» میگذرد، غافل باشند، و ضمن اینکه از
پیشرفتهای تکنیکی و ابزاری دیگران استفاده میکنند، برای اینکه خود نیز گام در
مسیر ترقی و حرکت رو به جلو بگذارند و به یک پیشرفت پایدار و توسعه ماندگار دست
پیدا کنند، باید بیش از هر چیز نگاهشان به «درون» باشد و با توجه به شرایط کلی،
واقعیات اجتماعی، امکانات مادی، انتظارات مردمی و بالاخره مقتضیات فرهنگی و... راه
و روش زندگی و رسیدن به اهداف کلی را تنظیم و ترسیم نمایند. فوتبال ایرانی
همانطور که گفته شد این حرف بنده و زید و عمرو نیست، این تجربهای است که در طول
تاریخ به دست آمده و امروز جزو آموزههای علوم اجتماعی و تاریخی است. در فوتبال
هم به عنوان یک امر یا پدیده اجتماعی قضیه جز این نیست. هر کشوری و منطقهای فوتبال
خاص خودش را دارد. فوتبال مقررات و قوانین مشترکی دارد. اما آن را آدمها بازی
میکنند. آدمهایی با ملیتها، احساسات، باورها، فرهنگ و آرمانهای خاص و بالاخره
پرورش یافته در اقلیمهای مختلف جغرافیایی، همه این عوامل در جای خود در نوع بازی و
شیوه بازی و... میتواند تاثیرات خود را داشته باشد. فوتبال برزیل، فوتبال برزیل
است. و فوتبال آلمان فوتبال آلمان. نه آلمانیها میتوانند شبیه برزیل بازی کنند نه
برزیلیها میتوانند آلمانی بازی کنند. گرد مولر بازیکن گلزن آلمان است، پهله گلزن
برزیلی، هر دو فوتبال بازی میکنند و گلزن هستند، اما نوع بازی، شیوه گلزنی، نحوه
بروز احساسات و عواطف و... در نزد هر دو اینها متفاوت است. این بحث طولانی است و
البته برای اهل فن تکراری. ما هم نه اهل فن هستیم و نه قصد داریم آن را طولانی
کنیم، عرض کردیم به بهانه حرفهای کیروش خواستیم آن را تکرار کنیم و بگوییم ما
همانطور که از «سبک زندگی ایرانی» صحبت میکنیم باید «فوتبال ایرانی» را هم باور
کنیم. ما در گذشته به همین سبک در قاره کهن سالها «آقایی» میکردیم. آن موقع این
بحثها و حرفها و ادا و اطوارها مطرح نبود. 6 بازیکن در هر پست متاسفانه
مشکلات فوتبال ما وقتی حاد شد وقتی به درد لاعلاج تبدیل شد، این فوتبال هویت خود را
از دست داد. آمد راه رفتن دیگران را تقلید کند، راه رفتن خودش هم از یادش رفت. از
آن طرف تخریبگرها و تحقیرجوها یا از سر جهل و ناآگاهی، یا از مرحله پرتی و بالاخره
یا از سر غرض و مرض به جان سرمایههای مادی و انسانی آن، گذشته روشن و پرافتخار آن
افتادند و هر کدام را به انگ و تهمتی به گوشه انزوا رانده یا مرعوب و به سکوت وادار
کردند. مربیان پرافتخارش را سنتی و بیسواد و... روشهای کارسازش را که پیروزی و
قهرمانی را در سطوح باشگاهی و ملی به ارمغان میآورد «علیاصغری» خواندند و...
نتیجه چه شد؟ این شد که امروز میبینیم و همه به نوعی فریاد انتقادمان بلند است.
هفته پیش آقای ناصر ابراهیمی یکی از مربیان عاشق، زحمتکش و سازنده فوتبال ایران به
مناسبتی میهمان مجله کیهان ورزشی بود. ناصرخان در بخشی از صحبتهای خود گریزی به
دوران مربیگری خود در تیم ملی زد و گفت من آن زمان 66 بازیکن به تیم ملی دعوت کردم.
یعنی در هر پست 6 بازیکن! الان در هر پست سه بازیکن به من نشان دهید...! بله،
نتیجه این شده است. نتیجه نادیده گرفتن داشتهها و تحقیر شخصیتها و تخریب
سرمایههای خودی و دعوت به تقلید کورکورانه از هرکس و هر چیزی که «خارجی» است و رنگ
«خودی» ندارد و... امروز هم میبینیم که این حرفهای کیروش را تحویل نمیگیرند و
بایکوت میکنند و به چیزها و مسائلی از کنگره فوقالذکر میپردازند که باز در آن
بتوانند مربیان وطنی را تحقیر و فراری از علم معرفی کنند! باری چند جمله از حرفهای
کیروش را در این باره بیاوریم، این بحث را تمامش کنیم، هرچند این بحثی است که به
ظاهر فعلا تمامی ندارد و این درد «برخویش کافری و تشبه به دیگران» بدجوری به جسم و
جان بعضیها افتاده است. بعضیهایی که متاسفانه با توجه به تریبونها و امکانات در
اختیار بر خط و ربط فرهنگی و فکری ورزش تاثیر دارند و جریانسازی هم میکنند!
بگذریم... کیروش میگوید: «افرادی که تطبیقپذیری [با واقعیات] نمیکنند و
کپیبرداری میکنند اشتباه بزرگی انجام میدهند. اگر فکر میکنید با کپیبرداری از
تمرینات فرگوسن، کاپلو و اریکسون و اجرای این تمرینات در نفت تهران میتوانید موفق
شوید، این تصمیم اشتباه است...» او در ادامه میافزاید «برخی مربیان فکر میکنند
اگر تمرینات فرگوسن، کروش یا میلوتینویچ را انجام دهند کار درست میشود، اما این
فکر اشتباه است شما باید کاری بکنید که به درد تیمتان بخورد.» آمادهسازی بسیار
ایرانی او سپس میرود اصل مطلب و حرفش را صریح میزند: «بعد از این مقدمه
دغدغهام را میگویم فکر میکنم برای رقابت با افتخار و غرور در بزرگ ترین تورنمنت
فوتبال مثل جام جهانی باید برنامه آمادهسازی بسیار ایرانی داشته باشیم. فکر میکنم
باید برنامهسازی ما با شرایط فوتبال کشور تطبیق داشته باشد و بر اساس احتیاجات
فوتبال ایران کارمان را به جلو ببریم.» خواننده گرامی عنایت دارد که کیروش در
حالی این حرفها را مطرح میکند که چندی پیش بر سر مسائل تیم ملی و اردوی
آمادهسازی و دیدارهای تدارکاتی و تداخل با مسابقات لیگ و... با مسئولان فدراسیون
فوتبال و دستاندرکاران برگزاری لیگ برتر جر و بحثها و کشمکشهایی داشت. او برای
اینکه نشان دهد و ثابت کند که بخشی از این شرایط و واقعیات از «خارج» به فوتبال
ایران تحمیل شده و هیچ کس هم در داخل در به وجود آمدن آن تقصیری ندارد که برای حل
آن کاری از دستش ساخته باشد، هم چنانکه قبلا برنامهریزی فوتبال آسیا را زیر سوال
برده بود، در حضور بلاتر از قوانین و برنامهریزیهای فیفا هم تلویحا انتقاد میکند
چرا که در تنظیم این قوانین و برنامهها فقط کشورهای پیشرفته در فوتبال را درنظر
میگیرد و نه همه کشورها را. کیروش در این باره میگوید: «طبق قوانین خاص و موجود
برای ترخیص بازیکنان از باشگاه و حضورشان در تیم ملی دستورات ویژهای وجود دارد اما
این قوانین و دستورات فیفا طبق نیاز فوتبال ایران، نیجریه و موزامبیک نیست، آنها بر
نیاز کشورهای پیشرفته در فوتبال مثل آلمان، فرانسه و آرژانتین تنظیم شده است.»
قوه ابتکار و اعتماد به نفس با اینکه قصد نداشتیم مطلب در این باره زیاد به طول
بیانجامد اما حیفمان میآید به یک فراز دیگر از صحبتهای کیروش که تایید کننده و
مکمل بحثهای بالاست اشاره نکنیم، آنجا که در ادامه میگوید: «من هر دو سال یک
بار در کنگرهای شرکت میکنم. سرمربی اسلوونی در یکی از این کنگرهها اعلام کرد که
کاری ندارم که تیمهای برزیل، اسپانیا، ایتالیا چگونه قهرمان شدند، ما باید راهکاری
درنظر بگیریم که اسلوونی چگونه قهرمان میشود. به من بگویید چگونه تیم را قهرمان
میکنم. حرف من هماکنون همین است، چطور میشود ایران و اسلوونی قهرمان شوند». با
این حرفها کیروش میخواهد بگوید همانطور که قانون فوتبال در عین حالی که در همه
جا مشترک و یکسان است اما شیوه و روش بازی در هر جا حتی در یک کشور پهناور،
میتواند متفاوت باشد، و علاوه بر این در فوتبال نتیجه گرفتن و قهرمان شدن الزاما
با روشهای یکسان و کلیشهای و تقلیدی قابل دستیابی نیست، بلکه اگر قوه ابتکار و
پیش از آن روحیه خودباوری و اعتماد به نفس به میدان بیایند، میشود از راههای دیگر
و با شیوههای بازی متفاوت، فاصله از بزرگان را کم کرد و حتی آنها را جای گذاشت
و... همانطور که گفته شد خدا رحم کرده است این حرفها را کیروش بر زبان آورده (که
البته کسی، به ویژه طرفداران پروپاقرص جنس خارجی! به آن نپرداختند و خواسته و
ناخواسته حرفهای این ریختی دستیار فرگوسن بایکوت شده) اگر گوینده این حرفها یک
مربی یا کارشناس بخت برگشته ایرانی بود، خدا میدانست الان در بعضی برنامههای
ورزشی تلویزیون یا در صفحات اغلب نشریات ورزشی ما چه موضعگیریهای تخریبی علیه او
صورت گرفته بود؟! کیروش در پایان بار دیگر تاکید میکند: «پس از گذشت 33 سال
تجربه در مربیگری یک کلمه میگویم، که تطبیقپذیری مهم ترین مسئله است. ما برای
آمادهسازی جام جهانی باید با واقعیت فوتبال ایران خود را تطبیق بدهیم.»
|