شعر |
|
به بهانه پانزدهمین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری الگوی
علم و پژوهش |
|
درخواست رئیس فرهنگستان هنر از هنرمندان کشور علی معلم دامغانی:
برای عزت اسلام یک نظام بس است... |
|
|
|
|
چند رباعی عاشورایی پیشکش به شهدای گرانقدر کربلا مجید میرزایی نذر
حضرت سید الشهدا (ع) از دشت پر از سپاه باید پرسید از حنجر بی گناه باید
پرسید آن تیغ چه کرد با گلو در معراج ؟ از گودی قتلگاه باید پرسید ***
از فاصله دور به خود لرزیدم بی کس شدن امام خود را دیدم از ضربت شمشیر
نخواهد برخاست از طرز فرود آمدنش فهمیدم *** صد سال اگر عذاب حق دیر کند
هر چند نزول سنگ تاخیر کند در آن شکمی که پر شد از مال حرام هیهات که
حرف عشق تاثیر کند *** نذر حضرت رقیه (س) از عمه نه سوغات سفر می خواهد
نه چارقد سفید سر می خواهد کم وعده چیزهای دیگر بدهید این طفل فقط دلش
پدر می خواهد *** یک کودک مو سپید یک روی کبود یک نخل میان شعله در حال
سجود دنیای سه ساله تیره شد با سیلی تاریکی شب ، صلاه ظهر آمده بود ***
سرباز شش ماهه وادی عشق عباس وهاج سر سبز نگشته ناگهان زرد شده سرتاسر
این تراژدی درد شده در تعزیه ی کرب و بلا نوزاد بازیگر نقش اول مرد شده
|
|
|
رقیه سیفیزاده آرانی در آغازین روزهای آذرماه 1377 مردی رخ در نقاب خاک
کشید که شخصیت جامع و مانع ایشان را میتوان از چشماندازهای گوناگون مطالعه نمود.
وجود زمینههای گوناگون در شخصیت ایشان، این امکان را ایجاد کرده است که تلاشها و
تکاپوهای آن مرد فرزانه از زوایای چند ساحتی مورد مطالعه قرار گیرد . از این رو
موضوع به لحاظ فرهنگی و ادبی از ویژگیهای کمیاب و نادر یک شخصیت ممتاز است که هم
در زمان حیات و هم پس از فقدان می توان او را از چند زاویه نگریست و میراث فکر و
اندیشه و دریافتهای او را از زوایای متفاوت مورد بازشناسی قرار داد. به هر روی از
میان معاصران استاد علامه محمدتقی جعفری که به سال 1304 در خانوادهای معتقد در
تبریز به دنیا آمد و در سن 23 سالگی به درجه رفیع اجتهاد از حوزه علمیه نجف اشرف
گردید.از چهرههای چند وجهی است که در اغلب علوم و دانشهای عقلی و نقلی و
گرایشهای فکری و فرهنگی روزگار خود دارای حضوری بیش از حد متعارف است و به سان
ستارهای تابان و متلألی همچنان مشغول نورتابانی است. ایشان علاوه بر دانشهای
رسمی عهد خویش همانند ادبیات عرب و بخشهایی از منطق کلاسیک و آن گاه فقه و اصول
آشکارا دارای تمایلات و اندیشههایی فراتر از بستههای مرسوم در روزگار خویش بود.
علاقه پایانناپذیر او به شعر سنتی ادبیات ایران، نخستین تفاوت او با اقران و
همانندان خویش است که راه را بر دیگر تمایزات و تفاوتهای او میگشاید. ایشان علاقه
وافری به ادبیات عرفانی داشتند و بیجهت نیست که حجم فراوانی از ارتباط ایشان با
فرهنگ غنی ایران و اسلام را میتوان در پیوند دیرین او با ادبیات فارسی جستوجو
کرد؛ امری که هرگز مورد مطالعه قرار نگرفته است و سهم آن در شکل و سامان گرفتن آرا
و اندیشههای اختصاصی او کاویده نشده است. جالب است که بخش بنیادین آثار و
تحلیلهای آن بزرگ، پیرامون هسته آگاهانه او به ادبیات عرفانی فارسی سامان گرفته
است که مهمترین و شاخصترین اثر ایشان «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی معنوی» است که
به لحاظ کمی و کیفی اثری کاملا متفاوت به شمار میآید. گذشته از این اثر ارزشمند و
بیش بها کوششها و بررسیهای استاد جعفری پیرامون محور ادبیات فارسی شامل آثار
دیگری نیز میشود همانند تحلیل شخصیت خیام، چندین کوشش مستقل دیگر درباره ذهن و
زبان مولانا، عوامل جذابیت در سخنان مولانا، مولوی و جهانبینیها، کشف الابیات
بینظیر از (دریا به دریا) و سلسله مقالاتی در باب حافظ و سعدی و نظامی. از سوی
دیگر، فراتر از زمینههای ادبیات و شعر عرفانی، چیزی که در میان کشش و علاقههای آن
جستوجوگر و همیشگی شایان دقت است، علاقه ویژه اوبه زمینههای آزاد فکری است.
بسیاری از تمایلات توام با اصرار علامه جعفری به ادبیات ملل و مبادی اندیشههای
تاریخی- طبیعی و مابعد طبیعی و همچنان تحولات جدید فرهنگی نو در قرن بیستم را
میتوان در علاقهمندی منحصر به فرد او به فرآیند اندیشه جستوجو کرد به گونهای که
تاکنون دهها نویسنده، استاد، محقق ومتفکر از سراسر جهان با علامه جعفری مذاکرات
علمی داشتهاند که بیش از 50 مذاکره او در دو جلد کتاب تحت عنوان «تکاپوی
اندیشهها» منتشر گردیده است. در این میان مکاتبات علمی علامه جعفری با «برتراند
راسل» فیلسوف شهیر انگلیسی که طی آنها، استاد جعفری به برخی نظرات راسل انتقاد
کرده، در بعضی کتابهای ایشان همانند «نقد و بررسی افکار راسل» توضیح و بررسی
مصاحبه راسل و... مکرر به چاپ رسیده است ضمن این که کتاب ارزشمندی تحت عنوان «بررسی
و نقد سرگذشت اندیشهها» که حاوی تحلیل و نقد نظریات «آلفرد نورث وایتهد» پدر منطق
ریاضی و یکی از بزرگترین فلاسفه اروپا است ، مؤید این موضوع است که در قلمرو
ناشناختههای گفتگو و به صورت علمی نام استاد محمدتقی جعفری یکی از موفقترین
واستوارترین نامهاست . بنابراین، مراجعه کوتاه به گفتوگوهای آن متفکر رحیل با
چهرهها و طیفهای گوناگون اندیشمندان آسیایی، اروپایی و آمریکایی نشان میدهد که
استاد جعفری فقط نمیاندیشید، بلکه میکوشید و میجوشید و در مسیر باریکی گام
مینهاد که گاهگاهی ناشناخته بود ولی این حقیقتی انکارناپذیر است که نام و یاد وی
هیچگاه مجهول و مغفول نخواهد ماند. کلام را با فرمایشهایی از مقام معظم رهبری
(مدظلهالعالی) در مقام ستایش وتمجید از روحیه دانشاندوزی وتلاش علامه محمدتقی
جعفری به پایان میبریم: «در آقای جعفری (رحمهالله علیه) خصوصیات برجستهای بود که
به نظر من همه اینها برای نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست. ایشان آن
وقتی که کارهای تحقیقی خودشان را شروع کردند خیلی جوان بودند... در ایشان واقعا روح
تحقیق و تفحص و نشاط و شور علمی مشاهده میشد و این روحیه از دوران جوانی تا پایان
عمر ادامه داشت... به هر حال وجود ایشان حقیقتا وجود ذیقیمتی بود برای اسلام و
مسلمین و نظام اسلامی ارزش داشت...»
|
|
|
علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر با اشاره به تحولات سیاسی – اجتماعی در
کشور از هنرمندان خواست در این برهه حساس ضمن توجه به ریشهها و آرمانهای نظام،
آگاهتر از گذشته در میدانهای مختلف هنری حضور یابند. متن کامل این یادداشت
بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم و اما بعد برای عزت اسلام یک نظام
بس است پی روائی احکام یک امام بس است شما به فتنه گری کام خویش میجویید
اگر به نیت احیاست یکقیام بس است خدای را که به آغوش خلق باز آیید فلاح و
توبه مهیاست والسلام بس است باری این پیامی است که روی در ابنای جنس من دارد.
در عالم ما بلکه در همه عوالم بی طرفی را نصیبی از حقیقت نیست نقل است که زهیر بن
قین میپنداشت که در رویارویی دو گروه از مسلمانان نشستن اولیتر که رضای رسول مهتر
صلی الله علیه و آله وسلم بدین قعود از قیام قریبتر. سالار عالم
ابیعبداللهعلیهالسلام این هنجار را باطل گردانید و اینک هر که به مذهب سید
شهداست داند که هلا ز پشت یلان هرچه هست اینهائیم اگر گسسته اگر جمع آخرین
هائیم گلی به دست بهاران نمانده غیر از ما کسی ز پشت سواران نمانده غیر از
ما غرض که شیطان در کار است و دشمن بیدار است و مردمان در این سوی جهان به جهت
استثمار و استعمار، استحمار میشوند و به انواع حیل به وسوسه خناس گرفتار آمده،
میکِشند آنچه میکِشند و ما سلسله خاموشان پس از سی و اند سال تبلیغ منظوم و منثور
در زمره مینگریم و آنچه را که دربایست مسئولیت ماست فروگذار کردهایم. خدا را، خدا
را که دشمن در حق ما بیش از مصر و عراق و شام کینه میورزد مباد که خاموشی های ما
به خود فراموشی کشد که تا دست بجنبانی شیوهها مؤثر افتد و فتنهها ریشه کُند اینک
اهل هنر بایست اندیشه کُند از روزی که مباد. پس در جهت چنین آرمانی سر رشته
نگاهدارید و گرم تر از آغاز این کار در شئون مختلف از شعر و نوشته و نمایش و نقاشی
و جز آن به تولید اثر پردازید مگر که قضای بد را خدا از کشور ما و مردم ما به
سالاری رهبر ما بگرداند خصوصاً که در این برخوردهای آخرین قرین با شیاطین قصد اصلاح
امور داریم و صعب کاری است این اگر ذکر و تذکار نباشد. باری این پیام را دوباره
بخوانید و بدانید که گر به ره نور امیدی است همین بیداری است. و السلام
|
|