(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 20 آذر 1392 - شماره 20662

رهبرمعظم انقلاب: بعضی ها ازکف زدن دشمن خوششان می آید
روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332
ترور رزم آرا چگونه کلید خورد !
   


Research@kayhan.ir
حضرت آيت‌الله العظمى خامنه‌اى در خطبه‌هاى نماز جمعه فرمودند :
«جبهه دشمن، غير از آن آدم غافلى است كه خودى هم هست، منتها بيچاره دچار غفلت و اشتباه و فريب مى‌شود. بر اثر حادثه‌اى عقده و كينه‌اى پيدا مى‌كند و در مقابل نظام مى‌ايستد؛ در مقابل سخن حق مى‌ايستد؛ در مقابل امام و راه امام مى‌ايستد. اين، آن دشمن اصلى نيست؛ اين يك آدم فريب‌خورده است؛ يك آدم قابل ترحّم است! دشمن اصلى كسى است كه پشت سر اين قرار مى‌گيرد، امّا خودش را نشان نمى‌دهد؛ در داخل كشور خودش را نشان نمى‌دهد؛ در خارج كشور چرا؛ ما در جبهه ميانى، در جبهه بين‌المللى، به عنوان يك عضو وفادار سازمان جاسوسى سياى آمريكا يا موساد صهيونيستها چرا؛ كاملا چهره او آشكار است؛ حرف هم مى‌زند؛ حقايق را هم مى‌گويد؛ انگيزه‌هايى را هم كه او براى مبارزه با اسلام و مسلمين دارد، بيان مى‌كند؛ امّا آن دنباله او كه داخل كشور است، خود را دم چَك اقتدار حكومت قرار نمى‌دهد. مى‌داند كه اين حكومت، حكومت مقتدرى است؛ حكومتى است كه متكى به آراء مردم است، متكى به مَحبّت مردم است؛ متكى به ايمان مردم است؛ از اين حكومت مى‌ترسند و خودشان را جلو نمى‌دهند. حرفشان را با يك واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه از زبان آدمهاى غافل مى‌زنند. يك وقت مى‌بينند طرف، يك روحانى است؛ امّا غافل و فريب‌خورده و بى‌خبر؛ يا يك دانشجوست؛ امّا اسير احساسات شده و نينديشيده؛ يا يك فرد معمولىِ حتى انقلابى است؛ امّا زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته يا احيانا دچار عقده و كينه‌اى شده است. حرف از زبان اين فرد خارج مى‌شود، امّا اين بيچاره حرف خودش نيست، حرف دشمن است».311
ايشان، ضمن تبيين اهداف دشمن در حمايت گسترده و ورود برخى افراد به اردوگاه دشمن، اظهارات دشمن‌پسند را غم بزرگ خود دانستند و اظهار داشتند :
«غُصه‌هايى هم هست. من اصلا نمى‌خواهم غصه‌ها و غمها را مطرح بكنم. بحمدالله غمگسار داريم. خداى متعال و اولياى او بهترين غمگسارند. در همه مراحل زندگى اين طور بوده است. امروز هم، همان‌طور است. امّا اگر من فقط بخواهم يك اشاره بكنم، غم بزرگ اين است كه بعضى عناصرى كه هيچ سودى در سلطه آمريكا بر اين كشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعفها و عقده‌ها، براى سلطه آمريكا بر اين كشور تلاش مى‌كنند! البته اشخاص مختلف‌اند. بعضيها عقده‌اى دارند؛ بعضيها كينه‌اى دارند؛ بعضيها گله‌اى از كسى دارند؛ براى خاطر دستمالى، قيصريه را آتش مى‌زنند. براى خاطر يك دشمنى و يك كينه شخصى و يك محروميت از فلان مسئوليت كه مايل بوده به او بدهند و مثلا نشده، براى خاطر يك اشتباه در فهم، مى‌بينيد كه حرفى مى‌زنند، اقدامى مى‌كنند، موضعى مى‌گيرند و كارى مى‌كنند كه به ضرر تمام مى‌شود و در خدمت دشمن قرار مى‌گيرند! بدانيد اين راديوهاى بيگانه با ميليونها دلار صرف و خرج راه مى‌افتد. اينها هدف دارند از اين كه اين تبليغات را مى‌كنند. مى‌خواهند افكار عمومى كشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثير قرار بدهند. بيخودى كه نمى‌آيند از شخصى، از حرفى، از جريانى اين طور دفاع بكنند! هر آدم عاقلى تا ديد دشمن دارد برايش كف مى‌زند، بايد به فكر فرو برود و بگويد من چه غلطى كردم؛ من چه كار كردم كه دشمن دارد براى من كف مى‌زند. بايد به خود بيايد. اين مايه غُصه است كه بعضى از كف زدن دشمن خوششان مى‌آيد! اگر گل‌زن مهاجمِ ما در ميدان فوتبال، اشتباها به دروازه خودش گل بزند، چه كسى در آن ميدان كف خواهد زد؟ طرفداران تيم مقابل و مخالف. حالا شما وقتى كه مى‌بينى دشمن دارد برايت كف مى‌زند، بايد بفهمى كه به دروازه خودى گل زده‌اى! ببين چرا زدى؟ ببين چرا كردى؟ ببين چه اشتباهى كرده‌اى؟ ببين مشكلت كجاست؟ بگرد مشكل خودت را پيدا كن و توبه كن.
من در اين ماه رمضان، از همه كسانى كه اين خطاى بزرگ را در مقابل ملت ايران كردند، مى‌خواهم كه در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه كنند. مبادا خيال بشود كه اين خطا در مقابل شخص اين بنده حقير است، نه بنده كه كسى نيستم، بنده هيچ ادعايى ندارم، هيچ دلبستگى هم به مسئوليت و اقتدار ندارم. البته مايه افتخار است براى هر كسى كه بتواند به اين مردم خدمت كند، دلبستگى نيست، آنهايى كه بايد بدانند، مى‌دانند.
دل انسان غمگين مى‌شود و مى‌شكند، به خاطر اين كه چرا كسانى كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه معصومين زدند، حال طورى مشى كنند كه اسرائيل و آمريكا و سيا و هر كسى كه در هر گوشه دنيا با اسلام دشمن است، برايشان كف بزنند! اين انسان را غصه‌دار مى‌كند. ولى به شما عرض بكنم، بشارتهاى الهى خيلى زياد است. نبايد خيال كرد كه اگر چهار نفر آدمى كه سابقه انقلابى دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غريب مانده، نه آقا، همه انقلابها، همه فكرها، همه جريانهاى گوناگون اجتماعى، هم ريزش دارند، هم رويش دارند، ريزش در كنار رويش . . .
البته مايه تأسف است. وقتى به اميرالمؤمنين شمشير زبير را دادند، گريه كرد، همان‌طور كه گفتم غصه دارد، غُصه دارد كه كسانى ريزش پيدا كنند كه يك روز پاى سفره انقلاب، پاى سفره امام زمان، پاى سفره اسلام و قرآن نشستند و نان و نمك اسلام را خوردند . . .».312
يكى ديگر از مصاديق همسويى مجمع روحانيون مبارز با تجديدنظرطلبان، عكس‌العمل شديد اين تشكل سياسى در قبال پخش صحنه‌هايى از كنفرانس ننگين برلين در رسانه ملى بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
311- بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه، به تاريخ 26/9/1378.
312- بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه، به تاريخ 26/9/1378.
پاورقی

 


تالیف: کامران غضنفری
ملی شدن نفت و کودتاي 28 مرداد 1332
آغاز نهضت ملي‌شدن نفت
آيت‌الله کاشاني در اوايل بهمن ماه 1327، اعلاميه شديد اللحني عليه شرکت نفت انگليس و ايران صادر کرد. در اين اعلاميه، آيت‌الله کاشاني خواهان لغو امتياز شرکت شده بود. طرح لغو امتياز نفت در بين مردم، براي انگليس و رژيم شاه بسيار گران بود. پس از صدور همين اعلاميه بود که به بهانه ماجراي سوء قصد به شاه در 15 بهمن، بلافاصله آيت‌الله کاشاني را بدون هيچ دليلي دستگير و به لبنان تبعيد کردند.1
در کنار آیت الله کاشانی ، فدائیان اسلام نیز نقش مهمی در مطرح شدن قضیه نفت ایفا کردند . حجت الاسلام سيد هادي خسروشاهي در این مورد نقل مي‌کند که در کتاب "رهنماي حقايق" يا همان "اعلاميه فدائيان اسلام" که در سال 1327 توسط فدائيان اسلام تنظيم و سال بعد چاپ و منتشر گرديد - قبل از پيدايش جبهه ملي و قبل از آغاز نهضت ملي‌شدن صنعت نفت - نواب صفوي خواستار ملي‌شدن صنعت نفت و همه منابع طبيعي کشور شده بود. 2
با اين که آیت الله کاشانی از بهمن 1327 در لبنان به حالت تبعيد به سر مي‌برد، مردم تهران در سال 1329 وي را به‌عنوان نماينده خود در دوره شانزدهم مجلس انتخاب نمودند. در اين زمان علي منصور نخست‌وزير بود. وي چاره‌اي جز تسليم شدن در برابر خواست مردم نداشت، لذا نامه‌اي نوشت و آيت‌الله کاشاني را به ايران دعوت کرد. 3
آيت‌الله کاشاني پس از يک سال و چهار ماه که در لبنان به سر مي‌برد، با پا فشاري مردم تهران، در بيستم خرداد ماه 1329، به وطن بازگشت.4 ايشان پس از بازگشت به کشور، مجدداً مسئله ملي‌شدن صنعت نفت را مطرح مي‌کند. شهيد حاج مهدي عراقي در اين مورد نقل مي‌کند که:
"‌يکي دو روز از ورود آيت‌الله کاشاني گذشته بود که براي تشکر از مردم صحبت کرد و خط‌‌مشي مبارزه را چنين ترسيم کرد: ما اولين کاري که داريم، ملي‌شدن صنعت نفت است. نفت را بايد خودمان استخراج کنيم و اختيارش دست خودمان باشد، حتي اگر دولت انگلستان حاضر شود که نود درصدش را به ما دهد و ده درصد براي خودش بماند، باز ما حاضر نيستيم، چون او به‌عنوان يک مشتري با ما رفتار نمي‌کند. او نظر استعماري دارد و در تمام شئون مملکتي ما مي‌خواهد دخالت داشته باشد." 5
آيت‌الله کاشاني با طرح شعار "‌نفت ايران متعلق به ملت ايران است‌"، انديشه ملي‌شدن نفت را در اذهان جرقه زد و پس از آن بود که کم‌کم بحث ملي‌شدن نفت در ذهن نمايندگان مجلس و مطبوعات و علما شعله‌ورتر شد. 6
به دنبال طرح ملي‌شدن صنعت نفت توسط آيت‌الله کاشاني، مراجع ديگر و عالمان وقت مانند آيت‌الله العظمي سید محمد تقی خوانساري، آيت‌الله بهاءالدين محلاتي، آيت‌الله شاهرودي، حجت الاسلام سيد محمود روحاني قمي و عده‌اي ديگر از علما و مراجع تقليد با صدور فتاوايي ضمن تجليل از آيت‌الله کاشاني، نظر ايشان را در مورد ملي‌شدن صنعت نفت قوياً مورد تأييد قرار دادند. 7
اما پس از آن که رزم‌آرا در سال 1329 به نخست‌وزيري رسيد، ضمن مخالفت با ملي‌شدن صنعت نفت، اين کار را غير عملي خوانده، مردم را از عواقب انجام آن ترساند. وي سپس در سيزدهم اسفند ماه 1329، در جلسه کميسيون نفت مجلس، مجدداً مخالفت خود با ملي‌شدن نفت را اعلام کرد. 8
یک سال پیش از این ماجرا ، دکتر محمد مصدق به اتفاق جمعی از هوادارانش ، گروهی را تحت عنوان جبهه ملی به وجود آورده بودند . پس از موضع گیری های رزم آرا ، رهبران جبهه ملي براي جلوگيري از اقدامات رزم‌آرا و حتي احتمال کودتا توسط وي، از فدائيان اسلام درخواست مي‌کنند که رزم‌آرا از سر راه نهضت ملي برداشته شود.
شهيد حاج مهدي عراقي، ماجرا را بدين گونه تعريف مي‌کند:
" در جلسه‌اي با نواب صفوي؛ افرادي چون بقائي، فاطمي، نريمان، آزاد، حائري‌زاده، سنجابي، شايگان و مکي از طرف جبهه ملي حضور پيدا مي‌کنند. دکتر فاطمي تأکيد مي‌کند که من اصالتاً از طرف خودم هستم و وکالتاً از طرف مصدق و ايشان گفته‌اند هر تصميمي که در اين جلسه گرفته شود، براي خود من هم لازم‌الاجرا است.
نواب صفوي طي دو جلسه‌ طولاني، به شرط اجراي احکام اسلام در صورت به قدرت رسيدن جبهه ملي، پيشنهاد اعدام انقلابي رزم‌آرا را پذيرفت و جبهه ملي نيز متعهد شد که در صورت موفقيت، خواسته‌هاي فدائيان اسلام را عملي نمايد".9
به دنبال توافقات انجام شده ميان فدائيان اسلام و سران جبهه ملي، رزم‌آرا در روز شانزدهم اسفند ماه 1329 توسط فدائيان اسلام ترور مي‌گردد و به اين ترتيب، شرايط لازم براي ملي‌شدن صنعت نفت فراهم مي‌آيد. 10 پس از قتل رزم‌آرا، آيت‌الله کاشاني در مصاحبه‌اي تاريخي اعلام کرد که دولت ايران جز ملي‌کردن صنعت نفت راهي ندارد. کميسيون نفت نيز پس از اين مصاحبه آيت‌الله کاشاني، به اتفاق آراء پيشنهاد ملي‌شدن صنعت نفت را تصويب کرد. 11
البته پس از ترور رزم‌آرا، نواب صفوي در روز 18 اسفند 1329 در نامه‌اي با مرکّب قرمز براي وکلاي مجلس نوشت:
" چنانچه به ملي‌شدن نفت رأي ندهيد، محارب با خدا و امام زمان (عج) هستيد و سرنوشت شما، همان سرنوشت رزم‌آرا است".
در نتيجه اين نامه، نمايندگان مجلس به ملي‌شدن نفت رأي دادند. 12
نمایندگان مجلس شوراي ملي در روز 24 اسفند و مجلس سنا در روز 29 اسفند ماه 1329، ماده واحده‌اي را تصويب کردند که بر‌طبق آن صنعت نفت ايران ملي اعلام گرديد.
طرح پيشنهادي کميسيون نفت نيز درباره اجراي قانون ملي‌شدن صنعت نفت، در نه ماده به تاريخ هفتم ارديبهشت 1330 در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد و متعاقب آن دکتر مصدق به نخست‌وزيري منصوب گرديد. 13
به اين ترتيب، ملت ايران به عمر يک قرارداد استعماري پنجاه ساله خاتمه داد و اين براي انگليسي‌ها قابل قبول نبود.
متعاقب آن، کمپاني نفت ايران و انگليس، اين ملي‌کردن را نپذيرفت و دولت انگليس به ايران اعلام کرد که ملي‌کردن صنعت نفت، برخلاف قوانين بين‌المللي است.14 لندن عقيده داشت که چون پذيرش اين امر راه را براي اقدام مشابه ساير توليدکنندگان نفت در خاورميانه هموار خواهد کرد، لذا نه تنها يک خسران اقتصادي جدي را در پي خواهد داشت، بلکه ضربه‌اي نيز بر منزلت در حال افول انگلستان به‌عنوان يک قدرت جهاني وارد خواهد کرد. آنتوني ايدن (وزير خارجه وقت انگلستان) گفته بود:
"نگراني انگلستان از نهضت ملي ايران، بيشتر از آن جهت بود که اين آتش به ساير نقاط خاورميانه که در اختيار استعمارگران غربي قرار داشته،سرایت کند". 15
در اين اثنا، دکتر مصدق پس از مدت کوتاهي از اخذ رأي اعتماد از مجلس، بدون ارائه هيچ‌گونه سند و مدرکي، جمعيت فدائيان اسلام را متهم کرد که قصد کشتن او را دارند! در پي اين اتهام، با نظر مساعد دکتر مصدق، نواب صفوي و جمعي ديگر از اعضاي فدائيان اسلام بازداشت و روانه زندان شدند. اين واقعه، سرآغاز يک دوره منازعات فدائيان اسلام با دولت شد.16
دولت انگليس، در اعتراض به قانون ملي‌شدن صنعت نفت در ايران، موضوع را به ديوان داوري لاهه کشانيد و آن ديوان قرار توقيف عمليات اجرائي ايران را صادر کرد تا به ماهيت اختلاف رسيدگي شود. ولي دولت ايران به دستور دادگاه لاهه اعتنائي نکرد و آن دادگاه را غير‌صالح شمرد و ملي‌شدن نفت را ناشي از حق حاکميت ملت ايران دانست و براي پرداخت غرامت شرکت نفت اعلام آمادگي کرد و براي قبول اين پيشنهاد، به شرکت نفت يک هفته مهلت داد ولي دولت انگلستان که خود را سهام‌ دار عمده کمپاني نفت مي‌دانست، به ياري کمپاني شتافت و در آب‌هاي خليج‌فارس دست به مانور نظامي زد و ضمن پيگيري شکايت در ديوان داوري لاهه، دولت آمريکا را نيز به وساطت برانگيخت.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10