سيدحميدرضا شريعتمداري ....انگشت هايش را روي ميله هاي راه راه ميكشيد،
درهمان مكعب تاريك وباريك راه مي رفت وآزادي را با رمز 46664 رصد مي كرد وسپس"راه
راه" راه مي رفت. شايد هم راه را "راه راه" ديده بود...كه همه زندگي راه راه است
وهميشه راه آزادي همين... شايد وقتي از پشت كوچك ترين روزنه آهني به بزرگترين
آرزوهاي بشري مينگريست، تصورش را نمي كرد كه روزي پدربزرگ آفريقا شود وبراي
فرزندانش لانه های خوشبختي بنا كند ونوه هايش را روي صندلي تمدن بنشاند.شايدهم
نه...! دانسته بود، درست وقتي كه روي ديوارزندان نوشت: تمام عمرازفكرمصايبي رنج
بردم كه هرگز اتفاق نيفتاد. ماندلا را مي گويم، همان سياستمدارشاعرپيشه...
رهبران آزاديخواه درطول تاريخ همواره داراي محبوبيت ومحجوبيت خاصي بوده اند وبه
واسطه حس وحال انسان دوستانه شان توجه غالب اقشار را به خود جلب مي كرده اند.به
طورعمده هنرمندان ومخصوصا شاعران به عنوان ذره بينان صفحه تقويم ازكنار مسايل
وسيرتحولات اجتماعي سياسي به سادگي نمي گذرند ونمي گذارند صفحه ورق بخورد وگوشه اي
ازآن را امضاء نكرده باشند. ازاين رو گاه همگام وگاه با اندكي تأخيرنسبت به
اتفاقات پيرامون واكنش نشان مي دهند. براي مثال جريان پيروزي انقلاب اسلامي درايران
واحياي روحيه ميهن دوستي ودين باوری در مردم به واسطه شعروسرود وموسيقي...واصلا چرا
راه دوري برويم؟ همين شلوغي هاي منطقه در مصرولبنان وفلسطين، هميشه محرك قلم شاعران
متعهد به اصل انسان دوستي وخداجویی بوده و هست. هنوزخبر درگذشت "نلسون ماندلا"
مبارز بزرگ با "آپارتايد" - كه يك جنبش نژادمحوربود- ورئيس جمهور اسبق آفريقاي
جنوبي سوخت نشده وهمين بهانه سبب گرديد تا نگاه مختصري بيندازيم به رابطه آن
پيرآزاده با شهد و شور شعر....از آنجا كه ماندلا خود داراي قريحه شاعري وسخن پردازي
بود ونيز به خاطر دوران طولاني مبارزه اش براي تحقق يكپارچگي ملي وعدالت نژادي
درميان دو گروه سياه وسفيد كشورش 27سال درحبس به سربرد،توجه وتمركزش برخاطره نويسي
وخلق آثارمكتوب ادبي معطوف شد ودراين راستا با شعررابطه ای مستقيم پيدا كرده بود كه
ديوارنوشتههاي او همين قضيه را تصديق مي كند: « وقتي بدون كوچك ترين اميدي به
آزادی درپشت ميلهها هستيد، نياز داريد قدرتتان را ازهركجا كه ميشود به دست
آوريد....» روحيه شاعرانگي وتلطيف احساسات نلسون تاجایی بود كه زندان بانش مي گويد:
«من وماندلا هيچ تفاوتي باهم نداشتيم، او به من فهماند دردهايمان مشترك است وهردو
بين يك آسمان وزمين به سر مي بريم و..» (1) انديشه وشخصيت چند بعدي او روي
بسياری از شعراي جهان تأثيربسزايي گذاشته است . مثلأ می توان به نامه جمعي از
شاعران ونويسندگان حول تجليل از يك عمرمبارزه نلسون ماندلا براي حقوق بشر اشاره كرد
كه پنج ماه پيش در نود و پنجمين سالگرد تولدش به صورت يك بيانيه صادر نموده بودند.
نوع زندگي وادبيات خاص گفتاري و رفتاري ماندلا باعث شده شاعران در سرتاسر جهان
قهرمانیاش را فرياد بزنند... مهدي نعلبندي - شاعرونويسنده معاصر- قدری پس از
درگذشت اوشعري سرود كه ازعمق ارادت به مردی چون ماندلا حكايت مي كند: مخلو! (2)
/ به احترامت كلاه ازسر بر مي دارم/ و 27 بارفرياد مي زنم : مرده باد آپارتايد /
دربرگ پنج دسامبر تقويمم پرنده ای نقاشی مي كنم / كبوتری سفيد با شاخه زيتونی به
منقار/ ...امروز همه كودكان جهان اين جمله را 95 بارخواهند نوشت: ماندلا زنده است،
چون آفريقا زنده است. محمدحسين اميربختيارنيز ماندلا را "نهیب پرخون آزادي
دربرزخ شرارت كشتار" و"پيام آورصلح درجهنم آپارتايد" مي خواند... همچنين خيلي
پيشترها در دهه 1980ميلادي وهم زمان با زنداني بودن او، ترانههاي زيادي به نلسون
تعلق گرفت كه معروفترين و اهم آنها از "اداي گرانت" ، "استيوزان وانت" ،
"جواسترامر" و"اسپيكيال آكا" است. باهمه اين تفاسيروقتي اشعارخود ماندلا را
مرورمي كنيم، درمي يابيم وی به درك عميق وشگرفی از مفهوم آزادی انسانی رسيده وشايد
كه نه ، حتماً راه آدميت را درست قدم برداشته است. واينك شعری از نلسون ماندلا
(پدربزرگ آفريقاي جنوبي) با ترجمه جمال سيدطاهر: بی شبهه بگويم، به راستي كه گاه
در راه خود گام به اشتباه گذارده ام / ولي رازبرايم فاش شده است / كه درپس هركوه /
كوه های ديگری برای صعود پنهان است / اينك / لحظه ای برای آرامش گزيده ام / تا
ازچشم اندازباشكوه پيرامون /لذتی بربايم/ و به راهی كه طي كرده ام / نظری فكنم / من
يك لحظه / تنها يك لحظه می توانم آرام بگيرم / زيرا آزادي / باخود مسئوليتهای بی
شماربرايم آورده است/ ومرايارای درنگ نيست / زانكه راه پيمایي دورو درازم / هنوزبه
انجام نرسيده است... پانوشت: (1) ازگفته هاي "برند" زندان بان مخصوص ماندلا
در مصاحبه هاي متعددش (2) به معني پدربزرگ ، مردم افريقا به نشانه احترام اين
لقب را به ماندلا داده اند
|